ولایت فقیه عده ای متاسفانه از مفهوم ولایت مطلقه فقیه برداشت نامناسبی کرده اند و آن را هم ردیف «حکومت مطلقه» و یا «آزادی مطلقه فقیه» دانسته اند. ولی باید بدانیم که اولا: منظور از ولایت مطلقه، و
مطلق بودن ولایت این است که «فقیه باید همه احکام اسلام را تبیین کند (نه بعضی و در مورد برخی). ثانیاً: در هنگام تزاحم احکام، فقیه جامع الشرایط باید حکم اهم را اجرا کند» و هرگز به این معنا نیست که
ولی فقیه بدون در نظر گرفتن مصالح و احکام اسلام می تواند حکمی صادر کند و فرامینی مخالف با این امور صادر نماید. نسبت ولایت فقیه با ولایت پیامبر اعظم و ائمه معصوم علیه السلام ولایت از آن خداوند
متعال است و خداوند این ولایت را به رسول گرامی اسلام صلی الله علیه و آله و امامان معصوم اهل البیت علیهم السلام اعطا فرموده است و در دوران غیبت این ولایت از سوی معصومین(علیهم السلام) به
فقهای عادل دارای کفایت اعطا شده است. با این وصف، ولایت فقیه امتداد ولایت امامان معصوم و نبی خاتم صلی الله علیه و آله می باشد. یعنی همان ولایت تشریعی که به نبی خاتم(صلی الله علیه و آله) و
امامان معصوم(علیهم السلام) از سوی خداوند اعطا شده است، در دوران غیبت برای فقیه عادل با کفایت ثابت است. (آیت الله هادوی تهرانی) انتصاب ولایت فقیه از آن جایی که ولایت فقیه در عصر غیبت ادامه
ولایت امامان معصوم(علیهم السلام) که ولایت آنها در امتداد ولایت نبی اکرم(صلی الله علیه و آله) است، ولایت فقیه به عنوان ولی و زمامدار منصوب خدا است. به بیان دیگر، ولی فقیه، دارای مقام ولایت و
زمامدار امور جامعه اسلامی می باشد و شارع مقدس او را به این منصب گمارده است. امّا على رغم پذیرش نظریه انتصاب اگر بخواهیم قانونى براى جامعه وضع کنیم که اختصاص به زمان و مکان خاصى نداشته
باشد، راهى جز پذیرش انتخاب مردم، نخواهیم داشت. مطلقه بودن ولایت فقیه یک اصطلاح فقهی است که در مقام بیان گستره فعالیت و وظایف ولی فقیه است و مقید به ولایت فقیه بر دیوانگان و ایتام و بی
سرپرستان نیست براى انتخاب فقیهى که حائز شرایط رهبرى است، دو راه وجود دارد: 1 انتخاب مستقیم. 2. انتخاب غیر مستقیم. حتّى بنابر نظریه انتصاب، مردم نقش محورى در تعیین رهبر دارند، هر چند
مشروعیت حکومت فقیه از سوى شارع مقدّس و امامان معصوم(علیهم السلام) است و برخاسته از انتخاب مردم نیست، ولى نقش مردم تنها در کارآمدى نظام و اجراى منویات رهبر خلاصه نمىشود، بلکه آنها
هستند که با گزینش «فقیه واجد شرایط» به شیوه مستقیم یا غیر مستقیم مصداق ولىّ امر و زمامدار جامعه را تعیین مى کنند و براى او امکان انجام این وظیفه را فراهم مىآورند. تفاوت میان ولایت مطلقه فقیه
با ولایت فقیه با ظهور انقلاب اسلامی «اندیشه سیاسی اسلام»، کانون توجه متفکران و اندیشمندان داخلی و خارجی قرار گرفت. یکی از اصطلاحات مهم فقهی که نقطه ثقل اندیشه سیاسی اسلامی اسلام
واقع شد ولایت فقیه بود. بحث های زیادی درباره معنا، دلائل، وسعت اختیارات و ... آن صورت گرفت. برای درک فرق بین ولایت فقیه با ولایت مطلقه فقیه بیان چند امر ضروری است: الف. معنای ولایت: ولایت در
زبان عربی از ماده «ولِِی» به معنای نزدیکی و قرب است برای لفظ ولایت غیر از این معنا دو معنای: 1. سلطنت و چیرگی 2. رهبری و حکومت ذکر شده است. ولایت فقیه ب. معنای ولایت فقیه: ولایت به معنای
والی بودن، مدیر بودن و اجرا کننده است و اگر گفته می شود: «که فقیه ولایت دارد؛ یعنی از سوی شارع مقدس، تبیین قوانین الاهی و اجرای احکام دین و مدیریت جامعه اسلامی در عصر غیبت، بر عهده فقیه
جامع الشرایط است». (جوادی آملی، عبدالله، ولایت فقیه، ص 463) البته عده ای در این معنا مفهوم «آقایی»، «ریاست» و «سلطنت» را ادعا کرده اند که بیانگر چیرگی «ولی» بر «مولی علیه» است. حال آنکه
مقصود از آن: «سرپرستی امور «مولی علیه» و اداره شئون او است که نوعی خدمت به «مولی علیه» است». (هادوی تهرانی، مهدی، ولایت و دیانت، ص 65) ج. معنای مطلقه بودن ولایت فقیه: در فقه؛ ولایت
بر عده ای ثابت شده است مانند ولایت پدر و جد پدری بر فرزند کوچک (غیر رشید) یا دیوانه و یا کم عقل، در این موارد امور فرزند (دختر یا پسر) بر عهده پدرش یا جد پدری او است، که پدر و جد پدری با توجه به
مصلحت فرزند امور او را اداره می کنند. همچنین ولایت وکیل بر موکل تا زمانی که موکل زنده باشد. موارد دیگری نیز ثابت است که در کتاب های فقهی ذکر شده است. پس اصل ولایت بر دیگران از ضروریات فقه
اسلام است یکی از این ولایت ها، ولایت فقیه است. ولی بحث در این است که ولایت فقیه از باب ولایت پدر و جد پدری است یا از نوع ولایت به معنای سرپرستی و اداره شئون جامعه است؟ آن چه مسلم است
این است که همه فقیهان در اصل ثبوت ولایت فقیه اتفاق نظر دارند و اختلاف آنها در سعه و ضیق اختیارات ولی فقیه است که اگر اختیارات او را از نوع ولایت به معنای اداره امور جامعه بگیریم به همان معنای
ولایت مطلقه می رسیم. ولایت مطلقه فقیه یک اصطلاح فقهی است که به حوزه اعمال ولایت و کسانی که تحت ولایت قرار دارند نظر دارد و محدودیت در این زمینه را انکار می کند. به عبارت دیگر این اصطلاح
بیان می کند که، دامنه ولایت فقیه، محدود به عده خاصی مانند دیوانگان، سفیهان و ... نیست بلکه نسبت به همه افراد و همه احکام و مطلق است. مرحوم امام خمینی(ره) در این باره می فرمود: هر آنچه برای
پیامبر(صلی الله علیه و آله) و ائمه(علیهم السلام) از جهت ولایت و رهبری شان ثابت است، عین همان امور برای فقیه هم ثابت است اما دیگر اختیارات آنها که از این جهت نیست برای فقیه هم ثابت نیست.
على رغم پذیرش نظریه انتصاب اگر بخواهیم قانونى براى جامعه وضع کنیم که اختصاص به زمان و مکان خاصى نداشته باشد، راهى جز پذیرش انتخاب مردم، نخواهیم داشت مرحوم شیخ انصاری در مناصب فقیه
جامع الشرایط می گوید: «مناصب فقیه جامع الشرایط عبارت است از: 1. فتوا 2. حکومت (قضاوت) 3. ولایت تصرف در اموال و انفس» و در ادامه می فرماید: «بله هر امری که مردم در آن به رئیسشان رجوع می
کنند، به مقتضای این که فقها اولی الامر هستند، بعید نیست که در این امور قائل به رجوع به فقیه شویم». بله بعضی از فقهاء این وسعت اختیارات را برای فقیه قبول ندارند و فقط دو منصب فتوا و قضاوت را ثابت
می دانند. با این بیان روشن شد که مطلقه بودن ولایت فقیه یک اصطلاح فقهی است که در مقام بیان گستره فعالیت و وظایف ولی فقیه است و مقید به ولایت فقیه بر دیوانگان و ایتام و بی سرپرستان نیست.
تذکر مهم: عده ای متاسفانه از مفهوم ولایت مطلقه فقیه برداشت نامناسبی کرده اند و آن را هم ردیف «حکومت مطلقه» و یا «آزادی مطلقه فقیه» دانسته اند. ولی با بیان قبل روشن شد که اولا: منظور از ولایت
مطلقه، و مطلق بودن ولایت این است که «فقیه باید همه احکام اسلام را تبیین کند (نه بعضی و در مورد برخی). ثانیاً: در هنگام تزاحم احکام، فقیه جامع الشرایط باید حکم اهم را اجرا کند» و هرگز به این معنا
نیست که ولی فقیه بدون در نظر گرفتن مصالح و احکام اسلام می تواند حکمی صادر کند و فرامینی مخالف با این امور صادر نماید.
کلمات کلیدی: