در رابطه با انجمن حجتیه یا همان انجمن ضد بهاییت فراوان سخن به میان رفته است اما شاید در مورد این انجمن اغلب سخن هایی که میان مردم عادی رواج دارد اشتباه باشد و اکثرا هم کامل نیست و نخواهد بود .
در رابطه با انجمن حجتیه یا همان انجمن ضد بهاییت فراوان سخن به میان رفته است اما شاید در مورد این انجمن اغلب سخن هایی که میان مردم عادی رواج دارد اشتباه باشد و اکثرا هم کامل نیست و نخواهد بود .
انجمن حجتیه همانطور که جناب آقای حیدر رحیم پور در کتاب "از انجمن پیروان قرآن تا انجمن حجتیه" گفته اند به دو قسمت تقسیم می شود که به انجمن حجتیه اول و دوم در این کتاب نام برده شده اند. حجتیه اول که به هدف مقابله با گسترش فرقه ی ضاله بهاییت که در آن زمان(قبل از انقلاب اسلامی) به سرعت در حال اشاعه در بین مردم کشور بود تاسیس شد و انصافا موفقیت های فراوانی بدست آورد. مرحوم حلبی که از علمای بزرگ و طراز اول بودند موسس این انجمن بودند. حتی این انجمن قبل از اتفاقاتی که در ادامه توضیح داده میشود از حضرت امام خمینی (ره) جهت مبارزات علیه بهاییان سهم مبارک امام دریافت می نموده اند.به هر حال در آن شرایطی که موج بزرگی از مردم در حال بهایی شدن بودند خدمات زیادی به اسلام کرد تا این که با نفوذ ساواک در این مجموعه انجمن احساس کرد که جهت مبارزه با بهاییان که اتفاقا بزرگان بهاییان نیز ثروتمند و کارخانه دار بودند باید خود را از لحاظ مالی به شدت تغذیه کند و پس از آن بود که انحراف در این انجمن شروع شد و یکی از ماجراها همان دعوای پپسی و کوکاکولا در مشهد بود که یک طرف انجمن حجتیه و طرف دیگر بهاییان بودند و دعوا بر سر این بود که کارخانه پپسی در مشهد تاسیس شود یا کوکاکولا و همان جا بود که حضرت آیت الله سید علی خامنه ای رهبر معظم انقلاب فرمودند این قدر سر مسائلی که سودش به جیب یک عده مشخص میرود جنگ و دعوا نکنید امام نیز پس از اطلاع از این رویه جدید انجمن حجتیه سهم امام به آنها ندادند. مرحوم حلبی هم پس از مدتی (پس از انقلاب) رسما فعالیت این انجمن را تعطیل اعلام کردند. اما در مورد تفکری که که در میان افراد جامعه در رابطه با انجمن حجتیه مشهور است نیز نکته ای وجود دارد. این تفکر که برای ظهور حضرت ولی عصر باید گناه و فحشا را در جامعه رواج داد تفکری است که در رابطه با اینها صادق نیست اما اینها تفکراتی دارند که در ادامه گفته خواهد شد و آنها است که منجر به این برداشت میشود.
اما انجمن حجتیه دوم پس از انقلاب در سال های حدود 72- 71 فعالیت خود را توسط حاج آقای افتخار زاده کم کم آغاز کرد هر چند قبل از آن هم فعالیت های زیادی داشتند. بزرگان آنها به دلیل مسائلی که قبل از این گفته شد (گرایش به کارهای اقتصادی حجیم) و پس از انقلاب هم ادامه پیدا کرد از لحاظ اقتصادی افراد به شدت متمولی هستند. پس از انقلاب و در شرایط جنگ تحمیلی بود که این افراد واردات بی رویه اجناس و کالا را به کشور دنبال می کردند و هم اکنون نیز مُصر بر این کار هستند و به وسیله همین کار نیز تولید کنندگان داخلی در بعضی موارد دچار ورشکستگی شدند. فعالیت های انجمن حجتیه دوم آن چنان بود و هست که در ابتدا کلاسهای اصول عقایدی را برای بچه های راهنمایی و دبیرستان برگزار می کنند و جالب این جاست که اغلب نمی گویند که ما متعلق به این انجمن هستیم و در ادامه پس از چند سال که بچه ها می خواهند وارد مرحله اصلی بشوند در لفافه کلام، خود را معرفی میکنند. نوع دیگر فعالیت ها هم برگزاری جشنها و عزاداری هایی است که گاهی این مراسم به صورت نمایشگاهی برگزار می شود و در جشن های اصلی این دوستان هم به راحتی به مقدار زیاد پول خرج می شود.
متاسفانه تفکرات مخرب این گروه هم اکنون بر بسیاری از افراد جامعه و به خصوص دانشجویان و علی الخصوص دانشجویان مذهبی ما حکمفرماست. این تفکرات معلول علل زیادی است که یکی از مهم ترین علل آن، وجود مدارسی است که مستقیم و یا غیر مستقیم با انجمن حجتیه رابطه دارند و جالب این جاست که اکثرا از همین مدارس است که بچه ها وارد کلاس های مزبور می شوند. این مدارس که تعدادشان هم کم نیست و این تعداد هم رو به افزایش است در واقع اسلامی را قالب اذهان بچه ها میکنند که "اسلام بدون عدالت" نام دارد. این ها جشن برگزار می کنند، برای ظهور بقیه الله دعا میکنند، گریه میکنند اما برای برقراری عدالت تلاش و مبارزه نمی کنند. معتقدند حرکت به سمت ظهور اشتباه است و ظهور خودش به طرف ما می آید و ما باید صرفا دعا کنیم، جشن برگزار کنیم و اذهان عمومی را با حضرت بقیه الله ارواحنا فداه آشنا کنیم که البته تمام موارد ذکر شده حرکات بسیار خوبی است و البته لازم. این افراد معتقدند که اگر در زمان غیبت حکومتی تشکیل شود و در آن سعی در اجرای احکام اسلامی شود ونام آن هم حکومت اسلامی باشد ظلم و جور است و فقط کافی است نام "حکومت اسلامی" را از این نوع نظام تغییر داد تا اگر احیانا در این نظام به کسی ظلم شد به اسم اسلام تمام نشود. البته برای اثبات مدعای خود به حدیثی هم از امام سجاد که در ابتدای صحیفه سجادیه بوده است استناد می کنند و باز البته آنها به شدت هم مخالف تفسیر به رای قرآن و حدیث هستند ولی در این مورد و این حدیث شریف به راحتی تفسیر به رای می کنند.
ولایت فقیه را نیز محدود به صدور احکام و اجتهاد می کنند(مرجعیت) و البته احکامی را که بسیاری از آنها احکام حکومتی است را هم مشخص نمی کنند که چه کسی باید اجرا کند و شاید هم معتقدند که این احکام مربوط به زمان غیبت نیست که آنها به راحتی از کنار آنها میگذرند. یعنی حتی اگر حاکم ظالمی هم بود و طاغوت مجسم بود نیاز نیست علیه او کاری انجام دهیم و حتی اگر فقیهی همانند حضرت روح الله در جریان مبارزات انقلابی و پس از کشتار مردم عزای عمومی اعلام کردند ودر نیمه شعبان فرمودند چراغانی نکنید ما حصر چراغانی را می شکنیم تا مبادا به اسم اسلام به مردم ظلم شود!!
مطمئنا بر گزاری کلاس اصول غقاید لازم است و نزد پروردگار متعال ماجور، اما اشاعه اسلام منهای سیاست هم مجازات های زیادی دارد چه دنیوی و چه اخروی. اشاعه این تفکرات است که منجر به این میشود که در دانشگاه ما بچه مذهبی ها گم باشند و پای کار بودن و عدالت خواهی و آگاهی به مسائل زمان که از ویژگی های انسان های متدین است در این افراد یافت نشود. میدانیم که در دانشگاه های معروف شهر تهران به خصوص دانشکده های فنی اغلب دانشجویانی پذیرش می شوند که متعلق به مدارسی است که گفته شد و البته عجیب هم نیست چون قاطبه دانش آموزان این مدارس متعلق به قشر نسبتا مرفه جامعه هستند و این مدارس روی مسئله کنکور هم به شدت کار می کنند البته در کنار این هم نماز جماعت را نیز در مدرسه اجباری میکنند . این مدارس به معنای واقعی کلمه افرادی را پرورش میدهند که تکنوکرات هستند و البته فن محوری را به همراه کمی اطلاعات دینی به بچه ها عرضه می کنند.
اما مهمتر از همه این روحیه ی انجمن است که در بسیاری از افراد یافت می شود و آن روحیه عبارت است از بی تفاوتی نسبت به مسائل کشور و دنیای اسلام و حتی مسائل جاری و ساری جهان .
تفکیک دین از سیاست پیشینه ای بس دراز دارد. سقیفه که در واقع در آن بنیان سکولاریسم (جدایی دین وسیاست) گذاشته شد سر آغاز این تفکر در اسلام است که در واقع عاملان این حرکت زشت(سقیفه) همگی به گناه و حرکت مذموم خود آگاه بودند و همگی تسلیم هواهای شیطانی بودند. مقصود مقایسه ی آن افراد ملعون با افراد حاضر در انجمن حجتیه نیست بلکه معتقدیم که اگر دین را از سیاست جدا کنیم ممکن است نتیجه ، جریانی مانند سقیفه باشد. برای اثبات این مدعا در رابطه با سقیفه کافی است به کتاب " در پرتو ولایت " نوشته آیت الله مصباح رجوع شود. در این کتاب آمده است که پس از وفات پیامبر (ص) عده ای همانند معاویه ( لعنه الله علیه) با وجود آگاهی براین نظر بودند که رسول الله صرفا وظیفه انتقال وحی را داشتند و منکر حکومت و امامت که از شئون واضح ایشان است می شدند. در شرایط کنونی و علیرغم دلایل نقلی و عقلی فراوانی که دال بر ولایت فقیه در عصر غیبت است مخالفت هایی با این امر می شود که گاهی این مخالفت ها به دشمنی تبدیل می شود. از این جهت در رابطه با ولایت فقیه بحث شد که لازمه حکومت دینی وجود فقیهی عالم و آگاه و آشنا به مسائل سیاسی در راس آن است.
تفکر معیوب مزبور در واقع همان اسلام آمریکایی می باشد که امروزه شاهد آن در بسیاری از کشور ها هستیم یعنی اسلام منهای سیاست که مورد علاقه آمریکا است و تفکری که شعارهای انقلابی در حمایت از مظلومان عالم در عراق و فلسطین و چچن و بوسنی را برنمی تابد و معتقد است برای ظهور حضرت بقیه الله باید کوچه را آب و جارو کرد و در نیمه شعبان شهر را مملو از این چراغانی هایی کرد که مصداق بارز اسراف هستند. نمونه دیگر را هم اکنون می توانیم در جمکران مشاهده کنیم . اگر قرار است که امام زمان با آب و جارو بیاید چرا برای گذشتگان تشریف نیاوردند ؟ برای ظهور باید به سمت آن حرکت کرد. ظهور به سمت ما نمی آید ما باید به سمت آن حرکت کنیم و در این راه نیز مشقت های زیادی را باید تحمل کنیم و البته ان شاء الله نیز در این مسیرمورد یاری حق تعالی نیز خواهیم بود. با این وجود سکون و عدم تحرک ما نیز به منزله عوض شدن تقدیر و قضای الهی نیست و اولیای الهی همواره در حال انجام وظیفه هستند و خواهند بود ان شاء الله .
کلمات کلیدی: