سفارش تبلیغ
صبا ویژن
[ و آنگاه که از خبّاب یاد کرد فرمود : ] خدا بیامرزاد خبّاب پسر أرتّ را . به رغبت اسلام آورد و از روى فرمانبردارى هجرت کرد و به گذران روز قناعت ، و از خدا راضى بود و مجاهد زندگى نمود . [نهج البلاغه]
ولی امر مسلمین جهان امام مطلق سید علی س
پیوندها
لحظه های آبی
upturn یعنی تغییر مطلوب
در سایه سار ولایت
گل رازقی

منتظر ظهور
فرصت ها
فانوس عشق
بوستــــــان ادب و عرفــان قـــــــرآن
بندیر
مــــــــــــــبـــــــلِّــــــــــــغ اســــــــلـــام
سلام
شقایقهای کالپوش
گل باغ آشنایی
...عاشقم بر همه عالم که همه عالم از اوست
کلبه بصیرت
*تنهایی من*
بلوچستان
هم نفس
آسمون آبی چهاربرج
دنیای آسان
اشک شور
نگارستان خیال
هواداران همای پرواز
نغمه ی عاشقی
بهارانه
جریان شناسی سیاسی - محمد علی لیالی
سرچشمـــه فضیـلـــت ها ؛ امـــام مهــدی علیــه السلام
اکبر پایندان
سایت مشاوره بهترین تمبرهای جهان دکترسخنی
حبیبی حسین
سرچشمـه فصـاحت و بلاغت
کلّنا عبّاسُکِ یا زَینب
امامزاده میر عبداله بزناباد
بـــــــــاغ آرزوهــــــــــا = Garden of Dreams
صراط مستقیم
برترین لحظه ها
سلام دوستان عزیزم به وبلاگ جبهه بیداری اسلامی خوش آمدید
هیئت بیت العباس (ع) روستای المشیر
مقبلی جیرفتی
طراوت باران
تنهایی......!!!!!!
کربلا
عشق مشعلدار
سارا احمدی
.: شهر عشق :.
پیامنمای جامع
دلـتنگــ همیـشـگـــــــــی
سایت روستای چشام (Chesham.ir)
شهادت به روز
بنده ی ناچیز خدا
سلام آقاجان
محمدمبین احسانی نیا
*bad boy*
سرزمین رویا
گوناگون
فرمانده آسمانی من
پرستاری 91
مرام و معرفت
جاده خاکی عشق
من.تو.خدا
سربازی در مسیر
دل شکســــته
♥ღ تنــــهایــــی من ღ♥
دل نوشته
منتظر نباش تا پرنده ای بیاید و پروازت دهد در پرنده شدن خویش بکوش
من و اریکان
تبیان
عشق
قــلــب هــای آبــی انــاری
ترخون
زیبا ترین وبلاگ
علمدار بصیر
مشکات نور الله
در آغوش خدا
انجام پروژه های دانشجویی برای دانشجویان کنترل
پسران علوی - دختران فاطمی
sajadb.tk
تعمیرات تخصصی پرینترهای لیزری رنگی ومشکی وفکس وشارژکارتریج درمحل
عمارمیاندواب
مهاجر
جیغ بنفش در ساعت 25
مردود
profosor
دهکده کوچک ما
گروه اینترنتی جرقه داتکو
من،منم.من مثل هیچکس نیستم
دختر و پسرای ایرونی
متین
وب سایت شخصی یاسین گمرکی
*(: دنـیــــای مـــــــن :) *
آتیه سازان اهواز
دهکده علم و فناوری
شادِ شاد
کشکول
چی کار؟
عشق پاک
دوستانه
باران نامه
« « عاشقی » »
شخصی
نمی دونم بخدا موندم
کشاورزی نوین
تینا!!!!
باکری میاندوآب
•.ღ♥ فرشتــ ـــ ـه تنهــ ــ ــایی ♥ღ.•
محبین
یک عاشقانه ی ساده برای من......
::₪ °اینجا همه چی در همه° ₪ ::
خنده بازار 2
دخت خورشید
به رنگ آبی
عـــــــــــاشــــــــقانــــــــــــه هــا
دلو بزن به دریا
عشـ۩ـق یـ۩ـعنی یـ۩ـه پــ۩ـلاک......
بهار عشق
دل شکسته
*(حرفهای نگفته)*
حرفهایی ازجنس بهشت
تجربه های مربی کوچک
آخرین اخبار شرکت های مربوط به موبایل
شادی ، تفریح ، پیامک
تینا
♥ღردپای عشق♥ღ
Chamran University Accounting Association
مقاله های تربیتی
عزیز دل
به نام خالق عشق
فــردا
سکوت عاری از صداست.
آرامش جاویدان در پرتو آموزه های اسلام
vagte raftan
*...بانو...*
مسعود رضانژاد فهادان
از یک انسان
جک
کمپین حمایت از باقری لنکرانی
فــــــــــــــــــــ ر یـــــــــــ ا د
صداقت
جوجو
بازی
چیزهای جالب
جالب انگیزناک
آسمان آبی
نوجوونی از خودتون
اتاق دلتنگی
سه ثانیه سکوت
هزاره
جوک و خنده
دهاتی
دکتر علی حاجی ستوده
sindrela
آشنای غریب
آخرین منجی
شخصی
عشق بی انتها
من هیچم
حدائق ذات بهجة
پسران جوان
والفجر8
کافه ترانزیــــــــت
____نازیانه_____
معماری نوین
شهدای کوهسرخ(مکی)
کد تقلب کرک و ترینر بازی ها
حکمت
عاشقانه
کلاه بافتنی
bakhtiyari20
بروزترین ها

 نواندیش لیبرال دموکراتهای غربزده در پی تلقیح خیانتهای اصحاب فتنه88

فتنه سبز، انتخابات گلشن: آیا #اصحاب فتنه #که این روزها دم از ایران و نظام و مردم می‌زنند می‌توانند

حضور پی‌درپی مسئولان عالی‌رتبه صهیونیست، سرویس‌های اطلاعاتی «سیا» #و MI6 انگلیس #در ایران

را که به دعوت آنها و برای آموزش فتنه‌گران به کشور آمده بودند، انکار کنند؟! به گزارش پایگاه اطلاع رسانی

گلشن، به نقل از خبرگزاری فارس، #حسین شریعتمداری#، طی یادداشتی در روزنامه کیهان نوشت:

شخصی را حکایت کرده‌اند که با عصبانیت و به گلایه می‌گفت؛ این همسایه‌های ما، آدم‌های عجیب

و غریبی هستند؛ هر وقت چیزی را گم می‌کنند و یا از منزل آنان چیزی دزدیده می‌شود، انگشت اتهام

ریگی و رجوی

را به‌سوی من دراز می‌کنند و سراغ اشیاء و اجناس به سرقت رفته خود را در خانه ما می‌گیرند! به او گفتند؛

چاره کار آسان است. این دفعه اگر تو را متهم کردند، به آنها اجازه بده که خانه‌ات را بگردند تا مطمئن شوند

که دزد نیستی و دیگر تو را متهم نکنند و طرف گفت؛ این کار را کرده‌ام ولی از شانس بد، هر وقت برای جستجو

به خانه‌ام آمده‌اند، چیزی را که گم کرده بودند در خانه من یافته‌اند! بعد از انتخاب آقای دکتر روحانی به ریاست

جمهوری اسلامی ایران و تاکید چند باره ایشان که وامدار هیچ حزب و گروهی نیست و خود را رئیس جمهور

همه ملت می‌داند، دو رخداد به طور همزمان اتفاق افتاد. از یکسو مدعیان اصلاحات و اصحاب فتنه آمریکایی-



اسرائیلی 88 که با رأی حداکثر 7 درصدی خود قصد مصادره آراء رئیس جمهور منتخب را داشتند، در اجرای

پروژه‌ای که علیه ایشان تدارک دیده بودند با دشواری غیرمنتظره‌ای روبرو شدند و از سوی دیگر، مواضع

رسما اعلام‌شده آقای روحانی، مخصوصا تاکید ایشان بر آموزه‌های اسلامی و انقلابی که با مواضع

ضد انقلابی اصحاب فتنه تفاوت یکصد و هشتاد درجه‌ای داشت، برخی از تردیدهای اولیه در باره احتمال

گرایش رئیس جمهور منتخب به جریان بدنام مورد اشاره را برطرف کرد و نشان داد که ایشان برخلاف انتظار

اصحاب فتنه در پی خدمت به اسلام و انقلاب و نظام است. در پی این دو رخداد بود که اصحاب فتنه 88

تعدادی از وزارتخانه‌های حساس و کلیدی را به عنوان سهم خود از کابینه دکتر روحانی نشانه رفتند و

شماری از اصحاب نشان‌دار فتنه را برای تصدی وزارتخانه‌های مورد اشاره نامزد کرده و تلاش گسترده‌ای

را به منظور سرپوش گذاشتن بر خیانت آنان آغاز کردند. اینجا بود که کیهان با توجه به شناخت و اشراف

خود بر جریان فتنه و اسنادی که از خیانت آنان در اختیار داشت، اطلاع‌رسانی درباره این جریان آمریکایی-

اسرائیلی را وظیفه خود دید و طی چند یادداشت و گزارش مستند از چهره واقعی آنان پرده برداشت.

افشاگری‌های مستند کیهان همانگونه که انتظار می‌رفت به جای روبرو شدن با پاسخ‌های منطقی

و مستدل اصحاب فتنه، با انبوهی از فحاشی و ناسزاگویی سازماندهی شده فتنه‌گران داخلی و

حامیان بیرونی آنها روبرو شد. نکته درخور توجه این که در میان حجم انبوه و گسترده ناسزاهایی که

اصحاب فتنه و حامیان بیرونی آنها حواله کیهان کرده و می‌کنند حتی یک نمونه- تاکید می‌شود حتی

یک نمونه- نمی‌توان یافت که در آن دلیل، سند و یا شاهد و قرینه‌ای برای انکار اسناد مورد اشاره و استناد

کیهان ارائه کرده باشند. چرا؟! پاسخ روشن‌تر و گویاتر از آن است که نیازی به استدلال‌های پیچیده داشته

باشد. سران و عوامل فتنه 88 با اعتماد به مثلث آمریکا، اسرائیل و انگلیس که مدیریت فتنه را برعهده داشتند

و با اطمینان از حجم انبوه امکانات مالی، تبلیغاتی و تدارکاتی که تحت مدیریت این مثلث به میدان آورده

شده بود، براندازی جمهوری اسلامی ایران را قطعی و کار نظام را تمام شده تلقی می‌کردند و از این روی،

پرده نفاق را کنار زده و آشکارا به صحنه آمده بودند، دقیقا به همین علت، اسناد فراوان و غیرقابل انکاری از

وطن‌فروشی و خیانت خویش باقی گذارده‌اند و امروزه همین اسناد آشکار و از پرده برون افتاده است که ب

ه آنها اجازه نمی‌دهد هویت واقعی خود را پنهان کنند. آیا اصحاب فتنه و سران و عوامل آن می‌توانند دستکم

دو بار ملاقات پنهان با جرج سوروس صهیونیست و یکی از سردمداران تابلودار کودتاهای مخملی را انکار کنند؟

و یا چگونه می‌توانند اجرای بی کم‌و‌کاست فرمول کودتای مخملی را که از بیرون به آنان دیکته شده بود،

از نگاه تیزبین مردم پنهان بدارند؟! کیهان در جریان فتنه 88 تمامی مراحل آن، از جمله، تشکیل کمیته صیانت

از آرا، انتخاب رنگ، ادعای تقلب در انتخابات و آشوب‌های خیابانی، پیشنهاد رفراندوم و... را از قبل پیش‌بینی

و اعلام کرده بود، حتی چند روز قبل از انتخابات 22 خرداد 88 تیتر اول خود را به این هشدار اختصاص داده

و نوشته بود «آخرین پرده سناریوی افراطیون، آشوب پس از شکست» است. آیا تمامی این مراحل بدون

کم‌و‌کاست اتفاق نیفتاد؟! کیهان که غیب‌گو نبوده و نیست، پس چگونه توانسه بود تمامی مراحل یاد شده

را از قبل پیش‌بینی کند؟! پاسخ آن است که اصحاب فتنه 88 دقیقا مطابق فرمول کودتاهای مخملی که

از قبل به آنان دیکته شده بود عمل می‌کردند و در نهایت، خود را پیروز ماجرا تلقی می‌کردند. آیا اصحاب فتنه

که این روزها دم از ایران و نظام و مردم می‌زنند می‌توانند حضور پی‌درپی مسئولان عالی‌رتبه- تاکید می‌شود

مسئولان عالی‌رتبه و نه ماموران عادی- صهیونیست، سرویس‌های اطلاعاتی «سیا» و MI6 انگلیس در ایران

را که به دعوت آنها و برای آموزش فتنه‌گران به کشور آمده بودند، انکار کنند؟! آیا «جان کین» مسئول برجسته

سرویس اطلاعاتی MI6 انگلیس و رئیس مرکز مطالعات دموکراسی لندن-CSD- دو بار با دعوت شما به ایران

نیامده و برای اصحاب فتنه کارگاه آموزشی دایر نکرده بود؟! آیا ریچارد رورتی، مامور برجسته CIA به دعوت

سران فتنه وارد ایران نشده و پروژه موسوم به «ائتلاف سفید» یعنی ائتلاف همه گروه‌های مخالف نظام زیر

یک تابلوی واحد را پیشنهاد نکرده بود؟ درباره حضور «تیموتی گارتن اش» از رهبران صهیونیست کودتاهای

مخملی و تشکیل چندین نشست آموزشی برای مدعیان اصلاحات و مخصوصا حزب مشارکت چه می‌فرمائید؟!

آیا «مایکل ایگناتیف» رهبر لیبرال‌های پارلمان کانادا و عضو وابسته به CIA برای آموزش و ارائه راهبردهای انتخاباتی

میهمان فتنه‌گران نبود؟ آیا حضور «یورگن هابرماس» و ملاقات‌های وی با عوامل فتنه آمریکایی- اسرائیلی 88

 

را انکار می‌کنید؟! درباره حضور «آدام میچنیک» رهبر کودتای مخملی لهستان، «آگنش هلر» صهیونیست و رهبر

کودتای مخملی مجارستان، «الکساندر اسمولار» رهبر جنبش همبستگی لهستان و مامور رسمی CIA چه ن

ظری دارید؟ آیا دعوت از آنها و برپایی نشست‌های آموزشی با آنان قبل از انتخابات 88 را می‌توانید انکار کنید؟!

مگر «جان هیک» تئوریسین انگلیسی برای پیشبرد پروژه کودتای مخملی به ایران نیامده و با سران و عوامل

فتنه آمریکایی- اسرائیلی 88 جلسات پی‌درپی نداشته است؟! «فرح کریمی» عضو شاخه نظامی

گروهک منافقین که بعدها به تابعیت هلند و عضویت حزب صهیونیستی سبزها درآمد، برای مشاوره

درباره کودتای مخملی به ایران نیامده و با اصحاب فتنه ملاقات‌های مفصل نداشته است؟! درباره حضور هاله

اسفندیاری مدیر مرکز خاورمیانه‌ای بنیاد وودرو ویلسون و همسر شائول بخاش- عضو کمیته بیکر کاخ سفید-

و تابع رژیم صهیونیستی، کیان تاجبخش نماینده رسمی بنیاد سوروس، رامین جهانبگلو از عوامل CIA و کارشناس

 

کودتاهای مخملی و جلساتی که با اصحاب فتنه داشته‌اند چه می‌فرمائید؟! و... راستی مگر نه اینکه، تعداد فراوانی

از همکاران و همراهان فتنه آمریکایی- اسرائیلی 88 هم اکنون به آمریکا، انگلیس و برخی کشورهای اروپایی پناهنده شده

و امروزه آشکارا از اهداف براندازانه فتنه 88 سخن نمی‌گویند؟! آیا آقای حسین بشیریه که مدعیان اصلاحات از او با عنوان

تئوریسین برجسته یاد می‌کنند عضو رسمی بنیاد NED سرویس اطلاعاتی CIA نبوده و هم اکنون رسما به آمریکا

پناهنده نشده است؟ درباره عطاءالله مهاجرانی- وزیر ارشاد اصلاحات- علی‌اصغر رمضان‌پور معاون فرهنگی

آقای مسجدجامعی، مزروعی، کدیور و... که امروزه تمامی آنها در خدمت سرویس‌های اطلاعاتی اروپا، آمریکا و

اسرائیل هستند چه نظری دارید؟! و... آنچه به آن اشاره رفت، فقط مشتی از خروارها و اندکی از بسیارهاست ک

ه کمترین تردیدی درباره وطن‌فروشی اصحاب و عوامل فتنه باقی نمی‌گذارد. اکنون سؤال این است که آیا فتنه‌گرانی

با هویت‌های یاد شده و ماهیت‌های از پرده برون افتاده می‌توانند در صحنه سیاسی و اجتماعی ایران اسلامی صاحب

نقش و مسئولیت باشند؟! آیا هنوز هم شبکه عنکبوتی و مشترک اصحاب فتنه و مثلث آمریکا، اسرائیل و انگلیس می‌توانند

به کیهان اعتراض کنند که چرا جماعت یاد شده را وطن‌فروش و ستون پنجم دشمنان بیرونی معرفی می‌کند؟!...

و در این باره گفتنی‌های فراوان و مستند دیگری نیز هست.

جمع آوری و تحقیق و ندوین:#کیوان گیتی نژاد-حیدری


کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط کیوان گیتی نژاد 95/9/7:: 2:31 عصر     |     () نظر

‌مبانی متشکله ولایت مداری و ولایت شناسی

 ولایت‌ مطلقه

‌معانی‌ ولایت‌ (تکوینی، تشریعی، مطلقه)

ولایت‌ به‌ ولایت‌ تکوینی‌ و تشریعی‌ تقسیم‌ می‌شود. ولایت‌ تکوینی‌ به‌ معنای‌ تصرف‌ در موجودات‌ و امورتکوینی‌ است. روشن‌ است‌ چنین‌ ولایتی‌ از آنِ‌ خداست.

پاوست‌ که‌ همه‌ موجودات، تحت‌ اراده‌ و قدرتش‌ قراردارند. اصل‌ پیدایش، تغییرات‌ و بقای‌ همه‌ موجودات‌ به‌ دست‌ خداست؛ از این‌ رو او ولایت‌ تکوینی‌ بر همه‌ چیز دارد. خدای‌ متعال‌ مرتبه‌ای‌ از این‌ ولایت‌ را به‌ برخی‌ از بندگانش‌ اعطا می‌کند. معجزات‌ و کرامات‌ انبیا و اولیا(ع) از آثار همین‌ ولایت‌ تکوینی‌ است. آنچه‌ در ولایت‌ فقیه‌ مطرح‌ است، ولایت‌ تکوینی‌ نیست.

ولایت‌ تشریعی‌ یعنی‌ اینکه‌ تشریع‌ و امر و نهی‌ و فرمان‌ دادن‌ در اختیار کسی‌ باشد. اگر می‌گوییم‌ خدا ربوبیت‌ تشریعی‌ دارد، یعنی‌ اوست‌ که‌ فرمان‌ می‌دهد که‌ چه‌ بکنید، چه‌ نکنید و امثال‌ اینها. پیامبر و امام‌ هم‌ حق‌ دارند به‌ اذن‌ الهی‌ به‌ مردم‌ امر و نهی‌ کنند. درباره‌ فقیه‌ نیز به‌ همین‌ منوال‌ است. اگر برای‌ فقیه‌ ولایت‌ قائل‌ هستیم، مقصودمان‌ ولایت‌ تشریعی‌ اوست، یعنی‌ او می‌تواند و شرعاً‌ حق‌ دارد به‌ مردم‌ امر و نهی‌ کند.

امام‌ خمینی معتقد بودند تمام‌ اختیاراتی‌ که‌ ولی‌ معصوم‌ داراست، ولی‌ فقیه‌ نیز همان‌ اختیارات‌ را دارد. مگر اینکه‌ چیزی‌ استثنا شده‌باشد. امام‌ فرموده‌اند: «اصل‌ این‌ است‌ که‌ فقیه‌ دارای‌ شرایط‌ حاکمیت‌  و در عصر غیبت‌  همان‌ اختیارات‌ وسیع‌ معصوم‌ را داشته‌ باشد، مگر آنکه‌ دلیل‌ خاصی‌ داشته‌ باشیم‌ که‌ فلان‌ امر از اختصاصات‌ ولی‌ معصوم‌ است.»

از جمله‌ جهاد ابتدایی‌ که‌ مشهور بین‌ فقها این‌ است‌ که‌ از اختصاصات‌ ولی‌ معصوم‌ می‌باشد.

 

از چنین‌ ولایتی‌ در باب‌ اختیارات‌ ولی‌ فقیه‌ به‌ «ولایت‌ مطلقه» تعبیر می‌کنند. معنای‌ ولایت‌ مطلقه‌ این‌ نیست‌ که‌ فقیه‌ مجاز است‌ هر کاری‌ خواست، بکند تا موجب‌ شود برخی‌  برای‌ خدشه‌ به‌ این‌ نظریه‌  بگویند: طبق‌ «ولایت‌ مطلقه» فقیه‌ می‌تواند توحید یا یکی‌ از اصول‌ و ضروریات‌ دین‌ را انکار یا متوقف‌ نماید! تشریع‌ ولایت‌ فقیه‌ برای‌ حفظ‌ اسلام‌ است.

 اگر فقیه‌ مجاز به‌ انکار اصول‌ دین‌ باشد، چه‌ چیز برای‌ دین‌ باقی‌ می‌ماند، تا او وظیفه‌ حفظ‌ و نگهبانی‌ آن‌ را داشته‌ باشد؟! قید «مطلقه» در مقابل‌ نظر کسانی‌ است‌ که‌ معتقدند فقیه‌ فقط‌ در موارد ضروری‌ حق‌ تصرف‌ و دخالت‌ دارد. پس‌ اگر برای‌ زیباسازی‌ شهر نیاز به‌ تخریب‌ خانه‌ای‌ باشد  چون‌ چنین‌ چیزی‌ ضروری‌ نیست‌  فقیه‌ نمی‌تواند دستور تخریب‌ آن‌ را صادر کند. این‌ فقها به‌ ولایت‌ مقید  نه‌ مطلق‌  معتقدند، برخلاف‌ معتقدان‌ به‌ ولایت‌ مطلقه‌ فقیه، که‌ تمامی‌ موارد نیاز جامعة‌ اسلامی‌ را -- چه‌ اضطراری‌ و چه‌ غیر اضطراری‌  در قلمرو تصرفات‌ شرعی‌ فقیه‌ می‌دانند.

سؤ‌ال‌ مهم‌ این‌ است‌ که‌ چگونه‌ حق‌ ولایت‌ و حاکمیت‌ در عصر غیبت‌ برای‌ فقیه‌ اثبات‌ می‌شود؟

می‌دانیم‌ امامان‌ معصوم(ع)  بجز حضرت‌ علی(ع)  حکومت‌ ظاهری‌ نداشتند، یعنی‌ حاکمیت‌ الهی‌ و مشروع‌ آنان‌ تحقق‌ عینی‌ نیافت.

از سوی‌ دیگر در زمانهایی‌ که‌ امامان‌ حاکمیت‌ ظاهری‌ نداشتند، شیعیان‌ در موارد متعددی‌ نیازمند آن‌ می‌شدند که‌ به‌ کارگزاران‌ حکومتی‌ مراجعه‌ کنند. فرض‌ کنید دو نفر مؤ‌من‌ بر سر ملکی‌ اختلاف‌ داشتند و چاره‌ای‌ جز مراجعه‌ به‌ قاضی‌ نبود. از دیگر سو می‌دانیم‌ در فرهنگ‌ شیعی‌ هر حاکمی‌ که‌ حاکمیتش‌ به‌ نحوی‌ به‌ نصب‌ الهی‌ منتهی‌ نشود، حاکم‌ غیرشرعی‌ و به‌ اصطلاح‌ طاغوت‌ خواهد بود. در زمان‌ حضور امام، خلفایی‌ که‌ با کنار زدن‌ امام‌ معصوم، بر اریکة‌ قدرت‌ تکیه‌ زده‌ بودند، «طاغوت» به‌ شمار می‌آمدند. مراجعه‌ به‌ حکام‌ طاغوت‌ ممنوع‌ است، چون‌ قرآن‌ تصریح‌ می‌کند: «یریدون‌ ان‌ یتحاکموا الی‌الطاغوت‌ و قد امروا ان‌ یکفروا به؛ می‌خواهند برای‌ داوری‌ نزد طاغوت‌ و حکام‌ باطل‌ بروند؟! در حالی‌ که‌ امر شده‌اند به‌ طاغوت‌ کافر باشند.»

پس‌ وظیفه‌ مردم‌ مؤ‌من‌ در آن‌ وضع‌ چه‌ بود؟

 

خود معصومین(ع) راهکار مناسبی‌ در اختیار شیعیان‌ گذاشته‌ بودند و آن‌ اینکه‌ در مواردی‌ که‌ محتاج‌ به‌ مراجعه‌ به‌ حاکم‌ هستید و حاکم‌ رسمی‌ جامعه‌ حاکمی‌ غیرشرعی‌ است، به‌ کسانی‌ مراجعه‌ کنید که‌ عارف‌ به‌ حلال‌ و حرام‌ باشند. و در صورت‌ مراجعه‌ به‌ چنین‌ شخصی‌ حق‌ ندارید از حکم‌ و داوری‌ او سرپیچی‌ کنید این‌ کار رد‌ امام‌ معصوم‌ است‌ و رد‌ امام‌ معصوم‌ در حد‌ شرک‌ به‌ خداست. به‌ مقبوله‌ «عمربن‌ حنظله» بنگرید که‌ در آن‌ از امام‌ صادق(ع) نقل‌ شده‌است: «من‌ کان‌ منکم‌ قدر روی‌ حدیثنا و نظر فی‌ حلالنا و حرامنا و عرف‌ احکامنا فلیرضوا به‌ حکماً‌ فانی‌ قد جعلته‌ علیکم‌ حاکماً‌ فاذا حکم‌ بحکمنا فلم‌ یقبله‌ منه‌ فانما استخف‌ بحکم‌الله‌ و علینا رد‌ و الر‌اد علینا کالراد علی‌الله‌ و هو علی‌ حد الشرک‌ بالله»

«فقیه» در اصطلاح‌ امروز همان‌ شخصی‌ است‌ که‌ در روایات‌ با تعبیر «عارف‌ به‌ حلال‌ و حرام» و امثال‌ آن‌ معرفی‌ شده‌ است.

با توجه‌ به‌ مطالب‌ فوق‌ می‌توان‌ بر ولایت‌ فقیه‌ در زمان‌ غیبت‌ چنین‌ استدلال‌ آورد که: اگر در زمان‌ حضور معصوم، در صورت‌ دسترسی‌ نداشتن‌ به‌ معصوم‌ و حاکمیت‌ نداشتن‌ او وظیفه‌ مردم‌ مراجعه‌ به‌ فقیهان‌ جامع‌الشرایط‌ است، در زمانی‌ که‌ اصلاً‌ معصوم‌ حضور ندارد به‌ طریق‌ اولی‌ وظیفه‌ مردم‌ مراجعه‌ به‌ فقیهان‌ جامع‌الشرایط‌ است.

با توجه‌ به‌ شرایط‌ مربوط‌ به‌ عصر غیبت، مثل‌ توقیع‌ مشهور حضرت‌ صاحب‌الزمان(ع) که‌ در آن‌ می‌خوانیم: «اماالحوادث‌ الواقعة‌ فارجعوا فیها الی‌ رواة‌ حدیثنا فانهم‌ حجتی‌ علیکم‌ و انا حجة‌الله‌ علیهم؛ یعنی‌ در رویدادها و پیشامدها به‌ راویان‌ حدیث‌ ما رجوع‌ کنید، زیرا آنان‌ حجت‌ من‌ بر شمایند و من‌ حجت‌ خدا بر آنانم.»

وقتی‌ اثبات‌ کردیم‌ فقیه‌ در عصر غیبت‌ حق‌ حاکمیت‌ و ولایت‌ دارد، یعنی‌ اوست‌ که‌ فرمان‌ می‌دهد، امر و نهی‌ می‌کند و امور جامعه‌ را رتق‌ و فتق‌ می‌کند و مردم‌ هم‌ موظفند از چنین‌ فقیهی‌ تبعیت‌ کنند. همان‌گونه‌ که‌ در عصر حضور معصوم، اگر کسی‌ از سوی‌ امام‌ علیه‌السلام‌ بر امری‌ گمارده‌ می‌شد، مردم‌ موظف‌ بودند دستورهای‌ او را اطاعت‌ کنند.


 وقتی‌ حضرت‌ علی(ع) مالک‌ اشتر را به‌ استانداری‌ مصر مأمور کرد، دستورات‌ مالک‌ واجب‌ الاطاعة‌ بود. زیرا مخالفت‌ با مالک‌اشتر، مخالفت‌ با حضرت‌علی‌ بود. وقتی‌ کسی، دیگری‌ را نماینده‌ و جانشین‌ خود قرار دهد، برخورد با جانشین، در واقع‌ برخورد با خود شخص‌ است. در زمان‌ غیبت‌ که‌ فقیه‌ از طرف‌ معصوم‌ برای‌ حاکمیت‌ بر مردم‌ نصب‌ شده، اطاعت‌ و عدم‌ اطاعت‌ از فقیه‌ به‌ معنای‌ پذیرش‌ یا رد‌ خود معصوم(ع) است.

به‌ طور خلاصه‌ باید گفت: اولاً‌ فقیه‌ دارای‌ ولایت‌ تکوینی‌ نیست؛ ثانیاً‌ ولایت‌ مطلقه‌ فقیه، همان‌ اختیارات‌ معصوم‌ است‌ و مستلزم‌ تغییر دین‌ نیست؛ ثالثاً‌ اصل‌ ولایت‌ فقیه‌ را هیچ‌ فقیه‌ شیعی‌ منکر نشده‌است؛ رابعاً‌ اختلاف‌ فقها در ولایت‌ فقیه، در تفاوت‌ نظر آنان‌ در دامنة‌ اختیارات‌ است، نه‌ اصل‌ ولایت.

 

حال‌ نکتة‌ مهم‌ دیگری‌ را باید توضیح‌ داد: ولایتی‌ که‌ به‌ فقیه‌ اعطا شده‌ است‌ برای‌ حفظ‌ اسلام‌ است. اولین‌ وظیفة‌ ولی‌ فقیه‌ پاسداری‌ از اسلام‌ است. اگر فقیه، اصول‌ و احکام‌ دین‌ را تغییر دهد، اسلام‌ از بین‌ می‌رود. اگر حق‌ داشته‌ باشد اصول‌ را تغییر دهد یا آن‌ را انکار کند، چه‌ چیزی‌ باقی‌ می‌ماند تا آن‌ را حفظ‌ کند؟!

لیکن‌ اگر جایی‌ امر دایر بین‌ اهم‌ و مهم‌ شود، فقیه‌ می‌تواند مهم‌ را فدای‌ اهم‌ کند تا اینکه‌ اهم‌ باقی‌ بماند. مثلاً‌ اگر رفتن‌ به‌ حج‌ موجب‌ ضرر به‌ جامعه‌ اسلامی‌ باشد و ضرر آن‌ از ضرر تعطیل‌ حج‌ بیشتر باشد فقیه‌ حق‌ دارد برای‌ حفظ‌ جامعه‌ اسلامی‌ و پاسداری‌ از دین، حج‌ را موقتاً‌ تعطیل‌ کند و مصلحت‌ مهمتری‌ را برای‌ اسلام‌ فراهم‌ نماید.

‌‌تزاحم‌ احکام‌ شرعی

در کتب‌ فقهی‌ آمده‌است‌ اگر دو حکم‌ شرعی‌ با یکدیگر متزاحم‌ شوند یعنی؛ انجام‌ هر یک‌ مستلزم‌ از دست‌ رفتن‌ دیگری‌ باشد، باید آن‌ که‌ اهمیت‌ بیشتری‌ دارد، انجام‌ بگیرد. مثلاً؛ اگر نجات‌ جان‌ غریقی‌ بسته‌ به‌ این‌ باشد که‌ انسان‌ از ملک‌ شخصی‌ دیگران‌ بدون‌ اجازه‌ عبور کند، دو حکم‌ وجوب‌ نجات‌ غریق‌ و حرمت‌ غصب‌ ملک‌ دیگران‌ با یکدیگر تزاحم‌ دارند؛ در این‌ صورت‌ اگر بخواهیم‌ واجب‌ را انجام‌ دهیم، مرتکب‌ حرام‌ می‌شویم‌ و اگر بخواهیم‌ دچار غصب‌ نشویم، انسانی‌ جان‌ خود را از دست‌ می‌دهد. از این‌ رو وظیفه‌ داریم‌ میان‌ دو حکم‌ مقایسه‌ کنیم‌ و آن‌ را که‌ اهمیت‌ بیشتری‌ دارد، انجام‌ دهیم، و چون‌ حفظ‌ جان‌ غریق‌ مهمتر از تصرف‌ غاصبانه‌ در اموال‌ دیگران‌ است، حرمت‌ غصب‌ ملک‌ از بین‌ می‌رود و نجات‌ غریق‌ ترجیح‌ می‌یابد.

در امور اجتماعی‌ نیز این‌ گونه‌ است؛ ولی‌ فقیه‌ از آن‌ رو که‌ به‌ احکام‌ اسلامی‌ آگاهی‌ کامل‌ دارد و مصالح‌ جامعه‌ را بهتر از دیگران‌ می‌داند، می‌تواند اجرای‌ برخی‌ از احکام‌ را برای‌ حفظ‌ مصالح‌ مهمتر متوقف‌ کند. در چنین‌ مواردی‌ فقیه‌ حکم‌ اسلامی‌ دیگری‌ را اجرا می‌نماید در این‌ صورت‌ احکام‌ اسلام‌ عوض‌ نشده‌است، بلکه‌ حکمی‌ مهمتر بر مهم، پیشی‌گرفته‌ است‌ و این‌ خود از احکام‌ قطعی‌ اسلام‌ است.

دربارة‌ اصول‌ دین‌ که‌ اسلام، بر آن‌ بنا شده‌است، به‌ هیچ‌ وجه‌ جایز نیست‌ که‌ برای‌ حفظ‌ مصلحت‌ دیگری‌ اصول‌ دین‌ تغییر یابد، زیرا در تزاحم‌ میان‌ اصول‌ دین‌ با امور دیگر، اصول‌ دین‌ مقدم‌ است.

از این‌ رو اگر ولی‌فقیه‌ درصدد انکار یا تغییر اصول‌ دین‌ برآید، مخالفت‌ با اسلام‌ کرده‌است‌ و این‌ مخالفت‌ او را از عدالت‌ ساقط‌ می‌گرداند. و پس‌ از آن‌ ولایت‌ از وی‌ سلب‌ می‌شود و حکم‌ او ارزش‌ ندارد. اگر گفته‌ شود ولی‌ فقیه‌ دارای‌ ولایت‌ مطلقه‌ است‌ و او ممکن‌ است‌ از قدرت‌ مطلقه‌اش‌ بر این‌ امر مدد بگیرد پاسخ‌ این‌ است‌ که‌ مراد از ولایت‌ مطلقه‌ این‌ است‌ که‌ آنچه‌ پیغمبر اکرم‌ و امامان‌ معصوم‌ در آن‌ ولایت‌ داشته‌اند  جز در موارد استثنایی‌  جزء اختیارات‌ ولی‌ فقیه‌ است، انکار یا تغییر اصول‌ دین‌ برای‌ پیامبر اکرم‌ و ائمه‌ اطهار هم‌ روا نیست‌ تا چه‌ رسد به‌ ولی‌فقیه.

تنظیم:کیوان گیتی نژاد (حیدری)

 


 

آیت الله مصباح یزدی


کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط کیوان گیتی نژاد 95/8/12:: 1:36 عصر     |     () نظر
ولایت

 

آیا فقیه دارای ولایت مطلقه به اندازه ولایت انبیا و امامان(علیهم السلام) است؟

ولایت به ولایت تکوینی و تشریعی تقسیم می شود. ولایت تکوینی به معنای تصرف در موجودات و امور تکوینی است. روشن است چنین ولایتی از آنِ خداست. اوست که همه موجودات، تحت اراده و قدرتش قرار دارند. اصل پیدایش، تغییرات و بقای همه موجودات به دست خداست؛ از این رو او ولایت تکوینی بر همه چیز دارد. خدای متعال مرتبه ای از این ولایت را به برخی از بندگانش اعطا می کند. معجزات و کرامات انبیا و اولیا(علیهم السلام) از آثار همین ولایت تکوینی است. آنچه در ولایت فقیه مطرح است، ولایت تکوینی نیست.

ولایت تشریعی یعنی اینکه تشریع و امر و نهی و فرمان دادن در اختیار کسی باشد. اگر می گوییم خدا ربوبیت تشریعی دارد، یعنی اوست که فرمان می دهد که چه بکنید، چه نکنید و امثال اینها. پیامبر و امام هم حق دارند به اذن الهی به مردم امر و نهی کنند. درباره فقیه نیز به همین منوال است. اگر برای فقیه ولایت قائل هستیم، مقصودمان ولایت تشریعی اوست، یعنی او می تواند و شرعاً حق دارد به مردم امر و نهی کند.

در طول تاریخ تشیّع هیچ فقیهی یافت نمی شود که بگوید فقیه هیچ ولایتی ندارد. آنچه تا حدودی مورد اختلاف فقهاست، مراتب و درجات این ولایت است. امام خمینی(ره) معتقد بودند تمام اختیاراتی که ولیّ معصوم داراست، ولیّ فقیه نیز همان اختیارات را دارد. مگر اینکه چیزی استثنا شده باشد. امام فرموده اند: «اصل این است که فقیه دارای شرایط حاکمیت- در عصر غیبت- همان اختیارات وسیع معصوم را داشته باشد، مگر آنکه دلیل خاصی داشته باشیم که فلان امر از اختصاصات ولیّ معصوم است.» از جمله جهاد ابتدایی که مشهور بین فقها این است که از اختصاصات ولیّ معصوم می باشد.

برای دریافت عکس با اندازه‌ی اصلی روی آن کلیک کنید.

Close

 

قید «مطلقه» در مقابل نظر کسانی است که معتقدند فقیه فقط در موارد ضروری حق تصرف و دخالت دارد

از چنین ولایتی در باب اختیارات ولیّ فقیه به «ولایت مطلقه» تعبیر می کنند. معنای ولایت مطلقه این نیست که فقیه مجاز است هر کاری خواست، بکند تا موجب شود برخی- برای خدشه به این نظریه- بگویند: طبق «ولایت مطلقه» فقیه می تواند توحید یا یکی از اصول و ضروریات دین را انکار یا متوقف نماید! تشریع ولایت فقیه برای حفظ اسلام است. اگر فقیه مجاز به انکار اصول دین باشد، چه چیز برای دین باقی می ماند، تا او وظیفه حفظ و نگهبانی آن را داشته باشد؟! قید «مطلقه» در مقابل نظر کسانی است که معتقدند فقیه فقط در موارد ضروری حق تصرف و دخالت دارد. پس اگر برای زیباسازی شهر نیاز به تخریب خانه ای باشد- چون چنین چیزی ضروری نیست- فقیه نمی تواند دستور تخریب آن را صادر کند. این فقها به ولایت مقید- نه مطلق- معتقدند، برخلاف معتقدان به ولایت مطلقه فقیه، که تمامی موارد نیاز جامعه ی اسلامی را- چه اضطراری و چه غیراضطراری- در قلمرو تصرفات شرعی فقیه می دانند.

 

برای دریافت عکس با اندازه‌ی اصلی روی آن کلیک کنید.

Close

پی نوشت:

1- صحیفه نور ، ج 15 ،ص76

2- حکومت اسلامی ، ص 56-

آیا فقیه دارای ولایت مطلقه به اندازه ولایت انبیا و امامان(علیهم السلام) اس

برای دریافت عکس با اندازه‌ی اصلی روی آن کلیک کنید.

Close

ت؟

 

ولایت به ولایت تکوینی و تشریعی تقسیم می شود. ولایت تکوینی به معنای تصرف در موجودات و امور تکوینی است. روشن است چنین ولایتی از آنِ خداست. اوست که همه موجودات، تحت اراده و قدرتش قرار دارند. اصل پیدایش، تغییرات و بقای همه موجودات به دست خداست؛ از این رو او ولایت تکوینی بر همه چیز دارد. خدای متعال مرتبه ای از این ولایت را به برخی از بندگانش اعطا می کند. معجزات و کرامات انبیا و اولیا(علیهم السلام) از آثار همین ولایت تکوینی است. آنچه در ولایت فقیه مطرح است، ولایت تکوینی نیست.

ولایت تشریعی یعنی اینکه تشریع و امر و نهی و فرمان دادن در اختیار کسی باشد. اگر می گوییم خدا ربوبیت تشریعی دارد، یعنی اوست که فرمان می دهد که چه بکنید، چه نکنید و امثال اینها. پیامبر و امام هم حق دارند به اذن الهی به مردم امر و نهی کنند. درباره فقیه نیز به همین منوال است. اگر برای فقیه ولایت قائل هستیم، مقصودمان ولایت تشریعی اوست، یعنی او می تواند و شرعاً حق دارد به مردم امر و نهی کند.

برای دریافت عکس با اندازه‌ی اصلی روی آن کلیک کنید.

Close

 

در طول تاریخ تشیّع هیچ فقیهی یافت نمی شود که بگوید فقیه هیچ ولایتی ندارد. آنچه تا حدودی مورد اختلاف فقهاست، مراتب و درجات این ولایت است. امام خمینی(ره) معتقد بودند تمام اختیاراتی که ولیّ معصوم داراست، ولیّ فقیه نیز همان اختیارات را دارد. مگر اینکه چیزی استثنا شده باشد. امام فرموده اند: «اصل این است که فقیه دارای شرایط حاکمیت- در عصر غیبت- همان اختیارات وسیع معصوم را داشته باشد، مگر آنکه دلیل خاصی داشته باشیم که فلان امر از اختصاصات ولیّ معصوم است.» از جمله جهاد ابتدایی که مشهور بین فقها این است که از اختصاصات ولیّ معصوم می باشد.

برای دریافت عکس با اندازه‌ی اصلی روی آن کلیک کنید.

Close

 

قید «مطلقه» در مقابل نظر کسانی است که معتقدند فقیه فقط در موارد ضروری حق تصرف و دخالت دارد

از چنین ولایتی در باب اختیارات ولیّ فقیه به «ولایت مطلقه» تعبیر می کنند. معنای ولایت مطلقه این نیست که فقیه مجاز است هر کاری خواست، بکند تا موجب شود برخی- برای خدشه به این نظریه- بگویند: طبق «ولایت مطلقه» فقیه می تواند توحید یا یکی از اصول و ضروریات دین را انکار یا متوقف نماید! تشریع ولایت فقیه برای حفظ اسلام است. اگر فقیه مجاز به انکار اصول دین باشد، چه چیز برای دین باقی می ماند، تا او وظیفه حفظ و نگهبانی آن را داشته باشد؟! قید «مطلقه» در مقابل نظر کسانی است که معتقدند فقیه فقط در موارد ضروری حق تصرف و دخالت دارد. پس اگر برای زیباسازی شهر نیاز به تخریب خانه ای باشد- چون چنین چیزی ضروری نیست- فقیه نمی تواند دستور تخریب آن را صادر کند. این فقها به ولایت مقید- نه مطلق- معتقدند، برخلاف معتقدان به ولایت مطلقه فقیه، که تمامی موارد نیاز جامعه ی اسلامی را- چه اضطراری و چه غیراضطراری- در قلمرو تصرفات شرعی فقیه می دانند.

 

برای دریافت عکس با اندازه‌ی اصلی روی آن کلیک کنید.

Close

پی نوشت:

1- صحیفه نور ، ج 15 ،ص76

2- حکومت اسلامی ، ص 56- 57

 


 

 

 

 


 

 

منبع :

آیه الله مصباح یزدی ، مشکات هدایت ، ج 1 ،ص

57

 

 

 

برای دریافت عکس با اندازه‌ی اصلی روی آن کلیک کنید.

Close

 

 

منبع :

آیه الله مصباح یزدی ، مشکات هدایت ، ج 1 ،ص

برای دریافت عکس با اندازه‌ی اصلی روی آن کلیک کنید.

Close

 


کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط کیوان گیتی نژاد 95/7/28:: 8:53 عصر     |     () نظر