همهی آنچه میخواهید درباره سیدمجتبی خامنه ای بدانید. اینجا را کلیک کنید (+) (از مالکیت ایرانسل؛ تا فروش نفت و درمان در لندن و…)
(اول روی خط بالا کلیک کنید بعد این مطلب را بخوانید) پارسال در میان دوستانی که با آنها در خصوص وقایع بعد از انتخابات صحبت میکردم، بودند کسانی که خیال میکردند این حوادث اعتراضی است به نتایج انتخابات. اما هر چه بیشتر زمان میگذاشت خود این دوستان هم واقف میشدند که این آشوبها در واقع عقدههای فروخفتهی ضدانقلاب است که با توجه به فضاسازیهای دو کاندیدای شکست خورده ؛ مجال بروز پیدا کرده است.
همانگونه که مشاهده میشد، نوک پیکان شعارها و توهینها نه به کاندیدای پیروز بلکه به سمت ستون خیمهی انقلاب یعنی ولایت فقیه بود.
حضرت امام خمینی سخنی دارند که میفرماید:” تصور ولایت فقیه،عین قبول آن است” یعنی تعریف درستی از ولایت فقیه را ، به هر عقل سلیمی که ارائه بدهی، ناگزیر از پذیرش آن است و اساسا نیازی به اثبات ندارد و من با مخالفین ولایت فقیه که بحث میکنم همیشه شبهاتشان ناشی از تعریف اشتباهی است که از ولایت فقیه دارند و وقتی تعریف درست را میشوند، ناگزیر از پذیرش میشوند.
حال وقتی ضد انقلاب با اینچنین منطقی مواجه میشود، هیچ راهی ندارد الا اینکه به روشهای القای رسانهای رو بیاورد برای اینکه در ذهن کسی شبههی دیکتاتوری بودن ولایت فقیه را ایجاد کند. یکی از این روشهای این هیاهوی رسانهای هم تشبیه ولی فقیه با دیگر رهبران است که مثلا فرزندانشان به شدت در امور مملکتی دخالت میکنند. و از همین روست که شعارها و حملات وسیعی علیه”آقاسیدمجتبی خامنهای” صورت میگیرد! یعنی ضمن توهینها به این بزرگوار باز هم هدف همان کوبیدن ولایت فقیه است.
البته در خصوص تخریب شخصیت بیسابقه علیه این بزرگوار دلایل دیگری هم قابل ذکر است از جمله :
-حسادت بعضیها که چرا فقط فرزندان آنها باید متهم به مفاسد اقتصادی و مورد لعن و نفرین ملت باشند !
– فقدان دلیل کافی برای اثبات تقلب در انتخابات و رو آوری به حواشی
-بهانه قراردادن ایشان برای ایجاد اتهام و انتقام گیری از مقام معظم رهبری
-تأثیر روانی اتهام زنی به اشخاصی که زوایای شخصیتی شان کمتر مورد شناخت عمومی قرار دارد
– و . . . .
اما سیدمجتبی خامنهای کیست؟
(سیدمجتبیخامنهای همراه رهبر انقلاب/ کردستان)
رهبر معظم انقلاب اسلامی داری چهار فرزند پسر به نامهای : “سید مصطفی”،” سید مجتبی”، “سید محسن(مسعود)” و “سید میثم” میباشند که هر چهار بزرگوار صرفا مشغول به تحصیل علوم دینی هستند.
افرادی که مدتی به حوزهی قم رفت و آمد داشته باشد، متوجه واقعیتی خواهند شد. آری فرزندان شخص اول مملکت در حد اضعف طلبهها زندگی میکنند. دشمن ما از این واقعیت اطلاع ندارد که بسیاری از طلاب حوزه علمیه قم بارها فرزندان مقام معظم رهبری را دیده اند که بر خلاف نوه حضرت امام بدون هیچ تشریفاتی ، البته گاه با یک یا دو محافظ در سطح فیضیه یا دیگر مدارس علمیه شهر مقدس قم به درس و بحث و تدریس مشغول هستند و به سادگی و با فروتنی در بین مردم به رفت و آمد می پردازند . طلاب گرانقدر که هر یک متعلق به یکی از مناطق دور و نزدیک این کشور هستند همچون رسانه ای فراگیر ، مشاهدات خدشه ناپذیر خود را به گوش اقوام و دوستان و پا منبریهای خویش در همه نقاط ایران رسانده اند و عملا نقشهی دشمن را نقش برآب کردهاند
دوستی می گفت آقاسیدمصطفی فرزند ارشد رهبر انقلاب را دیده که مانند اضعف طلاب، مسیر قم تا تهران را بدون حتی یک محافظ و با مینیبوس! طی میفرمودند.
دیگر فرزندان معظم له نیز اینچنین. اما نکتهی قابل ذکر اینکه آقاسیدمجتبی،که داماد جناب حدادعادل هم هستند، به اعتراف همهی طلاب ، گنجینهای از معارف اسلامی است و اگر محدودیتهای ناشی از فرزند رهبری بودن را نمیداشت، بدون تردید هم اکنون اجتهادش همانگونه که زبانزد خاص هست زیانزد عام هم میشد!
# پاسخ به اتهامات اقتصادی
با وجود اینهمه تهمت، بسیار بسیار به ندرت دیدم که اتهام اقتصادی را به آقاسیدمجتبی وارد کنند! سبک زندگی مولای مطهر ما و منسوبین به ایشان در زمینهی اقتصادی آنقدر واضح است که دشمن هم به آن معترف است! اینجا کلیک کنید
همین اتهامات اندک هم، جملگی بدون دلیل و مدرک بوده است. اما علاوه بر بدون دلیل بودن این اتهامات یک سوال وجود دارد و آن اینکه آدمی پول را میخواهد برای چکاری؟ برای تفریح و خوشگذرانی و سفر به اروپا و امریکا(!) و دبی(!) نه اینکه مثل ضعیفترین طلبهها در سالهای بعد از ازدواج تا کنون سه بار منزل اجارهای عوض کند ! و سبک کلی زندگی هم به این صورت : اینــــجا را کلیک کنید
# پاسخ به اتهام دخالت در امور سیاسی
شاید در مقام پاسخ همین کافی باشد که بدانید این اتهام را اولین بار شیخ مهدی کروبی، مطرح کرده است!
اما پاسخ کاملتر اینکه هیچ دلیل و مدرکی برای اثبات این مدعا موجود نیست. بنابراین عقل حکم میکند هیچ چیزی را بدون دلیل نپذیریم. کما اینکه بنا به ادعای مطرح شده، دخالت ایشان در امور سیاسی باید به یک طریقی اعمال شود، خوب این طریق چیست که هیچ اثری برجای نمیگذارد؟ تا به آن استناد کنند. اما اگر بخواهیم این ادعا را بدون دلیل و مدرک هم بپذیریم به نتیچهی جالبی میرسیم!: الحق که شایستهی مدبریت بر کُل جهان است کسی که تنها یک فرزندش میتواند فتنهی عظیمی که در آن همهی استکبار متحد شده بودند را با این اقتدار خنثی کند!
و در آخر هم یک نکتهی کنکوری:
برایم بسیار جالب است که سایتهای ضد اتقلاب هزاران سطر تهمت و اتهام به “آقاسیدمجتبی” وارد میکنند ولی در متن خودشان از تصویر “آقاسید مصطفی” استفاده می کنند ! : )
تصاویر :
در این تصویر قدیمی فرزندان رهبر به ترتیب از بزرگ به کوچک سید مصطفی، سید مجتبی، سید محسن(مسعود) و سید میثم میباشند
آقاسیدمصطفی خامنهای در مسیر قم تهران!
سید مجتبی خامنهای در حوزه علمیه
حجت الاسلام سید میثم خامنه ای، کوچکترین پسر رهبر انقلاب را درکنار پدر همسر وی در راهپیمایی امسال 22 بهمن
این عکس هم متعلق به دوران تحصیل ایشان میباشد که کنار استاد خود ایستاده اند.
به ترتیب از راست آقا مجتبی خامنه ای ، آقا سید مصطفی خامنه ای ، حاج آقا مجتهدی و حاج میثم خامنه ای و سید مسعود خامنه ای
نگاه و بینش ایشان کاملا با رهبری همگون و همسوست
فرید حداد عادل نیز درباره تفکر و دید سیاسی آقا مجتبی در سالنامه مثلث میگوید: «ایشان نگاه و بینشش کاملا با رهبری همگون و همسو است. هر جا تکلیف باشد و دستور رهبری، ایشان به وظیفه خود عمل میکنند. ایشان به این شکل فعالیت سیاسی ندارند. ایشان خیلی درس میخوانند و خارج فقه تدریس میکنند و در کار خود نیز موفق هستند و خیلی پیچیدهتر از دروس متداول درس خارج طرح مطلب میکنند.»
نباید از خاطر برد که بسیاری از طلاب حوزه علمیه قم بارها فرزندان مقام معظم رهبری را دیدهاند که بر خلاف نوه و فرزندان دیگر مسئولین نظام بدون هیچ تشریفاتی، البتهگاه با یک محافظ در سطح فیضیه یا دیگر مدارس علمیه شهر مقدس قم به درس و بحث و تدریس مشغول هستند و به سادگی و با فروتنی در بین مردم به رفت و آمد میپردازند. طلاب گرانقدر که هر یک متعلق به یکی از مناطق دور و نزدیک این کشور هستند همچون رسانهای فراگیر، مشاهدات خدشه ناپذیر خود را به گوش اقوام و دوستان و مریدان خویش در همه نقاط ایران رساندهاند.
من نه انگشتر میخوام و نه ساعت و نه چیز دیگری!
دکتر غلامعلی حداد عادل پدر همسر سید مجتبی، درباره عروسی آقا مجتبی خامنهای نکات مختلفی را در اشراق اندیشه گفته است ولی آن بخشی از عروسی ایشان که نشان از حساسیت این بزرگوار نسبت به داشتن زندگی ساده همانند پدر دارد این بخش از ماجراست: «قبل از خرید بازار پسر آقا گفت: «من نه انگشتر میخوام و نه ساعت و نه چیز دیگری.» آقا گفتند: خوب نیست. من هم گفتم: «حداقل یک حلقه بگیرند.» اما آقا فرمودند: «من یک انگشتر عقیق دارم که یکی برای من هدیه آورده، اگر دخترتان قبول میکند، من آن را به ایشان هدیه میدهم و ایشان هم به عنوان حلقه، به مجتبی هدیه دهد.»
قبول کردیم و انگشتر را گرفتیم و بعد به آقا مجتبی دادیم. کمی بزرگ بود. به یک انگشترسازی بردیم تا کوچکش کند و خرجش 600تومان شد. خلاصه خرج حلقهی داماد 600تومان شد! »
توقعاتشان از یک رزمنده عادی هم کمتر بود
علی فضلی، از فرماندهان ارشد سپاه – فرمانده قرارگاه مرکزی راهیان نور ـ اما روایتش از مجتبی خامنهای در–کتاب خورشید در جبهه این است: «توفیقی بود که مدتی را در لشگر سیدالشهدا محضر برادر بسیار بزرگوارم آقا «سید مجتبی» بودیم. ایشان مقطعی را که در لشگر سیدالشهدا بودند به من توصیه کردند که من را به عنوان آقای حسینی خطاب کنید، چون ما برای ادای تکلیف و برای انجام وظیفه به اینجا آمدهایم نه برای نام و عنوان و فخر فروشی. ویژگیهای زیادی ما از ایشان در آن مدت دیدیم، توقعشان همانند یا کمتر از توقعاتی بود که سایر رزمندگان داشتند، هیچگاه ندیدم چیزی بیشتر از دیگر رزمندگان بخواهد و یا حتی اشارهای بکند، بلکه کمتر از آن را قانع بودند. سعی بر این داشتند که در جاهایی که امکان خطر بیشتری هست حضور داشته باشند و در مکانهای امن تعیین شده نباشند. رفت و آمد و سرکشی به خط مقدم را همیشه جزو مبناها و ملاک خودشان قرار میدادند، به موقع با بچهها شوخی و مزاح هم میکردند، در مورد اقامه نماز یک ویژگی خاصی داشت، سعی داشت هنگامی که جماعت نبود نماز خود را در جاهای خلوت و تاریک که افراد کمتر حضور داشتند به جا آورد. ما آنجا چادرهای زیادی داشتیم، اما ایشان برای نماز و راز و نیاز، چادرهای پرت و دور را انتخاب میکرد. این حالت در طول مدتی که ایشان در لشگر بودند تکرار میشد و کار یک بار و دو بار نبود. بزرگواری خاصی در ایشان بود.»
شروع اتهامات سیاسی با فرضیه سازیهای ساده لوحانه
نام سید مجتی خامنهای را اول بار مهدی کروبی در جریان انتخابات نهم ریاست جمهوری در عرصه سیاسی کشور مطرح نمود. وی در نامهای خطاب به مقام معظم رهبری این گونه نوشت: «در عین حال کماکان خبرهایی در مورد فعالیت ایشان [سید مجتبی خامنهای] به نفع یکی از کاندیداها – که سه روز قبل از انتخابات ناگهان ستاره بخت او افول کرد و عنایتها به طرف فرد دیگر سرازیر شد – و حتی رفت و آمد به ستاد انتخاباتی آن کاندیدا منتشر شد. حضرتعالی به خوبی واقف هستید که دخالتهای نسنجیده اطرافیان برخی از مقامات روحانی و سیاسی در سالهای گذشته تبعات منفی فراوانی برای کشور و نظام داشته است و لذا اینجانب از سر اخلاص، احترام و دلسوزی از جنابعالی تقاضا میکنم اجازه ندهید تجربه دیگری به تجربههای تلخ گذشته اضافه شود.»
به رغم نگارش چنین نامهای تا چهار سال بعد، آن هم پس از اعلام نتایج انتخابات دهم، بحثی به آن شکل درباره فعالیتهای سیاسی سید مجتبی در محافل عمومی مطرح نگردید. روند حوادث، البته واهی بودن توهمات کروبی در حصر اطلاعاتی مقام معظم رهبری به دلیل یکنواختی محیط پیرامونی ایشان را به اثبات رسانید. بر فرض صحت خبر حضور و فعالیت سید مجتبی خامنهای در ستاد یکی از کاندیداها _ که هیچ گونه تصویر یا گزارشی از آن تاکنون منعکس نشده است – صرف وجود نظر شخصی برای فرزندان یک شخصیت سیاسی عیب به حساب نیامده و خلاف قانون تلقی نمیشود مانند آنچه که درباره حمایت سید احمد و بیت امام از بنی صدر و میرحسین موسوی نقل میشود.
آغاز خط گسترده تخریب در تابستان 88
با آغاز شورشهای خیابانی حامیان کودتا، موارد دیگری نیز بر ضد سید مجتبی خامنهای در سطح فضای مجازی مطرح گردید مانند دستور برخورد با اوباش توسط او و… که نیازی به بحث و بررسی آن به چشم نمیخورد. نکته اینجاست که به رغم طرح اتهامات اقتصادی و سیاسی بر ضد ایشان، شعار خاصی بر سر زبان پیاده نظام فتنه تکرار شد که وجود پشتوانه خاص و تحلیل استراتژیک پشت این نوع ماجراها را دور از باور نمیسازد.
از مالکیت ایرانسل تا فروش نفت قاچاق به انگلیس
بسیاری از مردم تا کنون این موضوع را شنیدهاند که مقام معظم رهبری بر خلاف برخی شخصیتهایی که خود را تالی تلو ایشان میدانند فرزندان خویش را از هر نوع فعالیت اقتصادی بر حذر داشتهاند. آیا این مسئله صحت ندارد؟!
نام برخی از کارخانهها و شرکتها نیز در افواه عموم به اسم این افراد ثبت گردیده و به عنوان مصادیق نفوذ و گستره خیزشهای اقتصادی آنان بیان میگردد. با کشف تقلب! در انتخابات سال هشتاد و هشت، فعالیتها و حتی مفاسد اقتصادی سید مجتبی خامنهای نیز به یک باره کشف گردید و بر سر زبانها افتاد. برای اثبات این اتهامات، دو مصداق بیشتر از همه مطرح شد. یکی امتیاز خطوط ایرانسل بود.
با روی کار آمدن دولت نهم، دعواهای حقوقی بین وزارت ارتباطات با این شرکت نیز همواره در همین راستا تلقی میگردید. در جریان فتنه اخیر نیز استفاده گسترده آشوب طلبان از هزاران سیم کارت ارتباطی بینام و نشان این شرکت برای دامن زدن به اغتشاشات، نام ایرانسل را در ردیف متهمان کودتای مخملی قرار داد. به منظور احترام به صاحبان این شرکت لازم میدانم توضیح دهم که هیچ اتهام اقتصادی یا سیاسی درباره ایرانسل تا کنون به اثبات نرسیده است.
اما اتهام دوم مفاسد اقتصادی سید مجتبی خامنهای، فروش نفت قاچاق به خانواده سلطنتی انگلستان بود. عظمت این اتهام دهان پرکن، توجه بسیاری را به خود جلب نمود. این روابط پر مفسده نیز از فردای اثبات تقلب! در انتخابات در فضای مجازی با آب و تاب روایت گردید. گذشته از منبع این خبر که در جای خود مورد بررسی قرار میگیرد، بسیاری از تحلیل گران بر این نکته اتفاق نظر داشتند با آنشناختی که از عمق خصومت دشمنان مقام معظم رهبری وجود دارد اگر کوچکترین مدرکی در اثبات این نوع دعاوی در دست مدعیان بود امروز در کوره دهاتهای این مرز و بوم نیز میشد نسخهای از آن را پیدا نمود!
حالا نوبت زندگی خانوادگی سید مجتبی است
شایعات درباره ایشان از هر جنس و نوعی که باشد دیگر خیلی متعجبمان نمیکند. شاید شنیده باشید که مجتبی خامنهای به دلیل بدرفتاری با همسرش طلاق گرفته است. فرید حداد برادر همسر آقا مجتبی خامنهای درباره خلق و خوی ایشان با همسرشان چنین میگوید: «ایشان اخلاقیترین فردی است که من در طول عمرم دیدهام. در این13ـ12سالی که با ایشان هستم هیچ وقت صدای بلند یا کلمهای خلاف ادب از وی نشنیدهام. هیچ وقت نشد که خواهرم از ایشان نزد ما گله کنند. هیچ زمان هم منزل آنها خشک، تلخ و بیروح نبوده است. همانطور که میگوید و میخندد و با بچهها و جوانان معاشرت میکند به همان اندازه جدی، پرکار و پرتلاش و درسخوان است. معمولا تا دو سه نیمه شب مطالعه میکند. بسیار اهل مطالعات مذهبی و اخلاقی است. در به کار بردن الفاظ و اظهارنظر در مورد اقوال و اعمال افراد بسیار دقیق است. در مورد بدترین دشمنانش هم منصفانه حرف میزند.»