سفارش تبلیغ
صبا ویژن
دلها را روى آوردن و روى برگرداندنى است اگر دل روى آرد آن را به مستحبات وادارید ، و اگر روى برگرداند ، بر انجام واجبهاش بسنده دارید . [نهج البلاغه]
ولی امر مسلمین جهان امام مطلق سید علی س
پیوندها
لحظه های آبی
upturn یعنی تغییر مطلوب
در سایه سار ولایت
گل رازقی

منتظر ظهور
فرصت ها
فانوس عشق
بوستــــــان ادب و عرفــان قـــــــرآن
بندیر
مــــــــــــــبـــــــلِّــــــــــــغ اســــــــلـــام
سلام
شقایقهای کالپوش
گل باغ آشنایی
...عاشقم بر همه عالم که همه عالم از اوست
کلبه بصیرت
*تنهایی من*
بلوچستان
هم نفس
آسمون آبی چهاربرج
دنیای آسان
اشک شور
نگارستان خیال
هواداران همای پرواز
نغمه ی عاشقی
بهارانه
جریان شناسی سیاسی - محمد علی لیالی
سرچشمـــه فضیـلـــت ها ؛ امـــام مهــدی علیــه السلام
اکبر پایندان
سایت مشاوره بهترین تمبرهای جهان دکترسخنی
حبیبی حسین
سرچشمـه فصـاحت و بلاغت
کلّنا عبّاسُکِ یا زَینب
امامزاده میر عبداله بزناباد
بـــــــــاغ آرزوهــــــــــا = Garden of Dreams
صراط مستقیم
برترین لحظه ها
سلام دوستان عزیزم به وبلاگ جبهه بیداری اسلامی خوش آمدید
هیئت بیت العباس (ع) روستای المشیر
مقبلی جیرفتی
طراوت باران
تنهایی......!!!!!!
کربلا
عشق مشعلدار
سارا احمدی
.: شهر عشق :.
پیامنمای جامع
دلـتنگــ همیـشـگـــــــــی
سایت روستای چشام (Chesham.ir)
شهادت به روز
بنده ی ناچیز خدا
سلام آقاجان
محمدمبین احسانی نیا
*bad boy*
سرزمین رویا
گوناگون
فرمانده آسمانی من
پرستاری 91
مرام و معرفت
جاده خاکی عشق
من.تو.خدا
سربازی در مسیر
دل شکســــته
♥ღ تنــــهایــــی من ღ♥
دل نوشته
منتظر نباش تا پرنده ای بیاید و پروازت دهد در پرنده شدن خویش بکوش
من و اریکان
تبیان
عشق
قــلــب هــای آبــی انــاری
ترخون
زیبا ترین وبلاگ
علمدار بصیر
مشکات نور الله
در آغوش خدا
انجام پروژه های دانشجویی برای دانشجویان کنترل
پسران علوی - دختران فاطمی
sajadb.tk
تعمیرات تخصصی پرینترهای لیزری رنگی ومشکی وفکس وشارژکارتریج درمحل
عمارمیاندواب
مهاجر
جیغ بنفش در ساعت 25
مردود
profosor
دهکده کوچک ما
گروه اینترنتی جرقه داتکو
من،منم.من مثل هیچکس نیستم
دختر و پسرای ایرونی
متین
وب سایت شخصی یاسین گمرکی
*(: دنـیــــای مـــــــن :) *
آتیه سازان اهواز
دهکده علم و فناوری
شادِ شاد
کشکول
چی کار؟
عشق پاک
دوستانه
باران نامه
« « عاشقی » »
شخصی
نمی دونم بخدا موندم
کشاورزی نوین
تینا!!!!
باکری میاندوآب
•.ღ♥ فرشتــ ـــ ـه تنهــ ــ ــایی ♥ღ.•
محبین
یک عاشقانه ی ساده برای من......
::₪ °اینجا همه چی در همه° ₪ ::
خنده بازار 2
دخت خورشید
به رنگ آبی
عـــــــــــاشــــــــقانــــــــــــه هــا
دلو بزن به دریا
عشـ۩ـق یـ۩ـعنی یـ۩ـه پــ۩ـلاک......
بهار عشق
دل شکسته
*(حرفهای نگفته)*
حرفهایی ازجنس بهشت
تجربه های مربی کوچک
آخرین اخبار شرکت های مربوط به موبایل
شادی ، تفریح ، پیامک
تینا
♥ღردپای عشق♥ღ
Chamran University Accounting Association
مقاله های تربیتی
عزیز دل
به نام خالق عشق
فــردا
سکوت عاری از صداست.
آرامش جاویدان در پرتو آموزه های اسلام
vagte raftan
*...بانو...*
مسعود رضانژاد فهادان
از یک انسان
جک
کمپین حمایت از باقری لنکرانی
فــــــــــــــــــــ ر یـــــــــــ ا د
صداقت
جوجو
بازی
چیزهای جالب
جالب انگیزناک
آسمان آبی
نوجوونی از خودتون
اتاق دلتنگی
سه ثانیه سکوت
هزاره
جوک و خنده
دهاتی
دکتر علی حاجی ستوده
sindrela
آشنای غریب
آخرین منجی
شخصی
عشق بی انتها
من هیچم
حدائق ذات بهجة
پسران جوان
والفجر8
کافه ترانزیــــــــت
____نازیانه_____
معماری نوین
شهدای کوهسرخ(مکی)
کد تقلب کرک و ترینر بازی ها
حکمت
عاشقانه
کلاه بافتنی
bakhtiyari20
بروزترین ها
  • ب
  • ب
  • ب
1388/10/27

ناگفته‌هایی از انفجار سال 63 در نمازجمعه تهران

گفت‌وگو با محمود مرتضایی‌فر

برگزاری نمازجمعه‌ی تهران همواره با یک اسم عجین بوده است؛ "محمود مرتضایی‌فر". با این‌که در سال‌های نهضت امام یکی از فعالین بود اما بیشتر مردم اولین چهره‌ای که از او به یاد دارند، مردی میان‌سال است که مجری برنامه‌ی ورود حضرت امام به ایران بود. همان‌که اولین‌بار برای تأیید سخن امام تکبیر گفت و این سنت را رایج کرد. تصویر دیگری که از مرتضایی‌فر به یاد مانده است به‌عنوان مجری نمازجمعه‌ی تهران است. حتی بسیاری او را تنها با سمتی که مرحوم حاج احمدآقا به او داد می‌شناسند؛ "وزیر شعار". اگرچه چند سالی است که کمتر در نمازجمعه حاضر گشته است، اما خاطرات ناب او منحصر به فرد است؛ حتی اگر غبار سال‌ها فاصله بر آن نشسته باشد. آنچه در پیش روی شماست، مصاحبه‌ای کوتاه است با او به بهانه‌ی سی‌امین سال صدور حکم امامت جمعه‌ی تهران برای رهبر معظم انقلاب.
محمد مهدی اسلامی

- یکی از برجسته‌ترین روزهای حضور آیت‌الله خامنه‌ای در نمازجمعه‌ی تهران، روز انفجار بمبی در زمین چمن بود. از آن روز برای‌مان بگویید.
آخرین جمعه‌ی سال 63 بود. روز پنج‌شنبه صدام اعلام کرده بود که فردا نمازجمعه‌ی تهران را منفجر می‌کنیم و این بین مردم پیچیده بود. برخلاف معمول که جمعه‌ی آخر سال به علت گرفتاری‌های روزهای پایانی سال، کمی خلوت‌تر است، جمعیت موج می‌زد. مردم عاشق و انقلابی تهرانی بدون توجه به تهدیدات صدام، کودکان خردسال خود را نیز به همراه آورده بودند.

این نمازجمعه نیز به مانند دیگر نمازهای جمعه با حضور پرشور و انقلابی مردم در ساعت مقرر با قرائت قرآن آغاز شد و مردم در صفوفی منظم نشسته بودند، با این تفاوت که به این مسأله علم داشتند که ممکن است شهید شوند. رهبر انقلاب اسلامی که خطیب نمازجمعه‌ی تاریخی سال 63 بودند، در حال ایراد خطبه‌ها بودند که انفجار صورت گرفت. من یک لحظه به اشتباه فکر کردم که منافقان ایشان را هدف قرار داده‌اند که خوشبختانه این‌طور نبود. موج و حرارت انفجار به جایگاه هم رسید، ولی خوشبختانه به ایشان آسیبی نرسید. با وجود این‌که صدای انفجار بسیار بلند بود و بر تمام فضای دانشگاه اثر گذاشته بود اما ایشان مکان سخن‌رانی را ترک نکردند. ایشان در عین حال اصرار داشتند که به صحبت خود ادامه دهند. من هم می‌ترسیدم مبادا حادثه ادامه داشته باشد و ایشان هدف سوء‌قصد قرار گیرند.

نمازگزاران با صلابت هرچه بیشتر و بدون هیچ وحشتی با مشت‌های گره کرده شعار " الله اکبر" را سر می‌دادند. از ایشان خواهش کردم اندکی به کنار جایگاه بیایند تا من مردم را به آرامش دعوت کنم؛ البته هدف دیگری هم داشتم. از قبل می‌دانستم که امام خمینی(ره) تمامی نمازهای جمعه تهران را به‌طور مستقیم از طریق رادیو گوش می‌کردند و اگر مشکلی هم بود تذکر می‌دادند. آن روز هم که این اتفاق افتاد، احساس کردم الآن امام(ره) گمان می‌کنند که حتماً برای حضرت آیت‌الله خامنه‌ای اتفاقی افتاده است. سریعاً در جایگاه قرار گرفتم و سه‌بار این جمله را بیان کردم که: "لطفاً توجه کنید! رئیس محترم جمهوری اسلامی ایران، هم‌اکنون به خطبه‌های عالمانه‌ی خود ادامه می‌دهند." [از اینجا بشنوید] این سخن علاوه‌بر این‌که آرامش را به نمازگزاران برگرداند، در واقع به امام(ره) هم این پیام را رساندم که آقا سالم هستند. نکته‌ی خیلی جالب در این خصوص این بود که چنین حادثه‌ای، حتی در صدای آقا هم تأثیری برجای نگذاشت و ایشان با صلابت همیشگی و با همان عظمت، ادامه‌ی خطبه‌ها را ایراد کردند؛ به نحوی که ظاهراً هیچ اتفاقی نیفتاده است. مردم هم از جای خود تکان نخوردند و نمازجمعه برگزار شد. در این حادثه 14 نفر به شهادت رسیدند. بعدها خانواده‌شان گفتند برخی از آن‌ها صبح به بهشت زهرا رفته بودند و از مجروحین در بیمارستان عیادت کرده بودند و با غسل شهادت به نماز آمده بودند.

حادثه‌ی بمب‌گذاری در نمازجمعه‌ی اسفندماه سال 63 یکی از فتنه‌های آمریکا بود که مردم ما را به وحشت بیندازد تا دست از حمایت خود از امام خمینی(ره) و انقلاب اسلامی ایران بردارند. اما می‌بینید که امروز با وجود گذشت سال‌ها از این حادثه‌ی تلخ، هنوز استکبار جهانی به‌وسیله‌ی دست‌نشانده‌های خود که منافقین هستند نتوانسته به هدف خود دست یابد.

- گفتید امام به دقت نمازجمعه را گوش می‌دادند. هیچ‌گاه تذکری هم به شما یا دیگران دادند؟
بله؛ یک‌بار یکی از مداحان آمده بود و شعرهایی می‌خواند که ترحم‌برانگیز بود و از مردم گریه می‌گرفت. آقای توسلی تماس گرفتند که امام فرمودند ما مرد جنگیم و نگذارید این‌گونه اشعار خوانده شود. تذکر دادند که مداحان باید اشعار حماسی بخوانند. به جز این مورد به یاد ندارم تذکری داده باشند.
http://farsi.khamenei.ir/ndata/news/8618/C/khamenei-namaz-jome-30sal-14.jpg
- تهران تا به حال چند امام جمعه داشته است؟
به غیر از رهبر معظم انقلاب، 12 امام جمعه‌ی دیگر داشته است که به ترتیب اقامه‌ی اولین نماز، حضرات آیات طالقانی، منتظری، موسوی اردبیلی، هاشمی رفسنجانی، امامی کاشانی، ربانی املشی، یزدی، مهدوی کنی، جنتی، طاهری خرم آبادی ، سید احمد خاتمی و صدیقی می‌باشند.

- و خاطره‌ی پایانی؟
هر روز منتظر حمله بودیم، آمریکا به طبس حمله کرده بود و آقا نمازجمعه را اقامه کردند و برای نماز عصر آماده می‌شدند. به من اطلاع دادند که این حادثه رخ داده و هواپیماهای آمریکا در طوفان طبس گرفتار شده‌اند. به آقا عرض کردم و فرمودند خودتان اعلام کنید. پشت تریبون رفتم و اعلام کردم: "توجه فرمایید! توجه فرمایید! هم‌اینک خبری از وادی طبس به دست‌مان رسیده است. هواپیماهای استکبارجهانی به طبس حمله کردند و طوفان الهی آن‌ها را گرفتار کرده است." اعلام این خبر هیجان گسترده‌ی مردم را به دنبال داشت. آن روزها همیشه منتظر حادثه‌ای بودیم.

کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط کیوان گیتی نژاد 92/2/23:: 12:39 صبح     |     () نظر

افشاگری پدر یکی از شهدای پس از انتخابات در گفت‌وگوی تفصیلی با فارس:
شکایت از موسوی را پیگیری می‌کنم

خبرگزاری فارس: پدر شهید «داود صدری» از شهدای پس از انتخابات با بیان اینکه در طول این سال‌ها ما خیلی راحت در مملکت‌مان زندگی می‌کردیم گفت: از موسوی شکایت کرده‌ام و پرونده در جریان بررسی و رسیدگی است.

خبرگزاری فارس:  شکایت از موسوی را پیگیری می‌کنم

به گزارش خبرنگار سیاسی باشگاه خبری فارس «توانا»، در انتخابات ریاست جمهوری سال گذشته که فتنه بیداد می‌کرد، جوان بی‌گناهی به نام شهید «داود صدری» در خیابان آزادی به شهادت رسید که رسانه‌های بیگانه و ضدانقلاب خون این شهید را وسیله‌ای برای محاربه با نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران قرار دادند تا بلکه از این مسیر به اهداف شوم خود دست یابند ولی بازهم اسلام سربلند و پیروز بوده است و مکر دشمنان به خودشان بازگشت. شهید «داود صدری» متولد 1362 است، وی پس از اخذ دیپلم در آزمون دانشگاه سراسری ثبت‌نام کرده ولی قبول نشد، سپس به خدمت مقدس سربازی اعزام شد که دوره‌ آموزشی را در تبریز و دوره خدمت سربازی را در پادگان دپوی ارتش شهریار گذارند. این شهید پس از انتخابات، بعد از خدمت مقدس سربازی یک روز از عمرش را به بطالت نگذراند و حدود 6 ماه در شرکت «لایکو» فعالیت کرد که پس از آن به خاطر کمبود کار و تعدیل نیرو، از شرکت اخراج شد. وی پس از اخراج آن شرکت، به واسطه یکی از اقوام در شرکت «طب آسیا» مشغول به کار شد، وی حدود 2 سال و چند ماه در آنجا فعالیت کرد تا اینکه در 25 خرداد 1388 در اغتشاشات خیابان آزادی به شهادت رسید. در این زمینه گفت‌وگویی با علی اکبر صدری پدر شهید «داود صدری» و بازنشسته نیروهای مسلح ترتیب دادیم. این گفت‌وگو را بخوانید. *فارس: شما چند ساله هستید و چند فرزند دارید؟ صدری: بنده 56 سال دارم و بازنشسته نظامی هستم و 33 سال به مملکت خودم خدمت کردم. 3 فرزند پسر و یک فرزند دختر داشتم و تقدیر این بود، داود که عصای دستم بود را در درگیرهای سال گذشته از دست بدهم. *فارس: از جریان شهادت شهید «داود صدری» برایمان بگویید محل کار شهید صدری در سه‌راهی یوسف‌آباد بود، وی برای رفت و آمد گاهی اوقات از خودروی بنده و گاهی نیز از خودروی شرکت استفاده می‌کرد اما روز 25 خرداد داود ماشین نداشت. ساعت 15 روز 25 خرداد 88 با داود تماس گرفتم و گفتم «داودجان!‌ کجایی؟» گفت «الان در انبار هستم» وقتی پسرم گفت در انبار هستم خیالم راحت شد زیرا انبار در شادآباد بود. متأسفانه آن روز راننده نیسان که برای پخش دارو به انبار جنس برده بود، به داود می‌‌گوید «اگر می‌خواهی به شرکت مراجعه کنی، بنده به طرف میدان ولیعصر (عج) می‌روم و می‌توانم شما را برسانم» داود به شرکت رفت و ساعت 17 و 30 دقیقه از شرکت بیرون آمد ـ معمولاً داود ساعت 18 و 30 دقیقه در منزل بود ـ ساعت 18 و 30 دقیقه شد ولی داود نیامد. با او تماس گرفتم و گفتم «کجایی؟»، گفت «الان خیابان شلوغ است و من از ماشین پیاده شدم و پیاده می‌آیم». بنده همان روز دیده بودم که از پل جناح به پایین بسته بود به داود گفتم «مواظب باش! خیابان شلوغ است». زمان می‌گذشت و همسرم بی‌تابی می‌کرد. در آن روزها خیابان اندیشه را آسفالت می‌کردند و بنده به وی گفتم «خیابان آسفالت ریخته شده است و راه‌ها بسته است شاید به همین خاطر دیر کرده است». ساعت 20 هم گذشته بود تلفن منزل به صدا درآمد، گوشی را برداشتم و یکی از دوستان پسرم بود به بنده گفت «هر چند با تلفن همراه داود تماس می‌گیرم یک نفر دیگر جواب می‌دهد» خودم با تلفن همراه داود تماس گرفتم؛ یک پیرمرد با صدای لرزان جواب داد به او گفتم «گوشی پسرم دست شما چه کار می‌کند؟» وی گفت «پسر شما زخمی شده و در بیمارستان رسول‌اکرم (ص) است؛ سریع‌تر بیایید که می‌خواهند او را عمل کنند». راه‌‌ها بسته بود، ساعت 23 از کوچه‌پس کوچه‌ها و به سختی خودمان را به بیمارستان رسول‌اکرم (ص) رساندیم. مقابل در ورودی بیمارستان شلوغ بود. از در ورودی اول به داخل بیمارستان رفتیم ولی از در دوم اجازه ندادند، وارد شویم. به آنها گفتم «پسرم مجروح شده و در اتاق عمل است» بعد از گفتن اسم پسرم، اجازه ورود به بیمارستان را دادند. به بخش اتاق عمل رفتیم و فقط تلفن همراه داود را به ما دادند. آن پیرمردی که تلفن همراه پسرم را جواب داده بود، گفت «پسرتان را بردند پایین»، گفتم «کدام بخش؟» گفت «متأسفانه پسرتان تمام کرد» به طبقه پایین رفتیم و ما را تا ساعت نیم بامداد نگه داشتند. ما در حال خودمان نبودیم. ستوانی که در آنجا بود می‌خواست آمپول آرام‌بخش به من تزریق کند ولی متأسفانه رگم پیدا نشد تا آمپولی تزریق شود. با مسئول سردخانه راهی شدیم تا پسرم را ببینم. 7 جنازه در آنجا بود ولی پسرم بین آنها نبود، از بین آن جنازه‌ها 6 نفر تیر خورده بودند. حدود 4 تا 5 روز پی‌گیری کردیم، حتی جنازه‌های بی‌هویت را به ما نشان دادند تا اینکه روز شنبه 30 خرداد جنازه پسرم را تحویل گرفتیم. * فارس: شهید «داود صدری» قبل از شهادتش مدارک و کارت شناسایی به همراه داشت؟ صدری: بله، پسرم از محل کار برمی‌گشت، در کیف سامسونت خود مدارکی از شرکت، مدارک شناسایی، از جمله دفترچه بانک، شناسنامه، 3 فقره چک 33 میلیون تومانی، 3 و نیم میلیون تومان پول نقد که شامل 70 تراول 50 هزار تومانی بود، وجود داشت. *فارس: شهید صدری 3 و نیم میلیون تومان پول نقد را در آن شلوغی برای چه همراه داشت؟ صدری: یکی از دوستان شهید داود به نام مهدی که قرار بود روز جمعه 29 خرداد 88 ازدواج کند، مقداری وام درخواست کرده بود. یکی از اقوام این مبلغ را به حساب داود ریخته بود تا داود به حساب مهدی واریز کند، داود 25 خرداد این مبلغ را دریافت کرده و در کیف خود می‌گذارد تا غروب مستقیماً به دست مهدی برساند که متأسفانه این پول هم به دست مهدی نرسید. *فارس: مدارک و پول‌های شهید صدری به دست شما رسید؟ صدری: بعد از 30 خرداد و مراسم روز سوم شهید داود، 2 زن به در منزل ما مراجعه کردند و مدارکی از جمله دفترچه بانک، شناسنامه، 3 فقره چک به مبلغ 33 میلیون تومان برای شرکت و مدارک دیگری که متعلق به شرکت بود را به ما تحویل دادند ولی پول نقد به دست ما نرسید. متأسفانه ما در زمان شهادت داود شرایط روحی خوبی نداشتیم و اقوام بدون اینکه سؤالی از آنها بپرسند مدارک را از آن 2 زن تحویل گرفته بودند و آنها فقط گفته بودند، در دستشویی مترو این مدارک را پیدا کرده‌اند. *فارس: شما چندین ماه در جنگ تحمیلی بر علیه باطل جنگیدید و به شهادت نرسیدید. فکر می‌کردید یک روز پسرتان به شهادت برسد؟ صدری: اگر قسمتم بود شهید می‌شدم. پسر عموی بنده به جبهه رفت و قرار بود 10 روزه برگردد ولی پس از 12 سال باقیمانده پیکر او را با یک پلاک برای ما آوردند. خواست خدا این بود که داود به شهادت برسد ما هم راضی به رضای خداوند هستیم. هر کسی لیاقت شهادت را ندارد. قبل از شهادت داود، برای تشکیل زندگی وی اقدام کردیم وی گفت 2 ماه صبر کنید بعد از آن جواب می‌دهم. به 2 ماه نکشید که پسرم به شهادت رسید. گویی این اتفاق به او الهام شده بود. *فارس: در برخی سایت‌ها فیلمی از شهادت شهید «داود صدری» منتشر شده است. در آن فیلم‌ها به پایگاه مقاومت بسیج مقداد اشاره کرده‌اند در حالی این اتفاق واقع در میدان آزادی ابتدای محمدعلی جناح کوچه صفا رخ داده است، در نتیجه دشمنان خواسته‌اند از عدم آگاهی مردم سوءاستفاده کنند. تحلیل شما از آن فیلم چیست؟ صدری: روز 25 خرداد 1388 فیلم‌هایی از شهادت داود در ماهواره پخش شده بود که بعداً ما نیز آن را مشاهده کردیم. همان گونه که مشاهده کردیم در آن فیلم تیر از بازوی چپ وارد قفسه سینه و از سمت پهلوی راست داود بیرون آمده بود. زمانی که داود تیر می‌خورد و مردم دور او جمع می‌شوند، یک نفر کیف او را برمی‌دارد و در بغل داود می‌گذارد، شهید نیز به کیف نگاه می‌کند ولی یک نفر که فقط دستش مشخص بود، کیف را برمی‌دارد و می‌رود. اطرافیان دکمه‌های پیراهنش را پاره کردند و پارچه‌ها را روی زخم می‌گذاشتند. ظاهراً پیکر وی 25 دقیقه پس از شلیک گلوله روی زمین مانده بود و پزشک او گفته بود اگر وی را زودتر به بیمارستان می‌رساندند امیدی بود که زنده بماند. آقای احمدی‌نژاد در یکی از مصاحبه‌های خود در رابطه با قتل ندا آقاسلطان به نکته جالبی اشاره کرده و گفته بود همه موارد را نشان می‌دهند ولی ضارب را به خوبی نشان نمی‌دهند. در جریان شهادت پسرم نیز همه چیز را در فیلم نشان می‌دهد، فردی که از بالای ناحیه بسیج تیراندازی می‌کند را نشان می‌دهد ولی چهره او زیرنقاب است. آنها ربودن کیف را نشان می‌‌دهند ولی صورت آن فرد را نشان نمی‌دهند. نکته خیلی مهم این است که زمانی که کیف پسرم را از بغل وی برمی‌دارند فقط از دست آن فرد فیلم‌برداری شده است. در حادثه 25 خرداد در مقابل مقر بسیج واقع در اطراف میدان آزادی فکر کنم حدود 25 نفر زخمی و 5 نفر کشته شدند که همان روز حادثه طی حمله به مهدکودک شهیدان «فاطمه رجب‌پور» و مادر وی «سرور برومند» نیز به شهادت رسیدند. *فارس: در جریان شهادت پسرتان از چه کسانی شکایت کرده‌اید؟ و بعد از یک سال و نیم شکایت شما به کجا رسیده است؟ صدری: از میرحسین موسوی شکایت کرده‌ام و پرونده در جریان بررسی و رسیدگی است. خیلی دوست داریم هر چه زودتر محاکمه صورت بگیرد و به نتیجه برسد. شهید «مهدی کرمی» از شهدای فتنه است که برای رفتن به پمپ بنزین و بنزین زدن به ماشین خود در خیابان حضور داشت، یک نفر گاز اشک‌آور را به داخل ماشین می‌زند که «مهدی کرمی» نیز دچار خفگی شده و به شهادت می‌رسد پدر او نیز پی‌گیر محاکمه مقصران است. ما می‌خواهیم ببینیم این اغتشاشات از کجا آب می‌خورده و باید مقصر اصلی مشخص شود. *فارس: علت شکایت از میرحسین موسوی چه بود؟ صدری: انتظامات شهر برعهده نیروی انتظامی است و این ارگان باید قوی عمل کند. از میرحسین به دو علت شکایت کردم، یکی از آنها به خاطر این است که وی بدون مجوز اعلام راهپیمایی کرد. در راهیپمایی‌ها نیز برخی از افراد فرصت پیدا کردند تا آشوب به پا کنند. خانواده ما در هیچ یک از گردهمایی و راهپیمایی‌ها حضور نیافتند. *فارس: و دلیل دوم شکایت از میر حسین موسوی چیست؟ صدری: دلیل دوم را نیز بعداً در دادگاه خواهم گفت. * فارس: اگر در آینده‌ از شما بپرسند که چه اتفاقی افتاد که در قبل از انتخابات و بعد از انتخابات سال 88 اغتشاسات برپا شد، چه خواهید گفت؟ صدری: ما الان نمی‌توانیم اظهارنظر کنیم و مدعی چیزی شویم با گذشت زمان پشت پرده‌ها آشکار می‌شود. بنده در اوایل شهادت پسرم ممکن بود بگویم این محل متعلق به بسیج است و بسیج به طرف فرزندم شلیک کرده است ولی الان هر چقدر فکر می‌کنم می‌بینم امکان ندارد که چنین چیزی صحت داشته باشد. زمانی که جریان کهریزک پیش آمد، من در استانداری بودم، یکی از آقایان در آنجا به بنده گفت در نیروی انتظامی آن فردی که مسئولیت زندان کهریزک را بر عهده داشت، مشخص نمی‌شود که آیا آن فرد انقلابی بوده یا ضدانقلابی که متأسفانه آنها در کهریزک آبروی مملکت ما و نظام ما بردند. کسی که مملکت خود را دوست داشته باشد، فکر نمی‌کنم چنین کاری کند. در دوران قبل از انقلاب، غربی‌ها درباره انقلاب، تبعید امام خمینی(ره) وضعیت ورشکستگی اسلحه‌سازی خود صحبت می‌کردند ولی ما و امثال ما شاید خیلی متوجه این جریانات نبودیم تا اینکه پس از انقلاب به نقشه‌های آنها پی بردیم. در دوران جنگ تحمیلی اسلحه‌سازی‌های اسرائیل، آمریکا، انگلیس و آلمان و حتی ترکیه به عراق کمک کردند و از جنگ تحمیلی علیه ایران، این کشورها سود بردند. در مقابل نیز تمام روشنفکران، مهندسان و کسانی که اعتقاد به دین و مملکت داشتند به جبهه ‌رفتند و به شهادت رسیدند. البته هر کسی نمی‌توانست به جبهه برود و هر کسی لیاقت شهادت را نداشت. در طول این سال‌ها ما خیلی راحت در مملکت‌مان زندگی می‌کردیم و فتنه سال گذشته بعدها روشن خواهد شد و همه خواهند فهمید دست چه کسانی در کار بوده است. *فارس: پس از شهادت پسرتان چه کسانی به شما مراجعه کردند؟ صدری: پس از شهادت داود، از مقامات کشوری و لشکری برای تسلیت به ما مراجعه کردند از آن طرفی‌ها هم آمدند، از مخالفان هم آمدند. در مراسم شب چهلم داود نیز مجاهدین تاج گل در مقابل مسجد گذاشته بودند که بعداً دیدیم روی آن اسم اشرف پهلوی را زده بودند. آقای کروبی نیز برای تسلیت گفتن به منزل ما آمده بود و گفت «اگر مردم به رأی یا گرانی اعتراض کردند نباید آنها را بکشند» و یکی از اقوام ما که مسئولیتی نیز داشت و در این جمع بود، پاسخ داد «در زمانی که شما رئیس مجلس بودید، در اسلامشهر به خاطر گرانی چنین غوغایی به پا شد، خب جنابعالی که رئیس مجلس بودید، چرا شما آن موقع نگفتید معترضین را نکشید و حالا می‌گویی!!» زمانی که کروبی با این جواب مواجه شد تا آخر مجلس دیگر حرف نزد و فهمید به کجا آمده است. در واقع کروبی می‌خواست اتفاقات اخیر را به گردن نظام بیاندازد. در همان مجلس فیلمبرداری از سوی اطرافیان کروبی صورت گرفت. زمانی که می‌خواستند بروند، به ما گفتند «اگر اجازه می‌دهید، فیلم را پخش کنیم» بنده نیز گفتم «نه، پخش نکنید». *فارس: در واقع آنها می‌خواستند با پخش این فیلم که به دیدار شما آمده‌اند، جریان را به نفع خودشان تمام کنند. صدری: کروبی، بیگانگان و دیگران دلشان برای ما نمی‌سوزد که جوان ما از دست رفته است بلکه آنها برای منافع خودشان به منزل ما می‌آمدند. *فارس: با توجه به مطالبی که در سایت‌ها منتشر شده است، قطعاً رسانه‌های داخلی و خارجی و بیگانه بعد از شهادت شهید «داود صدری» با شما تماس گرفته‌اند. شما چقدر این مطالب را تصدیق می‌کنید؟ صدری: تاکنون از نقاط مختلف جهان مانند سوئد، انگلیس، آلمان، کانادا سایت‌های داخلی و خارجی با ما تماس گرفته‌اند تا مصاحبه کنند ولی بنده فقط جواب سطحی داده‌ام. متأسفانه برخی مطالب را از جانب ما نوشته‌اند در حالی که روح ما از آن مطالب خبر نداشته است. به عنوان مثال در سایت‌های مختلف شهید داود صدری را دانشجوی رشته برق معرفی کرده‌اند در حالی که پسرم اصلاً دانشجو نبود. در اوایل شهادت پسرم که از نظر روحی وضعیت خوبی نداشتیم، در دادگاه انقلاب یک خانم به بنده نزدیک شد و با من مصاحبه کرد، بنده گفتم «پس از پیگیری‌ها فعلاً نتیجه‌ای نگرفتم». وی مطالبی را منعکس کرده بود که هیچ اطلاعی از آن نداشتم. مصاحبه با خبرنگار بیگانه چیزی عاید من نمی‌کند اگر من یک حرف بز‌نم، آن خبرنگار 40 حرف دیگر به نفع خودشان روی آن می‌گذارد و منتشر می‌کند. اگر آن خانمی که در دادگاه انقلاب با من مصاحبه کرد، دروغ نمی‌نوشت ممکن بود من با خیلی از افراد و رسانه‌ها صحبت می‌کردم. اکنون مصاحبه با خبرگزاری فارس شاید دومین یا سومین مصاحبه بنده در موضوع شهادت داود است و بنده پس از تحقیقات تصمیم گرفتم با شما مصاحبه کنم. * فارس: سمیرا صدری و علی جمالی چه نسبتی با شما دارد؟ ظاهراً رسانه‌های بیگانه مصاحبه‌هایی از آنها منتشر کرده‌اند. سمیرا صدری خواهرزاده بنده است و در دوره دانشجویی در دفتر تحکیم وحدت فعالیت می‌کرد. ما همیشه او را خدیجه خطاب می‌کردیم که پس از جریان شهادت پسرم، به اسم شناسنامه وی که سمیرا بود، پی ‌بردیم. وی همسر علی جمالی است. علی جمالی در دوران انتخابات ریاست جمهوری که هاشمی رفسنجانی کاندید بود و انتخاب نشد، در دفتر ستاد انتخابات رفسنجانی فعالیت می‌کرد. این جوان وضعیت مالی خوبی ندارد و به خاطر اینکه پس از انتخابات مسئولیت و سمتی بگیرد در ستاد آنها فعالیت می‌کرد. *فارس: در حال حاضر چه درخواستی دارید؟ صدری: یکی از درخواست‌های ما به عنوان خانواده شهدای فتنه این است که مسئولان موقعیت دیدار با آقای خامنه‌ای را برای ما فراهم کنند. بنده و همسرم خیلی دوست داریم ایشان را ببینیم و بگوییم مسئولان برای دلجویی از خانواده شهدای فتنه چه کار کرده‌اند؟



برچسب‌ها: فتنه88, داود صدری, فتنه, شهید, بسیجی


کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط کیوان گیتی نژاد 92/1/26:: 3:13 عصر     |     () نظر

آیا مقام معظم رهبری عادلند؟ پاسخ به یک شبهه مهم تازگی ها به ذهن برخی یک شبهه ای رسوخ کرده است و آن اینکه طبق سخنان مقام معظم رهبری در بجنورد که خودشان به اشتباهشان در مورد عدم کنترل جمعیت اقرار کردند و همچنین تعریف شخص عادل این است که گناه کبیره نکند و اصرار بر صغیره نداشته باشد در حالی که این اشتباه کنترل جمعیت بعد از دهه 70 سبب آسیبهای جدی به مملکت خواهد شد که حتما گناهی نابخشودنی است و اگر اندکی از تبعات آن در کتب و مقالات مختلف مطالعه شود خواهید فهمید این امر چه آثار سوئی را در آینده ایران به جای خواهد گذاشت که شاید از خیلی گناه ها بدتر است چون ظلم به همه مردم ایران در آینده است نه یک نفر و دو نفر. مقام معظم رهبری در این باره در جمع مردم بجنورد می گویند: من همین جا در داخل پرانتز عرض بکنم؛ یکى از خطاهائى که خود ما کردیم - بنده خودم هم در این خطا سهیمم - این مسئله‌ى تحدید نسل از اواسط دهه‌ى 70 به این طرف باید متوقف میشد. البته اوّلى که سیاست تحدید نسل اتخاذ شد، خوب بود، لازم بود، لیکن از اواسط دهه‌ى 70 باید متوقف میشد. این را متوقف نکردیم؛ این اشتباه بود. عرض کردم؛ مسئولین کشور در این اشتباه سهیمند، خود بنده‌ى حقیر هم در این اشتباه سهیمم. این را خداى متعال و تاریخ باید بر ما ببخشد. نسل جوان را باید حفظ کرد. با این روند کنونى اگر ما پیش برویم - من چندى پیش هم در ماه رمضان در سخنرانى گفتم - کشور پیر خواهد شد. خانواده‌ها، جوانها باید تولید مثل را زیاد کنند؛ نسل را افزایش دهند. این محدود کردن فرزندان در خانه‌ها، به این شکلى که امروز هست، خطاست. این نسل جوانى که امروز ما داریم، اگر در ده سال آینده، بیست سال آینده و در دوره‌ها و مرحله‌هاى آینده‌ى این کشور بتوانیم آن را حفظ کنیم، همه‌ى مشکلات کشور را اینها حل میکنند؛ با آن آمادگى، با آن نشاط، با آن شوقى که در نسل جوان هست، و با استعدادى که در ایرانى وجود دارد. پس ما مشکل اساسى براى پیشرفت نداریم. پاسخ: می توان دو جواب داد یا اینکه اصلا کار آقا گناه نبوده بلکه ترک اولی بوده و آقا هم مانند بقیه معصومین که استغفار کردند از ترک اولی خود استغفار کرده اند یا اینکه به هر حال هرکسی اگر گناهی کند و بعد استغفار کند عادل می شود اقا هم همین طور علی (طلبه) | 10:8 - شنبه 7 بهمن1391 + | یک نظر آغازامامت گل سرسبدعالم هستی حضرت حجه بن الحسن امام زمان (عج)برشمامبارک. سامره امشب تماشایی شده جنت گل هـای زهرایی شده لحظه لحظه، دسته دسته از فلک همچو باران از سمـا بارد ملک می زنند از شوق دائم بال و پر در حضـور حجت ثانـی عشر ملک هستی در یم شادی گم است بعثت است این، یا غدیر دوم است یوسف زهرا بـه دست داورش می نهد تاج امـامت بـر سرش عید «جاء الحـق» مبارک بر همه خاصـه بـر سـادات آل فاطمه عید آدم عیـد خاتم آمده عید مظلومـان عالم آمده عید قسط و عید عدل و دادهاست لحظه هـایش را مبـارک بادهاست عیـد قرآن، عید عترت، عید دین عیــد زهـرا و امیــرالمؤمنین عیــد یــاران فداکار علی است عید محسن، اولین یار علی است عیــد فتـحِ «میثـم تمار»هاست عید عمرو مالک و عمارهاست عید مشتاقان سرمست حسین عید ذبح کوچک دست حسین عید باغ یاسمن های کبود عید شادیِ بدن های کبود عید سردار رشیـد علقمه عید سقـای شهیـد علقمه عید ثـارالله و هفتـاد و دو تن عید سربازان بی غسل و کفن عید هجــده آفتـاب نـوک نی کرده نوک نی چهل معراج طی عید طاهـا عید فرقان عید نور عید قرص مـاه در خاک تنور عید عزت عیـد مجد و افتخار عید مردان بـــزرگ انتظـار آی مهدی دوستـان! عید شمـاست این شعاع حسن خورشید شماست آنکـه باشـد عـدل و داد حیدرش حـق نهـد تـاج امـامت بر سرش وعده فیض حضور آید به گوش مـژده روز ظهـور آیـد به گوش تا کنـد محکـم اسـاس کعبه را کعبـه پوشیـده لبـاس کعبــه را می کشد چون شیر حق از دل خروش می رســد از کعبــه آوایش بـه گوش می برد از دل شکیب کعبه را می کشد اول خطیب کعبه را روی او آیینه روی خــداست پشت او محکم به نیروی خداست پیش رو خوبان عالم، لشکرش پشت سر دست دعای مادرش بـر سـرش عمـامه پیغمبر است ذوالفقارش ذوالفقار حیدر است پرچمش پیراهـن خـون خداست نقش آن رخسار گلگون خداست رشته هایش از رگ دل پاک تر از گل پرپر شده صـدچاک تر حنجـر او نینـوای زینبین نعر? او «یا لثارات الحسین» اشک چشمش خون هفتاد و دو تن چهره: تصویـر حسین است و حسن خیمـه اش آغـوش حی دادگر مقدمش چشمِ قضا، دوش قدر عدل از نـور جمـالش منجلی پــایتختش کوفـه مـانند علی آسمـان پروانـه ای دور سرش خلق پندارند خود را در برش آسمان چـون حلقه در انگشت او ملک امکان قبضه ای در مشت او فـرش راه لشکـرش بــال ملک جــای سم مـرکبش دوش فلک مکـه را بستانـد از نـا اهل هــا بشکند پیشانـی از بوجهل هــا شیعه گردد حکمران در آب و گل کــوری این بازهـای کــور دل عیــد موسا و عصا و اژدهاست عید مرگ فرق? باب و بهاست ای امـام عصـر عاشورائیـان ای امیــد آخـر زهرائیــان ای به عهد مهدویت مهـد مـا ای نفس هایت دعای عهد ما عمر ما بی تو بـه سـر آمـد بسی ای پنـاه شیعـه تـا کی بیکسی تـو بـه ما بینایی و ما از تو کور تو به ما نزدیکی و ما از تو دور ای ز چشـم مـا به ما نزدیک تر تـا دل دشمـن شـود تاریک تر چند میثم با تو نزدیک از تو دور؟ سیـدی مـولایی عجـل لظهـور برچسب‌ها: امامت, حضرت حجت, قائم آل محمد, ولایت امام زمان, عج


کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط کیوان گیتی نژاد 92/1/24:: 12:35 عصر     |     () نظر

سردار سپاهی که تعیین کننده جنود بی نشانه و گمنام ولایت لایق انتخاب گردیند در زمان ظهورش به لسان مبارکش اعلان

 

 

 

 

 

 

ظهور حضرتش را به ندا سر خواهند داد و از آن پس ایشان و جنودش به عنوان سردار سپاه آخرزمان و جنود لایق و برحقش

 

 

 

 

 

 

 

نشان ولایت را به دستان مطهر صاحب آخرینش در عصری که عصر آخرالزمانش نامیدند و ولایت غایب و حاظر امروز امام

 

 

 

 

 

 

 

 

مهدی موعود عج تحویل خواهند گرفت و آن روز روز پایان مستکبرین به زیرلگام کشیده مظلومین و منافقین نالایقی که ولی

 

 

 

 

 

 

 

 

 

حی خود را چون اهل کوفه که مولا و ولی خود امام حسین عج را به افتخار و مقام ومنزلت و جایگاه شهادت شهید نمودند و

 

 

 

 

 

 

 

 

 

امروز هم در زمان ولایت حضرت آقام سید علی مشهور و نقاب برچیده شده اند و خوارجی که مولای متقیان امام علی ع را

 

 

 

 

 

 

 

 

به قرآن های بر سرنیزه کرده ظالمین و ولایت فروشان ظالم و منکر ولایت حی آن تاریخ و جهل سپاهیان دیروز ولایت و

 

 

 

 

 

 

 

 

 

منارقین منافق تبار از دین خارج شده و نالایق بر زیر پرچم کفر نه  ولایت فریب ظاهر شده و با مال و قدرت  مکاران و کفار که دیروز ادای در سنگر و پشت

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 جامه ولایت نمازی مکر گون را بجا می آوردند  و  ولی حی و رحیم با همه فهم و رسد طریق آنان در اجرای فضل به خاک کشاندن فتنه آنها صبر وعمل به طریق را

 

 

 

 

 

 

 

 

 

برگزیدند که خدا حافظ و پاسدار درک وفضل اولاد رسول اعظم ص باشد. به خاطر حفظ حریم ولایت و رحمت ولایت تا تاریخ نمود جهل و عصیان

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 اخوی دانی جزا و عقوبت اخروی و دنیوی برای  کسی که از روی درک و از روی دشمنی با خاندان عصمت و طهارت و ذریه های واولاد برگزیده و منصوب برعدل و علم و

 

 

 

 

 

 

 

 

عدالت ایشان در هر عصر خصوصا عصری که به عصر آخر الزمان به اسناد و روایات معتبر وجاذم شهره خاص و عام لایق و فاضل و اندیشمند شهره گشته و و جهل و

 

 

 

 

 

 

 

 

 

کفر از روی جهل و عناد مسلما در برابر این واقعه که حکما بر نابودی برکندن سازمان و بقای آنها دلالت دارد چه از خود نشان می دهد و در مقابل چه بایذ اندیشید و هر

 

 

 

 

 

 

 

عملی چه گونه تعبیری برخود بار بر قاعده لزوم و لاضرر بر خود بار می بینددشمنی با ولایت حی خود یعنی امام علی ع حکم جاری نکردند و این فریب خوردگان روباه

 

 

 

 

 

 

 

 

 

مکار عصر و نالایقین فریب خورده

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

این مناعدین خدا و پیامبر و ولایت را به مال دنیای و قدرت نالایقی که معاویه در آن روز و صاحب نفاق در این عصر نسبت به

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

ولایت حی .و حاظر و موعود تاریخ(سید علی حسینی خامنه ای جانهای همه جنود سپاهش به فدای شریعت و هدف و

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

مسیر زمان سیرولایت و وجود نازنین خود ایشان و فرزند عارف و با کمال ایشان که خود آموزگار درس ولایتند گردد

 

 

 

 

 

 

 

 

 

انشاءالله)سرکشیدند با ظهور امام معصوم مهدی عج و سالار سپاه بعد از ظهورش که نخواهد بود جزء وجود لایق با عنوان

 

 

 

 

 

 

 

 

 

تاریخیش سید خراسانی اولایت حی و سالار و سردار سپاه من بعد از ظهور ولی عصر عج به تمام این نجاسات و کثافات و

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

نالایقین توبه اش به قعر جهنم به فضل و عدل الله پاک خواهد گردید و پیروز و جاوید کسانی هستند که راوی و جاری و تابع و

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

عارف و لایق این مقام و منزلت و جایگاه گردیده اند خواهد شد انشاءالله به الله و اخص و اصل کلام بر شما اخوی ولایت

 

 

 

 

 

 

 

 

مدارم که درس استاد به فاضل و لایقش پس دادن سنت ولایت شناسان است قبول این جسارت که من نمودم و سخن از

 

 

 

 

 

 

 

حدالاحقرم فراتر به لسان خویش جاری کردم ولی این همان سنت امام معصوم سید الشهداءحضرت امام حسین ع و یاران

 

 

 

 

 

 

 

 

 

و خاندان ولایت محورش برای شهید شدند {رسالت امر به معروف و نهی از منکر}و تنها کسانی درک کننده حقیقت ولایت

 

 

 

 

 

 

 

 

 

عارف به آخرالزمان هستند که رسالت امام حسین ع و یاران و ثلاله پاک و معصوم وبالیاقت و منتخبش را شناختند و یاریشان

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

کردند     ما از خداوند به تبعیت از ولی حی و مطابق شرع حاکم بلا منافصه شرع اسلام و شریعت اثناعشری صرف بی هیچ پسوند و نشانه ای صوفی گرانه و طریقتی

 

 

 

 

 

دیگر را تعیید کننده از باب شکلی و ماهوی نه مرگ کسی را در ابتدا طلب می کنیم ونه بقای کسی رادر نفاق و جهل و کفر و عناد و دشمنی و ستیز بلکه وفاق و برادری

 

 

 

را اهم و سرلوحه خطابه رسول اعظم خویش برمی گزینیم و به فرمان و اندیشه و فرموده ولی خویش آنچه صلاح زمان حی خویش است را همچو لبیکی که از پی نام

 

 

 

 

خویش که به جنود استشهادی گمنام حضرت امام مصلح و الرحیم سید و شریف حاج علی حسینی خامنه ای (هستیم به فدایش )شهره و مورد وحشت هر ظالم و

 

 

 

 

 

 

 

مناعد و کافر و دشمنیم به شریعت خود عمل می کنیم


کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط کیوان گیتی نژاد 91/10/28:: 11:13 صبح     |     () نظر


 
دو خصیصه لازم برای مسئولین از منظر رهبر انقلاب

آنجا که فتنه گران خود را از جسارت به ناب ترین ارزش های انقلاب اسلامی و حتی جسارت به ساحت حضرت اباعبدالله (ع) بری نداسته و حتی پس از مشخص شدن دست های بیگانگان ابراز برائت نکردند، مشخص می شود بصیرت لازمه جدایی ناپذیر سیاست است .زمانی که برخی مسولان برای احقاق حق خود و یا سازمان و دستگاه مطبوعشان حاضر شوند، جو جامعه را ملتهب و نا آرام کنند، ضرورت گذشت، فداکاری و بصیرت بر همگان به وضوح روشن می گردد.

به گزارش قسم، مقام معظم رهبری در دیدار فرماندهان گردانها، گروهانها و دسته های عاشورایی نیروهای مقاومت بسیج در تاریخ 22/4/1371 درس ها و عبرت های عاشورا را تبیین نمودند.

جهت اول که به آن خواهیم پرداخت، درس های عاشوراست. درس هایی کاربردی که برای همه بالاخص مسئولان و سیاستمداران جامعه بسیار مفید است.

* رهبر معظم انقلاب در فراز اول این سخنرانی فرمودند: " عاشورا درس می دهد که برای حفظ دین، باید فداکاری کرد." و ادامه دادند "درس می دهد که در ماجرای دفاع از دین، از همه چیز بیشتر، برای انسان، بصیرت لازم است. بی بصیرت ها فریب می خورند. بی بصیرت ها در جبهه ی باطل قرار می گیرند؛ بدون اینکه خود بدانند. همچنان که در جبهه ی ابن زیاد، کسانی بودند که از فسّاق و فجّار نبودند، ولی از بی بصیرت ها بودند."



* الگوهای فداکاری و بصیرت



با نگاهی بر زندگی سراسر عزت پیامبر اسلام(ص) و اهل بیت(ع) گرانقدر ایشان نمونه های بارزی از فداکاری را می توان یافت. چه آنجا که نبی مکرم اسلام(ص) از مکه به مدینه مهاجرت کرد و در راه ایمانش قبیله خود را ترک نمود و چه فداکاری های امیرالمومنین علی (ع) در جنگ های مختلف، شب لیله المبیت و خوابیدن در بستر به جای پیامبر(ص) و شهادت در محراب نماز.

یا پس از آن بزرگواران سکوت مصلحتی امام حسن مجتبی(ع) در قبال حق به غصب شده خلافت، زندگی و شهادت مظلومانه آن حضرت.

همچنین قیام حضرت اباعبدالله الحسین(ع) و خانواده و یاران آن حضرت نیز نمونه بارز فداکاری برای حفظ دین است. چنانکه آن حضرت فرمودند: "اگر حفظ دین جدم محمد(ص) جز با ریختن خون من حفظ نمی شود پس ای شمشیر ها مرا دریابید" و اینگونه با نثار کردن خون خود انحرافات عمیق امویان را برهمگان ساختند.



* کیان و حر ، نمونه فداکاری و بصیرت



نمونه دیگر در زمان قیام مختار ثقفی ، کیسان ابوعمره (کیان) فرمانده ایرانی لشکر وی است که در ماجرای جنگ با زبیریان از مختار خواست تا برای جلوگیری از ایجاد بحث های قومیتی عرب و عجم و ایجاد درگیری داخلی فرد دیگری را به عنوان فرمانده لشکریان برگزیند.

اگر بخواهیم برای بصیرت داشتن در عرصه سیاست و مسئولیت نیز مثال هایی بیاوریم ، نمونه ای از آن حربین یزید ریاحی است که علیرغم فاسق نبودن در لشکر یزید بود و با هدایت امام و مراجعه به وجدان آگاه، توانست با بصیرت خود راه حق را از باطل تشخیص دهد و در نهایت به لشکر امام بپیوندد.



* بی بصیرت ها در لشکر دشمن



آنجا که مقام معظم رهبری فرمودند: بی بصیرت ها نادانسته در لشکر دشمن قرار می گیرند، نیز نمونه های بسیاری دارد که نمونه تاریخی آن همان قیام مختار است و آنهایی که با براه انداختن مسائل قومیتی و ایجاد شک و شبهه اختلاف راه انداخته و موجب کشته شدن ابوعمره شدند.

همچنین نمونه امروزی و بارز آن نیز فتنه گران و سران فتنه هستند که بعضی از آنها ندانسته و با هدایت دشمنان نظام جمهوری اسلامی و در صف لشکریان دشمن بر ضد این نظام مقدس که ثمره خون هزاران شهید است حرکات تخریبی، مزدورانه و براندازانه انجام دادند.

در عرصه سیاست فداکاری و بصیرت هردو لازم است و اگر سیاستمداران خود را مجهز به این دو خصیصه ننمایند، ممکن است به سرنوشتی مانند آنچه ذکر شد دچار شوند.



*بصیرت و فداکاری، لازمه جدایی ناپذیر سیاست



آنجا که فتنه گران خود را از جسارت به ناب ترین ارزش های انقلاب اسلامی و حتی جسارت به ساحت حضرت اباعبدالله (ع) بری نداسته و حتی پس از مشخص شدن دست های بیگانگان ابراز برائت نکردند، مشخص می شود بصیرت لازمه جدایی ناپذیر سیاست است .

زمانی که برخی مسولان برای احقاق حق خود و یا سازمان و دستگاه مطبوعشان حاضر شوند، جو جامعه را ملتهب و نا آرام کنند، ضرورت گذشت، فداکاری و بصیرت بر همگان به وضوح روشن می گردد.



امام خامنه ای (دامت برکاته) در همان سخنرانی فرمودند:

این ها درس های عاشوراست. البته همین درس ها کافی است که یک ملت را، از ذلّت به عزّت برساند. همین درس ها می تواند جبهه ی کفر و استکبار را شکست دهد. درس های زندگی سازی است.




کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط کیوان گیتی نژاد 91/9/14:: 5:35 عصر     |     () نظر

 

برنامه مراسم عزاداری ایام محرم در حضور حضرت آیت‌الله خامنه‌ای چاپ پست الکترونیکی
دوشنبه ، 29 آبان 1391 ، 16:13

همزمان با فرارسیدن ایام سوگواری حضرت اباعبدالله‌الحسین علیه‌السلام، امسال نیز همچون سال‌های گذشته مجلس عزاداری در حضور رهبر معظم انقلاب برگزار خواهد شد.

 

به گزارش پایگاه خبری"سید علی" به نقل از پایگاه اطلاع رسانی مقام معظم رهبری، همزمان با فرارسیدن ایام سوگواری حضرت اباعبدالله‌الحسین علیه‌السلام، امسال نیز همچون سال‌های گذشته مجلس عزاداری در حضور رهبر معظم انقلاب برگزار خواهد شد.
به گزارش KHAMENEI.IR، این مراسم از هفتم تا یازدهم محرم (1434 ه. ق) برابر با پنج‌شنبه 91/9/2 تا دوشنبه 91/9/6، به مدت 5 شب، همراه با اقامه‌ی نماز جماعت مغرب و عشا در حسینیه امام خمینی(ره) واقع در خیابان فلسطین، تقاطع خیابان آذربایجان برگزار می‌شود. همچنین هر شب قبل از اقامه‌ی نماز مغرب و عشاء، احکام شرعی توسط حجت‌الاسلام فلاح‌زاده بیان می‌شود.
از عموم مردم عزیز و عاشقان اهل بیت عصمت و طهارت علیهم‌السلام دعوت می‌شود تا در این مراسم شرکت فرمایند.
برنامه‌ی این مراسم به شرح زیر است:

ایام مراسم تاریخ قبل از منبر سخنران عزاداری
شب اول
پنج‌شنبه
7 محرم
91/9/2

قرائت قرآن: ابوالقاسمی
دعای توسل: مهدی سماواتی

حجت‌الاسلام صدیقی میثم مطیعی
شب دوم
جمعه
8 محرم
91/9/3

مرتضی طاهری

حجت‌الاسلام سیداحمد خاتمی محمود کریمی
شب سوم
شنبه
9 محرم
91/9/4
منصور نورائی حجت‌الاسلام پناهیان سعید حدادیان
شب چهارم
یکشنبه
10 محرم
91/9/5
سیدمحمد موسوی حجت‌الاسلام رفیعی مهدی سلحشور
شب پنجم
دوشنبه
11 محرم
91/9/6

صادق آهنگران

حجت‌الاسلام عالی محمدرضا طاهری

کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط کیوان گیتی نژاد 91/9/3:: 6:43 عصر     |     () نظر

های کلانی مثل ماجرای مذاکره و رابطه با آمریکا مقام معظم رهبری است، ایشان مقابل پیشنهادها و ادعاها پاسخ هایی را به ایالات متحده داده اند، پاسخ

هایی که هیچگاه طرف مقابل را دلخوش ننموده است؛ برخی از این پاسخ ها مربوط به شرایط کنونی آمریکا و چرایی عدم پذیرش این تقاضاهاست و برخی دیگر نیز مربوط به

از سوى آن رژیم نسبت به ملت ایران است؛ از سال 1332 تا امروز، بعد از پیروزى انقلاب هیچ روزى نبوده است که آمریکا نسبت به ملت

ایران نیت خیرى داشته باشد."[1] آنچه که در مذاکره و ایجاد روابط مهم است اعتماد دو طرف است، این اعتماد را می توان از راه های مختلف به دست آورد یکی از این راه ها

ضمانت اجرایی است، مثلا تعیین خسارت های مالی، تهدید های نظامی، توازن قوا و...، ایالات متحده نشان داده است که هیچکدام از موارد فوق را به عنوان پشتوانه اعتماد آ

فرینی قبول نمی کند، چرا که اهرم های س

شروطی است که جمهوری اسلامی برای شروع مذاکرات مطرح نموده است. تمایل آمریکا برای مذاکره با ایران امر جدیدی نیست و از زمان قطع روابط تا به حال آمریکا به بهانه

های مختلف به دنبال تجد

مدتی است که بحث درباره مذاکره با آمریکا در کشور اوج گرفته است، این اوج گیری بعد از سفر رئیس جمهور به نیویورک و اتخاذ برخی مواضع از جانب ایشان و همچنین به

دنبال داغ شدن تبلیغات انتخاباتی در آمریکا به وجود آمده است؛ از سوی دیگر، دولت بارک اومابا در تلاش است تا با حل موقتی مشکل ایران بتواند خود را ضد تنش معرفی

کرده و اعتماد مردم آمریکا را به خود جلب کند، از همین رو شاهد پیغام ها و حرف های اخیر دولت آمریکا مبنی بر آمادگی برای مذاکره با ایران هستیم. البته این اعلام آمادگی ا

مر جدیدی نیست، تمایل آمریکا برای مذاکره با ایران بر سر مساله عراق در سال 1384، ادعای اوباما در اوایل دولت خود مبنی بر تمایل برای برقراری رابطه با ایران، تبریک نوروز

به مردم ایران توسط اوباما و پیام های اخیر از جمله مواردی است که دولت آمریکا تمایل خود را بیان کرده است. در جمهوری اسلامی ایران تعیین کننده و تصمیم گیرنده اصلی

در مورد سیاست یدی روابط بوده است 1- علت عدم پذیرش مذاکره الف - گذشته ناسالم آمریکا "مشکل ملت ایران با آمریکا مشکل کارهاى امروز نیست؛ مشکل

پنجاه و چند سال موذیگرى و خباثت یاسی بین المللی به گونه ای تنظیم شده که ایالات متحده می تواند آن را به سمت خود تغییر دهد از همین رو ابتدای مذاکره با

آمریکا انتهایی جز رویارویی جدی و یا پایین آمدن از مواضع نخواهد داشت. در واقع با توجه به پیشنیه آمریکا اگر شروعی بر مذاکرات اتفاق بیافتد نهایتا یا باید به خواسته های

طرف مقابل تن داد و یا آنکه تقابل را جدی نمود که این همان نقطه ای است که امروزه در آن قرار داریم، تلاش آمریکا برای حل مساله گروگان گیری به صورت غیر دیپلماتیک که

منجر به حادثه طبس شد به خوبی شاهد این مدعاست. به دلیل همین سابقه ناسالم است که مقام معظم رهبری فرمودند" دشمن حتى اگر دانه‌ى خرمائى هم به ما

بدهد نمى‌توان مطمئن بود که آن را انباشته از زهرى کشنده نکرده باشد." ب - مشکل ریشه ای و گفتمانی با آمریکا بسیاری از کشور ها بر سر مساله ای و یا سیاستی

دچار مشکل می شوند اما بعد از مدتی با یکدیگر به مذاکره نشسته و تنش را کاهش می دهند، این رفتار را در سیاست خارجی ایران نیز می توان مشاهده نمود؛ این

مذاکرات و کنار آمدن ها زمانی اتفاق می افتد که اختلاف بر سر منافع حیاتی نباشد. منافع حیاتی کشورها منافعی است که حیات و بقای یک نظام سیاسی کشور به آن

مرتبط باشد به عنوان مثال حفظ استقلال کشور، دفاع از کیان اسلام از اهداف حیاتی نظام جمهوری اسلامی است به این معنا که اگر جمهوری اسلامی ایران بخواهد بر سر

این منافع حیاتی مذاکره نماید و آنان را به خطر اندازد چرایی وجود نظام اسلامی در ایران زیر سوال می رود و این یعنی پایان دادن به حیات جمهوری اسلامی. اختلافات ایران با آ

آمریکا از سنج همین منافع حیاتی است، اختلاف بر سر یک مساله سیاسی نیست، از همین رو مذاکره با آمریکا یعنی تیشه به ریشه خود زدن و تمامیت خود را از بین بردن

که قطعا چنین اقدامی بدور از عقل است. "مسئله‏ ما با آمریکا این نیست که حالا بر سر دوتا موضوع جهانى یا بین‏ المللى یا منطق ه‏اى باهم اختلاف نظر داریم، برویم

بنشینیم با مذاکره‏ حل کنیم. مسئله مثل مسئلهى مرگ و زندگى است؛ مسئله‏ هست و نیست است"[2] این اختلاف گفتمانی و مبنایی ریشه در تقابل روحیه اسلام

گرایی مردم ایران و خوی استکباری آمریکا دارد. "دشمنىِ نظام مستکبر امریکایى و هر مستکبرى در دنیا با نظام اسلامى، به خاطر پرچم برافراشته‏ عدالت است؛ به خاطر این

است که می ‏بیند با نام اسلام و با تعالیم والاى اسلام کشورى دارد به سمت رشد و توسعه و پیشرفت علمى و عملى حرکت می کند؛ می داند که‏ این، جلوى نفوذ آن‏ها را

خواهد گرفت."[3] ج - مذاکره عامل تشدید فشارهای آمریکا " شما وقتى با کسى قهرید، وقتى با کسى حرف نمی زنید، رودربایستى باهم ندارید. در مقابلِ هم، هیچ حالت

توقّعى وجود ندارد. اما وقتى با کسى مذاکره‏ شروع شد؛ پشت میز نشستید؛ یک قهوه باهم خوردید؛ یک گپ دوستانه هم در کنارش باهم زدید؛ در فلان محفل بین ‏المللى

نشستید و با همدیگر یک ‏خرده درد دل کردید؛ بعد رودربایستى به وجود مى‏ آید. آن‏وقت، اوّلِ شروعِ تحمیلات است."[4] مذاکره و شروع روابط دیپلماتیک قطعا محدودیت

هایی را به همراه خود خواهد آورد، تن دادن به این محدودیت ها در شرایطی درست خواهد بود که طرف مقابل روحیه استکباری نداشته باشد و دنبال سلب استقلال و از بین ب

ردن منافع حیاتی طرف دیگر مذاکره نباشد. در غیر این صورت محدودیت هایی که نتیجه طبیعی هر مذاکره ای است مانع از دفاع تمام قد از خود می شود. تجربه تلخ مذاکره

تشکیلات خودگران فلسطین با اسرائیل به خوبی این خطر را گوشزد می کند. نتیجه های مذاکرات یاسر عرفات و اسرائیل در این 3 مورد خلاصه می شود: قبول رژیم اشغالگر

قدس لگدمال کردن حکومت تازه فلسطین اجبار روسای تشکیلات خودگران برای تعقیب مبارزان فلسطینی و درنتیجه کاشت تخم کینه در میان فلسطینی ها[5] " بدبختی

 هاى انقلاب‏ هاى دنیا و تسلّط و نفوذ آمریکا همان‏طور که عرض کردم از همین‏جا (مذاکره) شروع شد. مثل کشورهایى که بنده نمىی خواهم اسم آن‏ها را بیاورم. امروز هم آن

کشورهاى بیچاره، غالباً چهره‏ هاى بسیار بدى دارند. این است که روى مذاکره فشار مىی آورند." بدبختی هاى انقلاب‏ هاى دنیا و تسلّط و نفوذ آمریکا از سازش با استکبار

نشأت می گیرد 2- شرایط جمهوری اسلامی برای مذاکره و بر قراری رابطه الف - تغییر رفتار آمریکا همانگونه که در قسمت قبل بیان شد، ایالات متحده از خود سابقه و

 گذشته نامناسبی در ذهن مردم ایران به جای گذاشته است. برای شروع مذاکرات و پذیرش مذاکره توسط جمهوری اسلامی، ایالات متحده باید گذشته خود را جبران نماید

تا حداقل شرط مذاکره که همان ایجاد اقلی از اعتماد هست به وجود آید. در سال 84 آمریکا به منظور حل مساله عراق پیشنهاد مذاکره سه جانبه به ایران داد، مقام معظم

رهبری در مورد رفتار آمریکایی ها در پیشنهاد دادن خود اینگونه می فرمایند: " امریکایی ها در همین قضیه هم روح سلطه‌جویى و زیاده‌طلبى و دروغگویى خودشان را نشان

دادند. این‌طور وانمود کردند که گویا ایران مى‌خواهد در مسائل گوناگون خود با آمریکا مذاکره کند. تعبیرات بسیار نامناسب و زشتى را هم به کار بردند؛ بعضى از مسئولین

امریکایى بر اثر همان خوى تکبر و دروغگویى، حتى گفتند این به منزله‌ى احضار مسئول ایرانى است. من عرض مى‌کنم، دولت آمریکا غلط مى‌کند که مسئول ایرانى را احضار

کند."[6] چنین تجربه هایی جمهوری اسلامی را واداشته است تا شرط تغییر رفتار آمریکا را برای مذاکره معین نماید. اگر ایالات متحده نخواهد و یا حتی نتواند پیشینه خود را

جبران نماید چه توقعی از جمهوری اسلامی است که از قبل تاسیس، خود را در مقابل ایالات متحده می دید به پای میز مذاکره بیاید، قطعا در مذاکره باید چیزی گرفته شده و

چیزی داده شود، وقتی آمریکا به دنبال همان سیاست استیلای خود است، مذاکره ای رخ نخواهد داد؛ "شما تغییر کنید، ما هم رفتارمان تغییر خواهد کرد. شما تغییر نکنید،

ملت ما این سى سال را روزبه‌روز آبدیده‌تر و متحمل‌تر و قوى‌تر و باتجربه‌تر شده است"[7] تا زمانی که آمریکا به دنبال همان سیاست استیلای خود است، مذاکره ای رخ ن

خواهد داد ب - مذاکره بر غیر ارزش های دینی و انقلابی "صرف این‌که شما بروید با آمریکا بنشینید حرف بزنید و مذاکره کنید، مشکلات حل مى‌شود؟ این‌طورى که نیست.

مذاکره در عرف سیاسى، یعنى معامله. مذاکره با امریکا، یعنى معامله با امریکا. معامله، یعنى داد و ستد؛ یعنى چیزى بگیر، چیزى بده. تو از انقلاب اسلامى، به آمریکا چه

مى‌خواهى بدهى، تا چیزى از او بگیرى؟ آن چیزى که شما مى‌خواهید به آمریکا بدهید، تا در مقابل از او چیزى بگیرید، چیست؟ ما چه مى‌توانیم به آمریکا بدهیم؟ او از ما چه

مى‌خواهد؟ آیا مى‌دانید که او چه مى‌خواهد؟ و ما نقموا منهم الّا ان یؤمنوا باللَّه العزیز الحمید. واللَّه که آمریکااز هیچ‌چیز ملت ایران، به قدر مسلمان بودن و پایبند بودن به ا

سلام ناب محمّدى، ناراحت نیست. او مى‌خواهد شما از این پایبندیتان دست بردارید. او مى‌خواهد شما این گردنِ برافراشته و سرافراز را نداشته باشید؛ حاضرید؟"[8] آ

مریکای کنونی و با رفتار های کنونی مصداق همان آیه ای است که مقام معظم رهبری فرمودند یعنی: " آنان از مؤمنان چیزى ندیده بودند که مجازاتشان کنند یا چیزى را انکار

نکردند یا از چیزى کراهت نداشتند، جز آنکه آن مؤمنان به خدا ایمان آورده بودند" قطعا هیچ ملتی حاضر نیست بر سر دین خود به مذاکره بنشیند از همین رو آمریکا باید قبول

نماید که مذاکره بر غیر از ارزش ها و دین ملت ایران باشد، در واقع مانند اکثر مذاکرات دنیا بر سر مسائل سیاسی دو طرفه باشد، اما ایالات متحده آمریکا به دلیل در تقابل

دیدن خود با تفکرات دینی مردم ایران اصلی ترین مشکل را بر سر راه خود همین تفکرات دیده و سعی در حذف آنان دارد، از همین رو مذاکره با آمریکا عملا کار بیهوده ای است

چرا که طرف مقابل چیزی را می خواهد که دادن آن اصلا معقول نیست آن وقت نتیجه مذاکرات جز تشدید عداوت ها چیزی دیگر نخواهد بود. ج - تفهیم آمریکا این شرط به

خلاف دو مورد قبل در مورد مسئولین ایرانی است. در مذاکرات جدای از مواضع قاطع و محکم و دفاع از حقوق مسلمین باید مساله تفهیم آمریکایی ها را هم جدی گرفت؛ آ

 

مریکا نسبت به ملت های مسلمان بسیار ظلم کرده است، آمریکا تلاش و سعی می نماید که مسلمین را نسبت به دین خود سست نموده و از پایبندی مسلمانان به آن کم

نماید، حقوقی که آمریکا از ملت ایران در دست دارد باید برگرداند، اینها مواردی است که باید آمریکا آنان را درک نماید. در ماجرای تقاضای آمریکا برای مذاکره بر سر مساله

عراق مقام معظم رهبری فرموند: " مسئولین ذى‌ربط کشور ما اگر مى‌توانند با هدف تفهیم و حالى کردن به امریکایی ها در قضیه‌ى عراق، مطلبى را به آنها منتقل کنند،

مانعى ندارد؛ اما اگر مذاکره به معناى این است که یک عرصه‌اى باز شود براى اینکه طرف زورگو و پُررو و مکّار با اتکاى به زور بخواهد حرفهاى خودش را به طرف تحمیل کند، این

مثل بقیه‌ى موارد، همچنان که اعلام کردیم، ممنوع خواهد بود" در این سخنرانی بر مساله تفهیم لزوم ایجاد امنیت در عراق تاکید شده است. از همین رو واضح است که

منظور از تفهیم آمریکایی ها به دست برداشتن از برخی سیاست هاست. جمعبندی: با توجه به پاسخ های مقام معظم رهبری در مورد علت عدم پذیرش مذاکره و شروطی

که برای آن بیان شده است، می توان نتیجه گرفت که مقابل پیام های آمریکایی ها، جمهوری اسلامی تغییر موضوعی نخواهد داد زیرا هنوز شرایط مذکور محقق نشده است، ا
لبته باید به این نکته توجه نمود که ممکن است در مساله ای خاص شروط فوق محقق شود که در آن صورت می توان بدون مذاکره و شروع مذاکرات که هنوز شروط آن محقق

نشده است تنها به رفع آن مساله خاص پرداخت. -------------------------------------------------------------------------------- [1] بیانات در دیدار دانش آموزان و دانشجویان در

آستانه سیزده آبان،8/8/1387 [2] بیانات در دیدار دانش آموزان و دانشجویان در آستانه سیزده آبان،8/8/1387 [3] بیانات در دیدار مردم رفسنجان، 18/ 02/ 1384 [4] بیانات در

دیدار دانش آموزان و دانشجویان در آستانه سیزده آبان، 11/8/1387 [5] بیانات در چهارمین کنفراس بین المللی حمایت از فلسطین، 14/12/1387 [6] بیانانت در دیدار زائران و

مجاوران امام رضا(ع)، مشهد، 1/1/1385 [7] بیانات در دیدار زائران و مجاوران امام رضا(ع)، مشهد مقدس 1/1/88 [8] دیدار با معلمان و کارگران، 12/2/69 منبع:دیدبان

برچسب ها5+1استکباراسلامامام خامنه ایامریکادیدگاه رهبریدیپلماسیرهبر انقلابسیاستشرطشروطشروط رهبر انقلابشناخت رهبریشیطان بزرگعراقمذاکرهمستکبرمیز

مذاکرهنظر رهبرینیویورککاخ سفید مطالب مرتبط امام خامنه ای:آنها بیجا میکنندسوال و ادعا میکنند برائت از مشرکین در کلام امام خامنه ای


کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط کیوان گیتی نژاد 91/8/10:: 1:53 صبح     |     () نظر

 

 

 

حضرت آیت‌الله بهجت(ره) در پاسخ‌های آیت‌الله بهجت» درباره ولایت فقیه و محدوده اختیارات آن می‌فرماید:

می‌دانیم که دین اسلام آخرین دین، و احکام و قوانین اسلام آخکتاب «پرسش‌های شما، رین مقرراتی است که از ذات مقدس پروردگار وضع شده است، و پیغمبری بعد از خاتم انبیا صلی‌الله علیه و آله نخواهد آمد ‌و کتابی آسمانی بعد از قرآن کریم فرستاده نخواهد شد و باید این کتاب تا قیام قیامت، کتاب قانون بوده و عترت اهل‌بیت پیامبر اکرم علیهم‌السلام، مبیّن آن باشند.

و نیز روشن است که امت محمدی صلی‌الله علیه وآله در زمان حضرت حجت و معصوم حق، هر چند در زندان یا در حال تبعید باشند، می‌توانند وظیفه خود را ولو با مشقت بسیار و تحمل مشکلات فراوان به دست آورند. ولی سخن درباره زمان غیبت کبرای حجت حق است که در این موقعیت نمی‌توان برای مسئله بیش از سه صورت فرض کرد:

 

1- کتاب خدا و احکام و قوانین دین تعطیل شود؛

2- خود به خود بماند، یعنی خودش وسیله ابقای خود باشد؛

3- نیاز به سرپرست و حاکم و مبیّن دارد که همان ولی امر و مجتهد جامع‌الشرایط است.

فرض اول عقلا و نقلا باطل است، زیرا دین مبین اسلام، آیین خاتم است و تا ختم نسل بشر باید راهنما و آیین امت باشد.

و فرض دوم نیز باطل است، زیرا قانون خود به خود اجرا نمی‌شود و نیاز به شخص و یا اشخاص دارد تا آن را حفظ و به اجرا در آورند.

ناچار باید به فرض سوم قائل باشیم و بگوییم:‌ جامعه مسلمین را باید ولی امر به همت شئونات و ابعاد آن اداره کند.

از سوی دیگر نیز روشن است که جامعه نیاز به تشکیلات فراوان از جمله: ارتش، آموزش و پرورش، دادگستری و ... دارد، لذا باید دست ولی فقیه، در همه شئونات مادی و معنوی، مبیّن، شارح، راهنما و حلال مشکلات باشد.

در نتیجه، ولی فقیه باید تمام شئونات امام معصوم (ع) به استثنای امامت و آنچه را که مخصوص امام معصوم است داشته باشد تا بتواند اسلام را در جامعه پیاده کند ‌وگرنه در صورت عدم وجود تشکیلات حکومتی، دشمنان نخواهند گذاشت که حکومت و آئین اسلامی عملی شود. دلیل دیگر اینکه با استدلال خلف می‌توان گفت: هیچ جامعه و کشوری با هرج و مرج پایدار نمی‌ماند از این رو باید قانون و حاکم و حکومتی در آن حکمفرما باشد و اگر حکومت طاغوت حاکم باشد دین مبین اسلامی باقی نمی‌ماند و این خلاف فرض است چون گفتیم به دلیل عقلی و نقلی باید دین مبین اسلام تا قیام قیامت باقی بماند؛

«وَمَن یَبْتَغِ غَیْرَ الإِسْلاَمِ دِینًا فَلَن یُقْبَلَ مِنْهُ»؛ هر کس دین دیگری غیر از اسلام را بجوید، هرگز از او پذیرفته نمی‌شود.


کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط کیوان گیتی نژاد 91/8/2:: 8:59 عصر     |     () نظر

هنگامی که موسی بن جعفر پس از سال ها حبس در زندان هارونی مسموم و شهید شد در قلمرو وسیع سلطنت عباسی اختناقی کامل حکم فرما بود. در آن فضای گرفته  که به گفته ی یکی از یاران علی بن موسی علیه السلام "ازشمشیر هارون خون می چکید" بزرگترین هنر امام معصوم و بزرگوار ما آن بود که توانست درخت تشیع را از گزند توفان حادثه به سلامت بدارد و از پراکندگی و دل سردی یاران پدر بزرگوار مانع شود. با شیوه ی تقیه آمیز شگفت آوری جان خود را که محور و روح جمعیت شیعیان بودن حفظ کرد و در دوران قدرت مقتدرین خلفای بنی عباس و در دوران استقرار و ثبات کامل آن رژیم مبارزات عمیق امامت را ادامه داد. تاریخ نتوانسته است ترسیم روشنی از دوران ده ساله ی زندگی امام هشتم در زمان هارون و بعد از او در دوران پنج ساله ی جنگ های داخلی میان خراسان و بغداد به ما ارائه کند اما به تدبر می توان فهمید که امام هشتم درا ین دوران همان مبارزه ی دراز مدت اهل بیت را که در همه ی اعصار بعد از عاشورا استمرار داشته با همان جهت گیری و همان اهداف ادامه می داده است.

هنگامی که مأمون در سال صد و نود و هشت از جنگ قدرت با امین فراغت یافت و خلافت بی منازع را به چنگ آورد یکی از اولین تدابیر او حل مشکل علویان و مبارزات تشیع بود. او برای این منظور تجربه ی همه ی خلفای سلف خود را پیش چشم داشت. تجربه ای که نمایشگر قدرت و وسعت و عمق روزافزون آن نهضت و ناتوانی دستگاه  های قدرت از ریشه کن کردن و حتی متوقف و محدود کردن آن بود. او می دید که سطوت (=غلبه. وقار) و حشمت هارونی حتی با به بند کشیدن طولانی و بالاخره مسموم کردن امام هفتم در زندان هم نتوانست از شورش ها و مبارزات سیاسی نظامی تبلیغاتی و فکری شیعیان مانع شود. او اینک در حالی که از اقتدار پدر و پیشینیان خود نیز برخوردار نبود و به علاوه بر اثر جنگ های داخلی میان بنی عباس سلطنت عباسی را در تهدید مشکلات بزرگی مشاهده می کرد بی شک لازم بود به خطر نهضت علویان به چشم جدی تری بنگرد.

ادامه ی مطلب

 

شاید مأمون در ارزیابی خطر شیعیان برای دستگاه خود واقع بینانه فکر می کرد. گمان زیاد بر این است که فاصله ی پانزده ساله ی بعد از شهادت امام هفتم تا آن روز و به ویژه فرصت پنج ساله ی جنگ های داخلی جریان تشیع را از آمادگی بیشتری برای برافراشتن پرچم حکومت علوی برخوردار ساخته بود.

مأمون این خطر را زیرکانه حدس زد و درصدد مقابله با آن برآمد و به دنباله ی همین ارزیابی و تشخیص بود که ماجرای دعوت امام هشتم از مدینه به خراسان و پیشنهاد الزامی ولیعهدی به آن حضرت پیش آمد و این حادثه که در همه ی دوران طولانی امامت کم نظیر و یا در نوع خود بی نظیر بود تحقق یافت.

ولیهدی امام هشتم

اکنون جای آن است که به اختصار حادثه ی ولیعهدی را مورد مطالعه قرار دهیم. در این حادثه امام هشتم علی به موسی الرضا در برابر یک تجربه ی تاریخی عظیم قرار گرفت و در معرض یک نبرد پنهانی سیاسی که پیروزی یا ناکامی آن می توانست سرنوشت تشیع را رقم بزند واقع شد. در این نبرد رقیب که ابتکار عمل را به دست داشت و با همه ی امکانات به میدان آمده بود مأمون بود. مأمون با هوشی سرشار و تدبیری قوی و فهم و درایتی بی سابقه قدم در میدانی نهاد که اگر پیروز می شد و اگر می توانست آن چنان که برنامه ریزی کرده بود کار را به انجام برساند یقینا به هدفی دست می یافت که از سال چهل هجری یعنی از شهادت علی بن ابی طالب هیچ یک از خلفای اموی و عباسی با وجود تلاش خود نتوانسته بودند به آن دست یاند یعنی می توانست درخت تشیع را ریشه کن کند و جریان معارضی را که همواره همچون خاری در چشم سردمداران خلافت های طاغوتی فرورفته بود به کلی نابود سازد.

اما امام هشتم با تدبیری الهی بر مأمون فائق آمد و او را در میدان نبرد سیاسی ای که خود به وجود آورده بود به طور کامل شکست داد و نه فقط تشیع ضعیف یا ریشه کن نشد بلکه حتی سال دویست و یک هجری یعنی سال ولایتعهدی آن حضرت یکی از پربرکت ترین سال های تاریخ تشیع شد و نفس تازه ای در مبارزات علویان دمیده شد و این همه به برکت تدبیر الهی امام هشتم و شیوه ی حکیمانه ای بود که آن امام معصوم در این آزمایش بزرگ از خویشتن نشان داد.

مأمون از دعوت امام هشتم به خراسان چند مقصود عمده را تعقیب می کرد:

اولین و مهم ترین آنها تبدیل صحنه ی مبارزات حاد انقلابی شیعیان به عرصه ی فعالیت سیاسی آرام و بی خطر بود. همان طور که گفتم شیعیان در پوشش تقیه مبارزاتی خستگی ناپذیر و تمام نشدنی داشتند این مبارزات که با دو ویژگی همراه بود تأثیر توصیف ناپذیری در برهم زدن بساط خلافت داشت آن دو ویژگی یکی مظلومیت بود و دیگری قداست.

شیعیان با اتکای به این دو عامل نفوذ اندیشه ی شیعی را که همان تفسیر و تبیین اسلام از دیدگاه ئمه ی اهل بیت است به زوایای دل و ذهن مخاطبین خود می رساندند و هرکسی را که از اندک آمادگی برخوردار بود به آن طرز فکر متمایل و یا مؤمن می ساختند و چنین بود که دایره ی تشیع روزبه روز در دنیای اسلام گسترش می یافت. و همان مظلومیت و قداست بود که با پشتوانه ی تفکر شیعی اینجا و آنجا در همه ی دوران ها قیام های مسلحانه و حرکات شورشگرانه را ضد دستگاه های خلافت سازماندهی می کرد.

مأمون می خواست یک باره آن خفا و استتار را از این جمع مبارز بگیرد و امام را از میدان مبارزه ی انقلابی به میدان سیاست بکشاند و بدین وسیله کارایی نهضت تشیع را که بر اثر همان استتار و اختفا روزبه روز افزایش یافته بود به صفر برساند. با این کار مأمون آن دو ویژگی مؤثر و نافذ را نیز از گروه علویان می گرفت.

شیعیان در پوشش تقیه مبارزاتی خستگی ناپذیر و تمام نشدنی داشتند این مبارزات که با دو ویژگی همراه بود تأثیر توصیف ناپذیری در برهم زدن بساط خلافت داشت آن دو ویژگی یکی مظلومیت بود و دیگری قداست.

دوم تخطئه ی مدعای تشیع مبنی بر غاصبانه بودن خلافه های اموی و عباسی و مشروعیت دادن به این خلافت ها بود. مأمون با این کار به همه ی شیعیان مزوّرانه ثابت می کرد که ادعای غاصبانه و نامشروع بودن خلافت های مسلط که همواره جزو اصول اعتقادی شیعه به حساب می رفته یک حرف بی پایه و ناشی از ضعف و عقده های حقارت بوده است چه اگر خلافت های دیگران نامشروع و جابرانه بود خلافت مأمون هم که جانشین آنهاست می باید نامشروع و غاصبانه باشد و چون علی بن موسی الرضا با ورود به دستگاه و قبول جانشینی مأمون او را قانونی و مشروع دانسته پس باید بقیه ی خلفا هم از مشروعیت برخوردار بوده باشند و این نقض همه ی ادعاهای شیعیان است. با این کار نه فقط مأمون از علی بن موسی الرضا بر مشروعیت حکومت خود و گذشتگانش اعتراف می گرفت بلکه یکی از ارکان اعتقادی تشیع را که همان ظالمانه بودن پایه های حکومت های قبلی است نیز درهم می کوبد.

علاوه براین ادعای دیگر شیعیان مبنی بر زهد و پارسایی و بی اعتنایی ائمه به دنیا نیز با این کار نقض می شد و چنین وانمود می شد که آن حضرت فقط در شرایطی که به دنیا دسترسی نداشته اند نسبت به آن زهد می ورزیدند و اکنون که درهای بهشت دنیا به روی ایشان باز شد به سوی آن شتافتند و مثل دیگران خود را از آن مغتنم کردند.

سوم آنکه مأمون با این کار امام را که همواره یک کانون معارضه و مبارزه بود در کنترل دستگاه های خود قرار می داد و به جز خود آن حضرت همه ی سران و گردنکشان و سلحشوران علوی را نیز در سیطره ی خود درمی آورد و این موفقیتی بود که هرگز هیچ یک از اسلاف مأمون چه بنی امیه و چه بنی عباس برآن دست نیافته بودند.

چهارم اینکه امام را که یک عنصر مردمی و قبله ی امیدها و مرجع سوال ها و شکوه ها بود در محاصره ی مأموران حکومت قرار می داد و رفته رفته رنگ مردمی بودن را از او می زدود و میان او و مردم و سپس میان او و عواطف و محبت های مردم فاصله می افکند.

هدف پنجم این بود که با این کار برای خود وجهه و حیثیتی کسب می کرد طبیعی بود که در دنیای آن روز همه او را براینک فرزندی از پیغمبر خود را از این امتیاز محروم ساخته است ستایش کنند و همیشه چنین است که نزدیکی دین داران به دنیاطلبان از آبروی دین داران می کاهد و بر آبروی دنیاطلبان می افزاید.

ششم آنکه در پندار مأمون امام با این کار به یک توجیه گر دستگاه خلافت بدل می گشت بدیهی است شخصی در حد علمی و تقوایی امام با آن حیثیت و حرمت بی نظیری که وی به عنوان فرزند پیامبر در چشم همگان داشت اگر نقش توجیه حوادث را در دستگاه حکومت برعهده می گرفت هیچ نغمه ی مخالفی نمی توانست خدشه ای بر حیثیت آن دستگاه وارد سازد این همان حصار منیعی (=بلند. استوار) بود که می توانست همه ی خطاها و زشتی های دستگاه خلافت را از چشم ها پوشیده بدارد.

بجز اینها هدف های دیگری نیز برای مأمون متصور بود.

 

مأمون با قبول آن همه زحمت و با وجود سرمایه گذاری عظیمی که در این راه کرد از این عمل نه تنها طرفی نبست بلکه سیاست او به سیاستی ضد او بدل شد.

 

چنان که مشاهده می شود این تدبیر به قدری پیچیده و عمیق است که یقیناً هیچ کس جز مأمون نمی توانست آن را به خوبی هدایت کند و بدین جهت بود که دوستان و نزدیکان مأمون از ابعاد و جوانب آن بی خبر بودند. از برخی گزارش های تاریخی چنین برمی آید که حتی فضل بن سهل وزیر و فرمانده ی کل و مقرب ترین فرد دستگاه خلافت نیز از حقیقت و محتوای این سیاست بی خبر بوده است. مأمون حتی برای اینکه هیچ گونه ضربه ای بر هدف های وی از این حرکت پیچیده وارد نیایید داستان های جعلی برای علت و انگیزه ی این اقدام می ساخت و به این و آن می گفت.

حقاً باید گفت سیاست مأمون از پختگی و عمق بی نظیری برخورد بود اما آن سوی دیگر این صحنه ی نبرد امام علی بن موسی الرضا است و همین است که علی رغم زیرکی شیطنت آمیز مأمون تدبیر پخته و همه جانبه ی او را به حرکتی بی اثر و بازیچه ای کودکانه بدل می کند. مأمون با قبول آن همه زحمت و با وجود سرمایه گذاری عظیمی که در این راه کرد از این عمل نه تنها طرفی نبست بلکه سیاست او به سیاستی ضد او بدل شد.

برگرفته از کتاب: انسان 250 ساله


کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط کیوان گیتی نژاد 91/7/8:: 2:11 عصر     |     () نظر

امام مصلح سید علی حسینی خامنه ای (الهی نفسی لکی فدائه خمینی دیگر است

 

لبیک یا خامنه ای لبیک


کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط کیوان گیتی نژاد 91/7/5:: 11:10 صبح     |     () نظر
<   <<   16   17   18   19   20   >>   >