سفارش تبلیغ
صبا ویژن
سوزش درد بردباری را جرعه جرعه درکش که آن اساس حکمت و ثمره دانش است . [امام علی علیه السلام]
ولی امر مسلمین جهان امام مطلق سید علی س
پیوندها
لحظه های آبی
upturn یعنی تغییر مطلوب
در سایه سار ولایت
گل رازقی

منتظر ظهور
فرصت ها
فانوس عشق
بوستــــــان ادب و عرفــان قـــــــرآن
بندیر
مــــــــــــــبـــــــلِّــــــــــــغ اســــــــلـــام
سلام
شقایقهای کالپوش
گل باغ آشنایی
...عاشقم بر همه عالم که همه عالم از اوست
کلبه بصیرت
*تنهایی من*
بلوچستان
هم نفس
آسمون آبی چهاربرج
دنیای آسان
اشک شور
نگارستان خیال
هواداران همای پرواز
نغمه ی عاشقی
بهارانه
جریان شناسی سیاسی - محمد علی لیالی
سرچشمـــه فضیـلـــت ها ؛ امـــام مهــدی علیــه السلام
اکبر پایندان
سایت مشاوره بهترین تمبرهای جهان دکترسخنی
حبیبی حسین
سرچشمـه فصـاحت و بلاغت
کلّنا عبّاسُکِ یا زَینب
امامزاده میر عبداله بزناباد
بـــــــــاغ آرزوهــــــــــا = Garden of Dreams
صراط مستقیم
برترین لحظه ها
سلام دوستان عزیزم به وبلاگ جبهه بیداری اسلامی خوش آمدید
هیئت بیت العباس (ع) روستای المشیر
مقبلی جیرفتی
طراوت باران
تنهایی......!!!!!!
کربلا
عشق مشعلدار
سارا احمدی
.: شهر عشق :.
پیامنمای جامع
دلـتنگــ همیـشـگـــــــــی
سایت روستای چشام (Chesham.ir)
شهادت به روز
بنده ی ناچیز خدا
سلام آقاجان
محمدمبین احسانی نیا
*bad boy*
سرزمین رویا
گوناگون
فرمانده آسمانی من
پرستاری 91
مرام و معرفت
جاده خاکی عشق
من.تو.خدا
سربازی در مسیر
دل شکســــته
♥ღ تنــــهایــــی من ღ♥
دل نوشته
منتظر نباش تا پرنده ای بیاید و پروازت دهد در پرنده شدن خویش بکوش
من و اریکان
تبیان
عشق
قــلــب هــای آبــی انــاری
ترخون
زیبا ترین وبلاگ
علمدار بصیر
مشکات نور الله
در آغوش خدا
انجام پروژه های دانشجویی برای دانشجویان کنترل
پسران علوی - دختران فاطمی
sajadb.tk
تعمیرات تخصصی پرینترهای لیزری رنگی ومشکی وفکس وشارژکارتریج درمحل
عمارمیاندواب
مهاجر
جیغ بنفش در ساعت 25
مردود
profosor
دهکده کوچک ما
گروه اینترنتی جرقه داتکو
من،منم.من مثل هیچکس نیستم
دختر و پسرای ایرونی
متین
وب سایت شخصی یاسین گمرکی
*(: دنـیــــای مـــــــن :) *
آتیه سازان اهواز
دهکده علم و فناوری
شادِ شاد
کشکول
چی کار؟
عشق پاک
دوستانه
باران نامه
« « عاشقی » »
شخصی
نمی دونم بخدا موندم
کشاورزی نوین
تینا!!!!
باکری میاندوآب
•.ღ♥ فرشتــ ـــ ـه تنهــ ــ ــایی ♥ღ.•
محبین
یک عاشقانه ی ساده برای من......
::₪ °اینجا همه چی در همه° ₪ ::
خنده بازار 2
دخت خورشید
به رنگ آبی
عـــــــــــاشــــــــقانــــــــــــه هــا
دلو بزن به دریا
عشـ۩ـق یـ۩ـعنی یـ۩ـه پــ۩ـلاک......
بهار عشق
دل شکسته
*(حرفهای نگفته)*
حرفهایی ازجنس بهشت
تجربه های مربی کوچک
آخرین اخبار شرکت های مربوط به موبایل
شادی ، تفریح ، پیامک
تینا
♥ღردپای عشق♥ღ
Chamran University Accounting Association
مقاله های تربیتی
عزیز دل
به نام خالق عشق
فــردا
سکوت عاری از صداست.
آرامش جاویدان در پرتو آموزه های اسلام
vagte raftan
*...بانو...*
مسعود رضانژاد فهادان
از یک انسان
جک
کمپین حمایت از باقری لنکرانی
فــــــــــــــــــــ ر یـــــــــــ ا د
صداقت
جوجو
بازی
چیزهای جالب
جالب انگیزناک
آسمان آبی
نوجوونی از خودتون
اتاق دلتنگی
سه ثانیه سکوت
هزاره
جوک و خنده
دهاتی
دکتر علی حاجی ستوده
sindrela
آشنای غریب
آخرین منجی
شخصی
عشق بی انتها
من هیچم
حدائق ذات بهجة
پسران جوان
والفجر8
کافه ترانزیــــــــت
____نازیانه_____
معماری نوین
شهدای کوهسرخ(مکی)
کد تقلب کرک و ترینر بازی ها
حکمت
عاشقانه
کلاه بافتنی
bakhtiyari20
بروزترین ها

» یک روز رهبر چگونه می گذرد؟

در آخرین شماره ماهنامه امتداد پرونده‌ای درباره مقام معظم رهبری منتشر شده است که در این پرونده خاطراتی از غلام شاه‌پسندی، یکی از محافظان مقام معظم رهبری به چاپ رسیده است که در بخشی از این خاطرات در زیر آورده می شود. چیزی که مهم است، نسل جوان ماست؛ طوری که مقام معظم رهبری می‌فرمایند: سه چیز را برای نسل جوان ما خواسته‌اند. همه‌تان هم همه‌جا دیده‌اید.

در اصل ایشان ورزش، تعلیم و تربیت و تهذیب را بعنوان سه اصلی که خودشان انجام می‌دهند، برای همه ما خواسته‌اند که ما هم ن‌شا‌الله انجام بدهیم. یک روز آقا بیشتر نماز می‌خواند،‌ یک روز بیشتر قرآن می‌خواند … اگر یک روز کاری ایشان را تعریف کنم، هر سه مورد را که ایشان برای ما جوانان گفته‌اند، در آن می‌بینیم. ایشان حدود یک تا یک‌ونیم ساعت پیش از نماز صبح بیدارند که تهجد و عبادت شخصی ایشان است.

روزهایش هم با هم فرق می‌کند، شبیه به هم نیست‌. ایام هفته فرق می‌کند. یک روز آقا بیشتر نماز می‌خوانند،‌ یک روز بیشتر قرآن می‌خوانند، یک روز بیشتر دعا می‌خوانند، یک روز بیشتر ذکر می‌گویند … بعدش نماز صبح را می‌خوانند، ایشان نماز صبح را به‌ جماعت می‌خوانند و کمترین جماعتشان، آن شخصی است که همراه ایشان است و بیشترین‌شان هم هر کسی که توی آن ساختمان است، می‌آید.

ایشان توی دفتر کارشان نماز می‌خوانند و همة کسانی که صبح در محل کار هستند ـ اعم از پاسدارها و دفتری‌هایی که آنجا هستند ـ‌ نمازشان را با آقا می‌خوانند. ایشان هفته‌ای سه روز را کوهنوردی می‌کنند بعد از نماز صبح،‌ ایشان هفته‌ای سه روز را کوهنوردی می‌کنند و حداقل بین چهل‌وپنج تا شصت دقیقه به سمت بالا حرکت می‌کنند. این مسیر را حدود نیم ساعت تا چهل‌وپنج دقیقه برمی‌گردند.

بعضی از مواقع کوه‌هایی دورتر هستند و برای اینکه به وضعیت کار ایشان لطمه نزند، آقا آن ساعت که باید تهجد و نماز و عبادت شخصی خودشان باشد را‌ می‌آیند بیرون و در طول مسیر عبادتشان را انجام می‌دهند. پای کوه که می‌رسیم، نماز را آن‌جا می‌خوانیم. هنوز تاریک است و کسی بیدار نیست. یک ساعتی که بالا می‌رویم، هنوز آفتاب نزده است. عمامه‌ آقا در کوه، عمامه همیشگی‌شان نیست وقتی ایشان برمی‌گردد پایین، آدم‌هایی که نگاه می‌کنند تعجب می‌کنند، اهل کوه تازه کوهنوردها را می‌گویم، کوهنوردی که می‌خواهد برود بالای کوه، آفتاب زده تازه حرکت می‌کند، می‌بیند مقام معظم رهبری دارد می‌آید پایین.

با خود می‌گویند: ایشان کی رفته بالا که الآن دارد می‌آید پایین؟ آقا توی کوه عمامه سرش است، عمامه‌ همیشگی‌اش نیست؛ عمامه‌ای باریک‌تر و کوچک‌تر است. بعضی‌ مواقع هم بعضی جاها ایشان لباس شخصی می‌پوشند؛ همیشه با آن لباس نیست. شما عکس‌های آقا را در کرمان دیده‌اید دیگر. در زلزلة کرمان، رئیس جمهورمان چند بار رفت؟ رهبرمان چند بار؟ رهبر نظام سه بار در زلزلة کرمان به مردم کرمان سر زد. در زلزله‌ای که در بم آمده بود،‌ برای جنازه‌ها، حتی خود آقا نماز خواند. آقا اهل این نیستند که وسط کار، کار را نصفه بگذارند آن سه روز کوهنوردی وقتی از کوه پائین می‌آیند، بعد وقت اداری کار ایشان است و آن چهار روز دیگر را توی خانه ورزش می‌کنند.

 اصلاً اهل این نیست که وسط کار، کار را نصفه بگذارد. هر کاری ایشان انجام بدهد کاملِ کامل است. اصول آن کار را دقیقِ دقیق بلد است. پس از ورزش‌شان توی دفتر کار تشریف می‌آورند. از اول صبح، بعضی مواقع ساعت هفت می‌رسیم سر کار، بعضی‌ موقع‌ها هفت‌ونیم می‌رسیم، بستگی دارد به آن کوه و آن مسیر. از نظر امنیتی ما نمی‌توانیم از یک کوه استفاده کنیم؛ دشمن هم این‌قدر می‌فهمد که به ما ضربه بزند. هرجا که کوه و بلندی‌ای هست و توی تهران است، آقا استفاده می‌کند؛ از بی‌بی‌ شهربانو شهرری گرفته تا تمامی نقاط کوه‌های سمت شمال تهران؛ توی ولنجک، کوه دربند و هر کوهی، اختصاصی نیست که ما یک کوه خاصی را برویم؛ بله دو سه جای اختصاصی هم داریم، آن‌جاها هم می‌رویم.

اذان که بگویند، وسط سخنرانی هم که باشند، قطع می‌کنند و می‌گویند اول نماز را بخوانیم حفاظت از ایشان در عین حالی که خیلی سخت است، بچه‌ها این کار را انجام می‌دهند برای رضایت ایشان و رضایت مردم از ما. از ساعت هفت، هفت‌ونیم، ایشان در محل کار حاضر می‌شوند. اگر ملاقات خاصی نداشته باشند می‌روند منزل و صبحانه را در منزل با خانواده می‌خورند و بعد از صبحانه می‌آیند دفتر، کارشان انجام می‌شود. اگر ملاقات داشته باشند،‌ ملاقات با صبحانه شروع می‌شود.

وقتی هفت صبح با آقا ملاقات هست،‌ صبحانه‌شان را هم با آقا می‌خورند. بعد از خوردن صبحانه و کار اداری، تا نماز ظهر، آقا توی دفتر است. اذان که گفته بشود، هر کاری که وجود داشته باشد، وسط سخنرانی هم که باشد،‌ آقا قطع می‌کنند، می‌گویند نماز را بخوانیم بعد بیاییم؛ نماز اول وقت. بعد از نماز، ادامة کار. اگر جلسات ادامه داشته باشد، نهار را آقا با آن افراد جلسه، توی دفتر میل می‌کنند. اگر توی دفتر، ملاقاتی نبود، بین ساعت نماز تا یکی دو ساعت بعد از نماز، چون فاصله بین منزل آقا و دفتر به اندازة ده‌، بیست قدم است، در منزل غذایشان را می‌خورند، استراحت‌شان را می‌کنند، مجدد اولین برنامه‌ای که دارند ساعت سه بعد از ظهر، چهار بعدازظهر است. ایشان می‌آیند در داخل دفتر هستند و مواقعی که بعدازظهر جلسه خاصی نباشد، ایشان توی کتابخانه شخصی‌شان به مطالعه می‌پردازند.

هر زمانی که آقا را ببینید، یا ذکر می‌گویند یا قرآن می‌خوانند هر زمانی که شما ایشان را ببینید، یا ذکر می‌گوید یا قرآن می‌خواند. غیرممکن است لحظه‌ای ایشان غافل باشد. من ندیدم. به‌طور نمونه می‌گویم. توی تلویزیون نگاه کنید، هر عزیزی مداحی می‌کند، دقت کنید آقا دستشان کنار لبشان است؛ به‌خاطر اینکه اگر لبشان تکان خورد پیدا نباشد. آقا در جوانی هر سه روز یک دور قرآن می‌خواندند این نیست که توی هیئت رفتیم، ذکر بی‌خیال. دربارة قرآن خواندن، ایشان به ما توصیه می‌کردند و می‌گفتند: «بچه‌ها قرآن را زیاد بخوانید؛ قرآن نور است، قرآن را خیلی مطالعه کنید. من در جوانی هر سه روز یک دور قرآن می‌خواندم. یعنی روزی ده جزء.

 الآن دیگر اصلاً حوصله‌اش نیست، پیر شده‌ام، از نظر سن‌وسال، وضعیت، شغل، گرفتاری‌های کاری، این‌ همه مسائل واقعاً نمی‌توانم قرآن بخوانم. خیلی از قرآن دور شدم. نُه روز، ده روز طول می‌کشد من یک دور قرآن را بخوانم.» الآن که دور شده، روزی سه جزء قرآن می‌خوانند. ما اگر توی ماه مبارک رمضان خدا عنایت کند یک بار قرآن بخوانیم، فکر می‌کنیم اعجاز کرده‌ایم؛ کلی خدا را مؤاخذه می‌کنیم که ما آخر یک دور قرآن را خواندیم هیچ چیز نشده، هیچ اتفاقی نیافتاد. قرآن خواندن را ما نیاز داریم، خدا لازم ندارد. ما نیاز داریم. تهذیب و تحصیل هم دو بالی است که یکی به‌تنهایی خطرناک است اگر می‌خواهیم به دستور آقا عمل کنیم و به ولی‌مان نزدیک شویم، دستورات همین است که عرض کردم.

تحصیل، تهذیب، ورزش بعدش هم قرآن. تهذیب و تحصیل هم دو بالی است که انسان را به همه جا می‌رساند. یک دانه‌اش باشد، خطرناک است. فقط تهذیب می‌شود شیخ علی تهرانی. فقط تحصیل می‌شویم سعید حجاریان، اکبر گنجی، آقای مهاجرانی. حالا این‌ها کجا هستند؟ مهاجرانی در کشور ما شانزده سال بالای قدرت بوده، امروز پناهنده انگلستان است، اکبر گنجی مسئول اطلاعات داخلی سپاه تهران بود، امروز پناهنده آمریکاست؛ اگر یکی‌اش را هم گرفتیم باز هم خلاف کرده‌ایم، خطا کرده‌ایم. دو تا با هم، تحصیل و تهذیب با هم است. اگر می‌خواهیم مقام رهبری را بشناسیم تدبیر کنیم در شناخت ایشان همه چیز بهمان داده می‌شود. تدبیر کنیم در شناخت امام (ره) همه چیز بهمان می‌دهند.

ارسال مطلب : مهکیتوفیقات امام خامنه ای درخدمت..

توفیقات امام خامنه ای در خدمت به والدین است 

از مقام معظم رهبرى حضرت آیت الله خامنه اى نقل شده است که ایشان در مورد رمز موفقیت خود (با تواضع حکیمانه ) مى فرمایند:
بنده اگر در زندگى خود در هر زمینه اى توفیقاتى داشته ام ، وقتى محاسبه مى کنم به نظرم مى رسد که این توفیقات باید از یک کارنیکى که من نسبت به یکى از والدینم انجام داده ام باشد.
سپس در ادامه : خاطره اى را نقل مى فرمایند که به نظر ایشان رمز موفقیت ایشان مى تواند حساب شود، و مایه اختصار آن را نقل مى کنیم مى فرمایند:
پدرم در سنین پیرى – بیست و چند سال قبل از فوت – به بیمارى آب چشم که موجب نابینائى مى شود مبتلا شد بنده در آن موقع در قم مشغول تحصیل و تدریس بودم ، از قم مکررا به مشهد مى آمدم و ایشان را به دکتر مى بردم ، و دوباره باز مى گشتم تا اینک در سال 1343 هجرى شمسى به ناچار براى معالجه ، ایشان را به تهران آوردم ، اطباء در ابتداء ما را ماءیوس ‍ کردند گرچه بعد از دو سه سال یک چشم ایشان معالجه شد و تا آخر عمر هم میدید، اما آن زمان مطلقا نمى توانست با چشمهایش جائى را ببیند و باید دستشات را مى گرفتیم .
و این براى من یک غصه (بزرگ ) شده بودم ، زیرا اگر به قم مى آمدم ، ایشان مجبور بود در گوشه اى از خانه بنشیند و قادر به مطالعه و معاشرت و هیچ کارى نبود، و انس و الفتى هم که با من داشت با دیگر برادران نداشت ، با من به دکتر مى رفت ولى همراه شدن با دیگران و رفتن به دکتر برایش آسان نبود، وقتى بنده نزد ایشان بودم برایشان کتاب مى خواندم و با هم بحث علمى مى کردیم و از این رو با من ماءنوس بود، به هر حال احساس کردم اگر ایشان را در مشهد مقدس تنها رها کنم و به قم برگردم ، ایشان به یک موجود معطل و از کار افتاد تبدیل مى شود که براى خود ایشان بسیار سخت بود، براى من نیز خیلى ناگوار بود از طرفى دورى از قم نیز براى من غیر قابل تحمل بود، زیرا که من با قم انس داشتم و تصمیم گرفته بودم که تا آخر عمر در قم بمانم .
بر سر دو راهى گیر کرده بودم ، این مساءله در ایامى بود که ما براى معالجه پدرم در تهران بودیم ، روزهاى سختى را در حال تردید گذارندم .
عصر تابستانى بود که سراغ یکى بزرگان و دوستانم در چهار راه حسن آباد تهران رفتم او اهل معنا و آدم با معرفتى بود، جریان ایشان تعریف کردم ، در ضمن گفتم : من دنیا و آخرت خودم را در قم مى بینم ، اگر اهل دنیا باشم دنیاى من در قم است و اگر اهل آخرت هم باشم آخرت من در قم است ، خلاصه من باید از دنیا و آخرت خودم بگذرم که با پدرم به مشهد بروم و در آنجا بمانم !
آن بزرگوار تاءمل مختصرى کرد و فرمود: شما براى خدا از قم دست بکش و به مشهد برو، خداوند متعال مى تواند دنیا و آخرت تو را از قم به مشهد منتقل کند.
من در سخنان ایشان تاءملى کردم عجب حرفى است ! انسان مى تواند با خداوند معامله کند، با خودم گفتم براى خاطر خدا، پدرم را به مشهد مى برم و تردا همانجا مى مانم ، خداوند هم اگر اراده فرمود، مى تواند دنیا و آخرت مرا از شهر قم به مشهد مقدس بیاورد، تصمیم خود را گرفتم ، دلم باز شد و ناگهان از این رو به آن رو شدم یعنى کاملا راحت شدم و با حالت بشاش و آسودگى خاطر به منزل آمدم .
والدین من که چند روزى بود که مرا ناراحت میدیدند، از بشاش بودن من تعجب کردند به آنها گفتم : من تصمیم گرفتم با شما به مشهد بیایم و آنجا بمانم ، آنها اول باورشان نمى شد که من از قم دست بکشم ، با آنها به مشهد قدس رفتم و آنجا ماندم و خداوند متعال بعد از آن ، توفیقات زیادى به ماداد و به هر حال به دنبال کار و وظیفه خود رفتم ، اگر بنده در زندگى خود توفیقى داشتم اعتقادم این است که ناشى از همان بر و نیکى است به پدر و مادرم انجام داده ام (1)

پی نوشت:

1- -منقول از مجله فیض – امور تربیتى منطقه 14.

منبع : جهان نیوز

 


کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط کیوان گیتی نژاد 90/6/22:: 12:21 عصر     |     () نظر

 

 

مظلوم نمایی دراویش گنابادی با حمایت رسانه های بیگانه

دراویش گنابادی با مظلوم نمایی و با حمایت رسانه‌های بیگانه قصد دارند عامل حمله به مردم و زخمی کردن آنها را مردم کوار و روحانیت معرفی

 

کنند.

ماجرای درگیری مردم با دراویش گنابادی از آنجایی شروع شد که به گفته یکی از طلاب این شهر اواسط ماه رمضان حجت الاسلام شهبازی به

 

عنوان مبلغ به یکی از روستاهای کوار رفته و در مورد فرقه ها و مذاهب با مردم به گفت‌و‌گو نشسته است.

شهر"کوار" مرکز شهرستان کوار و در جنوب شهر شیراز قرار دارد که فاصله آن با شهر شیراز تنها 45 کیلومتر است.

 

بعد از سخنان این طلبه، تعدادی از دراویش گنابادی که استدلال‌های وی به مذاق آنها خوش نیامده با حجت الاسلام شهبازی در گیر می‌شوند

و او را مورد ضرب و شتم قرار می‌دهند.

عده‌ای از مردم شهرستان "کوار" نیز در پی ضرب و شتم حجت الاسلام شهبازی و توهین و فحاشی به لباس روحانیت ومقدسات اسلامی از

سوی دراویش گنابادی در اقدامی خودجوش و مردمی راهپیمایی می کنند، درمقابل دراویش که با جمعیت زیاد مردم روبه رو شده بودند با مردم

درگیر شده و به سوی آنها با سلاح گرم تیراندازی می کنند که در نتیجه آن حداق 40 نفر از مردم کوار زخمی می شوند.

 

یک روز پس از حمله‌ی دراویش به مردم "کوار" و تیراندازی به سوی آن‌ها، سایت بی‌بی‌سی فارسی با پوشش گسترده اظهارت دراویش گنابادی

به سراغ مصطفی آزمایش ، سخنگوی دراویش رفت.

 

سخنگوی دراویش در گفت و گوی خود با بی بی سی فارسی علت آغاز درگیری‌ها را حمله‌ بی دلیل مردم کوار به مغازه‌های دراویش و تفتیش

منازل آنان عنوان کرد.

 

مصطفی آزمایش که از حمایت رسانه های بیگانه نیز برخوردار است با ادعاهای مختلف اخیرا در گفت و گو با سایت ضد انقلاب جرس نیز با متهم

کردن جمهوری اسلامی ایران اظهار داشته که" مقامات حکومتی احتمال بسیار زیاد می دهند که دراویش در انتخابات بعدی هم به کاندایداهای

حزب آقای کروبی رای بدهند و خیل دراویشان در ایران که جمعیتی نزدیک بیست میلیون هستند بگویند کاندیدای ما کروبی است و باید از زندان

آزاد شوند".

 

وی در ادامه با مظلوم نمایی و بدون ارائه دفاعیات مستدل گفته بود که اطلاعات حادثه اخیرا را در قالب یک فایل به نماینده سازمان ملل متحد

ارسال خواهند کرد.

 

دراویش همواره با حمایتی که از جانب رسانه های مختلف می شوند کوچکترین اتفاق رخ داده برای آنها را رسانه ای می کنند و با مظلوم نمایی

قصد امتیازگیری از نظام را دارند.

 

 

 

 

 


کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط کیوان گیتی نژاد 90/6/22:: 12:3 عصر     |     () نظر

تحلیل کارشناس آمریکایی در روزنامه وال استریت ژورنال :

رهبر ایران تمام برنامه های ما را خنثی می کند

 

,ولایت

رهبر عالیق در ایران آیت الله سید علی خامنه ای مسائل جانبی بسیاری را که ما پدید می آوریم را به خوبی مدیریت می کندو به سرعت در جهت برنامه هسته ای خود با شتاب پیش می روند در حالیکه ما در این اوهام هستیم که تحریم ها سلاح برنده است و می تواند جلوی آنها را بگیرد. تحریم ها بخش مهمی از سیاست درمورد ایران است . . .


 

سانتریفیوژهای پیشرفته تر ایران برای تولیدات هسته ای باعث ایجاد نگرانی های بسیاری در غرب شده است . در هفته های اخیر، سازمان انرژی اتمی ایران به بازرسین سازمان ملل اطلاع داده است که به کارگیری آنچه به آنها نسل دوم و سوم سانتریفیوژها اطلاق می شود را در تاسیسات غنی سازی اورانیوم نطنز آغاز کرده است.

روزنامه وال استریت ژورنال در جدیدترین تحلیل خود در خصوص جمهوری اسلامی ایران می نویسد : تهران همچنین اعلام داشته که درنظر دارد از این سانتریفیوژهای پیشرفته در تاسیسات هسته ای تحت کنترل سپاه پاسداران در نزدیکی قم نیز استفاده نماید. اما در عین حال ایران تمایل خود برای ساخت سلاح هسته ای را رد و انکار می نماید. سانتریفیوژهای پیشرفته تر که به IR2MS و IR4S شناخته می شوند، قابلیت غنی سازی اورانیوم تا سه برابر آنچه که در توان سانتریفیوژهای فعلی(IR1S) در ایران است را دارند.


این روزنامه چاپ واشنگتن در ادامه مطلب خود اشاره می کند : دولت اوباما ماه هاست ادعا می کند تحریم ها در ایران کارساز بوده اند. اما اگر دلیل تحریم ها کم کردن یا توقف برنامه هسته ای ایران بوده است بنابراین تحریم ها به شکست فاحشی انجامیده اند. برخلاف ادعاهای آمریکا درمورد تحریم ها، برنامه هسته ای ایران بسرعت در حال پیشرفت است. اگر تهران این سانتریفیوژهای پیشرفته را در فردو نصب کند، این نشانگر پیشرفت پر سرعت ایران است که بنابراین مستلزم عکس العمل بسیار سریع آمریکا و متحدینش است.

یک عضو کنگره آمریکا در این خصوص می گوید : یک گزینه درست برای افزایش فشار به ایران  تحریم بانک مرکزی این کشور است. زودتر از آنچه ما آرزو داشتیم رئیس جمهور با این امر روبرو خواهد شد که یا ایران مجهز به سلاح هسته ای را بپذیرد یا خطر آن را با حمله نظامی خنثی کند. این یک مسئله جدی است زیرا بدان معنا است که اگر رهبران ایران تصمیم بگیرند که اورانیوم مناسب سلاح بسازند، آمریکا، اروپا، اسرائیل و دیگران زمان کمتری برای عکس العمل خواهند داشت. از آنجایی که کاخ سفید آگاه است که اینگونه گزارشات تنها بمب ساعتی اسرائیل را تندتر و جری تر می کند بنا براین رئیس جمهور باید هرچه سریع تر برای عوض کردن تحریم ها اقدام کند .



مارک دوبوویتز از موسسه حمایت از دموکراسی ها بطور نزدیکی در طراحی تحریم ها نقش داشته است. اما وی نیز معتقد است تحریم ها به تنهایی موثر نیستند. وی در یادداشتی می نویسد: " رهبر عالیقدر ایران آیت الله سید علی خامنه ای مسائل جانبی بسیاری را که ما پدید می آوریم را به خوبی مدیریت می کندو به سرعت در جهت برنامه  هسته ای خود با شتاب پیش می روند در حالیکه ما در این اوهام هستیم که تحریم ها سلاح برنده است و می تواند جلوی آنها را بگیرد. تحریم ها بخش مهمی از سیاست درمورد ایران است که باید تهدید واقعی نظامی را هم شامل شود. اما سیاست ما درمورد ایران چیست، تا چه حد جامع است و چه کسی مسئولیت آن را دارد؟

چنانچه دوبوویتز می گوید: " وقتی مسئله مقابله با ایران پیش می آید، ما دوست داریم بگوئیم از آنچه که در واقع هستیم موفقتر هستیم. اما آیا این پیشرفت ما نمادین است یاواقعی؟ " پاسخ به این سوال در این زمان مشخص است که خیر .

تحلیل رسانه های آمریکایی به خوبی نشان می دهد که آن ها از مقاومت جمهوری اسلامی در برابر تحریم ها و تسلیم نشدن کشورمان در مقابل خواسته های ایالات متحده به شدت عصبانی هستند . آمریکا در سال های اخیر تلاش بسیار زیادی را انجام داد تا با همراهی متحدانش تاثیر تحریم ها را بر علیه ایران افزایش دهد و هر بار با تمدید تحریم ها سعی کند ایران را منزوی کند اما آنچه که ایران به خصوص در زمینه انرژی هسته ای نشان داد این بود که مسئولان ارشد کشورمان هیچگاه حقوق مسلم مردم و هویتشان را با چیز دیگری عوض نخواهند کرد و در این خصوص هرگونه فشاری نیز بر ایران کارساز نخواهد بود .


روزنامه وال استریت ژورنال در تحلیل خود از زبان چهره های مشهور سیاسی آمریکا که به طور خاص مدافع افزایش تحریم ها بر علیه ایران بوده اند اشاره کرده است که رهبر معظم انقلاب اسلامی با ایستادگی خود تمام نقشه های دشمن را نقش بر آب کرده است و با شناسایی به موقع ترفند های آنان کشور را از توطئه های خطرناک کشورهای غربی نجات داده است .


اما با این همه آمریکا از طریق امپراطوری رسانه ای خود همواره در تلاش است تا پیشرفت های شگرف ایران در زمینه هسته ای را مربوط به ساخت سلاح هسته ای نشان دهد که از این طریق بتواند همواره همراهی بین المللی برای افزایش فشار به ایران را به دست بیاورد در حالی که ایران بارها تاکید کرده است که طبق آموزه های شرعی و اخلاقی هیچ نیازی به ساخت اینگونه سلاح ندارد و به سمت آن هم نخواهد رفت .

منبع : بولتن نیوز



کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط کیوان گیتی نژاد 90/6/16:: 12:30 عصر     |     () نظر

ناگفته‌هایی از کوهنوردی، ساعت کار، قرائت قرآن و فرزندان رهبر انقلاب
آن سه روز کوهنوردی وقتی از کوه پائین می‌آیند، بعد وقت اداری کار ایشان است و آن چهار روز دیگر را توی خانه ورزش می‌کنند. اصلاً اهل این نیست که وسط کار، کار را نصفه بگذارد. هر کاری ایشان انجام بدهد کاملِ کامل است. اصول آن کار را دقیقِ دقیق بلد است.

به گزارش جهان در آخرین شماره ماهنامه امتداد پرونده‌ای درباره مقام معظم رهبری منتشر شده است.
که در این پرونده خاطراتی از غلام شاه‌پسندی، یکی از محافظان مقام معظم رهبری به چاپ رسیده است که در بخشی از این خاطرات در زیر آورده می شود.


 


 

هنگام که صحبت در مورد حیات و نحوه زندگی دینی است، بنابراین بررسی سبک زندگی مقام معظم رهبری به عنوان الگوی حاضر راهگشاست. در آخرین شماره ماهنامه امتداد پرونده‌ای درباره مقام معظم رهبری منتشر شده است که در این پرونده خاطراتی از غلام شاه‌پسندی، یکی از محافظان مقام معظم رهبری به چاپ رسیده است که در بخشی از این خاطرات در زیر آورده می شود.

چیزی که مهم است، نسل جوان ماست؛ طوری که مقام معظم رهبری می‌فرمایند: سه چیز را برای نسل جوان ما خواسته‌اند. همه‌تان هم همه‌جا دیده‌اید. در اصل ایشان ورزش، تعلیم و تربیت و تهذیب را بعنوان سه اصلی که خودشان انجام می‌دهند، برای همه ما خواسته‌اند که ما هم ان‌شا‌الله انجام بدهیم.

یک روز آقا بیشتر نماز می‌خواند،‌ یک روز بیشتر قرآن می‌خواند ...

اگر یک روز کاری ایشان را تعریف کنم، هر سه مورد را که ایشان برای ما جوانان گفته‌اند، در آن می‌بینیم. ایشان حدود یک تا یک‌ونیم ساعت پیش از نماز صبح بیدارند که تهجد و عبادت شخصی ایشان است. روزهایش هم با هم فرق می‌کند، شبیه به هم نیست‌. ایام هفته فرق می‌کند. یک روز آقا بیشتر نماز می‌خوانند،‌ یک روز بیشتر قرآن می‌خوانند، یک روز بیشتر دعا می‌خوانند، یک روز بیشتر ذکر می‌گویند ...

بعدش نماز صبح را می‌خوانند، ایشان نماز صبح را به‌ جماعت می‌خوانند و کمترین جماعتشان، آن شخصی است که همراه ایشان است و بیشترین‌شان هم هر کسی که توی آن ساختمان است، می‌آید. ایشان توی دفتر کارشان نماز می‌خوانند و همة کسانی که صبح در محل کار هستند ـ اعم از پاسدارها و دفتری‌هایی که آنجا هستند ـ‌ نمازشان را با آقا می‌خوانند.

ایشان هفته‌ای سه روز را کوهنوردی می‌کنند

بعد از نماز صبح،‌ ایشان هفته‌ای سه روز را کوهنوردی می‌کنند و حداقل بین چهل‌وپنج تا شصت دقیقه به سمت بالا حرکت می‌کنند. این مسیر را حدود نیم ساعت تا چهل‌وپنج دقیقه برمی‌گردند.

بعضی از مواقع کوه‌هایی دورتر هستند و برای اینکه به وضعیت کار ایشان لطمه نزند، آقا آن ساعت که باید تهجد و نماز و عبادت شخصی خودشان باشد را‌ می‌آیند بیرون و در طول مسیر عبادتشان را انجام می‌دهند. پای کوه که می‌رسیم، نماز را آن‌جا می‌خوانیم. هنوز تاریک است و کسی بیدار نیست. یک ساعتی که بالا می‌رویم، هنوز آفتاب نزده است.

عمامه‌ آقا در کوه، عمامه همیشگی‌شان نیست

وقتی ایشان برمی‌گردد پایین، آدم‌هایی که نگاه می‌کنند تعجب می‌کنند، اهل کوه تازه کوهنوردها را می‌گویم، کوهنوردی که می‌خواهد برود بالای کوه، آفتاب زده تازه حرکت می‌کند، می‌بیند مقام معظم رهبری دارد می‌آید پایین. با خود می‌گویند: ایشان کی رفته بالا که الآن دارد می‌آید پایین؟

آقا توی کوه عمامه سرش است، عمامه‌ همیشگی‌اش نیست؛ عمامه‌ای باریک‌تر و کوچک‌تر است.

بعضی‌ مواقع هم بعضی جاها ایشان لباس شخصی می‌پوشند؛ همیشه با آن لباس نیست. شما عکس‌های آقا را در کرمان دیده‌اید دیگر. در زلزلة کرمان، رئیس جمهورمان چند بار رفت؟ رهبرمان چند بار؟ رهبر نظام سه بار در زلزلة کرمان به مردم کرمان سر زد. در زلزله‌ای که در بم آمده بود،‌ برای جنازه‌ها، حتی خود آقا نماز خواند.

آقا اهل این نیستند که وسط کار، کار را نصفه بگذارند

آن سه روز کوهنوردی وقتی از کوه پائین می‌آیند، بعد وقت اداری کار ایشان است و آن چهار روز دیگر را توی خانه ورزش می‌کنند. اصلاً اهل این نیست که وسط کار، کار را نصفه بگذارد. هر کاری ایشان انجام بدهد کاملِ کامل است. اصول آن کار را دقیقِ دقیق بلد است.

پس از ورزششان توی دفتر کار تشریف می‌آورند. از اول صبح، بعضی مواقع ساعت هفت می‌رسیم سر کار، بعضی‌ موقع‌ها هفت‌ونیم می‌رسیم، بستگی دارد به آن کوه و آن مسیر.

از نظر امنیتی ما نمی‌توانیم از یک کوه استفاده کنیم؛ دشمن هم این‌قدر می‌فهمد که به ما ضربه بزند. هرجا که کوه و بلندی‌ای هست و توی تهران است، آقا استفاده می‌کند؛ از بی‌بی‌ شهربانو شهرری گرفته تا تمامی نقاط کوه‌های سمت شمال تهران؛ توی ولنجک، کوه دربند و هر کوهی، اختصاصی نیست که ما یک کوه خاصی را برویم؛ بله دو سه جای اختصاصی هم داریم، آن‌جاها هم می‌رویم.

اذان که بگویند، وسط سخنرانی هم که باشند، قطع می‌کنند و می‌گویند اول نماز را بخوانیم

حفاظت از ایشان در عین حالی که خیلی سخت است، بچه‌ها این کار را انجام می‌دهند برای رضایت ایشان و رضایت مردم از ما. از ساعت هفت، هفت‌ونیم، ایشان در محل کار حاضر می‌شوند. اگر ملاقات خاصی نداشته باشند می‌روند منزل و صبحانه را در منزل با خانواده می‌خورند و بعد از صبحانه می‌آیند دفتر، کارشان انجام می‌شود.

اگر ملاقات داشته باشند،‌ ملاقات با صبحانه شروع می‌شود. وقتی هفت صبح با آقا ملاقات هست،‌ صبحانه‌شان را هم با آقا می‌خورند. بعد از خوردن صبحانه و کار اداری، تا نماز ظهر، آقا توی دفتر است. اذان که گفته بشود، هر کاری که وجود داشته باشد، وسط سخنرانی هم که باشد،‌ آقا قطع می‌کنند، می‌گویند نماز را بخوانیم بعد بیاییم؛ نماز اول وقت.

بعد از نماز، ادامة کار. اگر جلسات ادامه داشته باشد، نهار را آقا با آن افراد جلسه، توی دفتر میل می‌کنند. اگر توی دفتر، ملاقاتی نبود، بین ساعت نماز تا یکی دو ساعت بعد از نماز، چون فاصله بین منزل آقا و دفتر به اندازة ده‌، بیست قدم است، در منزل غذایشان را می‌خورند، استراحت‌شان را می‌کنند، مجدد اولین برنامه‌ای که دارند ساعت سه بعد از ظهر، چهار بعدازظهر است. ایشان می‌آیند در داخل دفتر هستند و مواقعی که بعدازظهر جلسه خاصی نباشد، ایشان توی کتابخانه شخصی‌شان به مطالعه می‌پردازند.

هر زمانی که آقا را ببینید، یا ذکر می‌گویند یا قرآن می‌خوانند

هر زمانی که شما ایشان را ببینید، یا ذکر می‌گوید یا قرآن می‌خواند. غیرممکن است لحظه‌ای ایشان غافل باشد. من ندیدم. به‌طور نمونه می‌گویم. توی تلویزیون نگاه کنید، هر عزیزی مداحی می‌کند، دقت کنید آقا دستشان کنار لبشان است؛ به‌خاطر اینکه اگر لبشان تکان خورد پیدا نباشد.

آقا در جوانی هر سه روز یک دور قرآن می‌خواندند

این نیست که توی هیئت رفتیم، ذکر بی‌خیال. دربارة قرآن خواندن، ایشان به ما توصیه می‌کردند و می‌گفتند: «بچه‌ها قرآن را زیاد بخوانید؛ قرآن نور است، قرآن را خیلی مطالعه کنید. من در جوانی هر سه روز یک دور قرآن می‌خواندم. یعنی روزی ده جزء. الآن دیگر اصلاً حوصله‌اش نیست، پیر شده‌ام، از نظر سن‌وسال، وضعیت، شغل، گرفتاری‌های کاری، این‌ همه مسائل واقعاً نمی‌توانم قرآن بخوانم. خیلی از قرآن دور شدم. نُه روز، ده روز طول می‌کشد من یک دور قرآن را بخوانم.»

الآن که دور شده، روزی سه جزء قرآن می‌خوانند. ما اگر توی ماه مبارک رمضان خدا عنایت کند یک بار قرآن بخوانیم، فکر می‌کنیم اعجاز کرده‌ایم؛ کلی خدا را مؤاخذه می‌کنیم که ما آخر یک دور قرآن را خواندیم هیچ چیز نشده، هیچ اتفاقی نیافتاد. قرآن خواندن را ما نیاز داریم، خدا لازم ندارد. ما نیاز داریم.

همه افراد خانواده آقا حافظ کل قرآن هستند

منزل حضرت آقا یک خانواده پرجمعیتی است، خودشان، خانمشان و شش تا فرزند با ایشان زندگی کرده‌اند که همه الآن ازدواج کرده‌اند و رفته‌اند؛ هر هشت نفر این خانواده حافظ کل قرآن هستند. مأنوس قرآن بودن یعنی این. کل افراد خانواده قاری و حافظ قرآن‌اند. شماها شاید چندین بار صدای قرآن آقا را شنیده باشید، ولی تشخیص نداده‌اید. چون بعضی موقع‌ها رادیو پخش می‌کند. هر موقع هم پخش می‌کند چون خودش هم نمی‌داند اشتباهاً می‌گوید مصطفی اسماعیل.

لحن آقا، مصطفی اسماعیل است. آقا در جوانی قرائت دارد. صوتش را رادیو پخش می‌کند به اسم مصطفی اسماعیل.

تهذیب و تحصیل هم دو بالی است که یکی به‌تنهایی خطرناک است

اگر می‌خواهیم به دستور آقا عمل کنیم و به ولی‌مان نزدیک شویم، دستورات همین است که عرض کردم. تحصیل، تهذیب، ورزش بعدش هم قرآن. تهذیب و تحصیل هم دو بالی است که انسان را به همه جا می‌رساند. یک دانه‌اش باشد، خطرناک است.

فقط تهذیب می‌شود شیخ علی تهرانی. فقط تحصیل می‌شویم سعید حجاریان، اکبر گنجی، آقای مهاجرانی. حالا این‌ها کجا هستند؟ مهاجرانی در کشور ما شانزده سال بالای قدرت بوده، امروز پناهنده انگلستان است، اکبر گنجی مسئول اطلاعات داخلی سپاه تهران بود، امروز پناهنده آمریکاست؛ اگر یکی‌اش را هم گرفتیم باز هم خلاف کرده‌ایم، خطا کرده‌ایم. دو تا با هم، تحصیل و تهذیب با هم است.

اگر می‌خواهیم مقام رهبری را بشناسیم تدبیر کنیم در شناخت ایشان همه چیز بهمان داده می‌شود. تدبیر کنیم در شناخت امام (ره) همه چیز بهمان می‌دهند.



لینک منبع


کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط کیوان گیتی نژاد 90/6/11:: 5:7 عصر     |     () نظر

نشریه نشنال اینترست؛

منافقین، گروهک تروریستی محبوب آمریکا

نشریه نشنال اینترست امریکا گروهک تروریستی منافقین را گروه تروریستی محبوب امریکا توصیف کرد.

منافقین، گروهک تروریستی محبوب آمریکا

به گزارش سرویس بین الملل باشگاه خبرنگاران؛ این نشریه در شماره اخیر خود در اینترنت در مقاله ای به قلم "عباس میلانی" تحت عنوان "حکایت دست اول گروه تروریست محبوب امریکا" نوشت: از زمان سقوط صدام  ، سازمان مجاهدین خلق ایران (گروهک تروریستی منافقین) یکی از غنایم جنگی دردسرساز اما مفید برای امریکا بوده است.

گروهک تروریستی منافقین بعد از انقلاب اسلامی در ایران دست به جنایات گسترده ای علیه آن زد و از حامیان اصلی صدام حسین در جنگ علیه ایران بود؛ این گروه که در اوج فعالیت هایش دهه 1970 چند امریکایی برجسته را به قتل رسانده بود ، در فهرست سازمان های تروریستی خارجی امریکا قرار گرفت.

اینک حدود سه هزار نفر از اعضای این گروه -- که صدام انها را در اردوگاهی به نام اشرف مستقر کرد -- در عراق اسیر امریکایی ها هستند.

طی چند سال گذشته سرنوشت انها موضوع بحث و جدل های همیشگی در واشنگتن و نیز میان واشنگتن و بغداد بوده است.  سازمان مجاهدین خلق ( منافقین) با منابع مالی به ظاهر بی پایان خود بارها و بی نتیجه از دولت فدرال امریکا خواسته است نامش را از فهرست تروریستی خارج کند.

هیلاری کلینتون ، وزیر امور خارجه امریکا ، تا چند روز اینده تصمیم این کشور را در این خصوص اعلام خواهد کرد.


برای همین ، ماشین های تبلیغاتی کاملا آماده آنها یعنی سیاستمداران بانفوذ امریکایی که همگی در ازای خدماتشان پول های خوبی گرفته اند و دیگر گروههای فشار،  اینک بار دیگر این موضوع را در دستور کار خود قرار داده اند. این مدافعان همان چیزی را تکرار می کنند که سازمان مجاهدین خلق (گروهک تروریستی منافقین) و بسیاری از سازمان های صوری این گروه مدعی ان هستند: اینکه این گروه گذشته خشونت امیز خود را حالا کنار گذاشته و در قالب جدید خود به جنبش سبز ایران پیوسته و یکی از اجزای کلیدی آن است.

مسعود و مریم رجوی در طول این تاریخ خونین ، که مملو از اشتباهات تاکتیکی و راهبردی است ، رهبران مطلق سازمان مجاهدین خلق (گروهک تروریستی منافقین) باقی مانده اند. وابستگان این گروه انها را می پرستند. اعضای این سازمان و طرفدارانشان به دنیا می گویند از گذشته خود دست شسته اند و حالا خود را وقف دموکراسی کرده اند. اما در فرقه ها رهبران تغییر نمی کنند.


واقعیت این است که سازمان مجاهدین خلق (گروهک تروریستی منافقین) بیش از از هر گروه دیگری برای ضربه زدن به جمهوری اسلامی ایران تلاش کرده است.

 این نیز واقعیت دارد که این گروه در طول تقریبا کل تاریخ خود تحت رهبری همین زوج بوده است و حرف های زیادی مطرح است که حاکی است انها با مشت اهنین بر این سازمان رهبری می کنند.

در پایان این گزارش آمده است، امریکا فقط در صورتی می تواند حتی به فکر حذف نام این گروه از فهرست تروریستی بیفتد که امکان بحث ازاد و سالم درباره رهبران کنونی این گروه در شرایط دموکراتیک (و تحت نظارت بین المللی) وجود داشته باشد ، و رهبران جدید و تازه ای بصورت ازاد و دموکراتیک برای این گروه انتخاب شوند./ا



کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط کیوان گیتی نژاد 90/6/10:: 4:9 عصر     |     () نظر

دوستان می خواستم تاملی را که در خصوص فتنه 88 انجام دادم و بمرگ برضد ولایت فقیهن این کنکاش بدست آوردم را با شما در میان بگذارم و نظر شما را در این

 

مورد جویا شوم البته این موضوع را در زمان بیان می کنم که این فکر می تواند برای هر ایرانی به وجود آمده باشد و آن این تصور است که موسوی

جنجال آفرین فتنه 88 اصلا کافر و مرتدد و خائن به وطن نبوده باشد و باالعکس برای خدمت و جدال و رودر رویی و نشان دادن توان اطلاعاتی

کشورمان و شناسایی افراد سست عنصر وضد انقلابی که در لباس میش آرمیده بودند و منتظر زدن ضربه ای به انقلاب و اصل ولایت فقیه بودند و

همچنین گروهک های اپزیسیون بین المللی که دنبال فرصتی برای زدن ضربه به این ملت و بطور کلی جهان سومی که تمام نگاهها و امیدشان

به حکومت و انقلاب اسلامی ما به رهبری امام مصلح سید علی حسینی خامنه ای(دام ظله العالی) است و این واقعیت را در انقلابهای اخیر

کشورهای عربی می بینیم و همه و همه نشان از این دارد که دستگاههای سیاسی و امنیتی ما خوب انجام طریق و مسئولیت نموده اند و این

را در خشم اروپا و رژیم صهیونیستی و آمریکای جهان خوار می توان به خوبی نظاره کرد سردرگمی که دول مستبد و زورگو را به انحطاط کشانده

و در شناخت دوست و دشمن سردر گمشان کرده بعد از پروژه الماسی برای فریب و اعلام رئیس شجاع و باهوش وزارت اطلاعات که به تدبیر

مقام عظمای ولایت امام مصلح سید علی حسینی خامنه ای(جانم به فدایه)هنوز بر مستند وزارت اطلاعات تکیه زده و صحنه را با مشورت حضرت


ولایتآقا به خوبی کنترل و هدایت کرده وایشان بعد ازر پروژه الماسی برای فریب فرمودند که الماسهایی دیگر برای فریب دشمن در راه است که در

وقتش بر دنیا نشان می دهد و این وحشت که نفر بعدی چه کسی است نیروها و دول زور گو را به سردر گمی کشانده و حتی نیروهای خائن و

فرصت طلب که فتنه 88 را رهبری کردند به نوعی این خطر را را که ممکن است بازیچه و فریب خورده اند را به مرحله ای رسانده که حتی یکی از

صحنه گردانان فتنه 88 کروبی به خوبی به این رودست خوردن پی برده و به نوعی قصد برگشت و عذر خواهی رانموده است ولی آنچه که از همه

افکار همه را به خود مشغول کرده نقش آقای موسوی در فتنه 88 است که بعضی اماها و شایدها این نظر امی ولایی را که ایشان می توانسته

به عنوان یک نیروی داخلی و در جهت شناسایی دشمن و خوارج و فتنه گران و نشان اقتدار ایران به جهانیان صورت گرفته است را عنوان می

کنم که امیدوارم تفکر شما را در این مورد جویا شوم:

ولایت


اولین دلیل که می تواند احتمال اینکه موسوی نیروی داخلی بوده و به دلایلی مشخص این وقایع را رهبری کرده اینست:که واقعا دستگاههای

اطلاعاتی ما که کوچکترین تحرک و نقشه دشمن را شناسای و نابود می کند آیا ممکن است تحرک و نیتی با این وسعت البته می گویم توهم

ایجاد نشود که این فتنه گران زیادند خیر بلکه از آنجایی که افرادی در این جمع فتنه گران وجود دارند که قبل از این وقایع خیلی ادعای حزب الهی

بودنشان بودند و زمانی که احساس کردند کسی برای ابراز کفرو خیانتشان پیدا شده است خود را به خوبی به ملت و حکومت شناساندن و این

واقعیت که چقدر از اینگونه افراد سست عنصر که به موجب فتنه 88 خودنمایی و شناسایی شدند که خود یک نقطه مثبت و مشخص و ممکن

الپیش بینی (به موازات ایجاد مشکلات وآشوب و بلواهایی که ایجاد شد در آخر برنده حکومت اسلامی او ولایی ایران بود که دشمنان رمیده چو

میش را شناسایی و به موازات آن دست خائنین سست عنصران و دشمنان را شناخت و از سیستم کنار زده شدند

ولایت


سوم اینکه تا امروز آقای موسوی هیچ حرکتی در طول انقلاب انجام ندادند که نشان از دشمنی و خیانت ایشان بدهد بی شک تاسیس یک فرقه

و حرکت بی نقشه و ضمینه سازی غیر ممکن است که بی شک میشود اینگونه تصور کرد که ایشان به حرکت های ضد انقلابی و رایزنی با دول

استعمارگر داشته باشد و کسی از موضع و حرکات او بی خبر باشد


همچنین امروز اگر توجه کنیم بعد از پروژه الماس قو گویی نیروهای ضد انقلاب سردرگم شده اند و به نوکران خود نشانده خود را هم از این پرده

شک جدا نمی کنند خصوصا در مورد فتنه سبز و سردمداران آن یعنی موسوی و کروبی زیاد سخن نمی گویند گویی که آنها هم به مراتب این

رودست خوردن به نوعی پی برده اند باید بگویم هرچه زمان می گذرد ابعاد بیشتری از جریان و فتنه سبز مشخص می شود و باور این موضوع که

حکومت و مسئولین زیاد هم از این فتنه و فتنه افکنان زیاد بی خبر نیستند و نبودن قوت می گیرد باید یادآوری کنم در زمان این فتنه چقدر وزارت

اطلاعات را زیر سوال بردند و امروز با گذشت زمان پی می بریم که این سازمان که از خادمانی گم نام و جان برکف بهره می برد همواره بینا است

و همه مسائل را به خوبی رسد می کند

ولایت


البته در آخر باید یادآور شوم که تمام این تفکرات راجع به آقای موسوی و دیگر نیروهای اپوزسیون که در خارج از کشور به سر می برند تنها یک

اظهار نظر شخصی و برداشتی از وقایع و رخدادهای بعد از فتنه 88 است که امیدوارم موجب سوءتفاهم نشود و البته باید بگویم تا زمانی که این

واقعیت که موسوی به وطن خیانت کرده باقی باشد ایشان دشمن ما هستند و باید برای این کفر و دشمنی و اغتشاشات محاکمه شوند


والسلام محقق و نویسنده کیوان گیتی نژاد


کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط کیوان گیتی نژاد 90/6/3:: 12:25 عصر     |     () نظر

کبر گنجی 16 آگوست (25 مرداد 90) در مقاله ای در سایت رادیو زمانه در تحلیل بیانات اخیر رهبرمعظم انقلاب در جمع کارگزاران نظام اسلامی ، با اعتراف به اقتدار مقام معظم رهبری ،این سخنان را نشانه عدم عقب نشینی و کوتاه آمدن ایشان دانست و نوشت: «سخنان او نشان‌دهنده آن است که به هیچ‌وجه حاضر به عقب‌نشینی از مواضع پیشین و سازش با مخالفان داخلی و دولت‌های خارجی نیست.»

گنجی، افزود:« آیت‌الله خامنه‌ای در سطح بین‌المللی نیز به هیچ‌وجه قصد عقب‌نشینی در هیچ یک از امور محل نزاع را ندارد. «عظمت‌طلبی اتمی» از طریق پروژه هسته‌ای بی‌وقفه دنبال شده است و می‌شود. تنها مانع کار، تحریم‌های جهانی است؛ تحریم‌هایی که مانع صدور تکنولوژی با کاربرد دوگانه به ایران می‌شوند. با این‌همه، کوچک‌ترین عقب‌نشینی در مواضع و رفتار او دیده نمی‌شود. این امر معلول چند علت است.»

 

اکبر گنجی، دلایل اقتدار و عدم عقب نشینی مقام معظم رهبری را چنین برشمرد:
«اول- رسالت الهی نایب امام زمان:...آیت‌الله خمینی بارها این سخن را تکرار می‌کرد که این نظام باید به ظهور حضرت حجت منتهی شود. آیت‌الله خامنه‌ای نیز چنین مقصدی را دنبال می‌کند.

دوم- بهترین دفاع، تهاجم است:آیت‌الله خامنه‌ای همیشه مدافع این استراتژی بوده است. او مدعی است هرجا کوچک‌ترین تزلزلی صورت گرفته، دول دشمن غربی پیش آمده‌اند، اما هرجا رفتارها تهاجمی بوده، آنان عقب نشسته‌اند و پیروزی نصیب ایران شده است.

سوم- ناتوانی جهان غرب:مطابق اطلاعات و تحلیل ولی فقیه، دول غربی نه تنها در موقعیتی قرار ندارند که ایران را مورد تهاجم نظامی قرار دهند، بلکه خود به شدت گرفتار بحران‌های اقتصادی و شورش‌های اجتماعی‌اند. حتی مریدان رهبری شادکامانه اعلام می‌کنند که اعتراض‌های کشورهای اروپایی را "مقام معظم رهبری" از قبل "پیش‌بینی کرده بوده‌اند".»

مقاله نویس رادیو زمانه درپایان برای آنکه این اعترافات موجب ناامیدی اپوزیسیون و حامیان فتنه نشود،دل آنها را به تحریم های غربی و تحولات کشورهای منطقه بالاخص سوریه خوش کرد .

منبع : جام نیوز


برچسب

کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط کیوان گیتی نژاد 90/6/2:: 2:49 عصر     |     () نظر
توصیه‌های آیت الله مصباح برای شب قدر
شب قدر همچون بار عامی است که بزرگان و سلاطین برای زیردستان، رعایا و بندگان خود، داده و هدایایی را می‌بخشیدند. خدای متعال که ارحم الراحمین است و رحمت او قابل مقایسه با هیچ رحمت و فضلی نیست، بر امت اسلامی منت گذاشته و شب قدر را همچون بار عام، شب بخشش قرار داده است. شبی که عبادت آن نیز از عبادت هزار ماه برتر است.
شبی برای تقدیر امور عالم
--------------------------------

ثُمَّ فَضَّلَ لَیْلَةً وَاحِدَةً مِنْ لَیَالِیهِ عَلَی لَیَالِی أَلْفِ شَهْرٍ، وَ سَمَّاهَا لَیْلَةَ الْقَدْرِ، تَنَزَّلُ الْمَلائِکَةُ وَ الرُّوحُ فِیهَا بِإِذْنِ رَبِّهِمْ مِنْ کُلِّ أَمْرٍ سَلامٌ، دَائِمُ الْبَرَکَةِ إِلَی طُلُوعِ الْفَجْرِ عَلَی مَنْ یَشَاءُ مِنْ عِبَادِهِ بِمَا أَحْکَمَ مِنْ قَضَائِهِ. در دعای 44 صحیفه سجادیه سیدالساجدین(ع) فرمود: خدای متعال برای رسیدن به رضوان خود راه‌هایی را قرار داده که از جمله آن‌ها ماه مبارک رمضان است. از ویژگیهای ماه رمضان آن است که خدای متعال در این ماه، شبی را قرار داده که برتر از هزار ماه است. «تَنَزَّلُ الْمَلائِکَةُ وَ الرُّوحُ فِیها بِإِذْنِ رَبِّهِمْ مِنْ کُلِّ أَمْر»1. محور این آیه شریفه شب قدر است. لیلة القدر چیست؟ و شب قدر به چه معناست؟ مفسرین دو معنا برای قدر ذکر کرده‌اند. نخست آن‌که «قدر» را به معنای شرف و منزلت و عظمت دانسته‌اند. براساس این معنی شب «قدر» شرافت و عظمت ویژه و بالایی داشته و این شب را می‌توان شب شرف نامید. برخی دیگر، با استفاده از روایاتی دربارة ویژگیهای شب قدر، گفته‌اند «قدر» مصدری است مساوی با تقدیر. معنی «قَدَرَ»، «یَقْدِرُ»، «قَدْراً»، همچون «قَدَّرَ»، «یُقَدِّرُ»، «تَقدیراً»، هر دو به معنای «تقدیر» قضا و قدر است. براساس روایات فراوان، در شب قدر، تقدیرات سال آینده تعیین می‏شود. البته در روایات تصریح نشده که چون تقدیرات در این شب واقع می‏شود، این شب «لیلة القدر» نامیده شده است، چون این دو با هم منافات ندارند که «قدر» به معنای شرف باشد ولی تقدیرات عالم نیز در این شب انجام پذیرد.

شبی برای بخشش همه
-----------------------------

این‌که شب قدر بهتر از هزار شب است، به چه معناست؟ در کتاب فروع کافی روایاتی برای برتری شب قدر، بر سایر شبهای سال و بلکه بر هزار ماه، که بیش از هشتاد سال عمر می‌شود، وجود دارد. عبادتی که در شب قدر انجام می‏گیرد از عبادت هزار ماه برتر است. کسی که موفق شود در شب قدر، دو رکعت نماز بخواند مثل آن است که در هزار ماه هر شب دو رکعت نماز بخواند. این امتیاز توفیقی است که خدای متعال به پیغمبر اسلام و به مسلمان‌ها عنایت فرموده است تا مردم، تشویق شده و این شب را به عبادت بپردازند و از مزایا و برکات آن استفاده کنند. شب قدر همچون بار عامی است که بزرگان و سلاطین برای زیردستان، رعایا و بندگان خود، داده و هدایایی را می‌بخشیدند. خدای متعال که ارحم الراحمین است و رحمت او قابل مقایسه با هیچ رحمت و فضلی نیست، بر امت اسلامی منت گذاشته و شب قدر را همچون بار عام، شب بخشش قرار داده است. شبی که عبادت آن نیز از عبادت هزار ماه برتر است.

قطعیت وجود شب قدر در ماه رمضان

-------------------------------------------

شب قدر کدام شب است؟ برخی از محدثین برادران اهل تسنن نقل کرده‌اند که شب قدر، شب نیمه ماه شعبان است. بعضی از مفسرین این روایت را از عکرمه نقل کرده‌اند که البته راوی معتبری نیست. آن‌چه که مورد اتفاق و اجماع شیعه و سنی است آن است که نزول قرآن و شب قدر، در ماه رمضان است. از قرآن نیز این مطلب استفاده می‏شود. خدا در سوره بقره می‏فرماید: قرآن در ماه رمضان نازل شد: «شَهْرُ رَمَضانَ الَّذِی أُنْزِلَ فِیهِ الْقُرْآنُ»2 در سوره قدر هم می‏فرماید «إِنّا أَنْزَلْناهُ فِی لَیْلَةِ الْقَدْرِ»3 روشن است شبی که قرآن نازل شده، در ماه رمضان است. اما اینکه این نزول، در چه شبی از شبهای ماه رمضان اتفاق افتاده، سخنان گوناگونی گفته شده است. تقریباً در بین شیعه اتفاق نظر بر این است که شب نوزدهم، بیست و یکم و بیست و سوم شب‌های قدر هستند. البته برای شب بیست و یکم و بیست و سوم، اهمیت بیش‌تری قائل شده‌اند. در بعضی روایات نیز با صراحت بیان شده که شب بیست و سوم شب قدر است. بهترین راه، جمع بین روایات است.

تقدیر، تثبیت، امضاء در سه شب قدر
------------------------------------------

در روایتی درباره تعیین شب قدر آمده است: مقدّرات سال در شب نوزدهم تقدیر می‏شود؛ «قُسِمَ فِیهَا الْأَرْزَاقُ وَ کُتِبَ فِیهَا الاجَالُ وَ خَرَجَ فِیهَا صِکَاکُ الْحَاجِّ»(4) در شب نوزدهم ارزاق، درآمدها و روزی افراد و همچنین مدت حیات و زندگی آنان تا سال آینده تعیین می‌شود. علاوه بر آن در شب نوزدهم مشخص می‌شود که چه کسانی در آن سال به حج می‏روند. سپس در شب بیست و یکم آنچه در شب نوزدهم مقدر شده، بر آن ابرام و تأکید می‏شود. این به این معناست که در شب بیست و یکم آنچه در شب نوزدهم تعیین و مقدر شده، قابل تغییر است، آنچه که از شب نوزدهم تا شب بیست و یکم مقدر شده و تغییر یافته، در شب بیست و یکم ثبت شده و در شب و بیست و سوم قطعی، نهایی و امضاء می‏شود. براساس این روایت هر سه شب از شبهای قدر به شمار می‌آیند.

نزول همه فرشتگان بر زمین
---------------------------------

پرسشی که مطرح می‌شود آن است که شب قدر دارای چه ویژگی است که خداوند آنرا برتری بخشیده است؟ در قرآن به بعضی از ویژگی‌های شب قدر اشاره شده است. علاوه بر آن برای فهم این ویژگی‌ها به قریحه و ذوق نیاز است. قرآن درباره ویژگی شب قدر می‌فرماید: «تَنَزَّلُ الْمَلائِکَةُ وَ الرُّوحُ فِیها بِإِذْنِ رَبِّهِمْ مِنْ کُلِّ أَمْرٍ» در شب قدر ملائکه به همراه روح نازل می‏شوند. برخی از مفسرین گفته‌اند «روح» همان «روح الامین»، جبرئیل است و ذکر جبرئیل بعد از ملائکه، ذکر خاص بعد از عام است؛ یعنی فرشتگان و به ویژه جبرئیل نازل می‌شوند. اما روایاتی وجود دارد که می‌گوید: «الروح... خَلْقٌ أَعْظَمُ مِنْ جَبْرَئِیلَ»(5)، یا «أَعْظَمُ مِنَ الْمَلَائِکَة»(6) برای تایید آن نیز می‌گویند در قرآن که آمده «تَنَزَّلُ الْمَلائِکَةُ وَ الرُّوحُ» حرف «واو» پیش از «الروح» دلالت بر مباینت دارد. به این معنا که روح موجودی برتر و اشرف از همه ملائکه به شمار می‌رود.

اما همه فرشتگان در شب قدر برای چه نازل می‏شوند؟ شکی نیست که در شب قدر همه ملائکه و فرشتگان نازل می‌شوند. از «الف و لام» در «الملائکه» استغراق فهمیده می‌شود به معنی همه فرشتگان.

دسته‏ای از ملائکه، در قرآن به نام «عالین»، نامیده شده‏اند. وقتی شیطان بر آدم سجده نکرد، به او گفتند: «أَسْتَکْبَرْتَ أَمْ کُنْتَ مِنَ الْعالِینَ» آیا تو از روی استکبار سجده نکردی یا اینکه از فرشتگان عالین بودی، که مأمور به سجده نبودند؟ در روایتی نقل شده است که «عالین» دسته‌ای از ملائکه مقرّب و ممتاز و عالی‌رتبه‏ای هستند که جز مقام ربوبی، به هیچ چیز دیگری توجّه ندارند. این فرشتگان به اینکه انسان خلق و به او مقام داده شده، توجهی نداشتند و تنها به مقام ربوبی توجه داشته و او را عبادت می‌کردند. از همین رو از سجده به آدم، مستثنا شده بودند. در برخی روایات این فرشتگان به نام «مُهَیِّمین» نیز نامیده شده‌اند. به نظر می‌رسد که در شب قدر فرشتگان عالین نازل نمی‌شوند و فرشتگانی که مأموریت‌ اجرایی دارند، به همراه روح، که گویا فرمانده ملائکه و بزرگ‌ترین آن‌ها به حساب می‌آید، در شب قدر نازل می‏شوند. بعضی از علمای اهل سنت بر این باورند که نزول ملائکه و روح تنها یک مرتبه و آن هم برای نزول قرآن بر پیغمبر اتفاق افتاده و دیگر تمام شده است. این دسته از علمای اهل سنت می‌گویند: اگر عبادت شب‏های قدر چند برابر ثواب دارد و بهتر از هزار ماه است، به خاطر آن است که یادبود و یادآور شب عظیم نزول قرآن است. همچنان که میلاد پیغمبر اکرم(ص) در روز معیّن و یک‌بار اتفاق افتاده و هر سال برای آن عید مولود گرفته می‌شود، برای یادبود شب‏های قدر نیز، به این شب برتری و شرافت داده شده است. این نظر برخی از علمای اهل سنت است. اگرچه بیش‌تر علمای اهل تسنن این نظر را قبول ندارند.

تکرار شب قدر در هر سال
------------------------------

بیش‌تر علمای اهل تسنن و همه علما و محدثین شیعه بر این باورند که شب قدر در ماه رمضان هر سال تکرار شده، و در هر سال شبی وجود دارد که از هزار ماه برتر است و ملائکه و روح در آن شب نازل می‏شوند. اما نزول ملائکه و روح برای چیست؟ کسانی که نزول ملائکه را تنها در یک مرحله و آن هم برای نزول بر پیامبر خدا(ص) می‌دانند، دیگر نیازی به پاسخ‌گویی به این پرسش ندارند. چرا که نزول ملائکه و روح، فقط یک بار برای نزول قرآن انجام شده است. اما این نظر با لفظ قرآن و روایاتی که در این زمینه وجود دارد، سازگاری ندارد. «تَنَزَّلُ» فعل مضارع است به معنی نازل می‏شود. درباره نزول قرآن در شب قدر قرآن می‌گوید «إِنّا أَنْزَلْناهُ»، کلمه «أَنْزَلْنا» فعل ماضی است، یعنی قرآن را در شب قدر نازل کردیم. این نزول یک بار بود و تمام شد. به تعبیر مرحوم علامه طباطبایی نزول نور قرآن بر قلب مقدس پیغمبر اکرم(ص) در این شب بود. امّا وقتی گفته می‌شود: «تَنَزَّلُ الْمَلائِکَةُ،» کلمه «تَنَزَّلُ» مضارع و به معنی آن است که نازل می‏شوند و این نزول استمرار دارد. علاوه بر این در آینده نیز استمرار خواهد داشت.

اثبات ولایت ائمه با سوره قدر
---------------------------------

در اینجا این سؤال مطرح می‏شود اکنون که دیگر نزول قرآنی وجود ندارد که ملائکه بر پیغمبر نازل شوند، پس در شب قدر ملائکه برای چه کاری و بر چه کسی نازل می‏شوند؟ در اصول کافی در باب حجت، روایتی از امام معصوم(ع) آمده است که خطاب به شخصی فرمودند: «برای اثبات ولایت ما برای مخالفین، با سوره قدر احتجاج کنید. چرا که یکی از دلایل لزوم امام بعد از پیغمبر اکرم(ص) این سوره است.» این شخص با تعجب می‏گوید در این سوره از امامت و ولایت سخنی گفته نشده است. پس چگونه می‌توان از این سوره برای اثبات مسأله امامت احتجاج نمود؟ حضرت فرمودند: از مخالفان بپرسید در شب قدر ملائکه بر چه کسی نازل می‏شوند؟ آیا تاکنون کسی ادعا کرده است که در شب قدر، ملائکه بر او نازل شده باشند؟ هیچ کس نمی‌تواند ادعا کند که نزول ملائکه را در شب قدر درک کرده است. تاکنون نیز کسی در این باره مدعی نشده است. قرآن نیز می‌گوید «تَنَزَّلُ الْمَلائِکَةُ وَ الرُّوحُ» فرشتگان با روح در شب قدر نازل می‏شوند. بنابراین حتماً باید پس از پیغمبر(ص) کسی وجود داشته باشد تا ملائکه بر او نازل شوند. او کسی جز حجت خدا و امام زمان صلوات ا... علیه نخواهد بود.

عرض احترام و تقدیم مقدّرات به امام عصر(عج)

-----------------------------------------------------

امّا وقتی ملائکه بر امام زمان نازل می‏شوند، چه کاری خواهند کرد؟ قرآن می‌فرماید: «سَلامٌ هِیَ حَتّی مَطْلَعِ الْفَجْرِ» از شب تا صبح، فرشتگان فوج فوج به خدمت امام عصر(عج) رسیده و به ایشان عرض سلام می‌گویند. برای ملائکه توفیق و شرافتی است که در شب قدر اجازه ‌یابند تا به خدمت امام زمان(عج) رسیده و به ایشان ادای احترام کنند. اما نکته دوم که در روایات شیعه از حد خبر واحد فراتر است، آن است که ملائکه نازل می‏شوند تا مقدرات سال را بر امام زمان(عج) عرضه نمایند. به ویژه در شب بیست و سوم که مقدرات عالم به امضاء رسیده و قطعی شده است را به حضور امام زمان صلوات ا... علیه ارایه داده و ایشان از تمام مقدرات امت تا پایان سال بعد و شب قدر دیگر، آگاه می‌شوند.

پس از «تَنَزَّلُ الْمَلائِکَةُ وَ الرُّوحُ» حضرت سجاد(ع) در دعا می‏فرمایند «سَلامٌ دَائِمُ الْبَرَکَةِ إِلَی طُلُوعِ الْفَجْرِ،» حضرت در این فراز آیه «سَلامٌ هِیَ حَتّی مَطْلَعِ الْفَجْرِ» را تفسیر می‏کنند. یعنی برکت این شب همچنان تا طلوع فجر دوام دارد. پس از آن می‌فرمایند: «عَلَی مَنْ یَشَاءُ مِنْ عِبَادِهِ بِمَا أَحْکَمَ مِنْ قَضَائِهِ» بر کسی که خدا می‌خواهد نازل می‌شوند تا مقدرات الهی را بر او ارایه دهند. در «عَلَی مَنْ یَشَاءُ مِنْ عِبَادِهِ» امام سجاد(ع) با صراحت نمی‌گویند که بر چه کسی نازل می‌شوند، اما با کنایه می‌فرمایند کسی وجود دارد که خدا می‏داند، فرشتگان باید بر او نازل شوند. با توجه به اینکه امام سجاد(ع) امام چهارم بوده‌اند اگر خود یا یکی از امامان گذشته را معرفی می‌نمودند دیگر بر کسانی که فرشتگان بر آنان، پس از امام چهارم نازل می‌شدند، دلالت نمی‌کرد. با این کنایه فرموده‌اند که هر سال کسی وجود دارد که خدا می‏خواهد تا ملائکه بر او نازل شوند. این فراز بر وجود امام و حجت خدا اشاره دارد. اما فرشتگان چه چیزی را برای امام(ع) می‏آورند «بِمَا أَحْکَمَ مِنْ قَضَائِهِ» فرشتگان و روح نازل شده و به همراه خود قضاء محکم و مقدرات حتمی را ارائه می‏دهند. قضاء محکم به مقدراتی گفته می‌شود که از مرحله تقدیر گذشته، به قضاء رسیده و از قضاء به امضاء رسیده و محکم شده است. به گونه‌ای که دیگر قابل تغییر نیست.

امام چه نیازی به علم ملائک دارد؟
--------------------------------------

در اینجا یک سؤال اعتقادی، درباره علم امام مطرح می‌شود. طبق روایات ما معتقدیم که امام «عالم بما کان و ما یکون» است(7)، یعنی امام به آنچه که بوده و خواهد آمد، علم دارد. در روایات دیگری نیز آمده که بر علم امام افزوده می‏شود. در روایات دیگری نیز اشاره شده که در هر شب جمعه بر علم امام افزوده می‏شود(8)، آیا این که در هر سال فرشتگان در شب قدر، مقدرات عالم را به امام(ع) ارایه می‏کنند، با علم امام(ع) به همه امور تناقض ندارد؟ از سویی گفته می‌شود امام عالم به همه امور است و از سویی فرشتگان مقدرات هر سال را به او در شب قدر ارایه می‌کنند. این دو با هم چگونه جمع می‌شوند؟ دانایی و ادراک امور توسط امام معصوم در شب قدر و شنیدن مقدرات تابع شرایط مادی و این عالم نیست. اگر ما بخواهیم سخنی را بشنویم یا چند صفحه‏ای را بخوانیم چندین دقیقه فرصت می‌خواهد اما شنیدن و دیدن امام معصوم به فرصت و زمان معمول در عالم مادی نیاز ندارد. در یک زمان کوتاه ممکن است بسیاری از امور را بشنود یا بخواند. مرحوم کربلایی کاظم، بدون داشتن مقام عصمت و امامت، همه آیات قرآن را در مدت خیلی کوتاهی فرا گرفته و حافظ شد و آن‌ها را می‌خواند. بر همین اساس ما عوالم مترتبی داریم که زمان در آن همانند زمان در عالم مادی نیست.در عالم ماده نیز ممکن است زمان‏ها فرق کنند. دانشمندان علم نجوم و هیأت در این باره نظریاتی دارند که آیا زمان در دیگر سیاره‌ها و کرات، همانند زمان در کره زمین ماست؟ بر همین اساس هنگامی که مقدرات یک امّت به امام زمان ارایه می‏شود به این معنا نیست که نیاز به زمان طولانی باشد بلکه امام(ع) در مدت کوتاهی به همه این امور علم و آگاهی پیدا می‌کند. برای حضرت سلمان نیز چنین گفته‌اند. «عُلِّم بما کان و ما یکون»، وقتی سلمان فارسی به چنین جایگاهی دست می‌یابد آیا امام معصوم(ع) نمی‌تواند؟

هرگاه امام(ع) بخواهد، می‌داند
------------------------------------

در اصول کافی، بابی با این عنوان آمده است: «أَنَّ الْأَئِمَّةَ(ع) إِذَا شَاءُوا أَنْ یَعْلَمُوا عُلِّمُوا» این عنوان به این معناست که ائمه اطهار صلوات ا... علیهم اجمعین هر زمان که اراده کرده و بخواهند، می‌توانند علم داشته باشند. زمانی می‌شد که ائمه اطهار اظهار می‏کردند که نمی‏دانیم، یا درباره چیزی سؤال می‏کردند. در روایات نقل شده که از امام(ع) سؤالی شده و حضرت اظهار بی‏اطلاعی نموده‌اند. یا مطالبی را از کسی پرسیده‌اند و یا کسی را برای تحقیق یک موضوع به جایی فرستاده‌اند. سؤال مطرح می‌شود که اگر ائمه اطهار همه امور را می‏دانند پس چرا کسی را جهت تحقیق می‌فرستاده‌اند؟ در پاسخ به این پرسش این روایات صادر شده است که ائمه سلام ا... علیهم اجمعین هر زمان که بخواهند، می‏توانند بدانند. اما چگونه بعضی از زمان‌ها می‏خواهند که بدانند و در بعضی زمان‌ها نمی‏خواهند؟ چه چیزی برای زمان خواستن یا نخواستن ائمه اطهار در دانستن، تعیین کننده است؟

قلب امام(ع) ظرف مشیت خدا
----------------------------------

یکی از امامان فرموده‌اند: «قُلُوبُنَا أَوْعِیَةٌ لِمَشِیَّةِ اللَّه»(9) دلهای ما ظرف مشیت خداست. خدا هر زمان هر چه را بخواهد و صلاح بداند؛ آن موضوع در قلب ما ظهور نموده و در دل ما قرار می‌گیرد. بنابر این زمان دانستن آنان، زمانی است که خدا مصلحت دانسته و سپس آنان نسبت به آن موضوع آگاهی و علم می‌یابند. چنین چیزی از کسی که وجود خود را به خدا سپرده است، بعید نیست.

خدا عهده‌دار کار بنده صالح
---------------------------------

در روایتی که درباره قرب نوافل است گفته شده: «مَا تَقَرَّبَ إِلَیَّ عَبْدٌ بِشَیْءٍ أَحَبَّ إِلَیَّ مِمَّا افْتَرَضْتُ عَلَیْهِ وَ إِنَّهُ لَیَتَقَرَّبُ إِلَیَّ بِالنَّافِلَةِ حَتَّی أُحِبَّهُ فَإِذَا أَحْبَبْتُهُ کُنْتُ سَمْعَهُ الَّذِی یَسْمَعُ بِهِ وَ بَصَرَهُ الَّذِی یُبْصِرُ بِهِ وَ لِسَانَهُ الَّذِی یَنْطِقُ بِهِ وَ یَدَهُ الَّتِی یَبْطِشُ بِهَا»(10) این روایت در مورد انسان عادی گفته شده است. خدا می‌فرماید: «اگر انسان به گونه‌ای شد که هر آنچه را که خدا دوست دارد، علاوه بر واجبات، آنرا انجام دهد، علاوه بر واجبات، مستحبات و نوافل را انجام دهد، من که خالق او هستم گوش و چشم و زبان و دست او می‌شوم.» این روایت از روایات صحیح و بدون خدشه اصول کافی است که شیخ بهایی نیز در کتاب اربعین آن را ذکر کرده‌اند. در این جایگاه فکر انسان از بعضی امور مستغنی و بی‌نیاز می‏شود. این خداست که برای او تصمیم می‏گیرد چه چیزی را ببیند و چه چیزی را نبیند. آنگاه هر چیزی را که بخواهد به او می‏نمایاند. بدون اینکه احتیاجی به اسباب عادی داشته باشد؛ «وَ یَدَهُ الَّتِی یَبْطِشُ بِهَا؛» من دست او می‏شوم. اگر ما بر این باوریم که حضرت اباالفضل صلوات ا... علیه با دستهای بریده،‏ دست کسانی را گرفته و یاری می‌دهد این مصداق همان روایت است که خدا دست او شده است «یَدَهُ الَّتِی یَبْطِشُ بِهَا،» من دست او شدم. این امتیاز فقط برای پیغمبر(ص) و امام معصوم(ع) نیست «إِنَّ العبد لَیَتَقَرَّبُ إِلَیَّ بِالنَّافِلَةِ»، هر که مرد میدان باشد می‌تواند به چنین مقامی برسد. مرد میدان اندک است. انسان هرگاه همه چیز زندگی خود را در اختیار خدا گذاشت، خدا می‏گوید من چشم و گوش تو هستم. اینجاست اکه راده او نیز اراده خدایی می‌شود. هر زمان خدا می‏خواهد او نیز می‏خواهد. یکی از تأویلات آیه شریفه «وَ ما تَشاؤنَ إِلاّ أَنْ یَشاءَ اللّهُ رَبُّ الْعالَمِینَ»(11) این است که اراده خدا، در اراده اولیاء خدا تبلور پیدا می‏کند. آن‌ها چیزی را نمی‏خواهند، که خدا نمی‏خواهد. وقتی می‏خواهند و اراده می‏کنند که خدا خواسته باشد. پس این که امام چه زمانی می‏خواهد بداند، همان زمانی است که خدا می‏خواهد بداند و مصلحت اقتضاء می‏کند که بداند. آن زمانی هم که نمی‏دانند و حتی اظهار می‏کنند که نمی‏دانند، آن زمانی است که مصلحت در آن است که آن علم را نداشته باشند.

علم در جیب و علم در برابر چشم
--------------------------------------

در اینجا سؤال مطرح می‌شود که آیا در این حال که امام(ع) می‌فرماید: «نمی‌دانم» یعنی هیچ علمی ندارد؟ مرحوم حاج شیخ عبدالکریم رضوان ا... علیه، می‏فرمودند: «علم دو گونه است. یک علم داخل جیبی داریم و یک علم دیگر علمی است که اکنون آنرا با چشم می‏بینیم» این نکته در مسائل فقهی بسیار پیش می‌آید. به‌عنوان مثال در هنگام سحر انسان نمی‏داند طلوع فجر شده است یا نه! اینجا درست نیست که ‏بگوید من نمی‏دانم و سپس به غذا خوردن ادامه ‏دهد. اگر جست‌وجو نمود و به آسمان نگاه کند، می‏بیند که فجر، طلوع کرده است یا نه. این مطلب را به زبان ساده‏تر می‏شود گفت، در امکانات پیشرفته امروزی مثل تلفن همراه و ضبط با فشار دادن یک دکمه می‌توان از اطلاعات فراوانی استفاده کرد. اینکه گفته می‌شود ائمه اطهار(ع) عالم «بما کان و ما یکون» هستند همانند چنین علمی است. ائمه اطهار(ع) همانند فشار دادن دکمه، باید در درون خود توجه کنند و بگویند: «خدایا به ما نشان بده» اما زمانی که می‏گویند نمی‌دانیم، هر زمان که بخواهند، می‌توانند بدانند. آن هم زمانی است که خدا خواسته است چون آن‌ها از خود اراده‌ای ندارند. همه امور خود را به خدا سپرده‌اند و خدا نیز عهده‌دار شده، تا هر کاری را که آن‌ها باید بااسباب انجام دهند، بدون ‏اسباب برای آن‌ها انجام دهد. «قُلُوبُنَا أَوْعِیَةٌ لِمَشِیَّةِ اللَّه» هر چه خدا بخواهد در دل ائمه اطهار ظهور می‌دهد.

با خدا باش، پادشاهی کن؛ بی‌خدا باش، هرچه خواهی کن

------------------------------------------------------------------

ممکن است سؤال شود که آیا این امور جبری است؟ باید پاسخ گفت که مقدمات این امور اختیاری است. اینان تلاش کرده‌اند تا این گونه شده‌اند، خود را به خدا سپرده‏اند، تا خدا نیز ولایت آنان را پذیرفته است. ما که حاضر نیستم تا دستورات خدا را انجام دهیم، نباید توقع داشته باشیم که خدا برای ما نیز، این ولایت را قرار دهد. آن کسی که نه تنها به واجبات بلکه به هر چه که خدا دوست ‏دارد، اهمیت داده و مستحبّات را ترک نمی‏کند، سزاوار است که خدا نیز عهده‌دار کارهای او شود. این مقدمات اختیاری است. نتایج اموری که با اختیار انجام می‏شود، نیز اختیاری است.

پس از ویژگیهای مهم شب قدر این است که مقدرات سال بر امام زمان صلوات ا... علیه عرضه شده و ایشان آن‌ها را امضاء می‏فرماید. ما نیز باید به استقبال چنین شبی برویم، و از پیش خودمان را برای آن آماده نموده و سعی کنیم از چنین فرصتی که ارزش یک عمر هشتاد و چند ساله را دارد، استفاده کنیم.
_______________________________________________________
پی نوشت‌ها
1. قدر‌، 4.
2. بقره، 185.
3. قدر، 1.
4. مستدرک‏الوسائل، ج 7، ص 470، باب تعیین لیلة القدر.
5. بحارالأنوار، ج 18، ص 265، باب 2.
6. بحارالأنوار، ج 25، ص 42، باب 2.
7. ر.ک: الکافی، ج 1، ص 261، بَابُ أَنَّ الْأَئِمَّةَ(ع) یَعْلَمُونَ عِلْمَ مَا کَانَ وَ مَا یَکُون.
8. ر.ک: الکافی، ج 1، ص 253. بَابٌ فِی أَنَّ الْأَئِمَّةَ(ع) یَزْدَادُونَ فِی لَیْلَةِ الْجُمُعَةِ.
9. بحارالأنوار، ج 52، ص 50، باب 18.
10. الکافی، ج 2، ص 352.
11. تکویر، 29.


کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط کیوان گیتی نژاد 90/6/2:: 2:37 عصر     |     () نظر

 

ولایت فقیه آرمان و لازمه هر منش و راهکار اسلامی و سیاسی و


امنیتی بشمار می آید ما امروز وقتی می گویم ما منظور جمیع جوامع


اسلامی و ازادی خواه و ولایت مدار و مستظعف جهان است که باید


حافظ و قدردان امام حی و حاذق و عادل عصر خویش باشند حفاظت


از ولایت باید به عنوان یک اصل و باور در میان همه اقشار جوامع


جویای حق منعکس و آموخته شود و به آنها یادآور شد که تصور جامع


بی ولایت فقیه چه پیامدهایی را باید بگذراند و بی امام چه راحت و


آسان جامعه به انحطاط و نابودی سوق داده می شودباید شناساند که


ولایت فقیه چگونه می تواند در جامعه استقلال و آزادی و تفکرهای


مثبت و راهکارهای ارزنده و شناساندن بهترین راهکارهای سعادت


جامعه بوده ومی باشد باولایت باشید تا به اسلام و ملت آسیبی نرسد


؛ولایت فقیه ضامن استقلال و آزادی است و امثال این شعارهای


ارزشی باید برای جوانان تشریح و شناسانده شود تا انها بتوانند به


شکلی آگاهانه و از روی باور و یقین به دفاع و صیانت از آرمانهای


ولایت فقیه باشند باید جایگاه و منزلت ولایت فقیه به جهان شناسانده


شود تا تمام دول جهانی چه دوست و چه دشمن به جایگاه و مقام و


اعتبار ولایت در میان همه اقشار جوامع پیرو ولایت فقیه شناسانده


شود امروزو عصر حاظر اصل ولایت فقیه بر عهده امام مصلح سید


الشریف حاج علی حسینی خامنه ای(جانم به فدایه)است و به خوبی


ایشان مسئولیت ولایت که همان هدایت و ارشاد ملت های آزادیخواه


است را به نحو احسن انجام داده اند و بی شک حاذق بودن عادل بودن


شجاع بودن منصف بودن پیرو خط اهلبیت بودند و صد خسیسه برتر


دیگر که در وجود این عالم و مرجع و رهبر عزیز ما وجود دارد که


این وظیفه که(ارشاد و شناساندن ولی فقیه به کودکان نوجوانان


وجوانان و اقشار مختلف جوامع)برعهده مراجع و معلمان و افراد


فهمیده جوامع است در آخر امیدواریم همه جوامع به این مهم که


صیانت از ولایت فقیهاست واقف شوند و نسبت به فهم و شناساندن این


اصل و مهم همواره بکوشندلبیک یا خامنه ای اولها و آخرها

کیوان گیتی نژاد




کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط کیوان گیتی نژاد 90/6/2:: 2:33 عصر     |     () نظر
وصیت نامه امام خامنه ای

روزنامه کیهان وصیتنامه رهبر معظم انقلاب در سال 1342 را به نقل از دفتر نشر آثار حضرت آیت الله خامنه ای منتشر کرده است.

متن این وصیت نامه زیبا، صمیمی و خواندنی به شرح زیر است:

ازآنجا که ما در شرایط بحرانی و غیرعادی به سر می بردیم و هر لحظه ممکن بود خطری برای ما پیش بیاید، فردای آن روز نشستم و وصیت نامه خود را نوشتم. تا چند هفته پیش، از این وصیت

نامه خبری نداشتم، لیکن آقاسیدجعفر آن را برایم آوردند و گفتند که پسرشان در لابلای کاغذهای قدیمی پیدا کرده است. این اصل وصیت نامه است که در بالای آن نوشته ام:

«وصیت نامه سیدعلی خامنه ای مرقومه لیله یکشنبه 27شوال 1382» (فروردین 1342 شمسی) یعنی فردا شب حادثه مدرسه فیضیه نوشته ام. متن وصیت نامه این است:


ییا امام خامنه ای

 

بسم الله الرحمن الرحیم


 

«عبدالله علی بن جوادالحسینی الخامنه ای غفرالله لهما یشهد ان لااله الاالله وحده لا شریک له و ان محمداً صلی الله علیه و آله عبده و رسوله و خاتم الانبیاء و ان ابن عمه علی بن ابیطالب

علیه السلام وصیه سیدالاوصیاء و ان الاحد عشر من اولاده المعصومین صلوت الله علیهم الحسن و الحسین و علی و محمد و جعفر و موسی و علی و محمدو علی و الحسن و الحجه اوصیائه و

خلفائه و امناءالله علی خلقه و ان الموت حق و المعاد حق و الصراط حق و الجنه و النار حق و ان کل ما جاء به النبی صلی الله علیه و آله حق. اللهم هذا ایمانی و هو ودیعتی عندک اسئلک ان

تردها الی و تلقیها ایای یوم حاجتی الیها بفضلک و کرمک.

مهم ترین وصیت من آن است که دوستان و عزیزان و سروران من، کسانی که بهترین ساعات زندگی من با آنان و یاد آنان سپری شده است، مرا ببخشند و بحل کنند و این وظیفه را به عهده

بگیرند که مرا از زیر بار حقوق الناس رها و آزاد نمایند. ممکن است خود من نتوانم از همه کسانی که ذکر سوءشان بر زبانم رفته و یا بدگوئیشان را از کسی شنیده ام، حلیت بطلبم. این کار مهم

و ضروری را باید دوستان و رفقای من برای من انجام دهند.

دارایی مالی من در کم هیچ است، ولی کفاف قرض های مرا می دهد. تفصیل قروض خود را در صفحه جداگانه یادداشت می کنم که از فروش کتب مختصر و ناچیز من ادا شود. هر کسی هم

که مدعی طلبی از من شود، هر چند اسمش در آن صفحه نباشد، قبول کنند و ادا نمایند،... پنج شش سال نماز هر چه زودتر ادا و مرا از رنج این دین الهی راحت کنند (البته یقیناً آن قدر مقروض

نبودم، ولی احتیاط کردم. (مبلغی به عنوان رد مظالم بابت قروض جزئی از یاد رفته به فقرا بدهند.

از همه اعلام و مراجع و طلاب و دوست و آشناها و اقوام و منسوبین من استحلال شود. (چون آن روزها نق و نوق علیه آقایان در جلسات زیاد بود که چرا فلانی اقدام نکرده، فلانی چرا این حرف

را زده و این مطلب را گفته است، لذا خواستم از آقایان اعلام و مراجع حلیت طلب کنند.)

و گمان می کنم بهترین راه این کار آن است که عین وصیت نامه مرا در مجلسی عمومی که آشنایان من باشند، قرائت کنند. پدر و مادرم که در مرگ من از همه بیشتر عزادار هستند، به مفاد

حدیث شریف اذا بکیت علی شیء فابک علی الحسین، به یاد مصائب اجدادمان از من فراموش نخواهند کرد ان شاءالله تعالی.

گویا دیگر کاری ندارم. اللهم اجعل الموت اول راحتی و آخر مصیبتی و اغفرلی و ارحمنی بمحمد و آله الاطهار.

العبد علی الحسینی الخامنه ای

(حالا صورت قرض هایم را که در صفحه جداگانه ای نوشته ام برایتان می خوانم):

حدود 100تومان، مقدس زاده بزاز (مشهد)

کمتر از 30تومان، خیاط گنگ (مشهد) 2یا 3تومان، عرب خیاط(قم)

مطابق دفتر دین، آقا شیخ حسن بقال کوچه حجتیه (قم) چون مرتب با او سر و کار داشتیم و نمی دانستیم چقدر به او بدهکاریم (گویا چند تومانی

آقای شیخ حسن صانعی (قم) 32تومان تقریباً

حاج شیخ اکبر هاشمی رفسنجانی (قم) (بیشترین پولی را که من آن زمان مقروض بودم، به آقای هاشمی بود. چون وضعش نسبتاً خوب بود، از او قرض می کردیم.)

مطابق دفتر دین، آقای مروارید کتاب فروش (قم)

مطابق دفتر دین، آقای مصطفوی کتاب فروش (قم)
10

تومان آقای علی حجتی کرمانی

شاید 5تومان، محمد آقانانوا نزدیک منزل (مشهد) موضوع

السلام علیک یاامام مصلح یاسید علی حسینی خامنه ای دام ظله العالی


کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط کیوان گیتی نژاد 90/6/2:: 1:32 عصر     |     () نظر
   1   2      >