وبلاگ :
ولي امر مسلمين جهان امام مطلق سيد علي س
يادداشت :
چرا اصحاب فتنه حتي از نام آقا مجتبي خامنه اي وحشت دارد؟
نظرات :
0
خصوصي ،
1
عمومي
نام:
ايميل:
سايت:
مشخصات شما ذخيره شود.
متن پيام :
حداکثر 2000 حرف
كد امنيتي:
اين پيام به صورت
خصوصي
ارسال شود.
+
مهربانترين پدر
تو را از مرگ ميترسانند! و چه نادانند آنهايي که فکر ميکنند ميتوانند عاشقان شهادت را از عشقشان بترسانند!
چند راهکار زيبا براي تعجيل در فرج يوسف زهرا
1) بياييم هر روز به ايشان سلام کنيم.* 2) هر روز براي سلامتي ايشان صدقه بدهيم *3 )خواسته ها و حاجتهايمان را اول به امام زمان بگوييم و به او متوسل شويم *4 ) براي سلامتي ايشان هر روز چند آيه با معني بخوانيم* 5 ) به ديگران ياد بدهيم .
سردار شهيد شوشتري
ديروز از هر چه بود گذشتيم،امروز از هر چه بوديم …!! آنجا پشت خاکريز بوديم و اينجا در پناه ميز …!! ديروز دنبال گمنامي بوديم و امروز مواظبيم ناممان گم نشود …!! آنجا(جبهه)بوي ايمان ميداد و اين جا ايمانمان بو !! مي دهد…!! الهي : نصيرمان باش، تا بصير گرديم . بصيرمان کن تا از مسير برنگرديم و آزادمان کن تا اسير نگرديم…
اختصاصي پرچم هاي سياه شرق
htttps://shargh.us
پاسخ
اخوي ولايتمدار از يوسف زهرا گفتي حالم را از دوري يوسف الرضا سلام الله به سر رساندي دم مي زنم از عشق انجا که دل اسير خاک بابايم شد و اين زليخا ديوانه روي يوسف شده از عشق حراسان ولي در تبش از خود گريزانم شده مرا عمريست از اين عشق جز تنهايي و دوري و هجو وناسزا عايدم نشسد ولي انچه هست بابوي يوسفم زندگيم سبري شد و از غمش رويم سفيد و بزمرده تر از ديروز هرچند سرنوشت زليخا اينگونه انگاشته شد جايي خواندم از زليخا عاشق تر نيافتم که با انکه يوسفش او را صد بار از خود راند و به او نظر نکرد ولي او مردانه ايستاد و جز نام يوسف نامي ديگر نبذيرفت و از عشقش ذره اي بهع مولي کم مشد دوست من اگر بر ظن خود شدي هم صحبت من به تو نصيحت که از من مجنون جز تنهايي و انزوا و پريشاني چيزي دگر ندارم در اين سفره خالي که هر چه داشتم و دارم از اين جان و عشق و ماندن در اين خاکريز لرزان همه در راه عشق يوسف از برم رفته و جز جاي خالي يوسف اماني ندارم و سفره خاليم هست دو قرص ناني که از تو کنم بذيرايي ولي جز يوسف نيست بر اين مزار عاشق که اميد وارم همين دو قرص نان شود دليلي براي ماندن شنيدن احوال زارم که اگر خاطرت مکدر نمي شود از من ببرس اي حيدري عاشق يوسفم سيد علي که شرمنده ام سفره ام خاليست ولي عشق به مولي داستاني خواندنيست اگر دوست داري بگويم قطعه اي که ماند بر رخم بايدار و خواندنياز من بپرس اي رفيق اگر تنهاييم خاطرت را نکرده مکدر اي رفيق هم مرکلب ولايي من موفق باشي و عاشق که نيست جز اين ذو دليل ديگري براي ماندن در اين سراي به دور از باقيه اي رفيق نازنين