به گزارش هم اندیشی؛ شاید یکی از مقاطعی که شعار سیاست ما عین دیانت ماست و دیانت ما عین سیاست ماست باید محقق شود در صحنه های انتخاباتی است. برخلاف نگاه های غربی به موضوع قدرت و روش های دستیابی به آن از نگاه اسلام هر شیوه ای برای دستیابی به قدرت پسندیده نیست بلکه اساس حضور هر فردی در عرصه قدرت باید بر آمده از هدفی متعالی باشد و در این راه نیز قواعد شرعی را رعایت نمود. در ذیل به بخشی از بیانات مقام معظم رهبری در خصوص اخلاق انتخاباتی اشاره می کنیم.
کلمات کلیدی:
ن چه در پی می آید، برش هایی از زندگی علمی و طلبگی حضرت آیت الله العظمی سید علی خامنه ای در شهرهای مشهد و قم
1330: از دوازده سالگی و با حضور در «مدرسه سلیمان خان» و «نواب» مشهد، پس از طی دوره مقدماتی، در فراگیری دروس سطح چون معالم، قوانین، شرح لمعه، رسائل، مکاسب و کفایه، از اساتیدی مثل حضرات آیات میرزا احمد مدرس یزدی، حاج شیخ هاشم قزوینی و سید جلیل حسینی سیستانی استفاده کرد. اما استادی که سید علی خامنهای استفاده فراوانی در فراگیری دروس سطح از درس و تدریسش برد، کسی نبود جز پدرش، آیت الله سید جواد خامنهای که از سوی آیات عظام نائینی و سید ابوالحسن اصفهانی اجازه اجتهاد داشت.
، از سال 1330 تا پیروزی انقلاب اسلامی است:
1334: شانزده سالگی سید علی، آغاز حضور وی در دروس خارج فقه آیت الله العظمی سید محمد هادی میلانی بود. همزمان، در جلسات مرحوم حاج میرزا جواد تهرانی حاضر میشد که مباحث آن بیشتر به نقد و رد کتاب فلسفهی منظومه حاج ملاهادی سبزواری می گذشت. اما به دلیل علاقه آیت الله خامنهای به فلسفه و جو ضد فلسفه آن روزهای مشهد، ناگزیر بوددر درس مرحوم آقا شیخ رضا ایسی از اساتید فلسفه و دوستان مورد وثوق حضرت آیت الله میلانی به صورت پنهانی و خصوصی شرکت کند.
1336: هجدهمین سال زندگی رهبر امروز انقلاب اسلامی ایران، مقرن بود با عزم وی برای حضور در نجف اشرف به قصد زیارت حرم امیرالمومنین و درک کردن دروس بزرگان نجف.
سید علی پس از حضور کوتاه در این حوزه، درس اساتیدی چون آیت الله العظمی سید محسن حکیم را بیشتر پسندید و تصمیم داشت در صورت اجازه پدر برای ماندن، در جلسه درس آن اساتید شرکت کند. او به پدرش نامه نوشت و اجازه خواست تا برای ادامه تحصیل در نجف بماندکه پاسخ منفی شنید و به امر پدر به مشهد بازگشت. پس از بازگشت به مشهد و ادامه ارتباط با طلابی که از قم برای زیارت به مشهد میآمدند و فضا و مرکزیت علمی قم، برای رفتن به حوزه قم مصمم شد ولی پدر که راهنما و مشاور اصلی او بود، با ترک مشهد موافقت نکرد و این مخالفت ادامه داشت تا یک سال بعد …
1337: با شروع سال تحصیلی جدید حوزه آیت الله سید جواد خامنه ای به مهاجرت پسرش به قم رضایت داد. سید علی به قم سفر کرد و در مدرسه علمیه حجتیه که برادر بزرگترش سید محمد هم در آن جا طلبه بود، مستقر شد.
بانی ساخت این مدرسه علمیه که از مدارس دیگر قم آن زمان تازه سازتر بود آیت الله حجت و طراح آن، علامه سید محمد حسین طباطبایی بود.
طلبه کم سن و سال آن روزها که بین هم مباحثههایش به کثرت مطالعه و اشتغال درسی شهره بود، از بدو ورود به قم، در درس خارج فقه حضرت آیت الله العظمی بروجردی حاضر شد. یکی از برکات حضور در این درس نکات مهم رجالی بود که استاد در آن متبحر بود. تقریرات درس خارج فقه و اصول امام (ره) و آیت الله بروجردی نزد آیت الله خامنهای باقی است؛ هر چند بسیاری از آنها در دوران مبارزه توسط ساواک از بین رفت.
1340: پس از رحلت حضرت آیت الله بروجردی، و اعلام مرجعیت حضرت امام خمینی (ره) پایههای انقلاب اسلامی و زمینههای شکلگیری مبارزات با سخنرانیهای امام راحل در قم پیریزی شد و شاگردان ایشان نیز هر یک در سنگری، به تبلیغ و روشنگری و مبارزه میپرداختند و به دنبال تحکیم و تثبیت مرجعیت امام بودند.
1342: پس از حادثه مدرسه فیضیه و با اوجگیری مبارزات علیه رژیم ستم شاهی، امام خمینی (ره) دستگیر و تبعید شدند. پس از تبعید امام، مبارزات در قم به وسیلهی شاگردان ایشان ادامه یافت. روش مبارزاتی امام سبب شده بود تا سید علی که تحت تاثیر شخصیت انقلابی شهید نواب صفوی بود به انجام وظیفه روشنگری در مبازرات بپردازد؛ که در این راه دوبار از سوی ساواک دستگیر شد. در همین سال امام خمینی (ره) او را به عنوان نماینده خود برای ابلاغ پیام به علما درباره مبازره با رژیم شاه نزد آیت الله میلانی فرستادند. همه این ها در کنار فضای گرم درس و مباحثه بود.
1343: آیت الله سید جواد خامنهای که در مشهد ساکن بود، بینایی خود را از دست داد! این بدترین خبر برای سید علی بود که میخواست در قم بماند؛ ولی با وجود اصرار اساتید خود از جمله آیت الله شیخ مرتضی حائری یزدی فرزند موسس حوزه علمیه قم بر ماندن، قصد عزیمت به مشهد کرد. در مدت تحصیل در قم، به غیر از امام خمینی (ره) و مرحوم بروجردی ، حضرات آیات شیخ مرتضی حائری در فقه و اصول و علامه سید محمد حسین طباطبایی در فلسفه از اساتید دیگر سید علی خامنهای و آقایان شیخ محمدحسین بهجتی شفق، حجت الاسلام محمد جواد حجتی کرمانی، سید جعفر شبیری زنجانی، آیت الله حاج شیخ مهدی باقری کنی و آیت الله ربانی املشی از هم مباحثههای نزدیک به او در قم بودند.
1344: پس از بازگشت به مشهد مقدس ، پدر که از اساتید او در سالهای طلبگی بود، دیگر نابینا شده و از نعمت مطالعه محروم بود. سید علی چشمان پدرش شد! هر روز در زمان مشخص، ساعاتی برایش کتاب می خواند و در مواردی بحث علمی می کردند.
تدریس رسائل و مکاسب و کفایه، آغاز تدریس تفسیر قرآن کریم و حضور مجدد در درس خارج فقه حضرت آیت الله میلانی علیرغم اختلاف سلیقه در مبارزات سیاسی، بخشی از فعالیتهای علمی روحانی 26 ساله ساکن خیابان خسروی نوی مشهد بود.
1347-57: آیت الله سید علی خامنهای نگاه مبنایی و جدی به درس تفسیر قرآن داشتند و تفسیر را منشا و مبدا بسیاری از مطالب در علوم و معارف اسلامی میدانستند.
مدرسه علمیه میرزا جعفر مشهد شاهد جلسات تفسیر قرآن کریم بود که به سرعت مورد استقبال طلاب قرار گرفت. «تفسیر فعال قرآن» که سید علی خامنهای آن را تدریس میکرد، شیوهی جدید و خاصی از تفسیر کلام الله مجید بود که طلاب را روز به روز، به بهرهگیری از قرآن ترغیب مینمود. این جلسات به دلیل استقبال زیاد و مباحث مبارزاتی مطرح شده در کنار تدریس رسائل و مکاسب و کفایه، با ممانعتهای مکرر رژیم پهلوی مواجه شد. این اتفاق باعث شد تا دروس، از مسجد امام حسن مجتبی (ع) به مسجد کرامت و پس از آن به مساجد رضایی،قبله و … منتقل شود.
این جلسات که دیگر به محل حضور دانشجویان نیز تبدیل شده بود به دلیل بازداشت آیت الله خامنهای به دفعات متوقف میشد تا این که در سال 56 به دلیل تبعید آیت الله خامنهای به ایرانشهر تعطیل شد. ممنوع الخروج بودن از کشور به دلیل ادامه مبارزات انقلابی در مشهد، دستگیریهای پیدرپی در پی فعالیت سیاسی، باعث شد تا سید علی حسینی خامنهای نتواند برای ارتباطگیری نزدیک با امام خمینی (ره) به نجف اشرف برود. اما ماندن در مشهد و خلاء فکری و ایدئولوژیک که پیش از این برای جریان مبارزه وجود داشت موجب شد تا جلسات مستمر با شهید مرتضی مطهری پیگیری شود و محصول آن «تدوین ایدئولوژی اسلامی» باشد.
پوستر همین مطلب، که توسط پایگاه حفظ و نشر آثار حضرت آیت الله خامنهای منتشر شده است. (برای بزرگ دیدن تصویر روی آن کلیک کنید)
کلمات کلیدی:
عیفعالی
نامه خانواده شهید مصطفی احمدی روشن به رهبر معظم انقلاب
خبرگزاری فارس: خانواده شهید مصطفی احمدی روشن در پاسخ به پیام محبت و بصیرت آمیز مقام معظم رهبری در رابطه با شهادت این دانشمند جوان ایران اسلامی ، طی نامه ای خطاب به حضرت آیت الله خامنه ای ، تاکید کردند:هر قطره خون مصطفای عزیز، هزاران جوان غیور و شهادت طلب در اقصی نقاط سرزمینهای اسلامی میپروراند
متن کامل این نامه که نسخه ای از آن در اختیار خبرگزاری فارس قرار گرفته ، به شرح ذیل است
من المومنین رجال صدقوا ما عاهدوا الله علیه فمنهم من قضی نحبه و منهم من ینتظر و ما بدّلوا تبدیلا
محضر مبارک حضرت آیتالله العظمی امام خامنهای (مدظلّه العالی)
سلام علیکم؛
سرخم می سلامت، شکند اگر سبویی
پیام سراسر شور، محبت و بصیرت افزای حضرتعالی در رابطه با شهادت سرباز صراط مستقیم ولایت،دانشمند جوان ایران اسلامی، مصطفای شما موجب تسلّی خاطر و آرامش قلبی خانواده و بستگان گردید.
اعتقاد راسخ داریم شجرهی طیبهی انقلاب اسلامی، این یادگار حضرت امام (ره)، بار دیگر با تأسی به مکتب سیدالشهداء علیهالسلام، یکی از ثمرات جاودان خود را تقدیم اسلام عزیز کرد.
مصطفای شهیدمان که تنها افتخار خویش را حرکت در سایهسار ولایت، بدون وابستگی به هیچ جریان و گرایشی، و عمل به تکلیف خود در جبهههای نبرد علمی میدانست، بدست ایادی استکبار جهانی به سردمداری آمریکا و صهیونیسم بینالملل به آرزوی دیرینهی خود، فوز عظیم شهادت نایل گردید؛ لکن این دشمنان زبون و یزیدیان زمان بدانند که با شهادت رساندن مصطفی، از حنجر این خانواده ندایی جز «ما رأیت الا جمیلا» و از حلقوم ملت شریف ایران جز فریاد «یا لثارات الحسین» نخواهد شنید.
دشمنان عنود داخلی و خارجی ملت سرافراز ایران اسلامی بدانند که هر قطره خون مصطفای عزیز، هزاران جوان غیور و شهادت طلب در اقصی نقاط سرزمینهای اسلامی میپروراند که آرامش را از اردوگاه استکبار و نظام سلطه خواهد ربود. «ما ننسخ من آیه او ننسها نأت بخیر منها او مثلها»
رهبرا ما پای بیعتنامه خویش را با خون فرزندمان امضاء کردهایم و از شما مسئلت داریم در پیشگاه خداوند متعال و حضرت ولیعصر (ارواحنا له الفداء) شهادت دهید که ما ذرهای از پیمودن راه اعتلای مکتب اسلام عزیز کوتاه نخواهیم آمد و در پایان عرضه میداریم: «ربنا تقبل منا هذا القلیل»
خانواده شهید مصطفی احمدیروشن
یکشنبه 25 دیماه 1390
کلمات کلیدی:
شهید آیت الله حاج سید محمد باقر حکیم رئیس مجلس اعلای انقلاب اسلامی عراق
بسم الله الرحمن الرحیم و له الحمد
بعد السلام علیکم و رحمة الله و برکاته
تسلمت رسالتی التعزیة الکریمتین بمناسبة فقد آیة الله العظمی الشیخ الاراکی و التی تتضمن السئوال عن موضوع مرجعیة آیة الله العظمی السید علی الخامنئی (دام ظله العالی) .
و انی فی الوقت الذی ابادلکم التعزیة بفقد هذا العالم الربانی أسأله تعالی ان یسدّ هذه الثغرة و الثلمة بالسادة العظام من العلماء الاعلام و فی مقدمتهم سیدنا آیة الله العظمی السید الخامنئی و لاشک ان سماحته بما یتمتع به من صفات معنویة عالیة من العلم و التقوی و الخبرة و الوعی و الفهم الدقیق للاوضاع السیاسیة و الاجتماعیة و الشجاعة و القدرة علی تشخیص المصالح الاسلامیة و الموضوعات الشرعیه و کذلک الموقع القیادی المتمیز فی النهضة الاسلامیة یصلح لمنصب القیادة و المرجعیة الدینیة العامة لعموم المسلمین و المومنین بشکل خاص. بل یتعین الرجوع الیه فی الامور الدینیة ذات الصلة بالامور الاجتماعیة و السیاسیة العامة و ان الالتفات حول قیادته و مرجعیته الدینیة فیه مصلحة کبیرة للاسلام و الامة الاسلامیة . أسأله تعالی لکم و لجمیع الاخوة الافاضل التوفیق و التسدید و للمسلمین و المومنین النصر و العزة و الکرامة والسلام علیکم و علی جمیع العلماء و المومنین و رحمة الله و برکاته .
محمد باقر الحکیم 27/ج2/1415
مرحوم آیت الله حاج شیخ ابوالفضل خوانساری عضو مجلس خبرگان و مدرس حوزه علمیه قم
بسمه تعالی
نظریه اینجانب از مدتی قبل این بوده که حضرت آیت الله خامنه ای زمام حوزه علمیه را در دست بگیرند و رساله بنویسند و اگر مصلحت بدانند در هفته سه روز قم مشرف بشوند و درس شروع بفرمایند تا طلاب، از افادات ایشان بهره مند شوند .
والسلام علیه و علی جمیع عباد الله الصالحین
ابوالفضل النجفی الخوانساری
30/ج2/1415
آیت الله حاج سید علی شفیعی نماینده مجلس خبرگان و مدرس حوزه علمیه اهواز
بسم الله الرحمن الرحیم
ضمن عرض تسلیت ارتحال مرجع بزرگ شیعه مرحوم آیت الله العظمی اراکی (قدس سره) نظر به مراجعات متعددی که در رابطه با مرجعیت دینی و تقلید از رهبر معظم انقلاب اسلامی حضرت آیت الله العظمی خامنه ای (مد ظله العالی) شده و می شود، به اطلاع عموم برادران و خواهران ایمانی می رساند :
اولاً اینجانب حدود یک سال پس از رحلت جانگداز حضرت امام راحل خمینی کبیر (اعلی الله مقامه) طی نامه مشروحی محضر مبارک رهبر معظم انقلاب تقاضای چاپ و نشر رساله عملیه جهت مقلدین نموده ام و اکنون نیز عرض می کنم :
با عنایت به اینکه حضرت آیت الله العظمی خامنه ای (دام ظله الشریف) از فقها و مجتهدین جامع الشرایط و دارای صلاحیت علمی لازم جهت صدور فتوی در ابواب مختلف فقه اسلامی هستند، لهذا آراء و نظرات فقهی معظم له واجد شرایط حجیت شرعیه بوده، بنابراین :
1- در کلیه مسایل و فروع فردی و شخصی (اعم از عبادات و معاملات و غیره) تقلید از فتاوای صادره از سوی رهبر معظم انقلاب صحیح و بلا اشکال است ؛ بلکه به صلاح اسلام و مسلمین و موجب کمال عزت و وحدت امت اسلامی خواهد بود .
2- در احکام فقه حکومتی و هر آنچه مربوط به ولایت امر است، بر عموم افراد واجب و لازم است که فقط از حضرت معظم له تقلید و تبعیت نمایند، زیرا اطاعت از این آراء و احکام بر همگان متعین و بر کلیه احکام دیگر رجحان بلکه تقدم و تفوّق دارد .
3- با توجه به اینکه مستفاد از ادله فقهیّه آن است که مصرف اموال و وجوه شرعیه بالخصوص سهمین شریفین از اختیارات مقام امامت (رهبری و زعامت مسلمین) است که مرجعیت در تقلید، شاخه ای از آن شجره مبارکه است که با وجود تمرکز ولایت امر و مرجعیت دینی در شخص حضرت آیت الله العظمی خامنه ای (مد ظله الوارف) لذا بر عموم مسلمین و مکلفین لازم است وجوهات و حقوق شرعیه خود را به محضر شریف ایشان ارسال و یا با اذن و اجازه معظم له به مصرف برسانند .
خداوند متعال سایه مبارک رهبر معظم و مرجع عالیقدر را تا ظهور حضرت بقیة الله (عج) مستدام داشته و به همه ما توفیق کامل و پیروزی بر دشمنان اسلام و انقلاب اسلامی عطا فرماید .
الاحقر سید علی شفیعی – اهواز
بتاریخ 12/9/73
آیت الله حاج شیخ میرزا علی قزلجه ای از مدرسین حوزه علمیه تبریز
بسمه تعالی
حضرت آیت الله العظمی آقای خامنه ای (دام ظله) مقام علم و فقاهت آن بزرگوار خیلی بالاتر از آن است که به تأیید مثل بنده احتیاج باشد و معذالک تقلید نمودن به ایشان صلاح اسلام و مسلمین است .
الاحقر علی الهی فر مشهور به علی قزلجه ای
در 26 ج 2 سنه 1415
تایپ توسط (پایگاه صالحات) آقایان خادمی، نعمتی، سرکانی، عباس.
منبع : کتاب مرجعیت از دیدگاه فقها و بزرگان
کلمات کلیدی:
امام خامنه ای در کلام بزرگان
آیت الله العظمی اراکی(رحمةالله علیه) :
آیت الله العظمی بهاءالدینی(رضوان الله علیه) : آیت الله مهدوی کنی،درباره رهبر معظم انقلاب گفتهاند:
آیت الله خزعلی عضو فقهای شورای نگهبان:
آیت الله مشکینی ، ریاست مجلس خبرگان رهبری:
آیت الله فاضل لنکرانی(رحمة الله)، مرجع تقلید:
آیت الله جوادی آملی ، مدرس حوزه علمیه قم:
آیت الله ابراهیم امینی ، مدرس و عضو جامعه مدرسین حوزه علمیه قم: " حضرت آیت الله خامنهای – دامت برکاته – در فقاهت و اجتهاد به مرتبهای است که برای تصدی مقام ولایت و رهبری صلاحیت کامل دارد." دررالفوائد فیاجوبة القائد ص21
آیت الله مؤمن ، عضو مجلس خبرگان رهبری و مدیر حوزه علمیه قم:
آیت الله امامی کاشانی ، عضو فقهای شورای نگهبان:
آیت الله یزدی ، رئیس قو? قضاییه : "حضرت آیت الله حاج سید علی خامنهای رهبر انقلاب جمهوری اسلامی ایران (دام ظله الشریف) فقیهی والا مقام و مجتهدی عالی مقام هستند که بر علوم مؤثر در استنباط تسلّطی بسیار بالا دارند. زاید بر لغت و ادبیات و اصول و حدیث و تفسیر حتی در رجال و درایه که در استحکام فتوی نقشی بسزا دارد، خود استاد و عالمی هستند."
آیت الله مصباح یزدی ، مدرس حوزه علمی? قم:
آیت الله حائری شیرازی ، عضو فقهای شورای نگهبان و امام جمعه شیراز:
آقای یوسف صانعی ، مرجع تقلید:
حجة السلام و المسلمین هاشمی رفسنجانی ، رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام:
حجة السلام و المسلمین حاج سید احمد خمینی رحمه الله علیه:
حجة السلام و المسلمین واعظ زاده خراسانی، دبیرکل مجمع جهانی تقریب مذاهب اسلامی:
اللهم احفظ قائدنا امامنا الخامنه ای الی ظهور المهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف علیه السلام
نویسنده:محمد دماوندی نیا | |
|
نصیحتهای امام خامنه ای
|
من میخواهم عرض بکنم به جوانان عزیزمان، جوانهاى انقلابى و مؤمن و عاشق امام، که حرف میزنند، مینویسند، اقدام میکنند؛ کاملاً رعایت کنید. اینجور نباشد که مخالفت با یک کسى، ما را وادار کند که نسبت به آن کس از جادهى حق تعدى کنیم، تجاوز کنیم، ظلم کنیم؛ نه، ظلم نباید کرد. به هیچ کس نباید ظلم کرد. (( امام خامنه ای ))
رهبری عزیزمان حضرت آیت الله العظمی امام سید علی خامنه ای فرمودند : «عده ای دشمنی و خباثت می کنند و عده ای نیز از خباثت کنندگان حمایت
امام خامنه ای :
مقام معظم رهبری حضرت آیت الله العظمی امام سید علی خامنه ای : دشمن درصدد بی اعتماد کردن مردم به مسئولان است و هیچکس نباید به گونه ای سخن بگوید که مردم به دولت، مجلس و قوه قضاییه بدبین شوند.
امام خامنه ای : مبادا حرکت انقلابى جورى باشد که بتوانند تهمت افراطىگرى به او بزنند. از افراط و تفریط بایستى پرهیز کرد. جوانهاى انقلابى بدانند؛ همان طور که کنارهگیرى و سکوت و بىتفاوتى ضربه میزند، زیادهروى هم ضربه میزند؛ مراقب باشید زیادهروى نشود. اینم هم کلام بزرگان در مقام امام خامنه ای حفظه الله تعالی http://emam-khameney.blogfa.com/post-26.aspx http://www.mersad20.com/clipmazhabi/661-emam-khameneei.html http://www.mersad20.com/clipmazhabi/777-naseri-rahbari.html http://www.mersad20.com/clipmazhabi/995-1389-03-18-08-58-07.html امام خامنه ای از دیدگاه دوست و دشمن
http://www.mersad20.com/links/88-link/123-1389-05-13-10-12-15.html ما پیام عید رهبر را چو مصحف میکنیم مثل دستور العمل همواره مصحف میکنیم کوری چشم سران فتنه و بیگانگان چَشم آقا، کار و همت را مضاعف میکنیم |
کلمات کلیدی:
در آخرین شماره ماهنامه امتداد پروندهای درباره مقام معظم رهبری منتشر شده است که در این پرونده خاطراتی از غلام شاهپسندی، یکی از محافظان مقام معظم رهبری به چاپ رسیده است که در بخشی از این خاطرات در زیر آورده می شود. چیزی که مهم است، نسل جوان ماست؛ طوری که مقام معظم رهبری میفرمایند: سه چیز را برای نسل جوان ما خواستهاند. همهتان هم همهجا دیدهاید.
در اصل ایشان ورزش، تعلیم و تربیت و تهذیب را بعنوان سه اصلی که خودشان انجام میدهند، برای همه ما خواستهاند که ما هم نشاالله انجام بدهیم. یک روز آقا بیشتر نماز میخواند، یک روز بیشتر قرآن میخواند … اگر یک روز کاری ایشان را تعریف کنم، هر سه مورد را که ایشان برای ما جوانان گفتهاند، در آن میبینیم. ایشان حدود یک تا یکونیم ساعت پیش از نماز صبح بیدارند که تهجد و عبادت شخصی ایشان است.
روزهایش هم با هم فرق میکند، شبیه به هم نیست. ایام هفته فرق میکند. یک روز آقا بیشتر نماز میخوانند، یک روز بیشتر قرآن میخوانند، یک روز بیشتر دعا میخوانند، یک روز بیشتر ذکر میگویند … بعدش نماز صبح را میخوانند، ایشان نماز صبح را به جماعت میخوانند و کمترین جماعتشان، آن شخصی است که همراه ایشان است و بیشترینشان هم هر کسی که توی آن ساختمان است، میآید.
ایشان توی دفتر کارشان نماز میخوانند و همة کسانی که صبح در محل کار هستند ـ اعم از پاسدارها و دفتریهایی که آنجا هستند ـ نمازشان را با آقا میخوانند. ایشان هفتهای سه روز را کوهنوردی میکنند بعد از نماز صبح، ایشان هفتهای سه روز را کوهنوردی میکنند و حداقل بین چهلوپنج تا شصت دقیقه به سمت بالا حرکت میکنند. این مسیر را حدود نیم ساعت تا چهلوپنج دقیقه برمیگردند.
بعضی از مواقع کوههایی دورتر هستند و برای اینکه به وضعیت کار ایشان لطمه نزند، آقا آن ساعت که باید تهجد و نماز و عبادت شخصی خودشان باشد را میآیند بیرون و در طول مسیر عبادتشان را انجام میدهند. پای کوه که میرسیم، نماز را آنجا میخوانیم. هنوز تاریک است و کسی بیدار نیست. یک ساعتی که بالا میرویم، هنوز آفتاب نزده است. عمامه آقا در کوه، عمامه همیشگیشان نیست وقتی ایشان برمیگردد پایین، آدمهایی که نگاه میکنند تعجب میکنند، اهل کوه تازه کوهنوردها را میگویم، کوهنوردی که میخواهد برود بالای کوه، آفتاب زده تازه حرکت میکند، میبیند مقام معظم رهبری دارد میآید پایین.
با خود میگویند: ایشان کی رفته بالا که الآن دارد میآید پایین؟ آقا توی کوه عمامه سرش است، عمامه همیشگیاش نیست؛ عمامهای باریکتر و کوچکتر است. بعضی مواقع هم بعضی جاها ایشان لباس شخصی میپوشند؛ همیشه با آن لباس نیست. شما عکسهای آقا را در کرمان دیدهاید دیگر. در زلزلة کرمان، رئیس جمهورمان چند بار رفت؟ رهبرمان چند بار؟ رهبر نظام سه بار در زلزلة کرمان به مردم کرمان سر زد. در زلزلهای که در بم آمده بود، برای جنازهها، حتی خود آقا نماز خواند. آقا اهل این نیستند که وسط کار، کار را نصفه بگذارند آن سه روز کوهنوردی وقتی از کوه پائین میآیند، بعد وقت اداری کار ایشان است و آن چهار روز دیگر را توی خانه ورزش میکنند.
اصلاً اهل این نیست که وسط کار، کار را نصفه بگذارد. هر کاری ایشان انجام بدهد کاملِ کامل است. اصول آن کار را دقیقِ دقیق بلد است. پس از ورزششان توی دفتر کار تشریف میآورند. از اول صبح، بعضی مواقع ساعت هفت میرسیم سر کار، بعضی موقعها هفتونیم میرسیم، بستگی دارد به آن کوه و آن مسیر. از نظر امنیتی ما نمیتوانیم از یک کوه استفاده کنیم؛ دشمن هم اینقدر میفهمد که به ما ضربه بزند. هرجا که کوه و بلندیای هست و توی تهران است، آقا استفاده میکند؛ از بیبی شهربانو شهرری گرفته تا تمامی نقاط کوههای سمت شمال تهران؛ توی ولنجک، کوه دربند و هر کوهی، اختصاصی نیست که ما یک کوه خاصی را برویم؛ بله دو سه جای اختصاصی هم داریم، آنجاها هم میرویم.
اذان که بگویند، وسط سخنرانی هم که باشند، قطع میکنند و میگویند اول نماز را بخوانیم حفاظت از ایشان در عین حالی که خیلی سخت است، بچهها این کار را انجام میدهند برای رضایت ایشان و رضایت مردم از ما. از ساعت هفت، هفتونیم، ایشان در محل کار حاضر میشوند. اگر ملاقات خاصی نداشته باشند میروند منزل و صبحانه را در منزل با خانواده میخورند و بعد از صبحانه میآیند دفتر، کارشان انجام میشود. اگر ملاقات داشته باشند، ملاقات با صبحانه شروع میشود.
وقتی هفت صبح با آقا ملاقات هست، صبحانهشان را هم با آقا میخورند. بعد از خوردن صبحانه و کار اداری، تا نماز ظهر، آقا توی دفتر است. اذان که گفته بشود، هر کاری که وجود داشته باشد، وسط سخنرانی هم که باشد، آقا قطع میکنند، میگویند نماز را بخوانیم بعد بیاییم؛ نماز اول وقت. بعد از نماز، ادامة کار. اگر جلسات ادامه داشته باشد، نهار را آقا با آن افراد جلسه، توی دفتر میل میکنند. اگر توی دفتر، ملاقاتی نبود، بین ساعت نماز تا یکی دو ساعت بعد از نماز، چون فاصله بین منزل آقا و دفتر به اندازة ده، بیست قدم است، در منزل غذایشان را میخورند، استراحتشان را میکنند، مجدد اولین برنامهای که دارند ساعت سه بعد از ظهر، چهار بعدازظهر است. ایشان میآیند در داخل دفتر هستند و مواقعی که بعدازظهر جلسه خاصی نباشد، ایشان توی کتابخانه شخصیشان به مطالعه میپردازند.
هر زمانی که آقا را ببینید، یا ذکر میگویند یا قرآن میخوانند هر زمانی که شما ایشان را ببینید، یا ذکر میگوید یا قرآن میخواند. غیرممکن است لحظهای ایشان غافل باشد. من ندیدم. بهطور نمونه میگویم. توی تلویزیون نگاه کنید، هر عزیزی مداحی میکند، دقت کنید آقا دستشان کنار لبشان است؛ بهخاطر اینکه اگر لبشان تکان خورد پیدا نباشد. آقا در جوانی هر سه روز یک دور قرآن میخواندند این نیست که توی هیئت رفتیم، ذکر بیخیال. دربارة قرآن خواندن، ایشان به ما توصیه میکردند و میگفتند: «بچهها قرآن را زیاد بخوانید؛ قرآن نور است، قرآن را خیلی مطالعه کنید. من در جوانی هر سه روز یک دور قرآن میخواندم. یعنی روزی ده جزء.
الآن دیگر اصلاً حوصلهاش نیست، پیر شدهام، از نظر سنوسال، وضعیت، شغل، گرفتاریهای کاری، این همه مسائل واقعاً نمیتوانم قرآن بخوانم. خیلی از قرآن دور شدم. نُه روز، ده روز طول میکشد من یک دور قرآن را بخوانم.» الآن که دور شده، روزی سه جزء قرآن میخوانند. ما اگر توی ماه مبارک رمضان خدا عنایت کند یک بار قرآن بخوانیم، فکر میکنیم اعجاز کردهایم؛ کلی خدا را مؤاخذه میکنیم که ما آخر یک دور قرآن را خواندیم هیچ چیز نشده، هیچ اتفاقی نیافتاد. قرآن خواندن را ما نیاز داریم، خدا لازم ندارد. ما نیاز داریم. تهذیب و تحصیل هم دو بالی است که یکی بهتنهایی خطرناک است اگر میخواهیم به دستور آقا عمل کنیم و به ولیمان نزدیک شویم، دستورات همین است که عرض کردم.
تحصیل، تهذیب، ورزش بعدش هم قرآن. تهذیب و تحصیل هم دو بالی است که انسان را به همه جا میرساند. یک دانهاش باشد، خطرناک است. فقط تهذیب میشود شیخ علی تهرانی. فقط تحصیل میشویم سعید حجاریان، اکبر گنجی، آقای مهاجرانی. حالا اینها کجا هستند؟ مهاجرانی در کشور ما شانزده سال بالای قدرت بوده، امروز پناهنده انگلستان است، اکبر گنجی مسئول اطلاعات داخلی سپاه تهران بود، امروز پناهنده آمریکاست؛ اگر یکیاش را هم گرفتیم باز هم خلاف کردهایم، خطا کردهایم. دو تا با هم، تحصیل و تهذیب با هم است. اگر میخواهیم مقام رهبری را بشناسیم تدبیر کنیم در شناخت ایشان همه چیز بهمان داده میشود. تدبیر کنیم در شناخت امام (ره) همه چیز بهمان میدهند.
ارسال مطلب : مهکیتوفیقات امام خامنه ای درخدمت..
توفیقات امام خامنه ای در خدمت به والدین است
از مقام معظم رهبرى حضرت آیت الله خامنه اى نقل شده است که ایشان در مورد رمز موفقیت خود (با تواضع حکیمانه ) مى فرمایند:
بنده اگر در زندگى خود در هر زمینه اى توفیقاتى داشته ام ، وقتى محاسبه مى کنم به نظرم مى رسد که این توفیقات باید از یک کارنیکى که من نسبت به یکى از والدینم انجام داده ام باشد.
سپس در ادامه : خاطره اى را نقل مى فرمایند که به نظر ایشان رمز موفقیت ایشان مى تواند حساب شود، و مایه اختصار آن را نقل مى کنیم مى فرمایند:
پدرم در سنین پیرى – بیست و چند سال قبل از فوت – به بیمارى آب چشم که موجب نابینائى مى شود مبتلا شد بنده در آن موقع در قم مشغول تحصیل و تدریس بودم ، از قم مکررا به مشهد مى آمدم و ایشان را به دکتر مى بردم ، و دوباره باز مى گشتم تا اینک در سال 1343 هجرى شمسى به ناچار براى معالجه ، ایشان را به تهران آوردم ، اطباء در ابتداء ما را ماءیوس کردند گرچه بعد از دو سه سال یک چشم ایشان معالجه شد و تا آخر عمر هم میدید، اما آن زمان مطلقا نمى توانست با چشمهایش جائى را ببیند و باید دستشات را مى گرفتیم .
و این براى من یک غصه (بزرگ ) شده بودم ، زیرا اگر به قم مى آمدم ، ایشان مجبور بود در گوشه اى از خانه بنشیند و قادر به مطالعه و معاشرت و هیچ کارى نبود، و انس و الفتى هم که با من داشت با دیگر برادران نداشت ، با من به دکتر مى رفت ولى همراه شدن با دیگران و رفتن به دکتر برایش آسان نبود، وقتى بنده نزد ایشان بودم برایشان کتاب مى خواندم و با هم بحث علمى مى کردیم و از این رو با من ماءنوس بود، به هر حال احساس کردم اگر ایشان را در مشهد مقدس تنها رها کنم و به قم برگردم ، ایشان به یک موجود معطل و از کار افتاد تبدیل مى شود که براى خود ایشان بسیار سخت بود، براى من نیز خیلى ناگوار بود از طرفى دورى از قم نیز براى من غیر قابل تحمل بود، زیرا که من با قم انس داشتم و تصمیم گرفته بودم که تا آخر عمر در قم بمانم .
بر سر دو راهى گیر کرده بودم ، این مساءله در ایامى بود که ما براى معالجه پدرم در تهران بودیم ، روزهاى سختى را در حال تردید گذارندم .
عصر تابستانى بود که سراغ یکى بزرگان و دوستانم در چهار راه حسن آباد تهران رفتم او اهل معنا و آدم با معرفتى بود، جریان ایشان تعریف کردم ، در ضمن گفتم : من دنیا و آخرت خودم را در قم مى بینم ، اگر اهل دنیا باشم دنیاى من در قم است و اگر اهل آخرت هم باشم آخرت من در قم است ، خلاصه من باید از دنیا و آخرت خودم بگذرم که با پدرم به مشهد بروم و در آنجا بمانم !
آن بزرگوار تاءمل مختصرى کرد و فرمود: شما براى خدا از قم دست بکش و به مشهد برو، خداوند متعال مى تواند دنیا و آخرت تو را از قم به مشهد منتقل کند.
من در سخنان ایشان تاءملى کردم عجب حرفى است ! انسان مى تواند با خداوند معامله کند، با خودم گفتم براى خاطر خدا، پدرم را به مشهد مى برم و تردا همانجا مى مانم ، خداوند هم اگر اراده فرمود، مى تواند دنیا و آخرت مرا از شهر قم به مشهد مقدس بیاورد، تصمیم خود را گرفتم ، دلم باز شد و ناگهان از این رو به آن رو شدم یعنى کاملا راحت شدم و با حالت بشاش و آسودگى خاطر به منزل آمدم .
والدین من که چند روزى بود که مرا ناراحت میدیدند، از بشاش بودن من تعجب کردند به آنها گفتم : من تصمیم گرفتم با شما به مشهد بیایم و آنجا بمانم ، آنها اول باورشان نمى شد که من از قم دست بکشم ، با آنها به مشهد قدس رفتم و آنجا ماندم و خداوند متعال بعد از آن ، توفیقات زیادى به ماداد و به هر حال به دنبال کار و وظیفه خود رفتم ، اگر بنده در زندگى خود توفیقى داشتم اعتقادم این است که ناشى از همان بر و نیکى است به پدر و مادرم انجام داده ام (1)
پی نوشت:
1- -منقول از مجله فیض – امور تربیتى منطقه 14.
منبع : جهان نیوز
کلمات کلیدی:
مظلوم نمایی دراویش گنابادی با حمایت رسانه های بیگانه
دراویش گنابادی با مظلوم نمایی و با حمایت رسانههای بیگانه قصد دارند عامل حمله به مردم و زخمی کردن آنها را مردم کوار و روحانیت معرفی
کنند.
ماجرای درگیری مردم با دراویش گنابادی از آنجایی شروع شد که به گفته یکی از طلاب این شهر اواسط ماه رمضان حجت الاسلام شهبازی به
عنوان مبلغ به یکی از روستاهای کوار رفته و در مورد فرقه ها و مذاهب با مردم به گفتوگو نشسته است.
شهر"کوار" مرکز شهرستان کوار و در جنوب شهر شیراز قرار دارد که فاصله آن با شهر شیراز تنها 45 کیلومتر است.
بعد از سخنان این طلبه، تعدادی از دراویش گنابادی که استدلالهای وی به مذاق آنها خوش نیامده با حجت الاسلام شهبازی در گیر میشوند
و او را مورد ضرب و شتم قرار میدهند.
عدهای از مردم شهرستان "کوار" نیز در پی ضرب و شتم حجت الاسلام شهبازی و توهین و فحاشی به لباس روحانیت ومقدسات اسلامی از
سوی دراویش گنابادی در اقدامی خودجوش و مردمی راهپیمایی می کنند، درمقابل دراویش که با جمعیت زیاد مردم روبه رو شده بودند با مردم
درگیر شده و به سوی آنها با سلاح گرم تیراندازی می کنند که در نتیجه آن حداق 40 نفر از مردم کوار زخمی می شوند.
یک روز پس از حملهی دراویش به مردم "کوار" و تیراندازی به سوی آنها، سایت بیبیسی فارسی با پوشش گسترده اظهارت دراویش گنابادی
به سراغ مصطفی آزمایش ، سخنگوی دراویش رفت.
سخنگوی دراویش در گفت و گوی خود با بی بی سی فارسی علت آغاز درگیریها را حمله بی دلیل مردم کوار به مغازههای دراویش و تفتیش
منازل آنان عنوان کرد.
مصطفی آزمایش که از حمایت رسانه های بیگانه نیز برخوردار است با ادعاهای مختلف اخیرا در گفت و گو با سایت ضد انقلاب جرس نیز با متهم
کردن جمهوری اسلامی ایران اظهار داشته که" مقامات حکومتی احتمال بسیار زیاد می دهند که دراویش در انتخابات بعدی هم به کاندایداهای
حزب آقای کروبی رای بدهند و خیل دراویشان در ایران که جمعیتی نزدیک بیست میلیون هستند بگویند کاندیدای ما کروبی است و باید از زندان
آزاد شوند".
وی در ادامه با مظلوم نمایی و بدون ارائه دفاعیات مستدل گفته بود که اطلاعات حادثه اخیرا را در قالب یک فایل به نماینده سازمان ملل متحد
ارسال خواهند کرد.
دراویش همواره با حمایتی که از جانب رسانه های مختلف می شوند کوچکترین اتفاق رخ داده برای آنها را رسانه ای می کنند و با مظلوم نمایی
قصد امتیازگیری از نظام را دارند.
کلمات کلیدی:
تحلیل کارشناس آمریکایی در روزنامه وال استریت ژورنال :
رهبر ایران تمام برنامه های ما را خنثی می کند
رهبر عالیق در ایران آیت الله سید علی خامنه ای مسائل جانبی بسیاری را که ما پدید می آوریم را به خوبی مدیریت می کندو به سرعت در جهت برنامه هسته ای خود با شتاب پیش می روند در حالیکه ما در این اوهام هستیم که تحریم ها سلاح برنده است و می تواند جلوی آنها را بگیرد. تحریم ها بخش مهمی از سیاست درمورد ایران است . . .
سانتریفیوژهای پیشرفته تر ایران برای تولیدات هسته ای باعث ایجاد نگرانی های بسیاری در غرب شده است . در هفته های اخیر، سازمان انرژی اتمی ایران به بازرسین سازمان ملل اطلاع داده است که به کارگیری آنچه به آنها نسل دوم و سوم سانتریفیوژها اطلاق می شود را در تاسیسات غنی سازی اورانیوم نطنز آغاز کرده است.
روزنامه وال استریت ژورنال در جدیدترین تحلیل خود در خصوص جمهوری اسلامی ایران می نویسد : تهران همچنین اعلام داشته که درنظر دارد از این سانتریفیوژهای پیشرفته در تاسیسات هسته ای تحت کنترل سپاه پاسداران در نزدیکی قم نیز استفاده نماید. اما در عین حال ایران تمایل خود برای ساخت سلاح هسته ای را رد و انکار می نماید. سانتریفیوژهای پیشرفته تر که به IR2MS و IR4S شناخته می شوند، قابلیت غنی سازی اورانیوم تا سه برابر آنچه که در توان سانتریفیوژهای فعلی(IR1S) در ایران است را دارند.
این روزنامه چاپ واشنگتن در ادامه مطلب خود اشاره می کند : دولت اوباما ماه هاست ادعا می کند تحریم ها در ایران کارساز بوده اند. اما اگر دلیل تحریم ها کم کردن یا توقف برنامه هسته ای ایران بوده است بنابراین تحریم ها به شکست فاحشی انجامیده اند. برخلاف ادعاهای آمریکا درمورد تحریم ها، برنامه هسته ای ایران بسرعت در حال پیشرفت است. اگر تهران این سانتریفیوژهای پیشرفته را در فردو نصب کند، این نشانگر پیشرفت پر سرعت ایران است که بنابراین مستلزم عکس العمل بسیار سریع آمریکا و متحدینش است.
یک عضو کنگره آمریکا در این خصوص می گوید : یک گزینه درست برای افزایش فشار به ایران تحریم بانک مرکزی این کشور است. زودتر از آنچه ما آرزو داشتیم رئیس جمهور با این امر روبرو خواهد شد که یا ایران مجهز به سلاح هسته ای را بپذیرد یا خطر آن را با حمله نظامی خنثی کند. این یک مسئله جدی است زیرا بدان معنا است که اگر رهبران ایران تصمیم بگیرند که اورانیوم مناسب سلاح بسازند، آمریکا، اروپا، اسرائیل و دیگران زمان کمتری برای عکس العمل خواهند داشت. از آنجایی که کاخ سفید آگاه است که اینگونه گزارشات تنها بمب ساعتی اسرائیل را تندتر و جری تر می کند بنا براین رئیس جمهور باید هرچه سریع تر برای عوض کردن تحریم ها اقدام کند .
مارک دوبوویتز از موسسه حمایت از دموکراسی ها بطور نزدیکی در طراحی تحریم ها نقش داشته است. اما وی نیز معتقد است تحریم ها به تنهایی موثر نیستند. وی در یادداشتی می نویسد: " رهبر عالیقدر ایران آیت الله سید علی خامنه ای مسائل جانبی بسیاری را که ما پدید می آوریم را به خوبی مدیریت می کندو به سرعت در جهت برنامه هسته ای خود با شتاب پیش می روند در حالیکه ما در این اوهام هستیم که تحریم ها سلاح برنده است و می تواند جلوی آنها را بگیرد. تحریم ها بخش مهمی از سیاست درمورد ایران است که باید تهدید واقعی نظامی را هم شامل شود. اما سیاست ما درمورد ایران چیست، تا چه حد جامع است و چه کسی مسئولیت آن را دارد؟
چنانچه دوبوویتز می گوید: " وقتی مسئله مقابله با ایران پیش می آید، ما دوست داریم بگوئیم از آنچه که در واقع هستیم موفقتر هستیم. اما آیا این پیشرفت ما نمادین است یاواقعی؟ " پاسخ به این سوال در این زمان مشخص است که خیر .
تحلیل رسانه های آمریکایی به خوبی نشان می دهد که آن ها از مقاومت جمهوری اسلامی در برابر تحریم ها و تسلیم نشدن کشورمان در مقابل خواسته های ایالات متحده به شدت عصبانی هستند . آمریکا در سال های اخیر تلاش بسیار زیادی را انجام داد تا با همراهی متحدانش تاثیر تحریم ها را بر علیه ایران افزایش دهد و هر بار با تمدید تحریم ها سعی کند ایران را منزوی کند اما آنچه که ایران به خصوص در زمینه انرژی هسته ای نشان داد این بود که مسئولان ارشد کشورمان هیچگاه حقوق مسلم مردم و هویتشان را با چیز دیگری عوض نخواهند کرد و در این خصوص هرگونه فشاری نیز بر ایران کارساز نخواهد بود .
روزنامه وال استریت ژورنال در تحلیل خود از زبان چهره های مشهور سیاسی آمریکا که به طور خاص مدافع افزایش تحریم ها بر علیه ایران بوده اند اشاره کرده است که رهبر معظم انقلاب اسلامی با ایستادگی خود تمام نقشه های دشمن را نقش بر آب کرده است و با شناسایی به موقع ترفند های آنان کشور را از توطئه های خطرناک کشورهای غربی نجات داده است .
اما با این همه آمریکا از طریق امپراطوری رسانه ای خود همواره در تلاش است تا پیشرفت های شگرف ایران در زمینه هسته ای را مربوط به ساخت سلاح هسته ای نشان دهد که از این طریق بتواند همواره همراهی بین المللی برای افزایش فشار به ایران را به دست بیاورد در حالی که ایران بارها تاکید کرده است که طبق آموزه های شرعی و اخلاقی هیچ نیازی به ساخت اینگونه سلاح ندارد و به سمت آن هم نخواهد رفت .
منبع : بولتن نیوز
کلمات کلیدی:
آن سه روز کوهنوردی وقتی از کوه پائین میآیند، بعد وقت اداری کار ایشان است و آن چهار روز دیگر را توی خانه ورزش میکنند. اصلاً اهل این نیست که وسط کار، کار را نصفه بگذارد. هر کاری ایشان انجام بدهد کاملِ کامل است. اصول آن کار را دقیقِ دقیق بلد است.
به گزارش جهان در آخرین شماره ماهنامه امتداد پروندهای درباره مقام معظم رهبری منتشر شده است.
که در این پرونده خاطراتی از غلام شاهپسندی، یکی از محافظان مقام معظم رهبری به چاپ رسیده است که در بخشی از این خاطرات در زیر آورده می شود.
هنگام که صحبت در مورد حیات و نحوه زندگی دینی است، بنابراین بررسی سبک زندگی مقام معظم رهبری به عنوان الگوی حاضر راهگشاست. در آخرین شماره ماهنامه امتداد پروندهای درباره مقام معظم رهبری منتشر شده است که در این پرونده خاطراتی از غلام شاهپسندی، یکی از محافظان مقام معظم رهبری به چاپ رسیده است که در بخشی از این خاطرات در زیر آورده می شود.
چیزی که مهم است، نسل جوان ماست؛ طوری که مقام معظم رهبری میفرمایند: سه چیز را برای نسل جوان ما خواستهاند. همهتان هم همهجا دیدهاید. در اصل ایشان ورزش، تعلیم و تربیت و تهذیب را بعنوان سه اصلی که خودشان انجام میدهند، برای همه ما خواستهاند که ما هم انشاالله انجام بدهیم.
یک روز آقا بیشتر نماز میخواند، یک روز بیشتر قرآن میخواند ...
اگر یک روز کاری ایشان را تعریف کنم، هر سه مورد را که ایشان برای ما جوانان گفتهاند، در آن میبینیم. ایشان حدود یک تا یکونیم ساعت پیش از نماز صبح بیدارند که تهجد و عبادت شخصی ایشان است. روزهایش هم با هم فرق میکند، شبیه به هم نیست. ایام هفته فرق میکند. یک روز آقا بیشتر نماز میخوانند، یک روز بیشتر قرآن میخوانند، یک روز بیشتر دعا میخوانند، یک روز بیشتر ذکر میگویند ...
بعدش نماز صبح را میخوانند، ایشان نماز صبح را به جماعت میخوانند و کمترین جماعتشان، آن شخصی است که همراه ایشان است و بیشترینشان هم هر کسی که توی آن ساختمان است، میآید. ایشان توی دفتر کارشان نماز میخوانند و همة کسانی که صبح در محل کار هستند ـ اعم از پاسدارها و دفتریهایی که آنجا هستند ـ نمازشان را با آقا میخوانند.
ایشان هفتهای سه روز را کوهنوردی میکنند
بعد از نماز صبح، ایشان هفتهای سه روز را کوهنوردی میکنند و حداقل بین چهلوپنج تا شصت دقیقه به سمت بالا حرکت میکنند. این مسیر را حدود نیم ساعت تا چهلوپنج دقیقه برمیگردند.
بعضی از مواقع کوههایی دورتر هستند و برای اینکه به وضعیت کار ایشان لطمه نزند، آقا آن ساعت که باید تهجد و نماز و عبادت شخصی خودشان باشد را میآیند بیرون و در طول مسیر عبادتشان را انجام میدهند. پای کوه که میرسیم، نماز را آنجا میخوانیم. هنوز تاریک است و کسی بیدار نیست. یک ساعتی که بالا میرویم، هنوز آفتاب نزده است.
عمامه آقا در کوه، عمامه همیشگیشان نیست
وقتی ایشان برمیگردد پایین، آدمهایی که نگاه میکنند تعجب میکنند، اهل کوه تازه کوهنوردها را میگویم، کوهنوردی که میخواهد برود بالای کوه، آفتاب زده تازه حرکت میکند، میبیند مقام معظم رهبری دارد میآید پایین. با خود میگویند: ایشان کی رفته بالا که الآن دارد میآید پایین؟
آقا توی کوه عمامه سرش است، عمامه همیشگیاش نیست؛ عمامهای باریکتر و کوچکتر است.
بعضی مواقع هم بعضی جاها ایشان لباس شخصی میپوشند؛ همیشه با آن لباس نیست. شما عکسهای آقا را در کرمان دیدهاید دیگر. در زلزلة کرمان، رئیس جمهورمان چند بار رفت؟ رهبرمان چند بار؟ رهبر نظام سه بار در زلزلة کرمان به مردم کرمان سر زد. در زلزلهای که در بم آمده بود، برای جنازهها، حتی خود آقا نماز خواند.
آقا اهل این نیستند که وسط کار، کار را نصفه بگذارند
آن سه روز کوهنوردی وقتی از کوه پائین میآیند، بعد وقت اداری کار ایشان است و آن چهار روز دیگر را توی خانه ورزش میکنند. اصلاً اهل این نیست که وسط کار، کار را نصفه بگذارد. هر کاری ایشان انجام بدهد کاملِ کامل است. اصول آن کار را دقیقِ دقیق بلد است.
پس از ورزششان توی دفتر کار تشریف میآورند. از اول صبح، بعضی مواقع ساعت هفت میرسیم سر کار، بعضی موقعها هفتونیم میرسیم، بستگی دارد به آن کوه و آن مسیر.
از نظر امنیتی ما نمیتوانیم از یک کوه استفاده کنیم؛ دشمن هم اینقدر میفهمد که به ما ضربه بزند. هرجا که کوه و بلندیای هست و توی تهران است، آقا استفاده میکند؛ از بیبی شهربانو شهرری گرفته تا تمامی نقاط کوههای سمت شمال تهران؛ توی ولنجک، کوه دربند و هر کوهی، اختصاصی نیست که ما یک کوه خاصی را برویم؛ بله دو سه جای اختصاصی هم داریم، آنجاها هم میرویم.
اذان که بگویند، وسط سخنرانی هم که باشند، قطع میکنند و میگویند اول نماز را بخوانیم
حفاظت از ایشان در عین حالی که خیلی سخت است، بچهها این کار را انجام میدهند برای رضایت ایشان و رضایت مردم از ما. از ساعت هفت، هفتونیم، ایشان در محل کار حاضر میشوند. اگر ملاقات خاصی نداشته باشند میروند منزل و صبحانه را در منزل با خانواده میخورند و بعد از صبحانه میآیند دفتر، کارشان انجام میشود.
اگر ملاقات داشته باشند، ملاقات با صبحانه شروع میشود. وقتی هفت صبح با آقا ملاقات هست، صبحانهشان را هم با آقا میخورند. بعد از خوردن صبحانه و کار اداری، تا نماز ظهر، آقا توی دفتر است. اذان که گفته بشود، هر کاری که وجود داشته باشد، وسط سخنرانی هم که باشد، آقا قطع میکنند، میگویند نماز را بخوانیم بعد بیاییم؛ نماز اول وقت.
بعد از نماز، ادامة کار. اگر جلسات ادامه داشته باشد، نهار را آقا با آن افراد جلسه، توی دفتر میل میکنند. اگر توی دفتر، ملاقاتی نبود، بین ساعت نماز تا یکی دو ساعت بعد از نماز، چون فاصله بین منزل آقا و دفتر به اندازة ده، بیست قدم است، در منزل غذایشان را میخورند، استراحتشان را میکنند، مجدد اولین برنامهای که دارند ساعت سه بعد از ظهر، چهار بعدازظهر است. ایشان میآیند در داخل دفتر هستند و مواقعی که بعدازظهر جلسه خاصی نباشد، ایشان توی کتابخانه شخصیشان به مطالعه میپردازند.
هر زمانی که آقا را ببینید، یا ذکر میگویند یا قرآن میخوانند
هر زمانی که شما ایشان را ببینید، یا ذکر میگوید یا قرآن میخواند. غیرممکن است لحظهای ایشان غافل باشد. من ندیدم. بهطور نمونه میگویم. توی تلویزیون نگاه کنید، هر عزیزی مداحی میکند، دقت کنید آقا دستشان کنار لبشان است؛ بهخاطر اینکه اگر لبشان تکان خورد پیدا نباشد.
آقا در جوانی هر سه روز یک دور قرآن میخواندند
این نیست که توی هیئت رفتیم، ذکر بیخیال. دربارة قرآن خواندن، ایشان به ما توصیه میکردند و میگفتند: «بچهها قرآن را زیاد بخوانید؛ قرآن نور است، قرآن را خیلی مطالعه کنید. من در جوانی هر سه روز یک دور قرآن میخواندم. یعنی روزی ده جزء. الآن دیگر اصلاً حوصلهاش نیست، پیر شدهام، از نظر سنوسال، وضعیت، شغل، گرفتاریهای کاری، این همه مسائل واقعاً نمیتوانم قرآن بخوانم. خیلی از قرآن دور شدم. نُه روز، ده روز طول میکشد من یک دور قرآن را بخوانم.»
الآن که دور شده، روزی سه جزء قرآن میخوانند. ما اگر توی ماه مبارک رمضان خدا عنایت کند یک بار قرآن بخوانیم، فکر میکنیم اعجاز کردهایم؛ کلی خدا را مؤاخذه میکنیم که ما آخر یک دور قرآن را خواندیم هیچ چیز نشده، هیچ اتفاقی نیافتاد. قرآن خواندن را ما نیاز داریم، خدا لازم ندارد. ما نیاز داریم.
همه افراد خانواده آقا حافظ کل قرآن هستند
منزل حضرت آقا یک خانواده پرجمعیتی است، خودشان، خانمشان و شش تا فرزند با ایشان زندگی کردهاند که همه الآن ازدواج کردهاند و رفتهاند؛ هر هشت نفر این خانواده حافظ کل قرآن هستند. مأنوس قرآن بودن یعنی این. کل افراد خانواده قاری و حافظ قرآناند. شماها شاید چندین بار صدای قرآن آقا را شنیده باشید، ولی تشخیص ندادهاید. چون بعضی موقعها رادیو پخش میکند. هر موقع هم پخش میکند چون خودش هم نمیداند اشتباهاً میگوید مصطفی اسماعیل.
لحن آقا، مصطفی اسماعیل است. آقا در جوانی قرائت دارد. صوتش را رادیو پخش میکند به اسم مصطفی اسماعیل.
تهذیب و تحصیل هم دو بالی است که یکی بهتنهایی خطرناک است
اگر میخواهیم به دستور آقا عمل کنیم و به ولیمان نزدیک شویم، دستورات همین است که عرض کردم. تحصیل، تهذیب، ورزش بعدش هم قرآن. تهذیب و تحصیل هم دو بالی است که انسان را به همه جا میرساند. یک دانهاش باشد، خطرناک است.
فقط تهذیب میشود شیخ علی تهرانی. فقط تحصیل میشویم سعید حجاریان، اکبر گنجی، آقای مهاجرانی. حالا اینها کجا هستند؟ مهاجرانی در کشور ما شانزده سال بالای قدرت بوده، امروز پناهنده انگلستان است، اکبر گنجی مسئول اطلاعات داخلی سپاه تهران بود، امروز پناهنده آمریکاست؛ اگر یکیاش را هم گرفتیم باز هم خلاف کردهایم، خطا کردهایم. دو تا با هم، تحصیل و تهذیب با هم است.
اگر میخواهیم مقام رهبری را بشناسیم تدبیر کنیم در شناخت ایشان همه چیز بهمان داده میشود. تدبیر کنیم در شناخت امام (ره) همه چیز بهمان میدهند.
کلمات کلیدی: