سفارش تبلیغ
صبا ویژن
سخت‏ترین گناهان گناهى بود که گناهکار آن را سبک شمارد . [نهج البلاغه]
ولی امر مسلمین جهان امام مطلق سید علی س
پیوندها
لحظه های آبی
upturn یعنی تغییر مطلوب
در سایه سار ولایت
گل رازقی

منتظر ظهور
فرصت ها
فانوس عشق
بوستــــــان ادب و عرفــان قـــــــرآن
بندیر
مــــــــــــــبـــــــلِّــــــــــــغ اســــــــلـــام
سلام
شقایقهای کالپوش
گل باغ آشنایی
...عاشقم بر همه عالم که همه عالم از اوست
کلبه بصیرت
*تنهایی من*
بلوچستان
هم نفس
آسمون آبی چهاربرج
دنیای آسان
اشک شور
نگارستان خیال
هواداران همای پرواز
نغمه ی عاشقی
بهارانه
جریان شناسی سیاسی - محمد علی لیالی
سرچشمـــه فضیـلـــت ها ؛ امـــام مهــدی علیــه السلام
اکبر پایندان
سایت مشاوره بهترین تمبرهای جهان دکترسخنی
حبیبی حسین
سرچشمـه فصـاحت و بلاغت
کلّنا عبّاسُکِ یا زَینب
امامزاده میر عبداله بزناباد
بـــــــــاغ آرزوهــــــــــا = Garden of Dreams
صراط مستقیم
برترین لحظه ها
سلام دوستان عزیزم به وبلاگ جبهه بیداری اسلامی خوش آمدید
هیئت بیت العباس (ع) روستای المشیر
مقبلی جیرفتی
طراوت باران
تنهایی......!!!!!!
کربلا
عشق مشعلدار
سارا احمدی
.: شهر عشق :.
پیامنمای جامع
دلـتنگــ همیـشـگـــــــــی
سایت روستای چشام (Chesham.ir)
شهادت به روز
بنده ی ناچیز خدا
سلام آقاجان
محمدمبین احسانی نیا
*bad boy*
سرزمین رویا
گوناگون
فرمانده آسمانی من
پرستاری 91
مرام و معرفت
جاده خاکی عشق
من.تو.خدا
سربازی در مسیر
دل شکســــته
♥ღ تنــــهایــــی من ღ♥
دل نوشته
منتظر نباش تا پرنده ای بیاید و پروازت دهد در پرنده شدن خویش بکوش
من و اریکان
تبیان
عشق
قــلــب هــای آبــی انــاری
ترخون
زیبا ترین وبلاگ
علمدار بصیر
مشکات نور الله
در آغوش خدا
انجام پروژه های دانشجویی برای دانشجویان کنترل
پسران علوی - دختران فاطمی
sajadb.tk
تعمیرات تخصصی پرینترهای لیزری رنگی ومشکی وفکس وشارژکارتریج درمحل
عمارمیاندواب
مهاجر
جیغ بنفش در ساعت 25
مردود
profosor
دهکده کوچک ما
گروه اینترنتی جرقه داتکو
من،منم.من مثل هیچکس نیستم
دختر و پسرای ایرونی
متین
وب سایت شخصی یاسین گمرکی
*(: دنـیــــای مـــــــن :) *
آتیه سازان اهواز
دهکده علم و فناوری
شادِ شاد
کشکول
چی کار؟
عشق پاک
دوستانه
باران نامه
« « عاشقی » »
شخصی
نمی دونم بخدا موندم
کشاورزی نوین
تینا!!!!
باکری میاندوآب
•.ღ♥ فرشتــ ـــ ـه تنهــ ــ ــایی ♥ღ.•
محبین
یک عاشقانه ی ساده برای من......
::₪ °اینجا همه چی در همه° ₪ ::
خنده بازار 2
دخت خورشید
به رنگ آبی
عـــــــــــاشــــــــقانــــــــــــه هــا
دلو بزن به دریا
عشـ۩ـق یـ۩ـعنی یـ۩ـه پــ۩ـلاک......
بهار عشق
دل شکسته
*(حرفهای نگفته)*
حرفهایی ازجنس بهشت
تجربه های مربی کوچک
آخرین اخبار شرکت های مربوط به موبایل
شادی ، تفریح ، پیامک
تینا
♥ღردپای عشق♥ღ
Chamran University Accounting Association
مقاله های تربیتی
عزیز دل
به نام خالق عشق
فــردا
سکوت عاری از صداست.
آرامش جاویدان در پرتو آموزه های اسلام
vagte raftan
*...بانو...*
مسعود رضانژاد فهادان
از یک انسان
جک
کمپین حمایت از باقری لنکرانی
فــــــــــــــــــــ ر یـــــــــــ ا د
صداقت
جوجو
بازی
چیزهای جالب
جالب انگیزناک
آسمان آبی
نوجوونی از خودتون
اتاق دلتنگی
سه ثانیه سکوت
هزاره
جوک و خنده
دهاتی
دکتر علی حاجی ستوده
sindrela
آشنای غریب
آخرین منجی
شخصی
عشق بی انتها
من هیچم
حدائق ذات بهجة
پسران جوان
والفجر8
کافه ترانزیــــــــت
____نازیانه_____
معماری نوین
شهدای کوهسرخ(مکی)
کد تقلب کرک و ترینر بازی ها
حکمت
عاشقانه
کلاه بافتنی
bakhtiyari20
بروزترین ها

سلام آقاجان کیوانم عاشق دل خسته و تنهای شما آقا جون یادم رفته بود که تا دیروز آرزوی دیدن رخ یار شما برام یک افسانه  بود هر جا که می خواستم ببینمت از پی شیشه و قاب عکس روی دیوار خونه بود یادم آمد آن روز که عاشق عصای تو آقا مجتبی استاد دلیر و مبارزم  شدم از شما اجازه ای خواستم و شما به من ارزانی داشتید آن گوهر تابناک آن مولود خلف بزرگترین ابرمرد تا ریخ امام مصلح عبد عابد و حاذق و عادل و قادر و حی امام مصلح سید و شریف قاعدنا حاج علی حسینی خامنه ای (هستیم به فدایش)آقاجان یادم هست که دیروز اگر می خواستم شما را زیارت کنم چگونه ناز باد صبا و نسیم صبح گاهی را می کشیدم و به حق و الانصاف هم یکم بار هم این دو نعمت الهی مرا دلتنگ از وجود شما نگذاشتن این دو مولود هستی هرگز یادم نمی رود که چگونه با عث شدند که من به بیت شما سلامی دوباره بفرستم و از آنها بخواهم که عشق شما را به من ارزانی  دارند و پیام اینکه ای مولای من ای سید علی هستیم به فدایت حیدریم سرباز جان نثار بیت و حریم خاندانت  را به سمع پاک شما برسانند که به حق الانصاف هم رسانیدن و به منکرین این طریق عاشقی {هر روز که از خواب برخواستم و بعد از یک شب بی خبری از مولایم سید علی هستیم به فدایش از خدایم خبری جستم به والله دیدم که چگونه نسیم صبحگاهی بر بال بادصبا شمیم یار و ولی  حی و حاذقم امام مصلح سید علی هستیم به فدایش را به من رسانید و به واقع و والله اشتباه نبود و توهم هرگز نبود که من همواره سیراب می شدم از یاد و نام و شمیم یار مولایم  و بعد آن پیام دلتنگی و تنهاییم را بر او وا گذاشتم بر بال آن دو به مولایم رساندم که اینکه آقا جان من عشق تو را بر سینه دارم آقا جان بی تو کس ندارم آقاجان دردم که فراغ تواست از من بشنو و پاسخم ده که صدایم را می شنوی و بیعتم و لبیکم را پاسخ  می دهی) و دیدم به یکباره جهان پیرامونم همه نشانی از وجود پاک و مصلح شما گردید هرجا که می نگریستم نشانه ای از حضور شما شد و هرچه می جستم در اختیار دل تنگ شما گردید و همه و همه ندا می دادند که مولایت سید علی سخنت را شنید و پاسخ دل تنگت را به تو داد و اینگونه بود که این دل غافل مدتی از اینهمه امانتداری و بزرگی این صبا و نسیم به یکباره غافل شد غافل از اون روزهایی که کیوان تنها بود و جز این دو کسی نبود که صدای عشقش را بشنود و بعد از رساندن شمیم یار به او پیام دلباختگیم را ببرد آری من کیوان از پی خبر بی واسطه فراموش کرد آن روزهای تنهایی را فراموش کرد آن روزی را که حتی به  یک نفر حاظر نبود به او سخنی از عشق مولایش به او دهد و حال امروز داشت بی واسطه به سوی مولایش هدایت می شد آری ما آدما زود فراموش می کنیم که بودیم که هستیم و از کجا و چگونه به این نعمات الهی هدایت می شویم و من کیوان اینقدر بی جنبه بودم که با دیدن ره رسیدن یار پیش از بوسیدن دست مولای خویش فراموش کرد که بود و که هست .ولی به من حق بده خدای مهربونم به من حق ببده که بعد از گذشت سی و شش سال دوری تو که حتی در دوران طفولیت و سن 9 سالگی و پیش از ولایت علنی شما زمانی که از او پرسیده شد ولی شما کیست من اقرار و شهادت دادم به ولایت شما مرا که به خاطر این رابطه عاطفی مورد مجازات و تهمتهای توهم و مجنونی متهم کرده بودند دوست و آشنا یی که پیش از این برخواست تقدیر مرا مورد تمسخر و اتهام مجنونی و متوهمی محکوم و حتی به دیوانه خانه رهنمود می کردند و تو آن روز طاقت نیاوردی و این همه ظلم را بر من تحمل نکردی و به همه انها نشان دادی که آری کیوان گیتی نژاد به واقع در اون دوران تنهایی تو را از دوردست صدا میزند و تو صدایتش را شنیدی و پاسخش دادی دیدم بعد ان واقع وحشتی را که به دل آن نامردان افتاد و حسودان این واقعه را هم به تکاپویی فرستاد تا مانع از رسیدن من به مولایی چون شما صالح و عابد و رحیم شوم و آقا جان نمی دانم انها موفق شدن یا نه ولی انچه امروز نمایان هست این است که دیگر نسیم و صبا از من دلخورند از بابت اون روزهایی که به یمن خبر واضح از وجود شما فراموش شده بودند و من دل بسته عالم وضوح و بیداری شده بودم از آن دو خبری نمی گرفتم و امروز که دوباره بی خبری از شما مرا ازرده کرده و تنهایی از شما و استادم آقام و مولایم سید مجتبی که جانم به فدایش که به من آموخت که در عین قدرت سرافتاده باشم و درعین قدرت مظلومان را فراموش نکنم و درعین قدرت از دادن کفاره و صدقه غافل نگردم نشود که اگر روزگاری قدرت به من روی خوش نشان داد فراموش نکنم که من همان کیوانی بودم که از روی ناچاری و تنهایی دل به باد صبا و نسیم صبحگاهی بسته بودم و دستم از هر چه برای رسیدن به مولایم سید علی هستیم به فدایش کوتاه بوده است او به من آموخت دیگر شاگردانی چون برادر رضاییم سید مهدی خدایش حفظش کند که بعد از آنکه از دل آزمون و اثبات لیاقتش برای خدومی مولایمان سید علی هستیم به فدایش فارغ گردید از استادش سید مجتبی جانم به فدایش درخواست کرد به روستاهای دورافتاده رود و حتی برای رفاه و حق زندگی مرفح داشتن این هموطنانی که به دلیل دوری از پایتخت و متاسفانه مسئولین بی جنبه ای که خداوند از همه ما دور نماید بعد از رسیدن به قدرت فراموش کردند خود روزی از آن روستای دورافتاده ای بلند شده اند و به رای ان ملت به آن پست حکومتی نائل شدن که وسایل رفاه و سخن گفتن انها را به گوش مسئولین بلندمرتبه برساند و این اشخاص بعد از رسیدن به پست فراموش کردند همه انها وعد و وعیدها و قسم ها و شعارهایی که یک روز شاید به واقع آنها را سردادند ولی شور قدرت امروز انها را به فراموش کردن تمام ان وعد و وعیدها و قسم ها و تعهد ها واداشته بود آلوده کبر و ظلم به مردم به پاخواسته برای رسیدن آن فرد به منصب امروز و دیروز شده بودند  این برادرم درخواست کرد به آن روستاها قدم نهد و حق و حقوق انها را براورده در حد توانش  بنماید  آری او در این روستاهای دور افتاده حتی به مقعنی گری هم دست زد و ابایی به دل راه نداد و شاید هر کس دیگری به آن جایگاه و به ان مرتبتی که او یعنی برادر رضاییم سید مهدی نائل می شد خیلی زودتر و بی حدودتر از برخی از مسئولین خود فراموش کرده  به کبر و فسق و فراموشی میرسید آری در کلاس استادم سید مجتبی جانم به فدایش که به والله از برای مقام آیت اللهی چیزی که کم نداشت و ندارد این چنین در مکتب عشق دانش پجوهان عاشق را تربیت و به جامعه تحویل داد و می نماید من هم نمی دانم از این موهوبه عشق  چیزی از مکتب استادم به ارث برده ام یاخیر؟ ولی به لطف خدا و کرم مولایم امام مصلح سید علی حسینی خامنه ای هستیم به فدایش و استادم آیت الله سید مجتبی حسینی خامنه ای جانم به فدایش و از پی تعلیم و ترجیح به تربیتم دوباره درعالم تنهایی و بی کسی توانستم این اقرار را که جنبه چنین لطفی که در معیت و کنار مولایم باشم را نداشتم و به حق نیاز به تعلیم و تربیت بیشتری داشتم و خود عالم و مقرش هستم ولی چقدر دل صبا و نسیم کوچک و بخشنده است که دوباره در این عالم تنهایی و دوری از این دو ابرمرد تاریخ نگذاشتن غم تنهایی و دوریشان دلم را خون و به مرگ کشاند اری دوباره هر صبح دم نسیم زیبای الهی مرا به آغوش مهر خود گرفتند هر سحر شمیم روح بخش آقام سید علی و حق استادم سید مجتبی را به من رسانیده و پیام عشقم را به آن واصل می کنند و امروز یقین دارم که آقا سخنم را در این دوران سخت وآزمون و دوری میشنود و مولایم سید مجتبی از تلاش و جسارتم برای رسیدن ان مطلوبی که او درنظر دارد انشا الله راضی است خدا جان تو را شکر می گویم که هرگز مرا تنها نگذاشتی و نمی گذاری خداوندا شکرت که به من این حقیقت و این باور را رسانیدی که بفهمم همیشه در اوج پیروزی و رسیدن به مقصود جایی را که از آنجا برخواستم و به آن مبتلا گردیدم و به یمنش به نعمت رسیدم را فراموش نکنم و با یاداوری روزهای سخت شکر گذار روزهای خوشی باشم خداجان قسمت می دهم به آبروی زهرا و محمد و علی و حسن و حسین س و به بزرگی مولای اخر زمان حضرت بقیت الله العظم عج و به حکم و پاکی مولایم امام مصلح نایب برحق امام عصر عج سید علی حسینی خامنه ای هستیم به فدایش به من لطف و توجه ات را ارزانی بدار و به من پیش از انکه مبتلای دنیا شوم شهادتتت را ارزانی بنمای و همانگونه که استادم سید مجتبی جانم به فدایش به من آموخت مردی و مردانگی را به او اجر و پاداش ملکوتیت را ارزانی و آنچه را که بیش از هر چیز یک استاد از شاگردانش طالب است و آنهم پیروزی و موفقیت شاگردانش از پی ازمونهای دنیا و وجودی اوست مرا دربرابر استادم روسفید بفرما و به من شهامت شهادت در عین دنیا مداری ایمان در عین نعمت و هوایی شدن و رخست در عین پیروزی و یا نا امیدی و عشق در عین تنهایی و بی کسی را عطا فرما و صل الله علی محمدا و آل محمد ص  کیوان گیتی نژاد استشهادی ذولیمین  و حیدری و هویدای امام مصلح سید علی حسینی خامنه ای هستیم به فدایش


کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط کیوان گیتی نژاد 93/4/19:: 11:54 صبح     |     () نظر

سلام اقا جون حیدریم سربازتون یادم وقتی کلاس چهارم دبستان بودم اولین تاوان عشقم به شما را دادم آقا جون یادم می یاد مثل هکمیشه تنها بودم وئ ولی با شما همه چیز بودم اقا جون اون روز که در پیامم نوشتم وقتی که پیش از ولایتتون اقرار و لبیک گفتم به صاحت مبارکتون قرار نبود کسی از بابش به من پاداشی دهد اگر یاد خاطر مبارکتون باشد اون روز برای این اقرار حتی مورد تنبیه واقع شدم ولی اقاجون این تنبیه از شیر مادر هم برای من لذیذ تر و به جا تر بود چون می فهمیدم که واقعا عاشق شما هستم فهمیدم تنبیه که نه تا امروز هر خطرری و هر بی توجه ای را به جان خریدم تا امروز اگر به من پیشنهاد یک تشویق هم شد حول نکنم و بدانم عشق تاوان دارد حال هرکه به یک شکل تاوان عشقش را می دهد و من امروز به این شکل  آری روزی که آزمونم شروع شد مانده بودم که من کیم من که خوبی ندارم اینقدر ولایی های با ایمان و با شهامت و باشعور و با باور ولایی هستند که من به قدم اونها هم جا نمی شوم اقاجون ولی امروز خیلی خسته ام افکارم مرا تنبیه می کند ولی من هرگز نا امید نشدم ناراحت شدم ولی گله نکردم اقاجون شما می دانستید که عاشق نیاز به پاداش ندارد عاشق از درون می جوشد و بیش از اینکه به توجه و تشویق محتاج باشد به باور و پاسخ لبیک نیاز دارد آقاجون اون روزا این کیوان یک لا قبا با یک باور مستحکم و بی بدیل و بی نیاز از هر توجه و پاداش تنها به خواست دلش پاسخ می داد و امروز هم با اینکه در بهشت ولایت را به ان نمایان کردید و او را دوباره در این جنگلی که حیوانانش بی رحم و بی توجه به خواست دل دیگر موجودات زنده در ان کارزار هستند دیگر موجودات را می درند آقاجون من پیش از این ازمون دریده شده بودم ولی عادت کرده بودم می دانستم با صبا سخن گفتم می دانستم هر سحرگاهان نسیم عشقت خاطرم را نزد شما می اورد و می دیدم که مولایم آقا مجتبی جانم به فدایش مرا دوست دارد و به من فکر می کند و همین رضایت خاطر بود که پیشران عشق من به سوی شما بود من نفس می کشیدم نتا سحر شود تا بتوانم با شما سخن بگویم حال واقعا می شنوید یانه برای من مهم این بود که به شما و حیدر ثانیتان بی هیچ نیاز و بی هیچ نیاز به توجه ظاهری در حال عشق بازی بودم نمی دونم چه شد و از کجا این داستان آزمون دانشگاهی اغاز شد از ان روز ذره ای به خود امیدوار شدم در عالم برزخ خیال کردم خاطرم عزیز است نه خیلی ولی عزیز است ولی امروز برخلاف دیروز که با باد سخن می گفغتم و با خیال راحت به این باور که نسیم پیامم را برشما بازگو کرده و شما با دل خویش پاسخ دلم را می دهید و یقین داشتم بی هر شبهه ای ولی امروز با این دلیل که در عالم عین و حضور یا در این جهان استدلال حفظ یقین همه تمام باورهای روشنم را انکار و مرا متوهم لقب می دهند حتی حرفهای دیروزشان را هم فراموش کرده اند ای کاش ان روزهایی که خبر از روزی می دادند که بتوانم رو در روی ماه و مبارکتون بتوانم بایستم و بی نیاز از هر پیام اوری پیامم را به شما برسانند بایستم و بگویم اقاجان دوست دارم اقاجان والله که باورت دارم اقا جان خیلی خسته ام از این کارزار زمانه اقاجون خیلی تنها ام در این جنگل بی مروت اقاجون باورم کن که خیلی خسته و تنها ماندم در عین اینکه تمام نزدیکانم منتظر زمین خوردن و تیر اخر خوردن به سینه من نشسته و اماده تمسخرم نشسته اند ولی اقاجون با این پیام می خوام جواب اونها را بدم که خیال می کنند با یک استدلال بی پایه که دیروز تحویل بودم امروز باجه ام نیستم دیروز که خنداندن و امیدم دادن به موعود با پیاله بگویم که من سرمی کشم این است که خوشنودم اری ای کاش در بهشت نشانم داده نمی شد کاش این غولهای بی پایه مبنی بی واسطه عشق ورزی به شما پایان نمی یافت ای کاش همه می دیدند که حقیقت داشت عشق بی واسطه کیوان باولی خوبیها ولی که شنید و پاسخ داد لبیک این طفل اواره  ولی لازم شمرد که من دوباره به دوران قبل از برزخ برگردم و دوباره به جهاد بی اسلحه با دشمنان به پا خیزم به من فهماند که کیوان هرگز امیدوار نباش که بی ارزش و غایت بخواهی جای یاران با کفایت را بگیری یادت باشد بیش از لیاقت تکمنای جایگاه بزرگان را نکنی ولی اقاجون تو می دانی دنیا عالم پایین با مرتبت تهی از پاداش عینی است و همه تنها برای ازمون امده اند و پایانش بی مجازات نمی ماند چرا که امثال من هرگز نبایند خود را به عالمی زیبا و با عنایت مشغول و توهم بیاورند ولی اقاجون به من حق بده شما مرا به عالم برزخ بردید و بر خلاف ماهیتش مرا در عالم برزخ به جای دنیا ازمودید ولی اقاجون با همه این احوال من یقین کردم که لیاقت ماندن در انجا را دارم اشتباهی که امروز بیایم این پیام را بگذارم پیش از این من بی هیچ نیازی به توجه دگر یاران بزرگ مرنتبت بی نیاز همراهی با یاران هم طریق خالی از هر احترام و توجه و پاداش دارم باور می کنم اون خوابهای پر از معنا ان وقایع بی نیاز از هر تعبیر همه و همه رویا بودن و بس چاره ای ندارم اگر اینطور فکر نکنم دیگر توان مبارزات بر علیه دشمنانت را ندارم فکرم در چرا ها و باید هات می ماسد و مرا از انجام وظیفه باز می دارد آقاجون از امروز تصمیم گرفتم تمام وقایع عالم برزخ را فراموش کنم و ان ازمونها را به تعبیر رد شدنم در ازمون وا گذارم ولی اقاجون روزهایی پر از باور و روزهای خارج از لیاقت و پاداشی فراتر از لیاقتم بود شیرینی هش ام به این دلیل بود که طولانی و بی پایان نبود حالا از امروز کیوان دوباره می شود همون کیوان استشهادی که بی نیاز بود از هر توجه بی نیاز از هر پاداش و بی نیساز هر توهم بیش از تدبر اقاجون شما هم قول بده هر صبح سحرگاتهان پاسخ عشقم دهی به اقام استادم مجتبی جانم به فدایش بگویی استاد ممنونم از اینکه قبول کردی در ان دوران استادم باشی و به من بی لیاقت دنیای از همه بهترین را نشانم دهی مرا ببخش که حدو قامتم را نشناختم مرا ببخش بیش از لیاقتم شما راخسته کردم اقاجون از شما ممنونم از شما برای همه توجهاتی که امروز یقین کردم بی ش از لیاقتم بود سپاس گذارم حاج سید مهدی استادی که خود زمانی با من پیمان برادری بستی و امروز فهمیدم خواسته زیادی بود امروز برای خلاصیت از این تصمیم که از روی مروت و برای نشکسستن دلم این پیمانم را با شما بستم بگویم من این پیمان را شکستم و شما را راحت گذاشتم مرا ببخش در این مدت خاطرت را مکدر کردم حال روی سخنانم به دشمنان مولایم امام نمصلح سید و شریف قاعدنا امام مصلح سید علی حسینی خامنه ای حیدر حی و مطلق هستیم به فدایش است من کیوان گیتی نژاد استشهادی ذولیمین حیدری هویدای امام مصلح سید علی حسینی خامنه ای هستیم به فدایش دوباره با اسلحه کارای خود برگشته ام از امروز خواب را بر شما حرام و هرگونه کوتهی و زیاده خواهی را بر شما حرام می کنم بدانید کیوان سربازی نبود و نیست که بگذارد لحظه ای شما خیال نابجا کنید کیوان اگر زیر چوب تنبیه ولایت سیاه شود اگر از پنجرهخ یاران به دور انداخته شود حاظر اسنت تا ابد در جهنم تنبیه و بی توجه ای در زباله دان تاریخ بپوسد و بمیرد صد بار نه هزار بار از صف یاران اخراج به دور بی افتد ولی لحظه ای از تکلیف ولاییش واندهد بهشت برین شما ارزانی خودتان من افتخارم این است که سرباز سید علی باشم حال در بازداشگاهخ یا درجهان توچجه و و روزی یادر قحطی مطلق و بی هیچ تشویقی من اینگونه بار اماده ام از ازل اینگونه خاکم سرشده شده است که غلام مولایم حیدر کرار سید علی حسینی خامنه ای امام مصلح همه ازادیخواهان و استثمار استعمارگریزان جهان انکه ابروی سپاه حق و اسلام است انکه هر قدمش بر علیه دشمنان او وخاندان شریفش است باایستم که ایستاده و استاده انشا الله با این غیرت و با این روحیه امروز باقی ببمانم که یقین دارم اینگونه خواهد بود تا روزی که شهید شوم و یقین دارم در روز شهادت دشمنان من بدانید بر روی زانوان ولی حیم امام مصلح سید و شریف حاج سید علی حسینی خامنه ای هستیم به فدایش می دهم جان درحالی که او اشکهای ذوقم را از صورت می شورد و با لحنی عاشقانه می گوید کیوان باورت کردم اگر دنمیا و برزخ بر من وفا نگردند اگر اقایم دستور بر بریدن سیرم دهد خم به ابرو نیاورم و تا اخرین قطره خونم در برابر  شما خواهم ایستاد و تا اتخرین قطره خونم با شما مبارزه خواهم کرد حال اگر قبلش یک لیوان خالی از اب بنوشم یا اگر همه نعمتهای عالم را در برم داشته باشم من حرفم و طریقم و باورم یک چیز است و ان نیست جز اینکه حیدر حیدریم حیدریه حیدر است لافتی الی علی لاسیف الا ذولفقار آری یقین دارم بعد از شهادتم در وسط درب وردی بهشت زهرا خاک خواهم شد تا دشمن بداند کیوان تا روز قیامت خاک پای هکمه بسیجیان و دلدادگان مولاینم سید علی هستیم به فدایش است و با انکه برادران و خواهرانش او را از بر خویش راندن و از اعتقادات بیشتر به یک توهم شبیه ان زله و خسته شده بودن کیوان با اعلام شرمندگی برای اینکه خاطر انان را مکدر کرده است ولی ذره ای از انها دلخوری و ناراحتی ندارد و همه انها را با گفتن یک لبیک یا سید علی  هستیم به فدایش همه شما را برای همه بی توجه ای ها و راندن هایی که باعث شد هیچ وقت نتواند مستقیما با مولای خوبان امام مصلح سید علی هستیم به فدایش زیارت و درد دل شکسته از زمان را به پیشش بازگو گکند و بعدش برای شهادت بر زانوانش لحظه را از پی لحظه برنشناسد و با چند روزی مزاحمت رخت برزخ و قیامتی نه مثل این برزخی که دیدم و جز توهم خوانی بر من و حول و رداشتنی دروغین که باعث شد قدر و لیاقتم را برای چند روزی فراموش و خود را در لشکر خوبان ببینم نیست و در ان دوام و همه چیز یقین است و در ان شک و زمان جایگاهی نداشته و ندارد و بی نیاز از هر واسطه ای میی توانم در کنار مولایم باشم حتی اگر مرا سردار تنهایی لقب و صدایم زنند مهم این است که توانسته ام به مولایم سید علی هستیم به فدایش برسم  و امام مصلحم را به همراه حیدر ثانیش بی هیچ مانعی عشق بورزم و از هیچ پایانی برای ادای عشقم نحراسم و اخرین جملاتم را با گشودن فالی از حافظ شیراز به پایان می برم با عملی که در یکی از خوابهایم به ان عمل کردم و در حالی که کتاب 4قران مجید و دیوان اشعاری در جلویم بود و در حالی که حضرت آقا هستیم به فدایش حکم بر بخوانم دادن من کتاب شعر را انتخاب و به خواندنش همت گماردم الله اکبر والله که این رویا های من عین حقیقت بود می خوای بدانید چه شعری گشوده شد والله به این عشق ایمان دارم بشنوید شعری که گشوده شد بی هیچ دخل و تصرفی در ان و مهم این است که اقام باورم دارد بشنوید و. شک نکنید به عشق حقیقی من و ایمانی که به این عشق دارم       آنان   که خاک را به نظر کیمیا کیمیا کنند آیا بود گوشه چشمی بما کنند       دردم نهفته به طبیبان مدعی    باشد که خزانه غیبم دواکنند معشوق چون نقاب زرخ در نمی کشد هرکس حکایتی بتصور چرا کنند    چون حسن عاقبت نه برندی و زاهدیست     آن به که کار خود بعنایت رها کنند      بی معرفت مباش که در من یزید عشق    اهل نطنه معامله با آشنا کنند      حالی درون پرده بسی فتنه میرود تا آن زمان که پرده برافتد چها کنند    یا رب این نود دلتان را جز خودشان نشان   کاین همه ناز از غلام ترک و بستر میکنند      ای گدای خانقه برجه که در دیر مغان      میدهند آبی که دلها را توانگر میکنند   حسن بی پایان او چند آنکه   عاشق  می کشد  زمره دیگر بعشق از غیب سر بر میکنند      بر در میخانه عشق ای ملک تسبیح گوی  کاندر آبخانه طنت آدم مخمر میکنند     صبحدم از عرش میامد خروشی عقل گفت       قدیسان گویی که شعر حافظ از بر می کنند   آری دوستان خوب و ولاییم بنده عشقم عشقم آرزوست حیدر حیدریم حیدریه حیدر است لافتی الا علی لاسیف الی ذوالفقار کیوان گیتی نژاد استشهادی ذولیمین حیدری هویدای امام مصلح سید و شریف عبد عابد و عالم و قادر و کامل جاهد و قاور و کریم قاعدنا حاج سید علی حسینی خامنه ای هستیم را خدا به کرم و بخشش و رحمت بی پیانت سوگند به فدای وجود قادرش فرما باشد روزی بر این عاقبت خویش افتخار کنم 4/4/ 1393 هجری شمسی

ر


کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط کیوان گیتی نژاد 93/4/4:: 11:20 صبح     |     () نظر

نماز جمعه رهبری در خرداد 88

هفت خطبه تاریخ ساز "آقا"

هنوز 10 سال از انتصاب حضرت آیت الله خامنه ای به امامت جمعه تهران نگذشته بود که پس از عروج آسمانی بنیانگذار انقلاب اسلامی، به وصیت امام خمینی، مجلس خبرگان امام جمعه تهران را به رهبری انقلاب برگزید. امام جمعه تهران در دوران حیات امام، خطبه های تاریخ سازی را مانند خطبه 15 اسفند 1359 که در آن خشم انقلابی در برابر بنی صدر، جایش را به صبر به فرموده امام داده بود، خطبه غرا پس از عزل بنی صدر، خطبه روشنگرانه پس از پذیرش قطع نامه ایراد کرده بود.

در این نوشتار به هفت خطبه تاریخی و تاریخ ساز آیت الله خامنه ای در دوران رهبری ایشان می پردازیم:


خطبه اول (23 تیر 68)

چهل روز از فقدان بنیانگذار انقلاب اسلامی ایران گذشته بود که آیت الله خامنه ای در روز 23 تیرماه 1368 بر منصب امامت جمعه قرار گرفت. شروع خطبه ها با صدای گریه و ناله مستعمعان همراه بود: «چهل روز از فقدان عظیم و مصیبت‏بار امام بزرگوارمان مى‏گذرد و این اولین جمعه‏اى است که من در فقدان آن عزیز به نماز جمعه مى‏آیم و با شما امت وفادار و یاران مخلص او روبه‏رو مى‏شوم. باور کردن این حقیقت تلخ، بسیار سخت است. در طول سال‌هاى گذشته، تصور دنیاى بى‏روح و فضاى افسرده و زندگى غم‏انگیزى که در آن، امام و رهبر و مراد و معلم و مرشد و پدر و امید ما حضور نداشته باشد، برایمان بسیار دشوار بود. پروردگارا! ما در این مصیبت به تو پناه مى‏بریم، از تو تسلا مى‏جوییم، از تو کمک مى‏خواهیم و به تو شکوه مى‏کنیم. اى بقیةالله، اى حجةبن‏الحسن‏العسکرى! تسلیت این مصیبت بزرگ را به تو عرض مى‏کنیم.»

خطبه اول به امام اختصاص داشت: «اولین کار بزرگ او، احیاى اسلام بود. دومین کار بزرگ او، اعاده‏ى روح عزت به مسلمین بود. سومین کار بزرگ او این بود که به مسلمان‌ها احساس درک امت اسلامى داد. چهارمین کار بزرگ او، ازاله‏ى یکى از مرتجع‌ترین و پلیدترین و وابسته‏ترین رژیم‌هاى منطقه و جهان بود. ازاله‏ى حکومت پادشاهى در ایران، کار پنجم او، ایجاد حکومتى بر مبناى اسلام بود؛ چیزى که به ذهن مسلمان‌ها و غیرمسلمان‌ها خطور نمى‏کرد. کار ششم او، ایجاد نهضت اسلامى در عالم بود. هفتمین کار بزرگ او، نگرشى جدید در فقه شیعه بود. کار هشتم او، ابطال باورهاى غلط در باب اخلاق فردى حکام بود. امام ما این باور غلط را عوض کرد و نشان داد که رهبر محبوب و معشوق یک ملت و دیگر مسلمانان عالم، مى‏تواند زندگى زاهدانه‏اى داشته باشد و به جاى کاخ‌هاى مجلل، در یک حسینیه از دیدارکنندگان پذیرایى کند و با لباس و زبان و اخلاق انبیا با مردم برخورد کند. کار نهم او، احیاى روحیه‏ى غرور و خودباورى در ملت ایران بود و بالاخره دهمین کار بزرگ او، اثبات این نکته بود که «نه شرقى و نه غربى»، یک اصل عملى و ممکن است.»

خطبه دوم اما با تشکر آغاز شد: «اولاً، از خبرگان منتخب مردم به خاطر حسن‏ظنى که به این بنده‏ى حقیر ابراز داشتند و مسؤولیت بزرگ و سنگینى را بر دوش من نهادند، تشکر مى‏کنم. ثانیاً، از آحاد ملت بزرگ ایران و گروه‌هاى پُرشور و وفادار که در طول این مدت به عنوان بیعت و اعلام وفادارى، با پیام و حضور و پیاده‏روى و تهیه‏ى طومار و غیره، تأیید و حمایت خودشان را اعلام داشتند، صمیمانه و با همه‏ى وجود تشکر مى‏کنم و به خاطر وفادارى بى‏نظیرشان نسبت به امام و مقتداى بزرگ امت در طول چهل روز عزاى عمومى، سپاسگزارم.»

در ادامه، مسیر ایران در دوران رهبری ترسیم شد: «ملت همیشه باید بیدار باشد و وحدت کلمه‏ى خود را حفظ کند... شما از همه‏ى دشمنانتان قویترید... باید براى حرکت، کمرمان را محکم ببندیم. ما دیگر جنگ نظامى نداریم؛ اما جنگ با موانع سازندگى پیش روى ماست. باید کشورمان را بسازیم.»

و در انتها: «یاد امام هرگز از دل و جان ما رخت نخواهد بست. امام عزیز! مگر ممکن است ما تو را فراموش کنیم؟ یقیناً این غم بزرگ همچنان ما را تا سالهاى متمادى همراهى خواهد کرد. امام عزیز! ما از امروز - که عید قربان است - باز هم به خاطر تو زندگى و تلاش را شروع مى‏کنیم؛ چون تو این راه را مى‏خواستى و مى‏پسندیدى و مى‏طلبیدى.»

 

 

 تربت

 

خطبه دوم (18 اردیبهشت 77)

ده سال پس از رهبری آیت الله خامنه ای، روز جمعه 18 اردیبهشت سال 1377 مصادف با عاشورای حسینی بود و رهبر انقلاب در خطبه های نماز جمعه بحث را به بیان عبرت‌های عاشورا کشاند: «بحث عبرت‌هاى عاشورا مخصوص زمانى است که اسلام حاکمیت داشته باشد. حداقل این است که بگوییم عمده این بحث، مخصوص به این زمان است؛ یعنى زمان ما و کشور ما، که عبرت بگیریم. ما قضیه را این‏گونه طرح کردیم که چطور شد جامعه اسلامى به محوریت پیامبر عظیم‏الشأن، آن عشق مردم به او، آن ایمان عمیق مردم به او، آن جامعه سر تا پا حماسه و شور دینى و آن احکامى که بعداً مقدارى درباره آن عرض خواهم کرد، همین جامعه ساخته و پرداخته، همان مردم، حتى بعضى همان کسانى که دوره‏هاى نزدیک به پیامبر را دیده بودند، بعد از 50 سال کارشان به آن‏جا رسید که جمع شدند، فرزند همین پیامبر را با فجیع‌ترین وضعى کشتند؟! انحراف، عقبگرد، برگشتن به پشت سر، از این بیشتر چه مى‏شود؟!»

اکنون بعد از گذشت 12 سال از زمان آن خطبه و گذراندن دوران تلخ دوم خرداد، خواندن هشدارهای مستقیم رهبری انقلاب بسیار گواراست: «اما همین حادثه باورنکردنى (عاشورا)، همین حادثه عجیب و حیرت‏انگیز، اتفاق افتاد. چه کسانى کردند؟ همان‌هایى که به خدمتش مى‏آمدند و سلام و عرض اخلاص هم مى‏کردند. این یعنى چه؟ معنایش این است که جامعه اسلامى در طول این 50 سال، از معنویت و حقیقت اسلام تهى شده است. ظاهرش اسلامى است؛ اما باطنش پوک شده است. خطر این‏جاست. نمازها برقرار است، نماز جماعت برقرار است، مردم هم اسم‌شان مسلمان است و عده‏اى هم طرفدار اهل‏بیتند! اهل‏بیت محترمند؛ آن روز هم در نهایت احترام بودند؛ اما در عین حال وقتى جامعه تهى و پوک شد، این اتفاق مى‏افتد. حالا عبرت کجاست؟ عبرت این‏جاست که چه کار کنیم جامعه آن‏گونه نشود. ما باید بفهمیم که آن‏جا چه شد که جامعه به این‏جا رسید؟»

رهبر انقلاب در ادامه چند مثال از مال اندوزی سعد بن عاص، ابوموسی اشعری، طلحه و سعد ابی وقاص آوردند و پس از بیان این مثال ها این گونه نتیجه گرفتند: «عزیزان من! انسان این تحولات اجتماعى را دیر مى‏فهمد؛ باید مراقب بود. تقوا یعنى این. تقوا یعنى آن کسانى که حوزه حاکمیت‌شان شخص خودشان است، مواظب خودشان باشند. آن کسانى هم که حوزه حاکمیت‌شان از شخص خودشان وسیع‌تر است، هم مواظب خودشان باشند، هم مواظب دیگران باشند. آن کسانى که در رأسند، هم مواظب خودشان باشند، هم مواظب کل جامعه باشند که به سمت دنیاطلبى، به سمت دل بستن به زخارف دنیا و به سمت خودخواهى نروند. این معنایش آباد نکردن جامعه نیست؛ جامعه را آباد کنند و ثروت‌هاى فراوان به وجود آورند؛ اما براى شخص خودشان نخواهند؛ این بد است. هر کس بتواند جامعه اسلامى را ثروتمند کند و کارهاى بزرگى انجام دهد، ثواب بزرگى کرده است. این کسانى که بحمدالله توانستند در این چند سال کشور را بسازند، پرچم سازندگى را در این کشور بلند کنند، کارهاى بزرگى را انجام دهند، اینها کارهاى خیلى خوبى کرده‏اند؛ اینها دنیاطلبى نیست. دنیاطلبى آن است که کسى براى خود بخواهد؛ براى خود حرکت کند؛ از بیت‏المال یا غیر بیت‏المال، به فکر جمع کردن براى خود بیفتد؛ این بد است. باید مراقب باشیم. همه باید مراقب باشند که این‏طور نشود. اگر مراقبت نباشد، آن وقت جامعه همین‏طور بتدریج از ارزش‌ها تهیدست مى‏شود و به نقطه‏اى مى‏رسد که فقط یک پوسته ظاهرى باقى مى‏ماند. ناگهان یک امتحان بزرگ پیش مى‏آید -امتحان قیام ابى‏عبدالله- آن وقت این جامعه در این امتحان مردود مى‏شود!»


خطبه سوم (18 دی 77)

18 روز از دی ماه سرد سال 1377 گذشته بود که رهبر انقلاب در اوج ماجرای قتل های زنجیره ای و فشار عجیب رسانه‌های زنجیره ای، خطبه‌های نمازجمعه تهران را ایراد کردند. ایشان در ابتدا این قتل ها را مشکوک عنوان کرده و فرمودند: «این حادثه، حادثه بى‏سابقه‏اى براى کشور ما بود. تاکنون چنین حادثه‏اى براى ما پیش نیامده بود. براى مردم هم حادثه جدید و مهم و قابل توجهى بود.»

رهبر انقلاب در ادامه تمثیل زیبایی برای برخی رسانه های داخلی به کار بردند؛ "بچه بی عقل"؛ «بنده که 20 سال است از نزدیک با جزئیات برخوردهاى تبلیغاتى با خودمان مواجهم، از این جنجالى که رادیوهاى بیگانه در این حادثه درست کردند، تعجب نمى‏کنم. البته از بعضى کارهاى خودی‌ها تعجب مى‏کنم! از کار بعضى از این مطبوعاتی‌هاى خودى و رسانه‏هاى داخلى تعجب مى‏کنم! اینها درست مثل بچه بى‏عقلى عمل کردند که پدرش مثلاً در یک برخورد زبانى با یک آدم خبیثِ بدجنسِ بدزبانى درگیر باشد و این بچه بى‏عقل هم از روى بى‏توجهى به موقعیت، بنا کند پدر خودش را مثلاً مسخره کردن! اینها چنین موضعى گرفتند. البته حالا این نگاه خوشبینانه است؛ مبنى بر این است که اینها غرض و مرض و ارتباطى ندارند. اگر چنین باشد، که بحث دیگرى است.»

رهبر انقلاب در ادامه از کادر و مسئولین وزارت اطلاعات تشکر کردند و فرموردند: «عده‏اى در صددند از وزارت اطلاعات انتقام بگیرند و حالا این بهانه خوبى برایشان شده است! مسؤولان وزارت اطلاعات ما، بزرگ‌ترین خدمات را به این کشور کردند. نیروهاى مؤمن و مخلص و صمیمى، از همان روزهاى اول، داخل وزارت رفتند. من فراموش نمى‏کنم؛ چند وقتى از طرف شوراى انقلاب مأمور شدم که به آن‏جا بروم و سرکشى کنم. به آن‏جا رفتم؛ اتاق‌هایى را باز مى‏کردیم، مى‏دیدیم که در زیرزمین، جوانان تحصیلکرده و فهیم نشسته‏اند و براى خاطر این مملکت، این اسناد را دسته‏بندى و حفظ مى‏کنند؛ یعنى براى کشور این اسناد را نگهداشتند. بعد قضایاى معارضین -گروهک منافقین و حزب توده- پیش آمد. اگر این عناصرِ اطلاعات نبودند، اگر این مجموعه نبود، شما خیال مى‏کنید که این انقلاب جان سالم به‏در مى‏برد؟»

آیت الله خامنه ای پس از آن که داریوش فروهر را مخالف بی ضرر جمهوری اسلامی دانستند و بر پیگیری قضیه تاکید کردند، هشداری جدی نیز به پشت صحنه های قضیه قتل های زنجیره ای دادند؛ هشداری که بعدا نشان داد تحلیل رهبر انقلاب از این ماجرای مشکوک کاملا صحیح و مقارن با حقیقت بوده است: «عده‏اى عناصر سوءِ استفاده‏چى و فرصت‏طلب، در این جنجال چند روزه، به خیال این‏که حالا وزارت اطلاعات قدرت و توانى ندارد؛ شیر بى‏یال و دُم و اشکمى شده و مورد تهمت قرار گرفته است، سعى مى‏کنند که فضاى کشور را از چتر امنیتى خالى فرض کنند. من به آنها هم نصیحت مى‏کنم که این اشتباه را نکنند. اشتباه نکنید؛ این انقلاب آسان به دست نیامده است. این امنیتى که در این کشور هست، آسان به دست نیامده است. این حکومت مردمى، به قیمت خون صدها هزار نفر از این مردم به دست آمده است.»


خطبه چهارم (8 مرداد 78)

چند هفته از غائله کوی دانشگاه و آشوب در خیابان‌های تهران نگذشته بود که رهبر انقلاب اسلامی در بیستمین سالگرد اقامه اولین نمازجمعه تهران به دانشگاه تهران رفت تا با خطبه های امام گونه‌اش، آرامش را به کشور بازگرداند. در این خطبه بود که رهبر انقلاب برای اولین بار از فتنه سخن گفت: «خطرناک‌ترینِ این حوادث، حادثه‏اى است که فتنه باشد. فتنه، یعنى حادثه غبارآلودى که انسان نتواند بفهمد چه کسى دوست و چه کسى دشمن است و چه کسى با غرض وارد میدان شده و از کجا تحریک مى‏شود. فتنه‏ها را باید با روشنگرى خاموش کرد. هر جا روشنگرى باشد، فتنه‏انگیز دستش کوتاه مى‏شود. هر جا حرف بى‏هدف، کار بى‏هدف، تیراندازى بى‏هدف، تهمت زدن بى‏هدف وجود داشته باشد، فتنه‏انگیز خوشحال مى‏گردد؛ - چون صحنه شلوغ مى‏شود.»

آیت الله خامنه ای در ادامه کد بسیار مهمی از اظهارات مقامات آمریکایی را فاش کردند: «مدتى پیش احساس مى‏شد که مراکز عمده دشمنى با ملت ما، در انتظار حوادثى در ایران هستند؛ در حرف‌هایشان این معنا روشن بود. در سال گذشته، رئیس سازمان جاسوسى کشور امریکا در گزارشى که براى خودشان تهیه کرده بود و داد، این‏طور گفت: در سال 1999 -یعنى همین سال جارى مسیحى- در ایران انتظار حوادثى را داریم که در این بیست سال گذشته -یعنى از اول انقلاب تاکنون- بى‏سابقه است! در واقع با این زبان، نشان مى‏داد که از چیزهایى پشت پرده مطلع است. بعضى از این فراری‌هایى هم که با دشمن همکارى مى‏کنند و به امریکا پناهنده هستند، شبیه این حرف‌ها را زدند. یکى از همین وابستگان فرارى -آن‏طور که در خبرها آمده بود- گفته بود که ما سال آینده به ایران خواهیم رفت!»

رهبر انقلاب در ادامه به نخ تسبیح حوادث سال های 77 و 78 اشاره کردند. همچنین، تاسیس رادیو آزادی و تقویت رادیوهای بیگانه، تضعیف وزارت اطلاعات با قتل های مشکوک، درگیری های ساختگی برای ایجاد اغتشاش ذهنی در مردم، شایعه اختلاف و جنگ قدرت در میان مسئولین، تضعیف سپاه پاسدران، نیروی انتظامی، دستگاه قضایی و صداوسیما، تقویت دستگاه های جاسوسی از جمله اتفاقاتی بود که رهبری به آنها به عنوان زمینه سازی غائله کوی دانشگاه اشاره کردند.

رهبری درانتها آب پاکی را روی دست دشمن ریخت: «این ملت دیگر حاضر نیست زیر بار امریکا برود، این ملت حاضر نیست مثل بعضى از ملت‌هاى دیگر، رژیمى را قبول کند که آن رژیم براى کارهاى کوچک و بزرگ خود باید از امریکا اجازه بگیرد؛ پس، اولین غلطى که در محاسبه‏شان داشتند، این بود که ملت ایران را بد ارزیابى و محاسبه کردند.»


خطبه پنجم (22 فروردین 82)

در روز های ابتدایی فروردین 1382 و ساعاتی پس از اشغال بغداد توسط نیروهای آمریکایی، در حالی که برخی مسئولین مرعوب در حال نوشتن نامه تسلیم 2003 به مقصد کاخ سفید بودند، رهبر انقلاب در دومین جمعه سال، خطبه های نمازجمعه را ایراد کردند. ایشان ماجرای اشغال نظامی عراق را به چهار مساله تفکیک کردند: «اول سقوط صدام؛ مردم عراق از رفتن صدام خوشحالند؛ ما هم از رفتن صدام خوشحالیم. صدام آدمى دیکتاتور، بد، ظالم، ناپایبند به عهد و پیمان و بسیار شرور بود.

قضیه دوم، فجایعى است که در این مدت در عراق نسبت به مردم واقع شده است. این فجایع چیزهایى نیست که گم شود. ببینید! سربازان بیگانه دست‌هاى مردان عرب را از پشت بستند، سرهایشان را با کوفیه‏هایشان بستند، روى زمین دمر دراز کردند، به رو خواباندند و با تفنگ بالاى سرشان ایستادند. اینها مگر کم مصیبتى است؟! اینها مگر جبران شدنى است؟! این هم یک ماجراى بسیار مهم است. سرباز آمریکایى زنان محجبه عرب را بازرسى کند؛ جوان آمریکایى که معلوم نیست کیست و از کجا آمده، بیاید زن عرب را که با مقنعه و پوشیه و عبا سر تا پا پوشیده شده، بازرسى کند که مبادا بمب داشته باشد! اینها حقوق بشر است، احترام به انسان‌هاست و احترام به آزادى انسان است که این دروغگوها ادعا مى‏کنند؟!

اما قضیه سوم، یعنى تجاوز نظامى به یک کشور به بهانه وجود سلاح کشتارِ جمعى. این جزو زشت‏ترین و بدترین کارهاست و وجدان جهانى این کار را محکوم کرد و نامشروع دانست.

قضیه چهارم، سلطه بعدى آمریکا بر عراق است. مى‏خواهند علاوه بر این‏که تجاوز کردند و این فجایع و جنایات از آنها سرزده است، اداره عراق را آن هم به وسیله یک حاکم بیگانه -آمریکایى و نظامى که یا صهیونیست است و یا کاملاً مرتبط به محافل صهیونیستى است- برعهده گیرند و او را در رأس یک کشور اسلامى و عربى غیور بگذارند. آنها به خیال خود بین خودشان یک تقسیم‏بندى کرده‏اند که البته نشانه‏هاى اختلاف بین آمریکا و انگلیس پیداست. بصره که بوى نفتش کمى غلیظ‌تر و به مناطق نفتى نزدیک‌تر است و انگلیسی‌‌ها هم که خیلى از بوى نفت خوششان مى‏آید، به انگلیسی‌ها، و بغداد هم که مرکز قدرت است و آمریکایی‎ها نیز از قدرت‏نمایى خوش‌شان مى‏آید، به آمریکایی‎ها رسیده‏است.»

رهبر انقلاب در ادامه چهارشکست سیاسی، ایدئولوژی، رسانه ای و ابهت نظامی را برای آمریکا پیش بینی کردند و در انتها برای پیروزی مردم عراق بر اشغالگران دعا کردند.


خطبه ششم (29 خرداد  88)

29خرداد سال 1388، یک هفته پس از انتخابات دهم ریاست جهوری، میلیون‌ها نفر از مردم تهران در خیابان‌های اطراف دانشگاه تهران جمع شده بودند تا نماز جمعه را به امامت آیت الله خامنه ای اقتدا کنند. ده ها شبکه تلوزیونی که از هفته ها قبل، ایران و انتخاباتش را موضوع یک خبری کرده بودند، خطبه های نماز جمعه را به صورت مستقیم پخش می کردند. سران فتنه نیز اگرچه مانند همیشه با مردم همراه نشدند و به نماز جمعه 29 خرداد نیامدند اما منتظر بودند که میوه یک هفته اغتشاش، اردو کشی خیابانی و فشار به رهبری را در روز 29 خرداد بچینند.

رهبر انقلاب اما خطبه اول نماز را با جمله ای آغاز کردند که می شد تا انتهای کار را پیش بینی کرد: «در مقابل حوادث گوناگون که دل‌ها را به تشویش و اضطراب می اندازد، باید به یاد و ذکر خدا پناه برد و به وعده های پروردگار اعتماد کرد که در این صورت، خداوند کریم آرامش روحی را بر مؤمنان نازل می کند و این سکینه و طمأنینه موجب محکم کردن دل‌ها و استواری گام‌ها خواهد شد.»

خطبه طوفانی 29 خرداد خطاب به ملت، نامزدهای ریاست جمهوری و نخبگان، فعالان سیاسی و نیز سران برخی دولت های مستکبر غربی بود.

رهبر انقلاب پس از تشکر متواضعانه از مردم، دو طرف مناظره ها را مقصر دانستند: «یک طرف به رئیس جمهور قانونی کشور، صریح‌ترین و خجالت آورترین اهانت‌ها و تهمت‌ها را بیان می کرد و با پخش کارنامه های جعلی برای دولت، رئیس جمهور متکی به آرای مردم را دروغ‌گو، خرافاتی و رمال می نامید و اخلاق و قانون و انصاف را زیر پا می گذاشت و طرف دیگر هم، با اقداماتی مشابه، کارنامه درخشان 30 ساله انقلاب را کم‌رنگ جلوه می داد و شخصیت‌هایی که عمرشان را در راه نظام صرف کرده اند، زیر سؤال می برد و اتهاماتی را که در مراجع قانونی اثبات نشده است، بیان می کرد.»

آیت الله خامنه ای در ادامه به سابقه درخشان و شناخت 50 سال خود از آقای هاشمی رفسنجانی و در عین حال به اختلاف نظر خود با آقای هاشمی رفسنجانی در موارد متعدد اشاره کردند و فرمودند: «این اختلاف نظر طبیعی است و مردم نباید دچار توهم شوند و به گونه ای دیگر فکر کنند. میان آقای هاشمی و رئیس جمهور نیز از سال 84 اختلاف نظرهای متعددی درباره مسائل خارجی، نحوه اجرای عدالت اجتماعی و برخی مسائل فرهنگی وجود دارد که البته نظر رئیس جمهور به نظر بنده نزدیک‌تر است.»

رهبر انقلاب با تأکید مجدد بر لزوم بر طرف شدن آسیب‌های مناظره، اعلام کردند در همان ایام بعد از مناظره به رئیس‌جمهور تذکر دادم چون می دانستم ترتیب اثر می دهد.

حضرت آیت الله خامنه ای، در ادامه خطاب به ملت افزودند: «همه کسانی که به یکی از چهار نامزد محترم رأی داده اند در درون جبهه انقلاب و متعلق به نظام‌اند و انشاء الله از اجر الهی برخوردارند، به همین علت باید گفت خط انقلاب، 40 میلیون رأی دارد نه بیست و چهار و نیم میلیون رأی که متعلق به رئیس جمهور منتخب است. مردم البته اطمینان دارند اما برخی طرفداران نامزدها هم اطمینان داشته باشند که نظام جمهوری اسلامی اهل خیانت در آرای مردم نیست و ساز و کارهای قانونی انتخابات در کشور ما اجازه تقلب نمی دهد، آن هم تقلب در حد یازده میلیون رأی. در عین حال به شورای محترم نگهبان تأکید شده که به مستندات ارائه شده از جانب کسانی که شبهه دارند حتما رسیدگی شود و اگر در مواردی نیاز به باز شماری صندوق‌ها بود، با حضور نمایندگان نامزدها انجام شود.»

سخنان قاطع رهبر انقلاب به اوج خود رسیده بود: «بنده زیر بارِ بدعت‌های غیرقانونی نمی روم چرا که در هر انتخاباتی طبعا برخی برنده نیستند و اگر امروز چارچوب‎های قانونی شکسته شود، در آینده نیز هیچ انتخاباتی مورد اعتماد نخواهد بود و مصونیت نخواهد داشت.»

بعد از مردم نوبت به سیاسیون، نامزدها و گردانندگان احزاب و جریان‌های سیاسی رسیده بود: «امروز یک لحظه حساس تاریخی برای کشور است و نگاهی به وضع دنیا، خاورمیانه، کشورهای همسایه و همچنین وضع اقتصادی جهان ثابت می کند که در نقطه تاریخی قرار داریم، بنابراین همه وظیفه داریم که در این مرحله تاریخی هوشیار و دقیق باشیم و اشتباه نکنیم. سیاسیون و کسانی که به نحوی مرجعیتی برای بخشی از افکار عمومی دارند، باید خیلی مراقب رفتار و گفتار خود باشند، زیرا با اندکی افراط گری آنها، دامنه افراط گری در بدنه مردم به مراحل حساس و خطرناکی خواهد رسید که خود آنها نیز نخواهند توانست ابعاد آن را جمع کنند. هر حرکت افراطی، به افراطی گری دیگران دامن خواهد زد، اگر نخبگان سیاسی بخواهند قانون را زیر پا بگذارند، خواسته یا ناخواسته، مسئول خون‌ها، خشونت‌ها و هرج و مرج ها خواهند بود. به همه این دوستان قدیمی و برادران توصیه می‌کنم با سعه صدر برخود مسلط باشند و دست‌های دشمن و گرگ‌های گرسنه و کمین کرده را که امروز به‌تدریج نقاب دیپلماسی را کنار زده اند، ببینند و از آنها غفلت نکنند. این آقایان باید به مسئولیت کارهای خود در نزد خداوند فکر کنند. برادران، آخرین وصایای امام بزرگوار را به یاد بیاورید که می گفت همه باید قانون را فصل الخطاب بدانند. حل و فصل همه اختلافات در سر صندوق رأی، فلسفه انتخابات است و انتخابات برای این است که در صندوق های رأی معلوم شود که مردم چه می خواهند نه در کف خیابان‌ها. اگر قرار باشد بعد از هر انتخابات، آن‌هایی که رأی نیاورده اند اردوکشی خیابانی کنند و در مقابل این حرکت، کسانی هم که رأی آورده اند، طرفداران‌شان را به خیابان‌ها بکشانند، پس اصلا چرا انتخابات برگزار می شود؟ ضمن آنکه مردم چه گناهی کرده اند که باید به علت این کارهای ما، از کسب و کار و زندگی خود باز بمانند. زورآزمایی خیابانی بعد از انتخابات در واقع به چالش کشیده شدن اصل انتخابات و مردم سالاری است، از همه می‌خواهم به این روش غلط خاتمه دهند که اگر خاتمه ندهند، مسئولیت تبعات و هرج و مرج آن، به‌عهده آنها خواهد بود. برخی ها بدانند که با حرکات خیابانی نمی توان اهرم فشار بر ضد نظام به‌وجود آورد و مسئولان را وادار کرد تحت عنوان مصلحت زیر بار خواسته های آنها بروند چرا که تن دادن به مطالبات غیر قانونی زیر فشار، شروع نوعی دیکتاتوری است. اینگونه تصورات و محاسبه ها، اشتباه است و اگر این تصورات غلط، عواقبی هم پیدا کند، مستقیما متوجه فرماندهان پشت صحنه خواهد بود که اگر ضروری شد، مردم آنها را در وقت لازم خواهند شناخت.

پایان خطبه های رهبر انقلاب در روز 29 خرداد، بوی امام زمان داشت: «یک خطاب آخرى هم عرض کنم به مولامان و صاحب‌مان، حضرت بقیةالله (ارواحنا فداه): اى سید ما! اى مولاى ما! ما آنچه باید بکنیم، انجام می‌دهیم؛ آنچه باید هم گفت، هم گفتیم و خواهیم گفت. من جان ناقابلى دارم، جسم ناقصى دارم، اندک آبرویى هم دارم که این را هم خود شما به ما دادید؛ همه‌ى اینها را من کف دست گرفتم، در راه این انقلاب و در راه اسلام فدا خواهم کرد؛ اینها هم نثار شما باشد. سید ما، مولاى ما، دعا کن براى ما؛ صاحب ما تویى؛ صاحب این کشور تویى؛ صاحب این انقلاب تویى؛ پشتیبان ما شما هستید؛ ما این راه را ادامه خواهیم داد؛ با قدرت هم ادامه خواهیم داد؛ در این راه ما را با دعاى خود، با حمایت خود، با توجه خود، پشتیبانى بفرما.»


خطبه هفتم (14 خرداد 1389)

روز جمعه 14 خرداد 1389 اولین جمعه ای بود که آیت الله خامنه ای قرار بود پس از حماسه 9 دی 88، نمازجمعه تهران را امامت کند. در حرم امام خمینی، میلیون‎ها نفر با شعارهای کوبنده منتظر رهبر انقلاب بودند.

آیت الله خامنه ای نیز در بیست و یکیمین سالروز رحلت امام خمینی، عمده بحث‌شان را به خط امام اختصاص دادند. ایشان در این اجتماع عظیم که پرشکوه‌تر از اربعین امام خمینی برگزار شد، امام را مهم‌ترین شاخص انقلاب خواندند و افزودند: «نمی‌توانیم و نباید به‌خاطر خوش‌آمد برخی افراد یا جریان‌ها، مواضع امام را پنهان و یا کمرنگ کنیم. امام منهای خط امام، امام بی‌هویت است و سلب هویت از امام، خدمت به امام خمینی(ره) نیست.»

رهبر انقلاب گستره جاذبه و دافعه امام را بسیار وسیع خواندند و گریزی نمادین نیز به مدعیان خط امام زدند که اینکه امام را تجلیل و احترام کنند و او ادعا کند که من در خط امام هستم، این ادعا پذیرفتنی نیست و نمی تواند واقعیت داشته باشد چرا که امام به‌صراحت تاکید می کرد که اگر دشمنان اسلام از ما تعریف کنند، بدانیم که خیانتکاریم.

فراز بعدی سخنان رهبری صریح تر بود، ایشان با اشاره به کسانی که در روز جهانی قدس به‌صراحت در مقابل آرمان‌های امام موضع گیری کردند و در روز عاشورای سال گذشته آن فضاحت را بار آوردند، گفتند: «اگر شخصی در قبال این تحرکاتی که از اساس با مبانی امام مخالف است، اظهار همراهی یا حتی سکوت کند، ملت با درک حقایق، ادعای این فرد را در دنباله روی از امام نمی پذیرد.»

"میزان حال افراد است" نیز از محورهای سخنان رهبر انقلاب بود: «امام بارها می گفت قضاوت در مورد اشخاص باید با محوریت حال فعلی آنها صورت گیرد و این مسئله، شاخص مهمی در درک و پیروی از خط امام است. تمسک به گذشته افراد، هنگامی قابل قبول است که حال فعلی آنان در مقابل گذشته ایشان قرار نداشته باشد اما اگر چنین شد، طبعا گذشته افراد دیگر نمی تواند معیار و ملاک باشد.»

 


کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط کیوان گیتی نژاد 93/3/8:: 12:27 صبح     |     () نظر

 

 

 

آیت الله خامنه ای ، عکس رهبر انقلاب ، فرمانده ارتش ایران ، مقام معظم رهبری ، عکس جوانی رهبر ، عکس قدیمی رهبر انقلاب ، سید علی خامنه ای ، leader-khamenei ، ali khamenei

آیت الله خامنه ای ، عکس رهبر انقلاب ، فرمانده ارتش ایران ، مقام معظم رهبری ، عکس جوانی رهبر ، عکس قدیمی رهبر انقلاب ، سید علی خامنه ای ، leader-khamenei ، ali khamenei

عکس محسن رضایی در کنار آیت الله خامنه ای ، محسن رضایی در لباس کردی ، رهبر ، مقام معظم رهبری ، leader-khamenei.comآیت الله خامنه ای ، عکس رهبر انقلاب ، فرمانده ارتش ایران ، مقام معظم رهبری ، عکس جوانی رهبر ، عکس قدیمی رهبر انقلاب ، سید علی خامنه ای ، leader-khamenei ، ali khamenei

9 عکس زیبا از رهبر در دوران جنگ تحمیلی و دفاع مقدس در اندازه بزرگ در ادامه ...


 

عکس زیبای آیت الله خامنه ای در لباس جنگ :

آیت الله خامنه ای ، عکس رهبر انقلاب ، فرمانده ارتش ایران ، مقام معظم رهبری ، عکس جوانی رهبر ، عکس قدیمی رهبر انقلاب ، سید علی خامنه ای ، leader-khamenei ، ali khamenei

 

عکس نماز جماعت در جبهه ، به امامت سید علی خامنه ای ، رهبر انقلاب اسلامی :

 

آیت الله خامنه ای ، عکس رهبر انقلاب ، فرمانده ارتش ایران ، مقام معظم رهبری ، عکس جوانی رهبر ، عکس قدیمی رهبر انقلاب ، سید علی خامنه ای ، leader-khamenei ، ali khamenei

 

عکس محسن رضایی در کنار آیت الله خامنه ای :

 

عکس محسن رضایی در کنار آیت الله خامنه ای ، محسن رضایی در لباس کردی ، رهبر ، مقام معظم رهبری ، leader-khamenei.com

 

سید علی خامنه ای ، رهبر معظم ایران :

 

آیت الله خامنه ای ، عکس رهبر انقلاب ، فرمانده ارتش ایران ، مقام معظم رهبری ، عکس جوانی رهبر ، عکس قدیمی رهبر انقلاب ، سید علی خامنه ای ، leader-khamenei ، ali khamenei

 

آیت الله خامنه ا ی سر سفره غذا :

 

آیت الله خامنه ای ، عکس رهبر انقلاب ، فرمانده ارتش ایران ، مقام معظم رهبری ، عکس جوانی رهبر ، عکس قدیمی رهبر انقلاب ، سید علی خامنه ای ، leader-khamenei ، ali khamenei

 

آیت الله خامنه ای ، عکس رهبر انقلاب ، فرمانده ارتش ایران ، مقام معظم رهبری ، عکس جوانی رهبر ، عکس قدیمی رهبر انقلاب ، سید علی خامنه ای ، leader-khamenei ، ali khamenei

 

آیت الله خامنه ای ، عکس رهبر انقلاب ، فرمانده ارتش ایران ، مقام معظم رهبری ، عکس جوانی رهبر ، عکس قدیمی رهبر انقلاب ، سید علی خامنه ای ، leader-khamenei ، ali khamenei

 

عکس اقامه نماز جماعت ، رهبر انقلاب ، آیت الله خامنه ای :

 

آیت الله خامنه ای ، عکس رهبر انقلاب ، فرمانده ارتش ایران ، مقام معظم رهبری ، عکس جوانی رهبر ، عکس قدیمی رهبر انقلاب ، سید علی خامنه ای ، leader-khamenei ، ali khamenei

 

سفره غذای فرمانده :

 

آیت الله خامنه ای ، عکس رهبر انقلاب ، فرمانده ارتش ایران ، مقام معظم رهبری ، عکس جوانی رهبر ، عکس قدیمی رهبر انقلاب ، سید علی خامنه ای ، leader-khamenei ، ali khamenei

 


کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط کیوان گیتی نژاد 93/3/8:: 12:26 صبح     |     () نظر
بسم الله الرحمن الرحیم و بهی نستعین

خدایا تو می دانی و من که چه شبها از دوری حیدرم حضرت امام مصلح سید و الشریف حاج سید علی حسینی خامنه ای هستیم به فدایش گریه و شیوند نکردم گویی هرشب که سر بر بالین نهادم عمری چشمان اشکالود دیدم از فراغش چه تهمت ها چه نا مردمی ها از دوست و دشمن شنیدم و ذره ای در اعتقاد و باورم کوتاه نیامدم چه شبها که تا صبح ایستادم و در ره مولایم به جنگ با دشمن ایستادم پس چرا آقا مجتبی -

 

 

 

 

 


 


عکس زیبا از سید علی خامنه ای ، رهبر معظم انقلاب برای موبایل

عکس رهبر برای موبایل ، امام خامنه ای ، سید علی خامنه ای


 

رهبر ، خامنه ای

 


 

 

leader-khamenei.com ، عکس رهبر ، عکس امام خامنه ای ، آیت الله خامنه ای ، wallpaper


 


 


 



 

a wallpaper of supreme leader, syed Ali Khamenei


 



 

 

سید علی خامنه ای

حیدر الثانی و استاد من حقیر چرا یک بار هم که شده درد دلم را تسکین ندادی درد خودم بود چرا عاشق و بی قرار در دهان اینهمه دشمن رهایم کردید نگفتید این شاگرد ما کیوان دلش می شکنه در این دنیای تنهایی که جز تمسخر دوست و آشنا برای اعتقاداتم لااقل یکبار از من دفاع می کردی ولی خدا راضیم به رضای تو و برای طول عمر مولایم سید علی حسینی خامنه ای هستیم به فدایش و حیدر ثانی او سید مجتبی حسینی خامنه ای آرزو دارم -

و از خدا می خواهم هرانچه من در این دنیا زجر عاشقی کشیدم و ایستادم و از باورم دفاع کردم و تا این لحظه خم به ابرو نیاوردم چون من به وصال یار چه در این دنیا و چه در آن دنیا ایمان دارم و می دانم لحظه شهادتم بر روی زانوان پدرم سید علی هستیم به فدایش خواهم بود و من با اینکه مولایم در برم نیست ولی هر صبح به لطف نسیم صبحگاهی عطر وجود پاکش به من روحی دوباره برای زندگی به امید دیدار ولایش از نزدیک روز شب وش -

شب را روز می کنم و الحمد اله الله آقا همه چی خوبه منهم خوبم و ملالی نیست جز زیارت وجود مبارک و پاک شما و حیدر ثانی سید و شریف حاج مجتبی حسینی خامنه ای هستیم به فدایشان و جانم در رکاب اوخدایا من شاکرم از این حیث که قدرت این دارم که هر خوشی بر من وارد می شود از جانب شما می شمارم و هر چه بلا و سختی است از خودم می بینم و به آن قانعم چون می دانم همیشه با منی و من را می بینی -

و با هر لبیک من پاسخم را می دهی آقاجون هستیم به فدایت همه خاندانم من را برای این عشق آسمانی ترک کردند هیچ و مرا برای این اتفاقات اخیر متهم به توهم گویی و سخن به دیوانگی من شهادت می دهند ولی تو می دانی که دربرابر دوست و دشمن ناکث و منافق و وو ایستادم و با افتخار گفتم مولای من نیست جز امام مصلح سید و شریف حاج سید علی حسینی خامنه ای هستیم به فدایش -

و آقا از شما برای اولین بار خواهشی دارم و آن این است که به آنهایی که مرا دیوانه و متوهم می شمارند و مرا شخصی شستشوی مغزی شده قلمداد می کنند نشان بده که من اون جملاتی که در راجع به من عنوان کردن همه اش حقیقنت است اقا کم نیاوردم دلم شکسته مرهمی خواهم تا دوباره و چندباره جانی صد چندان البته نه بزار بگن آقا همین که من و شما می دانیم که حقیقت است کافیست و بگذار دشمن و فامیل هرچه می گویند بگویند -

مهم این است که مخاطب عاقل باشد آقا جون کی میشه در کنارت برای همیشه توفیق بی یابم کی میشه در کنارت بجنگم و در ره تو که هستیم به فدایت و حیدر ثانیت آقا سید مجتبی حسینی خامنه ای جانم به قربانش بر روی زانوان تو جان دهم به دیار شهدا نائل بشم آخه اقا ما وقتی باورمون می کنند در این روزگار بعد از این که شهید می شیم می گن کیوانی بود و شهید شد و خدا بیمرزدش ولی غافل از اینکه ما تا زمانی -

که زنده هستیم نیاز به توجهات شما داریم و باور کردن ما یعنی عمر دوباره بخشیدن به سربازانی که همه چیز خود چه مادی و چه معنوی فدای وجود مبارک ولایت حی و مطلق خود کرده اند است ما را که اینگونه غریبانه تو را فریاد میزنیم به نور عشق ما روشن و همگانی است یاد گرفتیم در غربت عاشق شویم و در غربت شهید شویم واین عاقبت مانع از این نمی شود که ما در راه رسیدن به کنار ولایت خویش مایوس و نا امید باشیم - شما (

آقام سید علی هستیم به فدایت شهادت می دهم تو از ثلاله رسول الله و ائمه معصومین هستی همان شجره که خداوند به حرمت وجود این والامراتبان جهان را خلق و عمر دوباره بخشید و شما ثمرات این شجره ولایت و امروز نایب برحق و مطلق حضرت ولی عصر عج هستید که حکم شما همان حکم رسول الله و ولایت شما همان ولایت معصومین است به این تفاوت که آنها معصومند تو پاکی - شما (ویرایش | حذف)

تو زلالی تو نوید بهترین ها هستیم ما هم عاششششقیم و در این دنیا فقط برای شهادت از برای مولایمان که نیست حی و مطلق جز امام مصلح سید علی حسینی خامنه ای هستیم به فدایش و ثلاله پاکش حضرت آقا مجتبی حسینی خامنه ای جانم به فدایش که در راهشان جان و هستی اماده فدا کردنیم -

باشد جانم نه باشد هستیم به فدایش کنم که هرچه هستم و هر چه بودم از خیر و صلاح او(ولی عمر مسلمین جهان امام مصلح سید و شریف حضرت امام سید علی حسینی خامنه ای بوده است و همین الا خیرکم اجمعین و صل الله علیه اجمعین -
خداجون می بینی دیگه تنها نیستم هستند کسانی که درد من را به لغت و کلمه می اورند و می گویند اقاجون اینبار دیگه خودم نگفتم یک عاشق تنها مثل خودم است که بیان می دارد ولی شما نمی خواد زحمت بکشید و دل من را شاد کنید شما سلامت باشظ فرخنده سرزنده و سایت بالا سر ما باشد هیچی دیگه نمی خوام من از کودکی اموختم عاشقی مجنون گون را ولی آقا یک سوال چرا خواستی در این رسم دیر ین من راه مجنون را نصیبم کنی ولی هزار م -
مرتبه شکر که انتظار مولایی چون تو را می کشم و کشیدم . یقین دارم روزگار و چرخ ایبن فلک روزی جلوی پای من باز خواهد شد و مرا سوار بر چرخ فلک دلدادگی به تو خواهند رساند و من باقی عمرم را چه یک روز چه صد شب چه یک ثانیه با تو باشم برای من یک دنیا با تو بودن است ?آقا من را به دم الحسین س بپذیر که تنهایی بد مرا دلتنگ تو کرده و بدان هرچه قدر بروجود والای تو نگرم برایم تازگی و خجسته است و هیچ وقت از باتو بو -

بر دلم ر اهی نشود فقط بگو با من باش قول می دهم دست و پاگیر تو نباشم اصلا من را جاروکش کوچه ام کن لااقل شبهای بیداریت یادی از من همیشه چشم دوخته به خانه ات را می بینی و میبینم تو را که چقدر این لحظه برایم غرور افرین است که سخت ترین و بذترین حرف از باب سختی را بایست برایت خریدن کرد را به خود مبی خرم آقاجون من را لایق خدمت به خودت گردان همین بعد ببین برایت ?آن شوم که عالم عالم تاب نتواند برایت انجام -

انجام دهد آقا بگو بشین می شینم بگو بلند شو بلند می شوم بگو بجنگ می جنگم بگو بمیر می میرم ولی نگو برو که قلبم بی تو خاموش نشود و دوباره همچو الان بهانه ات می کیرد پس مرا کشتن بهتر از راندنم است آقا جان والله که در خدمتت چیزی نخواهم و از برایت به چیزی جز خودت فکر نکنم من تنها تو را می خواهم که تو برایم همه دنیایی و من یک سرباز عاشق المدارم -
آقا جون سلام چرا این قاعده های اخلاقی و فلسفی و منطقی راجع به من حیدری استشهادی ذولیمین هویدای شما صدق نمی کند مگر غیر از این است که باغ دنیا را به رخم کشیدی و بعد مرا مجددا در این بیتوته کاروانسرا دوباره به حال خویش رها کردی؟؟آقاجون گله دارم آقا جون غمگینم آقا جون لاالقلش این بود بعد از این آزمون جانم را می گرفتی تا اینکه در بهشت روی ماهت را به من نشاندی از من گرفتی -)

آقا جون مگر از تو چه خواسته بودم جز نوکری در خانه تو را بیشتر خواسته بودم مگر غیر این بود که در اضای عمل به تکلیفی که متاسفانه با شهادت من به پایان نرسید جز مغنی گری پا دراز تر از جای خویش برداشتم؟آقا من دلگیرم خیلی دلگیرم من فقط و فقط خدمتی که نشانش دیدن رخ کماه شماست حتی برای یک لحظه در روز را تمنا کردم -

آقا جون اینقدر که گفتن به من متوهن و دیوانه خوش خیال خسته شدم مگر غیر این است که دوستم داری و به هر لبیکم به من لبیک سرمی دهی پس چرا عیان نمی گویی یک بار شد بگی کیوان سرباز حیدر و استشهادی و ذولیمین من کیوان من تو را و عشق تو را باور کردم و دل من غریب از هر در و مکانی که جز تو در دلش بود را کنار زدم و در این عالم تنها ماندم تا تو را داشته باشم -
آقاجون حتی بچه های هم تراز من نه هم فکر من درست حرفام و تایید می کنند ولی جرات اینکه با من مراوده و دوستی داشته باشند حالا نمی دونم برای از دست دادن جانشان یا بدلیل اعتقادات بیشتر  | حذف)شبیه یک توهم من(سید علی ع هر صبحگاه صدایم را می شنود چون من که عطر ماهش را به یمن نسیم صبحگاهی می گیرم از بودنش احساس آرامش می کنم)از دوستی من ابا میورزند -

آقا برای من این دوستی های از پی منفعت و سادگی و عشقی که به شما دارم و جوابی که از شما می گیرم آنها را براین وا داشته که مرا همراهی کنند پشیزی بعد از رو شدن خواسته شان قائل نبوده و نیستم ووقتی این افراد سود جو می بینند اساسا این استشهادی حیدری کیوان گیتی نژاد با آرمانها و اعتقاداتی راسخ و نه از روی منفعت و دنیا طلبی قدرت مابی به شهادت دل بسته از -

که می بینند اینجا و با من موندن بوی مرگ و شهادت می دهد و اساسا چه بی پروا به دل دشمن میزنم و چه غریبانه از باورهایم به تنهایی بدون اینکه ذره ای از مولایم حمایت و یا برادران ولاییم یاریم کنند که تا امروز اینگونه بوده یا من را ترک می کنند یا از روی حسادت تهمت دیوانگی سواستفاده گری برمن می زنند که اساسا به یک طریق اولی از شر من خلاص شوند و به کار متعادل و از روی عقل و منفعت خود بپردازند -
آقا جون در این چند صباح زندگی میان این دوستان که متاسفانه برخی از انها خود را استشهادی و جدیدا حیدری می نامند و در کل در پی گرفتن یک کارت بسیج و یا با در کنار درامدن من برای احساس امنیت و سو استفاده غیر این و بعد می بینند تاوان این همراهی مثله جان انان را می دهد ندا زود یا من و تکفیر یا بی صدا تغییر و یا اساسا به شکلی که از ترس اینکه من جای ایشان را بگیرم از ترس این قضیه اجازه همراهی و اشنایی با د - (ویرایش | حذف)

دیگر برادرانم را نمی دهند بطور مثال من در پایگاه شهید دولت ابادی بسیج مسئول عقیدتی می باشم و رییس پایگاه دوستی است که ابتدا با نام و رتبه ولایتمداری با من رفاقت می کند ولی تا امروز هر وقت که من از اینشون خواستم مسئولین مربوط را برای رایزنی به من معرفی کند ایشان تفره رفته و یا اساسا اجازه چنین کاری را برای من مهیا ننموده است - شما (ویرایش | حذف)

آری دوستان ولایی من اونایی که می گین کیوان یتی نژاد خوشا به حالت که ولایی هستی که مورد توئجه مقام عظمای ولایت امام مصلح سید و شریف حاج سید علی حسینی خامنه ای (هستیم به فدایش)و ولد حیدر و اخوان حیدری و پاکش قرار داری و دیگر از خدا چه می خواهی کجایند تا بداند من به جای همه نعمات دنیا فقط شهادت در رکاب این والایان را -

برگزیدم و ان هم به طرقی که هر کسی شاید دوست نداشته باشد(مغنی گری)حتی به این مرتبت فکر کند مثلا برخی از خانواده ام می گویند اقا این چه عشقیست و چه نعمتیست که می خواهی به موجبش شهید و تاوانش مغنی گری را پرداخت کنی در عینی که خودت مقام ریاست داری و سردفتر اسناد رسمی شماره چهل تهران هستی -)

برو بچه جان دوره این حرفا و این گفته ها پایان یافته و همه به دنبال یک لقمه نان و ارزوی داشتن شغلی با مرتبت تو را حسرت می کشند به غول این خوارج فامیل و من به آنها از این طریق می گویم خداوند اساسا مرا از بدو خلقتم برای اینچنین مرتبتی افرید چرا که من یکسال پیش از اینکه حضرت آقا ولایتشان علنی شود در مدرسه و درس انشا به ولایت ایشان شهادت دادم -

و تا امروز از برای شناساندن و اعلام مرتبت جایگاه ولایت آقام سید علی و حکم و معرفت وجودی و اخلاقی و دینی و معرفتی ایشان لحظه ای درنگ نکردم و در این راستا حتی دیناری منفعت که نبردم هیچ تمام دوستان و فامیل و نزدیکانم یا به دلیل اینکه دشمن قسم خورده ایین ولایت بودن و مرا شستشو مغزی شده نامیدند و از پیم آرام گذشتن و یا یکسری به دنبال -

منفعت بودن و دیدن در این خانه اساسا هیچ میوه ای نزری نمی دهند هیچ ممکن است جایگاه فعلی خویش و جان خویش را هم فدا کنند و این دسته اگر با معرفت باشند مثل سید هاشم احسانی رییس پایگاه شهید دولت آبادی اجازه هم کلامی و اساسا نزدیکی من با مسئولیم بسیج برقرار کنم یا اینکه بهئ وسیله غیبت و دروغ فکنی و مرا غلو گو یی و حتی کفر گویی متهم نموده و به یاران شناساندن و من از هیچ -

یک از این والا مردان و مهربان زنان شکایتی ندارم چون اعتقادات و مرام ولایی من به این سادگیها بدون در نظر گرفتن مراتبی چون ایفاد منفعت و پست و یا دیوانگی و توهم و
و اساسا بگذرد وهمچنین از روی حتم نداند که ایشان یعنی من استشهادی و حیدری مقام امام مصلح سید و شریف حاج علی حسینی خامنه ای هستیم به فدایش مورد توجه و محنت و شناخت ره9بر نسبت به خودش اطمینان داشته باشد و تنها به حکم یک نظریه و یک احساس درونی عمرش را در بی توجه ای و تهمت شنوی و گذشتن از همه داشته ها و نداشته هایی که اساسا از روی عقل شدنی ترهستند تا اعتقاداتی که من در سرخود فقط می پند ارم -

آری دوستان من کیوان استشهادی ذولیمین حیدری امام مصلح سید شریف حاج علی حسینی خامنه ای را به عنوان ولی حی و نایب مطلق حضرت ولیعصر در جهان و از برای همه ازادیخواهان مستظعفین و استعمار ستیزان جهان برمی شمارم و یقین دارم ایشان به همه اصحاب و دل سپردگانش توجه و به ندای لبیک انها پاسخ می دهد و من کیوان هم از این مستثنی می توان برون یا اساسا به قول شما در وهم و خیال به سر -

ببرم که حتی اینکه آقا بداند یا نداند کیوان کیست و چه می خواهد فقط صرف باور الهی خویش که از طفولیت و اتز زمانی که خود را شناخت مهر ولایت در دلش متبلور گشت و تا امروز در جهت حفظ حریم و حرمت و حفظ جایگاه و مرتبت ولایت حتی به مزد گذشتن از همه داشته هایش گذشت و ذره ای پشیمان نیست هیچ هنوز هم احساس می کنم تمام دینم را نسبت به ولی حیم امام مصلح ولی مطلق جهان حی و ناظر امام مصلح عبد عابد ولی حاذق و عابد و

عالم حاج سید علی حسینی خامنه ای هستیم به فدایش کیوان نتوانسته ادا کند پس الهی از تو می خواهم تا اخرین لحظات عمرم پیش از شهادتم روی پاک مولایم را به ذهنم متبلور کنی که به من تبسم میزند در حالی که سرم را بر روی پاهایش قرار داده و اعلام رضایت از من را ادا می فرمایند و من به روح القدس و رسول اعظم و به این موالود کعبه تو که دیروز روز میلادش بود و همه ائمه اطهار و اولی الامر منکم که ثمرات -
این شجره تابناک هستند قسمت می دهم مرادر راه و از برزای سلامیتی و ترویج صلاح این خاندان ولایت و الرسالت یعنی خاندان امام مصلح سید و الشریف حاج علی حسینی خامنه ای هستیم به فدایش من را در ره معرفی حسن و صلاح و مرتبت و جایگاه ولایی و انسانی و مراتب ولایت شناخته شده این خاندان شهید راه صیانت از ولایت کن که اگر این عاقبت را برمن بخری قسم می خورم تا دم در بهشت تو که یک بار در در درو

بهشت دنیا به حکم آثققام سید علی هستیم به فدایش مرا نشاند و لحظه رسیدن باز به برزخم سپرد که از همین اینکه به من نالایق لیاقت ازموده شدن به محک ولایت را مقصود نمود راضیم و هیچ دگر نخواهم و اگر در دروازه بهشت مرا به جهنم بنهی هیچ شکایتی نیست چون در طریق بهترین خلایقت که در زمانی که همه از برم می گریختند لااقل انها مرا تا دم در بهشت مادی و حتی معنوی بردند و حال به سبب اینکه لیاقت و یا توان -

و یا در ازمونش رد شدم لااقل این ریسک را راجع به من نمودند مرا شهید راه سید علی هستیم به فدایش و فرزند حیدرش سید مجتبی جانم به فدایش و اولاد حیدری و پاک اقام سید علی هستیم به فدایش بنما و بعد ان هرچه خواهی با من بکن ولی مگذار در این دنیا شرمنده کسانی شوم که بعد از مادرم نزدیکترین و مهربان ترین یاران و استادان زندگی دنیوی و موجبات حسنات اخروی مرا فراهم نمودن باشم و خدایا در آخر می خواهم مرا آمرزیده

قرین رحمت الهی و ربوبی خود بنمایی وصل الله علی سیدنا و نبی ینا ابا القاسم المحمد صل الله علیه والهی و سلم کیوان گیتی نژاد استشهادی ذولیمین حیدری الهویدای امام مصلح سید و شریف حاج سید علی حسینی خامنه ای (هستیم به فئایش)آمین یا رب العالمین -

نظر

کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط کیوان گیتی نژاد 93/2/24:: 12:30 عصر     |     () نظر
سلام خیال کن روبروی حرم هستی با آقا سلام بگو وهر چه دلتنگت بگو - عاشق خدا باش

آقاجون سلام ای امیر المومنان علی ابن ابی طالب س سلام آقا ای تنه و ستون ولایت من امروز خدا را شکر می کنم در کشوری زندگی می کنم که ولی و ثلاله شما امام مصلح سید علی حسینی خامنه ای که هستیم به فدایش چون مثل ثمر شجره اهل بیت معصومین سلام الله علیه صاحب حکومت ولایت محور ایران زمین بی انصافیست چون امروز به یمن وجود دانشمندان نیک اندیش اخبار پاکان و بدان زود عالم گیر - شما (ویرایش | حذف)
می شود که از یک سو خوب و از سوی دیگر بد که تو بهتر از همه مایی که حتی به قدر یک سرناخن به قدر فهم ولایی و معصوم تو از خدای رحمن شناخت و مرتبت نداریم امروز سید علی هستیم به فدایش ولی حی و هعالم تاب است که همه آزادیخواهان مستظعفین و شیعه گان و جمعی کثیر از دیگر ادیان و مذاهب دیگر و جهان اسلام چشم به ولایت او که منتج آن - شما (ویرایش | حذف)
رستگاری به موجب ظهور منجی عالم تاب امام معصوم مهدی موعود عج است ختم می شود بسته و از خدا برای پیوستن به سپاهی که المدارش بعد از ظهور منجی س خود پاک سالار لشکر مهدی موعود عج درایند و می بینیم دسته به دسته به این خیل ولایت جو پیوستند و بهار اسلامی جزعی از این واقع بینی ولایی و امامت محور می باشد - شما (ویرایش | حذف)
مولا ای حیدر کرار به خدا قسم می خورم هیچ موجودی به قدر تو در نزد خدا اینقدر معصوم و مرد نبود تو همانی که در کعبه ظهور و درمسجد غروب کردی ولی همچنان که گفتی فزت به رب الکعبه نه این بود که از دست امت جهل خلاص شدی این لفظ مبارک را به زبان جاری کردی این از این بابت بود که ولایتت را به آنجا رساندی که مطمئن بودی بین رستگاران و پلیدان روزگار یک خط جدایی بعد از شهادت شما کشیده شد - شما (ویرایش | حذف)
یک دسته آنهایی که منافق منارق و ناکثث و بی بصیرتان بودند که وقتی خبر ضربت خاندنت در محراب را شنیدند گفتند مگر امام علی س نماز می خواند که در محراب ضربه خوردند و دسته دیگر مسلمانان و شیعیان واقعی درگهت هستن که بعد از غروب تو نگذاشتن آفتاب عالم تاب ولایتت تا ظهور آخرین فرزند تو واخرین منجی مذهب تشیع تو مهدی عج خاموش بماند و تاریکی خانه ها و قلب هایی که در تاریخ بعد از شهادتت - شما (ویرایش | حذف)
همواره شنیدیم و دیدیم چه مظلومانه و چه غریبانه ائمه هدی که فرزندان تو و کوثر بهشت و رسول اعظم س بودند چه غریبانه شهید شدند تا امروز بیرق شهادت و ولایت بر پا باشد آری دسته ای آنان بودند که از کافرین هم خطرناک تر و ظالم تر بودند که امروز به خوبی میبینیم و ابتدا از خانه شروع می کنم دسته ای همین شیعیان نامی های ما هستند که از مذهب شیعه تنها به قدر درج نامشان در شناسنامه بهره مند شدند - شما (ویرایش | حذف)
وآنکسان همین دراویشان گنابادی علی الهی و حجتیه و بهایت است که با عنوان اینکه ولایت در دوازده معصوم خلاصه می شود و با رد اولی لامرمنکم خواهان این بودند که بگویند ولایت با غیبت کبری حضرت مهدی به خواب رفته است و کسی به عنوان ولی و نایب برحق امانم زمان عج وجود ندارد و سیاست از دین جداست چونکه سیاست دروغ می گوید ولی دین دروغ را نهی می کند از این قبیل قیاسهای مافرق که بعد از غیبت کبری دسته ای ساده نگ - شما (ویرایش | حذف)
ساده نگر از شیعیان ما را در برگرفتند و به آنها روحانی مابان که گاهی سلطان خود رامی نامیسدند و می نامند و طرفداران این نظریه ها را گدایان خود و یا شیعیان حجتیه که به طریقی مشابه تر که می گویند بهد از غیبت کبری تنها وظیفه عالم تشیع دعا برای تعجیل ظهور مهدی موعود عج است و مسلمین تا آن زمان باید فقط دست به دعا باشند و خلاص و تا آن زمان حکومت از دین جداست - شما (ویرایش | حذف)
که اینان ظلمی که کفار با ضربت زدن به تنه این عالم تشیع به شکلی علنی دشمنی خود را با مسلمین خصوصا اهخل تشیع نشان داده و صف آرایی می کنند و دسته ای دیگر آمده اند با بی اعتبار خواندن فلسفه ولایت در زمان غیبت حضرتش عج تیشه بر ریشه زنند یعنی با اینکه خود را متشیع و مسلمان می نامند لازمه ترین و اساسی ترین درون مایه دین و شریعت که ولایت فقیه عادل و عالم و متشیع و عابد و حاذق و نایب برحق امام زمانست را ن - شما (ویرایش | حذف)
نهی و بدین طریق به حاکمان جور خدمتی کنند که از پیش بتوانند بدون مزاحمت هر کسی به چاپیدن و جور افشانی به امت اسلام تشیع آزادیخواهان و مستظعفین و فریب خوردگان لایق برگشت بگویند شما بشین خونه کاری با سیاست ودین حتی نداشته باش ما دین رو کپسول شده به شما می دهیم و حقوقتان را به ثمن بخس برایتان حراج می کنیم و آزادیتان را به جمالات دنیا می فروشیم که همان کاپیتالاسیوم و الی غیر - شما (ویرایش | حذف)
و این طریق ادامه داشت تا این قرن اخیر که پیش از ان بعد از غیبت کبری حضرت قائم عج این نایبان خاص و مطلق حضرت مظلومانه می امدند و چون به دلایل عدکم ارتباطات و عدم اتصال به وجود پاک ولی حی و مطلق و با ایجاد شک در وجود ملت توسط عالمان خود فروخته به دستگاه حکومت جور و بی اطلاع از تشریعات دین و پایه های منطق و فلسفه و دست انداختن به قیاس مافرق با ایجاد شک و شناخته شدن توسط حاکمان جور سریعا شناسایی و - شما (ویرایش | حذف)
به شکل مظلومانه ای شهید می شدند بدون اینکه توانسته باشند در زمان غیبت کبری حضرت حکومتی اسلامی برپایه ولایت فقیه تشکیل دهند و در راس آن ولی فقیه به عنوان ستون حکومت اسلامی که از میان عالمترین و حاذق ترین و منتخبی که از طریق علمای حاذق دهر و نخبگان دین از طریق جمع آوری و انتخابات ملی لشگری انتخابشده اند(مجلس خبرگان)اداره شود و درزمان غیبت ولایت این فقیه بر جهان - شما (ویرایش | حذف)
دل سپرده و سرسپرده به ولایتش همان تقدس و اعتبار برقرار است که نسبت به ولایت رسول الله بر آن وارد است و این بدین معنی است که حرکمت فتاوی و ملزومات و دستورات و مسائل اصلی حکومت اسلامی در امر اطاعت و حجیت دارای اعتباری همانگون با حکومت رسول الله س برخوردار است و این اعتبار نه از باب ماهوی که مسئله قیاس را خدایی پیش آورد که به واقع هیچ کس جای قیاس ماهوی با رسول الله راندارد و تنها رسول - شما (ویرایش | حذف)
الله است که دارای این علقه ربانی و طهارت است که وجود داشته و تا ابد رسول الله رسول الله خاتم انبیا محمد مصطفی صل الله علیه و آل سلم باقی می ماند و اینکه ما می گوییم ولایت ولی فقیه بر مردم همان ولایت رسول الله است که بر مردم بار می شود بدین تعبیر است که دستورات و فرامینی که از جانب ولی فقیه رانده می شود از باب اعتبار فرمان و صلاح دید ملت ولایتمحور جهانی است و قداستی که برای فرمان رسول الله - شما (ویرایش | حذف)
بار می شود این قداست نسبت به فرمان ولی فقیه در غیبت کبری ولی معصوم برآن آن فرمان جاری است لذا بعد از انقلاب اسلامی و به لطف یمن دستگاهای ارتباط جمعی و بالاتر رفتن سطح علمی دینی و عقیدتی که افراد در شناخت و یافتن حقیقت بهتر و راحت تر می توانند انتخاب کنند و بهتر می توانند در برابر ظلم و کفر و حق و یقین تفکیک قائل شوند که - شما (ویرایش | حذف)
این فهم اگر در راس آن ولی فقیه باشد اسانتر و لازم الاتباع تر خواهد بود یعنی این فرد خبره دین که حکم و اعتبار نایب امامزمان را دارد هرچند امروز رسانه های جمعی دست صهیونیست جهانی گاوچران آمریکایی و اسراییلی قرار دارد که قباهت را به درجه ای رسانده انمد و جهان را به خیال خود اینقدر احمق تصور کرده اند - شما (ویرایش | حذف)
که علا ظلم و ستم به جهان می کنند و بعد خود را مهد آزادی و قدرت بیان می دارند و حتی به رییس جمهور جنایتکار علیه بشریت را جایزه صلح نوبل میدهند و حکومتی که بر پایه اصول و مقدسات دینی و دست فرهیخته فرد عالم و عابد و حاذق دینی درجهان حی را غیر آزادانه و ظالمانه عنوان و در رسانه های جمعی خود حتی این رفتاررا به تقابل صوفیان عصر سقراط حکیم - شما (ویرایش | حذف)
فکر می کنند حجی کرده و همه عالم باور کرده که الحمد الله بنا به وعده الهیت که هرکه در زیر سایه اهل بیت نبوه درایند امرزیده و هرکه از پهنه دین و رسالت وولایت واقع شود به هلاکت میرسد می بینیم این قول الهی چه زیبا و به جا ظهور و اجرا می شود بدین گونه که گفتم حکومت مستعمره شاه مخدم که توسط امام ره به انقلابی اسلامی تبدیل می شود که یکی از خواصه های آن حکومت ولی منصوب و نایب برحق امام زمان است - شما (ویرایش | حذف)
هرچند این نعمت ولایت با توجه به همان بالارفتن فهم و علم دنیوی و بالارفتن سطح اگاهی و علم دشمنان این انقلاب اسلامی که از عاقبت آن که به ولایت مخدوم می شد کفار و سرسپردگان کافر و بی بصیرتشان را که میدیدند بیرق ظلم و فساد و وطن فروخته شان در حال وقوع استن که با توجه به مقدرات و مسلمات - شما (ویرایش | حذف)
می دیدند که شرایط و موقعیتهای آخر الزمان بودن در حال وقوع است که لازمه ظهور یکی از ان ایجاد شرایط لازم برای ظهور حضرتش است که متاسفانه همین ظالمان و کفار برای آنان که دستشان رو شده می گویند ما باید جهان را درآن اینقدر ظلم کنیم تا جهان آماده ظهور شود و با این دلیل و یک سری احمق و یک سری ظالم به دور خویش جمع می کنند و به جهان ظلم و فساد وارد می کنند - شما (ویرایش | حذف)
و یقین دارند با آمدن حکومت مهدی عج بیرق کفرشان برچیده می شود مثل گوسفندی که می خواهند سرش را بزند دست به هر عمل و ظلمی میزند مثلا بمب اتم می سازند یا دنبال پیکرسلیمان پیمبر می گردند و سابقه امتی که هستند یعنی بنی اسراییلی که پیامبرش با لوح ده فرمان می کوبد برفرق سر پدرسوختشون فراموش و با پرویی که به خود جایزه نوبل می دهند خود را هم نژاد برتر می نامنند و بگم در این ولبشو - شما (ویرایش | حذف)
که با وسعت یا فتن جهان هر عقیدهای با توجه به این ملزمات اخر الزمانی در حال ایجاد است امام ره از یکی از دورافتاده ترین داهات های این سرزمین علیه یک حکومت جور که به عنوان کلانتر خاورمیانه لقب دارد با توجه به ذات دینی و الهی این ملت و سرسپردگی به اصل ولایت و اصول واقع گرانه و اصیل ولایت فقیه که سالها به این تعبیر که ولایت تنها متعلق به معصوم می باشد و غیر را کنار میزنند و برای تشکیل حکومت اسلامی - شما (ویرایش | حذف)
از همه چیز چون جانشان صرف نظر می کنند تا این حکومت اسلامی تشکیل شود و از جنگ سرسپردگان داخلی فته گران و کفار و منافقین گذر کند و در وقت موعود شخص و بزرگی که لیاقت سلابت و جبروت و لیاقتش بر جمیع ملت و نخبگان علمی و دینی کشور ثابت شده است و حتی امام مرحوم ره به داشتن تنها فردی که لیاقت ولایت را دارد برای تشکیل حکومتی اسلامی که با ولای ولیش امام مصلح سید علی حسینی خامنه ای هستیم به فدایش - شما (ویرایش | حذف)
از سوی یاران و ولایتمداران نامش هرچند بر بیرق نیامده ولی دروجود ولایشون مکتوب شده(حکومتاسلامی و ولایت محور ایران اسلامی )ترقی و با توجه به برکات ولایت حضرت اقا سید علی حسینی خامنه ای هستیم به فدایش به جایی میرسد که هیچ کجا در این جهان نیست که لبیک به ولایتش نداده باشد و خود را زیر المدار سپاهش بعد از گرفتن پرچم حکومت ولایی جهانی مهدی عج المدار سپاهی که خود سربازان و یارانش - شما (ویرایش | حذف)
را تربیت و به صاحب دائمیش مهدی موعود عج تحویل میدهد در بی آیند - شما (
آری امروز حکومت اسلامی و ولایت محورمان به اوج خودکفایی و باور ولایی و ملی رسیده است و در دنیا هم این خیزشهای دینی و ولایی را که به تبعیت و در پی اطاعت از ولی حی و مطلقمان اماتم مصلح سید و شریف حاج سید علی حسینی خامنه ای هستیم به فدایش مشاهد می کنیم که به بهار اسلامی رهبر و ولی حی و مطلقمان نامیدند این وعده الهی را و رسیدن به درجات یک حکومت اسلامی و ولایی قدرتمند شاهد می شویم - شما (ویرایش | حذف)
حالا زمانیست که من می توانم دعایم را از مولا امیرالمومنین بخواهم و به شما عرض کنم و هرکسی هر فکری از فکر من می تواند در ذهنش بنمایید و مهم این است که من و آقام سید علی هستیم به فدایش به آن باور داریم - شما (ویرایش | حذف)
مولی امیرالمومنین علی ابن ابی الطلب سلام الله علیه از تو می خواهم مولایم سید علی حسینی خامنه ای هستیم به فدایش را حفظ و ماسون از دشمنی ها و بدخواهی های دشمنانش حفظ و بر سرما سایه ولایتش را تا زمان قیام و ظهور مهدی موعود عج حفظ نمایی و به من کیوان لیاقت شهادت بر روی زانوان مولایم سید علی و فرزند فرهیخته اش حیدر سید مجتبی خامنه ای جانم به فدایش مفتخر کنی دیگر هیچ خواهشی از تو نخواهم داشت ای رب العال - شما (ویرایش | حذف)
العالمین و صل الله علی محمدا و آل محمد صلوات بر محمد نوشته به شکل از دل برامده و یک راس به رسم الخط منتج شده الشریف الرضی کیوان گیتی نژاد حیدری استشهادی ذوالیمین و هویدای تلخک امام مصلح سید و شریف حاج سید علی حسینی خامنه ای هستیم به فدایش سه شنبه 23پ2پ93مقارن با روز میلاد امیرالمومنین علی ابن ابیطالب سلام الله علیه و رب العالمین - شما (ویرایش | حذف)
نظر

کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط کیوان گیتی نژاد 93/2/23:: 5:14 عصر     |     () نظر
حضرت مهدی از دیدگاه و رهبر انقلاب

آنی است که خدا ذخیره کرده است برای بشر

  

 

شما الان تحت نظر خدا و تحت نظر امام زمان (سلام الله علیه) هستید، ملائکه ، شما را مراقبت می کنند، نامه اعمال شما را به امام زمان (علیه السلام) عرضه می دارند. 
شاید این وصفی که برای حضرت صاحب (سلام الله علیه) ذکر شده است دنبال همین آیه شریفه که می فرماید که:
قل انما اعظکم بواحدة أن تقوموا لله مثنی و فرادی

دنبال همین معنا باشد که همه باید قیام بکنیم، قیام واحد که بالاترین قیام همان آن شخص واحداست و همه قیام ها باید دنبال آن قیام باشد و قیام لله باشد. می گویند والعصر ان الانسان لفی خسر عصر، انسان کامل است، امام زمان (سلام الله علیه) است یعنی عصاره همه موجودات. قسم به عصاره همه موجودات یعنی قسم به  انسان کامل
 

ان الانسان لفی خسر 
حالا ببینید که تحت مراقبت هستید. نامه اعمال ما می رود پیش امام زمان (سلام الله علیه) هفته ای دو دفعه، به حسب روایت؛ من می ترسم ما که ادعای این را داریم که تبع این بزرگوار هستیم، شیعه این بزرگوار هستیم، اگر نامه اعمال را ببیند و می بیند تحت مراقبت خداست نعوذ بالله شرمنده  بشود. شما اگر یک فرزندتان خلاف بکند شما شرمنده می شوید، اگر این نوکر شما خلاف بکند شما شرمنده اید. در جامعه آدم شرمنده می شود که پسرش این کار را کرده یا  نوکرش این را کرد یا اتباعش این کار را کرده. من خوف دارم که کاری بکنیم که امام زمان (سلام الله علیه) پیش خدا شرمنده بشود. نکند یک وقت خدای نخواسته یک کاری از ماها صادربشود که وقتی نوشته برود، نوشته هائی که ملائکة الله مراقب ما هستند، رقیب هستند، هر انسانی رقیب دارد و مراقبت می شود، ذره هائی که بر قلب های شما می گذرد  رقیب دارد، چشم ما رقیب دارد، گوش ما رقیب دارد، زبان ما رقیب دارد، قلب ما رقیب دارد. کسانی که مراقبت می کنند اینها را، نکند که خدای نخواسته از من و شما و سایر دوستان  امام زمان (سلام الله علیه) یک وقت چیزی صادر بشود که موجب افسردگی امام زمان (سلام الله علیه) باشد. مراقبت کنید از خودتان، پاسداری کنید از خودتان. اگر بخواهید این پاسداری شما، در دفتری که پاسداران صدر اسلام در او ثبت است در آن دفاتر ثبت بشود، همانطور که  آنهاپاسداری می کردند از خودشان، شما هم از خودتان پاسداری کنید تا ثبت بشود آنجا.
 در بعضی روایات که من حالا نمی دانم صحت و سقمش را، هست که یکی از چیزهای مستحب این است که مومنین در حال انتظار اسلحه هم داشته باشند، اسلحه مهیا، نه اینکه  اسلحه را بگذارند کنار و بنشینند منتظر، اسلحه داشته باشند برای اینکه با ظلم مقابله کنند، با جور مقابله کنند. تکلیف است، نهی از منکر است، به همه ما تکلیف است که باید  مقابله کنیم با این دستگاه های ظالم خصوصا دستگاه هائی که با اساس مخالفند.   
مبادا یک وقتی نامه عمل شما برود پیش امام زمان (سلام الله علیه) و آنجا گفته بشود به امام زمان که این پاسدارهای شما، و ایشان سرشکسته بشوند ، آقا مساله مهم است. قضیه، قضیه کشت و کشتار نیست، قیام و نهضت ما، نهضت یک رژیم طاغوتی نیست، قیام و نهضت ما یک نهضت انسانی است، یک نهضت اسلامی است، ما به کتاب و  سنت می خواهیم عمل بکنیم، شما به کتاب و سنت باید عمل بکنید.   
از خداوند تعالی مسئلت می کنم که ظهور ولی عصر (سلام الله علیه) را نزدیک فرماید و چشم های ما را به جمال مقدسش روشن. ما همه انتظار فرج داریم و باید در این انتظار،  خدمت کنیم. انتظار فرج، انتظار قدرت اسلام است و ما باید کوشش کنیم تا قدرت اسلام در عالم تحقق پیدا بکند و مقدمات ظهور انشاء الله تهیه بشود.    وقتی نامه های ما را بردند پیش امام زمان (سلام الله علیه) (در روایات هست که هر هفته می برند ، هفته ای دو دفعه) وقتی که می برند، اعمال ما جوری باشد که نمایش از این  بدهد که ما تابعیم، ما آنطور نیست که خودسر بخواهیم یک کاری را انجام بدهیم.   
من خیلی ناراحت گاهی می شوم از اینکه مثلا امام عصر (سلام الله علیه) را می گویند سلطان السلاطین، خلیفه الله است.    شما بدانید که اگر امام زمان (سلام الله علیه) حالا بیاید، باز این قلم ها مخالفند با او.
 باید ما بگوئیم که عید شعبان، عید تولد حضرت مهدی (سلام الله علیه) بزرگترین عید است برای تمام بشر… وقتی که ایشان ظهور کنند انشاء الله (خداوند تعجیل کند در ظهور او)  تمام بشر را از انحطاط بیرون می آورد، تمام کجی ها را راست می کند… ایشان مامورند برای اینکه تمام این کجی ها را مستقیم کنند و تمام این انحرافات را برگردانند به اعتدال که  واقعا صدق بکند یملأ الارض عدلاً بعد ما ملئت جورا از این جهت این عید، عید تمام بشر است، بعد از اینکه آن اعیاد، اعیاد مسلمین است این عید، عید تمام بشر است، تمام بشر را ایشان هدایت خواهند کرد انشاء الله و ظلم و جور را از تمام روی زمین بر می دارند به همان معنای مطلقش.   
به ما این وعده را داده اند که در یک وقتی که امام زمان (سلام الله علیه) ظهور کند، این اختلافات از بین می رود و همه برادروار با هم هستند.   
قضیه غیبت حضرت صاحب، قضیه مهمی است که به ما مسائلی می فهماند من جمله اینکه برای یک همچو کار بزرگی که در تمام دنیا عدالت به معنای واقعی اجرا بشود در تمام  بشر نبوده کسی الامهدی موعود (سلام الله علیه) که خدای تبارک و تعالی او را ذخیره کرده است برای بشر آن کسی که به این معنا موفق خواهد شد و عدالت را در تمام دنیا اجر  خواهد کرد، نه آن هم این عدالتی که مردم عادی می فهمند که فقط قضیه عدالت در زمین برای رفاه مردم باشد بلکه عدالت در تمام مراتب انسانیت، انسان اگر هر انحرافی پیدا کند،  انحراف عملی، انحراف روحی، انحراف عقلی،برگرداندن این انحرافات را به معنای خودش این ایجاد عدالت است درانسان،اگر اخلاقش اخلاق منحرفی باشد، از این انحراف وقتی به اعتدال برگردد این عدالت دراو  تحقق پیدا کرده است.
اگر در عقائد یک انحرافاتی و کجی هایی باشد، برگرداندن آن عقاید کج به یک عقیده صحیح وصراط مستقیم،این ایجاد عدالت است درعقل انسان.در زمان ظهور  مهدی موعود (سلام الله علیه) که خداوندذخیره کرده است او را از باب اینکه هیچ کس در اولین و آخرین، این قدرت برایش نبوده است و فقط برای حضرت مهدی موعود بوده است که  تمام عالم را، عدالت را در تمام عالم گسترش بدهد و آن چیزی که انبیا موفق نشدند به آن با اینکه برای آن خدمت آمده بودند،خدای تبارک و تعالی ایشان را ذخیره کرده است که  همان معنایی که همه انبیا آرزو داشتند، لکن موانع اسباب این شد که نتوانستند اجرا بکنند و همه اولیا آرزو داشتند و موفق نشدند که اجرا بکنند، به دست این بزرگوار اجرا بشود….. اگر مهدی موعود هم مثل سایر اولیا به جوار رحمت حق می رفتند، دیگر در بشر کسی نبوده است که این اجراء عدالت را بکند، نمی توانسته و این یک موجودی است که ذخیره شده  است برای یک همچو مطلبی.
من نمیتوانم اسم رهبر روی ایشان بگذارم،بزرگترازاین است،نمیتوانم بگویم که شخص اول است برای اینکه دومی درکار نیست، ایشان رانمی توانیم ما با هیچ تعبیری تعبیرکنیم الا  همینکه مهدی موعود است،آنی است که خدا ذخیره کرده است برای بشر.   
چه مبارک است میلاد بزرگ شخصیتی که برپا کننده عدالتی است که بعثت انبیا (علیهم السلام) برای آن بود و چه مبارک است زاد روز ابرمردی که جهان را از شر ستمگران و  دغلبازان تطهیر می نماید و زمین را پس از آنکه ظلم و جور آن را فرا گرفته پر از عدل و داد می نماید و مستکبران جهان را سرکوب و مستضعفان جهان را وارثان ارض می نماید. و چه  مسعود و مبارک است روزی که جهان از دغلبازی ها و فتنه انگیزی ها پاک شود و حکومت عدل الهی بر سراسر گیتی گسترش یابد و منافقان و حیله گران از صحنه خارج شوند و پرچم عدالت و رحمت حق تعالی بر بسیط زمین افراشته گردد و تنها قانون عدل  اسلامی بر بشریت حاکم شود و کاخ های ستم و کنگره های بیداد فرو ریزد و آنچه غایت بعثت انبیا (علیهم صلواه الله) و حامیان اولیا (علیهم السلام) بوده تحقق یابد و برکات حق  تعالی بر زمین نازل شود و قلم های ننگین و زبان های نفاق افکن شکسته و بریده شود و سلطان حق تعالی بر عالم پرتو افکن گردد و شیاطین و شیطان صفتان به انزوا گرایند و  سازمان های دروغین حقوق بشر از دنیا بر چیده شوند و امید است که خداوند متعال آن روز فرخنده را به ظهور این مولود فرخنده هر چه زودتر فرا رساند و خورشید هدایت و امامت را  طالع فرماید.  
دست عنایت خدای تبارک و تعالی به سر این ملت کشیده شده است و ایمان آنها را تقویت فرموده است که یکی از علائم ظهور بقیه الله اروحنا فداه است.
 و در حکومت عدل بقیه الله هم عدالت جاری می شود، لکن حب های نفسانی در بسیاری از قشرها باقی است و همان حب های نفسانی است که بعضی روایات هست که حضرت  مهدی (سلام الله علیه) را تکفیر می کنند.   درزمان حضرت صاحب (سلام الله علیه) هم که ایشان با تمام قدرت می خواهند عدل را اجرا نمایند،با این ترتیب نمیشودکه هیچ کس حتی خلاف پنهانی هم نکند.و بالاخره همان  ها هم که مخالف هستند حضرت صاحب را شهید میکنند.  آنان به یقین مورد تقدیر ناجی بشریت وبر پا کننده عدل الهی درسراسر گیتی روحی لتراب مقدمه الفداء می باشند.  
مهدی منتظر در لسان ادیان و به اتفاق مسلمین از کعبه ندا سر می دهد و بشریت را به توحید می خواند.    چه بسا که این تحول و دگرگونی، در مشرق زمین و سپس در مغرب و اقطار عالم تحقق یابد ولیس من الله بمستنکر که دهر را در ساعتی بگنجاند و جهان را به مستضعفان، این  وارثان ارض بسپارد و آفاق را به جلوه الهی ولی الله الاعظم صاحب العصر ارواحنا له الفداء روشن فرماید و پرچم توحید و عدالت الهی را در عالم بر فراز کاخ های سپید و سرخ مراکز  ظلم و الحاد و شرک به اهتزاز در آورد. وما ذلک علی الله بعزی.   

 و من امیدوارم که انشاء الله برسد روزی که آن وعده مسلم خدا تحقق پیدا کند و مستضعفان مالک ارض بشوند. این مطلب وعده خداست و تخلف ندارد، منتها آیا ما درک کنیم یا  نکنیم، آن به دست خداست. ممکن است در یک برهه کمی وسایل فراهم بشود و چشم ما روشن بشود به جمال ایشان. این چیزی که ما در این وقت، در این عصر وظیفه داریم، این  مهم است. همه انتظار داریم وجود مبارک ایشان را، لکن با انتظار تنها نمی شود، بلکه با وضعی که بسیاری دارند، انتظار نیست.    اینهایی که می گویند که هر علمی بلند بشود و / هر حکومتی / خیال کردند که هر حکومتی باشد این بر خلاف انتظار فرج است، اینها نمی فهمند چی دارند می گویند… ما اگر  فرض می کردیم دویست تا روایت هم در این باب داشتند، همه را به دیوار می زدیم برای این که خلاف آیات قرآن است. اگر هر روایتی بیاید که نهی از منکر را بگوید نباید کرد، این را  باید به دیوار زد، این گونه روایت قابل عمل نیست.   
یک دسته دیگری بودند که انتظار فرج را می گفتند این است که ما کار نداشته باشیم به این که در جهان چه می گذرد، بر ملت ها چه می ذرد، بر ملت ما چه می گذرد، به این  چیزها ما کار نداشته باشیم ما تکلیف های خودمان را عمل می کنیم، برای جلوگیری از این امور هم خود حضرت بیایندانشاء الله درست میکنند دیگر ماتکلیفینداریم،تکلیف ما همین است که دعا کنیم ایشان بیایند وکاری به کارآنچه دردنیامیگذرد یا درمملکت خودمان میگذرد نداشته  باشیم اینها هم یک دسته ای،مردمی بودندکه صالح بودند.
یک دسته ای می گفتند که خوب باید عالم پرمعصیت بشود تا حضرت بیاید ما باید نهی از منکر نکنیم، امر به معروف هم نکنیم تا مردم هر کاری می خواهند بکنند، گناه ها زیاد بشود که  فرج نزدیک بشود. یک دسته ای از این بالاتر بودند می گفتند باید دامن زد به گناه ها، دعوت کرد مردم را به گناه تا دنیا پر از جور و ظلم بشود و حضرت (سلام الله علیه) تشریف بیاورند. این هم یک  دسته ای بودند که البته در بین این دسته منحرف هایی هم بودند، اشخاص ساده لوح هم بودند، منحرف هایی هم بودند که برای مقاصدی به این دامن می زدند. یک دسته دیگری بودند که می گفتند که هر حکومتی اگر در زمان غیبت محقق بشود، این حکومت باطل است و بر خلاف اسلام است. آنها مغرور بودند، آنهایی که بازیگر نبودند مغرور بودند به بعض روایاتی که وارد شده است بر این امر که هر علمی بلند بشود قبل از ظهور حضرت، آن علم، علم باطل  است آنها خیال کرده بودند که نه، هر حکومتی باشد، در صورتی که آن روایات که هر کس علم بلند کند علم مهدی، به عنوان مهدویت بلند کند…
ما اگر دستمان میرسید قدرت داشتیم باید برویم تمام ظلم وجورها را از عالم برداریم،تکلیف شرعی ماست منتها ما نمیتوانیم: اینی که هست این است که حضرت عالم را پرمیکند  از عدالت، نه شما دست بردارید از این تکلیفتان، نه اینکه شما دیگر تکلیف ندارید.    و لهذا می بینید فساد در آن وقت بود و حالا هم هست و تا آخر هم خواهد بود بله، در زمان حضرت صاحب (سلام الله علیه) حکومت واحد می شود، قدرت حکومت…
عدالت یک  عدالت اجتماعی در همه عالم می آید اما نه این که انسان ها بشوند یک انسان دیگر، انسان ها همان ها هستند که یک دسته شان خوبند، یک دسته شان بد، منتها آنهایی که بد هستند دیگر نمی توانند که کارهای خلاف بکنند.   
یکی می خواهد که بیاید احیاء کند این افکار را و من امیدوارم که انشاء الله حضرت بقیه الله زودتر تشریف بیاورند و این طبیب واقعی بشر، با آن دم مسیحائی خود اصلاح کند اینها را. روز جمعه به ولی امر (عج) ، متعلّق است.   
فقها از طرف امام (علیه السلام) حجت بر مردم هستند.   
 کسی که در زمان حضرت صاحب (عج)  باشد و با نواب اربعه روابط داشته باشد و به حضرت نامه بنویسد و جواب دریافت کند به این موضوع توجه دارد که در فراگرفتن مسائل به چه  اشخاص باید رجوع کرد.   
 اسحاق بن یعقوب نامه ای برای حضرت ولی عصر (عج)  می نویسد و از مشکلاتی که برایش رخ داده سؤال میکند،ومحمد بن عثمان عمری ـ نماینده آن حضرت ـ نامه را میرساند.جواب نامه به خط مبارک صادر میشود که… در حوادث وپیشامدها به راویان حدیث ما رجوع کنید، زیرا  آنان حجت من برشمایند و من حجت خدایم…    از غیبت صغری تا کنون که هزار و چند صد سال می گذرد و ممکن است صد هزار سال دیگر بگذرد و مصلحت اقتضا نکند که حضرت تشریف بیاورد، در طول این مدت مدید احکام  اسلام باید زمین بماند و اجرا نشود؟ و هر که هر کاری خواست بکند؟ هرج و مرج است؟! قوانینی که پیغمبر اسلام در راه بیان و تبلیغ و نشر و اجرای آن بیست و سه سال زحمت  طاقت فرسا کشید فقط برای مدت محدودی بود؟ آیا خدا اجرای احکامش را محدود کرد به دویست سال؟ و پس از غیبت صغری اسلام دیگر همه چیزش را رها کرده است؟ اعتقاد به چنین مطالبی یا اظهار آنها بدتر از اعتقاد و اظهار منسوخ شدن اسلام است.   
معنای نداشتن حکومت این است که تمام حدود و ثغور مسلمین از دست برود، و ما با بی حالی دست روی دست بگذاریم که هر کاری می خواهند بکنند؟ و ما اگر کارهای آنها را  امضاء نکنیم رد نمی کنیم. آیا باید اینطور باشد؟ یا این که حکومت لازم است و اگر خدا شخص معینی را برای حکومت در دوره غیبت تعیین نکرده است لکن آن خاصیت حکومتی را که از  صدر اسلام تا زمان حضرت صاحب (عج)  موجود بود برای بعد از غیبت هم قرار داده است. 

 

حضرت آیه الله خامنه ای در این باره و در جایی دیگر می فرمایند

 * مهدى موعود (عج)  مظهر رحمت و قدرت و مظهر عدل الهى است.

* توسل و توجه و ارتباط قلبى با آن حضرت موجب عروج و رشد روحى و معنوى انسان مى شود.
* ایمان و اعتقاد به امام زمان مانع از تسلیم شدن است.
* نیمه شعبان، عید بسیار بزرگى است که جهان چشم انتظار مولود مبارک و معظم آن و بشریت تشنه رهبرى و هدایت اوست.
* وجود مقدس امام زمان وعده الهى و مصداق لطف خدا بر انسانیت و بشریت است.
* او مستوره و نمونه اى از اولیا و اصفیا و انبیا و برجسته ترین بندگان خداست.
* ملت ما باید روح انتظار را در خود زنده کنند.
* روز ولادت مهدى موعود (عج)  حقیقتاً روز عید همه انسانهاى پاک و آزاده عالم است.
* امروزه وجود مقدس حضرت حجت (عج) در میان انسانهاى روى زمین منبع برکت علم، منبع درخشندگى، زیبایى و همه خیرات است.
* ما به زمان ظهور امام زمان (عج)  این محبوب حقیقى انسانها نزدیک شده ایم زیرا معرفت ها پیشرفت کرده است.
* ان شاءالله همه این توفیق را پیدا کنیم که روزى در رکاب آن بزرگوار باشیم براى خدا تلاش و مجاهدت کنیم در مقابل چشم آن بزرگوار در راه خدا جانمان را از دست بدهیم و به فیض شهادت برسیم.

 


کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط کیوان گیتی نژاد 93/2/22:: 7:1 عصر     |     () نظر

قول امام بگویید آقای خامنه ای حتما بیایند به جای شهید مطهری

بررسی چرایی کسب رکورد آرائ ریاست جمهوری توسط آیت الله خامنه ای

از قول امام بگویید آقای خامنه ای حتما بیایند به جای شهید مطهری

به نظر می‌رسد یکی از مهم‌ترین دلایل روی آوردن مردم به حضرت آیت‌الله خامنه‌ای در انتخابات سوم و چهارم ریاست‌جمهوری شناخته شدن ایشان به عنوان تجلی جریان راستین اسلام‌گرایی باشد. مروری بر میزان آرای آیت‌الله خامنه‌ای به خوبی بیانگر این مهم است.

 

با وجود اینکه‌ رهبری روحانیت‌ یکی از مهم‌ترین عوامل‌ پیروزی مشروطه بود، همواره روشن‌فکران غرب‌زده این تفکر را تبلیغ می‌کردند که روحانیون قادر به حکومت کردن نیستند. از این ‌رو باید بعد از انقلاب مشروطه، آن‌ها را به حاشیه راند. این گونه از تفکر، توسط جریانات ملی و غیرمذهبی، در زمان پیروزی انقلاب اسلامی نیز دنبال می‌شد. به طوری که آن‌ها در صدد القای ناکارآمدی جریان مذهبی در اداره‌ی کشور بودند. با این حال، عزل بنی‌صدر در 30 خرداد 1360، سرآغازی برای جریان مذهبی بود تا با در دست گرفتن حکومت نشان دهند که نه تنها تفکرات جریانات غرب‌زده ‌اشتباه است، بلکه کشوری را که هم‌زمان با فشارهای دولت‌های غربی، درگیر یک جنگ همه‌جانبه با حکومت بعثی است، می‌توانند به خوبی اداره کنند.

 

با این حال، بعد از 30 خرداد 60، جریان ضدانقلاب که احساس می‌کرد در تبیین ناکارآمدی جریانات مذهبی با ناکامی مواجه شده است، با ترور یاران امام خمینی (رحمت الله علیه) انقلاب را دچار بحران کرد و تلاش نمود زمینه را برای به دست گرفتن قدرت توسط خود فراهم کند. با این حال، انتخاب حضرت آیت‌الله خامنه‌ای به ریاست‌جمهوری در آن مقطع، با آرای گسترده‌ی مردم (95 درصد آرا) نشان داد که تمامی تلاش‌های آن‌ها بی‌اثر بوده است. حال سؤال اینجاست که چه عواملی باعث شد تا مردم ایران در ‌آن مقطع چنین اقبال گسترده‌ای به ایشان بنمایند؛ اقبالی ‌که باعث شد تا در طول پیروزی‌ انقلاب اسلامی‌ و برگزاری چند دوره انتخابات ریاست‌جمهوری، هیچ یک از منتخبان مردم نتوانند درصد آرایی که کسب ‌کرده‌اند به میزان آرای حضرت آیت‌الله خامنه‌ای برسد. برای بررسی این مهم باید به تحلیل شرایط آن زمان و فعالیت‌های ایشان در سال‌های اول انقلاب اسلامی پرداخت تا مشخص شود چگونه مردم ایشان را به عنوان چهره‌ای که تجلی‌بخش خط راستین اسلام است، به ریاست‌جمهوری برگزیدند.

 

حمایت از رفراندوم جمهوری اسلامی

 بعد از پیروزی انقلاب اسلامی و تشکیل دولت موقت، لیبرال‌ها و ملی‌گرا، با وجود آگاهی از حمایت مردم از جمهوری اسلامی در رفراندوم تغییر حکومت، باز هم سعی می‌کردند بر خلاف نظر و رأی مردم، با ایجاد هیاهو و جنجال، انتخابات را مخدوش کنند یا آن را به صورت چندگزینه‌ای درآورند. با این حال، فعالیت‌های افشاگرانه‌ی امام و یاران ایشان، از جمله حضرت آیت‌الله خامنه‌ای، در آن‌ زمان باعث شد تا این نقشه‌ی آن‌ها نقش بر آب شود.

 

ایشان در این‌ باره می‌گویند: «مطرح می‌کردند که بیاییم و چند جور حکومت را مطرح کنیم. مقصودشان خارج کردن یک‌پارچگی بود. اگرچه فرقی نمی‌کرد و تأثیری هم نداشت؛ یعنی طبیعی بود که مردم به شیوه‌ی دیگری غیر از جمهوری اسلامی رأی نمی‌دادند. لکن آن‌ها از کار خود دست برنمی‌داشتند، برای اینکه شاید بتوانند شکاف ایجاد کنند و با تقسیم آرا، رأی زیاد مردم را کم کنند.»(1)

 فعالیت در دانشگاه

 حضرت آیت‌الله خامنه‌ای همیشه مورد توجه نسل جوان و دانشگاهی بودند. در جریان حضور گروه‌ها در دانشگاه تهران و تبدیل دانشکده‌ها به اتاق جنگ، دانشجویان متدین، برای چاره‌جویی به حضرت امام مراجعه کردند و بنا به پیشنهاد ایشان، دانشجویان مسائل خود را با آیت‌الله خامنه‌ای در میان گذاشتند و از ایشان در تبیین مسائل اسلامی و افشای ماهیت گروهک‌ها بهره جستند. در این باره امام خطاب به دانشجویانی که از ایشان کمک می‌خواستند، می‌فرمایند: «البته باید به اشخاصی هم که گوینده هستند بیایند در دانشگاه و من پیشنهاد می‌کنم آقای خامنه‌ای را. شما بروید پیش ایشان و از قول من بگویید ایشان بیایند به جای آقای مطهری (که به شهادت رسیدند) ایشان بسیار خوب است. ایشان فهیم است و می‌تواند خوب صحبت کند.»(2)

 

فعالیت‌های ایشان در دانشگاه سبب شد تا در سال‌های اولیه‌ی انقلاب، حضرت آیت‌الله خامنه‌ای در بین اقشار تحصیل‌کرده به عنوان چهره‌ی روشن‌فکر و آگاه به مسائل زمان شناخته شوند؛ موضوعی که منجر به خنثی‌سازی تبلیغات جریانات ضد‌مذهبی در خصوص ناآگاهی جریان اسلامی از مسائل روز و بیگانگی این جریان با دانشگاهیان شد. به خصوص اینکه دانشگاهیان در تعامل با ایشان به خوبی دریافتند که جریان مذهبی نه تنها عنادی با دانشگاه ندارد، بلکه همواره با تقویت دانشگاه در صدد است تا ریشه‌ی وابستگی کشور به بیگانه‌ها را بخشکاند. این مسئله باعث شد هنگامی که ایشان کاندیدای ریاست‌جمهوری شدند، با اقبال گسترده‌ی اقشار تحصیل‌کرده مواجه شوند.

 

کوتاه کردن دست آمریکا از ارتش

 با وجود اینکه یکی از اهداف انقلاب اسلامی کوتاه کردن دست آمریکا از کشور بود، دولت موقت نه تنها در این راه گام بر‌نمی‌داشت، بلکه در صدد بود تا زمینه را برای تداوم فعالیت مستشارهای نظامی آمریکا در ایران فراهم کند. با این حال، فعالیت افشاگرانه‌ی آیت‌الله خامنه‌ای در شورای عالی دفاع، مانع از عملی کردن این اقدام شد. ایشان در این‌ باره می‌گویند: «در یکی از جلسات آن زمان متوجه شدیم که مصوبه‌ای را می‌خواهند از شورای عالی دفاع بگذرانند که بر اساس آن، اسم مستشاری آمریکا در ایران عوض شود؛ یعنی در حقیقت وجود مستشاری آمریکا را شورای عالی دفاع امضا کند. آنجا گفتیم این آقایان در ایران چه می‌کنند! اول اصل وجودیشان [را] ثابت کنید، بعد به اسم‌شان برسیم. خدا رحمت کند مرحوم چمران را. او هم کمک کرد تا مصوبه‌ای گذرانده شود تا هر چه زودتر این افراد از ایران بیرون روند.»(3)

 تلاش ایشان در قطع دست مستشارهای آمریکایی در آن برهه‌ی زمانی، که جریانات چپ تلاش می‌کردند خود را تجلی‌بخش مبارزه با امپریالیسم نشان دهند، آن‌ها را خلع سلاح کرد و به مردم نشان داد که جریان اسلامی است که در صدر مبارزه علیه سلطه‌طلبی آمریکا قرار دارد.

 

مخالفت با انحلال مجلس خبرگان 

پس از تصویب اصل ولایت فقیه در مجلس خبرگان قانون اساسی در سال 58، دولت موقت در صدد برآمد تا با طرح انحلال مجلس خبرگان، از گنجاندن این اصل در قانون اساسی و اجرایی شدن ولایت فقیه جلوگیری کند. دولت موقت در آن مقطع می‌خواست این هدف خود را به بهانه‌ی اتمام مدت بررسی قانون اساسی توسط مجلس خبرگان اجرایی کند.(4)با این حال، موقعی که دولت موقت این مسئله را در جلسه‌ی هیئت وزیران مطرح کرد، حضور حضرت آیت‌الله خامنه‌ای در این جلسه از طرف شورای انقلاب باعث شد تا این توطئه نقش بر آب شود و لیبرال‌ها نتوانند به اهداف خود دست یابند. ایشان در این جلسه به طور قاطع مخالفت خود را با طرح انحلال مجلس خبرگان اعلام کردند و تأکید نمودند که حتی استعفای جمعی دولت موقت مانعی ندارد؛ موضعی که به خنثی‌سازی این توطئه منجر شد.

 

حمایت قاطع حضرت آیت‌الله خامنه‌ای از گنجاندن اصل ولایت فقیه در قانون اساسی، با وجود جوسازی‌های روانی که لیبرال‌ها به راه انداخته بودند، سبب شد تا مردم ایشان را چهره‌ای بدانند که در همه حال و با وجود سختی‌ها و فشارهای مختلف، حاضر به کوتاه آمدن از مواضع اصولی و اسلامی نیستند و حاضرند برای تحقق اسلام، همه گونه هزینه‌ای بدهند. برای همین، آحاد مردم در سومین دوره‌ی انتخابات ریاست‌جمهوری اقبال گسترده‌ای به ایشان کردند.

 

حضور در جبهه‌های جنگ

 بعد از شروع جنگ تحمیلی، کارشکنی‌های بنی‌صدر در عدم ارسال سلاح و تجهیزات برای رزمندگان باعث ایجاد جو سنگینی در خطوط‌ دفاعی شده بود. با این حال، حضرت آیت‌الله خامنه‌ای، به منظور روحیه بخشیدن به رزمندگان، به خطوط مقدم جنگ رفتند؛ مسئله‌ای که باعث ایجاد روحیه‌ی مضاعفی در بین رزمندگان اسلام در آن زمان شد. خود ایشان در این ‌باره می‌گوید: «در اوایل جنگ چون احساس می‌کردم که نیروهای نظامی ما بسیار کم و ضعیف هستند، برای اینکه بتوانیم همان‌هایی که هستند را روحیه بدهیم و افراد دیگری از مردم را دعوت کنیم که به آن‌ها کمک کنند، من از امام (رحمت الله علیه) اجازه گرفتم و به جبهه رفتم. من سال 59 و یکی دو ماه از سال 60 را در جبهه بودم و در منطقه‌ی اهواز و دزفول و مختصری هم در غرب بودم.»(5)

 

حضور در جبهه‌ها، در حالی که لیبرال‌ها با انواع کارشکنی‌های خود در صدد تضعیف روحیه‌ی رزمندگان بودند، باعث شد تا حضرت آیت‌الله خامنه‌ای در بین رزمندگان و خانواده‌ی شهدا و همچنین آحاد مردم، به عنوان فردی شناخته شود که با وجود داشتن مسئولیت، حضور در خط مقدم را ترجیح داده است. از این رو، وقتی ایشان کاندیدای ریاست‌جمهوری شدند، خانواده‌ی شهدا و رزمندگان قاطعانه از ایشان حمایت کردند.

 

مقابله با جریان نفاق

 ایشان همواره در سال‌های اول انقلاب، به مناسبت‌های مختلف، با افشاگری ماهیت لیبرال‌ها و غرب‌زده‌ها، در صدد آگاهی بخشیدن به مردم برمی‌آمدند. این مسئله باعث افزایش روزافزون محبوبیت ایشان در بین امت حزب‌الله به عنوان یکی از پیروان راستین امام (رحمت الله علیه) گردید. افشاگری‌های حضرت آیت‌الله خامنه‌ای در نماز جمعه و در سخنرانی‌ها گوناگون، باعث شد تا دست ضدانقلاب، که در آن مقطع زیر پوشش دروغین دمکراسی‌خواهی و مقابله با انحصار به مقابله با جریان ‌اسلامی پرداخته بودند، برای مردم رو شود و همان عده‌ای هم که فریب شعارهای آن‌ها را خورده بودند، از آن‌ها روگردان شوند. با این حال، این موضوع از چشم دشمنان انقلاب اسلامی پنهان نماند. از این ‌رو، با ترور ایشان در صدد برآمدند تا کشور را از وجود ایشان محروم کنند.

 

انتخاب به عنوان رئیس‌جمهور

 مسائل ذکرشده باعث شد تا مردم حضرت آیت‌الله خامنه‌ای را به عنوان پیرو راستین خط امام (رحمت الله علیه) و به عنوان نماد تجلی جریان اسلامی بشناسند و احساس کنند که اجرایی شدن خط امام (رحمت الله علیه) توسط ایشان، به عنوان یکی از یاران نزدیک امام (رحمت الله علیه) زودتر تحقق می‌یابد. از این‌ رو، بعد از شهادت شهید رجایی، در حالی که دشمن فکر می‌کرد ضربه‌ی مهلکی به انقلاب اسلامی وارده کرده است، ایشان با وجود جراحتی که به علت ترور داشتند، با اصرار پیروان امام (رحمت الله علیه) و مردم، وارد عرصه‌ی انتخابات شدند. خود ایشان در این‌ باره می‌گوید: «من در دو دوره به ریاست‌جمهوری انتخاب شدم. در هر دو دور، قبول نمی‌کردم. دوستان گفتند اگر قبول نکنی، این بار بر زمین می‌ماند، کسی نیست، ناچار شدم. دور دوم هم خود امام (رحمت الله علیه) به من فرمودند که بر تو متعین است؛ یعنی واجب است و تأکید کردند واجب کفایی نیست، بلکه واجب عینی است.»(6)

 

سرانجام بعد از اینکه ایشان‌ کاندیدای ریاست‌جمهوری‌ شدند، در تاریخ 13 مهرماه، با کسب 16 میلیون و 7 هزار و 972 رأی (95 درصد آرا)، به عنوان رئیس‌جمهور برگزیده شدند؛ آرایی که از ابتدای انقلاب تا کنون با وجود برگزاری 10 دوره انتخابات ریاست‌جمهوری، شکسته نشده است.(7)

 

با این حال، محبوبیت ایشان در چهار سال اول ریاست‌جمهوری ایشان همچنان پابرجا ماند؛ به طوری که اقبال مردم در چهارمین دور انتخابات ریاست‌جمهوری‌ باعث شد تا در این انتخابات نیز با به دست آوردن 85 درصد آرای کسب‌شده، همچنان رکورددار کسب آرا در انتخابات ریاست‌جمهوری ایران باقی بمانند. از دلایلی که باعث این مسئله شد می‌توان به پیروزی‌های ایران در جنگ تحمیلی در دوران ریاست‌جمهوری ایشان، از جمله آزادسازی خرمشهر اشاره کرد. در واقع مردم در این دوران، مشاهده می‌کردند که بر خلاف دوران بنی‌صدر که پشتیبانی نکردن از جبهه‌ها باعث سقوط خرمشهر شده بود، ایران با وجود اینکه از سوی هیچ یک از قدرت‌های جهانی حمایت نمی‌شد، توانست بخش‌های بزرگی از کشور را که در اشغال رژیم بعث بود آزاد کند.

 

نتیجه

 به نظر می‌رسد یکی از مهم‌ترین دلایل روی آوردن مردم به حضرت آیت‌الله خامنه‌ای در انتخابات سوم و چهارم ریاست‌جمهوری، شناخته شدن ایشان به عنوان تجلی جریان راستین اسلام‌گرایی توسط مردم باشد. مردمی که با مرور کارنامه‌ی روشن‌فکران غرب‌زده می‌دیدند این افراد که به ظاهر شعارهای دمکراسی‌خواهی سر می‌دادند، چگونه زمینه را برای به قدرت رسیدن رضاخان پهلوی دست‌نشانده‌ی انگلیس فراهم کردند و باعث شکست انقلاب مشروطه شدند. روشن‌فکرانی که تا چندی قبل از پیروزی انقلاب، مدام از حکومت مشروطه و امکان ماندن شاه دم می‌زدند، حال مدعی انقلاب شده‌ بودند. از این رو، مردم با روی آوردن به حضرت آیت‌الله خامنه‌ای، به عنوان تجلی جریان بازگشت به اسلام راستین، نشان دادند که خواهان اجرای اسلام و بازگشت به سنت پیامبر (صلی الله علیه) و ائمه‌ی اطهار (علیه السلام) هستند. با این حال، کارآمدی ایشان در دوران مسئولیت‌شان باعث شد تا در دوره‌ی بعدی نیز همچنان مردم به ایشان روی بیاورند. ضمن اینکه از این تاریخ به بعد، منش و راهبردهای ایشان تبدیل به ملاکی شد که شهروندان شرط اقبال به هر فردی در انتخابات را تجلی بیشتر این ملاک‌ها در رفتار او می‌دانستند.(*)

 

منابع: به نقل از برهان

 1? مؤسسه‌ی فرهنگی قدر ولایت، زندگی‌نامه‌ی رهبر معظم انقلاب اسلامی، تهران، مؤسسه‌ی فرهنگی ‌قدر ولایت، چاپ سیزدهم، 1384، ص 151?

 2? صحیفه‌ی نور، جلد 7، ص 103?

 3? مؤسسه‌ی فرهنگی قدر ولایت، همان، ص 154?

 4? سید محمدعلی حسینی‌زاده، اسلام سیاسی در ایران، انتشارات دانشگاه مفید، 1386، ص 304?

 5? حزب جمهوری اسلامی، چهار سال با مردم، شرکت سهامی افست، مرداد 1364، ص 178?

 6? مؤسسه‌ی فرهنگی قدر ولایت، همان، ص 236?

 7? غلامرضا خواجه‌سروی، سیاست و حکومت در جمهوری اسلامی ایران، دانشگاه امام صادق (علیه السلام)، 1390، ص


کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط کیوان گیتی نژاد 93/2/22:: 6:58 عصر     |     () نظر
http://www.khatteemam.ir/fa/wp-content/uploads/2014/04/2314534-130x97.jpgوقتی خبر فاسق تبدیل به سند عالم می شود!

در حاشیه افاضات جدید مرجع تقلید فتنه !

وقتی خبر فاسق تبدیل به سند عالم می شود !/آیه قرآنی که مرجع تقلید فتنه به آن توجه نکرده است

 

آیت الله علی محمد دستغیب از روحانیون نزدیک و حامی سران و اصحاب فتنه روزگذشته در دیدار با اصلاح طلبان استان فارس با اشاره به آن چه رسانه های ضد انقلاب از بند 350 زندان اوین منتشر کردند سخنی بر زبان راند که از یک طلبه مبتدی درس فقه خوانده بعید به نظر می رسد چه برسد به کسی که مدعی مرجعیت بوده و حامیان داخلی و خارجیش از او با عنوان «آیت الله العظمی»! یاد می کنند.

آیت الله دستغیب در این دیدار گفته است : دوستان اصلاح طلب مؤمن ما هیچ ارتباطى با بیگانگان ندارند و هرگز در پى براندازى حکومت یا کنار گذاشتن فقها نیستند، ولى از فقها مى‌خواهند که مطابق آنچه از شرع آموخته‌اند عمل کنند. اگر خارجى‌ها اخبارى منتشر مى‌کنند، به خاطر آن است که اتفاقى افتاده. امروزه در کوچه پس کوچه‌هاى هر کشورى اتفاقى بیفتد، خبرش در همه جا منتشر مى‌شود.

این که اصلاح طلبان با بیگانگان ارتباط دارند یا نه مورد سوال و مداقه این نوشتار نیست و این که آیا اصلاح طلبان و سران و اصحاب فتنه به دنبال براندازی هستند یا نه نیز فعلا محلی از اعراب ندارد ؛ سوال این جا است که آیت الله دستغیب می گوید «انتشار یک خبر در رسانه های خارجی دلیل وقوع آن خبر است و گرنه این رسانه ها آن خبر را منتشر نمی ساختند»

البته اعتماد به رسانه های بیگانه تنها بیماری مختص به علی محمد دستغیب نیست دوست و همزاد او شیخ یوسف صانعی نیز چند سال پیش چنین سخنی بر زبان رانده و گفته بود « کسی که به رادیو و تلویزیون ایران توجه کند، هیچ چیزی از مسائل خبر ندارد. رسانه‌های غربی را نگاه کنید، ببینید اینها چه می کنند. ببینید آقای سازگارا (ضد انقلاب فراری) چه می گوید؟ من ایشان را آدم متدینی می دانم!»

اگر آیت الله دستغیب در ایمان و عدالت دوستان اصلاح طلب خود شکی ندارد و به ارادت آنان به اسلام و انقلاب اعتماد دارد سخنی نیست ولی آیا می تواند این اعتقاد و اعتماد را به رسانه های روباه پیر نیز داشته باشد؟!

آیا می توان به رسانه ای اعتماد کرد که منبع ارتزاق آن وزارت خارجه انگلیس بوده و طبیعتا بایستی پیگیر سیاست های دولت خون ریز و خبیث انگلیس باشد.

آیا تاکنون بارها و بارها دروغ گویی و خباثت گردانندگان این رسانه ها بر ما آشکار نشده است و حال چگونه فردی که خود را مجتهد می داند و می نامد اخبار این رسانه ها را چونان خبر غیر قابل خدشه ای می پندارد و می پذیرد و در صحت وقوع آن شک و تردید روا نمی دارد .

آیا ایشان هنگام قرائت قرآن به این آیه توجه کرده اند که خداوند متعال به مومنان سفارش می کنند « یا أیها الذین آمنوا إن جاءکم فاسق بنبأ فتبینوا أن تصیبوا قوما بجهالة فتصبحوا على ما فعلتم نادمین» سوره حجرات / 6

حال با توجه به این آیه شایسته نیست که در اخبار منتشره از سوی رسانه های بیگانه تامل کرد و در اطراف آن اندیشید و این اخبار را دربست قبول نکرد ؟!

علی محمد دستغیب می کوشد خود را وابسته به اندیشه و تفکرات شهید آیت الله دستغیب نشان داده و از این وابستگی برای خود مشروعیت کسب کند ولی کیست که نداند این مغالطه دیگر کهنه شده است ولی از وی و کسانی که انتساب اسمی و سببی و نسبی را دلیل حقانیت می دانند می خواهیم که به بند پایانی این نوشتار توجه ویژه ای مبذول دارند .

آیت الله شهید عبدالحسین دستغیب خطاب به برخی روحانی نمایان زاویه گرفته از ولایت فقیه و رهبری می گویند  «کیست که این نامه مرا به گوش عمامه به سرهای ایران برساند، هر کسی می خواهی باش! خودت را مجتهد می دانی، مقدمات خوان می دانی، نمی دانم، هرچه خودتان می دانید. بر تو واجب است امروز تبعیت از یک نفر، تو حق نداری در مقابل رهبر حرفی بزنی، تماماً باید تبعیت کنند… هر عمامه سری که از رهبر مکرم فاصله بگیرد، لعنت خدا برش باد. تمام عمامه سرها همه باید مطیع، همه باید مطیع یک رهبر، امام یکی نائب امام هم یکی، دیگری هیچ تقدم ندارد. همه باید فرمان ببرند، همه باید اطاعت بکنند. یک نفر میزان است. تعدد غلط است. حتی مکرر گفته ام حسن و حسین یکی شان امام بود، حسن امام، حسین مأموم، هیچ وقت حسین تا حسن بود در عرض نبود، تابع تابع. هر چه بهش می گفتند، می گفت هرچه حسن بفرماید، دو تا امام نمی شود، دو تا نائب امام هم غلط است، دو تا رهبر غلط است. رهبری یکی و آن هم معین است. مواظب باشید گرگ ها شما را از رهبر الهی جدا نکنند، شما را گروه گروه نکنند، شما را طعمه خودشان قرار ندهند. وسیله پیشرفت دشمن نشوید. شما الان در جبهه جنگید، در جبهه جنگ دینی هستید. وای به امتی که از رهبر الهی خود فاصله بگیرد، هلاک است، هلاک است، طعمه دشمن است.»

خاتمی این بار قبل از اعتراض های مردمی ناکام شد!

 خاتمی این بار قبل از اعتراض های مردمی ناکام شد!

 ممانعت حراست نمایشگاه از ورود یکی از سران فتنه به مصلی

 

این روزها محمد خاتمی هیچ فرصتی را برای حضور در اماکن عمومی از دست نمی دهد، او دوست ندارد «فراموش» شود، می خواهد به هر قیمت که شده در میان مردم «دیده» شود تا با استفاده از فراموشی افکار عمومی و تکیه بر «اقلیت افراطی عربده کش» حامی خود که رفتارشان بیشتر متکی به «احساساتشان» است تا عقلشان، چنین وانمود کند که در جامعه حضور فعالی دارد.

 در آخرین مورد وی عصر روز دوشنبه قصد داشته تا بدون اطلاع رسانی قبلی به نمایشگاه کتاب برود که با توجه به احتمال اعتراض های مردمی نسبت به حضور وی در یک مکان عمومی، حراست نمایشگاه از ورود خاتمی به نمایشگاه ممانعت به عمل آورده است.

گفتنی است، هفته گذشته نیز خاتمی به بهانه مراسم یادبود پدر همسر خود به دانشکده حقوق دانشگاه بهشتی رفته بود که در پایان با اعتراض شدید تعدادی از دانشجویان مواجه شده و حتی محافظان وی یکی از دانشجویان را مورد ضرب و شتم قرار داده بودند.

محمد خاتمی که تا پیش از فتنه سال 88 علیرغم مواضع تند و رادیکال خود به مجامع عمومی رفت و آمد داشت، بعد از ساختارشکنی های اصلاح طلبان در انتخابات دهم ریاست جمهوری، نتوانسته مانند گذشته به امکان عمومی و میان مردم رفت و آمد کند، چه در 22 بهمن همان سال که بواسطه شعارهای «مرگ بر منافق» مردم بلافاصله راهپیمایی را ترک کرد و چه حضور پرحاشیه اش در تیر 1390 در مراسم یادبود آیت الله صدوقی در یزد که بواسطه اعتراض های مردمی مجبور به ترک مراسم شد.

در مجموع به نظر می رسد، رای 18 میلیونی مردم در انتخابات 24 خرداد سال گذشته به حسن روحانی، بیش از هر چیز برای اصلاح طلبان «اشتباه» تفسیر شده است و آنها رای معیشتی و سلبی مردم به رییس جمهور جدید را به معنای اقبال مردم به خود برداشت کرده اند، از این رو دست و پا زدن های اخیر خاتمی برای حضور در مجامع عمومی را نیز باید در همین راستا تفسیر کرد، هر چند وی در عمل جز ناکامی و اعتراض های مردمی، دستاورد دیگری ندارد!

 منبع:رجانیوز

 

پروژه بامزه فتنه‌گران برای سرنگونی نظام! +تصاویر
پروژه بامزه فتنه‌گران برای سرنگونی نظام! +تصاویر

پروژه بامزه فتنه‌گران برای سرنگونی نظام! +تصاویر

کچل ها برای سرنگونی نظام بپاخیزند!

 

هوچی گری، اقدامات مضحک و در یک کلمه «لمپنیزم» به بخشی از هویت جریان سبز و ضد انقلاب تبدیل شده است، رفتارهایی که در سال 88 نیز به کرات از سوی آنها تکرار شد و همین مساله یکی از علل اصلی ریزش پایگاه اجتماعی آنها در بین توده های مردم بود، بگونه ای که بواسطه این رفتارها هر انسان منصف و با شخصیتی به راحتی متوجه بطلان و ماهیت پوچ این جریان می شد.

در آخرین مورد پس از موج سواری ناشیانه ضد انقلاب پیرامون حواشی اتفاقات بند 350 زندان اوین که حتی مورد تکذیب وزیر دادگستری دولت روحانی نیز قرار گرفت، جمعی از حامیان فتنه که عمده آنها نیز در خارج از کشور به سر می برند، پیشنهاد داده اند تا برای ابراز همدردی با فتنه گران در زندان، هر کسی با تراشیدن موهای سر خود و قرار دادن عکس آن بر فضای اینترنت، به ابراز همدردی با آنها پرداخته و گامی بلند جهت سرنگونی جمهوری اسلامی بردارد!


نکته جالب اینکه پس از انتشار عکس های مورد اشاره توسط سبزها، این مساله به یکی از سوژه های اصلی طنز و خنده مخاطبان فضای مجازی و شبکه های اجتماعی تبدیل شده است:

یک جوان جویای نام که با انتشار این عکس تصور میکند مبارزه نفس گیری علیه جمهوری اسلامی را آغاز کرده

http://khatteemam.ir/fa/wp-content/uploads/2014/04/nf00357219-1.jpg 

جوان جویای نام دیگری که علاوه بر کچل کردن، با یقه سبز خود خواسته پیام سیاسی مهمی را مخابره کند

 

http://khatteemam.ir/fa/wp-content/uploads/2014/04/nf00357219-2.jpg

 

http://khatteemam.ir/fa/wp-content/uploads/2014/04/nf00357219-3.jpg


نکته دیگر آنکه برخی از چهره هایی که با انتشار عکسهای خود خواسته اند تا با فتنه گران اعلام همدردی کنند ظاهرا از ابتدا دارای موهای چندانی نبوده و چنین وانمود کرده اند که در راستای این فراخوان بزرگ! موهای خود را تراشیده اند:

http://khatteemam.ir/fa/wp-content/uploads/2014/04/nf00357220-1.jpg 

http://khatteemam.ir/fa/wp-content/uploads/2014/04/nf00357220-2.jpg

http://khatteemam.ir/fa/wp-content/uploads/2014/04/nf00357220-3.jpg


هر چند در بین این افراد، تعدادی نیز بدون دست زدن به موهای خود، به کمپین کچل های حامی فتنه گران در اوین ملحق شده اند:

http://khatteemam.ir/fa/wp-content/uploads/2014/04/nf00357222-1.jpg 

http://khatteemam.ir/fa/wp-content/uploads/2014/04/nf00357222-2.jpg

ساسان آقایی نویسنده روزنامه شرق

گفتنی است در واکنش به این اقدامات مضحک سبزها، تعدادی از کاربران شبکه های مجازی با انتشار عکس هایی از رونالدو، ریوالدو، روبرتو کارلوس، ای کیو سان و … اعلام کردند که این افراد نیز از قدیم الایام برای همدردی با فتنه گران در زندان اوین، موهای سر خود را تراشیده اند!

 

منبع:رجا

ورود شیخ حامی فتنه به انتخابات مجلس خبرگان

فاز جدید اقدامات انتخاباتی اصلاح‌طلبان چیست؟

ورود شیخ حامی فتنه به انتخابات مجلس خبرگان 

 

با ورود رسمی یوسف صانعی شیخ حامی فتنه و مدافع کنار آمدن با اسراییل، به بحث انتخابات خبرگان، باید منتظر ماند و دید توصیه های بعدی او در این خصوص چیست و چه تغییری در تاکتیک های انتخاباتی آنها ایجاد خواهد شد.

یوسف صانعی به اصلاح طلبان توصیه کرده است با تمام توان در انتخابات خبرگان شرکت کنند.
او در دیدار با سید هادی خامنه ای دبیرکل مجمع نیروهای خط امام و جمعی از اعضای سازمان جوانان این مجمع با اشاره به انتخابات مجلس خبرگان گفته است: “برای حفظ نظام و تقویت آن و جلوگیری از برخی کاستی هایی که در قوه قضائیه و صدا و سیما و نهادهای تحت نظارت رهبری وجود دارد، باید با تمام توان در انتخابات خبرگان شرکت کنید. هر کس درتوانش است ثبت نام کند و انجام وظیفه شکست ندارد. مسلماً خبرگان قدرتمند زمینه ساز نظام قدرتمند است و خبرگان ضعیف و انتخاب شده موجب ضعف نظام و رهبری خواهد بود.”

اظهارات صانعی در حالی است که پیش از این اخبار متعددی در خصوص تلاش گسترده اصلاح طلبان برای تسخیر صندلی های مجلس خبرگان منتشر شده بود اما ورود صانعی به مبحث خبرگان، این اقدامات را رسمی تر خواهد کرد.

آیت الله جنتی پیش از این درباره تحرکات متعدد برای نفوذ به مجلس خبرگان هشدار داده و گفته بود که” انتخابات خبرگان رهبری بسیار مهم است چون به رهبری و ستون انقلاب مربوط می‌شود و عده‌‍‌ای از هم‌اکنون در حال برنامه‌ریزی برای تصرف مجلس خبرگان هستند. بنابراین نیازمند یک بیداری و بصیرت هستیم تا مسئولیت سنگین شورای نگهبان را به خوبی اجرایی کنیم.”

گفته می شود تحرکات انتخاباتی طیف هاشمی رفسنجانی و اصلاح طلبان در تهران حتی به تهیهلیست انتخاباتی مجلس خبرگان با نام “مجتهدان مصلح و معتدل” نیز منجر شده و لیست مذکور در سایر استان ها نیز ارائه خواهد شد. در همین خصوص نام افرادی چون حسن روحانی، هاشمی رفسنجانی، محقق داماد، سید حسن خمینی و مجید انصاری برای حضور در این لیست نیز به گوش می رسد.

بر این اساس، مهم ترین هدف اصلاح طلبان و حامیان دولت در دوره آتی مجلس خبرگان، بازگرداندن هاشمی رفسنجانی به صندلی ریاست مجلس خبرگان است. زمینه سازی برای این اقدامات تا جایی پیش رفت که حتی شایعه عدم حضور ایت الله مهدوی کنی در انتخابات آتی خبرگان نیز منتشر شد هرچند رییس مجلس خبرگان به صراحت این شایعه را رد کرد و گفت که “برخی افراد آرزوهای خود را به صورت شایعه مطرح می کنند. بنده انشاالله برای انتخابات خبرگان کاندیدا خواهم شد.

منبع:صراط

 

 

 


کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط کیوان گیتی نژاد 93/2/22:: 2:10 عصر     |     () نظر

همه‌ی آنچه می‌خواهید درباره سیدمجتبی خامنه ای بدانید. اینجا را کلیک کنید (+) (از مالکیت ایرانسل؛ تا فروش نفت و درمان در لندن و…)

(اول روی خط بالا کلیک کنید بعد این مطلب را بخوانید) پارسال در میان دوستانی که با آنها در خصوص وقایع بعد از انتخابات صحبت می‌کردم، بودند کسانی که خیال می‌کردند این حوادث اعتراضی است به نتایج انتخابات. اما هر چه بیشتر زمان می‌گذاشت خود این دوستان هم واقف می‌شدند که این  آشوب‌ها در واقع عقده‌های فروخفته‌ی ضدانقلاب است که با توجه به فضا‌سازی‌های  دو کاندیدای شکست خورده ؛ مجال بروز پیدا کرده است.
همانگونه که مشاهده می‌شد، نوک پیکان شعار‌ها و توهین‌ها نه به کاندیدای پیروز بلکه به سمت ستون خیمه‌ی انقلاب یعنی ولایت فقیه بود.
حضرت امام خمینی سخنی دارند که می‌فرماید:”تصور ولایت فقیه،‌عین قبول آن است” یعنی تعریف درستی از ولایت فقیه را ، به هر عقل سلیمی که ارائه بدهی، ناگزیر از پذیرش آن است و اساسا نیازی به اثبات ندارد و من با مخالفین ولایت فقیه که بحث می‌کنم همیشه شبهاتشان ناشی از تعریف اشتباهی است که از ولایت فقیه دارند و وقتی تعریف درست را می‌شوند، ناگزیر از پذیرش می‌شوند.
حال وقتی ضد انقلاب با اینچنین منطقی مواجه می‌شود، هیچ راهی ندارد الا اینکه به روش‌های القای رسانه‌ای رو بیاورد برای اینکه در ذهن کسی شبهه‌ی دیکتاتوری بودن ولایت فقیه را ایجاد کند
. یکی از این روشهای این هیاهوی رسانه‌ای هم  تشبیه ولی فقیه با دیگر رهبران است که مثلا فرزندانشان به شدت در امور مملکتی دخالت می‌کنند. و از همین روست که  شعار‌ها و حملات وسیعی علیه”آقاسیدمجتبی خامنه‌ای” صورت می‌گیرد! یعنی ضمن توهین‌ها به این بزرگوار باز هم هدف همان کوبیدن ولایت فقیه است.

البته در خصوص تخریب‌ شخصیت بی‌سابقه علیه این بزرگوار دلایل دیگری هم قابل ذکر است از جمله :
-حسادت بعضی‌ها که چرا فقط فرزندان آنها باید متهم به مفاسد اقتصادی و مورد لعن و نفرین ملت باشند !
– فقدان دلیل کافی برای اثبات تقلب در انتخابات و رو آوری به حواشی
-بهانه قراردادن ایشان برای ایجاد اتهام و انتقام گیری از مقام معظم رهبری
-تأثیر روانی اتهام زنی به اشخاصی که زوایای شخصیتی شان کمتر مورد شناخت عمومی قرار دارد
– و . . . .

اما سیدمجتبی خامنه‌ای کیست؟

(سید‌مجتبی‌خامنه‌ای همراه رهبر انقلاب/ کردستان)

رهبر معظم انقلاب اسلامی داری چهار فرزند پسر به نام‌های : “سید مصطفی”،” سید مجتبی”، “سید محسن(مسعود)” و “سید میثم” می‌باشند که هر چهار بزرگوار صرفا مشغول به تحصیل علوم دینی هستند.
هر کسی که ولو مقدار کمی به حوزه‌ی قم رفت و آمد داشته باشد، متوجه واقعیتی شگرف خواهد شد. آری فرزندان شخص اول مملکت در حد اضعف طلبه‌‌ها زندگی می‌کنند.و چون دشمن ما از حُمقا است از این واقعیت اطلاع ندارد که بسیاری از طلاب حوزه علمیه قم بارها فرزندان مقام معظم رهبری را دیده اند که بر خلاف نوه حضرت امام بدون هیچ تشریفاتی ، البته گاه با یک یا دو محافظ در سطح فیضیه یا دیگر مدارس علمیه شهر مقدس قم به درس و بحث و تدریس مشغول هستند و به سادگی و با فروتنی در بین مردم به رفت و آمد می پردازند . طلاب گرانقدر که هر یک متعلق به یکی از مناطق دور و نزدیک این کشور هستند همچون رسانه ای فراگیر ، مشاهدات خدشه ناپذیر خود را به گوش اقوام و دوستان و پا منبری‌های خویش در همه نقاط ایران رسانده اند و عملا نقشه‌ی دشمن را نقش بر‌آب کرده‌اند
خود من  نیز در سالیانی که همزمان تهران ارشد می‌خواندم و قم دروس حوزه را،‌ بار‌ها و بارها آقاسیدمصطفی فرزند ارشد رهبر انقلاب را می‌دیدم که مانند اضعف طلاب، مسیر قم تا تهران را بدون حتی یک محافظ و با مینی‌بوس‌! طی می‌فرمودند.
دیگر فرزندان معظم له نیز اینچنین. اما نکته‌ی قابل ذکر اینکه آقاسید‌مجتبی،که داماد جناب حداد‌عادل هم هستند، به اعتراف همه‌ی طلاب ،‌ گنجینه‌ای از معارف اسلامی است و اگر محدودیت‌‌های ناشی از فرزند رهبری بودن را نمی‌داشت، بدون تردید هم اکنون اجتهادش همانگونه که زبانزد خاص هست زیانزد عام هم میشد!

# پاسخ به  اتهامات اقتصادی
با وجود اینهمه تهمت، بسیار بسیار به ندرت دیدم که اتهام اقتصادی را به آقاسیدمجتبی وارد کنند!  سبک‌ زندگی مولای مطهر ما و منسوبین به ایشان  در زمینه‌ی اقتصادی آنقدر واضح است  که دشمن هم به آن معترف است! اینجا کلیک کنید
همین اتهامات اندک هم، جملگی بدون دلیل و مدرک بوده است. اما علاوه بر بدون دلیل بودن این اتهامات یک سوال وجود دارد و آن اینکه آدمی پول را می‌خواهد برای چکاری؟ برای تفریح و خوش‌گذرانی و سفر به اروپا و امریکا‌(!) و دبی(!) نه اینکه مثل ضعیف‌ترین طلبه‌ها در سالهای بعد از ازدواج تا کنون سه بار منزل اجاره‌ای عوض کند ! و سبک کلی زندگی هم به این صورت :‌ اینــــجا را کلیک کنید

# پاسخ به اتهام دخالت در امور سیاسی
شاید در مقام پاسخ همین کافی باشد که بدانید این اتهام را اولین بار شیخ‌بیسواد مهدی کروبی، که فرزندش به دلیل اتهامات مالی در خصوص ایرانسل در دادگاه پرونده دارد  مطرح کرده است! آری همان کروبی که در بین ضد انقلاب هم به موجودی مضحک معروف است :)
اما پاسخ کاملتر اینکه هیچ دلیل و مدرکی برای اثبات  این مدعا موجود نیست. بنابراین عقل حکم می‌کند هیچ چیزی را بدون دلیل نپذیریم. کما اینکه بنا به ادعای مطرح شده، دخالت ایشان در امور سیاسی  باید به یک طریقی اعمال شود، خوب این طریق چیست که هیچ اثری برجای نمی‌گذارد؟ تا به آن استناد کنند. اما اگر بخواهیم  این ادعا را بدون دلیل و مدرک هم بپذیریم به نتیچه‌ی جالبی می‌رسیم!: الحق که شایسته‌ی مدبریت بر کُل جهان است کسی که تنها یک فرزندش می‌تواند فتنه‌ی عظیمی که در آن همه‌ی استکبار متحد شده بودند را با این اقتدار خنثی کند!‌

و در آخر هم یک نکته‌ی کنکوری:
برایم بسیار جالب است که سایت‌های ضد اتقلاب هزاران سطر تهمت و اتهام به “آقاسیدمجتبی” وارد می‌کنند ولی در متن خودشان از تصویر “آقاسید مصطفی” استفاده می کنند ! : )

تصاویر :

در این تصویر قدیمی فرزندان رهبر به ترتیب از بزرگ به کوچک سید مصطفی، سید مجتبی، سید محسن(مسعود) و سید میثم می‌باشند

آقاسیدمصطفی خامنه‌ای در مسیر قم تهران!

سید مجتبی خامنه‌ای در حوزه علمیه

حجت الاسلام سید میثم خامنه ای، کوچکترین پسر رهبر انقلاب را درکنار پدر همسر وی در راهپیمایی امسال 22 بهمن

این عکس هم متعلق به دوران تحصیل ایشان میباشد که کنار استاد خود ایستاده اند.
به ترتیب از راست آقا مجتبی خامنه ای ، آقا سید مصطفی خامنه ای ، حاج آقا مجتهدی و حاج میثم خامنه ای و سید مسعود خامنه ای

آنچه درباره فرزند دوم رهبر انقلاب باید بدانیم

 

 

 آنچه درباره سید مجتبی خامنه‌ای فرزند دوم رهبر انقلاب باید بدانیم

چرا از سید مجتبی خامنه‌ای می‌ترسند؟ 

محمد علی الفت پور- سردبیر خط امام

 

اشاره:  

رهبر انقلاب حضرت آیت الله خامنه‌ای هم اکنون دارای 6فرزند هستند. نام دخترانشان بشری و هدی، و نام فرزندان پسرشان سید مصطفی، سید مجتبی، سید مسعود و سید میثم است. دو تن از فرزندان پسر ایشان 8سال در جبهه‌های جنگ ایران و عراق حضور داشتند.

یکی از دختران ایشان همسر فرزند آیت الله محمدی گلپایگانی است که ضمن آراستگی به لباس شریف روحانیت و علم دین در دانشگاه‌های کشور نیز به تدریس متون حقوقی به زبان فرانسه اشتغال دارند و دختر دیگر ایشان همسر فرزند آیت الله باقری کنی از اساتید دانشگاه امام صادق (ع) است.

 سید مصطفی فرزند بزرگ ایشان با دختر آیت‌الله خوشوقت ازدواج کرده ‌است. سید مجتبی داماد دکتر غلامعلی حداد عادل است. سید مسعود نیز با فرزند آیت‌الله خرازی و خواهر صادق خرازی ازدواج کرده ‌است. سید میثم کوچک‌ترین فرزند ایشان نیز به ازدواج دختر آقای لولاچیان از بازاریان متدین در آمده است. در این مقال با توجه به هجمه گسترده ضد انقلاب علیه فرزند دوم رهبر انقلاب به واکاوی شخصیت سید مجتبی خامنه‌ای و سناریوهای ساختگی برای ایشان می‌پردازیم.

 

وقت ایشان یا به مطالعه فقه و فقاهت می‌گذرد یا به عبادت 

غلامعلی حدادعادل، رئیس سابق و نماینده فعلی مجلس – پدرزن مجتبی خامنه‌ای – در سال 1391در مصاحبه با نشریه پاسدار اسلام درباره شخصیت سید مجتبی چنین می‌گوید: «می‌دانم که آقا مجتبی هرگز راضی نیست من درباره او صحبتی بکنم و سخنی بگویم و خودش هم هرگز درباره خودش کمترین سخنی به زبان نمی‌آورد و از خود در برابر تهمت‌ها و اهانت‌ها، دفاعی نمی‌کند. اما می‌دانم که سالهاست در قم درس خارج تدریس می‌کند و اوقات خود را در منزل یا به مطالعه فقه و فقاهت می‌گذارند یا به عبادت. پس از شلوغی‌های بعد از انتخابات سال 88، جوانی بود که من او را می‌شناختم و شنیدم که او هم در این قضایا و در تظاهرات و اعتراضات و کارهای پشت صحنه بسیار فعال است. یک روز با او قرار گذاشتم و به دفتر من آمد و با او صحبت کردم و گفتم: این حرف‌هایی که زده می‌شود و این ادعای تقلب در انتخابات، کلاً دروغ است و من اگر مطمئن نبودم، وارد میدان نمی‌شدم. از میان این حرف‌هایی که در سایت‌ها و خیابان‌ها و تلویزیون‌های خارجی می‌زنند، دروغ بودن یکی را خیلی راحت‌تر می‌توانم به تو اثبات کنم و آن حرف‌هایی است که راجع به آقا مجتبی می‌زنند. می‌خواهی همین الآن و بدون قرار قبلی، دست تو را بگیرم و به منزل دخترم ببرم و بگویم مه‌مان دارم و تو ببینی که آقا مجتبی با 40سال سن چه طوری زندگی می‌کند؟ بیا برویم تا ببینی که زندگی ایشان به مراتب از زندگی یک کارمند متوسط شهرستانی ساده‌تر است و آپارتمانی که ایشان دارد با هیچ یک از خانه‌های این آقایانی که خودشان را وسط انداخته‌ و ادعای تقلب را ساخته‌اند قابل مقایسه نیست. شما حتماً این شایعه را شنیده‌ای که 5. 1میلیون پوندی که بانک‌های انگلیس مسدود کرده‌اند، متعلق به آقا مجتبی است! ‌ یا داستان کامیون پر از شمش طلا را که به ترکیه رفته و گفتند متعلق به ایشان بوده است، حتماً شنیده‌ای. اثباتش کاری ندارد. سرزده و همراه هم می‌رویم و زندگی آقا مجتبی را ببینی. البته آن جوان حرفم را قبول کرد، چون مرا می‌شناخت و گفت: می‌دانم این حرف‌ها دروغ است.»

 

نگاه و بینش ایشان کاملا با رهبری همگون و همسوست 

فرید حداد عادل نیز درباره تفکر و دید سیاسی آقا مجتبی در سالنامه مثلث می‌گوید: «ایشان نگاه و بینشش کاملا با رهبری همگون و همسو است. هر جا تکلیف باشد و دستور رهبری، ایشان به وظیفه خود عمل می‌کنند. ایشان به این شکل فعالیت سیاسی ندارند. ایشان خیلی درس می‌خوانند و خارج فقه تدریس می‌کنند و در کار خود نیز موفق هستند و خیلی پیچیده‌تر از دروس متداول درس خارج طرح مطلب می‌کنند.»

نباید از خاطر برد که بسیاری از طلاب حوزه علمیه قم بار‌ها فرزندان مقام معظم رهبری را دیده‌اند که بر خلاف نوه و فرزندان دیگر مسئولین نظام بدون هیچ تشریفاتی، البته‌گاه با یک محافظ در سطح فیضیه یا دیگر مدارس علمیه شهر مقدس قم به درس و بحث و تدریس مشغول هستند و به سادگی و با فروتنی در بین مردم به رفت و آمد می‌پردازند. طلاب گرانقدر که هر یک متعلق به یکی از مناطق دور و نزدیک این کشور هستند همچون رسانه‌ای فراگیر، مشاهدات خدشه ناپذیر خود را به گوش اقوام و دوستان و مریدان خویش در همه نقاط ایران رسانده‌اند.


00:40

گفته شد برای این‌که آقا مجتبی خامنه‌ای صاحب فرزند شود او و همسرش در یکی از بیمارستان‌های لندن یک میلیون پوند خرج کرده‌اند

به گزارش افکارنیوز به نقل از ایسنا، حداد عادل که در ویژه برنامه همیشه بیدار در گلستان شهدای اصفهان سخن می‌گفت، با اشاره به شایعات در خصوص فرزند مقام معظم رهبری اظهار کرد:  در فتنه 88 گفتند یک کامیون حاوی شمش طلا متعلق به آقا مجتبی خامنه‌ای از کشور خارج شده است و در گمرک ترکیه متوقف شده، باید از خود بپرسیم چرا این حرف مطرح می‌شود؟ آن‌ها می‌خواهند بگویند ولایت فقیه هم مانند دیگران است و هدفشان جدایی ملت از ولایت است.

وی به ترفند دیگر دشمن برای جدایی ولایت و ملت اشاره و اظهار کرد: گفته شد برای این‌که آقا مجتبی خامنه‌ای صاحب فرزند شود او و همسرش در یکی از بیمارستان‌های لندن یک میلیون پوند خرج کرده‌اند، ولی من به آن‌ها می‌گویم بچه آقا مجتبی، نوه بنده هم است و برای به دنیا آمدن نوه من نه کسی به خارج رفته نه پول زیادی خرج کرده است، نوه من در یکی از بیمارستان‌های تهران با مبلغ 500هزار تومان به دنیا آمده و دکتر او هم همین خانم مرضیه وحید دستجردی بوده و پرونده این عمل هم در بیمارستان موجود است.

کد مطلب: 183128

گاردین نگران جانشین رهبری در ایران 

واقعیت آن است که تنها نشریه گاردین وابسته به انگلیس بود که ده‌ها اتهام را با تکیه بر منابع موثق اما نا‌شناس! بر ضد وی مطرح ساخت و خود مورد استناد صد‌ها سایت و نشریه و رسانه دیگر قرار گرفت: «علی انصاری، تحلیل‌گر ایران در دانشگاه سنت‌اندروز انگلیس، به گاردین گفته است: «اخیرا صحبت این بوده است که تمام این مسائل به مجتبی و جانشین شدن او مربوط است. او احتمالا در پی آن است که این مقام را در درازمدت برای خود به دست آورد و حفظ کند.»

گاردین می‌نویسد: «این نوع جانشینی خانوادگی تحت شرایط فعلی خیلی دشوار خواهد بود زیرا مجلس خبرگان رهبر را بر اساس موقعیت مذهبی انتخابت می‌کند. مجتبی لباس روحانیون را به تن می‌کند اما به هیچ وجه از درجات مذهبی لازم برای رفتن به صدر حکومت برخوردار نیست. برای این کار لازم است تشکیلات روحانی دستخوش ترمیم‌های عمده شود.»

خبر مسدود شدن یک میلیارد و600میلیون دلار از دارا یی‌های ایران در بریتانیا تا حدی در میان خبرهای داغ این روز‌ها توجه زیادی به آن نشد، حال آنچه در زیر می‌خوانید پشت پرده این خبر و علت اصلی‌ عصبانیت آیت الله خامنه‌ای از دولت انگلیس و احضار سفیر ایران به وزارت خارجه دولت بریتانیا می‌باشد: «حساب بانکی‌ به نام مجتبی خامنه‌ای پسر رهبر انقلاب، در یکی‌ از بانک‌های لندن به مبلغ یک میلیارد و ششصد میلیون دلار وجود داشت که با پیگیر‌یهای تعدادی از ایرانیان و فشار اتحادیه اروپا به دولت انگلیس توقیف شد. دولت انگلیس بخاطر روابط اقتصادی با خانواده آیت الله خامنه‌ای تمایل به توقیف این پول را نداشت که عده‌ای موفق شدند با اقدام‌های قانونی کار را روز23خرداد به اتمام برسانند. این پول هم اکنون به نام ملت ایران بلوکه شده است. گفتنی‌ست تلاش‌ها برای توقیف کل این پول‌ها که توسط فروش نفت و دریافت حق کمیسیون به دست آمده است ادامه دارد و در حال پیگیری است.»

سیاوش کاوه یکی از روزنامه نگاران و فعالان فضای مجازی ضد انقلاب در صفحه یکی از شبکه‌های اجتماعی فارسی زبان می‌نویسد: «یک منبع حوزوی در قم درباره میل به رهبر شدن در سید مجتبی خامنه‌ای می‌گوید هر چند این‌ها امروز شایعه است اما ممکن است بعد‌ها به واقعیت برسند. اینکه سید مجتبی بتواند پس از رهبری از سوی خبرگان منصوب شود فعلا به یک جوک شبیه است، چرا که بسیاری از اعضای خبرگان به این مقام نزدیکترند… رسانه‌ها عادت دارند برخی افراد را بزرگ کنند آنقدر که بعد خودشان هم از آن‌ها می‌ترسند، نمونه‌اش [آیت الله] مصباح یزدی و امروز هم سید مجتبی؛ «به اعتقاد من خیز سید مجتبی برای رهبری امروز تنها شایعه است.»

این جملات تقریبا جزء با انصاف‌ترین جملاتی است که درباره ایشان نگاشته شده است و علی رغم نگاه سیاسی مغرضانه نویسنده را مجبور به اعتراف به شوخی بودن میل سید مجتبی به رهبر شدن می‌کند.

 

خامنه‌ای جوان با وجود لباس روحانیت، روحانی واقعی نیست!  

مجتبی خامنه‌ای از تبلیغات گسترده‌ای که علیه پدر بزرگوارش می‌شود بی‌نصیب نمانده است و تقریبا علیه ایشان به هر زبانی و هر سلیقه‌ای مطالب خلاف واقع فراوان می‌توان یافت سایت خبری انگلیسی زبانnewserدرباره ایشان می‌ نویسد: «آیت الله علی خامنه‌ای به ندرت در انظار عمومی ظاهر می‌شود اما پسرش بیشتر در چشم عموم دیده شده است، پسر او به یکی از مردان قدرتمند در ایران تبدیل شده است. مجتبی خامنه‌ای یک روحانی محافظه کاراست که حدود50سال سن دارد، ارتباط او با فرماندهان سپاه پاسداران انقلاب اسلامی و نیروی شبه نظامی بسیج در سراسر ایران وجود دارد. همانطور که در گزارش لس آنجلس تایمز، آمده است او به محافظ قدرت پدرش و یار او در سرکوب تبدیل شده است.

خامنه‌ای جوان با وجود لباس روحانیت، روحانی واقعی نیست؛ او یکی از چهره‌های بعد از انقلاب بود که در خانه‌ای احاطه شده توسط سرویس‌های اطلاعاتی زندگی کرده است. او می‌خواهد به موفقیت پدر خود به عنوان رهبر عالی کشور دست پیدا کند، اگر چه اختلافات میان نخبگان مذهبی ممکن است زیاد باشد با این حال، قدرت او بلامنازع است. کار‌شناسان می‌گویند که او مورد اعتماد‌ترین مشاور آیت الله خامنه‌ای است؛ اگرچه، برخی روزنامه نگاران می‌گوید: هیچ کس چیز زیادی درباره او نمی‌داند.»

مطب فوق اوج بی‌اطلاعی رسانه‌های غربی از فرزند رهبر انقلاب را تصویر می‌کند ولی با توجه به این فضای وهم آلود رسانه‌ای دست از تخریب ایشان بر نداشته‌اند. روحانی جوان50ساله که با وجود لباس روحانیت، روحانی واقعی نیست اوج این نادانی رسانه‌ای را به تصویر می‌کشد.

 

افسران - آقا سید مجتبی حسینی خامنه‌ای
moghavem110آقا سید مجتبی حسینی خامنه‌ای

رهبر انقلاب قصد دایر کردن دفتر ثبت اسناد را داشت، آیت‌ا.. خامنه‌ای شرط موافقت با این اقدام را تغییر شناسنامه فرزند خود ...

 

 

در حالی که بیست سال از آغاز رهبری آیت‌ا.. سید علی حسینی خامنه‌ای سپری شده است، ‌افکار عمومی کمتر با جزئیات زندگی شخصی عالی‌ترین مقام جمهوری اسلامی آشنا هستند، از این رو «آینده» در گزارشی به زندگی شخصی آیت‌ا.. خامنه‌ای و فرزندان ایشان می‌پردازد.

بنابر این گزارش، آیت‌ا.. خامنه‌ای که پیش از آغاز رهبری به مدت 8 سال مسئولیت ریاست جمهوری کشور را عهده‌دار بوده اند، در زندگی شخصی کاملاً ساده زیست بوده، به نحوی که با توجه به عدم دریافت حقوق از نظام توسط ایشان، ‌هزینه‌های زندگی شخصیشان از محل دریافت اجاره منزل مسکونی رهبر انقلاب در حوالی میدان شهدای تهران اداره می‌شود.

 

 فرزندان رهبر انقلاب نیز از سوی آیت‌ا.. خامنه‌ای از انجام فعالیت‌های اقتصادی منع شده‌اند، به نحوی که چند سال قبل زمانی که یکی از فرزندان رهبر انقلاب قصد دایر کردن دفتر ثبت اسناد را داشت، آیت‌ا.. خامنه‌ای شرط موافقت با این اقدام را تغییر شناسنامه فرزند خود و تغییر نام خانوادگی برای جلوگیری از بروز شائبه استفاده از نام رهبری عنوان کرده بودند.

آیت‌ا.. خامنه‌ای در سال‌های آغازین رهبری، با وجود آماده شدن محلی در شمال تهران، تصمیم به استقرار بیت رهبری در محل فعلی گرفتند و تأکید ویژه‌ای بر ساده‌زیستی و پرهیز از استفاده از اموال بیت‌المال در زندگی شخصی دارند.

حجت‌الاسلام و المسلمین «احمد مروی» که از دوران نوجوانی با آیت‌الله خامنه‌ای آشنایی و ارتباط نزدیک داشته و از 19 سال پیش تاکنون نیز در مقام معاون ارتباطات حوزه‌ای دفتر مقام معظم رهبری از نزدیک زندگی رهبر انقلاب را دیده است، می گوید: رهبری فرمودند در خانه‌ ما یک فرش دستبافت بیشتر نداریم، این هم جزو جهیزیه‌ خانمم بوده است که الان هم دیگر نخ‌نما شده است. ولی چون یادگاری است، این را در خانه نگه داشتیم؛ والاّ همه‌ خانه‌ ما موکت هست و اصلاً فرش دستبافت نداریم، حتی فرش ماشینی هم در خانه‌ ما نیست و کلاً خانه‌ ما با موکت فرش شده است 

 


کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط کیوان گیتی نژاد 93/2/21:: 1:17 عصر     |     () نظر
<   <<   16   17   18   19   20   >>   >