چرا قبل از انقلاب, ولی فقیه به عنوان یک اصل مطرح نبود در حالی که اکنون آن را به عنوان یک اصل در زمان غیبت می دانیم
چرا قبل از انقلاب، ولی فقیه به عنوان یک اصل مطرح نبود؛ در حالی که اکنون آن را به عنوان یک اصل در زمان غیبت میدانیم؟
پردازی اساسی و مدوّن در مورد اصل ولایت فقیه و نیز تحقق عم آن به شکل گسترده و فراگیر، در قالب جمهوری اسلامی ایران، به چند قرن اخیر - به ویژه زمان انقلاب اسلامی- باز میگردد، اما بررسیهای اسلامی و تاریخی، به روشنی بیانگر این واقعیت است که اصل ولایت فقیه -چه از لحاظ نظری و چه از لحاظ عملی- دارای پیشینة تاریخی زیادی، حتی در دوران پیامبر اکرم صلیالله وعلیه وآله و ائمهاطهارعلیهمالسلام میباشد و فقیهان بیشماری در حد مقتضیات زمان و مکان، اقدام به اعمال ولایت خویش کردهاند.
پیشینة نظری ولایت فقیه را میتوان در منابع مختلف به صورت زیر بررسی کرد:
? ولایت فقیه در قرآن
اگر چه کلمة ولایت فقیه - که یک اصطلاح فقهی است - در قرآن به کار نرفته است، ولی مفهوم و معنای آن، از مجموعه آیات قرآن کریم، به روشنی به دست میآید. مروری بر آیات کلام الله مجید نشان میدهد که حداقل حدود 200 آیه از قرآن کریم - مستقیم و غیرمستقیم - خطوط کلی حکومت و ولایت در جامعه را نشان میدهند. نتیجهای که از بررسی و دقت در این آیات به دست میآید، این است که مسلمانان، تنها
باید از انسانهای دانشمند و عالم به احکام دین - که علاوه بر همه تواناییها و شرایط عقلی و عرفی حکومت، دارای حد نصاب تقوا و عدالت هم باشند - پیروی و اطاعت کنند. بنابراین، از نظر اسلام، فاقد چنین شرایط و ویژگیهایی، حق حاکمیت و صلاحیت قرار گرفتن در منصب حکومت را ندارد و این، همان روح و محتوای اساسی «ولایت فقیه» است.
جالب است بدانیم که در آیه 44 سوره مائده، صریحاً به مسئله حکومت دینی و حکمرانی جانشینان حضرت موسی و دانشمندان دین یهود بر طبق کتاب (تورات) و وحی الهی، اشاره شده است. در این آیه، چنین آمده است: «إِنَّا أَنْزَلْنَا التَّوْرَاتَ فِیهَا هُدًی وَ نُورٌ یَحْکُمُ بِهَا النَّبِیُّونَ الَّذِینَ أَسْلَمُوا لِلَّذِینَ هَادُوا وَالرَّبَّانِیُّونَ وَالأحْبَارُ... وَمَنْ لَمْ یَحْکُمْ بِمَا أَنْزَلَ اللَّهُ فَأُولَئِکَ هُمُ الْکَافِرُونَ؛ ما تورات را که در آن راهنمایی و روشنایی بود نازل
کردیم تا به موجب آن، پیامبرانی که تسلیم [فرمان خدا] بودند و نیز ربانیون و دانشمندان، برای یهود، حکم و داوری کنند... و کسانی که به آن چه خداوند نازل کرده، داوری نکردهاند، آنان کافرانند».
خداوند در این آیه بیان میکند که سه گروه، بر مبنای کتابهای آسمانی، حکومت میکنند؛ 1. انبیا، 2. جانشینان انبیا (ربانیون) و 3. دانشمندان (احبار). انبیا و جانشینان آنها، در این زمینه، جایگاه معلومی دارند؛ اما دانشمند و عالمی که بر مبنای کتاب آسمانی حکومت میکند، ولی فقیه است. این آیه شریفه، هم تصریح به وجود ولایت فقیه در ادیان گذشته دارد، هم دلالت بر مشروعیت آن حکومت و هم دلالت بر مشروعیت حکومت در زمان غیبت انبیا و اوصیا.
? ولایت فقیه در سیرة پیامبر (ص)
بررسی سیرة عملی و نظری پیامبر اکرمصلی الله وعلیه وآله، مبیّن این واقعیت است که یکی از مهمترین کارهای آن حضرت، استحکام تداوم رهبری، به وسیلة «نخبگان دینی»، بر اساس دستورات الهی بود. بر
اساس تعالیم پیامبر اکرمصلی الله وعلیه وآله، ولایت «عالمِ به احادیث و روایات» - که حضرت آنان را «فقیه» مینامید - باید در جامعه تحقّق یابد و به همین سبب میفرمود: «ای مردم! جانشینان من، کسانیاند که پس از من احادیث و سنت مرا بیان میکنند».2 همچنین فرمود: «فقیهان، امانتداران پیامبرانند».3 همچنین آمده است: «عالمان، وارثان پیامبرانند».
پیامبر اکرمصلی الله وعلیه وآله در مرحلة نخست، برترین فقیهان و نخبگان، یعنی معصومانعلیهمالسلام را جانشینان خاص و در مرتبة دوم، فقیهان غیر معصوم را جانشینان عام خود معرفی فرمود.
بنابراین، نخستین بار پیامبر اکرمصلی الله وعلیه وآله «ولایت» و «ولایت فقیه» را از جهت نظری و عملی، پایه گذاشت و فرمود: «اگر زمام امر ملّتی به شخصی واگذار شود که در بین آن ملّت، عالمتر از او وجود داشته باشد، وضع آن ملّت، همیشه رو به انحطاط و سقوط میرود؛ تا زمانی که مردم از آن راهِ رفته، باز گردند و زمام امر را به دست داناترین خود بسپارند».
5
پیامبر اکرمصلی الله وعلیه وآله نخبه بودن و صلاحیت رهبری را در علم و عالم بودن به کتاب و سنت الهی میداند و این شرط، حتی در انتخاب کارگزاران، فرمانداران و مقامات پایینتر نیز باید مراعات شود و در غیر این صورت، به اسلام و مسلمانان، خیانت شده است. پیامبرصلی الله وعلیه وآله اگر چه میتوانست دانشمندان دیگری را -که علم تاریخ، حقوق، سیاست، طبّ، اقتصاد، صنعت، و... دارند- جانشین خود و حاکم
بر مردم کند، ولی برشناخت شریعت اسلامی، تکیه کرد و فرمود: «کسی که کاری از مسلمانان را به عهده گیرد، در صورتی که میداند فرد مناسبتری برای آن موضوع وجود دارد که به کتاب خدا و سنّت پیامبر داناتر است، به درستی که به خدا و رسول او و همه مسلمانان، خیانت کرده است».
6
بعد از پیامبر اکرمصلی الله وعلیه وآله، ائمه معصومعلیهمالسلام نیز به مسئله ولایت فقیه، اهمیت ویژهای دادند و بر نقش فقه و فقاهت در اداره و رهبری جامعة اسلامی، تأکید کردند. امام علیعلیهالسلام میفرماید: «ای مردم! به درستی که شایستهترین مردم به این امر [حکومت]، قویترین مردم و عالمترین آنان به دستورات خداوند، در امر حکومت است».
7
علاوه بر این، روایات متعدد دیگری نیز از امامان معصومعلیهمالسلام در زمینة ولایت فقیه نقل شده که به جهت اختصار، از ذکر آنها خودداری میشود.8
? ولایت فقیه و اندیشمندان اسلامی
از ابتدای عصر غیبت، فقیهان و اندیشمندان اسلامی، به دلیل احساس نیاز بیشتر در مورد رهبری جامعه اسلامی، با استناد به قرآن و روایات معصومینعلیهمالسلام به مسئلة «ولایت فقیه» اهمیت داده و در آثار مختلف خود، به این موضوع پرداختهاند. بررسی این آرا و نظریات، به خوبی نشان میدهد که فقیهان و اندیشمندان اسلامی، از ابتدا در مورد اصل ولایت فقیه، اتفاق نظر داشتهاند.
مرحوم نراقی مینویسد: «ولایت فقیه فی الجمله بین شیعیان، اجماعی است و هیچ یک از فقها فیالجمله در ولایت فقیه اشکال نکرده است».9 ابن ادریس از فقهای قرن ششم هجری، مینویسد: «ائمه،
همه اختیارات خود را به فقهای شیعه واگذار کردهاند».
صاحب جواهر مینویسد: «کسی که در ولایت فقیه وسوسه کند، طعم فقه را نچشیده است و معنا و رمز کلمات معصومین علیهمالسلام را نفهمیده است».
11
امام خمینی نیز در این زمینه میفرماید: «موضوع ولایت فقیه، چیز تازهای نیست که ما آورده باشیم؛ بلکه این مسئله از اول، مورد بحث بوده است. حکم میرزای شیرازی در حرمت تنباکو، چون حکم حکومتی
بود... همه علما تبعیت کردند... مرحوم کاشف الغطاء بسیاری از این مطالب را فرمودهاند... مرحوم نراقی همة شئون رسول الله را برای فقها ثابت میدانند. آقای نائینی نیز میفرمایند: این مطلب از مقبولة عمر بن حنظله استفاده میشود... این مسئله، تازگی ندارد...».
پارهای از منابع فقهی اندیشه ولایت فقیه از ابتدای غیبت کبری عبارتند از:
1) شیخ مفید (333 - 413)، المقنعه، ص 810.
2) ابوالصلاح حلبی (م. 447ه)، الکافی فی الفقه، ص 422.
3) ابن ادریس حلی (م. 598ه)، السرائر، ص 537.
4) محقق کرکی (م. 940ه)، رسائل (رسالة صلاة الجمعه)، ج 1، ص 141.
5) محقق حلی (م. 676ه)، مسالک الافهام، ج 1، ص 53.
6) مقدس اردبیلی (م. 990ه)، مجمعالفوائد والبرهان، ج 4، ص 205.
7) حسینی عاملی (م. 1226ه)، مفتاح الکرامة، ج 10، ص21.
8) ملا احمد نراقی (م. 1245 ه)، عوائد الایام، ص 187.
9) میرفتاح مراغی (م. 1266ه)، عناوین، ص 345.
10) شیخ محمد حسن نجفی (م. 1266ه)، جواهر الکلام، ج 16، ص 178.
11) شیخ مرتضی انصاری (م. 1281ه)، المکاسب، ص 154 و القضاء و الشهادات، ص 243.
12) حاج آقا رضا همدانی (م. 1322ه)، مصباح الفقیه، کتاب الخمس، ص160.
13) سید بحرالعلوم (م. 1326ه)، بلغة الفقیه، ج 3، ص 221.
14) آیتالله بروجردی (م. 1382ه)، البدر الزاهر (تقریرات درس خارج)، ص52.
15) شیخ مرتضی حائری (م. 1362ه)، صلوة الجمعه، ص 144.
16) امام خمینی (م. 1368ه)، کتاب البیع، ج 2، ص 488 و ولایت فقیه.
بنابراین، مسئلة ولایت فقیه از جهت نظری، عمری به درازای اصل اسلام و به ویژه فقه شیعه دارد و به هیچ وجه، نمیتوان آن را نظریهای جدید به حساب آورد.
پینوشتها:
1. ر.ک: علی ذوعلم، نگاهی به مبانی قرآنی ولایت فقیه.
2. صدوق، من لایحضر الفقیه، ج ، ص592.
3. کلینی، کافی، ج 1، ص 39.
یادگار | عکسی از حضرت آیتالله خامنهای که پای آن را امضا کردهاند.
4. همان، ص 34.
5. مجلسی، بحارالانوار، ج10، ص143.
اتحاد برای خدمت | سخنرانی در مراسم افتتاحیه مجلس دوم شورای اسلامی، 7 خرداد 1363
6. امینی، الغدیر، ج8، ص291.
7. طبرسی، الاحتجاج، ص182.
8. ر.ک: امام خمینی، ولایت فقیه، ص 48 – 114.
9. ملا احمد نراقی، عوائد الایام، ص 186.
فرمانده | مراسم جشن فارغ التحصیلی دانشکده افسری، 17 فروردین 1364
10. ابن ادریس، السرائر، ج2، ص25.
11. نجفی، جواهر الکلام، ج 2، ص 398.
12. امام خمینی، ولایت فقیه، ص 112 – 113
کلمات کلیدی: