رهبری دورهی خود را محدود به خویش ندیده بر شانههای پیشگامان حرکت اسلامی ایستاده است. از بعضی از آنها مانند امام راحل(س)، نواب و شهید مطهری تأثیر جدی پذیرفته است و از بعضی نظیر سید قطب را در موضوعاتی نظیر اسلامی اجتماعی استفاده کرده است. بهصورت نمونه ایشان اشاره میکنند که اولین جرقههای انقلابی بهوسیلهی نواب در ایشان شعلهور شده یا به خود شهید مطهری اعلام میکنند که باوجود عدم استفادهی مستقیم از بحثهای ایشان، خود را شاگرد ایشان دانسته و حدود بیست سال آثار ایشان را مطالعه کردهاند.
گفتمان رهبر انقلاب اسلامی
بازشناسی گفتمان رهبر انقلاب اسلامی امری است که متضمن بحثهای طولانی است. لذا در این بحث که صرفاً قصد آن باز کردن بابی به بررسی این گفتمان است، دو کار انجام میدهیم. یکسری ویژگیهای کلی بر گفتمان رهبری را برمیشماریم و در گام بعد نگاهی اجمالی به بعضی از عناصر اصلی گفتمان ایشان میاندازیم.
بررسی بعضی عناصر محوری گفتمان رهبر انقلاب
بررسی گفتمان ایشان مسئلهای طولانی و زمانبر است؛ اما اجمالا برای باز شدن باب بازخوانی ایشان مناسبت است بعضی از این موارد آنهم بهصورت گذرا موردبحث قرار بگیرد. عنصر اصلی و اساسی (و به تعبیر تحلیل گفتمان دال مرکزی) گفتمان رهبر انقلاب، اسلام ناب است که چون گذرا در طول متن به آن اشارهی شد بر عناصر دیگر در گفتمان ایشان تمرکز میکنیم:
1.استقلال
استقلال بهعنوان شعار اول انقلاب اسلامی، یکی از عناصر محوری گفتمان رهبر انقلاب است. ایشان استقلال و دوگانه مستضعف/ مستکبر امام خمینی را بسته به شرایط جدید دهه 70 در قالب دوگانه سلطهگر/سلطهپذیر بازآرایی کردند و عنوان سلطهستیز را برای نفی وضع موجود طرح کردند.
در این چارچوب قدرتهای سلطهگری در دنیا هستند که به دنبال سلطه یافتن و تحمیل ارادهی خود بر دیگران هستند. این سلطه ابعاد مختلف سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و علمی دارد. سلطهی اقتصادی، فرهنگی و علمی زمینهساز سلطهی سیاسی است. برای رهایی از سلطهی بیگانگان باید به قدرت دستیافت. بر این مبنا باید آسیبپذیریهایی که موجب سلطه بیگانه میشود، رفع کرد. در همین چارچوب خودباوری و خودکفایی مطرح میشود.
باید تلاش کرد تا تأثیرگذاری طرف خارجی بر ارادهی ما از بین برود. نهضت علمی و دست یافتن به اقتدار با علم، از بین بردن آسیبپذیریهای اقتصاد در قالب اقتصاد مقاومتی، خدمت مسئولین به مردم، وحدت و مقابله با تهاجم فرهنگی مهمترین چارچوبهای این مقابله است. نظام سلطه تنها کشورها نیستند، پشت آنها کارتلها و تراستهای بزرگ اقتصادی هستند که قدرتهای سیاسی منافع آنها را تأمین میکنند.
آمریکا بهعنوان شیطان بزرگ و رأس نظام سلطه، مهمترین عنصری است که نظام اسلامی در حال چالش با اوست. روابط خصمانهی آمریکا با ملت ایران، حمایت از رژیم پهلوی و رژیم اشغالگر قدس، غارت سرمایههای ایران قبل و بعد از انقلاب، حمایت از معارضین جمهوری اسلامی، داشتن روحیهی قلدری، فاجعهآفرینی برای منطقه و دنیا و... مهمترین چالشهایی است که این رابطهی خصمانه و گرگومیش را شکل داده است.
این رابطه، خطرناک و بینتیجه است و گفتگو با او بینفع و پرضرر. شرط تغییر این وضعیت نیز تغییر این وضعیت از جانب آمریکا، پایان دادن به روابط خصمانه، دادن حقوق ملت ایران، جبران آسیبهای وارد کرده به کشور، پایان دادن به حمایت از معارضین نظام، پایان دادن به حمایت از رژیم اشغالگر قدس و کنار گذاشتن روحیهی قلدری است.
در این چارچوب مذاکره با آمریکا بینفع و پرضرر است و آمریکا با طرح مداوم مذاکره به دنبال از بین بردن وجههی مقاومت ملت ایران، اختلاف اندازی در داخل کشور، باز کردن باب دخالت در امور داخلی کشور و... است.
رژیم اشغالگر قدس بهعنوان دست آمریکا و نظام سلطه در منطقه، موجود نامشروعی است که نظام اسلامی و امت اسلامی با آن مخالف است. باید از مبارزان فلسطینی، لبنانی و سوری در برابر آن حمایت کرد و هر کس دیگری نیز که با اسرائیل مقابله کند، موردحمایت ملت ایران است. راهحل مسئله فلسطین از دل مبارزهی مسلحانه و درنهایت برگزاری انتخابات از فلسطینیان ساکن در سرزمین اشغالی و سراسر دنیا میگذرد.
ملتهای مسلمان باید به معارضهی سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و نظامی با رژیم صهیونیستی بپردازند. فلسطین مسئله اصلی جهان اسلام است. مقاومت فلسطینی بهویژه در غزه نشان داده که با مقاومت میتوان به پیروزی رسید و دل بستن به تعامل صرف، بیفایده است.
این نگاه برخلاف جریاناتی که معارضهی خود را صرفاً با بعد معرفتی غرب، نزاع با مدرنیته از طرف و بهعنوان نمایندهی سنت، نزاع با بعضی شاخههای شجرهی فاسد غرب و... میدانند، نزاع خود را با سلطهگری و مسائل عینی این رویکرد سامان میدهد. در بعد معرفتی با قطع ارتباط با وحی و مبانی سکولاریستی و اومانیستی غرب مخالف است، اما درعینحال از دستاوردهای علمی، فکری و... غرب استفاده و به تعبیر ایشان حتی شاگردی میکند.
البته این استفاده با گزینشگری فعال همراه است و در چارچوب مبانی دینی، فقه، اخلاق، عقاید و... صورت میپذیرد. البته در علوم انسانی این رویکرد، به تهذیب علوم انسانی موجود اکتفا نمیکند و بر اساس مبانی دینی و با نظر به اقتضائات بومی جامعه ایران به دنبال تأسیس علوم انسانی است. این استفاده از دستاوردهای دیگران بهصورت وصله کردن و التقاط نیست، حتی اگر قالبی مثل جمهوریت که در غرب موجود است در نظام اسلامی پذیرفته میشود، با رجوع به مبانی و برگرفته از مواردی مثل بیعت در اندیشهی دینی صورت میپذیرد.
نظام اسلامی با نظام سلطه معارض است، زیر بار اراده نظام سلطه نمیرود، اما در سیاست خارجی با همه کشورها بهجز استثنائاتی مثل اسرائیل روابط مبتنی بر احترام متقابل برقرار میکند. اگر رابطه با آمریکا قطع و با بعضی کشورهای دیگر نظیر انگلیس خبیث با چالش همراه است مبتنی بر سلطه و استکبار طرف مقابل است.
سیاست خارجی از اصول عزت (و غیرت)، حکمت (سنجیده بودن) و مصلحت (توجه به مصالح واقعی) تبعیت میکند. جمهوری اسلامی باید تلاش کند تا به روابط گسترده با ملتهای مسلمان و مستضعف دنیا و همچنین روابط مبتنی بر احترام متقابل با سایر کشورها اقدام کند. ما نیازی به مستکبرین نداریم و باروحیهی خودباوری و ما میتوانیم، میتوان کشور خود را اداره کرد.
وحدت اسلامی بهعنوان آرمانی دینی و انقلابی موردتوجه ایشان است. ایشان با اشاره به نقشهی ابرقدرتها برای اختلاف اختلافاندازی بین جهان اسلام به وحدت حول نفی توهین به مقدسات، مشترکات جهان اسلام و مقابله با نظام سلطه و مشخصاً مسئله فلسطین فرامیخواند.
به حمایت جمهوری اسلامی از حرکتهای اسلامی تأکید کرده و نگاهشان ناظر به شکلگیری تمدن اسلامی و مقابله با نظام سلطه است. این اتحاد به معنای کنار گذاشتن تفاوتها نیست که باید در جلسات علمی به آنها رسیدگی شود، بلکه حرکت جمعی حول مشترکات امت اسلامی برای دفاع از اسلام و مقابله با مستکبرین است..عدالت
عدالت هم حوزهی فردی و هم حوزهی اجتماعی دارد. مشروعیت نظام و مسئولین وابسته به مقابله با فقر، فساد، تبعیض و عدالتخواهی است. مردم در نظام اسلامی باید عدالت اجتماعی را در ابعاد مختلف بهصورت عینی احساس کنند. جمهوری اسلامی وظیفه دارد برای مقابله با انواع مختلف بیعدالتی گام بردارد. سیاستهای مختلف و برنامهها بر اساس عدالت تنظیم شود و هر پدیده ضد عدالت مورد مطالبه و سؤال واقع شود. عدالت شاخص میخواهد تا قابلسنجش شود.