سفارش تبلیغ
صبا ویژن
دلت را با اندرز زنده ساز [امام علی علیه السلام ـ در نامه اش به پسرش امام حسن علیه السلام ـ]
ولی امر مسلمین جهان امام مطلق سید علی س
پیوندها
لحظه های آبی
upturn یعنی تغییر مطلوب
در سایه سار ولایت
گل رازقی

منتظر ظهور
فرصت ها
فانوس عشق
بوستــــــان ادب و عرفــان قـــــــرآن
بندیر
مــــــــــــــبـــــــلِّــــــــــــغ اســــــــلـــام
سلام
شقایقهای کالپوش
گل باغ آشنایی
...عاشقم بر همه عالم که همه عالم از اوست
کلبه بصیرت
*تنهایی من*
بلوچستان
هم نفس
آسمون آبی چهاربرج
دنیای آسان
اشک شور
نگارستان خیال
هواداران همای پرواز
نغمه ی عاشقی
بهارانه
جریان شناسی سیاسی - محمد علی لیالی
سرچشمـــه فضیـلـــت ها ؛ امـــام مهــدی علیــه السلام
اکبر پایندان
سایت مشاوره بهترین تمبرهای جهان دکترسخنی
حبیبی حسین
سرچشمـه فصـاحت و بلاغت
کلّنا عبّاسُکِ یا زَینب
امامزاده میر عبداله بزناباد
بـــــــــاغ آرزوهــــــــــا = Garden of Dreams
صراط مستقیم
برترین لحظه ها
سلام دوستان عزیزم به وبلاگ جبهه بیداری اسلامی خوش آمدید
هیئت بیت العباس (ع) روستای المشیر
مقبلی جیرفتی
طراوت باران
تنهایی......!!!!!!
کربلا
عشق مشعلدار
سارا احمدی
.: شهر عشق :.
پیامنمای جامع
دلـتنگــ همیـشـگـــــــــی
سایت روستای چشام (Chesham.ir)
شهادت به روز
بنده ی ناچیز خدا
سلام آقاجان
محمدمبین احسانی نیا
*bad boy*
سرزمین رویا
گوناگون
فرمانده آسمانی من
پرستاری 91
مرام و معرفت
جاده خاکی عشق
من.تو.خدا
سربازی در مسیر
دل شکســــته
♥ღ تنــــهایــــی من ღ♥
دل نوشته
منتظر نباش تا پرنده ای بیاید و پروازت دهد در پرنده شدن خویش بکوش
من و اریکان
تبیان
عشق
قــلــب هــای آبــی انــاری
ترخون
زیبا ترین وبلاگ
علمدار بصیر
مشکات نور الله
در آغوش خدا
انجام پروژه های دانشجویی برای دانشجویان کنترل
پسران علوی - دختران فاطمی
sajadb.tk
تعمیرات تخصصی پرینترهای لیزری رنگی ومشکی وفکس وشارژکارتریج درمحل
عمارمیاندواب
مهاجر
جیغ بنفش در ساعت 25
مردود
profosor
دهکده کوچک ما
گروه اینترنتی جرقه داتکو
من،منم.من مثل هیچکس نیستم
دختر و پسرای ایرونی
متین
وب سایت شخصی یاسین گمرکی
*(: دنـیــــای مـــــــن :) *
آتیه سازان اهواز
دهکده علم و فناوری
شادِ شاد
کشکول
چی کار؟
عشق پاک
دوستانه
باران نامه
« « عاشقی » »
شخصی
نمی دونم بخدا موندم
کشاورزی نوین
تینا!!!!
باکری میاندوآب
•.ღ♥ فرشتــ ـــ ـه تنهــ ــ ــایی ♥ღ.•
محبین
یک عاشقانه ی ساده برای من......
::₪ °اینجا همه چی در همه° ₪ ::
خنده بازار 2
دخت خورشید
به رنگ آبی
عـــــــــــاشــــــــقانــــــــــــه هــا
دلو بزن به دریا
عشـ۩ـق یـ۩ـعنی یـ۩ـه پــ۩ـلاک......
بهار عشق
دل شکسته
*(حرفهای نگفته)*
حرفهایی ازجنس بهشت
تجربه های مربی کوچک
آخرین اخبار شرکت های مربوط به موبایل
شادی ، تفریح ، پیامک
تینا
♥ღردپای عشق♥ღ
Chamran University Accounting Association
مقاله های تربیتی
عزیز دل
به نام خالق عشق
فــردا
سکوت عاری از صداست.
آرامش جاویدان در پرتو آموزه های اسلام
vagte raftan
*...بانو...*
مسعود رضانژاد فهادان
از یک انسان
جک
کمپین حمایت از باقری لنکرانی
فــــــــــــــــــــ ر یـــــــــــ ا د
صداقت
جوجو
بازی
چیزهای جالب
جالب انگیزناک
آسمان آبی
نوجوونی از خودتون
اتاق دلتنگی
سه ثانیه سکوت
هزاره
جوک و خنده
دهاتی
دکتر علی حاجی ستوده
sindrela
آشنای غریب
آخرین منجی
شخصی
عشق بی انتها
من هیچم
حدائق ذات بهجة
پسران جوان
والفجر8
کافه ترانزیــــــــت
____نازیانه_____
معماری نوین
شهدای کوهسرخ(مکی)
کد تقلب کرک و ترینر بازی ها
حکمت
عاشقانه
کلاه بافتنی
bakhtiyari20
بروزترین ها
1389/05/03نسخه قابل چاپ

اطاعت از ولایت‎ فقیه

 

دو وجه توأمان ولایت فقیه در اندیشه آیت‎الله جوادی‎آملی

ولایت فقیه مقوله‌ای است که بسیاری از نظریه‌پردازان بزرگ فقه شیعی در عصر حاضر بدان پرداخته‌اند. ولایت فقیه ابعاد و وجوه مختلفی دارد. از یک سو ولایت فقیه، مقوله‌ای فقهی است و از سوی دیگر، مقوله‌ای کلامی. حتی ابعادی عرفانی نیز می‌یابد. در این نوشتار، به دو وجه توأمان کلامی/ اعتقادی و فقهی ولایت فقیه از دیدگاه آیت‎الله جوادی آملی می‌پردازیم.
دکتر ذبیح‎الله نعیمیان

الف. نسبت دو وجه کلامی و فقهی ولایت فقیه
بزرگانی چون حضرت امام خمینی(ره) وقتی به مقوله سیاست، حکومت و ولایت می‌نگرند، وجوه چندگانه آن را ـ به‎ویژه دو وجه کلامی و فقهی آن را ـ به‎صورت توامان مورد نظر قرار می‌دهند. در این میان، بی‌تردید کلامی/ اعتقادی بودن مقوله تدبیر سیاسی جامعه بعد از زمان پیامبر(ص) مطمح نظر است. این امر به دوران غیبت و مسئولیت خاص عالمان دینی نیز سرایت کرده است.

کلامی یا اعتقادی بودن مقوله ولایت تنها مربوط به ائمه معصوم(ع) نیست. بلکه اصل مقوله جانشینی، از این ویژگی برخوردار است. یعنی، جانشینی مستقیم و غیرمستقیم آن حضرت(ص)، مقوله‌ای جدا از منصب امامت پیامبر(ص) نیست. بدین معنا که مقوله امامت پیامبر(ص) با امامت جانشینان او، از یک مقوله است و تنها با اذن و نصب الهی قابل تحقق است.

 بر این اساس، اصل مسئولیت تدبیر جامعه ـ به‎عنوان بخش مهم امامت و جانشینی پیامبر(ص) ـ را نمی‌توان امری دنیوی تلقی کرد. از این‌رو، ولایت فقیه به‎مناسبت استمرار ولایت ائمه معصوم(ع)، مقوله‌ای اعتقادی است.
حضرت آیت‎الله جوادی آملی، به‎مثابه فقیه، فیلسوف، متکلم و عارفی ژرف‌اندیش در برخورد با این مقوله ـ همانند برخی دیگر از ژرف‌اندیشان معاصر خود مانند آیت‎الله مصباح یزدی ـ وجه کلامی و فقهی ولایت را توأمان در نظر می‌گیرند.

در هر حال، کلامی دانستن مقوله ولایت فقیه بدان معناست که نمی‌توان آن را در سطح سایر مقوله‎های دینی دانست. اما این نکته بدان معنا نیست که همه مقوله‎های اعتقادی و کلامی در یک سطح هستند و ولایت فقیه نیز در عرض اموری چون توحید و نبوت است. بلکه، طیفی از امور کلامی و اعتقادی داریم که مقوله ولایت فقیه ـ به‎مثابه نیابت از امام معصوم ـ نیز از آن زمره است.

وجه دیگر مقوله ولایت فقیه، فقهی بودن آن است. فقهی بودن یک مقوله بدان معناست که به وظایف و حقوق مکلَفان مربوط می‌شود. چنان‌که احکام فقهی مبتنی بر آموزه‎های اعتقادی و کلامی است، دانش کلام نیز از جهت رتبه و منزلت، متأخر از دانش کلام است.
بر این اساس، گزاره‎های فقهی مبتنی بر گزاره‎ها و مفروضات کلامی خاصی هستند. فقهی بودن مقوله ولایت فقیه، بدان معناست که مسئله وظایف و حقوق ولایی از منظر فقهی روشن شود.
به‎تعبیر دیگر، طرح مقوله ولایت فقیه از منظر فقهی بدان معناست که دانش فقه می‌خواهد افعال مکلَفان را سامان دهد. در دایره دانش فقه، مشخص شدن تکلیف افعال مکلَفان، با ضوابط خاصی انجام می‌گیرد که آن ضوابط مبتنی بر پیش‌فرض‌های کلامی و اعتقادی هستند. اما این امر بدان معنا نیست که همه ضوابط مورد نیاز در دانش کلام، تماما در این دانش متأخر نیز وجود دارند، بلکه تفاوت‌های خاصی وجود دارد که به اقتضای تفاوت رتبه و جایگاه طولی این دو دانش، شکل می‌گیرند.

ب. شاخصه‎های دو وجه کلامی و فقهی در بحث ولایت فقیه
حضرت آیت‎الله جوادی آملی، با توجه به این نسبت خاص، دو وجه کلامی و فقهی ولایت فقیه را به‎صورت توأمان در نظر می‌گیرند. از منظر ایشان، در زمینه ولایت فقیه، از دو جنبه کلامى و فقهى مى‎توان سخن گفت. در این راستا، برخی از مؤلفه‎های شایان توجه عبارتند از:
1. یکی از مسائل مهم در زمینه روش علوم مشهور به‎نقلی ـ مانند فقه ـ آن است که آیا روش آنان صرفا نقلی است؟ و آیا دانش کلام صرفا عقلی است؟ تأثیر این بحث در تلقی ما از کلامی یا فقهی بودن ولایت فقیه تأثیر دارد. از منظر آیت‎الله جوادی آملی، صرف عقلى بودن دلیل، مسئله‎اى را کلامى یا فلسفى نمى‎کند.
 چنان‌که، بسیارى از مسائل فقهى را مى‎توان یافت که دلیل آن‎ها عقلى است نه نقلى، مانند وجوب اطاعت از خداوند. چه آن‌که، این مسئله در عین‎حال که دلیلى عقلى دارد، مسئله‎اى فقهى بوده و مربوط به وظیفه مکلف است. (ولایت فقیه؛ ولایت فقاهت و عدالت، ص141ـ143)

از منظر ایشان، کلامى بودن ولایت فقیه، از کلامى بودن امامت سرچشمه مى‎گیرد و با آن‎که اثبات ولایت و تعیین امامت پس ‍ از نبوت از سوى خداوند، یک مسئله کلامى است، ولى در عین حال در فقه نیز از آن بحث مى‎شود، هم از وظیفه امام در پذیرش امامت و هم از وظیفه مردم در اطاعت از امام خود. (همان)

2. یکی از نکاتی که می‌تواند بیانگر تمایز دقیق بین دو وجه کلامی و فقهی ولایت فقیه باشد، این است که از معیار موضوع برای تمایز علوم بهره بگیریم. در دیدگاه آیت‎الله جوادی، هر مسئله‎اى که موضوعش فعل خدا باشد، کلامى خواهد بود و هر مسئله‎اى که موضوع آن فعل مکلف باشد، فقهى است. از این‌رو، اگر نتیجه برهانى که در اثبات ولایت فقیه ذکر مى‎شود، وجوب و ضرورت تعیین ولایت فقیه از سوى خداوند سبحان باشد، بحث از ولایت فقیه، بحثى کلامى خواهد بود. بحث کلامى درباره ولایت فقیه، این است که آیا ذات اقدس اله که عالم به‎همه ذرات عالم است: «لا یعزب عنه مثقال ذره»، او که مى‎داند اولیای معصومش زمان محدودى حضور و ظهور دارند و خاتم اولیائش مدت مدیدى غیبت مى‎کند، آیا براى زمان غیبت، دستورى داده یا این‎که امت را به‎حال خود رها کرده است؟ در این تلقی، موضوع چنین مسئله‌اى، فعل الله است و لذا اثبات ولایت فقیه و برهانى که بر آن اقامه مى‎شود، مربوط به علم کلام است.
طرح مقوله ولایت فقیه از منظر فقهی بدان معناست که دانش فقه می‌خواهد افعال مکلَفان را سامان دهد. در دایره دانش فقه، مشخص شدن تکلیف افعال مکلَفان، با ضوابط خاصی انجام می‌گیرد که آن ضوابط مبتنی بر پیش‌فرض‌های کلامی و اعتقادی هستند.


پس از اثبات ولایت فقیه در علم کلام، در علم فقه نیز از دو جهت، سخن از ولایت فقیه به‎میان خواهد آمد: اول آن‎که، چون خداوند در عصر غیبت ولایت را براى فقیه تعیین فرموده، پس بر فقیه جامع‎الشرایط واجب است که این وظیفه را انجام دهد و دوم این‎که، بر مردم بالغ و عاقل و حکیم و فرزانه و مکلف نیز واجب است که ولایت چنین رهبرى را بپذیرند و از احکام شرعى و قضاها و ولایت‌هاى شرعى که توسط او ثابت یا صادر مى‎شود، اطاعت کنند.
 این دو مسئله، فقهى‎اند و متفرع بر آن مسئله کلامى هستند، زیرا در این دو مسئله اخیر، سخن از فعل مکلف است، یکى فعل فقیه و دیگرى فعل مردم، که هر دو مکلف به‎انجام وظایف دینى‎اند.
بنابراین، اصل ولایت فقیه، مسئله‌اى کلامى است، ولى از همین ولایت فقیه، در علم فقه نیز بحث مى‎شود تا لوازم آن حکم کلامى، در بایدها و نبایدهاى فقهى روشن شود. (ولایت فقیه؛ ولایت فقاهت و عدالت، ص141ـ143)


ج. دو چهره «اطاعت از صاحبان ولایت»
بی‌تردید خداوند متعال کار لغوی انجام نمی‌دهد. از این‎رو، در برخورد با مقولاتی مانند جعل ولایت برای انبیاء و اوصیاء و دیگر صاحبان ولایت، تصویر ما از ولایت نمی‌تواند به‎گونه‌ای باشد که به‎صورت محدود یا به‎صورت تمام‌عیار به‎حکم تن در دهیم که مقتضی لغویت در کار خداوند متعال باشد.
این نکته بدان معناست که جعل ولایت برای صاحبان ولایت، نمی‌تواند جدا از ایجاب اطاعت از آنان، باشد. از این منظر، خاستگاه ایجاب اطاعت از آنان برآمده از خواست و مصلحت سنجی خداوند متعال است.
خواست خداوند هم ذاتا مقتضی پیروی از اوست. چنان‌که، مالکیت انحصاری و حقیقی خداوند متعال بر سراسر عالم مقتضی حق ذاتی خداوند برای الزام اطاعت از خود او و اطاعت از کسانی است که او آن‎ها را
ولایت می‌دهد.

اصل مشهور عدم ولایت، مبتنی بر این خاستگاه اعتقادی و کلامی است که تنها خداوند است که ولایت ذاتی ـ در دو جنبه تکوینی و تشریعی ـ دارد و هیچ‎کس جز از جانب او از ولایت برخوردار نیست و نمی‌شود. اعطای ولایت از جانب خداوند به برگزیدگان خود مقتضی لزوم اطاعت از آنان است.
چه آن‌که، ولایت آنان از جانب کسی به‎آن‎ها داده شده است که تنها او به‎صورت ذاتی ولایت دارد و برخوردار از حق اطاعت است. بدین معنا که هیچ‎کس جز از جانب خداوند حتی بر امور خود نیز ولایت ندارد. بنابراین، اصل مقوله وجوب اطاعت از صاحبان ولایت، خاستگاهی کلامی دارد. اما بررسی برخی از ابعاد فرعی‌تر آن می‌تواند از منظر فقهی صورت گرفته و تکلیف عملی و رفتاری مکلفان را روشن کند.
بر این اساس، پاسخ این مسئله روشن می‌شود که آیا اطاعت از ولی فقیه، مقوله‌ای کلامی است یا مقوله‌ای فقهی؟ و تأثیری در عمل خارجی مکلفان دارد یا نه؟

از منظر آیت‎الله جوادی آملی، بسیارى از مسائل فقهى را مى‎توان یافت که دلیل آن‎ها عقلى است نه نقلى، مانند وجوب اطاعت از خداوند. این مسئله در عین حال که دلیلى عقلى دارد، مسئله‌اى فقهى بوده و مربوط به وظیفه مکلف است.
این تلقی مقتضی آن است که اطاعت از ولی فقیه همانند اطاعت از خداوند متعال، مربوط به وظیفه مکلف است. یعنی، بررسی لزوم اطاعت از خداوند متعال یا اطاعت از ولی فقیه ـ به‎رغم تفاوت سطح و نوع ولایت آن‎ها ـ هر دو در دایره دانش فقه است.
 این امر نه مقتضی کاستن از منزلت اطاعت از خداوند است و نه به‎معنای ارتقای سطح ولایت فقیه به سطح ولایت ذاتی خداوند متعال. این مسئله صرفا نشان‌دهنده طبیعت موضوع مورد بحث است. نکته مهم در این‎جا این است که نسبت خاص مقوله‎های فقهی با مقوله‎های کلامی بدین صورت است که مقوله‎های فقهی بر مفروضات و مبانی کلامی تکیه دارند: بر مردم بالغ و عاقل و حکیم و فرزانه و مکلف نیز واجب است که ولایت چنین رهبرى را بپذیرند و از احکام شرعى و قضاها و ولایت‌هاى شرعى که توسط او ثابت یا صادر مى‌شود، اطاعت کنند. این دو مسئله، فقهى‎اند و متفرع بر آن مسئله کلامى هستند؛ زیرا در این دو مسئله اخیر، سخن از فعل مکلف است، یکى فعل فقیه و دیگرى فعل مردم، که هر دو مکلف به‎انجام وظایف دینى‎اند. (همان)

د. بازتاب «دو وجه کلامی و فقهی ولایت فقه» در تاریخچه «عینیت ولایت فقیه»
 
برخورداری توأمان ولایت فقیه از دو وجه فقهی بودن و کلامی بودن، اگر در آیینه تاریخچه تحقق ولایت فقیه تصویر شود، می‌تواند به‎این سئوال نیز پاسخ دهد که چگونه و چرا ولایت فقیه در سخنان فقها بدان‌گونه بازتاب نیافت که در سخن و عمل امام خمینی(ع) بازتاب یافت؟
چون خداوند در عصر غیبت ولایت را براى فقیه تعیین فرموده، پس بر فقیه جامع‎الشرایط واجب است که این وظیفه را انجام دهد و دوم این‎که، بر مردم بالغ و عاقل و حکیم و فرزانه و مکلف نیز واجب است که ولایت چنین رهبرى را بپذیرند و از احکام شرعى و قضاها و ولایت‌هاى شرعى که توسط او ثابت یا صادر مى‎شود، اطاعت کنند.


از منظر آیت‎الله جوادی آملی، اگر پیش‌تر، «جریان ولایت و سرپرستى فقیه عادل نسبت به امور مسلمین، اگر به‎صورت مبسوط در متون فقهى نیامد، نه براى آن است که فقهاى متقدم، قائل به ولایت فقیه نبودند و پس از قرن دهم، به‎تدریج، سوق چنین کالایى رواج یافت و در عصر مرحوم نراقى (ره) خریداران وافرى پیدا کرد و زمان امام خمینى (قدس سره) به بالندگى و ثمربخشى خود رسید، بلکه تا آن عصر، زمزمه سیاست دینى و نواى حکومت اسلامى و صلاى رهبرى سیاسى، نه دلپذیر بود و نه گوش‌نواز، و از این‎رو، از ولایت سیاسى ائمه معصومین علیهم‎السلام نیز در متون فقهى بحث نمى‎شد، زیرا فقه سیاسى به‎معناى گفت‎وگوى مشروح پیرامون مسئول اجراى حدود و تعزیرات و فرماندهى کل قوا یا فرماندهى لشگر، به‎طور رسمى طرح نمى‎شود تا آن‎که بالاصاله از آن امام معصوم باشد و بالنیابه در عصر غیبت امام معصوم علیه‎السلام، برعهده فقیه عادل باشد و این، براى آن نیست که در عصر غیبت نمى‎توان درباره امام معصوم علیه‎السلام بحث کرد (به‎بهانه این‎که فعلا امام معصوم علیه‎السلام حاضر نیست)، زیرا بررسى متون اسلامى و تحقیق پیرامون دین و سیاست و عدم انفکاک آن‎ها از یکدیگر، جزو مباحث اصیل کلام اسلامى است از یک سو و جزو مباحث مهم فقه سیاسى است از سوى دیگر؛ لیکن شرایط محیط و خفقان حاکم بر امت اسلامى و علل درونى و عوامل بیرونى هماهنگ، سبب خروج این‌گونه مسائل اساسى از صحنه کلام و از ساحت فقه و از فهرست احکام الهى سیاسى شده‌اند.

غرض آن‎که، نه تنها از ولایت والیان دینى یعنى فقیه عادل در متون فقهى بحث نمى‎شد (مگر به‎طور نادر و متفرق) بلکه از زعامت و رهبى والیان معصوم نیز در آن‎ها بحث عمیق و دامنه‌دار به‎عمل نمى‎آمد و جزو مسائل و احکام غیرمبتلابه محسوب مى‎شد»
(همان، ص281ـ282)

 


کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط کیوان گیتی نژاد 91/5/14:: 12:27 عصر     |     () نظر

 

انتخاب آیت الله خامنه ای به عنوان امام جمعه تهران از طرف امام خمینی  ، نماز جمعه رهبریحاج محمد اسماعیل خجسته باقرزاده، پدر عروس، از کاسبان دین دار و باسواد مشهد بود. او پذیرفت که دخترش به عقد طلبه تازه از قم برگشته ای درآید که تصمیم دارد در مشهد ساکن شود، آیت الله میلانی و دیگر بزرگان اهل علم مشهد او را می شناسند و تایید می کنند و به او علاقه دارند.
به گزارش مشرق، در کتاب "شرح اسم” که به بیان زندگی نامه مقام معظم رهبری در سال‌های قبل از انقلاب پرداخته است، مطلب مربوط به ازدواج ایشان به شرح زیر است:

مدتی از بازگشت به مشهد نمی گذشت. بانو خدیجه که در اندیشه ازدواج پسر دومش بود، دست به کار شد و دختری را که در خانواده ای سنتی و با علائق مذهبی پرورش یافته بود، به او پیشنهاد کرد. همو پا پیش گذاشت و مقدمات خواستگاری را فراهم نمود. همان راهی را که چهار پنج سال پیش برای سید محمد رفته بود، این بار برای سید علی پیمود.

حاج محمد اسماعیل خجسته باقرزاده، پدر عروس، از کاسبان دین دار و باسواد مشهد بود. او پذیرفت که دخترش به عقد طلبه تازه از قم برگشته ای درآید که تصمیم دارد در مشهد ساکن شود، آیت الله میلانی و دیگر بزرگان اهل علم مشهد او را می شناسند و تایید می کنند و به او علاقه دارند.



هزینه ازدواج، آن بخشی که طبق توافق به عهده داماد بود، توسط آیت الله حاج سید جواد خامنه ای تامین شد که مبلغ قابل توجهی نبود. مخارج عقد را گذاشتند به عهده خانواده عروس که حتما قابل توجه بود. "آن ها مرفه بودند، می توانستند و کردند” اویل پاییز 1343 سید علی خامنه ای و خانم خجسته پیوند زناشویی بستند. خطبه عقد توسط آیت الله میلانی خوانده شد.

از این زمان، همدم، همسر و همراهی تازه، که هفده بهار بیش نداشت، پا به دنیای آقای خامنه ای گذاشت که در همه فرودهای سرد و سخت زندگی سیاسی و شاید تک فرازهای آن در آن روزگار، یاری غم خوار و دوستی مهربان بود. کارت دعوت را سفارش دادند و روز جشن را که در خانه پدرعروس در پایین خیابان برگزار می شد، تعیین کردند. آن شب آقای خامنه ای در آستانه ورودی ایستاده بود و از میهمانان استقبال می کرد. مراسم، آن طور که مرسوم خانواده های مذهبی و مقید آن زمان بود، برگزار شد.

پس ازعقد و پیش از هم خانه شدن، نوعروس خانواده خامنه ای باخبر شد که شوی 25 ساله اش پا در میدان مبارزه دارد. "شاید اولین روزها و … یا هفته های پیوند [مان]… بود، مسائل سیاسی من به وسیله خودم برای ایشان مطرح شد… شاید قبلا هم می دانستند که من توی این مسائل سیاسی هستم، لکن مرا به [چشم] طلبه ای … که مورد توجه و علاقه… بزرگان و اساتید… هستم… نگاه می کردند.”


کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط کیوان گیتی نژاد 91/5/11:: 1:4 عصر     |     () نظر

تفاوت بنیادین نظام ولایت مطلقه فقیه با نظام توتالیتر و دیکتاتوری

عده ای مطرح کرده اند که اگر محور اصلی حکومت اسلامی ولی فقیه جامع الشرایط باشد و احکام حکومتی او لازم الاجرا باشد،حکوکت دیکتاتوری به وجود می آورد.به عبارتی،ولایت فقیه به معنای حاکمیت رأی و نظر یک فرد در رأس نظام،بر ملّت است و این نوع حکومت استبدادی به نام دین است که در اصطلاح فرهنگ سیاسی به آن (نظام توتالیتر) می گویند.
لازم است مطالبی را در این جا راجع به توتالیتریانیسم تا فرق آن با نظام ولایت فقیه مشخص گردد.

 

 

(توتالیتر) Totalitar به معنای تام گرا،تمامت خواه،مطلق گرا،یکّه تاز،اسبداد فراگیر است.می گویند این واژه را (موسولینی) ابداع کرده است.بر اساس این نظام،دیکتاتور،نه تنها حکومت را کنترل می کند بلکه اقتصاد،خانه،مدرسه،مطبوعات،رادیو،سینما،کلیسا و اگر بتواند روح و فکر تمام مردم،در کنترل رهبری قرار می گیرد.
ویژگی های عمده ی توتالیتریانیسم عبارتند از:
1.ایدئولوژی: در نظام های توتالیتر،ایدئولوژی یک نظریه ی رسمی و اعلام شده از پیش شخص یا حکومت است که تمام مردم زیر سلطه باید آن را به ظاهر هم که شده،بپذیرند. یعنی در حقیقت جهان را آن گونه ببینند که شخص جناب حاکم و دیکتاتور می خواهد.این نوع حکومت ها یک سراب آبادی را به عنوان نقطه اوج جامعه ی خودشان به شکل خیالی تصویر می کنند.
2.رهبر: هر رژیم توتالیتر دارای سلسله مراتبی است که در رأس آن یک رهبر وجود دارد.معمولاً این رهبر عنوان ویژه ای برای خود انتخاب می کند.مثلاً هیتلر همیشه اصرار داشت که او (مردم آلمان) است. ستایش های غیر عادی از رهبر،یکی از مشخصّات این رژیم ها است که گاهی حتّی تا مقام پرستش او را بالا می برند و در حقیقت رهبر به صورت یک (بُت) به تمام معنی در می آید.
3.حزب: یک حزب سراسری دارای تشکیلات شبه نظامی و حتی نیمه نظامی (مثل نازی ها).
4.استفاده از ترور و ارعاب و فشار،برای نیل به اهداف خود.
5.کنترل متمرکز و شدید تمام وسایل ارتباطات و تبلیغات.
6.انحصار قدرت:تمامی قدرت نظامی در دست حکومت و دولت توتالیتر است.
7.کنترل اقتصادی متمرکز: که در حقیقت همین کنترل هم هست که بیشترین قدرت را در دست دیکتاتور متمرکز می سازد.

8.ضدّیت با فرهنگ و معنویت: کافی است برای نمونه به تاریخ هنر و فرهنگ در شوروی و آلمان (درزمان هیتلر) و موسولینی در ایتالیا،نظری شود و ادبیات و هنر فرمایشی این نظام ها مورد دقت قرار گیرد.(1)

 


 

با توجه به آن چه بیان شد و آن چه که می آید کاملاً معلوم می شود که نظام مبتنی برولایت فقیه،ضدّیت عمیقی با شیوه ی حکومت توتالیتریانیسم دارد.
برداشت ناصحیح از مفهوم (اطلاق) باعث گردیده بعضی ولایت مطلقه را با دیکتاتوری اشتباه بگیرند. بلکه چنان چه پیشتر گفته
شد،(اطلاق) در مقابل (تقیید) است و هرگز به معنای نامحدود بودن ولایت فقیه نیست،لذا این اطلاق،اطلاق نسبی است،و در چارچوب مقتضیات فقه و شریعت و مصالح امت،محدود می باشد.
جدای از این نکته ی مهم،به چند تفاوت اصلی در این زمینه اشاره می شود:
1.در نظام توتالیتر،حاکمیت مطلقه ی فرد و شخص دیکتاتور و یا نظام مستبد است،در صورتی که در نظام مبتنی بر ولایت فقیه،حاکمیت از آن شخصیت فقیه است و شخص ولی فقیه نیز ملزم به رعایت اصول است و خواسته های فردی و شخصی او دخالتی در امور جامعه ی مسلمین ندارد،و نباید داشته باشد؛اگر چه عنوان ولایت فقیه در شخص ولی فقیه تبلور می کند.

به عبارتی دیگر،در حکومت های توتالیتر،کسانی غیر از زورمداران حاکم،مشمول قانون هستند؛و از این رو هماره منافع خاص حاکم یا حاکمان مدار تصمیم و تصویب است نه مصالح عمومی! و هرگز تعدّد حیثیت و مرزبندی میان منافع شخص و مصالح نوعی وجود نداشته و با یکدیگر آمیخته شده است.اما بر اساس اندیشه ی دینی حکومت،ولی فقیه دارای دو حیث حقوقی یا منصبی،و حقیقی یا شخصی است. از لحاظ حقیقی فردی از آحاد ملت و امت اسلامی است و مشمول قانون و در مقابل آن پاسخگو می باشد. و به لحاظ حقوقی که در واقع به بینش و دانش خاصّ دینی و صلاحیت ها و قابلیت های عملی او بر می گردد یک (دین شناسِ برتر) است،لذا در جامعه ی دینی قول و حکم او مسموع و مقبول و حتی الزامی است.
2.در نظام توتالیتری،هدف (انسانی یا غیر انسانی،مقدس یا غیر مقدس) وسیله را توجیه می کند؛و حال آن که در نظام ولایت فقیه،هدف مقدّس و انسانی،وسیله را توجیه نمی کند و از هر وسیله ای برای وصول به هدف نمی توان استفاده کرد.
3.در نظام توتالیتری،حاکمیت فراگیر بر تمامی گستره،ابعاد و مراتب وجودی ملت و مردم،نوعاً برون زا،عارضی و تحمیلی است،در صورتی که در نظام مبتنی بر ولایت فقیه،این خصیصه،مبتنی و منبعث از ایمان و اعتقاد و نیز گرایش آزادانه،اختیاری و انتخاب خود ملت و مردم است و به اصطلاح درون زا می باشد.
بد نیست که اشاره کنیم که القای این شبهه در مورد ولایت فقیه تازگی ندارد؛در آغاز انقلاب به هنگام بحث درباره ی قانون اساسی در مجلس خبرگان به صورت گسترده ای این شبهه شایع شد،تا آن که امام خمینی (رحمت الله علیه) فرمود:
(مع الاسف،اشخاصی که اطلاع ندارند بر وضعیت برنامه های اسلامی،گمان می کنند که اگر چنان چه ولایت فقیه در قانون اساسی بگذرد،این اسباب دیکتاتوری می شود،در صورتی که ولایت فقیه است که جلوی دیکتاتوری را می گیرد؛اگر ولایت فقیه نباشد،دیکتاتوری می شود...

اسلام،حکومتش حکومت قانون است،یعنی قانون الهی،قانون قرآن و سنّت است؛و حکومت،حکومت تابع قانون است.یعنی خود پیغمبر هم تابع قانون خود،امیرالمؤمنین هم تابع قانون خود،تخلف از قانون یک قدم نمی کردند و نمی توانستند بکنند ) (2).
مقام معظم رهبری نیز در این خصوص می فرماید:
(ولایت،یعنی حکومت الهی،که هیچ اثری از خودپرستی،سلطنت و اقتدار خود خواهانه در آن وجود ندارد.اگر وجود پیدا کرد،ولایت نیست فرق بین حکومت و ضمانت های الهی با غیر الهی این است که در ضمانت های الهی ضمانت درونی است،اگر کسی که متصدّی مقامی است،شرایط آن را نداشت،به خودی خود این پیوند خلع می شود.این امر خیلی مهم است.بنای ولایت الهی،بر هضم شدن در امر و نهی پروردگار است؛درست نقطه ی مقابل سلاطین مادی و حکومت های بشری) (3).
در آخر لازم به ذکر است که مقام ولایت فقیه در شرایطی در سیاه ترین شب ها با امت اسلامی ارتباط برقرار کرد که نه حزب داشت،نه گروه فشار،نه نهادهای سرمایه داری نه ارتش و نه روزنامه و نه رادیو؛فقط خدا را داشت و مردم را.حتی رساله ی علمیه اش محدود و ممنوع بود.با این وجود،ولایت فقیه در طبیعی ترین شکل ممکن از سوی مردم انتخاب می شود و مورد پذیرش قرار می- گیرد و بدان تحقق عینی و خارجی می بخشند؛زیرا مردم در چهره ی ولی فقیه یک رهبر دینی و سیاسی را با نیابت از جانب امام معصوم خویش می دیدند.

ولایت فقیه،ولایت بر فرزانگان و عاقلان است

یکی از مسایل و شبهاتی که در مورد ولایت فقیه و مردم مطرح می شود این است که مگر مردم صغیر یا مجنون اند که نیاز به (ولی) داشته باشند؟ گویی مردم،افراد نابالغ و مهجوری اند که برای آنان (ولی) قرار داده شده،و این توهین به یک ملت است.و گفته اند: (ولایت) برای انسان محجور،صغیر،میّت و مجنون است و مردم هرگز نیازی به قیّم ندارند؛زیرا آنها هیچ یک از خصوصیات را دارا نیستند پس کسی که رهبر نظام منتخب مردم است وکیل آنهاست نه این که (ولی) آنها باشد.
و نیز یکی از نویسندگان در این باره چنین می نویسد:
(شاید بتوان گفت ولایت که مفهوماً سلب همه گونه حق تصرف از شخص مولی علیه و اختصاص آن،به ولیّ امر تفسیر می شود،اصلاً در مسایل جمعی و امور مملکتی تحقق پذیر نیست) (4).

اما باید توجه داشت که ولایت در مصطلحات فقهی در دو مورد به کار رفته است:
1. مواردی که مولّی علیه توان اداره ی امور خود را ندارد،مانند میّت،سفیه،مجنون و صغیر.
2. مواردی که مولّی علیه توان اداره ی امور خود را دارد،ولی با این وجود مواردی وجود دارد که سرپرستی و ولایت شخص دیگری را می طلبد.ولایت فقیه از موارد اصطلاح دوم است.
توضیح مطلب: کسی که ولایت یک مجنون یا سفیه و یا کودک خردسالی را بر عهده دارد آنان را برابر با اندیشه و آزادی خود تدبیر می کند.و در بازی و تفریح خواب و تغذیه و امور دیگر به میل و اراده ی خود رفتار می کند.این معنای ولایت بر محجور است.اما ولایت پیغمبر و امام و جانشینان امام بر مردم این گونه نیست،بلکه ولایت آنها به ولایت الله باز می گردد،یعنی خود مکتب و دین،رهبری و سرپرستی و هدایت جامعه را به عهده می گیرد.چون همان طور که مردم (مولّی علیه) دین هستند،شخصیت حقیقی پیامبر و دیگر معصومان هم تحت ولایت دین و شخصیت حقوقی آنهاست؛ زیرا معصوم از آن جهت که معصوم است،جز از طرف خداوند چیزی ندارد. اگر حکی یا فتوایی را پیغمبر به عنوان رسول و به عنوان امین وحی الهی از خدا تلّقی و به مردم ابلاغ کرد،عمل به این فتوا بر همگان،حتی بر پیامبر،واجب است؛همین طور است حکم یا فتوایی که از جانب امام یا ولیّ فقیه صادر شود.
پس ولایت فقیه،مثل ولایت بر مجنون و سفیه و صغیر نیست،بلکه به معنای ولایت مکتب است که والی آن انسان معصوم یا نایب عادل اوست.خود پیغمبر جزوِ (مولّی علیه) مکتب است؛یعنی شخصیت حقیقی پیامبر و نیز امامان با افراد

دیگر جزو مولّی علیه و شخصیت حقوقی او،(ولیّ) است.لذا رهبر،در جامعه ی اسلامی ایران هیچ امتیاز شخصی بر دیگران ندارد تا فرد یا افرادی بگویند مردم ایران محجور نیستند تاولی طلب کنند. با توجه به این حقیقت،انسان به ولایت فخر می کند،چون ولایت دین خداست. اگر شخص،ولایت داشت و مثل پدر نسبت به پسر بود،پسر هر فرمانی را که به پسر می داد باید اجرا کند و نگوید که اول تو انجام بده بعد من،اما در این نوع ولایت،اگر رهبر کاری را دستور دهد پیشاپیش امت،خودش عمل می کند و اگر این کار را نکرد،امت حق اعتراض به او را دارد.
توضیح بیشتر در این رابطه را محوّل می کنیم به بحث (شخصیت حقیقی و حقوقی ولی فقیه) و به همین مقدار بسنده می نماییم.
مرحوم حایری یزدی اشکال دیگری را بر عنوان (ولایت فرزانگان) وارد کرده و می نویسد:
(این یک لغت مجعولی است که نه تنها در کتب فقهیّه شنی و شیعه نیست،بلکه فی حدّ ذاته یک تناقض منطقی است؛زیرا فرزانگی به رفع یا مرفوع به ولایت منتهی است.نقیضُ کلٍّ رفعٌ او مرفوع).
به این شکل جواب داده شده است: جعل اصطلاح،نه عقلاً ممتنع و نه نقلاً ممنوع می باشد،و از باب جعل لغت نیست تا فریب نیرنگی را به همراه داشته باشد.از طرفی ممکن است کسی هم عاقل باشد و هم مولّی علیه،و اگر جمع چنین ولایی با عاقل بودن مولّی علیه از باب تناقض محال باشد،فرقی بین اقسام آن نخواهد بود.بنابراین باید ولایت خداوند بر مردم فرزانه ممتنع باشد در حالی که عقلاً و نقلاً نه تنها ممتنع نیست بلکه ضروری می باشد.خلاصه آن که،ولایت خواه به معنای قیّم بودن بر محجوران و خواه به معنای حکومت و اداره ی امور کشور،دارای معنای اضافی از قبیل اضافه ی متخالفه الاطراف می باشد،که یک طرف آن (ولی) و طرف دیگر آن (مولی علیه) قرار دارد و چون در مفهوم ولایت به معنای حکومت و تدبیر کشور،محجور بودن طرف متقابل آن اخذ نشد؛بنابراین،عنوان ولایت بر فرزانگان،مستلزم جمع دو نقیض نخواهد بود. (5)

شخصیت حقیقی و حقوقی ولی فقیه

ولایت فقیه جامع الشرایط،یک عنوان کلی است که معمولاً در هر زمان مصادیق متعددی دارد

و شخصی خاص به عنوان فقیه جامع الشرایط برای ولایت منصوب نشده است؛یعنی امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) نفرموده اند که این شخص خاص را به جای خودم منصوب می کنم،بلکه وقتی غیبت صغری تمام شد ایشان فرمودند: کسانی که این علایم و مشخصات را دارند،از طرف من
منصوب هستند و این علایم،عناوین کلی است که ممکن است که در یک زمان چندین مصداق داشته باشند.
پس بازگشت ولایت فقیه به ولایت فقه و فقاهت و عدالت است،و گرنه شخص که بر هیچ کس ولایتی ندارد.لذا خود نیز موظف به عمل است.
اگر فقیه حاکم از سویی دارای شخصیت حقیقی و از سوی دیگر دارای شخصیت حقوقی است،قطعاً شخص حقیقی فقه نیست که قانون گذار و دارای اختیارات حکومتی است،بلکه شخصیت حقوقی فقه به جهت عدالت و فقاهت است که حکومت دارد.
هرچند این شخصیت حقوقی در شخصیت حقیقی ولیّ خاص مصداق پیدا کند.
حضرت امام خمینی (رحمت الله علیه) در این زمینه می فرماید:
(حکومت اسلام،حکومت قانون است.در این طرز حکومت،حاکمیت منحصر به خداست و قانون،فرمان و حکم خداست.قانون اسلام،یا فرمان خدا،بر همه ی افراد و بر دولت اسلامی حاکمیت تام دارد.همه ی افراد،از رسول اکرم (صلی الله علیه وآله وسلم) گرفته تا خلفای آن حضرت و سایر افراد،تا ابد تابع قانون هستند: همان قانونی که از طرف خدای تبارک و تعالی نازل شده و در لسان قرآن و نبی اکرم (صلی الله علیه وآله وسلم) بیان شده است.اگر رسول اکرم (صلی الله علیه وآله وسلم) خلافت را عهده دار شد،به امر خدا بود... .
باری،حکومت در اسلام به مفهوم تبعیّت از قانون است،و فقط قانون بر جامعه (حکم فرمایی دارد،آن جا هم که اختیارات محدودی به رسول اکرم (صلی الله علیه وآله وسلم) و وُلات داده شده،از طرف خداوند است.حضرت رسول (صلی الله علیه وآله وسلم) هروقت مطلبی را بیان یا حکمی را ابلاغ کرده اند،به پیروی از قانون الهی بوده است قانونی که همه بدون استثنا باید از آن پیروی و تبعیت کنند،حکم الهی برای رییس و مرئوس متبع است) (6).

پی نوشت ها:

1. حسین رهجو،واژه نامه ی اجتماعی- سیاسی اسلامی،صص 85-86.
2. امام خمینی (رحمت الله علیه)،صحیفه ی نور،ج6،ص253.
3. آیت اله خامنه ای،سخنرانی 16/1/1378 ، به نقل از روزنامه ی جمهوری اسلامی.
4. مهدی حایری یزدی،حکمت و حکومت،ص177.
5. ر.ک: جوادی آملی،حکومت اسلامی،شماره ی 1،ص55،شماره ی 2،صص 224 و 236.
6. امام خمینی (رحمت الله علیه)،ولایت فقیه،ص34.

منبع:کتاب،ولایت فقیه در عصر غیبت،علیرضا رجالی تهرانی،انتشارات نبوغ،چ دوم،1383،صص 254 تا


کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط کیوان گیتی نژاد 91/5/8:: 1:14 عصر     |     () نظر

آیت‌الله سبحانی: رهبر انقلاب از نعمت‌های الهی است که علم، دیانت، تقوا و سیاست را با هم دارد

آیت‌الله سبحانی: رهبر انقلاب از نعمت‌های الهی است که علم، دیانت، تقوا و سیاست را با هم دارد

حضرت آیت الله سبحانی، تحریم ها را هزینه استقلال طلبی نظام و ملت دانست و گفت: این همه تحریم بر کشوری که می خواهد مستقل باشد حاکی از این است که غرب به هیچ یک از اصول انسانی پایبند نیست و تنها شعار می دهد.
به گزارش  رسا، در آستانه ماه مبارک رمضان همایش بزرگ «طلایه داران هدایت» به منظور تبیین راهبردهای کلی تبلیغ و با دو محوریت نقش زیارت در ارتقای فرهنگی اجتماعی و تولید ملی حمایت ازکار و سرمایه ایرانی روز گذشته با حضور بیش از 400 تن از مبلغان خراسان رضوی در تالار همایش های بنیاد پژوهش های اسلامی آستان قدس رضوی برگزار شد.

 


حضرت آیت الله سبحانی از مراجع تقلید در این مراسم، تبلیغ را یک ماهیت ذات الاضافه و چهار جانبه دانست و گفت: جوانب تبلیغ عبارتند از مبلغ، کسی که مبلغ از طرف او آمده است، محتوای تبلیغ و مخاطب تبلیغ.
وی در ادامه با اشاره به آیه شریفه تبلیغ اظهار داشت: به فرموده قران کریم، هر فردی شایستگی تبلیغ ندارد و از مهم‌ترین ویژگی های یک مبلغ، ترس از خدا و عدم ترس از غیرخدا و سخن گفتن به حق است. البته این معنای گفتن هر سخنی نیست به گونه ای که برای خود گرفتاری ایجاد کند اما اگر وظیفه شرعی تشخیص داد حتما باید حقیقت را بگوید و کتمان نکند و بداند که بالای سر او حسابگری دقیق است که حساب عمل او را دارد.
این استاد سطح عالی حوزه علمیه قم ادامه داد: از آنجا که مبلغان جانشینان انبیا و اولیای خدا هستند، می توان گفت که از جانب خدا به سوی مردم و انسان های مکلف اعزام می شوند.

 


محتوای تبلیغ باید مستند به کتاب خدا و سیره معصومین باشد


حضرت آیت الله سبحانی افزود: محتوای تبلیغ نیز در عبارت «رسالات الله» به خوبی تبیین شده است که باید پیام های الهی و همه به خدا مستند باشد، کمال اعتماد بر کتاب و سنت باشد اگر هم از دیگران سخن می گوید به عنوان استشهاد بگوید نه اعتبار.
وی تأکید کرد: منبر، جایگاه انبیا و اولیاست؛ مبلغ باید ابتدا احراز مصداق و موضوع کند که آیا مسأله ای که می خواهد بگوید جزو رسالات الله هست یا خیر، با شک و تردید مطلبی را بیان نکند، مطلعه نکرده تفسیر نکند. آیت الله فلسفی بیش از 50 سال در تهران منبر رفت اما منبرش هرگز کهنه نشد ومشتری داشت، چرا؟ برای اینکه ایشان برای هر منبر 8 ساعت مطالعه می کرد.
این مرجع تقلید در خصوص شیوه های تبلیغ، ابراز داشت: مبلغ ابتدا باید در مخاطب آمادگی ایجاد کند وگرنه سخنش اثرگذار نخواهد بود.


حضرت آیت الله سبحانی همچنین بر لزوم مخاطب شناسی در تبلیغ تأکید کرد و گفت: باید دنبال کسانی رفت که شخصیت آن ها شکل نگرفته و هنوز در مسیر تکامل هستند.
وی با اشاره به روایتی از امام صادق(ع) که می فرمایند «آن کس که زمان شناس باشد مورد هجوم شبهات قرار نمی گیرد»، افزود: این به دلیل داشتن آمادگی در چنین افرادی است، این‌که ما گاهی عقب می مانیم به دلیل عارف نبودن به زمان است. امام رضا(ع) نیز می فرمایند «در درجه اول انسان باید خود را هدایت کند و کاری که از دستش می آید همان را انجام دهد.». مبلغان هم باید عارف به زمان باشند و بدانند تقاضا چیست و عرضه و تقاضا را رعایت کنند، بدانند در برابر تبلیغات زهرآگین دشمن چه پادزهری ارائه دهند که اثرگذار باشد.
وی خاطرنشان کرد: البته آگاهی از افکار مختلف در مدارس و دانشگاه ها به معنای تصدیق این افکار نیست، بلکه منظور این است که از این طریق بتوانیم به گونه ای سخن بگوییم که ایجاد تنش نشود.


آقای قرائتی به دو اقیانوس قرآن و روایات متصل است و به زبان مردم تبلیغ می‌کند
استاد سطح عالی حوزه علمیه قم ، قرآن و سنت پیامبر(ص) و ائمه اطهار(ع) را تنها منابع متقن تبلیغ دانست و گفت: گاهی عده ای می گویند چطور آقای قرائتی سی سال است منبر می رود ولی هنوزهم مشتری دارد؟ برخی دلیل این امر را لهجه شیرین ایشان می دانند در حالی که علت این است که ایشان به دو اقیانوس قرآن و روایات متصل است و در کنار این دو، منطق مردم را می داند و به زبان آنان تبلیغ می کند.
وی ادامه داد: جامعه امروز یک جامعه بسته مثل صد سال قبل نیست، اکنون تمام عالم یک دهکده است و هر اندیشه ای تولید شود به سرعت منتشر می شود، در چنین جهانی باید با در سطح فهم و درک مردم سخن گفت.
وی در پایان در پاسخ به سوالی نسبت به نحوه تبلیغ در مناطق تلفیقی، اظهار داشت: در این مناطق باید روی مثبتات تکیه کنیم.

رهبر انقلاب از نعمات الهی هستند
حضرت آیت الله سبحانی در ارتباط با چگونگی توجه به نامگذاری سال در تبلیغ، یادآور شد: رهبر معظم انقلاب از نعمات الهی است که علم، دیانت، تقوا و سیاست را جمع کرده است و باید قدردان حضور ایشان باشیم. اما در مورد تحقق شعار سال باید گفت تا زمانی که دروازه کشور باز است و واردات بی کیفیت چینی وارد می شود این پیام محقق شدنی نیست، باید دروازه ها را به روی کالاهای غیرلازم بست .
قوه مجریه باید حساسیت بیشتری نسبت به بدحجابی داشته باشد
وی در خصوص نحوه برخورد مبلغان با مساله بدحجابی، تصریح کرد: متاسفانه در این زمینه آن ها که باید حساسیت نشان دهند این کار را نمی کنند. می توان بالای منبر اهمیت عفاف زن و مضرات بی حجابی و اینکه حجاب مقدمه عفاف بوده و عفت بدون حجاب ممکن نیست را تبیین کرد. اما این تنها بیان است، و تاثیر بیشتر با قوه مجریه است تا در این خصوص برنامه سازماندهی نداشته باشد تبلیغ کم اثر خواهد بود.


بدحجابی نوعی دهن کجی به نظام اسلامی است
وی یادآور شد: بنده بارها گفته ام حجاب شعار نظام است و بدحجابی شعاری علیه آن محسوب می شود. بدحجابی مانند گناهان دیگر نیست، نوعی دهن کجی به نظام است.
این مرجع تقلید ادامه داد: اینکه در برخی فروشگاه های غرب و گاهی شرق از زیبایی زن به عنوان کالا برای جلب مشتری بهره می گیرند، تنزل دادن مقام زن است.


حضرت آیت الله سبحانی در خصوص مسائل بانکی نیز اظهار داشت: زمانی که بانک سرمایه شما را تحویل می گیرد می گوید با سرمایه شما مضاربه می کنیم وسود قطعی معین می کنند اما ما از واقع خبر نداریم که چه می کنند . اگر چنین باشد اشکال ندارد. بنابراین به مخاطب بگویید از رییس بانک سوال کند اگر فرد متدینی بود کافی است تا سخن بانک حمل بر صحت شود.
وی در مورد تحریم ها تصریح کرد: این تحریم ها، قیمت استقلال ما است و باید هزینه آن را بپردازیم و به جان بخریم. پیامبر اکرم(ص) هم سه سال در سخت ترین شرایط در شعب ابیطالب تحریم شد و صبر کرد تا گشایشی حاصل شد.
استاد سطح عالی حوزه علمیه قم، تحریم ها را دلیل عدم پایبندی غرب به انسانیت ، انصاف، قانون و حقوق بشر دانست و گفت: این همه تحریم بر کشوری که می خواهد مستقل باشد حاکی از این است که انان به هیچ یک از اصول انسانی پایبند نیستند، اینکه تاکنون جهانیان را فریب داده اند و از سازمان ملل و حقوق بشر دم زده اند همه ابزاری است تا ملت ها را ضعیف و مستعمره خود کنند.
گفتنی است در پایان این مراسم با حضور آیت الله سبحانی از حجج اسلام خصلتی، علی اصغر معاونی، قدرت پناه، عباسعلی امجدی و خانم قاسمیان به عنوان مبلغ نمونه تجلیل شد.


در آغاز مراسم نیز مدیرکل تبلیغات اسلامی خراسان رضوی ضمن ارائه گزارشی از وضعیت تبلیغی استان، به ساخت 320 خانه عالم اشاره کرد و گفت: با این وجود هنوزبه 200 خانه عالم دیگر، نیاز جدی داریم.




منبع : رجا


کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط کیوان گیتی نژاد 91/4/25:: 12:7 عصر     |     () نظر

پایگاه صالحات- آیت‌الله نوری همدانی: F00001این جمله امام خمینی که "ولایت فقیه همان ولایت رسول‌الله (ص) است" بسیار پرمعناست یعنی مخالفان ولایت رسول‌الله که شامل ناکثین، مارقین و قاسطین بودند امروز همان‌ها مخالفان ولایت فقیه هستند. و ولایت‌فقیه زمینه‌ساز ظهور امام زمان (عج) است

 

 آیت‌الله نوری همدانی در برنامه دیدار خادمین جبهه جهادی منتظران جبهه خورشید که در تاریخ ششم خرداد 1391 در بیت وی صورت گرفت، اظهار داشت: ولایت‌فقیه در بحث کلامی، قرآنی، تاریخی و تجربی مطرح بوده است. در بحث کلامی درباره لطف و توجه پروردگار به بشر قوانینی وضع شده که راه زندگی انسان را در همه ابعاد نشان می‌دهد.


 

 وی ادامه داد: در علم کلام و فلسفه ثابت شده است که خداوند متعال اراده تکوینی و تشریعی دارد؛ خداوند در اراده تکوینی خود دنیا را با این وسعت آفریده است؛ فضایی که میلیاردها ستاره و کهکشان در آن وجود دارد به طوری که زمین یک نقطه از این عالم است از اراده تکوینی پروردگار سرچشمه گرفته؛ بنابراین در قرآن کریم آمده است در این عالم هستی نقص و اختلالی دیده نمی‌شود.

 

 آیت‌الله نوری همدانی بیان داشت: خداوند در اراده تشریعی برای انسان‌ها قوانینی براساس فطرت آنها وضع کرده است که عمل کردن به آن قوانین سعادت‌بخش است.

 

 وی خاطرنشان کرد: قوانین الهی در همه ابعاد از جمله بعد فرهنگی، اقتصادی، سیاسی، اجتماعی، جهادی و اخلاقی وضع شده است و خداوند حکیم در تمام این ابعاد وظایفی را معین کرده است.

 

 آیت‌الله نوری همدانی یادآور شد: یکی از ابعاد نظام جهان هستی موضوع حکومت است چون انسان‌ها از زمانی که پا در تمدن نهاده‌اند به این نتیجه رسیده‌اند که حاکمی باید در اجتماع‌شان باشد همان طور که براساس فلسفه در بدن انسان روح بر سایر اعضاء حاکم است انسان‌ها نیز به رهبر و راهنما احتیاج دارند تا به خطا و اشتباه نروند در واقع نیاز به رهبر بیش از نیازهای دیگر است.

 

 وی با اشاره به ویژگی‌های رهبر براساس قرآن کریم گفت: فقیه بودن و شناخت احکام الهی، تقوی در حد عدالت کامل، مدیر و مدبر بودن و شجاعت در برابر دشمنان از ویژگی‌های رهبر جامعه و حکومت اسلامی است که مصداق این ویژگی‌ها را در امام خمینی (ره) و آیت‌الله خامنه‌ای که امروز رهبری جامعه اسلامی را برعهده دارند می‌بینیم.

 

 وی با بیان اینکه مساله ولایت از آفتاب هم روشن‌تر است، گفت: آیت‌الله خامنه‌ای نائب امام زمان (عج) و در کل دنیا فرمانده کل قوا است.

 

 آیت‌الله نوری همدانی اظهار داشت: حضرت امام خمینی(ره) فرمودند: "ولایت فقیه همان ولایت رسول‌الله (ص) است" این جمله بسیار پرمعناست یعنی مخالفان ولایت رسول‌الله که شامل ناکثین، مارقین و قاسطین بودند امروز همان‌ها مخالفان ولایت فقیه هستند.

 

 وی خاطرنشان کرد: ولایت‌فقیه زمینه‌ساز ظهور امام زمان (عج) است امروز هم که می‌بینیم محرومان و مستضعفان متشکل‌تر و مستکبران منفورتر می‌شوند، از نشانه‌های امام زمان (عج) است.

 

آیت‌الله نوری همدانی در ادامه خطاب به خادمین جبهه جهادی منتظران خورشید، گفت: برای رسیدن به کمال نماز را اول وقت بخوانید؛ روز خود را با خواندن آیات قرآن کریم آغاز کنید؛ بهترین اوقات وقت سحر است این زمان را با تهجد به خودسازی بپردازید و در انتظار ظهور حضرت مهدی‌ (عج) باشید و بدانید که این انقلاب به انقلاب حضرت مهدی متصل می‌شود.

 

دکتر تیجانی : شجاعت آیت الله خامنه ای مقابل استکبار او را محبوب دل مسلمانان جهان کرده است


دکتر تیجانیدکتر محمد تیجانی نویسنده کتاب معروف «آنگاه هدایت شدم» گفت: حضرت آیت الله سید علی خامنه ای رهبر امت اسلامی ،  رهبری شجاع، مدبر و دوراندیش در برخورد با وقایع جهانی است.
وی در گفت وگو با «رسا» اظهار داشت: این سید بزرگوار با شجاعتی که در مقابل استکبار دارد در قلب مسلمانان جهان قرار گرفته است.
تیجانی گفت: علاقه من به رهبر امت اسلامی، علاقه ای است که با مودت اهل بیت علیهم السلام جمع می شود. ایشان مسلمانان را به وحدت توصیه می کند و آثار بلیغ و شیوایی برای مسلمانان اعم از شیعه و سنی برجای گذاشته است. من از خداوند برای حضرت آیت الله خامنه ای طول عمر همراه با صحت و عافیت مسئلت می کنم تا بتواند به مسیر مبارکی که در پیش گرفته دوام دهد.
دکتر محمد تیجانی از اهالی شهر قفصه تونس، که از معتقدان به مذهب مالکی و از اهل تسنن به شمار می رفت، پس از بررسی های فراوان به شیعه گرایش پیدا کرد. تیجانی در کتاب «ثم اهتدیت» (آنگاه هدایت شدم) به شرح ماوقع و تحقیق خویش در این باره می پردازد.


کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط کیوان گیتی نژاد 91/4/21:: 12:45 عصر     |     () نظر

 نقل از جهان، یاران خاص مصلح جهان داراى ویژگى‌هایى هستند و ما در این بحث به مهم‌ترین آنها مى‌پردازیم.

1- جوانى

سیماى امام مهدى(علیه‌السلام) سیماى کسى است که قریب چهل سال از عمر او گذشته باشد و یاران خاصّ او نیز از جوانانند یعنى سن اکثر آنها هماهنگ با مولاى آنهاست که جوان به شمار مى‌آید.

شمشیرهاى اصحاب حضرت مهدى(علیه‌السلام) یاران را از توانمندى علمى خاص و گسترده‌اى برخوردار مى‌کند.

امام صادق(علیه‌السلام) فرمود:

بر هر شمشیرى هزار کلمه نوشته شده است و هر کلمه‌اى کلید هزار کلمه دیگر است.



امیرالمؤمنین(علیه‌السلام) فرمود:

اصحاب المهدىّ شباب لا کهول فیهم، الّا مثل کحل العین و الملح فى الزّاد و اقل الزاد الملح(1)؛ اصحاب مهدى(علیه السلام) جوانند، کامل‌سن، در میان آنها نیست مگر مثل سرمه چشم و نمک در غذا و کمترین چیز در غذا، نمک است .

اما چه حکمتى در جوانى آنها نهفته است خداوند به حقایق امور آگاه است. شاید دلیل آن این باشد که آنها تا پایان حاکمیت آن حضرت با او همراه باشند و سن جوانى این امکان را به آنها مى‌دهد که تا او زنده است آنها نیز در کنار آن حضرت باشند و شخصیت جدیدى جایگزین آنها نگردد. چرا که کسى پس از آنها به رتبه بلند آنها نمى‌رسد و هر جایگزینى مى‌تواند سبب تنزّل کیفى دولت کریمه ولى عصر شود.

این که سخنى از مرگ اصحاب امام مهدى(علیه‌السلام) که زمام امور عالم را به دست مى‌گیرند نشده است؛ قرینه‌اى بر قوّت این احتمال است. این دلیل وقتى قوت بیشترى مى‌گیرد که حکومت آن حضرت هفت سال باشد که هر سال آن معادل ده سال باشد چنان که روایاتى در این باره وارد شده است و البته ارقام بالاترى هم درباره مدت حاکمیت او وجود دارد، اگر چه مدت نوزده سال را قوى‌تر دانستیم که در این صورت یاران امام زمان(علیه‌السلام) به همان سن و موقعیتى که دارند و جهان را اداره مى‌کنند پس از امام مهدى(علیه‌السلام) از منصوبین امام حسین(علیه‌السلام) پس از رجعت او به دنیا خواهند بود و حکومت آل محمّد(علیهم‌السلام) را با همان موقعیت و شکوه قبلى ادامه خواهند داد.

امام صادق(علیه‌السلام) فرمود:

یدعون الشّهادة و یتمنّون ان یقتلوا فى سبیل الله و شعارهم یا لثارات الحسین؛ اصحاب مهدى (علیه‌السلام) طلب شهادت مى‌کنند و آرزو دارند که در راه خدا کشته شوند و شعار آنها در جنگ یا لثارات الحسین است.

حضور یاران خاصّ امام مهدى(علیه‌السلام) در دولت کریمه امام حسین(علیه‌السلام) که روایات متعددى بر آن وارد شده است نقطه قوّتى بر آن حکومت الهى خواهد بود و این حضور بدون جوان بودن اصحاب مهدى(علیه‌السلام) امکانپذیر نمى‌باشد.

2- معنویت

بدون شک کسانى که به افتخار بزرگ صحابى ولى عصر(علیه‌السلام) نایل مى‌شوند باید از رتبه بالایى در معنویت، عرفان و عبادت برخوردار باشند.

امام صادق(علیه‌السلام) فرمود:

یاران مهدى(علیه‌السلام) کسانى هستند که شب بیدارند و در نماز خود، نغمه‌اى مانند صداى زنبور دارند. شب را بیدارند و به عبادت مى‌پردازند و روز مانند شیرند. مطیع‌تر از کنیز براى مولاى خویشند و همانند چراغ نورانى هستند. گویا قلب‌هاى آنها چراغ‌هایى است و از خوف خدا بیمناکند.(2)
امام زمان علیه السلام


3- شهادت طلبى

شهادت‌طلبى، ویژگى خدشه‌ناپذیر همه کسانى است که از سطح عامه مردم اوج گرفته و بر قله‌هاى کمال تکیه زده‌اند. وقتى انسان به برخى از مراتب کمال بار یابد، غنچه‌هاى شهادت‌طلبى بر شاخه‌هاى درخت ایمان او شکفته مى‌گردد و همواره مرغ دلش در کنار این گل‌هاى ملکوتى، نغمه سرایى مى‌کند تا به عالم بالا پر کشد.

یاران امام مهدى(علیه‌السلام) که مقام آنها همواره مورد درخواست اولیاى خدا و از آرزوهاى مقدس آنها بوده است نیز آرزوى شهادت در راه خدا مى‌کنند تا به عالى‌ترین جلوه ایثار یعنى دادن جسم و جان خود در راه خدا بار یابند. امام صادق(علیه‌السلام) فرمود:

یدعون الشّهادة و یتمنّون ان یقتلوا فى سبیل الله و شعارهم یا لثارات الحسین(3)؛ اصحاب مهدى (علیه‌السلام) طلب شهادت مى‌کنند و آرزو دارند که در راه خدا کشته شوند و شعار آنها در جنگ یا لثارات الحسین است.

البته پاداش شهداى عصر ظهور بسیار زیادتر از شهداى زمان‌هاى دیگر است.

امام صادق(علیه السلام) ‌فرمود:

خداوند ترس را از دل شیعیان ما برمى‌دارد و در دل‌هاى دشمنانمان قرار مى‌دهد.

امام باقر(علیه‌السلام) فرمود:

کسى که زمان قائم ما را درک کند و با او کشته شود اجر دو شهید دارد و کسى که در برابر او کشته شود اجر بیست شهید دارد.(4)


4- اقتدار


قوت قلب و اقتدار اصحاب مهدى(علیه‌السلام) بى نظیر است به گونه‌اى که تاریخ نظیر آن را سراغ ندارد. امام صادق(علیه‌السلام) فرمود:

وقتى امر ما فرا رسد و مهدى ما قیام کند هر یک از یاران او قوى‌تر از شیر و برّنده‌تر از نیزه‌اند. دشمن را زیر قدم‌هایشان مى‌گذارند و با دست‌هاى خود از پا در مى‌آورند.(5)

و در حدیث دیگر مى‌فرمود:

خداوند ترس را از دل شیعیان ما برمى‌دارد و در دل‌هاى دشمنانمان قرار مى‌دهد.(6)

هم چنین فرمود:

قدرت هر یک از آنها برابر قدرت چهل مرد است و قلب او از تکه‌هاى آهن محکم‌تر است.(7)

و امیرالمؤمنین(علیه‌السلام) فرمود:

«اصحاب مهدى(علیه‌السلام)» مانند شیرهایى هستند که از جنگل بیرون آمده‌اند، قلب‌هاى آنها تکه‌هاى آهن است، اگر بخواهند کوهى را از جا در آورند از جا در خواهند آورد. روش و لباس یکسانى دارند، مثل این که همه از یک پدر هستند.(8)

امام باقر(علیه‌السلام) فرمود:

کسى که زمان قائم ما را درک کند و با او کشته شود اجر دو شهید دارد و کسى که در برابر او کشته شود اجر بیست شهید دارد.

امام باقر(علیه‌السلام) نیز درباره اقتدار جهانى آنها فرمود:

گویى اصحاب قائم را به چشم خود مى‌بینم که تمام شرق و غرب عالم را تحت سیطره خود در آورده‌اند.(9)


5- بهره‌مندى ممتاز از علوم


اصحاب امام مهدى(علیه‌السلام) از جایگاه فوق العاده‌اى در اداره دنیا برخوردارند و چنین جایگاهى بر پایه‌هاى مستحکمى از جمله یک موقعیت علمى ممتاز استوار است.

امام صادق(علیه‌السلام) فرمود:

آنها انسان‌هایى نجیب و فقها، قضات و حکام دین هستند که دست امام، قلب آنها را نوازش داده و هیچ حکمى براى آنها مشتبه نخواهد شد.(10) اگر چه دست کم، عدّه‌اى از اصحاب حضرت پیش از عصر ظهور به برخى از موقعیت‌هاى علمى دست مى‌یابند امّا نیاز آنها با توجه به مسئولیت خطیرى که دارند جز با دستگیرى خاص و امتیازهاى ویژه علمى برآورده نخواهد شد. یکى از این عنایات ویژه همان است که در روایت بیان شد که دست پر مهر امام(علیه‌السلام) قلب‌هاى آنها را نوازش مى‌دهد. ماهیت این نوازش هر چه که باشد نتیجه آن ارتقاء ویژه علمى آنان است به گونه‌اى که جهل و اشتباه را از اندیشه و داورى آنها برطرف خواهد کرد.

عنایات دیگر علمى به اصحاب امام مهدى(علیه‌السلام) این است که امام صادق(علیه‌السلام) فرمود:

وقتى قائم ما قیام کند به هر کشورى مردى را مى‌فرستد و به او مى‌گوید: برنامه تو در کف دست توست. پس هر گاه امرى پیش آمد که آن را نمى‌فهمى و نمى‌دانى چگونه باید درباره آن قضاوت کنى به کف دست خود نگاه کن و به آنچه در آن مى‌بینى عمل کن.(11)

عنایات دیگر علمى به اصحاب امام مهدى(علیه‌السلام) این است که امام صادق(علیه‌السلام) فرمود:

وقتى قائم ما قیام کند به هر کشورى مردى را مى‌فرستد و به او مى‌گوید: برنامه تو در کف دست توست. پس هر گاه امرى پیش آمد که آن را نمى‌فهمى و نمى‌دانى چگونه باید درباره آن قضاوت کنى به کف دست خود نگاه کن و به آنچه در آن مى‌بینى عمل کن.

شمشیرهاى اصحاب حضرت مهدى(علیه‌السلام) نیز آنان را از توانمندى علمى خاص و گسترده‌اى برخوردار مى‌کند.

امام صادق(علیه‌السلام) فرمود:

بر هر شمشیرى هزار کلمه نوشته شده است و هر کلمه‌اى کلید هزار کلمه دیگر است.(12)


6- موقعیت بى نظیر


اصحاب امام مهدى(علیه‌السلام) در صدر بلند مرتبگان عالم تشیع و در میان اصحاب انبیاء و ائمه (علیهم‌السلام) کسى به بلندى مقام آنها بار نیافته و نخواهد یافت چه این که امیرالمؤمنین (علیه‌السلام) فرمود:

لم یسبقهم الاوّلون و لا یدرکهم الآخرون(13)؛ کسى از گذشتگان بر آنها پیشى نگرفته است و از آیندگان کسى به آنها نمى‌رسد.

امام باقر(علیه‌السلام) نیز درباره جایگاه بلند آنها فرمود:

گویا اصحاب قائم را مى‌بینم که بر مغرب و مشرق احاطه پیدا کرده‌اند و چیزى نیست مگر این که مطیع آنهاست حتى درندگان زمین و آسمان به دنبال رضایت آنها هستند و بخشى از زمین بر بخشى دیگر افتخار مى‌کند و می‌گوید: امروز یکى از اصحاب قائم از روى من عبور کرد.(14)



پی‌نوشت‌ها:


1- بحار النوار، ج 52، ص 333و334

2- بحارالانوار، ج 52، ص 308.

3- بحارالانوار، ج 52، ص 308.

4- بحارالانوار، ج 52، ص 308.

5- بحارالانوار، ج 52، ص 372.

6- بحارالانوار، ج 52، ص 336.

7- کمال الدین، ص 673.

8- معجم احادیث الامام المهدى(علیه‌السلام)، ج 3، ص 94.

9- بحارالانوار، ج 52، ص 327.

10- دلائل الامامه طبرى، ص 562.

11- بحارالانوار، ج 52، ص 365.

12- بحارالانوار، ج 52، ص 286.

13- معجم احادیث الامام المهدى (علیه‌السلام) ، ج 3، ص 100.

14- بحارالانوار، ج 52، ص 327.

برگرفته از پرچم هدایت، محمد رضا اکبرى


کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط کیوان گیتی نژاد 91/4/21:: 12:43 عصر     |     () نظر
24 تیر روز بزرگی است، اما از برگزاری جشن در آن منع شده ایم

24 تیر ماه سالروز ولادت بزرگ مردی است که امروز رهبر امت بزرگ و متحد اسلام است، رهبری که امروز شصت و نهمین بهار زندگی خود را آغاز می کند. "یک نفر را مثل آقای خامنه ای پیدا کنید که متعهد به اسلام باشد و خدمتگزار و بنای قلبی اش بر این باشد که به این ملت خدمت کند پیدا نمی کنید، ایشان را من سال های طولانی می شناسم". چه زیبا گفت امام انقلاب درباره رهبری که امروز نه تنها رهبر یک انقلاب بلکه رهبر دنیایی است، دنیای اسلام. رهبری که امروز شصت و نهمین بهار زندگی خود را آغاز می کند. و چه بهاری ؛ بهاری که نه تنها ولادت یک بزرگ مرد بلکه ولادت ولایت امر مسلمین است.
بیست و چهارم تیر ماه 1318 هجری شمسی برابر با 28 صفر 1358 هجری قمری دومین پسر حاج سید جواد حسینی خامنه ای در مشهد مقدس چشم به جهان گشود. علی نامی بود که برای او برگزیدند. خانواده سید علی معنای عمیق قناعت و ساده زیستی را از جد خود آموخته بودند و با آن خو داشتند.
رهبر انقلاب در خصوص دوران جوانی خود می گوید: "منزل پدری من که در آن متولد شده ام  تا چهار پنج سالگی من  یک خانه 60 70 متری در محله فقیر نشین مشهد بود که فقط یک اتاق داشت و یک زیر زمین تاریک. هنگامی که برای پدرم میهمان می آمد همه ما باید به زیر زمین می رفتیم تا مهمان برود. بعد عده ای که به پدر ارادتی داشتند، زمین کوچکی را کنار این منزل خریده به آن اضافه کردند و ما دارای سه اتاق شدیم. زندگی ما به سختی می گذشت. من یادم هست شب هایی اتفاق می افتاد که در منزل ما شام نبود، مادرم با زحمت برای ما شام تهیه می کرد و آن شام هم نان و کشمش بود.»
رهبرانقلاب از دوران کودکی در خانواده ای روحانی و روحانی پرور و پاک و صمیمی پرورش یافت و از چهار سالگی به همراه برادر بزرگشان سید محمد به مکتب سپرده شدند. سپس همراه با برادر خود دوران تحصیل ابتدایی را در مدرسه تازه تأسیس اسلامی «دارالتعّلیم دیانتی» گذراندند.
پس از دوران دبیرستان ایشان با انگیزه ای که خودشان آن را راه نورانی روحانیت پدر و تشویق های مادر عنوان کرده اند وارد حوزه علمیه شدند. ایشان دوره مقدمات و سطح را به طور کم سابقه و شگفت انگیزی در پنچ سال و نیم به اتمام رساندند. پدرشان مرحوم سید جواد در تمام این مراحل نقش مهّمی در پیشرفت این فرزند برومند داشتند.
آیت الله خامنه ای از سال 1337 تا 1343 در حوزه علمیه قم به تحصیلات عالی در فقه و اصول و فلسفه، مشغول شدند و از محضر بزرگانی چون مرحوم آیت الله العظمی بروجردی، امام خمینی، شیخ مرتضی حائری یزدی وعلّامه طباطبائی استفاده کردند.
سال 1343، از مکاتباتی که رهبر انقلاب با پدرشان داشتند، متوجه شدند که یک چشم پدر به علت بیماری آب مروارید نابینا شده است، بسیار غمگین شدند و بین ماندن در قم و ادامه تحصیل در حوزه عظیم آن و رفتن به مشهد و مواظبت از پدر مخیر شدند.
آیت الله خامنه ای به این نتیجه رسیدند که به خاطر خدا از قم به مشهد هجرت کنند واز پدرشان مواظبت نمایند.
ایشان در مشهد از ادامه درس دست برنداشتند و جز ایام تعطیل یا مبازره و زندان و مسافرت، به طور رسمی تحصیلات فقهی و اصول خود را تا سال 1347 در محضر اساتید بزرگ حوزه مشهد به ویژه آیت الله میلانی ادامه دادند. همچنین ازسال 1343 که در مشهد ماندگار شدند در کنار تحصیل و مراقبت از پدر پیر و بیمار، به تدریس کتب فقه و اصول و معارف دینی به طلاب جوان و دانشجویان نیز می پرداختند.
آیت الله خامنه ای به گفته خویش «از شاگردان فقهی، اصولی، سیاسی و انقلابی امام خمینی (ره) هستند» امّا نخستین جرقّه های سیاسی و مبارزاتی و دشمنی با طاغوت را مجاهد بزرگ و شهید راه اسلام شهید «سید مجتبی نوّاب صفوی» در ذهن ایشان زده است.
هنگامی که نواب صفوی با عده ای از فدائیان اسلام در سال 31 به مشهد رفته در مدرسه سلیمان خان، سخنرانی بیدار کننده ای در موضوع احیای اسلام و حاکمیت احکام الهی، و فریب و نیرنگ شاه و انگلیسی و دروغگویی آنان به ملت ایران، ایراد کردند آیت الله خامنه ای که آن روزها از طلاب جوان مدرسه سلیمان خان بودند، به شدت تحت تأثیر سخنان نواب واقع شدند به طوری که نخستین جرقه های سیاسی و مبارزاتی با طاغوت در ایشان ایجاد شد.
آیت الله خامنه ای از سال 1341 که در قم حضورداشتند و حرکت انقلابی واعتراض آمیز امام خمینی علیه سیاست های ضد اسلامی و آمریکا پسند محمد رضا شاه پهلوی، آغاز شد، وارد میدان مبارزات سیاسی شدند و شانزده سال تمام با وجود فراز و نشیب های فراوان و شکنجه ها و تعبیدها و زندان ها مبارزه کردند و در این مسیر ازهیچ خطری نترسیدند.
رژیم جنایتکار پهلوی در اواخر سال 1356، آیت الله خامنه ای را دستگیر و برای مدت سه سال به ایرانشهر تبعید کرد. در اواسط سال 1357 با اوجگیری مبارزات عموم مردم مسلمان و انقلابی ایران، ایشان از تبعیدگاه آزاد شده به مشهد مقدس بازگشتند و در صفوف مقدم مبارزات مردمی علیه رژیم پهلوی قرار گرفتند و پس از پانزده سال مبارزه مردانه و مجاهدت و مقاومت در راه خدا و تحمل سختی و تلخی، ثمره شیرین قیام و مقاومت و مبارزه یعنی پیروزی انقلاب اسلامی ایران و سقوط خفت بار حکومتِ سراسر ننگ و ظالمانه پهلوی، و برقراری حاکمیت اسلام در این سرزمین را دیدند.
پایه گذاری حزب جمهوری اسلامی، معاونت وزارت دفاع، سرپرستی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، امام جمعه تهران، نماینده امام خمینی در شورای عالی دفاع، نماینده مردم تهران در مجلس شورای اسلامی، حضور فعال و مخلصانه در لباس رزم در جبهه های دفاع مقدس، کسب ریاست جمهوری با رای بیش از شانزده میلیون نفر از مردم کشور، ریاست شورای انقلاب فرهنگ،  ریاست مجمع تشخیص مصلحت نظام و ریاست شورای بازنگری قانون اساسی از مهمترین فعالیت ها و سمت هایی است که رهبر انقلاب اسلامی بر عهده داشته اند.
آیت الله خامنه ای در روز چهاردهم خرداد ماه سال 1368 پس از رهبر کبیرانقلاب امام خمینی (قدس سره) توسط مجلس خبرگان به مقام رهبری و ولایت امت انتخاب شدند تا پس از رحلت امام راحل، با شایستگی تمام امت مسلمان ایران و مسلمانان جهان را رهبری نمایند.
و چه راست می گفت اماممان که پیدا نکردیم و نخواهد شد مانند بزرگ مرد و رهبری که امروز تنها قوت قلب و نقطه اتکای امت برای رودرویی و مقاوت با ابرقدرت های زور و زر است. بزرگی که دل گرمی ملتی برای خواستن و توانستن است. بزرگی که همگان دوست دارند ولادتش را سالیان سال بهانه ای قرار دهند برای یادآوری انقلابی بزرگ، امتی بزرگ و حرکتی بزرگ.
24تیرماه روز بزرگی است ، روزی که رهبر عظیم الشان امام خامنه ای متولد شده اند و این روز بزرگ را باید پاسداشت اما حضرت آقا اجازه هیچ گونه جشنی را برای این روز به هیچ کس نداده اند و در برخی از موارد به افرادی که به دنبال برگزاری جشن بوده اند تذکراتی نیز داده اند.سلامتیشون صلوات


کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط کیوان گیتی نژاد 91/4/12:: 11:18 صبح     |     () نظر

نوشته شـــده در یکشنبه بیست و هشتم خرداد 1391ساعــت10:44 تــوسط سرباز ولایت | نظر بدهید

رهبری از نگاه مشاهیر جهان

پوتین رئیس جمهور روسیه: من مسیح را در رهبری ایران دیده‌ام.
دبیر کل سابق سازمان ملل: تا کنون شخصیتی به سیاست‌مداری و هوشمندی (رهبری انقلاب اسلامی) ندیده‌ام.
خانم رایس، وزیر خارجه قبلی آمریکا: رهبر ایران می تواند نقشه‌هایی را که بهترین ذهنها با صرف بیشترین بودجه‌ها در زمانی بسیار طولانی کشیده و مجریانی ماهر اجرای آن را به عهده گرفته‌اند، با یک سخنرانی یک ساعته خنثی کند.
سید حسن نصرالله: ما با شخصیتی عظیم و استثنایی روبرو هستیم، که بسیاری در میان امت چیزی در باره او نمی‌دانند. این رهبر در میان امت و حتی در ایران مظلوم است.
به اقرار سازمان سیای آمریکا در روزنامه نیویورک تایمز، مقام‌های پیشین آمریکا و البته کارشناسان ایرانی مراکز امنیتی این کشور می‌گویند، آیت الله خامنه‌ای با جدیت و قدرت به آرمانهای مرحوم روح‌الله خمینی پای‌بند است و با جایگاه مذهبی بالا و معتبری که دارد، به خوبی توانسته مانعی بلند بر سر اهداف و منافع غرب در منطقه خاورمیانه باشد. استقامت آیت‌الله خامنه‌ای بر مواضع ضد آمریکایی موجب شده تا همگان بفهمند که او هرگز زیر فشارهای سیاسی تن به مذاکره و کوتاه آمدن از مواضع خود به ویژه در مذاکرات اخیر نمی دهد. مدیر بخش روان‌شناسی سیاسی دانشگاه جورج واشنگتن آمریکا در باره شخصیت رهبر ایران گفته است؛ او همیشه به عنوان یک متعادل کننده در فضای داخلی ایران عمل کرده است و با هوشمندی خاصی توانسته ایران را در زیر تمام فشارهای تحریم، فشار سیاسی، آشوبهای داخلی و حتی سایه جنگ، تبدیل به یک مشکل بزرگ برای آمریکا و خاورمیانه و حتی فراتر از آن بکند.
یک استاد خاورمیانه‌شناسی در آکادمی نیروی دریایی ایالات متحده آمریکا در باره رهبر معظم انقلاب گفته؛ او واقعاً فردی متفاوت است، با وجود انقلابی بودن و مخالفت با سیاستهای آمریکا، اصلاً حس نفرت را در شما بوجود نمی‌آورد و بر خلاف برخی از مذهبی‌ها، بدنبال اعمال فشار به شما برای تغییر سبک زندگی مورد علاقه‌تان نیست، آیت الله خامنه‌ای یک رهبر واقعی است.
مؤسسه کارنگی آمریکا در گزارشی به نقش آیت الله خامنه‌ای در قدرت و ثبات ایران اشاره می‌کند و می‌نویسد: شاید در دنیا هیچ رهبری نباشد که نسبت به مسائل جاری جهان به اندازه آیت الله خامنه‌ای اهمیت دهد. اما همزمان تا این حد برای جهانیان ناشناخته باشد. آیت الله خامنه‌ای به این دلیل به مقام رهبری انتخاب شد که به آرمانهای انقلابی و آموزه‌های آیت الله خمینی وفادار بود. لذا هر طرحی که آمریکائیان برای ایران طراحی کنند، محکوم به شکست است. آیت الله خامنه‌ای هرگز توافقی را که متضمن عقب‌نشینی یا پذیرش شکست باشد، نخواهد پذیرفت. او باید متقاعد شود که ایالات متحده آماده است مشروعیت نظام جمهوری اسلامی ایران را به رسمیت بشناسد و به آن احترام بگذارد. آمریکا باید گونه‌ای رفتار کند که آیت الله خامنه‌ای یقین پیدا کند کاخ سفید در پی تغییر رفتار خود است، نه تغییر رژیم ایران».این قضاوتهای مشاهیر و مراکز جهانی نشان می دهد که رهبر معظم انقلاب اسلامی علی‌رغم تنوع و پیچیدگی توطئه‌های دشمنان انقلاب در ادامه راه امام خمینی(ره) و افزایش توانمندی و کارآمدی نظام جمهوری اسلامی موفق بوده‌اند.

رهبری از ما می خواهند که گمنام در راه انقلاب فعالیت کنیم
رهبر معظم انقلاب همواره به فرزندان خود می فرمایند در گمنامی فعالیت کنید. به عقیده ایشون گمنامی بیشتر از سر وصدا و تبلیغات برکت دارد . ایشان بیشترین تکریم را از سربازان گمنام خود به عمل می آورد .این نمونه ای از تجلیل از یک سرباز گمنام است:

حاج عبد الله والی را آنها که پیش از مرگش حتی یکبار هم به اردوی جهادی بشاگرد رفته باشند به خوبی بخاطر دارند و می شناسند. حاج عبدالله والی که خود و خانواده اش ساکن تهران بودند، بشاگرد؛ محروم ترین منطقه ایران، جایی میان استان کرمان و هرمزگان و سیستان و بلوچستان را برای خدمت انتخاب کرد و تنها یک اشاره حضرت امام (ره) کافی بود که "به داد بشاگرد برسید!" تا او را آماده هجرت به منطقه بشاگرد کند. بیست و سه سال استقامت و تلاش وی برای منطقه بشاگرد، اکنون آن منطقه محروم را به منطقه ای آباد مبدل کرده است.
رهبر معظم انقلاب در دیدار خانواده مرحوم "حاج عبد الله والی" به تجلیل از این مرد بزرگ پرداخته و با اشاره به آثار اخلاص و برکات استقامت در کار، اینگونه کارهای خالصانه و بی‌هیاهو را موثر در کل بنای جمهوری اسلامی و موجب مستحکم  شدن بنای آن عنوان کردند.
در ادامه چکیده ای از بیانات رهبر معظم انقلاب اسلامی در دیدار اخیر با خانواده مرحوم حاج عبدالله والی را که پایگاه اطلاع رسانی دفتر مقام معظم رهبری، منتشر کرده است می خوانید:

 بسم الله الرحمن الرحیم

مرحوم آقای حاج عبدالله والی یکی از آدم‎هایی است که قطعاً در تاریخ انقلاب و تاریخ کشور اسمش خواهد ماند و نامش به نیکی یاد خواهد شد؛ خداوند درجاتش را عالی کند. من با اینکه ایشان را از نزدیک ندیده بودم و هیچ  یادم نمی آید که با ایشان ملاقاتی داشته باشم، اما دورادور ایشان را می شناختم ، می دانستم که در بشاگرد مشغول خدمات با ارزشی هستند.  منطقه را هم من می شناختم، به قول خودشان، بِش گَرد. ما ایرانشهر که بودیم، از منطقه های دلگان و بشاگرد و میناب- چون دلگان سر راه بشاگرد به ایرانشهر است، همه اش سر راه میناب است-  بعضی از دوست و آشناهای ما با زحمت این راه سخت و طولانی را طی می کردند و به دیدن ما می آمدند. از بشاگرد گاهی پیش من می آمدند. یک وقت از آنجا یک پیرمردی آمد که یک جنبه روحانی داشت- اهل علم نبود، یک پارچه سفیدی سرش پیچیده بود- یادم هم نیست اسمش چه بود. آمد و از فقر آن مردم شکایت می کرد. یک عبارتی بکار برد که از بس من خوشم آمد، بعد از سی و چند سال، تا حالا یادم مانده. گفت: آنجا "های هایِ آب است و وای وایِ نان"! آن طرف های دلگان آب زیاد است، ولی زمین نیست، در نتیجه نان نیست. قبل از انقلاب مثل اینکه اینجا بکل وجود خارجی نداشت، یعنی دستگاه‎های حکومتی اصلاً به آنجا اعتنایی نداشتند.
 آنوقت بعد از انقلاب، یک مرد جوانِ مؤمنِ انقلابی پا می‌شود می‌رود آنجا، همه دلبستگی هایش را، از شهر و خانه و زندگی، به مرکز مأموریت منتقل می کند و برادرهایش را هم می‌کشاند، دنبال خودش می برد. شماها هم انصافاً ایستادید....  
 شما زندگی و خانواده و زن و بچه و مادر و پدر و همه اینها را  گذاشتید اینجا، رفتید آنجا بی سرو صدا مشغول خدمت شدید، نه جایی ثبت کردید، نه جایی تابلو زدید. بعضی ها هستند، هر کاری می‌خواهند بکنند، قبل از اینکه کار انجام بگیرد، تابلویش را می زنند! مدتها این تابلو آنجاست، هیچ کاری هم انجام نگرفته. بعضیها هم نه، کار را انجام می دهند، هیچ تابلویی هم ندارد. کار مرحوم حاج عبدالله والی و شماها از این نوعِ دوم است، یعنی بی تابلو رفتید و برای خدا کار واقعی کردید، اینها خیلی با ارزش است. شما بدانید، اینجور کارهای بی سروصدا و خاموش و خالصانه، نه فقط برای شما پیش خدای متعال درجه و مرتبه درست می کند، بلکه در کل بنای جمهوری اسلامی اثر می گذارد، مثل سیمانی است که در یک بنایی تزریق کنند و آنرا مستحکم کنند.
 با انجام اینجور کارهای مخلصانه، بنای جمهوری اسلامی مستحکم می شود بدون اینکه کسی بفهمد. یعنی وقتی در گوشه و کنار کشور، در بین مردم، کسانی هستند که کار را برای خدا می کنند، کار را مخلصانه انجام می‌دهند، دنبال هیاهو و جلب نظر این و تحسین آن نیستند، یکی از خواصش این است که اصلاً خود این بنا را مستحکم می کند، مثل روحی که در یک کالبدی بدمند. بنابراین، این کارهای شماها اینجور ارزش دارد ...
 این اخلاص و تداوم کار، خیلی ارزش دارد. ببینید، در این کارهای معنوی و توسلات و دعا و ذکر و اینها هم روایت داریم که کار را تداوم بدهید. در روایت دارد که حداقل مدتی که شما یک عملی را انجام می‌دهید، یک سال باشد. فرض بفرمایید شما بنا می گذارید یک نمازی را که مستحب است، هر شب یا در شب معین خودش در هفته، بخوانید. می‌گویند حداقل یک سال این را ادامه دهید، هرچند بهتر این است که انسان تا آخر عمر ادامه بدهد. یعنی تداوم، یک عنصر جدیدی است غیر از خودِ اصلِ شروعِ عمل."فلذلک فادع و استقم کما امرت" . استقامت، یعنی همین کار را در همان خط و جهت درست دنبال کردن.الحمدلله شما استقامت کردید...
این را هم من به شما خانمها- بخصوص همسران- بگویم؛ بخش عمده از ثواب کاری که انجام می گیرد، مال شماست، چون شماها اگر چنانچه همراهی نمی کردید، نق می زدید، دعوا می کردید- این چه وضعی است؟ این چه زندگی ای شد؟ شما که اینجا پیداتان نمی شود- مردان شما دیگر طاقت نمی آوردند. بالاخره هر چه هم آدم انگیزه داشت، دیگر نمی توانست. این همراهی شماهاست که به اینها دل داد، جرأت داد، و رفتند؛ اینها خیلی مهم است....

بیاید از امروز گمنام باشیم

 


کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط کیوان گیتی نژاد 91/4/12:: 11:15 صبح     |     () نظر

http://www.rasekhoon.net/_WebsiteData/Article/ArticleImages/1110/1123/7103/08.jpg

مهمترین نیاز جوانان

راجع به نیازهای جوانها زیاد صحبت می شود؛ من گفته ام، قبل از من هم گفته اند؛ اما می دانید از نظر من مهمترین نیاز جوانان چیست؟
نیاز عمده ی جوانان، هویت است؛ باید هویت و هدف خودش را بشناسد: باید بداند کیست و برای چه می خواهد تلاش و کار کند. دشمن می خواهد هویت جوان ایرانی را از او بگیرد؛ اهداف را از بین ببرد؛ افقها را تیره کند؛ به او بگوید تو یک موجود حقیر و محدود هستی؛ پیش من بیا تا تو را زیر بال بگیرم. معلوم است؛ کشور ثروتمند ایران و منطقه ی بسیار مهم و راهبردی ما و تأثیرات فراوانی که این ملت از همه سو می تواند بگذارد؛ همه از طریق تحقیر شخصیت جوانها، در مشت دشمن می آید. امروز برنامه ی دشمن نسبت به شما جوانها این است؛ خیلی باید بیدار باشید.

 

 

جوان ازمنظر آفتاب

 

کسانی این طور وانمود می کنند که نسلی که دارد روی کار می آید –که اصطلاحا به آن (نسل سوم انقلاب) می گویند- پشت کرده به انقلاب و رویگردان از ارزشهای دینی است؛ یا اگر هم نیست، به طور اجتناب ناپذیری این طور خواهد شد! بنده صددرصد حرف آنها را رد می کنم. نه این که من عوامل فساد برانگیز فرهنگی را نمی بینم یا نمی شناسم یا از آنها خبر ندارم؛ نخیر، بنده از ماهواره، اینترنت، رمانها، فیلمها، آهنگها و حرفهای فاسد کاملاخبر دارم و آنها را دست کم نمی گیرم.
... اما معتقدم نسل کنونی امروز این قدر هم آسیب پذیر و شکننده نیست؛ این را بد فهمیده¬اند.
... امروز جوان ایرانی، آگاه، با معرفت، بصیر، سیاسی و اهل تحلیل است؛ و از همه بالاتر با ایمان است ... جوان که پرورش یافته¬ی دوران انقلاب است، از معرفت دینی برخوردار است، ایمانش هم ایمان عمیقی است؛ البته احتیاج دارد که تغذیه¬ی معنوی و فکری دایمی شود. ابزارها و فعالیتها و کارهای فرهنگی باید در اختیار جوان قرار بگیرد. روحانیون خوشفکر و دانشگاهیان مؤمن باید در مقابل ایمان جوانان احساس مسئوولیت کنند.(1)


کسب دانش و تعمیق ایمان

شما جوانان در بهار زندگی خود به کسب دانش سرگرمید. اولا این را مهم شمرید و هرچه می توانید از آن برخوردار شوید. ثانیا عمق بخشیدن به ایمان و دست یافتن به معرفت دینی و مجاهدت برای حفظ طهارت و صفای دل نیز در جوانی از همیشه میسرتر است. در این نیز، کوششی در خور، به کار برید.(2)
جوانان عزیز! حضور در صحنه ی پرشور دانش اندوزی که از زیباترین و مبارک ترین فصول دوران جوانی است هنگامی که با مجاهدتهای اسلامی و تلاش در راه گسترش فهم و معرفت درست دینی و سیاسی همراه باشد، یکی از بزرگترین آمیزه-های معنوی برای نسل جوان کشور را پدید می آورد.(3)


انس با کتاب

اینک فرصت بی نظیری از حکومت دین و دانش بر ایران پدید آمده است که باید از آن در جهت اعتلای فکر و فرهنگ این کشور بهره جست. امروز کتابخوانی و علم آموزی نه تنها یک وظیفه ی ملی، که یک واجب دینی است. از همه بیشتر، جوانان و نوجوانان، باید احساس وظیفه کنند. اگرچه آنگاه که انس با کتاب رواج یابد، کتابخوانی نه یک تکلیف، که یک کار شیرین و یک نیاز تعلل ناپذیر و یک وسیله برای آراستن شخصیت خویشتن تلقی خواهد شد، و نه تنها جوانان که همه ی نسلها و قشرها از سر دلخواه و شوق بدان رو خواهند آورد. (4)


توصیه به جوانان

توصیه ی من به شما جوانان عزیز –چه دختران و چه پسران- همین است. شما در صحنه¬ی فعالیت های جوانانه، فعالیت علمی، فعالیت تحصیلی، فعالیت تحقیقی، فعالیت سیاسی، فعالیت¬های اجتماعی گوناگون، کار فرهنگی¬، مطبوعاتی، هنری، ورزشی و امثال اینها با همه¬ی نشاط و با همه¬ی قدرت حضور داشته باشید و طهارت، تقوا، ایمان، اخلاص و صفایتان را -که حقا و انصافا در بین جوانان دنیا، شما از این جهات نمونه¬اید- حفظ کنید. اگر این تلاش مؤمنانه و مخلصانه و باصفا، در بین بخصوص جوانان ما و در بین بقیه ی آحاد ملت هم –هرکدام به سهم خودشان- وجود داشته باشد استکبار در مبارزه ی خود با ملت ایران قطعا و یقینا، نه یکبار، بلکه بارها به زانو درخواهد آمد و شکست خواهد خورد. (5)


جوانان و توطئه ی دشمن

به جوانها عرض می کنم: عزیزان من! دنبال تقلید نباشید؛ برروی آن شیوه و راهی که ذهن و اراده و ایمان شما قوی می شود و اخلاق شما پاک و آراسته می گردد، فکر کنید؛ آنگاه شما عنصری خواهید بود مثل یک ستون؛ سقف مدنیت این کشور و تمدن حقیقی این ملت بر آن قرار می گیرد.
من به شما عرض می کنم، امروز دستگاه های تبلیغاتی فوق مدرن غربی -به خصوص آمریکایی و صهیونیستی- دارند برای ذهنها و فعالیتها و احساسات و اداره¬ی شما طرح عملیات تهیه می کنند؛ خیال نکنید آن ها غافل نشسته اند و این سی میلیون جوان را در کشور ما نمی بینند آن ها این سی میلیون جوان را می بینند، آن ها برای کار و هدف خودشان دارند برنامه ریزی می کنند؛ آن ها برای اخلاق و فکر و عقیده و ایمان جوان ما دارند برنامه ریزی می کنند.
خیلی از حرفهایی که گاهی در فضای مطبوعاتی یا فرهنگی کشورمان زده می شود، تفسیرش این است و با این دید، قابل تحلیل است. آن ها می خواهند نسلی که الگوی جوانان فداکار برجسته ی دنیا شد، به یک نسل بی خاصیت تبدیل شود.
... آن ها می خواهند فرهنگ سازی و الگو سازی کنند؛ آن ها می خواهند جوان ایرانی و نسل نوی ایرانی، یک نسل تحقیر شده ی تو سری خور باشد تا بتوانند روی او سوار شوند و به او دیکته و آن کاری را که می خواهند؛ انجام دهند.(6)


انتخاب راه حقیقی

به نظر من خود شما جوانها بزرگترین مسئوولیت را دارید؛ مسوولیتی که می توانید آن را انجام دهید. عزیزان من! هر جوانی دوست می دارد کشوری که در آن زندگی می کند و خاکی را که از آن روییده، عزیز، سربلند، مقتدر و برخوردار از همه ی زیباییها و نیکی ها باشد؛ دلش می خواهد جامعه ی متمدنی داشته باشد؛ دلش می خواهد از پیشرفت های علمی و عملی برخوردار باشد؛ این آرزوی هر جوانی است.
برای این، دو راه در پیش است: یک راه حل واقعی، یک راه حل کاذب و بدلی.
راه واقعی چیست؟ این است که جوان ایرانی تصمیم بگیرد در زمین خود، بذر خود را بپاشد؛ از اندوخته و ثروت فرهنگی خود استفاده کند؛ اراده ی خودش را به کار بگیرد؛ برای شخصیت و استقلال خود ارزش قایل شود؛ جامعه ی عاریت نخواهد و دنبال تقلید و عاریه گیری الگوهای بیگانه نباشد.
... راه کاذب چیست؟ راه حل کاذب این است که یک ملت به تغییر ظاهری دل خوش کند و از حرکت عمیق روبرگرداند. یک وقت می بیند آدمی هست که نه معلوماتی دارد، نه سوادی دارد؛ نه تجربه¬ایی نشان داده؛ نه اراده¬ایی دارد؛ نه کاری از او بر می آید؛ لباس و آرایش و شکل خودش را شبیه فلان هنر پیشه یا فلان جوان غربی کرده است، این راه حل کاذب است. آیا شما با این کار متمدن شدید و تحول پیدا کردید؟!(7)


انرژی، امید و ابتکار

من اساسا در بین این خصوصیات مهمی که جوانان دارند، سه خصوصیت را خیلی بارز می بینم، که اگر آنها مشخص بشود و اگر آنها به سمت درستی هدایت بشود، به نظر می آید که می شود به این سؤال شما (چگونه یک جوان می تواند مسیر زندگی را طی کرده و به اهدافش برسد؟) پاسخ داد. آن سه خصوصیت عبارت است از:
1- انرژی 2- امید 3- ابتکار
اینها سه خصوصیت برجسته در جوان است .(8)


دستگیری جوانان در برابر شبهات

امروز جوانهای ما احتیاج دارند به اینکه از لحاظ فکری دستگیری بشوند؛ هم آن کسانی که در حال شبهه اند، هم آن کسانی که شبهه در آنها کارگر شده است و از حیطه ی این اعتقاد صحیح خارج شده اند، هم آن کسانی که جزو معتقدان و متعبدانند؛ که در اینها باید فکر را عمق داد؛ آنها را باید آورد و شبهه را از آنها زدود، اینهایی که هستند بایستی اعتقادشان را عمیق کرد؛ ثبات قدم در آنها بوجود آورد و آنها را مصونیت بخشید.(9)


قدردانی از فرصت جوانان

همه ی جوانان را به قدردانی از فرصت بی نظیر جوانی و حفظ پاکدامنی و عفت وتلاش و کار در این دوران بی نظیر و درخشان عمر آدمی توصیه می نمایم.(10)


اقامه ی امر به معروف و نهی از منکر

جوانان در محیط خودشان، امر به معروف و نهی از منکر کنند. چرا این واجب –امر به معروف و امر به کار خوب- در جامعه ی اسلامی هنوز اقامه نشده است؟
نگویید به من چه؛ او هم نمی تواند بگوید به تو چه؛ اگر هم گفت، شما اعتنا نکیند.
بعضی ها خیال می کنند تا منکری دیده شد باید با مشت به سراغش بروند! نه، ما سلاحی داریم که از مشت کارگرتر است. آن چیست؟
زبان از مشت خیلی کارگرتر و نافذتر و مؤثرتر است، مشت کری نمی کند.
... حرف بزنید، بگویید، یک کلمه بیشتر هم نمی خواهد؛ لازم نیست یک سخنرانی بکنید. کسی که می بینید خلافی را مرتکب می شود –دروغ، تهمت، کینه توزی نسبت به برادر مؤمن، بی اعتنائی به محرمات دین، بی اعتنایی به مقدسات، اهانت پذیرفته های ایمانی مردم، پوشش نامناسب، حرکت زشت- یک کلمه ی آسان بیشتر نمی خواهد؛ بگویید این کار شما خلاف است. لازم نیست که با خشم همراه باشد. شما بگویید، دیگران هم بگویند، گناه در جامعه خواهد خشکید. امر به معروف و نهی از منکر را اقامه کنید؛ نگذارید در جوامع جوان –چه در مدرسه ها و چه در دانشگاهها- کار به فساد بکشد این مراکز برای دشمن هدف است.(11)


تقویت ایمان با عمل

آینده ی این انقلاب، آینده ی این نظام و این کشور به برکت اسلام، یک آینده ی بسیار روشن و درخشانی است. کسانی که باید این آینه را شکل بدهند، عمدتا شما جوانها هستید. اولا ایمان اسلامی را با عمل در خودتان تعمیق کنید، که این اساس کار است.
ایمان هم یک چیز کتابی و ذهنی نیست، در عمل، ایمان تقویت پیدا می کند. انسان، خدا را در میدان مجاهدت برای خدا بهتر می بیند. این مجاهدت هم سنگرهای مختلفی دارد، سنگر علم و سازندگی هم از آن جمله است.
با تقوا، با تضرع پیش خدای متعال، با انجام عبادات و با اجتناب از محرومات ایمان را تقویت کنید.(12)
 

زدودن ایمان و تعهد از ذهن جوانان

امروز تلاش تبلیغی و گسترده¬ای از سوی دشمنان ایران و اسلام به کار می رود تا مایه ی صلی استقلال و سربلندی و پیشرفت کشور را که همان ایمان و تعهد به اصول انقلاب است از ذهن و عمل جوانان بزدایند.
همه در جهان دانسته اند که شکست تاریخی جبهه ی استکبار در مقابل انقلاب اسلامی بیش از همه، از ایمان صادقانه ی جوانان، نشأت گرفته است و دشمن با هزار زبان و هزار وسیله، به تهاجم بر این سنگر استوار دست زده است.(13)


تحصیل، تهذیب و ورزش

اگر در یک جمله ی کوتاه از من بپرسند که شما از جوانان چه می خواهید، خواهم گفت: تحصیل، تهذیب و ورزش. من فکر می کنم که جوانان باید این سه خصوصیت را دنبال کنند. تحصیل اعم از تحقیق و کارهای علمی هم است. چون این نیرو در جوانان هست، بایستی در کار تحصیل خیلی تلاش کنند. هر کاری هم بخواهید بکنید، در دوران جوانی می شود کرد، یعنی در هر سه زمینه –هم زمینه ی علمی، هم در زمینه ی تهذیب نفس، هم در زمینه ی ورزش –باید در دوره ی جوانی کار کنید. البته همه می دانند که در دوره ی پیری، ورزش این قدر تأثیری که در دوره ی جوانی دارد، ندارد. اما غالبا تهذیب نفس را نمی دانند، خیال می کنند انسان باید بماند، پیر که شد، عبادت و تهذیب نفس کند. در حالی که آن وقت تهذیب نفس مشکل است، و گاهی محال است. در دوره ی پیری، تهذیب نفس سخت است، اما در دوره ی شما- در دوره ی جوانی- تهذیب نفس خیلی آسان است. به هر حال جوانان این سه کار را باید جدی بگیرند. (14)


اجتناب از تند خویی و خشونت

از جمله چیزهایی که به خصوص در رابطه با جوانان، لازم است به آنها گفته شد و آنها به آن هدایت بشوند، سوق دادن جوانان به اندیشیدن، تعقل، اخلاق اسلامی، حلم، اجتناب از شتابزدگی و عجله در امور، اجتناب از تند خویی و اعمال خشونت است. (15)


بزرگترین سرمایه

گاهی با خود فکر می کنم جوان که در بهترین اوقات عمر خود به سر می برد، اگر بخواهد سرمایه¬ای را بدست بیاورد که موفقیتهای دنیایی و آخرتی او را تضمین کند. دنبال چه چیزی باید باشد؟
سؤال مهمی است، اولا موردنظر، موفقیتهای دنیایی و اخروی است –جسم و جان، فکر و دلیل- ثانیا این سؤال مخصوص به یک دسته از جوانها نیست.
پاسخی هم که به ذهن من می رسد، باز مخصوص یک دسته از جوانها نیست، یعنی این جور نیست که فرض کنیم این پاسخ، مخصوص جوانهای کاملا متدین و متعبد است. نه، حتی اگر جوانی را فرض کنیم که از لحاظ تعبد و تدین، در رتبه ی خیلی بالایی هم نباشد، باز این پاسخ درباره ی او صدق می کند. حتی اگر فرض کنیم جوانی را که در برخی عقاید خود مشکلی هم داشته باشد، باز این پاسخ درباره ی او صدق می کند.
جوابی که من به آن رسیده ام، این یک کلمه است: تقوا!
اگر جوان در دوره ی جوانی سعی کند تقوا داشته باشد –با همان تعریفی که در فرهنگ دین و قرآنی ازتقوا شده است- بزرگترین سرمایه را هم برای درس هم برای فعالیتهای فرهنگی، هم برای عزت دنیوی، هم برای بدست آوردن دست آوردهای مادی،هم برای معنویت، اگر اهل معنویت است- به دست آورده است. (16)


تکیه به جوانان مؤمن

جوانان، چون پرچمدار، بدنه و عقبه ی نظام هستند، باید همیشه در صحنه باشند. تربیت شوند آموزش ببینند و مبارزه کنند.
علمی و عملی دانش بیندوزند به تخصصهای مختلف دست پیدا کنند تا کشورمان بی نیاز شود، مستقل بماند، وابسته نباشد، خود کفا شود، جوانان آینده سازان این دیارند امیدوار و پرتلاش باید به آنها اعتماد کرد، اعتقاد داشت و هدایت کرد. جوان مؤمن و معتقد و مخلص هیچ چیزی نمی خواهد جیز میدانی برای مجاهدت و مبارزه در راه خدا و سازندگی.
جوانان را باید در صحنه نگه داشت، روحیه ی بسیجی شان باید حفظ شود. مسأله ی مهم در امر سازندگی و بازسازی کشور، سپردن کارها بدست جوانان است.
اگر جوانان به سلاح علم و ایمان مجهز نشوند، نخواهند توانست بار سنگین اداره ی کشور را به دوش بگیرند.(17)


توقع ازجوانان

آنچه که ما امروز ازجوانان انتظار داریم؛ عینا همان چیزی است که درروز اول انقلاب و قبل از انقلاب از جوانان انتظارداشتیم. ما از جوان می خواهیم که در عین پاکی و پارسایی و دین داری، با نشاط باشد، پرشور باشد، اهل ابتکار باشد، خلاق باشد، کار کند و از تنبلی بپرهیزند، تقوا را برای خودش شعار قار بدهد، واقعا دنبال تقوا باشد. (18)


منابع:

 

1- برگزیده بیانات مقام معظم رهبری در میدان با جوانان 12/2/80.
2- برگزیده بیانات مقام معظم رهبریروزنامه کیهان 26/6/78.
3- برگزیده بیانات مقام معظم رهبری انقلاب اسلامی به دومین کنگرهای جامعه ی اسلامی دانشجویان 9/7/77.
4- برگزیده بیانات مقام معظم رهبری انقلاب اسلامی به مناسبت آغاز هفته کتاب 4/10/72.
5- برگزیده بیانات مقام معظم رهبری در دیدار با هزاران تن از دانشجویان و دانش آموزان 10/8/75.
6- برگزیده بیانات مقام معظم رهبری در دیدار با جوانان 12/2/80.
7- همان
8- برگزیده بیانات مقام معظم رهبری در دیدار با دانش آموزان و دانشجویان و قهرمانان ورزشی 7/2/77.
9- برگزیده بیانات مقام معظم رهبری در آغاز درس خارج فقه 20/6/ 79.
10- برگزیده بیانات مقام معظم رهبری، حدیث ولایت ج2، ص 240.
11- برگزیده بیانات مقام معظم رهبری، حدیث ولایت ج8، ص 199.
12- برگزیده بیانات مقام معظم رهبری در دیدار با هزاران تن از دانشجویان و دانش آموزان 11/8/73.
13- برگزیده پیام مقام معظم رهبری به اجلاس انجمن های اسلامی 10/5/77.
14- برگزیده بیانات مقام معظم رهبریدر دیدار با هزاران تن از دانشجویان، هنرمندان و نخبگان المپیادها 7/2/77.
15- برگزیده بیانات مقام معظم رهبری در دیدار با جمعی از مبلغان دینی 2/2/77.
16- برگزیده بیانات مقام معظم رهبری در دیدار با تشکلهای مختلف دانشجویی 24/10/77.
17- برگزیده بیانات مقام معظم رهبری، حدیث ولایت ج9، ص 175.
18- برگزیده بیانات مقام معظم رهبری در دیدار با جوانان 13/11/77.


کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط کیوان گیتی نژاد 91/4/10:: 10:41 صبح     |     () نظر

http://www.teribon.ir/base/img/2011/03/13900108_0411832.jpg

اگر هشدار 14 سال پیش رهبر انقلاب جدی گرفته می‌شد، اکنون ما نفت دنیا را تحریممی‌کردیم

به گزارش رجانیوز، رهبر انقلاب در فروردین سال 75 تصریح کردند: «من یک نگرانى مختصرى دارم - که 

مربوط به امروز هم نیست؛ سال‌هاست که این نگرانى را دارم - و آن این است که باید اقتصاد و ملت ایران از نفت جدا شود... ما باید کارى کنیم که ملت و دولت ایران، وابسته به نفت خود نباشند. چون متاسّفانه، امروز در دنیا نفت به سیاست‏هاى بین‏المللى، کمپانی‏ها و غارتگران بزرگ و جهان‎خوران و مستکبران وابسته است. در حقیقت، نفت در مشت آنهاست. هر گاه بخواهند، قیمتش را پایین مى‏آورند، تولید را کم یا زیاد دور مى‏کنند، یکى را از دور خارج یا وارد دورْ مى‏کنند! نفت مال ماست؛ اما سیاستش در دست دیگران است! چنین سرمایه‏اى مایه دردسر است.»

 



اگر چه ملی شدن صنعت نفت به مصدق نسبت داده می‏شود اما خود او اعتقادی دیگر دارد. مصدق در خاطرات خود به اظهار نظر یکی از مدیران ایرانی شرکت نفت اشاره می‏کند و می‏نویسد: «چند روز بعد از ملی شدن صنعت نفت، یکی از مدیران ایرانی و موثر شرکت نفت بریتانیا و ایران به من گفت اگر دولت توانست یک ماه مملکت را بدون عایدات نفت اداره کند و به کار ادامه دهد، آن وقت می‌توان گفت نفت را ملی کرده است.»

این روزها که تحریم نفت ایران به عنوان ابزاری علیه کشورمان از سوی ایالات متحده آمریکا دنبال می‏شود، شاید بیش از همیشه ضرورت توجه به مسئله "اقتصاد بدون نفت" جلب نظر کند. استفاده همیشگی ما از ذخایر در حالی است که پایان‏پذیری آنها همواره جزو هشدارهای جدی صاحب‏نظران بوده است.

رهبر انقلاب در این خصوص می‏فرمایند: «من یک وقت عرض مى‌کردم که اگر یک روز نفت منطقه خاورمیانه تمام شود - که ممکن هم هست چنان روزى پیش آید – دولت‎ها باید به فکر باشند. این که ما این قدر روى اقتصاد بدون نفت تکیه مى‌کنیم و اصرار داریم که هر چه ممکن است، درآمد کشور را از نفت به درآمدهاى دیگر ببریم، به همین خاطر است. امروز بعضى از کشورها - از جمله خود امریکا - نفت خودشان را استخراج نمى‌کنند؛ نفت وارد مى‌کنند، چون به این قیمتى که نفت را مى‌خرند، یعنى در واقع مفت! نفت صادرکنندگان این منطقه، با استخراج هر چه بیشتر و فروختن هر چه بیشتر به این ثَمن بَخس، بعد از گذشت چند سال تمام مى‌شود؛ ولى چاه‎هاى آنها هنوز نفت خواهد داشت. البته چاه‎هاى نفت امریکا، به برکت وفور چاه‎هاى نفت ما نیست – چاه‎هاى متوسّطى است - ولى به هر حال نفت هست.»

گاه حتی مالیاتی که کشورهای غربی از واردات نفت دریافت می‏کنند بالاتر از قیمت صادرات آن بوده است! رهبر معظم انقلاب به این مسئله نیز اشاره می‏کنند: «ما از چند طرف ضربه اقتصادى مى‌‌‌خوریم؛ از جهت نفت هم ضربه‌‌‌ى اقتصادى مى‌‌‌خوریم! نفت، ثروت ملت ایران و ثروت دولت است - که نماینده ملت است - اما درآمد دولت تولید کننده نفت، کمتر از درآمد دولتى است که کمپانی‎هاى نفتى آن، نفت ما را مى‌‌‌خرند و آن دولت از آنها مالیات مى‌‌‌گیرد! شما ببینید چه ظلم بزرگى در دنیا انجام مى‌‌‌گیرد و اتّفاق مى‌‌‌افتد! یعنى تجّار و کارخانه‌‌‌داران فلان کشور صنعتى که نفت را از خلیج فارس مى‌‌‌خرند و به آن جا مى‌‌‌برند، دولت از آنها مالیات مى‌‌‌گیرد - به خاطر نفتى که آنها مى‌‌‌خرند و وارد مى‌‌‌کنند - آن مالیاتى که او به خاطر این نفت مى‌‌‌گیرد، بیشتر از آن قیمتى است که دولت تولید کننده و صادر کننده نفت، به خاطر فروش نفتِ خودش مى‌‌‌گیرد! آیا این ظلم نیست؟! این ظلمى است که کشورهاى صنعتى مى‌‌‌کنند؛ اِعمال نفوذى است که مى‌‌‌کنند. این یک ضرر!»

این در حالی است که نفت می‏تواند متقابلا از سوی کشورهای دارای ذخایر نفتی به عنوان ابزار فشاری علیه غرب مورد استفاده قرار بگیرد؛ مسئله‏ای که به واسطه رویکردهای نادرست اتحادیه عرب هیچ‏گاه تا کنون حتی در سخت‏ترین شرایط و در حین جنگ با فلسطین هم مورد استفاده قرار نگرفته است.

این مسئله از جمله مسائلی بود که رهبر معظم انقلاب بارها به عنوان پیشنهاد به کشورهای عربی مطرح کردند. ایشان فرمودند: «امریکایی‎ها از گندم و از محصولات غذایى به عنوان سلاح استفاده کردند؛ در خیلى جاهاى دنیا هم مى‏کنند. چرا کشورهاى اسلامى و عربى این حق را نداشته باشند؟ یک ماه - فقط یک ماه - به‏صورت نمادین و سمبلیک، صادرات نفت را به همه کشورهایى که با اسرائیل روابط حسنه دارند، قطع کنند. امروز دنیا حرکت را - حرکت کارخانه‏ها - روشنایى و انرژى را - انرژى برق - و حرارت را، که سه عنصر اصلى زندگى‏اش است از نفت ما دارد. اگر نفت ما در اختیار آنها قرار نگیرد، حرکت کارخانجات، روشنایى و حرارت متوقّف خواهد شد. مگر این چیز کمى است؟ دولت‌هاى عرب به‏خاطر خودشان این کار را بکنند. یک ماه - نه این‏که دائم - به صورت نمادین به عنوان حمایت از ملت فلسطین این کار را بکنند، دنیا تکان مى‏خورد. این از کارهایى است که مى‏توانند بکنند.»

اکنون اما حاصل شرایط حاکم این شده است که کشورهای صاحب دارایی نفت به واسطه وابستگی‏شان به درآمد نفت بزرگ‏ترین متضرر نفت باشند. ناگزیر باشند دارایی‏های پایان‏پذیر خود که متعلق به نسل‏های آتی نیز هست را مدام به قیمتی که خودشان تعیین کننده آن نیستند، صادر کنند و در عین حال اهرم فشار تحریم را هم بالای سر خود ببینند.

رهبر انقلاب در مرداد ماه سال جاری و در دیدار با فعالان بخش‏های اقتصادی با دیگر بر این مهم تاکید کردند. ایشان رهنمودهایشان به دولت‏های گذشته در مورد "اقتصاد بدون نفت" را یادآوری کردند و از  کم‏توجهی آنان سخن به میان آوردند. رهبر انقلاب فرمودند: «یکى از بزرگ‎ترین بلیات اقتصاد ما، و نه فقط اقتصاد ما، بلکه بلیات عمومى کشور، وابستگى ما به درآمد نفت است. من چند سال قبل از این گفتم - البته آن وقت مسئولین دولتى از این حرف هیچ استقبال نکردند - ما باید به جایى برسیم که اگر یک روزى به خاطر قضایاى سیاسى، اقتضائات سیاسى، یا اقتضائات اقتصادى در دنیا، اراده کردیم که صادرات خودمان را مثلاً براى مدت 15 روز یا یک ماه متوقف کنیم، بتوانیم. شما ببینید این کار چه قدرت عظیمى را براى یک کشور تولید کننده‌ى نفت به وجود مى‌آورد که یک وقت اگر اراده کرد، بگوید آقا من از امروز تا 20 روز نفت صادر نمی‌کنم. ببینید چه حادثه‌اى در دنیا به وجود مى‌آید. امروز ما نمی‌توانیم این کار را بکنیم، چون به این درآمد احتیاج داریم. اگر یک روزى اقتصاد کشور از درآمد نفت و صادرات نفت بریده شود، این توان را ملت ایران و نظام اسلامى در ایران به دست خواهد آورد؛ که تأثیرگذارى‌اش در دنیا فوق‌العاده است. ما باید به اینجا برسیم. خب، این حمایت می‏خواهد؛ باید از صادرات حمایت بشود.»

اشاره رهبر معظم انقلاب به بیانات 14 سال پیش در نوروز سال 77 در جمع زائران و مجاوران حرم رضوی علیه السلام است. ایشان در آن سخنرانی تأکید کردند: «نفت، ذخیره همیشگى این ملت است و مى‌‌‌ماند. اولاً از آن براى ساخت زیربناهاى ماندگار و دیگر سرمایه‌‌‌هاى اساسى کشور استفاده مى‌‌‌شود. ثانیاً به وسیله قدرت نفت، ملت ایران مى‌‌‌تواند در صحنه سیاست بین‌‌‌المللى، ابراز قدرت کند. یک وقت اعلان کند که من مى‌‌‌خواهم نفتم را شش ماه نفروشم! همه دنیا را تحت تأثیر قرار مى‌‌‌دهد؛ همه سیاستها را تحت تأثیر قرار مى‌‌‌دهد. یا بگوید مى‌‌‌خواهم این قدر کم کنم، یا این قدر زیاد کنم! این در طول زمان انجام مى‌‌‌گیرد. پس از این طرف، ملت ایران ضرر مى‌‌‌کند، از آن طرف هم مسؤولین کشور، همین پول نفت را به خاطر نیاز کشور مى‌‌‌دهند و گندم وارد مى‌‌‌کنند! بعد وقتى که این گندم وارد مى‌‌‌شود، وقتى که آرد مى‌‌‌شود، نان مى‌‌‌شود و پا به سفره من و شما مى‌‌‌گذارد، آن جا ضایع مى‌‌‌شود! امروز ما آن مقدارى که از ضایعات نان ضرر مى‌‌‌بینیم از هیچ ضایعه مادّى‌‌‌اى ضرر نمى‌‌‌بینیم! یعنى همین نان خشکى که از خانه من و شما خارج مى‌‌‌شود - که به نظر ما هم هیچ نمى‌‌‌آید - معادل بخش عظیمى از قیمت گندم وارداتى ماست! این مطلب را دولتیها - مسؤولین - مى‌‌‌گویند؛ امناى من و شما مى‌‌‌گویند!»

جنس بیانات رهبر معظم انقلاب در دیدار مرداد ماه سال جاری با فعالان بخش اقتصاد کشور و تأکید بر اینکه راهبرد "اقتصاد منهای نفت" را ایشان سال‌هاقبل بیان کرده اما توجهی به آن نشد، از جنس همان بیاناتی است که در مورد فساد بانکی اخیر عنوان کرده و تأکید فرمودند که 10 سال قبل در فرمان هشت ماده‌ای مبارزه با مفاسد اقتصادی این خطرات هشدار داده شد اما گوش شنوایی وجود نداشت.

در عین حال، ایران اسلامی طی سال‏های گذشته همواره با تحریم‏های مختلف امریکا و کشورهای غربی مواجه بوده و این تحریم‏ها نه تنها سد راه کشور نشده که همواره به رشد بیشتر هم انجامیده است. شاید اکنون وقت آن باشد تا بیش از پیش با برجسته کردن مسئله "اقتصاد بدون نفت" در جهت رفع وابستگی به این ذخیره کشور برآییم. چه آنکه این تحریم‏ها و ابن استقلال از نفت نیز در نهایت به نفع کشور خواهد بود.

رهبر انقلاب از افزایش صادرات غیرنفتی، ایجاد محیط مناسب کسب و کار و تولید ثروت از راه دانش به عنوان راهکارهایی برای کاهش اتکای به نفت یاد کردند. این در حالی است که در شرایط کنونی کشور و با بی‏ثباتی لجام‏گسخته بازار ارز، سرنوشت صادرات و تولید ملی با ابهام مواجه است. در واقع به جای آنکه به فکر ثبات سرمایه‏گذاری در کشور و توسعه صادرات باشیم، نوعی فضای بی‏اطمینانی را در میان صاحبان صنعت رواج دادیم. اجرایی شدن طرح هدفمند کردن یارانه‏ها و مشخص نبودن برنامه دولت برای افزایش قیمت‏ها، تورم آتی و ابزارهای حمایتی نیز به این بی‏اطمینانی دامن زده و سرمایه‏ها را به سوی بازار سکه و ارز سوق داده است. جالب آنکه تا پیش از این، چنین فضای آشفته‏ای با کاهش نرخ سود بانکی آن هم در شرایطی که میزان نقدینگی کشور به شدت افزایش یافته است، مواجه بود.

پرسشی که وجود دارد، این است که دولت در راستای دستور رهبر انقلاب و با توجه به شرایط بین‏المللی چه راهکاری برای حل و فصل این وضعیت آشفته تدارک دیده است؟ دولت تا کنون در راستای کاهش وابستگی بودجه به نفت چه کرده و برای ایجاد ثبات اقتصادی و سوق دادن سرمایه‏ها به سمت تولید چه مسیری را فراروی خود می‏بیند؟ با توجه به اینکه بی‏ثباتی بازار ماه‎هاست کشور را درگیر خود کرده و در سکه و ارز نیز بروز داشته آیا وقت آن نیست تا دولت‎مردان چاره‏ای جدی برای حل این مشکل بیاندیشند و دیگر راهکارهای کاهش وابستگی اقتصاد کشور به نفت را جدی‏تر از پیش در دستور کار قرار دهند؟ آیا دولت برای تولید ثروت از دانش و اساسا ارتباط میان مراکز دانشگاهی با صنعت که همواره جزو شعارهای جذب و ویترینی بوده است، برنامه و عزمی جدی دارد؟


کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط کیوان گیتی نژاد 91/3/28:: 11:53 صبح     |     () نظر
<   <<   21   22   23   24   25   >>   >