آقای حدادعادل تعریف می کردند؛ «سال 77، خانمی به خانه ما زنگ زده بود و گفته بود که می خواهیم برای خواستگاری خدمت برسیم. خانم ما گفته بود دختر ما در حال حاضر سال چهارم دبیرستان است و می خواهد ادامه تحصیل دهد. ایشان دوباره پرسیده بودند اگر امکان دارد ما بیاییم دخترخانم را ببینیم تا بعد. اما خانم ما قبول نکرده بودند.
بعد خانم ما از ایشان پرسیده بودند اصلاً شما خودتان را معرفی کنید. و ایشان هم گفته بودند؛ من خانم مقام معظم رهبری هستم. خانم ما از هول و هراس دوباره سلام علیک کرده بود و گفته بود؛ «ما تا حالا به همه پاسخ رد داده ایم. اما شما صبر کنید با آقای دکتر صحبت کنم، بعد شما را خبر می کنم.» آن زمان خانم من مدیر دبیرستان هدایت بود .
بعد از صحبت با من قرار بر این شد که آنها بیایند و دخترمان را در مدرسه ببینند که هم دخترمان متوجه نشود و هم اینکه اگر آنها نپسندیدند، لطمه یی به دختر ما نخورد. طبق هماهنگی قبلی، خانم آقا آمدند و در دفتر مدرسه او را دیدند و رفتند. چند روز گذشت و من برای کاری خدمت آقا رفتم. آقا فرمودند؛ «خانم استخاره کرده اند، جوابش خوب نبوده است .»
یک سال از این قضیه گذشت. مجدداً خانواده آقا تماس گرفتند و گفتند ما می خواهیم برای خواستگاری بیاییم. خانم بنده پرسیده بودند چطور تصمیم تان عوض شده؟ آقا گفته بودند؛ «خانم ما به استخاره خیلی اعتقاد دارد و دفعه اول چون خوب نیامده بود، منصرف شدند.» و خانم آقا هم گفته بودند؛ «چون دخترتان دختر محجبه، فرهیخته و خوبی است، دوباره استخاره کردم که خوب آمد و اگر اجازه بدهید، بیاییم .»
آن زمان دخترمان دیپلم گرفته بود و کنکور هم شرکت کرده بود. پس از مقدمات کار، یک روز پسر آقا و مادرش با یک قواره پارچه به عنوان هدیه برای عروس آمدند و صحبت کردیم و پس از رفتن آقا مجتبی، نظر دخترم را پرسیدم، ایشان موافق بودند .
بعد از چند روز خدمت آقا رفتیم. آقا فرمودند؛ «آقای دکتر، داریم خویش و قوم می شویم.» گفتم؛ «چطور؟» گفتند؛ «خانواده آمدند و پسندیدند و در گفت وگو هم به نتیجه کامل رسیده اند، نظر شما چیست؟» گفتم؛ «آقا، اختیار ما دست شماست .»
آقا فرمودند؛ «نه، شما، دکتر و استاد دانشگاهید و خانم تان هم همین طور. وضع زندگی شما مناسب است، اما زندگی من این طور نیست. اگر بخواهم تمام زندگی ام را بار کنم، غیر از کتاب هایم یک وانت بار می شود. اینجا هم دو اتاق اندرون و یک اتاق بیرونی است که آقایان و مسوولان در آنجا با من دیدار می کنند. من پول ندارم خانه بخرم. خانه یی اجاره کرده ایم که یک طبقه مصطفی و یک طبقه هم مجتبی زندگی می کنند. شما با دخترت صحبت کن که خیال نکند حالا که عروس رهبر می شود، چیزهایی در ذهنش باشد. ما این طور زندگی می کنیم. اما شما زندگی نسبتاً خوبی دارید. حالا اگر ایشان بخواهد وارد این زندگی شود، کمی مشکل است. مجتبی معمم هم نیست. می خواهد قم برود و درس بخواند و روحانی شود. همه اینها را به او بگو بداند .»
من هم به دخترم گفتم و ایشان هم قبول کرد. آقا در زمان قبل از رئیس جمهوری شان، در جنوب تهران خانه یی داشتند که آن را اجاره داده اند و خرج زندگی شان را از آن درمی آورند؛ ایشان حقوق رهبری نمی گیرند و از وجوهات هم استفاده نمی کنند .
هنگام صحبت در مورد مراسم عقد و مهریه و ... آقا فرمودند؛«در مورد مهریه، اختیار با دختر شماست. ولی من برای مردم خطبه عقد می خوانم، سنت من این بوده که بیشتر از 14 سکه عقد نخوانم و تا حالا هم نخوانده ام، اگر بخواهید، می توانید بیشتر از 14 سکه مهریه معین کنید، ولی شخص دیگری خطبه عقد را بخواند. از نظر من اشکالی ندارد. چون تا حالا بیش از 14 سکه برای مردم عقد نخوانده ام، برای عروسم هم نمی خوانم .»
من گفتم؛ «آقا، این طور که نمی شود. من با مادرش صحبت می کنم، فکر نمی کنم مخالفتی داشته باشد.» در مورد مراسم عقد هم گفتند؛ «می توانید در تالار بگیرید، ولی من نمی توانم شرکت کنم.» گفتم؛« آقا هر طور شما صلاح بدانید.»
فرمودند؛ «می خواهید این دو تا اتاق اندرونی و یک اتاق بیرونی را با هم حساب کنید. هر چند نفر جا می شوند، نصف می کنیم؛ نصف از خانواده ما و نصف از خانواده شما را دعوت می کنیم.» ما حساب کردیم و دیدیم بیشتر از 150 ، 200 نفر جا نمی شوند. ما حتی اقوام درجه اول مان را هم نمی توانستیم دعوت کنیم، اما قبول کردیم .
آقا غیر از فامیل، آقای خاتمی، آقای هاشمی و آقای ناطق و روسای سه قوه و دکتر حبیبی را دعوت فرمودند. یک نوع غذا هم درست کردیم. قبل از اینها صحبت خرید بازار شد. پسر آقا گفت؛ «من نه انگشتر می خواهم و نه ساعت و نه چیز دیگری.» آقا گفتند؛ «خوب نیست.» من هم گفتم؛ «حداقل یک حلقه بگیرند.» اما آقا فرمودند؛ «من یک انگشتر عقیق دارم که یکی برای من هدیه آورده، اگر دخترتان قبول می کند، من آن را به ایشان هدیه می دهم و ایشان هم به عنوان حلقه، به مجتبی هدیه دهد.» قبول کردیم و انگشتر را گرفتیم و بعد به آقا مجتبی دادیم. کمی بزرگ بود. به یک انگشترسازی بردیم تا کوچکش کند و خرجش 600 تومان شد. خلاصه خرج حلقه داماد 600 تومان شد .
به آقا گفتیم در همه این مسائل احتیاط کردیم، دیگر لباس عروس را به ما بسپارید و آقا هم فرمودند؛ «آن را طبق متعارف حساب کنید.» در همان ایام، ما خودمان برای پسرمان عروسی می گرفتیم و یک لباس عروس برای عروس مان سفارش داده بودیم بدوزند .
خلاصه قبل از اینکه عروس مان استفاده کند، همان شب دخترمان استفاده کرد. بعد آقا گفتند؛ «من یک فرش ماشینی می دهم، شما هم یک فرش بدهید.» و به این ترتیب مراسم برگزار شد. برای عروسی هم دو پیکان از اقوام ما و دو پیکان هم از اقوام آقا آمده بودند. مراسم در خانه ما تا ساعت یک طول کشید. خانواده آقا آمده بودند که عروس را ببرند، البته آقا ظاهراً کاری داشتند و نیامده بودند. اما وقتی عروس را به خانه آوردیم، دیدیم آقا هنوز بیدار نشسته اند و منتظرند عروس را بیاورند .
فرمودند؛ «من اخلاقاً وظیفه خود می دانم برای اولین بار که عروس مان قدم به خانه ما می گذارد، من هم بدرقه اش کنم و به اصطلاح خوشامد بگویم .»
ما خیلی تعجب کرده بودیم و فکر نمی کردیم آقا تا آن ساعت شب بیدار باشند، حتی آقا آن شب هم غذا نخورده بودند. چون خانواده آقا سرشان شلوغ بود، به آقا غذا نداده بودند. آقا گفتند؛ «دکتر، امشب شام هم نداشتیم، من به یکی از پاسدارها گفتم شما چیزی خوردنی دارید؟ آنها گفتند که غیر از کمی نان چیز دیگری نداریم. گفتم؛ همان را بیاورید، می خوریم .»
بعد هم که عروس وارد شد، آقا چند دقیقه یی برایشان در مورد تفاهم در زندگی و شرایط و اهمیت زندگی زناشویی صحبت کردند و تا پای در خانه، عروس را بدرقه کردند و خوشامد گفتند. رعایت آداب حتی تا چنین جایگاهی چقدر ارزش دارد. اینها از برکت انقلاب اسلامی و خون شهداست. ایشان دستور دادند حتی از ریزترین وسایل دفتر استفاده نشود، چون مال بیت المال است. حتی اگر مشکل وسیله نقلیه هم پیش آمد، اجازه ندارند از وسایل دفتر استفاده کنند .
*خبرگزاری زنان ایران
کلمات کلیدی:
آقا سللام کیوانم سردار تنها حیدری حیدرت کشته راه و قدم و مکنتت آقا جون رفتی و فراموشم کردی صبا را بی بادهدیدی و سوال و جوابش از پیم نکردی بامعرفت من که تو بودم تو هم کمم بودی که بود که نسیم را وعده شبنم نو رسیده داد آقا جان عشقم به تو وسوسه و هوای نفس نبود مقطغپعی و از روی جوانی ویا قدرت نبود من تو را بادرم کردم من تو را از هت آسمان جدا کردم یادت اسن ان 9 دی چگونه لبیکت گفتم که دشمن به پناهگاه وحوشش چنته انداخت یادت است مثل دیوانه دور خانه ات گشتم انوقت یکی از پاسدارانت با یک کملام عذرم را خواست یاد است مجتبی را پیمان برادری بستم اری مجتبی استاد من من تو را جستم تو مرا به دیگر ی سپردی من رفتم حتی خداحافظی نکردی تازه می فهمم قدرت عشق را زعیف می کن عاشق پیر را آواره می کند به خدا قسم این خاندان نبودت که امروز صاحب ولایتش حضصرت امام مصلح است کسی بیش از من باور ندارد هیچ کس من غم هجرانش نخورده است هیج کس به قدر من در تنهاییش آرزوی شهادت برای تو و خاندان تو که مجتبی نمی ئانم چرا از همه آنها بر من عزیز تر است کسی آرزوی پیشمرگی این خانمدان را ندارد آقا ازت هیچی نمی خوام قدرت نه مکنت نه استقبال اصلا من می خوام باورم کنی من می خوام نزاری حسودان بازیم بگیرند و به دلیل ولایی بودن حقیقیک کمرا از خود برانند تو می دانی نه خانواده ای همس. دارم و نه دوستی که به عشقش قط برای وجود تو. باور کنم آقا باورم کن که الان هم برای باور من خیلی ذیره آقا از غمت مردم ولی غولت را بر من تایید نکردی که پس از مرگم مرا سردر بهشت زهرا خاک کنی و طهارتم را برادرم حاج مهدی دهد و دعاینمم را وقتی شسما به رسم خدمتگذاریم تابوتم را می بوسی حاج کجتبی استاد عظن نت دعای مرا جاری کند ای که این نامه را خاندی امید دارم اونقدر مرام داشته باشی که ندای سرذار تنها را به پدرش سید علی و معلم و برادرش سید مجتبی نرسانی آخر می دانی شک دارم نامه ام را به دست بابایم برسانیئ من هنوز فکر می کنم اقا فراموشم نکرده و فکر می کنم اگر او ندای حل من ناصر ینصرنی من را پاسخ نمی ده به دلیل بی توجهی شما بوده سخم کوناه کلام پایدار و بسیار به آقام بگید اگر صدان و شنید اگر فریادم را هم پاسخ نداد باز کیوان می گوید حیدر حیدریم حیدریه حیدر است لافای الا علی لا سیف لا ذولفقار لبیک یا خاکمنه ای راستی آقا روز مرد که لایقترین مرد برای تبریکم این میمون و خرسند واقعه تاریخ است به حق بعد از اجداد معصومت هیچ کس دیگر جز شما و خاندان کریمت زیبنده آن نیست می دانم انقدر کوچک ناچیزیم که وقتتان را حتی صرف خانمئن سخن من نمی کنید ولی عیبی نداره فرشته وحی به من می گه روزی میرسه که آقا میگه در حالی که دست بر سرم می کشه کیوان من از تو رازیم والسلام کیوان گیتی نژاد ملقب به سردار تنها شناخته شده به نام حیدری هویدا و دانسته به وحی دل عاشق و دلباهته مه از روی عشق دنیوی بل به باور اخروی تو ای مولای دریوشان و سلحشوران و جنگ آوران جهادگر جهان من یک دانمه ام از خود نران و مرا به خاطر کفر نزدیکانم بخاطر مبارز تنهاییم مجازات نکن من و ببین و بر من اجازه جان نثاری بده والله چیزی از تو نمی خواهم جز اینکه شهید شوکم یعنی اول رضایتت را با گوش خود بشنوم و بعدش به حکم تو در جهتد برای تو و خاندان تو شهید شوم این مرام حیدریست که الان نمی دانم چند نفر حیدری در این دنیا هستند ایا هنوز حیدری تنهایم یا حیدریانی دیگر هم به من پیوسته اند اقاجون حونت سلامت والسلام به امید روزی که من نالایق را لایق خدمتت که هکمان حکم شهادت است بشماری من چه چیز بیشتر و بهتر و بازیبنده تر از ایتکه برای مولایم شهید شوم چه جویم که با عشق و عمل به عشقش همه زیبایی های دنیا را برده ام وهرکه را شک دارد در این راه به دوئل می طلبم تا ببیند من به یک اشاره اقا ره شهادت را می پذیرم و شهید می شوم و پشت پا میزنم به همه محنت ها و داشته هایی که اگر بر آقا استغفرالله تهمتی میزدم خاندانم مستغنی از مالم می کردن ولی من این راه را پذیرفتم چون از سوی خدا پذیرفته شدم و بدنیا امدم تا برای اقام و خاندان شریفش شهید شوم ولی تو که با من دودل می کنی تو هم این شرایط زا داری ایشضالله داشته باشی دیگر من سردار تنها از دنیا جدا نشوم چون نمی دونید تنها شهید شدن چقدر سخته وقتی دوستان خودی تو را به خاطر تندرویی بهت می گویند محترمانه خفه شو و بزرگان هم ترجیحمی دن من خفته باقی بمانم تا اتشی بر پا نکنم ایا می ماند کسی جز پدرم سید علی که مرا واقعا دوست داشته باشد آیا می ماند عشقی که مرا با همه این خصایص حیدری صدا کند پس سردئار تنها زاتده شدم و. سذردئار تنها هم شهید می شوکم وای نا امید هم نیستم روزی لبرسد یک حیدری دیگ
ذر با من و بختطر ارزشهای من هوای شهادت بردارد و مرا در شهادت تنها نزارد امروز می گوید سردار تنها هرکه دارد هوس حیدری شدن کافیست بگوید حیدر حیدریم حیدریه حیدر است لافتی الا علی لاسیف الا ذوالفقار لبیک یا مصلح حی و مکان لبیک یا ذریته الپاتک امام همام ادئرکنی ادرکنی حیدری یعنی عشق به آقا و اولاد پاکش عاشقی به معنای واقعیش که ازر امیال دنیوی بیرون است حیدری یعنی شهادت در برابر حکم جهاد امام مصلح سید علی هستیم به فدایش که تا اتمروزر نبوده کسی هم ترازش دذر دنیای حی و حاظر و ـشکار نه نهان که ان بود وجود نازنین و مبارک اقا امام عصر عج که نایب قائمش نبوده و نگردید نباشذد در این دوار صد ساله نمونه اش بر کل کائناتش سردار تنها اگر تنهاست دلیلش بائپور این باورهاست ولس می دانم بعد ازر شسهادتم و خاک شدنم درب در بهشت زهرا خیلی از جمع حیدری ها هستند که ارزو می کنند درب بهشت زهرا خاک شوند بعد ازر شهادت در راه سید علی هستیم به فدایش تا کسی جرات نکند پا بهشتی بگذارد که در آن خفته اند شهدایی وئ پدرانی که برای حفظ ولایت فقیهد و پابرحایی مرام ولایی روزی جان به جان آفرین تسلیم کردند والسلام حیدر حیدریم حیدریه حیدر است لافتی الا علی لاسیف الاذوالفقار لبیک الهم لبیک لبیک یا صالحی و امامی قاعدئنا حاج سید علی حسیتی خامنه ای هستی کیئان به فدایش اگکر شود اذرزویش کمال و کامل براورده شده است پس بگو امین
کلمات کلیدی:
تبریک زودهنگام توافق، تایید حرفهای آمریکا بود / تبلیغات دروغین برای توافق به ضرر دولت است
گروه سیاسی فرهنگ نیوز: رهبر معظم انقلاب اسلامی در دیدار اخیر خود با مداحان اهل بیت(ع)، نکات مهم و کلیدی در رابطه با مذاکرات هسته ای بیان فرمودند که در سطح بین المللی و همچنین در داخل کشور، با واکنش ها و تحلیل های مختلفی مواجه شد. در همین رابطه، خبرنگار فرهنگ نیوز در گفتگو با دکتر محمدحسن شجاعی فرد، استاد دانشگاه علم و صنعت و از حاضران در دیدار رهبری، به بررسی برخی از ابعاد این بیانات مهم رهبر انقلاب پرداخته است.
در این دیدار رهبر انقلاب در مورد بحث هستهای نکات مهمی را مطرح کردند که از بحث موضع گیری رهبری در مورد هستهای شروع شد:
«میپرسند چرا رهبری درباره هسته ای موضع نگرفته؟ جایی برای موضع گیری وجود نداشته، مسئولین میگویند هنوز کاری انجام نشده و چیز الزام آوری نیست، نه موافقم نه مخالف».
در قسمت بعد آمریکا را طرف بدعهدی میدانند و میفرمایند اینکه به من و دیگران تبریک میگویند بی معنیست. آنچه تاکنون انجام شده نه اصل توافق است و محتوای آن را تضمین میکند و نه حتی اینکه مذاکرات تا به آخر برسد.
در ادامه فرمودند که من هیچگاه به مذاکره با آمریکا خوشبین نبودم. با اینکه خوشبین نبودم با این مذاکرات موردی موافقت کردم و از مذاکره کنندگان حمایت کردم و میکنم. با توافقی که منافع و عزت ملت را حفظ کند موافقم، اما توافق نکردن شرف دارد به توافقی که منافع و عزت ملت از بین برود.
در جزئیات مذاکره دخالتی نکرده و نمی کنم، خطوط اصلی و خطوط قرمزها را به مسئولین و بیشتر به رئیس جمهور همواره گفته ام. اینکه گفته شود جزئیات زیر نظر رهبری است حرف دقیقی نیست. هیچ تردیدی به مذاکره کنندگانمان ندارم لکن به شدت دغدغه دارم و این دغدغه به خاطر فریبکار بودن طرف مقابل است. بعد از اینکه مذاکره تمام شد بیانیه کاخ سفید منتشر شد که در اغلب موارد خلاف واقع است. در همان زمان مذاکره اینها نشسته اند و بیانیه آماده کرده اند. طرف مقابل اینطور است.
بعضی ها در این چند روز موافقت و بعضی مخالفت کرده اند در سانه ها، عجله و مبالغه نباید کرد. به مسئولین هم گفتم مردم و نخبگان را از جزئیات مطلع کنند ما چیز مخفی نداریم این مصداق همدلی با مردم است. مسئولین یک جمع شاخصی از مخالفین را دعوت کنند و حرفهای آنها را بشنوند چه بسا در حرفهای آنها نکته ای باشد که به مذاکره کنندگان کمک کند اگر هم نکته ای نبود خوب آنها را قانع کنند ممکن است بگویند فقط سه ماه وقت داریم خوب حالا سه ماه بشود چهار ماه آسمان به زمین نمی آید . مسئولین بدانند دستاوردهای ما چیز با ارزشی است و برای کشور یک ضرورت است و باید در این صنعت پیشرفت بشود.
تحریم ها اگر چنانچه به یک توافق رسیدند در همان روز توافق باید برداشته شود می بینید که یکی از طرف مقابل می گوید 6ماه بعد یکی می گوید یک سال بعد یکی می گوید یک و نیم سال بعد . اگر لغو تحریمها قرار است منوط به یک فرآیند بشود پس برای چه مذاکره کردیم اصلا؟!
* فرهنگ نیوز: به نظر شما اینکه رهبر انقلاب فرمودند "من موضع خاصی ندارم و آن تبریک ها را بی مورد دانستند و اعلام کردند که یک عده عجله کردند و الآن من نه موافقم و نه مخالف." چه پیامی برای برخی از مسئولین دارد؟ پیش از این بیانات برخی خیلی حمایت کردند و در رسانه ها جریانی راه انداختند و مردم را ترغیب میکردند که به خیابانها بیایند و بعضی تحلیلگران نظرشان این بود که اینها میخواهند جریان و فشار سیاسی درست شود که اگر توافقی با هر شرایطی انجام شد، کسی نتواند ایرادی بگیرد و به خاطر اینکه نمایش داده شده مردم موافقند و خوشحالند همه رضایت دهند. نظرتان در مورد این جریان و موضع گیری را بفرمایید؟
بخش اول این است که آنچه به عنوان یک تفاهم نامه مطبوعاتی از سوی دو طرف مطرح شده و بعد هرکدام هم حرف خودشان را می زنند و طرف مقابل مدتها روی این کار میکرده که یکی دوساعت بعد از مذاکرات آمده یک فکت شیتی داده و حرفهایی زده که اصلا با حرفهای طرف ما کاملا مغایر است. طبیعی است که ما همانطور که آقا فرمودند مذاکره کنندها را بچه های انقلاب می دانیم و مطئنیم که اینها خیانت به مملکت نمی کنند اما یک عده ای به نظر می آید که دنبال این هستند که از جریان هسته ای استفاده کنند و جامعه را دو قطبی کنند که امام جمعه تهران هم این تذکر را دادند. به این معنی که اگر این توافق نامه امضا شد بگویند ما کردیم. این شامل دولتمردان مثل رئیس جمهور و بقیه نمی شود، بلکه آنهایی که در پشت صحنه به دنبال تفرقه انداختن بین امت واحده ایران هستند؛ بقیه که آتش بیار معرکه اند می گویند اگر شد که میگوییم ما بودیم و کما اینکه بارها دیدیم همین که خبری بشود هم می گویند آقای روحانی هم از ما نیست فلانی هم از ما نیست و اصلا اصلاح طلب نیست و حرفهایی می زنند که موضع خودشان را حفظ کنند و اگر لازم شد به هر طرف که میخواهند بروند. نکته اینجاست که می گویند اگر این شد که می گوئیم ما بودیم و کاری که مدتها نشد ما کردیم و اگر نشد بیایم جامعه را دو قطبی کنیم بگوییم اینها (اصولگرایان) مقصرند و اینها مخالف بودند. درحالیکه ما می دانیم الان آقای ظریف به اتحادیه اروپا اعتراض کرد و آنها حتی به آمریکا اعتراض کردند و این نشان میدهد که اگر این طرف کسی میگوید هنوز اتفاقی نیفتاده به خاطر این است که طرف آمریکایی دارد حرفهای دیگری میزند و بعد یکسری خوشحالی دیگری میکنند و اینکه آقا میفرمایند تبریکات متوقف شود به خاطر این است که یک موقعی شما تبریک میگویید که حرف های وزیر خارجه آمریکا و اوباما و سخنگوی کاخ سفید را هم شنیدی و وقتی تبریک میگویی یعنی آنها را هم تایید می کنی ولی اینگونه نیست و اینها چیزهایی نیست که در تفاهم نامه آمده و چون تفاهم نامه به لحاظ حقوقی ظرفیتی برای اجرا ندارد و تضمینی ندارد و چیزی هنوز امضا نشده پس تبریک گفتن خیلی عواقب دارد.
یکی از عواقبش این است که یعنی ما حرف های آمریکا را هم قبول داریم. ما حرف وزیر خارجه مان را قبول می کنیم و می گوییم متن ترجمه ای که آقای ظریف خواند با متن انگلیسی اتحادیه اروپا برابر است و حتی اگر تفاوت ترجمه ای هم نباشد، اما باز هم اینها با اظهارت آمریکا مغایرت دارد و چون این بیانیه پایه اجرایی ندارد و ممکن است اینها دوباره در جزئیات به توافق نرسند به عنوان مثال همان بحث لغو تحریم ها که آقا هم به آن پرداختند، نماینده ما از همان روز اول گفت لغو همه تحریها یکجا، اما غربی ها حتی بعد صحبت های آقا گفتند لغو تحریم ها مرحله ای خواهد بود . خوب مشخص است که این نه جای تبریکی دارد و نه جای شادمانی.
حالا یک قدم رفتیم جلو و رسیدیم به اینکه اینها بنشینند و یک چیزی بنویسند و آماده شدند برای نوشتن یک متن توافق این همه بالا و پایین ندارد و خود آقای ظریف و صالحی که مذاکره کنندگان اصلی بودند، به اندازه اطرافیانی که تبریک می گفتند هیجان زده نبودند. این هنوز تفاهم نامه است و با توافق نامه فرق می کند. بعد خود آقای ظریف می گفتند ما یک راه سنگینی در پیش داریم.
اصلا مجری برنامه گفتگوی ویژه خبری شبکه دو تلویزیون از آقای عراقچی سوال کرد که در متن انگلیسی که خانم نماینده اتحادیه اروپا خوانده، گفته در صورت لزوم سازمان ملل یک بیانیه در لغو شش تحریم قبلی میدهد درحالیکه در متن فارسی درصورت لزوم ندارد، آقای عراقچی گفت من ندیدم باید بروم ببینم خوب وقتی آقای عراقچی با همه تسلطی که به موضوع دارد احتمال میدهد که همچین اتفاقی هم افتاده باشد پس این دیگر جای اینقدر خوشحالی ندارد. خوشحالی حداکثر باید در این حد باشد که آقایانی که ده روز بعد از این چند ماه نشستند، به یک جمع بندی رسیدند؛ ولی تازه باید بترسیم نه اینکه خوشحال باشیم. بترسیم که آیا این حرف هایی که زدیم به توافق نهایی میرسد؟ همه مسئولین هم گفتند که ما میخواستیم ثابت کنیم که ایران آمد پای مذاکره و آنها بودند که قبول نکردند اگر فردا رسیدیم به جایی که آنها مخالفت کرده بودند فکت شیت و قرارداد ما باید طوری باشد که بعدا همه دنیا بفهمد ما حرفمان را عوض نکردیم و آنها عوض کردند. درحالیکه این شادی کردنها یعنی اینکه ما حرف آمریکا را هم شنیدیم و باز هم داریم شادی می کنیم و این درست نیست.
* فرهنگ نیوز: برخی رسانه های اصلاح طلب از این بیانیه به عنوان یک پیروزی بزرگ یاد کردند و برخی رسانه های غربی هم همین موضع را گرفتند. مسئولان غربی هم برای استفاده تبلیغاتی خودشان این بیانیه را یک توافق بزرگ دانستند و سعی کردند در اذهان عمومی اینگونه القا کنند که ظاهرا یک توافق خیلی خوب صورت گرفته است. اگر مذاکرات در نهایت به یک توافق خوب منجر نشود، این موضع گیری چه خطراتی میتواند داشته باشد؟ اگر ملاحظه کرده باشید بعد از این بیانیه در روز تعطیل دلار یک نوسان مختصری داشت درحالی که این نوسان، واکنش واقعی بازار نیست و بورس هم نوسانی داشته که کارشناسان می گویند این هم نوسان سیاسی است و خیلی به عنوان یک فرآیند قطعی نمیشود روی آن حساب کرد. اینکه ما به مردم امید بدهیم درحالی که احتمال به نتیجه نرسیدن توافق وجود دارد به نظر شما چه عواقبی می تواند داشته باشد؟
می دانیم که مسئله اصلی دولت روی بحث توافق نامه است و اگر در مسائل دیگر هم فعالیت هایی دارد و اگرچه که میگویند برنامه ریزی ما با بودن بحث تحریم هاست، اما بخش مهمی از انرژی دولت روی بحث توافق نامه مصرف میشود. برخی که خود را طرفدار دولت میدانند، با بزرگنمایی این بیانیه به دولت ضربه میزنند و فردا بزرگترین خطری که وجود دارد این است که اگر این توافق به نتیجه نرسد، دولت به شدت تضعیف میشود و در پی آن نظام تضعیف میشود. البته تضعیف نظام در زمینه خارجی خواهد بود و دولت در داخل تضعیف میشود. این پروپاگانداهای غیر ضروری باعث میشود در آینده به دولت ضربه بخورد. اگر اینها سکوت میکردند و اینگونه تبلیغ نمی کردند، اگر به توافقی نمی رسیدیم هیچ اتفاقی نمی افتاد و دولت هم تلاشش را کرده بود، به قول امام(ره) که فرمودند ما دنبال نتیجه نیستیم ما به وظیفه کار داریم.
** بزرگترین خطر پس از توافق، دو قطبی کردن جامعه است **
نکته دوم خطر دوقطبی شدن جامعه است یعنی یک عده می آیند و میگویند این ها نگذاشتند این توافق به نتیجه برسد در حالیکه وقتی پادشاه عربستان به اوباما تبریک میگوید، یعنی دارد حرف آمریکا را تایید می کند و نه حرف آقای ظریف را. و وقتی شما دارید شادی میکنید یعنی دارید براساس صحبت هایی که در دنیا مطرح است از جمله آمریکا که طرف اصلی است، دارید رفتار می کنید. پس این دو خطر وجود دارد که اگر خدای نکرده به توافقی که میخواهیم نرسیم در دنیا نظاممان تضعیف میشود در داخل دولتمان تضعیف میشود.
بهتر است که الان جبران شود یعنی همانهایی که فکر میکردند دارند به دولت کمک می کنند بیایند به دولت کمک کنند و روی همین فرمایشات رهبری مانور بدهند و بگویند این بحث فعلا تفاهم است و هیچ معلوم نیست ما به نتیجه برسیم کما اینکه تمام مذاکره کنندگان ما دارند این را می گویند. چرا آقای صالحی 12-13 ساعت با رئیس انرژی آمریکا صحبت می کند؟ برای اینکه به توافق برسد و هنوز هیچ چیز به عنوان توافق نامه روی کاغذ نیامده. به نظر من باید سریع جبران شود و از این حالت که یک پیروزی بزرگ را به مردم منتقل کنند دربیاید. ان شاالله پیروزی بزرگ اگر به قول آقا تجربه قدیم دوباره تکرار نشود موقعی است که ما موافقت نامه براساس آنچه که الان داریم بدست آوریم و تازه باید دید حتی اگر براساس آنچه که امروز بر روی آن تفاهم شده هم به توافق برسیم آیا به پیروزی بزرگی دست یافتیم یا نه ؟ با توجه به بندهای تفاهم نامه و ممنوعیت های 10 ساله و 15 ساله!
* فرهنگ نیوز: در بحث همدلی دولت با ملت، رهبری به نکته مهمی اشاره کردند. چیزی که جریانی که خود را طرفدار دولت معرفی میکند کاملا برعکس آن را معنی میکردند و سعی داشتند منتقدان توافق ژنو و مذاکرات را با تفسیر به رای همدلی مردم و مسئولین سرکوب کنند. ولی رهبر انقلاب کاملا برعکس آن را مطرح کردند که ما محرمانه نداریم و شما باید همه جزئیات را بگویید و از منتقدان بخواهید که نظرشان را بگویند. به نظر شما در این مورد وظیفه دولت چیست؟ و چه پیامی برای مسئولین دولتی و لشکری در بردارد؟
ما یک عده بسیار زیادی را در رده مسئولین مملکت داریم و حتی مسئولینی که گوش به فرمان مقام معظم رهبری هم هستند، بعضی وقت ها دچار همین خطا شدند و همین بحث تبریکات را مگر خیلی از آقایانی که مقلد و پیرو آقا هستند نگفتند؟ یعنی فکر کردند این در قالب همدلی و همزبانی است؛ در حالیکه اینطور نبود و آقا خودشان باید فرمایش خودشان را تفسیر کنند و کسی نباید فرمایش آقا را تفسیر کند. آنها حق نداشتند بگویند همدلی یعنی سکوت مردم و منتقدین.
همانطور که آقا فرمودند همدلی از همزبانی بهتر است. به نظر من وظیفه دولت الآن همان چیزی است که آقا فرمودند. بیایند جمع های بزرگ و کوچک تشکیل بدهند و سه ماه هم وقت دارند و به قول آقا سه ماه بشود چهار ماه اما در عوض مردم آمادگی قلبی همراهی با دولت را داشته باشند و بنشینند حرف های منتقدین را گوش بدهند. همین روزها چند برنامه در تلویزیون بود همه آمدند گفتند ما همان متنی که آقای ظریف خوانده را قبول داریم و به متن آقای کری کار نداریم.
البته همینجا یک مطلب بگویم ما بزرگترین آیه ای که در قرآن داریم آیه 282 سوره بقره است که در مورد نوشتن موافقت نامه ها و تعهدنامه و مبایعه نامه هاست. یک بخش عجیبی دارد که قرآن میفرماید وَلْیُمْلِلِ الَّذِی عَلَیْهِ الْحَقُّ...آن کسی که میخواهد حقش را بگیرد باید او دیکته کند که چه میخواهد درحالیکه اینجا آمریکا دارد دیکته میکند که من چه میخواهم بدهم. ما به دستور قرآنی عمل کنیم و بیاییم حقی که میخواهیم بگیریم را آماده کنیم که سه ماه دیگر برویم دیکته کنیم که آن چیزهایی که ما تفاهم کردیم اینهاست. در بحث عمومی حتی جمع های کوچک متشکل از متخصصینی که در این زمینه کار کردند، واژه های حقوقی را بررسی کنند چون خیلی در دنیا معانی متفاوتی دارد و یک کلمه در انگلیسی ممکن است 15 تا معنی داشته باشد و باید اینجور جاها معنی را باز کرد و مشخص کرد که منظور این است وگرنه فرق بین تعلیق و لغو کاملا مشخص است؛ اینها آمدند همین را عوضش کردند چه رسد به کلمات با معانی حقوقی متفاوت.
* فرهنگ نیوز: مطلبی اخیرا مطرح شد و آقا در بیاناتشان فرمودند که ما فقط در این یک مورد اجازه مذاکرات را دادیم. اما چند وقتی بود که توسط جریان اصلاحات این بحث می شد که اگر ما به توافقی هم نرسیم بزرگترین دستاوردش برقراری ارتباطمان با آمریکا و تعامل با دنیا است. درصورتیکه آقا بارها فرمودند این طرف مذاکره کننده را جامعه جهانی نمیدانیم و اینها قسمتی از جامعه جهانی اند. آقای روحانی هم در سخنانشان تلویحا به همچین مطلبی اشاره کردند و می گویند این یک بخش از تعامل ما با دنیاست. آیا ما واقعا تعامل مان با دنیا قطع بوده و این دیدگاهی که این مطلب را مطرح می کند چه هدفی دارد؟
دوتا فرق هست بین آقای روحانی و سایر جریانها. آقای روحانی تبلیغات جهانی را میگویند دنیا ولی اینها بحث تبلیغات را ندارند و همین چهارتا کشور را دنیا می گویند. خود آقای روحانی در روز بیستم بعد از فرمایش آقا گفتند ما تا تحریم ها لغو نشود توافق نمی کنیم. ما الان با چین و روسیه به عنوان دو ابر قدرت بزرگ دنیا رابطه داریم و از آنها جنس میخریم و میفروشیم و با ترکیه چندین میلیارد دلار معامله داریم که از نظر موضع گیری های منطقه ای با ما مخالف است به طوریکه حتی می گفتند به ایران نیاید و وقتی رفت خدمت آقا گفت اصلا داعش مسلمان نیست. این ارتباط نشان میدهد که اینطوری که این آقایان میگویند نیست و دنیا این چهارتا کشور نیست. دنیا حتما از داعش حمایت نمی کند، درحالیکه آنها حمایت میکنند و اسلحه و پول و امکانات میدهند. پس ما با دنیا تعامل داشته و داریم و خواهیم داشت و با عدم رابطه این چهار کشور هم این چیزها قطع نمیشود، اما یک نکته است و آمریکا به عنوان صاحب قدرتی که در دنیا بوده یک تعداد شنونده دارد که از او میترسند و عمده شان هم همین چند کشور طرف مذاکره هستند اما بیش از 150 کشور غیر متعهد از آمریکا نمیترسند.
یک نکته دیگر در مورد این حرف، که به نظر من حرف باطلی است، یک مقاله قبل از مذاکرات ژنو منتشر شد که در آن مقاله یکی از آمریکایی های اقتصاددان تحلیل بسیار خوبی کرده و گفته بود هیچ تحریمی بیش از سه سال اعتبار ندارد. یعنی بعد از سه سال کشوری که تحریم شده سعی می کند خودش را از زیر فشارهای وارده رها کند. یعنی این که الان آقای اوباما می گفت تحریم و حتی گزینه نظامی، نمیتوانست موثر باشد چون سه چهار سال از تحریم گذشته و کم کم بی اثر میشود. پس نه تنها تحریم رابطه ما را با جامعه بن الملل قطع نمیکند، بلکه همین آمریکا و سه کشور اروپایی از طریق واسطه ها دنبال این هستند که بیایند با ما رابطه برقرار کننند. پس این فرمایش آقا کاملا فرمایش درستی است.
نکته بعدی این است که من متاسفم عرض کنم که که اینها در حقیقت حرف های روزنامه های طرفدار جریانات صهیونیستی را ترجمه می کنند وگرنه در خود آمریکا مقالات زیادی علیه تحریم و علیه رفتار غیر منطقی آمریکا نوشته میشود. اقتصاددانهای آمریکا گفتند خیلی از بخشهای اقتصادیمان به خاطر همین تحریمها از کار افتاده اروپا و آلمان همین را می گویند. بنابراین این حرف ها به نظر من حرفه ای بی اثری است و باید البته خصوصا دولتمردان ما که حرفشان در دنیا مطرح می شود مراقب باشند با بُعدهای تبلیغاتی هم بعضی صحبت ها را نکنند که اثرات سوء برای شنوندگان بیرونی داشته باشد.
* فرهنگ نیوز: نکته ای در مورد خطر بعد از توافق مطرح است که اگر یک توافق خوبی صورت بگیرد و تحریم ها برداشته شود چه خطراتی متوجه ایران میشود؟ چند نظر مختلف وجود دارد یکی اینکه می گویند که غرب اصلا چه نیاز اقتصادی و سیاسی به برداشتن تحریمها دارد؟ ضمن اینکه نظری هست که یکی از روشهایی که الان طرف غربی میخواهد برای فروپاشی نظام انجام بدهد این است که چیزی به اسم تحریم برای ملت ایران وجود نداشته باشد و در عوض بحث مقاومت مردم را مورد فرسایش قرار دهد و با ورود مبالغ زیادی به ایران، این حجم بالای نقدینگی اگر درست مدیریت نشود هم از نظر اقتصادی یک لطمه ای بزند و هم این تفکر آمریکا ستیزی و استکبار ستیزی دیگر وجود نداشته باشد و بروند به این سمت که مردم را با اهداف غرب همراه کنند. نظر شما در این خصوص چیست؟
اگر توافق شد و تحریمها همان روز اول لغو شد و بخواهند پولهای ما را آزاد کنند و این پولها به مملکت برگردد، بالاخره این مملکت یک رهبری دارد که این رهبر یک مجتهد جامع الشرایط است که کنترل می کند. فتنه ای مثل فتنه 88 را با آن هجمه بزرگ داخلی و خارجی، آقا با آن عظمت مدیریت کردند. این بحث که اگر پولهای وارد شود این اتفاق میافتد، همین بحث اقتصاد مقاومتی که آقا مطرح کردند به نظر من با محوریت اقتصاد مقاومتی اگر این پول برود در تولید، عکس آن جواب میدهد و ما اصلا بی نیاز میشویم و مثلا اگر این تحریمها صنایع خانگی ما را اینقدر رشد داده که ما صادر می کنیم، خوب طبیعی است اگر سایر بخشهای تولیدی ما هم پیشرفت کنند ما در بخش تولید و کشاورزی و ... نیازهایمان برطرف میشود.
اینکه گفتند استکبار ستیزی ممکن است تضعیف شود، در ایران به دلیل بصیرت مردم- که برخی دوستان با اینکه تخصصشان مردم شناسی است زیاد در عمق مردم نرفتند- به نظرم این اتفاق نمی افتند. زیرا در زمان شاه که علی ظاهر شهرهای بزرگ ما در رفاه بیشتری نسبت به شهرهای کوچک بودند این شهرها در انقلاب نقش پررنگتری داشتند و نقش اصلی را تهران داشت و تازه در تهران بازاری ها که یکی از در رفاه ترینها بودند سرخط همین ها بودند. معتقدم این اتفاق در ایران نمی افتد و بصیرت مردم ایران زیاد است و تحت تاثیر پول و دلار و رفاه قرار نمیگیرند به اضافه اینکه آنچه برای مردم ایران ملاک است خون شهدایی است که برای چه داده شده؟ و برای چه جنگیدند؟ ما اگر هم میخواهیم تحریمها لغو شود آقا فرمودند اصلا بحث این نباشد که حمایت ما از برادرانمان در فلسطین و جاهای دیگر بخواهد خدشه دار بشود. خوب اگر بخواهد خدشه دار نشود یعنی ما مقاومت ستیزیمان در کمک به برادران عراقی و فلسطینی و سوری مان همیشه خواهد بود. پس این استکبار ستیزی در ایران دست نمیخورد و شما توجه کنید که من چون با چند بنیاد خیریه در ارتباطم دیدم که وقتی مردم و طبقه فقیر مملکت وقتی یک عده در نهبندان با ماهی حداکثر چهل هزار توامن زندگی میکردند وقتی بحث یارانه ها شد همان خانواده چهارصد تومن درآمدش شد آنها استکبار ستیزتر شدند به خاطر اینکه به نظامشان اعتماد بیشتری پیدا کردند. پس به نظر من این خطر ندارد.
فقط یک خطر وجود دارد آن هم خطر همین هایی است که دارند این تبلیغات را می کنند یعنی تبلیغات های منفی داخلی خودمان بخواهد اثر بگذارد که آن هم با تدابیر مقام معظم رهبری و خصوصا صدا و سیما باید در این زمینه دقت کند و روشنفکران انقلابی ما حواسشان را جمع کنند بدون اینکه بخواهند جامعه دو قطبی شود. این خطر دو قطبی شدن در آن بخش بیشتر است وقتی که ما امکانات مالی مان زیاد شود ممکن است یکسری بگویند ما نگفتیم با آمریکا باشیم همه مشکلاتمان حل میشود؟ حالا بیا درستش کن! بنابراین آنجا استکبار ستیزی کم نمیشود اما خطر دو قطبی بودن وجود دارد اگر ما از الان دریتمان را به کار نبریم.
*فرهنگ نیوز: رفع تحریم چه سودی برای طرف غربی دارد که اینقدر روی آن تبلیغ می کنند و خیلی از کشورها استقبال می کنند که تحریم ها رفع شود. منافع سیاسی و اقتصادی آنها چیست؟
اول اینکه ایران بازار خوبی برای اروپا است. ما از آمریکا دوریم و چیزهایی که از آمریکا میخریم چیزهای کلانی مثل گندم است ولی اروپا مثلا همین لوازم برقی خانگی با وجود تولید داخلی که داریم ولی در بازار کره و ژاپنی و اروپاییش بیشتر است تا ایرانیش و حتی در مورد مسائل صنعتی خودرو، پژو چند هزار نفر از کارگرانش را بیرون کرد. برای آنها یک شغلشان هم مهم است وقتی یک دفعه سه هزار کارگرش را اخراج می کند برای تحریم ایران، این به دست و پا می افتد که تحریم ها برداشته شود. و همین الان آمده قرارداد با ایران خودرو امضا کرده و آماده است که تحریم برداشته شود و این را اجرا کنند. همین که پول از طریق قانونی نمیتواند جابه جا بشود برای اینها مشکل ایجاد میکند. پس از بعد اقتصادی آنها هم خیلی نیاز دارند.
از بعد سیاسی دشمن دار بودن در همه دنیا هزینه دارد. خدا رحمت کند امام(ره) را فکر کنم 19 فروردین بود که آمریکا به کارتر گفت قطع رابطه کنیم. امام فرمود اگر کارتر در آمریکا یک کار خوب کرده باشد همین تحریمی است که ما را کرده بنابراین برای ما تحریم رشد بود اما برای آنها دشمن دار بودن خرج دارد. نمونه خرجش این است که اینها الان چقدر خرج منافقین و مخالفین ما می کنند چقدر ماهواره در دنیا علیه ما تبلیغ می کند؛ من نمیگویم اینها جمع میشود، قطعا اینها با پول سعودی ها و امثال صهیونیست ها باقی خواهد بود ولی دیگر به این شدتی که الان دارند اینها را تغذیه می کنند نخواهد بود. ما با استکبار ستیز داریم اما هیچ وقت نرفتیم خودمان را با آنها درگیر کنیم. اما اگر مسئله فلسطین پیش بیاید بله رسما آقا فرمودند کمک می کنیم به مردم لبنان و فلسطین اما نمیرویم با آمریکا درگیر بشویم. طی هشت سال تمام کشورهای منطقه به صدام کمک کردند با ما جنگیدند ما یک دونه موشک به کویت زدیم؟ در حالیکه یک روز قبل از شروع جنگ در کویت جلسه گذاشتند و توافق کردند که هشتاد هزار میلیارد پول بدهند به صدام برای جنگ، اما ما با آنها درگیر نشدیم . بنابراین دشمن فرضیشان از بین برود به نفع شان است. اتفاقا اوباما با شعار تغییر آمده بود و بهترین تغییری که میتواند بدهد این است که ایران را از عنوان یک دشمن فرضی حذف کند، و آمد پیغام داد و یک خبری که هست از دور دوم انتخابات اوباما، آمده بودند به وزارت خارجه ما گفته بودند ما حاضریم اگر یک تفاهم نامه با ما امضا کنید هرچه میخواهید به شما بدهیم. حالا یک شرایطی پیش آمده بود و اعتمادی هم نمیشد به آن حرف کرد کما اینکه حالا هم که تفاهم امضا کردند آنها دارند تغییر میدهند. پس هم از لحاظ سیاسی به نفع آنهاست که این تحریم نباشد و هم از نظر اقتصادی.
* گفتگو از: مهدی
کلمات کلیدی:
کلمات کلیدی:
معیّن کردیم و سیاستگذاری کردیم، ده سال آن گذشته است؛ ده سال [دیگر] در مقابل روی ما است، اینها مسائل مهمّی است؛ حسّاسیّت مسائل اقتصادی با توجّه به این واقعیّتها بیشتر میشود.
دشمنان ما صریحاً میگویند که هدفشان از فشارهای اقتصادی یک هدف سیاسی است. هدف آنها این است که مردم ایران را در مقابل نظام اسلامی قرار بدهند؛(11) توجّه بفرمایید؛ البتّه بله، «مرگ بر آمریکا»، چون آمریکا آن عامل اصلی این فشارها است و خودشان هم اصرار دارند بر اینکه متمرکز بشوند روی اقتصاد ملّت عزیزما. هدفشان چیست؟ هدف این است که مردم را در مقابل دستگاه قرار بدهند؛ این را صریحاً میگویند که میخواهیم فشار اقتصادی بیاوریم تا وضعیّت مردم سخت بشود و مردم وادار به اعتراض بشوند در مقابل دولت و در مقابل نظام اسلامی. این را صریحاً میگویند البتّه بدروغ گاهی ادّعا میکنند که طرفدار ملّت ایرانند که این دروغها را نمیشود باور کرد و نباید از دشمن باور کرد، لکن هدفشان همان هدف سیاسی است. میخواهند این امنیّتی که امروز در کشور ما هست را – که این امنیّت، در منطقهی غرب آسیا که ما در آن قرار داریم، بینظیر است؛ بحمدالله امروز نه در شرق ما، نه در غرب ما، نه در شمال ما، نه در جنوب ما، در هیچ کشوری امنیتّی مانند امنیّتی که امروز بر کشور ما و ملّت ما حاکم است، وجود ندارد – بهدست مردم از بین ببرند و مردم را وادار کنند به برهم زدن امنیّت؛ و حرکات اعتراضی را در کشور شروع کنند؛ دارند تحریک میکنند، دارند کار میکنند، دارند برنامهریزی میکنند. این کاری است که باجدّیّت و با شدّت بهدنبال آن هستند؛ خب این یک شرایط مهم است، این یک چالش بزرگ است. وقتی یک چنین چالشی در کشور وجود دارد، همهی نیروها باید در کنار هم قرار بگیرد، با هم کار کنند و مسئلهی اقتصاد را جدّی بگیرند.
من چند نکته را در باب اقتصاد عرض میکنم. نکته اوّل این است که امروز عرصهی اقتصاد، بهخاطر سیاستهای خصمانهی آمریکا، یک عرصهی کارزار است، یک عرصهی جنگ است، جنگی از نوع خاص. در این عرصهی کارزار، هر کسی بتواند به نفع کشور تلاش کند، جهاد کرده است. امروز هر کسی بتواند به اقتصاد کشور کمک بکند، یک حرکت جهادی انجام داده است. این جهاد است؛ البتّه جهادی است که ابزار خودش را دارد، شیوههای مخصوص خود را دارد، باید این جهاد را همه با تدبیر مخصوص خود و سلاح مخصوص خود انجام بدهند. این نکتهی اوّل.
نکتهی دوّم این است که در نگاه کلان به اقتصاد کشورمان دو جور نگاه وجود دارد. من خواهش میکنم بخصوص صاحبنظران و همچنین جوانان و عامّهی مردم عزیزمان به این نکته توجّه کنند که دو جور نگاه به رونق اقتصادی و پیشرفت اقتصاد وجود دارد؛ یک نگاه میگوید که ما پیشرفت اقتصاد را باید از ظرفیّتهای درون کشور و درون مردم تأمین بکنیم. ظرفیّتهای بسیار زیادی در کشور وجود دارد که از این ظرفیّتها یا استفاده نشده است یا درست استفاده نشده است؛ از این ظرفیّتها استفاده کنیم؛ [یعنی] اقتصاد درونزا؛ اقتصادی که مایهی خود و مادّهی خود را از درون کشور و از امکانات کشور و از تواناییهای مردم خودمان به دست میآورد. این یک نگاه است که میگویند برای رونق اقتصادی نگاه کنیم به امکانات درونی کشور و استعدادها را و ظرفیّتها را بشناسیم، آنها را بدرستی به کار بگیریم، [آن وقت] اقتصاد رشد خواهد کرد، نمو خواهد کرد؛ این یک نگاه.
نگاه دوّم به اقتصاد کشور نگاه به پیشرفت اقتصاد با استفاده از کمک بیرون از مرزها است؛ میگوید سیاست خارجیمان را تغییر بدهیم تا اقتصاد ما درست بشود، با فلان مستکبر کنار بیاییم تا اقتصاد رونق پیدا کند، تحمیل قدرتهای مستکبر را در بخشهای گوناگون و مسائل گوناگون بپذیریم تا اقتصادمان رونق پیدا کند؛ این هم نگاه دوّم است. امروز شرایط کشور به ما نشان داده است که این نگاه دوّم یک نگاه کاملاً غلط و عقیم و بیفایده است. همین تحریمهایی که امروز علیه ملّت ایران اعمال میشود، دلیل محکم و متقنی است بر غلط بودن این نگاه؛ یعنی شما وقتی که به امید قدرتهای خارجی نشستید تا آنها بیایند اقتصاد شما را رونق بدهند و با زیر بار آنها رفتن، اقتصاد را رونق بدهید، آنها به حدّ کم قانع نیستند. وقتی که شما نگاه میکنید به بیرون، مواجه میشوید با یک مسئلهای مثل کاهش قیمت نفت؛ ناگهان قدرتهای مستکبر با همراهی ایادی منطقهای خودشان متأسّفانه به این نتیجه میرسند که قیمت نفت را به نصف و گاهی کمتر از نصف برسانند؛ شما مواجه میشوید با یک چنین مشکلی؛ وقتی نگاه به بیرون باشد، این است. وقتی شما نگاه به درون کردید، دیگر اینجور نیست. امروز خارجیها و رؤسای قدرتهای مستکبر میخواهند همین نگاه دوّم را در مردم ما تقویّت کنند.
من پیام رئیس جمهور آمریکا را که به مناسبت عید نوروز خطاب به مردم ایران کرده است دیدم؛ او در این پیام میگوید که شما بیایید حرفهای ما را قبول بکنید؛ در واقع محتوا و محصول حرف او این است میگوید در مذاکرات هستهای آن چیزی را که ما به شما دیکته میکنیم این را شما قبول بکنید تا در کشور شما کار به وجود بیاید، تا سرمایه به وجود بیاید، تا فعّالیّت اقتصادی در کشور شما راه بیفتد؛ یعنی همین نگاه دوّم. این نگاه، نگاهی است که هرگز به نتیجه نخواهد رسید؛ باید نگاه کنیم به درون کشور، ظرفیّتهای درونی بسیار است. این اقتصاد مقاومتیای که ما عنوان کردیم و مطرح کردیم و خوشبختانه مورد قبول و استقبال همهی صاحبنظران قرار گرفت – یعنی من حتّی یک نفر از صاحبنظران اقتصادی و اجتماعی را ندیدم که آنچه را بهعنوان سیاست اقتصاد مقاومتی مطرح شده، او رد کند – ناظر به همین است؛ یعنی ناظر به امکانات درونی کشور. وقتی که اجازه نمیدهند که شما برای زمین خودت از بیرون آب بیاوری، باید چاه حفر کنی و از درون زمین خودت آب بیرون بیاوری تا محتاج آب آن همسایهی بخیل نباشی؛ باید از درون خود استمداد کنیم و بتوانیم کارها را پیش ببریم. این هم نکتهی دوّم.
نکته سوّم؛ نه در اقتصاد و نه در هیچ برنامهی دیگری، بدون هدفگذاری نمیشود حرکت کرد، باید هدفگذاری بشود. اگر در هر کاری بدون هدفگذاری مسئولان دولتی حرکت کنند و پیش بروند، کار به روزمرّهگی خواهد رسید؛ به نتیجه نمیرسد. هدفگذاریِ مشخّص و ثابتی باید وجود داشته باشد که بهسمت آن هدف، همهی دستگاهها را و همهی امکانات را بسیج کنند. به نظر بنده آن چیزی که امسال و سالهای بعد از این باید بهعنوان هدف اقتصاد مورد توجّه باشد، عبارت است از سرمایهگذاری بر روی تولید داخلی. همهی تلاشها از سوی همه باید برای تقویت تولید داخلی بسیج بشود. از همهی مسئولانی که در زمینههای اقتصادی فعّالیّت دارند و از همهی آحاد مردم باید مطالبه بشود که به مسئلهی تقویت تولید داخلی کمک کنند.
البتّه راههایی وجود دارد برای کمک که من بعضی را عرض میکنم. یکی از لازمترین کارها این است که از بنگاههای تولیدی متوسّط و کوچک حمایت بشود؛ یکی از کارها این است که فعّالیّتهای بنگاههای دانشبنیان تقویت بشود. اینکه ما روی علم و فنّاوری تکیه میکنیم، فقط به خاطر این نیست که میخواهیم نِصاب علمی خودمان را بالا ببریم؛ پیشرفت علم و فنّاوری به پیشرفت اقتصاد کمک میکند؛ بنگاههایی که دانشبنیان هستند میتوانند به اقتصاد ملّی کمک کنند. یکی از کارهای لازم، نهضت کاهش خامفروشی است. اینکه من چندی پیش راجع به وابسته بودن اقتصادمان به نفت اعتراض کردم و در سخنرانی گفتم، ناظر به این است. ما باید کاری کنیم که خامفروشی بتدریج کاهش پیدا کند، تا اینکه بکلّی از بین برود؛ باید ارزش افزوده ایجاد کرد. بانکها میتوانند نقش ایفا کنند؛ هم نقش کمک کننده و هم نقش تخریب کننده؛ این مورد توجّه مسئولان ارشد بانکی کشور باید قرار بگیرد. بعضی از بانکها در سرتاسر کشور با شیوههای خاص برخی از بنگاههای اقتصادی کوچک و متوسّط را به تعطیلی کشاندند، نابود کردند؛ بانکها میتوانند کمک بکنند و یا میتوانند تخریب کنند. یکی از کارهای اساسی، تسهیل سرمایهگذاری است؛ یکی از کارهای اساسی کاهش واردات کالاهای مصرفی است؛ یکی از کارهای اساسی مبارزهی با قاچاق است. کارهای گوناگونی را مسئولین دولتی میتوانند انجام بدهند؛ بخشی از آنها این چیزهایی بود که من اینجا عرض کردم. البتّه این کارها همه کارهای دشواری است؛ گفتن این حرفها آسان است، عمل کردن آنها مشکل است. امّا همین کار مشکل را مسئولین حتماً بایستی انجام بدهند چون مسئله مسئلهی مهمّی است.مردم هم میتوانند نقش ایفا کنند. آن کسانی که قادر بر سرمایهگذاری هستند، سرمایهگذاریشان را متوجّه تولید کنند و در تولید سرمایهگذاری بکنند. کسانی که مصرفکننده هستند – که همهی ملّت ما در واقع مصرفکنندهاند – محصولات داخلی را مصرف کنند که من روی این بارها و بارها تکیه کردم و امروز هم عرض میکنم و تکیه میکنم. همه سعی بکنند محصولات داخلی را مصرف بکنند، کارگر ایرانی را حمایت بکنند، کارگاه تولیدی داخلی را با مصرف کردن [محصول] آن رونق بدهند. پرهیز از اسراف؛ کسانی که اهل اسرافند بدانند، این اسراف و زیادهروی و ریختوپاش که در اسلام اینهمه مذّمت شده است، سرنوشت اقتصاد ملّی را تعیین میکند؛ اگرچنانچه از اسراف و زیادهروی و ریختوپاش اموال شخصی، چه آب، چه نان، وسایل تشریفاتی زیادی در مهمانیها، در عقدها، در عروسیها، در بقیّهی مراسم و چه بقیّهی چیزهای دیگر پرهیز بشود، به اقتصاد ملّی کمک میکند. آن کسانی که در کارهای تجارت خارجی و دادوستد خارجی هستند، میتوانند نقش ایفا کنند؛ نقش آنها هم عبارت است از صحّت عمل، تا بتوانند آبروی ملّت ایران را [حفظ کنند]. این هم نکتهی سوّم.
نکتهی چهارم در زمینهی اقتصاد این است که تحریم تنها ابزار دشمن است، این را بدانند. تنها ابزار دشمن برای مقابلهی با ملّت ایران امروز عبارت است از تحریم؛ اگر ما درست عمل کنیم، با تدبیر عمل کنیم، تحریم میتواند بیاثر بشود. همچنانکه اشاره کردم، همین دستگاههای تولیدی و صنعتیای که امروز خوشبختانه دستگاههای دولتی آنها را افتتاح میکنند – ازجمله همین فاز دوازدهم پارس جنوبی که قبلاً اشاره کردم و همین پیشرفتهای نظامی و همین پارکهای علم و فنّاوری و امثال اینها – کارهایی است که میتواند اینجور تحریم را از بین ببرد؛ اثر تحریم را اوّل کاهش بدهد، بعد هم از بین ببرد. تحریم، مشکلتراش بود امّا برای ما برکاتی هم داشت. تحریم به ما نشان داد که باید به خودمان متّکی باشیم و به ما ثابت کرد که میتوانیم از نیروهای درونی خودمان استفاده کنیم. اگر مسئولین دولتی و آحاد مردم و بخصوص فعّالان بخشهای اقتصادی همّت بکنند، تلاش بکنند و دستگاههای رسانهای عمومی هم کمک بکنند – که حالا اشاره خواهم کرد – انشاءالله خواهیم دید که تحریم قادر نخواهد بود که ملّت ایران را از پیشرفت باز دارد.
یک مطلب راجع به مسائل هستهای عرض بکنیم؛ البتّه نکات دیگری هم وجود دارد که نمیخواهم بیش از این در این زمینه بحث را ادامه بدهم. چند جمله در باب مسائل هستهای: اوّلاً در زمینهی مسائل هستهای، دشمنان ما که طرف مقابل ملّت ایران قرار دارند – که عمده هم آمریکا است – اینها دارند با تدبیر و سیاستگذاری حرکت میکنند. این را ما کاملاً توجّه داریم، میفهمند که دارند چهکار میکنند؛ آنها به این مذاکرات احتیاج دارند، آمریکا به مذاکرات هستهای بسیار احتیاج دارد. این اختلافاتی هم که میبینید در بین آمریکاییها هست، سناتورهای آمریکا یکجور، دولت آمریکا یکجور، این معنایش این نیست که اینها به این مذاکرات نیازمند نیستند؛ نه، آن جناح مقابل دولت، مایل است امتیازی را که در این مذاکرات وجود دارد، به نام حریفش که حزب دموکرات است ثبت نشود؛ دنبال این هستند. به این مذاکرات احتیاج دارند و این مذاکرات را برای خودشان لازم میدانند امّا ابراز استغنا میکنند.
در همین پیام نوروزی رئیسجمهور آمریکا متأسّفانه حرفهای غیر صادقانهای وجود داشت. بااینکه نسبت به ملّت ایران علیالظّاهر اظهار دوستی میکنند امّا انسان کاملاً و بروشنی درمییابد که این اظهارات صادقانه نیست. یکی از حرفها این بود که در ایران کسانی هستند که با حلّ دیپلماتیک مسئلهی هستهای موافقت ندارند؛ این را او میگوید. میگوید در ایران کسانی هستند که نمیخواهند مسئلهی هستهای با مذاکرات دیپلماسی حلوفصل بشود؛ این دروغ است؛ در ایران هیچکس نیست که نخواهد مسئلهی هستهای حل بشود و با مذاکرات حل بشود. آنچه ملّت ایران نمیخواهند عبارت است از قبول تحمیلها و زورگوییهای آمریکا؛ این را نمیخواهد. آنچه ملّت ایران در مقابل آن مقاومت میکند قبول زورگوییهای طرف مقابل است. طرف مقابل میگوید بیایید مذاکره کنیم و شما حرفهای ما را موبهمو قبول کنید؛ این را میگوید. ملّت ایران در مقابل این ایستاده است و یقیناً نه مسئولین ما، نه هیئت مذاکرهکننده و پشت سرِ آنها ملّت ایران، مطلقاً این را قبول نخواهد کرد.
نکتهی دوّم در مورد مسائل هستهای این است که این مذاکراتی که امروز در جریان است که با دولتهای اروپایی و با آمریکا مذاکره میکنند، مذاکرهی با آمریکا صرفاً در قضیّهی هستهای است و لاغیر، این را همه بدانند. ما دربارهی مسائل منطقهای با آمریکا مذاکرهای نمیکنیم؛ هدفهای آمریکا در مسائل منطقهای، درست نقطهی مقابل هدفهای ما است. ما در منطقه امنیّت و آرامش میخواهیم، تسلّط ملّتها را میخواهیم؛ سیاست آمریکا در منطقه ایجاد ناامنی است. شما به مصر نگاه کنید، به لیبی نگاه کنید، به سوریه نگاه کنید! دستگاههای استکباری و در رأس آنها آمریکا، درمقابل بیداری اسلامیای که بهوسیلهی ملّتها بهوجود آمد، یک ضدّ حمله را شروع کردند که هنوز ادامه دارد و ملّتها را در منطقه دارد بتدریج بدبخت میکند؛ هدف آنها این است؛ این درست نقطهی مقابل هدفهای ما است. ما نه در مسائل منطقهای، نه در مسائل داخلی و نه در مسئلهی تسلیحات، با آمریکا مطلقا صحبت و مذاکرهای نداریم؛ مذاکره، صرفاً در قضیّهی هستهای است و اینکه ما در موضوع هستهای با روش دیپلماسی چگونه میتوانیم به نتیجه برسیم.
نکتهی سوّم؛ اینکه آمریکاییها تکرار میکنند که «ما قرارداد با ایران میبندیم، بعد نگاه میکنیم ببینیم اگر به قرارداد عمل کردند تحریمها را برمیداریم» این حرف حرف غلط و غیر قابل قبولی است؛ این را ما قبول نداریم. رفع تحریمها جزو موضوعات مذاکره است، نه نتیجهی مذاکرات؛ آن کسانی که دستاندرکار هستند، فرق این دو را بخوبی میفهمند. این یک خدعهی آمریکایی است که میگویند قرارداد میبندیم، نگاه میکنیم به رفتارها، بعد تحریمها را برمیداریم! اینجوری نیست؛ همینطور که مسئولین ما صریحاً گفتهاند و رئیسجمهور محترم صریحاً گفت، رفع تحریمها باید بدون هیچ فاصلهای در هنگام رسیدن به توافق انجام بگیرد، یعنی رفع تحریم جزء توافق است نه چیزی مترتّب بر توافق.
یک نکتهی دیگر؛ آمریکاییها تکرار میکنند که ایران بایستی در تصمیمهایی که میگیرد و چیزهایی که قبول میکند، بازگشتناپذیریای وجود داشته باشد؛ این را ما قبول نداریم. اگرچنانچه طرف مقابل میتواند به هر بهانهای باز هم تحریمها را علیه ملّت ایران برقرار کند، هیچ وجهی ندارد که هیئت مذاکرهکنندهی ما بپذیرد و کاری انجام بدهد که این کار برگشتناپذیر است؛ بههیچوجه، این یک صنعت مردمی است، یک صنعت بومی است، متعلّق به مردم است، دانش آن و فنّاوری آن مال مردم است، باید پیش برود؛ این پیشرفت جزء ذات هر صنعت و فنّاوری است. آنها بحث بمب اتم را پیش میکشند، خب خودشان هم میدانند که ما دنبال سلاح هستهای نیستیم امّا این را یک بهانهای قرار دادهاند برای فشار آوردن بر ملّت ایران. ما در این مذاکرات به همهی تعهّدات بینالمللی پایبند بودیم، ما در این مذاکرات به تعهّدات اخلاق سیاسی-اسلامی پایبند بودیم، ما نقض عهد نکردیم، ما دو جور حرف نزدیم، ما تلوّن بهخرج ندادیم؛ نقطهی مقابل و طرف مقابل ما آمریکاییها هستند، عهدشکنی کردند، تلوّن در آراء نشان دادند، تقلّب نشان دادند، رفتار آنها یک رفتاری است که برای ملّت ما مایهی عبرت است؛ آن کسانی هم که در درون مجموعهی روشنفکری کشور هنوز ملتفت نبودند که طرف مقابلشان – آمریکا – کیست، خوب است نگاه کنند به این مذاکرات و بفهمند با چه کسی مواجهند و آمریکا امروز در دنیا چه دارد انجام میدهد. این تهدیدهایی هم که میکنند بیاثر است؛ اینکه تهدید میکنند به تحریم بیشتر، اینکه در خلال حرفها تهدید میکنند به تحرّک نظامی، اینها تهدیدهایی است که ملّت ایران را نمیترسانَد؛ ملّت ایران ایستاده است و انشاءالله با کمال موفّقیّت از این آزمون بزرگ بیرون خواهد آمد؛ البتّه توفیقات الهی میتواند ملّت ما را در این راه موفّق کند.
مسائل مهمّ دیگری هم وجود دارد که مجال طرح آنها الان نیست؛ مسلّماً کارهای بزرگی برعهدهی ملّت و دولت ایران است؛ مسئلهی اتّحاد اسلامی، مسئلهی کمک به ملّتهای مستضعف، گسترش نفوذ معنوی اسلام در منطقه که امروز پرچم آن دست ملّت ایران است، اینها کارهای بزرگی است که اگرچنانچه خدای متعال توفیقات خود را شامل حال ملّت عزیزمان بکند – که انشاءالله خواهد کرد، به برکت دعاهای شما، به برکت همّت و تلاش شما و بخصوص جوانان – این کارهای بزرگ را انشاءالله انجام خواهیم داد.
و السّلام علیکم و رحمة الله و برکاته
11) شعار مرگ بر آمریکای حضّار
کلمات کلیدی: