سفارش تبلیغ
صبا ویژن
روزى را با دادن صدقه فرود آرید . [نهج البلاغه]
ولی امر مسلمین جهان امام مطلق سید علی س
پیوندها
لحظه های آبی
upturn یعنی تغییر مطلوب
در سایه سار ولایت
گل رازقی

منتظر ظهور
فرصت ها
فانوس عشق
بوستــــــان ادب و عرفــان قـــــــرآن
بندیر
مــــــــــــــبـــــــلِّــــــــــــغ اســــــــلـــام
سلام
شقایقهای کالپوش
گل باغ آشنایی
...عاشقم بر همه عالم که همه عالم از اوست
کلبه بصیرت
*تنهایی من*
بلوچستان
هم نفس
آسمون آبی چهاربرج
دنیای آسان
اشک شور
نگارستان خیال
هواداران همای پرواز
نغمه ی عاشقی
بهارانه
جریان شناسی سیاسی - محمد علی لیالی
سرچشمـــه فضیـلـــت ها ؛ امـــام مهــدی علیــه السلام
اکبر پایندان
سایت مشاوره بهترین تمبرهای جهان دکترسخنی
حبیبی حسین
سرچشمـه فصـاحت و بلاغت
کلّنا عبّاسُکِ یا زَینب
امامزاده میر عبداله بزناباد
بـــــــــاغ آرزوهــــــــــا = Garden of Dreams
صراط مستقیم
برترین لحظه ها
سلام دوستان عزیزم به وبلاگ جبهه بیداری اسلامی خوش آمدید
هیئت بیت العباس (ع) روستای المشیر
مقبلی جیرفتی
طراوت باران
تنهایی......!!!!!!
کربلا
عشق مشعلدار
سارا احمدی
.: شهر عشق :.
پیامنمای جامع
دلـتنگــ همیـشـگـــــــــی
سایت روستای چشام (Chesham.ir)
شهادت به روز
بنده ی ناچیز خدا
سلام آقاجان
محمدمبین احسانی نیا
*bad boy*
سرزمین رویا
گوناگون
فرمانده آسمانی من
پرستاری 91
مرام و معرفت
جاده خاکی عشق
من.تو.خدا
سربازی در مسیر
دل شکســــته
♥ღ تنــــهایــــی من ღ♥
دل نوشته
منتظر نباش تا پرنده ای بیاید و پروازت دهد در پرنده شدن خویش بکوش
من و اریکان
تبیان
عشق
قــلــب هــای آبــی انــاری
ترخون
زیبا ترین وبلاگ
علمدار بصیر
مشکات نور الله
در آغوش خدا
انجام پروژه های دانشجویی برای دانشجویان کنترل
پسران علوی - دختران فاطمی
sajadb.tk
تعمیرات تخصصی پرینترهای لیزری رنگی ومشکی وفکس وشارژکارتریج درمحل
عمارمیاندواب
مهاجر
جیغ بنفش در ساعت 25
مردود
profosor
دهکده کوچک ما
گروه اینترنتی جرقه داتکو
من،منم.من مثل هیچکس نیستم
دختر و پسرای ایرونی
متین
وب سایت شخصی یاسین گمرکی
*(: دنـیــــای مـــــــن :) *
آتیه سازان اهواز
دهکده علم و فناوری
شادِ شاد
کشکول
چی کار؟
عشق پاک
دوستانه
باران نامه
« « عاشقی » »
شخصی
نمی دونم بخدا موندم
کشاورزی نوین
تینا!!!!
باکری میاندوآب
•.ღ♥ فرشتــ ـــ ـه تنهــ ــ ــایی ♥ღ.•
محبین
یک عاشقانه ی ساده برای من......
::₪ °اینجا همه چی در همه° ₪ ::
خنده بازار 2
دخت خورشید
به رنگ آبی
عـــــــــــاشــــــــقانــــــــــــه هــا
دلو بزن به دریا
عشـ۩ـق یـ۩ـعنی یـ۩ـه پــ۩ـلاک......
بهار عشق
دل شکسته
*(حرفهای نگفته)*
حرفهایی ازجنس بهشت
تجربه های مربی کوچک
آخرین اخبار شرکت های مربوط به موبایل
شادی ، تفریح ، پیامک
تینا
♥ღردپای عشق♥ღ
Chamran University Accounting Association
مقاله های تربیتی
عزیز دل
به نام خالق عشق
فــردا
سکوت عاری از صداست.
آرامش جاویدان در پرتو آموزه های اسلام
vagte raftan
*...بانو...*
مسعود رضانژاد فهادان
از یک انسان
جک
کمپین حمایت از باقری لنکرانی
فــــــــــــــــــــ ر یـــــــــــ ا د
صداقت
جوجو
بازی
چیزهای جالب
جالب انگیزناک
آسمان آبی
نوجوونی از خودتون
اتاق دلتنگی
سه ثانیه سکوت
هزاره
جوک و خنده
دهاتی
دکتر علی حاجی ستوده
sindrela
آشنای غریب
آخرین منجی
شخصی
عشق بی انتها
من هیچم
حدائق ذات بهجة
پسران جوان
والفجر8
کافه ترانزیــــــــت
____نازیانه_____
معماری نوین
شهدای کوهسرخ(مکی)
کد تقلب کرک و ترینر بازی ها
حکمت
عاشقانه
کلاه بافتنی
bakhtiyari20
بروزترین ها

تبریک زودهنگام توافق، تایید حرف‌های آمریکا بود / تبلیغات دروغین برای توافق به ضرر دولت است

پروفسور محمدحسن شجاعی فرد:

تبریک زودهنگام توافق، تایید حرف‌های آمریکا بود / تبلیغات دروغین برای توافق به ضرر دولت است

 

 

برخی که خود را طرفدار دولت میدانند، با بزرگنمایی این بیانیه به دولت ضربه میزنند و فردا بزرگترین خطری که وجود دارد این است که اگر این توافق به نتیجه نرسد، دولت به شدت تضعیف میشود و در پی آن نظام تضعیف میشود.

گروه سیاسی فرهنگ نیوز: رهبر معظم انقلاب اسلامی در دیدار اخیر خود با مداحان اهل بیت(ع)، نکات مهم و کلیدی در رابطه با مذاکرات هسته ای بیان فرمودند که در سطح بین المللی و همچنین در داخل کشور، با واکنش ها و تحلیل های مختلفی مواجه شد. در همین رابطه، خبرنگار فرهنگ نیوز در گفتگو با دکتر محمدحسن شجاعی فرد، استاد دانشگاه علم و صنعت و از حاضران در دیدار رهبری، به بررسی برخی از ابعاد این بیانات مهم رهبر انقلاب پرداخته است.

در این دیدار رهبر انقلاب در مورد بحث هسته‎ای نکات مهمی را مطرح کردند که از بحث موضع گیری رهبری در مورد هسته‎ای شروع شد:

«میپرسند چرا رهبری درباره هسته ای موضع نگرفته؟ جایی برای موضع گیری وجود نداشته، مسئولین می‌گویند هنوز کاری انجام نشده و چیز الزام آوری نیست، نه موافقم نه مخالف».

در قسمت بعد آمریکا را طرف بدعهدی می‎دانند و می‌فرمایند اینکه به من و دیگران تبریک می‌گویند بی معنیست.  آنچه تاکنون انجام شده نه اصل توافق است و محتوای آن را تضمین می‌کند و نه حتی اینکه مذاکرات تا به آخر برسد.

در ادامه فرمودند که من هیچگاه به مذاکره با آمریکا خوشبین نبودم. با اینکه خوشبین نبودم با این مذاکرات موردی موافقت کردم و از مذاکره کنندگان حمایت کردم و می‌کنم. با توافقی که منافع و عزت ملت را حفظ کند موافقم، اما توافق نکردن شرف دارد به توافقی که منافع و عزت ملت از بین برود.

در جزئیات مذاکره دخالتی نکرده و نمی کنم، خطوط اصلی و خطوط قرمزها را به مسئولین و بیشتر به رئیس جمهور همواره گفته ام. اینکه گفته شود جزئیات زیر نظر رهبری است حرف دقیقی نیست. هیچ تردیدی به مذاکره کنندگانمان ندارم لکن به شدت دغدغه دارم و این دغدغه به خاطر فریبکار بودن طرف مقابل است. بعد از اینکه مذاکره تمام شد بیانیه کاخ سفید منتشر شد که در اغلب موارد خلاف واقع است. در همان زمان مذاکره اینها نشسته اند و بیانیه آماده کرده اند. طرف مقابل اینطور است.

بعضی ها در این چند روز موافقت و بعضی مخالفت کرده اند در سانه ها، عجله و مبالغه نباید کرد. به مسئولین هم گفتم مردم و نخبگان را از جزئیات مطلع کنند ما چیز مخفی نداریم این مصداق همدلی با مردم است. مسئولین یک جمع شاخصی از مخالفین را دعوت کنند و حرفهای آنها را بشنوند چه بسا در حرفهای آنها نکته ای باشد که به مذاکره کنندگان کمک کند اگر هم نکته ای نبود خوب آنها را قانع کنند ممکن است بگویند فقط سه ماه وقت داریم خوب حالا سه ماه بشود چهار ماه آسمان به زمین نمی آید . مسئولین بدانند دستاوردهای ما چیز با ارزشی است و برای کشور یک ضرورت است و باید در این صنعت پیشرفت بشود.

تحریم ها اگر چنانچه به یک توافق رسیدند در همان روز توافق باید برداشته شود می بینید که یکی از طرف مقابل می گوید 6ماه بعد یکی می گوید یک سال بعد یکی می گوید یک و نیم سال بعد . اگر لغو تحریمها قرار است منوط به یک فرآیند بشود پس برای چه مذاکره کردیم اصلا؟!

* فرهنگ نیوز: به نظر شما اینکه رهبر انقلاب فرمودند "من موضع خاصی ندارم و آن تبریک ها را بی مورد دانستند و اعلام کردند که یک عده عجله کردند و الآن من نه موافقم و نه مخالف." چه پیامی برای برخی از مسئولین دارد؟ پیش از این بیانات برخی خیلی حمایت کردند و در رسانه ها جریانی راه انداختند و مردم را ترغیب میکردند که به خیابانها بیایند و بعضی تحلیلگران نظرشان این بود که اینها میخواهند جریان و فشار سیاسی درست شود که اگر توافقی با هر شرایطی انجام شد، کسی نتواند ایرادی بگیرد و به خاطر اینکه نمایش داده شده مردم موافقند و خوشحالند همه رضایت دهند. نظرتان در مورد این جریان و موضع گیری را بفرمایید؟

بخش اول این است که آنچه به عنوان یک تفاهم نامه مطبوعاتی از سوی دو طرف مطرح شده و بعد هرکدام هم حرف خودشان را می زنند و طرف مقابل مدتها روی این کار میکرده که یکی دوساعت بعد از مذاکرات آمده یک فکت شیتی داده و حرفهایی زده که اصلا با حرفهای طرف ما کاملا مغایر است. طبیعی است که ما همانطور که آقا فرمودند مذاکره کنندها را بچه های انقلاب می دانیم و مطئنیم که اینها خیانت به مملکت نمی کنند اما یک عده ای به نظر می آید که دنبال این هستند که از جریان هسته ای استفاده کنند و جامعه را دو قطبی کنند که امام جمعه تهران هم این تذکر را دادند. به این معنی که اگر این توافق نامه امضا شد بگویند ما کردیم. این شامل دولتمردان مثل رئیس جمهور و بقیه نمی شود، بلکه آنهایی که در پشت صحنه به دنبال تفرقه انداختن بین امت واحده ایران هستند؛  بقیه که آتش بیار معرکه اند می گویند اگر شد که میگوییم ما بودیم و کما اینکه بارها دیدیم همین که خبری بشود هم می گویند آقای روحانی هم از ما نیست فلانی هم از ما نیست و اصلا اصلاح طلب نیست و حرفهایی می زنند که موضع خودشان را حفظ کنند و اگر لازم شد به هر طرف که میخواهند بروند. نکته اینجاست که می گویند اگر این شد که می گوئیم ما بودیم و کاری که مدتها نشد ما کردیم و اگر نشد بیایم جامعه را دو قطبی کنیم بگوییم اینها (اصولگرایان) مقصرند و اینها مخالف بودند. درحالیکه ما می دانیم الان آقای ظریف به اتحادیه اروپا اعتراض کرد و آنها حتی به آمریکا اعتراض کردند و این نشان میدهد که اگر این طرف کسی میگوید هنوز اتفاقی نیفتاده به خاطر این است که طرف آمریکایی دارد حرفهای دیگری میزند و بعد یکسری خوشحالی دیگری میکنند و اینکه آقا میفرمایند تبریکات متوقف شود به خاطر این است که یک موقعی شما تبریک میگویید که حرف های وزیر خارجه آمریکا و  اوباما و سخنگوی کاخ سفید را هم شنیدی و وقتی تبریک میگویی یعنی آنها را هم تایید می کنی ولی اینگونه نیست و اینها چیزهایی نیست که در تفاهم نامه آمده و چون تفاهم نامه به لحاظ حقوقی ظرفیتی برای اجرا ندارد و تضمینی ندارد و چیزی هنوز امضا نشده پس تبریک گفتن خیلی عواقب دارد.

یکی از عواقبش این است که یعنی ما حرف های آمریکا را هم قبول داریم. ما حرف وزیر خارجه مان را قبول می کنیم و می گوییم متن ترجمه ای که آقای ظریف خواند با متن انگلیسی اتحادیه اروپا برابر است و حتی اگر تفاوت ترجمه ای هم نباشد، اما باز هم اینها با اظهارت آمریکا مغایرت دارد و چون این بیانیه پایه اجرایی ندارد و ممکن است اینها دوباره در جزئیات به توافق نرسند به عنوان مثال همان بحث لغو تحریم ها که آقا هم به آن پرداختند، نماینده ما از همان روز اول گفت لغو همه تحریها یکجا، اما غربی ها حتی بعد صحبت های آقا گفتند لغو تحریم ها مرحله ای خواهد بود . خوب مشخص است که این نه جای تبریکی دارد و نه جای شادمانی.

حالا یک قدم رفتیم جلو و رسیدیم به اینکه اینها بنشینند و یک چیزی بنویسند و آماده شدند برای نوشتن یک متن توافق این همه بالا و پایین ندارد و خود آقای ظریف و صالحی که مذاکره کنندگان اصلی بودند، به اندازه اطرافیانی که تبریک می گفتند هیجان زده نبودند. این هنوز تفاهم نامه است و با توافق نامه فرق می کند. بعد خود آقای ظریف می گفتند ما یک راه سنگینی در پیش داریم.

اصلا مجری برنامه گفتگوی ویژه خبری شبکه دو تلویزیون از آقای عراقچی سوال کرد که در متن انگلیسی که خانم نماینده اتحادیه اروپا خوانده، گفته در صورت لزوم سازمان ملل یک بیانیه در لغو شش تحریم قبلی میدهد درحالیکه در متن فارسی درصورت لزوم ندارد، آقای عراقچی گفت من ندیدم باید بروم ببینم خوب وقتی آقای عراقچی با همه تسلطی که به موضوع دارد احتمال میدهد که همچین اتفاقی هم افتاده باشد پس این دیگر جای اینقدر خوشحالی ندارد. خوشحالی حداکثر باید در این حد باشد که آقایانی که ده روز بعد از این چند ماه نشستند، به یک جمع بندی رسیدند؛ ولی تازه باید بترسیم نه اینکه خوشحال باشیم. بترسیم که آیا این حرف هایی که زدیم به توافق نهایی میرسد؟ همه مسئولین هم گفتند که ما میخواستیم ثابت کنیم که ایران آمد پای مذاکره و آنها بودند که قبول نکردند اگر فردا رسیدیم به جایی که آنها مخالفت کرده بودند فکت شیت و قرارداد ما باید طوری باشد که بعدا همه دنیا بفهمد ما حرفمان را عوض نکردیم و آنها عوض کردند. درحالیکه این شادی کردنها یعنی اینکه ما حرف آمریکا را هم شنیدیم و باز هم داریم شادی می کنیم و این درست نیست.

* فرهنگ نیوز: برخی رسانه های اصلاح طلب از این بیانیه به عنوان یک پیروزی بزرگ یاد کردند و برخی رسانه های غربی هم همین موضع را گرفتند. مسئولان غربی هم برای استفاده تبلیغاتی خودشان این بیانیه را یک توافق بزرگ دانستند و سعی کردند در اذهان عمومی اینگونه القا کنند که ظاهرا یک توافق خیلی خوب صورت گرفته است. اگر مذاکرات در نهایت به یک توافق خوب منجر نشود،  این موضع گیری چه خطراتی میتواند داشته باشد؟ اگر ملاحظه کرده باشید بعد از این بیانیه در روز تعطیل دلار یک نوسان مختصری داشت درحالی که این نوسان، واکنش واقعی بازار نیست و بورس هم نوسانی داشته که کارشناسان می گویند این هم  نوسان سیاسی است و خیلی به عنوان یک فرآیند قطعی نمیشود روی آن حساب کرد. اینکه ما  به مردم امید بدهیم درحالی که احتمال به نتیجه نرسیدن توافق وجود دارد به نظر شما چه عواقبی می تواند داشته باشد؟

می دانیم که مسئله اصلی دولت روی بحث توافق نامه است و اگر در مسائل دیگر هم فعالیت هایی دارد و اگرچه که میگویند برنامه ریزی ما با بودن بحث تحریم هاست، اما بخش مهمی از انرژی دولت روی بحث توافق نامه  مصرف میشود. برخی که خود را طرفدار دولت میدانند، با بزرگنمایی این بیانیه به دولت ضربه میزنند و فردا بزرگترین خطری که وجود دارد این است که اگر این توافق به نتیجه نرسد، دولت به شدت تضعیف میشود و در پی آن نظام تضعیف میشود. البته تضعیف نظام در زمینه خارجی خواهد بود و دولت در داخل تضعیف میشود. این پروپاگانداهای غیر ضروری باعث میشود در آینده به دولت ضربه بخورد. اگر اینها سکوت میکردند و اینگونه تبلیغ نمی کردند، اگر به توافقی نمی رسیدیم هیچ اتفاقی نمی افتاد و دولت هم تلاشش را کرده بود، به قول امام(ره) که فرمودند ما دنبال نتیجه نیستیم ما به وظیفه کار داریم.

** بزرگترین خطر پس از توافق، دو قطبی کردن جامعه است **

نکته دوم خطر دوقطبی شدن جامعه است یعنی یک عده می آیند و میگویند این ها نگذاشتند این توافق به نتیجه برسد در حالیکه وقتی پادشاه عربستان به اوباما تبریک میگوید، یعنی دارد حرف آمریکا را تایید می کند و نه حرف آقای ظریف را. و وقتی شما دارید شادی میکنید یعنی دارید براساس صحبت هایی که در دنیا مطرح است از جمله آمریکا که طرف اصلی است، دارید رفتار می کنید. پس این دو خطر وجود دارد که اگر خدای نکرده به توافقی که میخواهیم نرسیم در دنیا نظاممان تضعیف میشود در داخل دولتمان تضعیف میشود.

بهتر است که الان جبران شود یعنی همانهایی که فکر میکردند دارند به دولت کمک می کنند بیایند به دولت کمک کنند و روی همین فرمایشات رهبری مانور بدهند و بگویند این بحث فعلا تفاهم است و هیچ معلوم نیست ما به نتیجه برسیم کما اینکه تمام مذاکره کنندگان ما دارند این را می گویند. چرا آقای صالحی 12-13 ساعت با رئیس انرژی آمریکا صحبت می کند؟ برای اینکه به توافق برسد و هنوز هیچ چیز به عنوان توافق نامه روی کاغذ نیامده. به نظر من باید سریع جبران شود و از این حالت که یک پیروزی بزرگ را به مردم منتقل کنند دربیاید. ان شاالله پیروزی بزرگ اگر به قول آقا تجربه قدیم دوباره تکرار نشود موقعی است که ما موافقت نامه براساس آنچه که الان داریم بدست آوریم و تازه باید دید حتی اگر براساس آنچه که امروز بر روی آن تفاهم شده هم به توافق برسیم آیا به پیروزی بزرگی دست یافتیم یا نه ؟ با توجه به بندهای تفاهم نامه و ممنوعیت های 10 ساله و 15 ساله! 

* فرهنگ نیوز: در بحث همدلی دولت با ملت، رهبری به نکته مهمی اشاره کردند. چیزی که جریانی که خود را طرفدار دولت معرفی میکند کاملا برعکس آن را معنی میکردند و سعی داشتند منتقدان توافق ژنو و مذاکرات را با تفسیر به رای همدلی مردم و مسئولین سرکوب کنند. ولی رهبر انقلاب کاملا برعکس آن را مطرح کردند که ما محرمانه نداریم و شما باید همه جزئیات را بگویید و از منتقدان بخواهید که نظرشان را بگویند. به نظر شما در این مورد وظیفه دولت چیست؟ و چه پیامی برای مسئولین دولتی و لشکری در بردارد؟

ما یک عده بسیار زیادی را در رده مسئولین مملکت داریم و حتی مسئولینی که گوش به فرمان مقام معظم رهبری هم هستند، بعضی وقت ها دچار همین خطا شدند و همین بحث تبریکات را مگر خیلی از آقایانی که مقلد و پیرو آقا هستند نگفتند؟ یعنی فکر کردند این در قالب همدلی و همزبانی است؛ در حالیکه اینطور نبود و آقا خودشان باید فرمایش خودشان را تفسیر کنند و کسی نباید فرمایش آقا را تفسیر کند. آنها حق نداشتند بگویند همدلی یعنی سکوت مردم و منتقدین.

همانطور که آقا فرمودند همدلی از همزبانی بهتر است. به نظر من وظیفه دولت الآن همان چیزی است که آقا فرمودند. بیایند جمع های بزرگ و کوچک تشکیل بدهند و سه ماه هم وقت دارند و به قول آقا سه ماه بشود چهار ماه اما در عوض مردم آمادگی قلبی همراهی با دولت را داشته باشند و بنشینند حرف های منتقدین را گوش بدهند. همین روزها چند برنامه در تلویزیون بود همه آمدند گفتند ما همان متنی که آقای ظریف خوانده را قبول داریم و به متن آقای کری کار نداریم.

البته همینجا یک مطلب بگویم ما بزرگترین آیه ای که در قرآن داریم آیه 282 سوره بقره است که در مورد نوشتن موافقت نامه ها و تعهدنامه و مبایعه نامه هاست. یک بخش عجیبی دارد که قرآن میفرماید وَلْیُمْلِلِ الَّذِی عَلَیْهِ الْحَقُّ...آن کسی که میخواهد حقش را بگیرد باید او دیکته کند که چه میخواهد درحالیکه اینجا آمریکا دارد دیکته میکند که من چه میخواهم بدهم. ما به دستور قرآنی عمل کنیم و بیاییم حقی که میخواهیم بگیریم را آماده کنیم که سه ماه دیگر برویم دیکته کنیم که آن چیزهایی که ما تفاهم کردیم اینهاست. در بحث عمومی حتی جمع های کوچک متشکل از متخصصینی که در این زمینه کار کردند، واژه های حقوقی را بررسی کنند چون خیلی در دنیا معانی متفاوتی دارد و یک کلمه در انگلیسی ممکن است 15 تا معنی داشته باشد و باید اینجور جاها معنی را باز کرد و مشخص کرد که منظور این است وگرنه فرق بین تعلیق و لغو کاملا مشخص است؛ اینها آمدند همین را عوضش کردند چه رسد به کلمات با معانی حقوقی متفاوت.

* فرهنگ نیوز: مطلبی اخیرا مطرح شد و آقا در بیاناتشان فرمودند که ما فقط در این یک مورد اجازه مذاکرات را دادیم. اما چند وقتی بود که توسط جریان اصلاحات این بحث می شد که اگر ما به توافقی هم نرسیم بزرگترین دستاوردش برقراری ارتباطمان با آمریکا و تعامل با دنیا است. درصورتیکه آقا بارها فرمودند این طرف مذاکره کننده را جامعه جهانی نمیدانیم و اینها قسمتی از جامعه جهانی اند. آقای روحانی هم در سخنانشان تلویحا به همچین مطلبی اشاره کردند و می گویند این یک بخش از تعامل ما با دنیاست. آیا ما واقعا تعامل مان با دنیا قطع بوده و این دیدگاهی که این مطلب را مطرح می کند چه هدفی دارد؟

دوتا فرق هست بین آقای روحانی و سایر جریانها. آقای روحانی تبلیغات جهانی را میگویند دنیا ولی اینها بحث تبلیغات را ندارند و همین چهارتا کشور را دنیا می گویند. خود آقای روحانی در روز بیستم بعد از فرمایش آقا گفتند ما تا تحریم ها لغو نشود توافق نمی کنیم. ما الان با چین و روسیه به عنوان دو ابر قدرت بزرگ دنیا رابطه داریم و از آنها جنس میخریم و میفروشیم و با ترکیه چندین میلیارد دلار معامله داریم که از نظر موضع گیری های منطقه ای با ما مخالف است به طوریکه حتی می گفتند به ایران نیاید و وقتی رفت خدمت آقا گفت اصلا داعش مسلمان نیست. این ارتباط نشان میدهد که اینطوری که این آقایان میگویند نیست و دنیا این چهارتا کشور نیست. دنیا حتما از داعش حمایت نمی کند، درحالیکه آنها حمایت میکنند و اسلحه و پول و امکانات میدهند. پس ما  با دنیا تعامل داشته و داریم و خواهیم داشت و با عدم رابطه این چهار کشور هم این چیزها قطع نمیشود، اما یک نکته است و آمریکا به عنوان صاحب قدرتی که در دنیا بوده یک تعداد شنونده دارد که از او  میترسند و عمده شان هم همین چند کشور طرف مذاکره هستند اما بیش از 150 کشور غیر متعهد از آمریکا نمیترسند.

یک نکته دیگر در مورد این حرف، که به نظر من حرف باطلی است، یک مقاله قبل از مذاکرات ژنو منتشر شد که در  آن مقاله یکی از آمریکایی های اقتصاددان تحلیل بسیار خوبی کرده و گفته بود هیچ تحریمی بیش از سه سال اعتبار ندارد. یعنی بعد از سه سال کشوری که تحریم شده سعی می کند خودش را از زیر فشارهای وارده رها کند. یعنی این که الان آقای اوباما می گفت تحریم و حتی گزینه نظامی، نمیتوانست موثر باشد چون سه چهار سال از تحریم گذشته و کم کم بی اثر میشود. پس نه تنها تحریم رابطه ما را با جامعه بن الملل قطع نمیکند، بلکه همین آمریکا و سه کشور اروپایی از طریق واسطه ها دنبال این هستند که بیایند با ما رابطه برقرار کننند. پس این فرمایش آقا کاملا فرمایش درستی است.

 نکته بعدی این است که من  متاسفم عرض کنم که که اینها در حقیقت حرف های روزنامه های طرفدار جریانات صهیونیستی را ترجمه می کنند وگرنه در خود آمریکا مقالات زیادی علیه تحریم و علیه رفتار غیر منطقی آمریکا نوشته میشود. اقتصاددان‌های آمریکا گفتند خیلی از بخشهای اقتصادیمان به خاطر همین تحریمها از کار افتاده اروپا و آلمان همین را می گویند. بنابراین این حرف ها به نظر من حرفه ای بی اثری است و باید البته خصوصا دولتمردان ما که حرفشان در دنیا مطرح می شود مراقب باشند با بُعدهای تبلیغاتی هم بعضی صحبت ها را نکنند که اثرات سوء برای شنوندگان بیرونی داشته باشد.

* فرهنگ نیوز: نکته ای در مورد خطر بعد از توافق مطرح است که اگر یک توافق خوبی صورت بگیرد و تحریم ها برداشته شود چه خطراتی متوجه ایران میشود؟ چند نظر مختلف وجود دارد یکی اینکه می گویند که غرب اصلا چه نیاز اقتصادی و سیاسی به برداشتن تحریمها دارد؟ ضمن اینکه نظری هست که یکی از روشهایی که الان طرف غربی میخواهد برای فروپاشی نظام انجام بدهد  این است که چیزی به اسم تحریم برای ملت ایران وجود نداشته باشد و در عوض بحث مقاومت مردم را مورد فرسایش قرار دهد و با ورود مبالغ زیادی به ایران، این حجم بالای نقدینگی اگر درست مدیریت نشود هم از نظر اقتصادی یک لطمه ای بزند و هم این تفکر آمریکا ستیزی و استکبار ستیزی دیگر وجود نداشته باشد و بروند به این سمت که مردم را با اهداف غرب همراه کنند. نظر شما در این خصوص چیست؟

اگر توافق شد و تحریمها همان روز اول لغو شد و بخواهند پولهای ما را آزاد کنند و این پولها به مملکت برگردد، بالاخره این مملکت یک رهبری دارد که این رهبر یک مجتهد جامع الشرایط است که کنترل می کند. فتنه ای مثل فتنه 88 را با آن هجمه بزرگ داخلی و خارجی، آقا با آن عظمت مدیریت کردند. این بحث که اگر پولهای وارد شود این اتفاق میافتد، همین بحث اقتصاد مقاومتی که آقا مطرح کردند به نظر من با محوریت اقتصاد مقاومتی اگر این پول برود در تولید، عکس آن جواب میدهد و ما اصلا بی نیاز میشویم و مثلا اگر این تحریمها صنایع خانگی ما را اینقدر رشد داده که ما صادر می کنیم، خوب طبیعی است اگر سایر بخشهای تولیدی ما هم پیشرفت کنند ما در بخش تولید و کشاورزی و ... نیازهایمان برطرف میشود.

 اینکه گفتند استکبار ستیزی ممکن است تضعیف شود، در ایران به دلیل بصیرت مردم- که برخی دوستان با اینکه تخصصشان مردم شناسی است زیاد در عمق مردم نرفتند- به نظرم این اتفاق نمی افتند. زیرا در زمان شاه که علی ظاهر شهرهای بزرگ ما در رفاه بیشتری نسبت به شهرهای کوچک بودند این شهرها در انقلاب نقش پررنگتری داشتند و نقش اصلی را تهران داشت و تازه در تهران بازاری ها که یکی از  در رفاه ترینها بودند سرخط همین ها بودند. معتقدم این اتفاق در ایران نمی افتد و بصیرت مردم ایران زیاد است و تحت تاثیر پول و دلار و رفاه قرار نمیگیرند به اضافه اینکه آنچه برای مردم ایران ملاک است خون شهدایی است که برای چه داده شده؟ و برای چه جنگیدند؟ ما اگر هم میخواهیم تحریمها لغو شود آقا فرمودند اصلا بحث این نباشد که حمایت ما از برادرانمان در فلسطین و جاهای دیگر بخواهد خدشه دار بشود. خوب اگر بخواهد خدشه دار نشود یعنی ما مقاومت ستیزیمان در کمک به برادران عراقی و فلسطینی و سوری مان همیشه خواهد بود. پس این استکبار ستیزی در ایران دست نمیخورد و شما توجه کنید که من چون با چند بنیاد خیریه در ارتباطم دیدم که وقتی مردم و طبقه فقیر مملکت وقتی یک عده در نهبندان با ماهی حداکثر چهل هزار توامن زندگی میکردند وقتی بحث یارانه ها شد همان خانواده چهارصد تومن درآمدش شد آنها استکبار ستیزتر شدند به خاطر اینکه به نظامشان اعتماد بیشتری پیدا کردند. پس به نظر من این خطر ندارد.

 فقط یک خطر وجود دارد آن هم خطر همین هایی است که دارند این تبلیغات را می کنند یعنی تبلیغات های منفی داخلی خودمان بخواهد اثر بگذارد که آن هم با تدابیر مقام معظم رهبری و خصوصا صدا و سیما باید در این زمینه دقت کند و روشنفکران انقلابی ما حواسشان را جمع کنند بدون اینکه بخواهند جامعه دو قطبی شود. این خطر دو قطبی شدن در آن بخش بیشتر است وقتی که ما امکانات مالی مان زیاد شود ممکن است یکسری بگویند ما نگفتیم با آمریکا باشیم همه مشکلاتمان حل میشود؟ حالا بیا درستش کن! بنابراین آنجا استکبار ستیزی کم نمیشود اما خطر دو قطبی بودن وجود دارد اگر ما از الان دریتمان را به کار نبریم.

*فرهنگ نیوز: رفع تحریم چه سودی برای طرف غربی دارد که اینقدر روی آن تبلیغ می کنند و خیلی از کشورها استقبال می کنند که تحریم ها رفع شود. منافع سیاسی و اقتصادی آنها چیست؟

اول اینکه ایران بازار خوبی برای اروپا است. ما از آمریکا دوریم و چیزهایی که از آمریکا میخریم چیزهای کلانی مثل گندم است ولی اروپا مثلا همین لوازم برقی خانگی با وجود تولید داخلی که داریم ولی در بازار کره و ژاپنی و اروپاییش بیشتر است تا ایرانیش و حتی در مورد مسائل صنعتی خودرو، پژو چند هزار نفر از کارگرانش را بیرون کرد. برای آنها یک شغلشان هم مهم است وقتی یک دفعه سه هزار کارگرش را اخراج می کند برای تحریم ایران، این به دست و پا می افتد که تحریم ها برداشته شود. و همین الان آمده قرارداد با ایران خودرو امضا کرده و آماده است که تحریم برداشته شود و این را اجرا کنند. همین که پول از طریق قانونی نمیتواند جابه جا بشود برای اینها مشکل ایجاد میکند. پس از بعد اقتصادی آنها هم خیلی نیاز دارند.

 از بعد سیاسی دشمن دار بودن در همه دنیا هزینه دارد. خدا رحمت کند امام(ره) را فکر کنم 19 فروردین بود که آمریکا به کارتر گفت قطع رابطه کنیم. امام فرمود اگر کارتر در آمریکا یک کار خوب کرده باشد همین تحریمی است که ما را کرده بنابراین برای ما تحریم رشد بود اما برای آنها دشمن دار بودن خرج دارد. نمونه خرجش این است که اینها الان چقدر خرج منافقین و مخالفین ما می کنند چقدر ماهواره در دنیا علیه ما تبلیغ می کند؛ من نمیگویم اینها جمع میشود، قطعا اینها با پول سعودی ها و امثال صهیونیست ها باقی خواهد بود ولی دیگر به این شدتی که الان دارند اینها را تغذیه می کنند نخواهد بود. ما با استکبار ستیز داریم اما هیچ وقت نرفتیم خودمان را با آنها درگیر کنیم. اما اگر مسئله فلسطین پیش بیاید بله رسما آقا فرمودند کمک می کنیم به مردم لبنان و فلسطین اما نمیرویم با آمریکا درگیر بشویم. طی هشت سال تمام کشورهای منطقه به صدام کمک کردند با ما جنگیدند ما یک دونه موشک به کویت زدیم؟ در حالیکه یک روز قبل از شروع جنگ در کویت جلسه گذاشتند و توافق کردند که هشتاد هزار میلیارد پول بدهند به صدام برای جنگ، اما ما با آنها درگیر نشدیم . بنابراین دشمن فرضیشان از بین برود به نفع شان است. اتفاقا اوباما با شعار تغییر آمده بود و بهترین تغییری که میتواند بدهد این است که ایران را از عنوان یک دشمن فرضی حذف کند، و آمد پیغام داد و یک خبری که هست از دور دوم انتخابات اوباما، آمده بودند به وزارت خارجه ما گفته بودند ما حاضریم اگر یک تفاهم نامه با ما امضا کنید هرچه میخواهید به شما بدهیم. حالا یک شرایطی پیش آمده بود و اعتمادی هم نمیشد به آن حرف کرد کما اینکه حالا هم که تفاهم امضا کردند آنها دارند تغییر میدهند. پس هم از لحاظ سیاسی به نفع آنهاست که این تحریم نباشد و هم از نظر اقتصادی.

* گفتگو از: مهدی


کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط کیوان گیتی نژاد 94/1/31:: 1:1 عصر     |     () نظر

بیانات در حرم مطهر رضوی

در اولین روز سال 1394

بسم‌الله‌الرّحمن‌الرّحیم
الحمدلله ربّ‌ العالمین و الصّلاة و السّلام علی سیّدنا و نبیّنا ابی القاسم المصطفی محمّد و علی اله الاطیبین الاطهرین المنتجبین الهداة المهدیّین المعصومین المکرّمین سیّما بقیة الله فی الارضین. اللّهمّ صلّ علی فاطمة بنت نبیک و زوجة ولیّک و امّ السبطین الحسن و الحسین سیّدی شباب اهل الجنّة الطّهرة الطّاهرة المطهّرة التّقیّة النّقیّة الزّکیّة سیّدة نساء اهل الجنّة اجمعین. اللّهمّ صلّ علی ولیّک علیّ بن موسی عدد ما فی علمک صلاة دائمة بدوام ملکک و سلطانک. اللّهمّ سلّم علی ولیّک علیّ بن موسی عدد ما فی علمک سلاماً دائماً بدوام مجدک و عظمتک و کبریائک.
خدای متعال را سپاسگزاریم که یک بار دیگر و یک سال دیگر این فرصت را به ما عنایت فرمود که در ذیل و ظلّ بارگاه حضرت ابی الحسن الرّضا (علیه الصّلاة و السّلام) با شما برادران و خواهران عزیز، زائران و مجاوران مشهد رضوی ملاقات کنیم.
ایرانیِ زیرکِ مسلمان، نوروز باستانی را با عقیده‌ی خود و به شکل دلخواه خود، تغییر داد؛ قالب نوروز و صورت نوروز را نگه داشت، محتوای آن را عوض کرد. نوروز باستانی، نوروز پادشاهان بود؛ فرصتی برای سلاطین و حکّام مستبد بود؛ برای اینکه شکوه خود و عظمت ظاهری خود را به رخ ملّتها بکشانند و بنشینند از آنها هدیه بپذیرند. حتّی در زمان بنی‌امیّه و بنی‌عبّاس که نوروز به دربارهای خلافت اموی و عبّاسی وارد شد، همان رفتار و سیره‌ی پادشاهان و کسرایان فارسی باستان در دربار آنها عمل میشد. امّا ایرانیِ مسلمان، این نظم را، این قالب را به‌نفع خود تغییر داد؛ اگرچه این تغییر به‌صورت دفعی انجام نگرفته است امّا شما امروز بعد از گذشتن قرنها، مشاهده میکنید که نوروز بهانه‌ای و وسیله‌ای است برای ارتباط قلبی میان مردم و میان مبدأ عظمت و عزّت، یعنی ذات مقدّس باری‌تعالی. در نوروز ایرانی، حقیقت نوروز یک حقیقت مردمی است؛ مردم به‌مناسبت نوروز با یکدگر با صفا و محبّت رفتار میکنند؛ به یکدیگر تبریک میگویند و هدیه میدهند. رسم و سنّت باستانی و پادشاهی، امروز بعد از گذشت سالها و قرنها، در نوروز وجود ندارد. در ایّام نوروز و تحویل سال نو، شلوغ‌ترین و پرازدحام‌ترین مراکز در کشور پهناور ما عبارت است از بارگاه‌های مقدّس ائمّه و امام‌زادگان (سلام الله علیهم). دیشب ــ در نیمه‌‌ی شب ــ در این آستان مقدّس، صدها هزار مؤمن با دلهای پاکیزه، متوجّه مرکز عظمت و قدرت شدند، با خدای خود سخن گفتند، از گرداننده‌ی حالها گردش نیکوی حالت خود را طلب کردند و مراسم دینی به جا آوردند؛ بنابراین این نوروزی که امروز ما داریم، نوروز باستانی نیست، نوروز ایرانی است؛ نوروز ملّت مسلمانی است که از قالب این مراسم کهن، توانسته است برای خود سرمایه‌ای فراهم کند و به سمت هدفهای خود پیش برود. امیدواریم خداوند متعال به ملّت عزیز ایران کمک کند تا این ابتکارات زیرکانه‌ی اسلامی را در همه‌ی مسائل و ‌در همه‌ی موارد به کار ببندد. لذا امسال که ایّام نوروز با شهادت بانوی بزرگ جهان اسلام، حضرت فاطمه‌ی زهرا (سلام الله علیها) مصادف است، یقیناً مراسم نوروز نباید هیچ‌گونه منافاتی با تکریم و احترام به نام آن بزرگوار و یاد آن بزرگوار داشته باشد؛ و یقیناً منافاتی پیدا نخواهد کرد. امروز من مطالبی را در نظر گرفته‌ام که به شما برادران و خواهران عزیزی که در این اجتماع باشکوه حضور دارید و به همه‌ی ملّت ایران عرض کنم.
بحث را با یک تأمّل قرآنی آغاز میکنم. خداوند متعال برای آن کسانی که وعده‌ی نصرت داده است، شرطی مقرّر فرموده است: وَ اِنَّ اللهَ عَلی نَصرِهِم لَقَدیر؛(1) اَلَّذینَ اِن مَکَّنّاهُم فِی الاَرضِ اَقامُوا الصَلوةَ وَ ءاتَوُا الزَّکوة وَ اَمَروا بِالمَعروفِ وَ نَهَوا عَنِ المُنکَرِ وَ لِلّهِ عاقِبةُ الاُمور.(2) خداوند متعال چهار شاخص را در این آیه‌ی شریفه برای آن مؤمنانی که قدرت در اختیار آنها قرار میگیرد و از زیر سلطه‌ی قدرتمندان جائر خارج میشوند، معیّن کرده و وعده کرده است که «اِنَّ اللهَ عَلی نَصرِهِم لَقَدیر»؛ خدای متعال قادر است که یک چنین ملّتی را نصرت کند و یقیناً هم نصرت خواهد کرد. از این چهار شرط، یکی نماز است، یکی زکات است، یکی امر به معروف است و دیگری نهی از منکر. هر کدام این چهار خصوصیّت و چهار شاخص، یک جنبه‌ی فردی و شخصی دارند، لکن در کنار آن، یک جنبه‌ی اجتماعی و تأثیر در نظام‌سازی اجتماعی [هم] دارند. نماز با آن همه راز و رمزی که در حقیقت نماز نهفته است که معراج هر مؤمن است، «قُربانُ کُلِّ تَقی»(3) است، وسیله‌ی فوز و سعادت است، از همه‌ی اعمال برتر و بالاتر است، حتّی نماز دارای جنبه‌ی اجتماعی هم هست. جنبه‌ی اجتماعی نماز این است که یکایک مسلمانان به‌وسیله‌ی نماز با یک مرکز واحدی در تماس میشوند. در آنِ واحد در وقت نماز، همه‌ی مسلمانان در همه‌ی نقاطی که دنیای اسلام گسترده است، دل را به یک مرکز واحدی متّصل میکنند؛ این اتّصال همه‌ی دلها به یک مرکز واحد، یک مسئله‌ی اجتماعی است، یک مسئله‌ی نظام‌ساز است، معیّن‌کننده و شکل‌دهنده‌ی هندسه‌ی نظام اسلامی است.
زکات که دارای جنبه‌های فردی است و گذشت و اعطای «ما یحب» را به انسان می‌آموزد که خود این یک تجربه و آزمون بسیار مهم است، امّا یک ترجمان اجتماعی دارد؛ زکات در استعمالات قرآنی، به معنی مطلق انفاقات است اعم از زکات مصطلحی است که در آیه‌ی شریفه‌ی «خُذ مِن اَموالِهِم صَدَقَةً»(4) به آن اشاره شده است؛ زکات یعنی مطلق انفاقات مالی، [امّا] جنبه‌ی اجتماعی و ترجمان اجتماعی نظام‌ساز زکات این است که انسانی که در محیط اسلامی و جامعه‌ی اسلامی، برخوردار از مال دنیوی است، خود را متعهّد میداند، مدیون میداند، طلبکار نمیداند، خود را بدهکار جامعه‌ی اسلامی میداند؛ هم در مقابل فقرا و ضعفا، هم در مقابل سبیل‌الله؛ بنابراین زکات با این نگاه، یک حکم و شاخص نظام‌ساز است.
و امّا امر به معروف و نهی از منکر که در واقع به نوعی زیربنای همه‌ی حرکات اجتماعی اسلام است که «بِها تُقامُ الفَرائِض»؛(5) امربه‌معروف یعنی همه‌ی مؤمنان در هر نقطه‌ای از عالم که هستند، موظّفند جامعه را به‌سمت نیکی، به‌سمت معروف، به‌سمت همه‌ی کارهای نیکو حرکت دهند؛ و نهی از منکر یعنی همه را از بدی‌ها، از پستی‌ها، از پلشتی‌ها دور بدارند. هرکدام از این چهار شاخص به‌نحوی ترجمان ساخت و هندسه‌ی نظام اسلامی است.
در حاشیه عرض بکنیم که این معنای مهمّ امر به معروف و نهی از منکر را نباید به مسائل زیر نصاب اهمّیّت منحصر کرد؛ بعضی تصوّر میکنند امر به معروف و نهی از منکر منحصر میشود به اینکه انسان به فلان زن یا فلان مردی که یک فرع دینی را رعایت نمیکند تذکّر بدهد؛ البتّه اینها امر به معروف و نهی از منکر است امّا مهم‌ترین قلم امر به معروف و نهی از منکر نیست. مهم‌ترین قلم امر به معروف و نهی از منکر عبارت است از امر به بزرگ‌ترین معروفها و نهی از بزرگ‌ترین منکرها. بزرگ‌ترین معروفها در درجه‌ی اوّل عبارت است از ایجاد نظام اسلامی و حفظ نظام اسلامی؛ این امر به معروف است. معروفی بالاتر از ایجاد نظام اسلامی و حفظ نظام اسلامی نداریم؛ هر کسی که در این راه تلاش کند، آمر به معروف است؛ حفظ عزّت و آبروی ملّت ایران، بزرگ‌ترین معروف است. معروفها اینها هستند: اعتلای فرهنگ، سلامت محیط اخلاقی، سلامت محیط خانوادگی، تکثیر نسل و تربیت نسل جوان آماده‌ی برای اعتلای کشور، رونق دادن به اقتصاد و تولید، همگانی کردن اخلاق اسلامی، گسترش علم و فنّاوری، استقرار عدالت قضائی و عدالت اقتصادی، مجاهدت برای اقتدار ملّت ایران و ورای آن و فراتر از آن، اقتدار امّت اسلامی و تلاش و مجاهدت برای وحدت اسلامی؛ مهم‌ترین معروفها اینها است و همه موظّفند در راه این معروفها تلاش کنند؛ امر کنند. نقطه‌ی مقابل اینها هم عبارت است از منکرها. ابتذال اخلاقی منکر است، کمک به دشمنان اسلام منکر است، تضعیف نظام اسلامی منکر است، تضعیف فرهنگ اسلامی منکر است، تضعیف اقتصاد جامعه و تضعیف علم و فنّاوری منکر است؛ از این منکرها باید نهی کرد.اوّلین آمر به‌ معروف هم خود ذات مقدّس پروردگار است که میفرماید: اِنَّ اللهَ یَأمُرُ بِالعَدلِ وَ الاِحسانِ وَ ایتآئِ ذِی‌القُربی وَ یَنهی عَنِ الفَحشآءِ وَ المُنکَرِ وَ البَغی؛(6) خدا آمر به معروف و ناهی از منکر است؛ معروفها هم مشخّص شده است، منکرها هم معلوم شده است. وجود مقدّس پیامبر معظّم اسلام (صلّی ‌الله ‌علیه‌ و آله) از برترین آمران به معروف و ناهیان از منکر است؛ آیه‌ی قرآن [میفرماید] «یَأمُرُهُم بِالمَعروفِ وَ ینهاهُم عَنِ المُنکَر»؛(7) ائمّه (علیهم‌السّلام) بزرگ‌ترین آمران به معروف و ناهیان از منکرند؛ در زیارت میخوانید: اَشهَدُ اَنَّکَ قَد اَقَمتَ الصَّلاةَ وَ آتَیتَ الزَّکاةَ وَ اَمَرتَ بِالمَعروفِ وَ نَهَیتَ عَنِ المُنکَر؛(8) مؤمنین و مؤمنات در هر نقطه‌ای از جهان اسلام آمران به معروفند که فرمود: وَ المُؤمِنونَ وَ المُؤمِناتُ بَعضُهُم اَولیآءُ بَعضٍ یَأمُرونَ بِالمَعروفِ وَ یَنهَونَ عَنِ المُنکَرِ وَ یُقیمونَ الصَّلوةَ وَ یُؤتونَ الزَّکوة؛(9) اینها چهار پایه‌ی اصلی برای نظام‌سازی است که از هرکدام از اینها، شاخه‌هایی منشعب میشود. نظام اسلامی متّکی است به اقامه‌ی صلات، ایتاء زکات، امر به ‌معروف، و نهی از منکر؛ یعنی انسجام و ارتباط اجتماعی و قلبیِ میان آحاد مردم در نظام اسلامی.
من همین‌جا در اوّل سخنان امروز خودم از این بحث میخواهم نتیجه بگیرم برای آنچه به‌عنوان شعار سال در صحبت نیمه‌شبِ دیشب به مردم عزیز عرض کردم. در جامعه‌‌ی ما، در کشور عزیز و پهناور ما، اسلام با هر منشأ اجتماعی افراد و با هر سلیقه‌ی اجتماعی، از همه‌ی ما انسجام را، هم‌افزایی را، به یکدیگر کمک کردن را میخواهد. دولتها در نظام اسلامی باید مورد حمایت مردم قرار بگیرند؛ حتّی از سوی آن کسانی که به این شخص خاص در دولت رأی ندادند هم باید مورد پشتیبانی و حمایت قرار بگیرند؛ این حرفِ حقیقی و لبّ معنای انسجام اجتماعی و ملّی در کشور اسلامی ما است. همه باید به‌عنوان یک واحد، با دولتی که مسئول کار و بر سر کار است اتّحاد کلمه نشان بدهند و به آن کمک کنند؛ مخصوصاً در آن مواردی که کشور با مسائل مهم و چالشهای مهمّی روبه‌رو است که در این زمینه عرایضی خواهم کرد.
امروز وظیفه‌ی همه‌ی آحاد ملّت این است که از مسئولین کشور حمایت کنند و به مسئولین دولتی کمک کنند. این مخصوص این دولت نیست، مربوط به همه‌ی دولتها است؛ دولتهایی هم که بعداً سرِ کار می‌آیند همین خصوصیّت را دارند. اوّلاً به خاطر اینکه همه‌ی دولتها دغدغه‌ی اصلی و اساسی‌شان حلّ مشکلات مردم است؛ البتّه ممکن است توانایی‌های مختلفی داشته باشند و همه در یک ردیف نباشند؛ ثانیاً ممکن است که سلایق گوناگونی داشته باشند؛ امّا هدف در همه‌ی این دولتها عبارت است از اینکه در دوره‌ی مسئولیّت خود در حدّ توان خودشان بتوانند مشکلات کشور را حل کنند. هر دولتی که در چهارچوب قانون اساسی بر سر کار بیاید، دولت قانونی است، دولت مشروع است. مهم نیست که چقدر و چه نسبتی از آحاد رأی‌دهندگان به این رئیس‌جمهور یا آن رئیس‌جمهور رأی دادند؛ تعداد کاهش و افزایش آراء به محبوبیّت ارتباط پیدا میکند، امّا به مشروعیّت و قانونیّت ارتباطی ندارد. هر کسی با هر تعداد رأیی که از طرف اکثریّت مردم بر طبق چهارچوب قانون اساسی انتخاب شد؛ این مشروع است، دولت قانونی است و باید مردم او را قانونی بدانند و تا آنجایی که میتوانند به او کمک کنند؛ [البتّه] حقوق دوجانبه‌ای برقرار است.
البتّه هر دولتی منتقدینی دارد، این دولت هم منتقدینی دارد، دولتهای قبلی هم هرکدام انتقادکنندگانی داشتند؛ تا اینجای قضیّه هیچ اشکالی ندارد. کسانی هستند که این روش را قبول ندارند، این رفتار را قبول ندارند، این حرف را قبول ندارند، این سیاست را قبول ندارند؛ اینها منتقدند و انتقاد میکنند، مانعی ندارد؛ امّا انتقادها باید در چهارچوب منطقی باشد. خود بنده هم به دولتهای گوناگون انتقادهایی داشتم، این انتقادها را همواره هم تذکّر داده‌ام، در هیچ موردی از آنچه به نظر من عیب بوده و جای انتقاد بوده است، از تذکّر خودداری نکردم؛ منتها این تذکّرات را در وضع مناسب و در موقعیّت مناسب و با شکل مناسب دادیم؛ یا پیغام دادیم، یا حضوری گفتیم، یا اصرار کردیم. تذکّر‌دادن هیچ اشکالی ندارد امّا این تذکّر بایستی جوری باشد که اعتماد عمومی را از کسانی‌ که مسئولند و مشغول کارند، سلب نکند؛ تذکّر دادن باید جوری باشد که موجب بی‌اعتمادی عمومی نشود، اهانت وجود نداشته باشد و روشهای خشم‌آلود وجود نداشته باشد؛ همه با برادری اسلامی به مسئله‌ی ارتباطِ میان دولت و ملّت نگاه کنند و با آن شیوه ‌رفتار بکنند.
البتّه این طرفینی است. من، هم به مردم این توصیه را عرض میکنم که با دولت بایستی مهربانانه و با نگاه همراهی و همدلی سخن گفت، هم به مسئولان کشور – در سه قوّه – این را تأکید میکنم که آنها هم باید با منتقدین خود و با کسانی که از آنها انتقاد میکنند رفتار مناسبی داشته باشند، آنها را تحقیر نکنند، به آنها اهانت نکنند؛ تحقیر مخالفان از سوی مسئولان، خلاف تدبیر و خلاف حکمت است. من مردم عزیزمان را به بی‌تفاوتی دعوت نمیکنم، به نظارت نکردن دعوت نمیکنم؛ آنها را به اهتمام در مسائل اساسی کشور دعوت میکنم؛ امّا اصرار میکنم که برخوردها نه از سوی مردم نسبت به مسئولین و نه از سوی مسئولین نسبت به منتقدین، تخریبی نباید باشد؛ نه تحقیر باشد، نه اهانت باشد. ممکن است در یک قضیّه‌ای، یک عدّه‌ای دغدغه داشته باشند؛ دغدغه داشتن جرم نیست؛ دلواپس بودن جرم نیست. میتوانند کسانی حقیقتاً نسبت به یک مسئله‌ی مهم و حسّاس کشور، احساس دلواپسی و دغدغه‌مندی کنند؛ هیچ مانعی ندارد؛ امّا این به‌معنای متّهم کردن نباشد، به‌معنای نادیده گرفتن زحمات و خدمات نباشد. از آن طرف هم دولت و طرف‌داران دولت به کسانی که ابراز دغدغه و دلواپسی میکنند، بایستی اهانتی نکنند. من این را صریحاً به ملّت عزیزمان عرض میکنم – قبلاً هم گفتم – من از همه‌ی دولتها در دوران مسئولیّت خودم حمایت کردم؛ از این دولت هم حمایت میکنم. هرجا هم لازم باشد تذکّر میدهم؛ البتّه چک سفید امضا هم به کسی نمیدهم. نگاه میکنم به عملکردها و برحسب عملکردها قضاوت میکنم و به توفیق الهی و به کمک الهی، برحسب عملکردها هم عمل خواهم کرد. این مطلب اوّل در توضیح و تبیین آنچه به‌عنوان شعار سال – همدلی و هم‌زبانیِ میان دولت و ملّت – مطرح کردیم؛ همدل باشند، هم‌زبان باشند و همکاری کنند و در کنار هم به سوی رفع مشکلات حرکت کنند.
عرض کردیم این وقتی اهمّیّت پیدا میکند ‌که فرصتهای بزرگی در اختیار است و چالشهای بزرگی را انسان انتظار میبرد؛ امروز از همین روزها است. امروز، هم فرصتهای بسیار بزرگی داریم، هم چالشهایی در پیش روی ما است که بایستی با این چالشها برخورد کنیم و با کمک این فرصتها، بر این چالشها به توفیق الهی پیروز بشویم. خب، امروز فرصتهای بزرگی داریم؛ یکی از بزرگ‌ترین فرصتهای ما مربوط میشود به نیروی انسانی کارامد و مبتکر که در کشور ما بحمدالله بوفور و فراوانی، نیروی کارآمد و عمدتاً جوان و دارای ابتکار و روحیّه وجود دارد.
یکی از بزرگ‌ترین فرصتهای ما همراهی مردم ما و جوانهای ما با نظام و هدفهای نظام و امام بزرگوار است. من به شما برادران و خواهران عزیز توجّه میدهم که نگاه کنید در این راهپیمایی‌های روز قدس یا بیست‌ودوّم بهمن، عمده جوانها هستند؛ این جوانها همان جوانهایی هستند که شبانه‌روز به‌وسیله‌ی رسانه‌های صوتی و تصویری و اینترنتی، در زیر بمباران تخریب قرار دارند؛ غوغایی است در دنیا؛ در دنیای مجازی. در دنیای رسانه‌های صوتی و تصویری، صدها رسانه، و با یک اعتبار هزارها رسانه، در حال بمباران افکار جوانهای ما هستند؛ بعضی‌ از آنها سعی میکنند جوانها را از دین برگردانند، بعضی سعی میکنند آنها را از نظام اسلامی منصرف کنند، بعضی سعی میکنند آنها را به ایجاد اختلاف وادار کنند، بعضی سعی میکنند آنها را در خدمت هدفهای خبیث خود بگیرند، بعضی سعی میکنند آنها را به ولنگاری و بیکارگی سوق بدهند؛ این بمباران به‌طور دائم بر روی سر جوانهای ما و به‌وسیله‌ی همین دستگاه‌ها و رسانه‌های صوتی و تصویری و اینترنتی در حال انجام است؛ درعین‌حال شما نگاه میکنید می‌بینید ده‌ها میلیون از همین جوانها در سرتاسر کشور در روز بیست‌و‌دوّم بهمن می‌آیند و شعار میدهند و ابراز احساسات میکنند و نسبت به امام، نسبت به اسلام، نسبت به نظام اسلامی ابراز ارادت میکنند؛ این چیز کوچکی نیست، این فرصت بسیار بزرگی است.
یکی دیگر از فرصتها عبارت است از پیشرفتهای علمی‌ای که در دوران تحریم به‌وجود آمده است. یک وقت قدرتها و دولتها و پولها و سرمایه‌های جهانی و بین‌المللی به کمک یک ملّتی می‌آیند؛ یک‌وقت همه‌ی درها را به‌روی یک ملّت می‌بندند، در‌عین‌حال آن ملّت میتواند در بخشهای مختلف کارهای بزرگ بکند. امروز شما این کارها را مشاهده میکنید؛ اینها را دست‌کم نباید گرفت. همین فاز دوازدهم پارس جنوبی که چند روز قبل از این به‌وسیله‌ی رئیس جمهور افتتاح شد، یک طرح صنعتی بسیار بزرگ و پیچیده است که میتواند رشد اقتصادی کشور را و محصول تلاش عمومی کشور را به‌صورت محسوسی افزایش بدهد. از این قبیل چیزها فراوان داریم. ملاحظه کردید در رزمایش نیروهای مسلّح، دستگاه‌هایی وارد عرصه شده‌اند که دشمنان از دیدن اینها تعجّب میکنند؛ این تعجّب را به زبان هم می‌آورند؛ نه اینکه ما تعجّب آنها را حدس بزنیم، خودشان میگویند که تعجّب میکنند؛ اینها همه در زمان تحریم اتّفاق افتاده است. این چیز کوچکی نیست، این فرصت بسیار بزرگی است، اینها را در طول سالهای متمادیِ تحریم – یعنی از سالهای 89 و 90 و 91 و 92 که این تحریمهایِ به گمان آنها فلج‌کننده بر کشور سایه می‌انداخته است – جوانهای ما انجام دادند، نیروهای مبتکر ما انجام دادند. این خیلی فرصت بزرگی برای کشور است؛ [پس] همین تحریمها هم فرصت است. من این را بعداً مختصراً عرض خواهم کرد که خود همین تحریمها به یک معنا فرصت است برای ملّت ایران؛ بله دشواری‌هایی به‌وجود آورده است امّا این تحریم، میتواند فرصت باشد که در این زمینه عرض میکنم.البتّه چالشهایی هم داریم که درباره‌ی این چالشها هم امروز مقداری عرض خواهم کرد. امروز یکی از نقدترین و بزرگ‌ترین چالشهای کشور مسئله‌ی اقتصاد ملّی است؛ اقتصاد. انتظار به‌حقّ مردم ما، این است که از یک اقتصاد شکوفا برخوردار باشند، رفاه عمومی باشد، طبقه‌ی ضعیف از وضعیّت غیر‌قابل ‌قبول خارج بشود، از مشکلات نجات پیدا کند؛ اینها انتظارات مردم ما است و این انتظارات به‌حق است؛ اقتصاد کشور نیازمند یک حرکت جدّی و یک کار بزرگ است که من حالا بعضی از خصوصیّات را عرض میکنم. من البتّه چند سال است راجع به اقتصاد حرف میزنم. من در همین جلسه، چند سال قبل از این پیش‌بینی کردم و گفتم دشمنان بر روی اقتصاد ما متمرکز خواهند شد،(10) مسئولین باید به فکر باشند، خودشان را آماده کنند؛ کمرها را محکم کنند برای مواجهه‌ی با خصومت دشمنان و سیاستهای خصمانه‌ی دشمنان که روی اقتصاد کشور متمرکز شده‌اند. حالا من در مورد اقتصاد، مطالبی را عرض خواهم کرد.
امر‌وز دهه‌ی عدالت و پیشرفت از نیمه گذشته است. یک دهه را ما به‌عنوان دهه‌ی عدالت و پیشرفت معیّن کردیم و معرّفی کردیم که از نیمه گذشته؛ بیست‌سالِ چشم‌انداز به نیمه رسید، بیست سالی که برای چشم‌انداز

 


کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط کیوان گیتی نژاد 94/1/16:: 1:36 عصر     |     () نظر

معیّن کردیم و سیاست‌گذاری کردیم، ده سال آن گذشته است؛ ده سال [دیگر] در مقابل روی ما است، اینها مسائل مهمّی است؛ حسّاسیّت مسائل اقتصادی با توجّه به این واقعیّتها بیشتر میشود.
دشمنان ما صریحاً میگویند که هدفشان از فشارهای اقتصادی یک هدف سیاسی است. هدف آنها این است که مردم ایران را در مقابل نظام اسلامی قرار بدهند؛(11) توجّه بفرمایید؛ البتّه بله، «مرگ بر آمریکا»، چون آمریکا آن عامل اصلی این فشارها است و خودشان هم اصرار دارند بر اینکه متمرکز بشوند روی اقتصاد ملّت عزیزما. هدفشان چیست؟ هدف این است که مردم را در مقابل دستگاه قرار بدهند؛ این را صریحاً میگویند که میخواهیم فشار اقتصادی بیاوریم تا وضعیّت مردم سخت بشود و مردم وادار به اعتراض بشوند در مقابل دولت و در مقابل نظام اسلامی. این را صریحاً میگویند البتّه بدروغ گاهی ادّعا میکنند که طرف‌دار ملّت ایرانند که این دروغها را نمیشود باور کرد و نباید از دشمن باور کرد، لکن هدفشان همان هدف سیاسی است. میخواهند این امنیّتی که امروز در کشور ما هست را – که این امنیّت، در منطقه‌ی غرب آسیا که ما در آن قرار داریم، بی‌نظیر است؛ بحمدالله امروز نه در شرق ما، نه در غرب ما، نه در شمال ما، نه در جنوب ما، در هیچ کشوری امنیتّی مانند امنیّتی که امروز بر کشور ما و ملّت ما حاکم است، وجود ندارد – به‌دست مردم از بین ببرند و مردم را وادار کنند به برهم زدن امنیّت؛ و حرکات اعتراضی را در کشور شروع کنند؛ دارند تحریک میکنند، دارند کار میکنند، دارند برنامه‌‌ریزی میکنند. این کاری است که باجدّیّت و با شدّت به‌دنبال آن هستند؛ خب این یک شرایط مهم است، این یک چالش بزرگ است. وقتی یک چنین چالشی در کشور وجود دارد، همه‌ی نیروها باید در کنار هم قرار بگیرد، با هم کار کنند و مسئله‌ی اقتصاد را جدّی بگیرند.
من چند نکته را در باب اقتصاد عرض میکنم. نکته اوّل این است که امروز عرصه‌ی اقتصاد، به‌خاطر سیاستهای خصمانه‌ی آمریکا، یک عرصه‌ی کارزار است، یک عرصه‌ی جنگ است، جنگی از نوع خاص. در این عرصه‌ی کارزار، هر کسی بتواند به نفع کشور تلاش کند، جهاد کرده است. امروز هر کسی بتواند به اقتصاد کشور کمک بکند، یک حرکت جهادی انجام داده است. این جهاد است؛ البتّه جهادی است که ابزار خودش را دارد، شیوه‌های مخصوص خود را دارد، باید این جهاد را همه با تدبیر مخصوص خود و سلاح مخصوص خود انجام بدهند. این نکته‌ی اوّل.
نکته‌ی دوّم این است که در نگاه کلان به اقتصاد کشورمان دو جور نگاه وجود دارد. من خواهش میکنم بخصوص صاحب‌نظران و همچنین جوانان و عامّه‌ی مردم عزیزمان به این نکته توجّه کنند که دو جور نگاه به رونق اقتصادی و پیشرفت اقتصاد وجود دارد؛ یک نگاه میگوید که ما پیشرفت اقتصاد را باید از ظرفیّتهای درون کشور و درون مردم تأمین بکنیم. ظرفیّتهای بسیار زیادی در کشور وجود دارد که از این ظرفیّتها یا استفاده نشده است یا درست استفاده نشده است؛ از این ظرفیّتها استفاده کنیم؛ [یعنی] اقتصاد درون‌زا؛ اقتصادی که مایه‌ی خود و مادّه‌ی خود را از درون کشور و از امکانات کشور و از توانایی‌های مردم خودمان به دست می‌آورد. این یک نگاه است که میگویند برای رونق اقتصادی نگاه کنیم به امکانات درونی کشور و استعدادها را و ظرفیّتها را بشناسیم، آنها را بدرستی به کار بگیریم، [آن وقت] اقتصاد رشد خواهد کرد، نمو خواهد کرد؛ این یک نگاه.
نگاه دوّم به اقتصاد کشور نگاه به پیشرفت اقتصاد با استفاده از کمک بیرون از مرزها است؛ میگوید سیاست خارجی‌مان را تغییر بدهیم تا اقتصاد ما درست بشود، با فلان مستکبر کنار بیاییم تا اقتصاد رونق پیدا کند، تحمیل قدرتهای مستکبر را در بخشهای گوناگون و مسائل گوناگون بپذیریم تا اقتصادمان رونق پیدا کند؛ این هم نگاه دوّم است. امروز شرایط کشور به ما نشان داده است که این نگاه دوّم یک نگاه کاملاً غلط و عقیم و بی‌فایده است. همین تحریمهایی که امروز علیه ملّت ایران اعمال میشود، دلیل محکم و متقنی است بر غلط بودن این نگاه؛ یعنی شما وقتی که به امید قدرتهای خارجی نشستید تا آنها بیایند اقتصاد شما را رونق بدهند و با زیر بار آنها رفتن، اقتصاد را رونق بدهید، آنها به حدّ کم قانع نیستند. وقتی که شما نگاه میکنید به بیرون، مواجه میشوید با یک مسئله‌ای مثل کاهش قیمت نفت؛ ناگهان قدرتهای مستکبر با همراهی ایادی منطقه‌ای خودشان متأسّفانه به این نتیجه میرسند که قیمت نفت را به نصف و گاهی کمتر از نصف برسانند؛ شما مواجه میشوید با یک چنین مشکلی؛ وقتی نگاه به بیرون باشد، این است. وقتی شما نگاه به درون کردید، دیگر این‌جور نیست. امروز خارجی‌ها و رؤسای قدرتهای مستکبر میخواهند همین نگاه دوّم را در مردم ما تقویّت کنند.
من پیام رئیس جمهور آمریکا را که به مناسبت عید نوروز خطاب به مردم ایران ‌کرده است دیدم؛ او در این پیام میگوید که شما بیایید حرفهای ما را قبول بکنید؛ در واقع محتوا و محصول حرف او این است میگوید در مذاکرات هسته‌ای آن چیزی را که ما به شما دیکته میکنیم این را شما قبول بکنید تا در کشور شما ‌کار به وجود بیاید، ‌تا سرمایه به وجود بیاید، تا فعّالیّت اقتصادی در کشور شما راه بیفتد؛ یعنی همین نگاه دوّم. این نگاه، نگاهی است که هرگز به نتیجه نخواهد رسید؛ ‌باید نگاه کنیم به درون کشور، ظرفیّتهای درونی بسیار است. این اقتصاد مقاومتی‌ای که ما عنوان کردیم و مطرح کردیم و خوشبختانه مورد قبول و استقبال همه‌ی صاحب‌نظران قرار گرفت – یعنی من حتّی یک نفر از صاحب‌نظران اقتصادی و اجتماعی را ندیدم که آنچه را به‌عنوان سیاست اقتصاد مقاومتی مطرح شده، او رد کند – ناظر به همین است؛ یعنی ناظر به امکانات درونی کشور. وقتی که اجازه نمیدهند که شما برای زمین خودت از بیرون آب بیاوری، باید چاه حفر کنی و از درون زمین خودت آب بیرون بیاوری تا محتاج ‌آب آن همسایه‌ی بخیل نباشی؛ باید از درون خود استمداد کنیم و بتوانیم کارها را پیش ببریم. این هم نکته‌ی دوّم.
نکته سوّم؛ نه در اقتصاد و نه در هیچ برنامه‌ی دیگری، بدون هدف‌گذاری نمیشود حرکت کرد، باید هدف‌گذاری بشود. اگر در هر کاری بدون هدف‌گذاری مسئولان دولتی حرکت کنند و پیش بروند، کار به روزمرّه‌گی خواهد رسید؛ به نتیجه نمیرسد. هدف‌گذاریِ مشخّص و ثابتی باید وجود داشته باشد که به‌سمت آن هدف، همه‌ی دستگاه‌ها را و همه‌ی امکانات را بسیج کنند. به نظر بنده آن چیزی که امسال و سالهای بعد از این باید به‌عنوان هدف اقتصاد مورد توجّه باشد، عبارت است از سرمایه‌گذاری بر روی تولید داخلی. همه‌ی تلاشها از سوی همه باید برای تقویت تولید داخلی بسیج ‌بشود. از همه‌ی مسئولانی که در زمینه‌های اقتصادی فعّالیّت دارند و از همه‌ی آحاد مردم باید مطالبه بشود که به مسئله‌ی تقویت تولید داخلی کمک کنند.
البتّه راه‌هایی وجود دارد برای کمک که من بعضی را عرض میکنم. یکی از لازم‌ترین کارها این است که از بنگاه‌های تولیدی متوسّط و کوچک حمایت بشود؛ یکی از کارها این است که فعّالیّتهای بنگاه‌های دانش‌بنیان تقویت بشود. اینکه ما روی علم و فنّاوری تکیه میکنیم، فقط به خاطر این نیست که میخواهیم نِصاب علمی خودمان را بالا ببریم؛ پیشرفت علم و فنّاوری به پیشرفت اقتصاد کمک میکند؛ بنگاه‌هایی که دانش‌بنیان هستند میتوانند به اقتصاد ملّی کمک کنند. یکی از کارهای لازم، نهضت کاهش خام‌فروشی است. اینکه من چندی پیش راجع به وابسته بودن اقتصادمان به نفت اعتراض کردم و در سخنرانی گفتم، ناظر به این است. ما باید کاری کنیم که خام‌فروشی بتدریج کاهش پیدا کند، تا اینکه بکلّی از بین برود؛ باید ارزش افزوده ایجاد کرد. بانک‌ها میتوانند نقش ایفا کنند؛ هم نقش کمک کننده و هم نقش تخریب کننده؛ این مورد توجّه مسئولان ارشد بانکی کشور باید قرار بگیرد. بعضی از بانک‌ها در سرتاسر کشور با شیوه‌های خاص برخی از بنگاه‌های اقتصادی کوچک و متوسّط را به تعطیلی کشاندند، نابود کردند؛ بانک‌ها میتوانند کمک بکنند و یا میتوانند تخریب کنند. یکی از کارهای اساسی، تسهیل سرمایه‌گذاری است؛ یکی از کارهای اساسی ‌کاهش واردات کالاهای مصرفی است؛ یکی از کارهای اساسی مبارزه‌ی با قاچاق است. کارهای گوناگونی را مسئولین دولتی میتوانند انجام بدهند؛ بخشی از آنها این چیزهایی بود که من اینجا عرض کردم. البتّه این کارها همه کارهای دشواری است؛ گفتن این حرفها آسان است، عمل کردن آنها مشکل است. امّا همین کار مشکل را مسئولین حتماً بایستی انجام بدهند چون مسئله مسئله‌ی مهمّی است.مردم هم میتوانند نقش ایفا کنند. آن کسانی که قادر بر سرمایه‌گذاری هستند، سرمایه‌گذاری‌شان را متوجّه تولید کنند و در تولید سرمایه‌گذاری بکنند. کسانی که مصرف‌کننده هستند – که همه‌ی ملّت ما در واقع مصرف‌کننده‌اند – محصولات داخلی را مصرف کنند که من روی این بارها و بارها تکیه کردم و امروز هم عرض میکنم و تکیه میکنم. ‌همه سعی بکنند محصولات داخلی را مصرف بکنند، کارگر ایرانی را حمایت بکنند، کارگاه تولیدی داخلی را با مصرف کردن [محصول] آن رونق بدهند. پرهیز از اسراف؛ کسانی که اهل اسرافند بدانند، این اسراف و زیاده‌روی و ریخت‌و‌پاش که در اسلام این‌همه مذّمت شده است، سرنوشت اقتصاد ملّی را تعیین میکند؛ اگرچنانچه از اسراف و زیاده‌روی و ریخت‌وپاش اموال شخصی، چه آب، چه نان، وسایل تشریفاتی زیادی در مهمانی‌ها، در عقدها، در عروسی‌ها، در بقیّه‌ی ‌مراسم و چه بقیّه‌ی چیزهای دیگر پرهیز بشود، به اقتصاد ملّی کمک میکند. آن کسانی که در کارهای تجارت خارجی و دادوستد خارجی هستند، میتوانند نقش ایفا کنند؛ نقش آنها هم عبارت است از صحّت عمل، تا بتوانند آبروی ملّت ایران را [حفظ کنند]. این هم نکته‌ی سوّم.
نکته‌ی چهارم در زمینه‌ی اقتصاد این است که تحریم تنها ابزار دشمن است، این را بدانند. تنها ابزار دشمن برای مقابله‌ی با ملّت ایران امروز عبارت است از تحریم؛ اگر ما درست عمل کنیم، با تدبیر عمل کنیم، تحریم میتواند بی‌اثر بشود. همچنان‌که اشاره کردم، همین دستگاه‌های تولیدی و صنعتی‌ای که امروز خوشبختانه دستگاه‌های دولتی آنها را افتتاح میکنند – ازجمله همین فاز دوازدهم پارس جنوبی که قبلاً اشاره کردم و همین پیشرفتهای نظامی و همین پارک‌های علم و فنّاوری و امثال اینها – کارهایی است که میتواند این‌جور تحریم را از بین ببرد؛ اثر تحریم را اوّل کاهش بدهد، بعد هم از بین ببرد. تحریم، مشکل‌تراش بود امّا برای ما برکاتی هم داشت. تحریم به ما نشان داد که باید به خودمان متّکی باشیم و به ما ثابت کرد که میتوانیم از نیروهای درونی خودمان استفاده کنیم. اگر مسئولین دولتی و آحاد مردم و بخصوص فعّالان بخشهای اقتصادی همّت بکنند، تلاش بکنند و دستگاه‌های رسانه‌ای عمومی هم کمک بکنند – که حالا اشاره خواهم کرد – ان‌شاءالله خواهیم دید که تحریم قادر نخواهد بود که ملّت ایران را از پیشرفت باز دارد.
یک مطلب راجع به مسائل هسته‌ای عرض بکنیم؛ البتّه نکات دیگری هم وجود دارد که نمیخواهم بیش از این در این زمینه بحث را ادامه بدهم. چند جمله در باب مسائل هسته‌ای: اوّلاً در زمینه‌ی مسائل هسته‌ای، دشمنان ما که طرف مقابل ملّت ایران قرار دارند – که عمده هم آمریکا است – اینها دارند با تدبیر و سیاست‌گذاری حرکت میکنند. این را ما کاملاً توجّه داریم، میفهمند که دارند چه‌کار میکنند؛ آنها به این مذاکرات احتیاج دارند، آمریکا به مذاکرات هسته‌ای بسیار احتیاج دارد. این اختلافاتی هم که می‌بینید در بین آمریکایی‌ها هست، سناتورهای آمریکا یک‌جور، دولت آمریکا یک‌جور، این معنایش این نیست که اینها به این مذاکرات نیازمند نیستند؛ نه، آن جناح مقابل دولت، مایل است امتیازی را که در این مذاکرات وجود دارد، به نام حریفش که حزب دموکرات است ثبت نشود؛ دنبال این هستند. به این مذاکرات احتیاج دارند و این مذاکرات را برای خودشان لازم میدانند امّا ابراز استغنا میکنند.
در همین پیام نوروزی رئیس‌جمهور آمریکا متأسّفانه حرفهای غیر صادقانه‌ای وجود داشت. بااینکه نسبت به ملّت ایران علی‌الظّاهر اظهار دوستی میکنند امّا انسان کاملاً و بروشنی درمی‌یابد که این اظهارات صادقانه نیست. یکی از حرفها این بود که در ایران کسانی هستند که با حلّ دیپلماتیک مسئله‌ی هسته‌ای موافقت ندارند؛ این را او میگوید. میگوید در ایران کسانی هستند که نمیخواهند مسئله‌ی هسته‌ای با مذاکرات دیپلماسی حل‌وفصل بشود؛ این دروغ است؛ در ایران هیچ‌کس نیست که نخواهد مسئله‌ی هسته‌ای حل بشود و با مذاکرات حل بشود. آنچه ملّت ایران نمیخواهند عبارت است از قبول تحمیل‌ها و زورگویی‌های آمریکا؛ این را نمیخواهد. آنچه ملّت ایران در مقابل آن مقاومت میکند قبول زورگویی‌های طرف مقابل است. طرف مقابل میگوید بیایید مذاکره کنیم و شما حرفهای ما را موبه‌مو قبول کنید؛ این را میگوید. ملّت ایران در مقابل این ایستاده است و یقیناً نه مسئولین ما، نه هیئت مذاکره‌کننده و پشت‌ سرِ آنها ملّت ایران، مطلقاً این را قبول نخواهد کرد.
نکته‌ی دوّم در مورد مسائل هسته‌ای این است که این مذاکراتی که امروز در جریان است که با دولتهای اروپایی و با آمریکا مذاکره میکنند، مذاکره‌ی با آمریکا صرفاً در قضیّه‌ی هسته‌ای است و لاغیر، این را همه بدانند. ما درباره‌‌ی مسائل منطقه‌ای با آمریکا مذاکره‌ای نمیکنیم؛ هدفهای آمریکا در مسائل منطقه‌ای، درست نقطه‌ی مقابل هدفهای ما است. ما در منطقه امنیّت و آرامش میخواهیم، تسلّط ملّتها را میخواهیم؛ سیاست آمریکا در منطقه ایجاد ناامنی است. شما به مصر نگاه کنید، به لیبی نگاه کنید، به سوریه نگاه کنید! دستگاه‌های استکباری و در رأس آنها آمریکا، درمقابل بیداری اسلامی‌ای که به‌وسیله‌ی ملّتها به‌وجود آمد، یک ضدّ حمله را شروع کردند که هنوز ادامه دارد و ملّتها را در منطقه دارد بتدریج بدبخت میکند؛ هدف آنها این است؛ این درست نقطه‌ی مقابل هدفهای ما است. ما نه در مسائل منطقه‌ای، نه در مسائل داخلی و نه در مسئله‌ی تسلیحات، با آمریکا مطلقا صحبت و مذاکره‌ای نداریم؛ مذاکره، صرفاً در قضیّه‌ی هسته‌ای است و اینکه ما در موضوع هسته‌ای با روش دیپلماسی چگونه میتوانیم به نتیجه برسیم.
نکته‌ی سوّم؛ اینکه آمریکایی‌ها تکرار میکنند که «ما قرارداد با ایران میبندیم، بعد نگاه میکنیم ببینیم اگر به قرارداد عمل کردند تحریمها را برمیداریم» این حرف حرف غلط و غیر قابل قبولی است؛ این را ما قبول نداریم. رفع تحریمها جزو موضوعات مذاکره است، نه نتیجه‌ی مذاکرات؛ آن کسانی که دست‌اندرکار هستند، فرق این دو را بخوبی میفهمند. این یک خدعه‌ی آمریکایی است که میگویند قرارداد میبندیم، نگاه میکنیم به رفتارها، بعد تحریمها را برمیداریم! این‌جوری نیست؛ همین‌طور که مسئولین ما صریحاً گفته‌اند و رئیس‌جمهور محترم صریحاً گفت، رفع تحریمها باید بدون هیچ فاصله‌ای در هنگام رسیدن به توافق انجام بگیرد، یعنی رفع تحریم جزء توافق است نه چیزی مترتّب بر توافق.
یک نکته‌ی دیگر؛ آمریکایی‌ها تکرار میکنند که ایران بایستی در تصمیم‌هایی که میگیرد و چیزهایی که قبول میکند، بازگشت‌ناپذیری‌ای وجود داشته باشد؛ این را ما قبول نداریم. اگرچنانچه طرف مقابل میتواند به هر بهانه‌ای باز هم تحریمها را علیه ملّت ایران برقرار کند، هیچ وجهی ندارد که هیئت مذاکره‌کننده‌ی ما بپذیرد و کاری انجام بدهد که این کار برگشت‌ناپذیر است؛ به‌هیچ‌وجه، این یک صنعت مردمی است، یک صنعت بومی است، متعلّق به مردم است، دانش آن و فنّاوری آن مال مردم است، باید پیش برود؛ این پیشرفت جزء ذات هر صنعت و فنّاوری است. آنها بحث بمب اتم را پیش میکشند، خب خودشان هم میدانند که ما دنبال سلاح هسته‌ای نیستیم امّا این را یک بهانه‌ای قرار داده‌اند برای فشار آوردن بر ملّت ایران. ما در این مذاکرات به همه‌ی تعهّدات بین‌المللی پایبند بودیم، ما در این مذاکرات به تعهّدات اخلاق سیاسی-اسلامی پایبند بودیم، ما نقض عهد نکردیم، ما دو جور حرف نزدیم، ما تلوّن به‌خرج ندادیم؛ نقطه‌ی مقابل و طرف مقابل ما آمریکایی‌ها هستند، عهدشکنی کردند، تلوّن در آراء نشان دادند، تقلّب نشان دادند، رفتار آنها یک رفتاری است که برای ملّت ما مایه‌ی عبرت است؛ آن کسانی هم که در درون مجموعه‌ی روشنفکری کشور هنوز ملتفت نبودند که طرف مقابلشان – آمریکا – کیست، خوب است نگاه کنند به این مذاکرات و بفهمند با چه کسی مواجهند و آمریکا امروز در دنیا چه دارد انجام میدهد. این تهدیدهایی هم که میکنند بی‌اثر است؛ اینکه تهدید میکنند به تحریم بیشتر، اینکه در خلال حرفها تهدید میکنند به تحرّک نظامی، اینها تهدیدهایی است که ملّت ایران را نمیترسانَد؛ ملّت ایران ایستاده است و ان‌شاءالله با کمال موفّقیّت از این آزمون بزرگ بیرون خواهد آمد؛ البتّه توفیقات الهی میتواند ملّت ما را در این راه موفّق کند.
مسائل مهمّ دیگری هم وجود دارد که مجال طرح آنها الان نیست؛ مسلّماً کارهای بزرگی برعهده‌ی ملّت و دولت ایران است؛ مسئله‌ی اتّحاد اسلامی، مسئله‌ی کمک به ملّتهای مستضعف، گسترش نفوذ معنوی اسلام در منطقه که امروز پرچم آن دست ملّت ایران است، اینها کارهای بزرگی است که اگرچنانچه خدای متعال توفیقات خود را شامل حال ملّت عزیزمان بکند – که ان‌شاءالله خواهد کرد، به برکت دعاهای شما، به برکت همّت و تلاش شما و بخصوص جوانان – این کارهای بزرگ را ان‌شاءالله انجام خواهیم داد.
و السّلام‌ علیکم‌ و رحمة الله‌ و برکاته
11) شعار مرگ بر آمریکای حضّار


کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط کیوان گیتی نژاد 94/1/16:: 1:35 عصر     |     () نظر

 

20 ویژگی قرآنی برای حضرت فاطمه (س)

ابن عباس می گوید: از رسول خدا(ص) درباره کلماتی که حضرت آدم از پروردگار خویش دریافت کرد و با آن کلمات توبه کرد، پرسیدم. فرمود: «از خدا خواست که به حق محمد، علی، فاطمه، حسن و حسین(ع) توبه اش را بپذیرد.

قرآن مجید که کلام راستین خداست و در نهایت اتقان و درستی قرار دارد، بی هیچ شک و شائبه ای بازگوکننده حقایقی است که ذهن بشری از نیل به بسیاری از آنها، عاجز و ناتوان است.

فاطمه زهرا (ع) حقیقتی بی مانند دارد که جز در سایه سار قرآن و کلام معصومان نمی توان بدان دست یافت.

بدین لحاظ، در این مجال به بررسی برخی از آیات قرآن و بیان پاره ای از این حقایق می پردازیم.

1.خانه فاطمه (ع) جلوه گاه نور هدایت الهی

قرآن کریم، خداوند را نور آسمان ها و زمین می خواند و تصریح می کند که او هر فردی را که بخواهد، به نور خویش هدایت می کند. در ادامه می فرماید: «[این نور هدایت] در خانه هایی است که خداوند اذن فرموده است رفعت بیابند؛ خانه هایی که نام خدا در آنها ذکر می شود و مردانی که تجارت و معامله، آنان را از یاد الهی غافل نمی کند و می ترسند از روزی که در آن، دل ها و چشم ها زیر و رو می شود، صبح و شام در آنها، تسبیح او می گویند.»(1)

هنگامی که پیامبر خدا (ص) آیات مذکور را تلاوت کرد، یکی از اطرافیان حضرت پرسید: یا رسول الله! این خانه ها کدام خانه هایند؟ فرمود: «خانه های انبیا». ابوبکر برخاست و گفت: یا رسول الله! آیا خانه فاطمه و علی از مصادیق این آیه است؟ پاسخ شنید: «آری، از برترین مصادیق آن است.»(2)

2. مشکات الهی

قرآن برای تبیین و معرفی نور خداوند، مثالی ذکر می کند: «مثل نور خداوند، مثل چراغدانی است که درون آن، چراغی گذارده باشند...»(3). راوی می گوید: از امام (ع) درباره این کلام الهی پرسیدم. فرمود: «آن چراغدان، فاطمه(ع) است و آن چراغ، امام حسن (ع) و آن زجاجه (فانوس یا حباب شفاف)، امام حسین (ع) است.»(4) این بیان در حقیقت اشاره به جایگاه والا و متعالی فاطمه (ع) و فرزندانش در عالم تکوین و هدایت بشر دارد.

3. ستاره فروزان

امام(ع)، ذیل این آیه قرآن که می فرماید: «ستاره ای درخشنده چون مروارید» (5)، فرمود: «فاطمه ستاره درخشان و فروزانی از میان جمله زنان عالم است.»(6)

4. انسان بزرگ الهی

امام باقر(ع) درباره آیه «همانا آن از مسائل مهم است(و) هشدار و انذاری است برای همه انسان ها» (7) فرمود: «یعنی فاطمه» (8). واژه «کُبَر» جمع «کبری» و تأنیث اکبر است بنابراین، آیه مذکور چنین معنا می شود: «فاطمه زهرا(ع) یکی از بزرگان است» (9).

در بیانی کوتاه می توان گفت: این تفسیر، عظمت معنوی آن بانوی بزرگوار اسلام را بازگو می کند که در اثر آراسته شدن وی به سجایا و کمالات الهی برایش حاصل گشته است.

5. دریای فضیلت

ذیل این آیه که می فرماید: «(خداوند) دو دریا را در کنار یکدیگر قرار داد؛ در حالی که با هم تماس دارند. در میان آن دو، برزخی است که یکی بر دیگری غلبه نمی کند.»(10)، از امام صادق(ع) نقل شده است که فرمود: «علی و فاطمه، آن دو بحر عمیقی اند که هیچ یک را بر دیگری برتری نیست. بین آن دو، واسطه ای است که همان رسول خداست و محصول این بحر عمیق، لؤلؤ و مرجان است که آن دو، حسن و حسین هستند.»(11)

ثعلبی در تفسیر خود، از سفیان ثوری نقل می کند: «مرج البحرین یلتقیان» یعنی فاطمه و علی و منظور از «یخرج منهما اللؤلؤ و المرجان» حسن و حسین و مراد از «بینهما برزخ» رسول خداست.»(12) ابوسعید خدری نیز آیات یاد شده را همین سان تبیین و تفسیر می کند. (13)

6. کوثر رسول الله(ص)

حضرت خدیجه برای پیامبر(ص) فرزند پسری به دنیا آورده بود که عبدالله نام گرفت، اما پس از مدتی از دنیا رفت. روزی از روزها، یکی از سران مشرکان به نام عاص بن وائل، پیامبر(ص) را هنگام خروج از مسجدالحرام ملاقات کرد و با وی به گفتگو پرداخت.

گروهی از سران قریش که این گفتگو را دیده بودند به محض ورود عاص بن وائل به مسجد از او پرسیدند: با چه کسی گفتگو می کردی؟ گفت: با آن «ابتر» (14)! خداوند در حمایت از پیامبر(ص) خویش، سوره کوثر را نازل کرد و فرمود: «(ای پیامبر(ص))! ما به تو کوثر(خیر و برکت فراوان) عطا کردیم. پس برای پروردگارت نماز بخوان و قربانی کن و بدان که دشمن تو قطعاً بریده نسل و دم بریده خواهد بود.»(15)

مفسران کلام الهی، «کوثر» را خیر و برکت بسیار معنا کرده و گفته اند: «مقصود از آن، فراوانی نسل و ذریه پیامبر(ص) است و این معنا از طریق فرزندان فاطمه(ع) محقق شده است؛ به گونه ای که عدد ذریه او از شمارش خارج است و این روند تا روز قیامت تداوم دارد.»(16).

بسیاری از بزرگان علمای شیعه، وجود مبارک فاطمه زهرا(س) را روشن ترین مصداق کوثر قلمداد کرده اند؛ زیرا شأن نزول آیه، بیانگر این است که بت پرستان مکه، پیامبر(ص) را متهم به مقطوع النسل بودن می کردند و قرآن ضمن نفی گفتار آنان، به پیامبر(ص) می فرماید: «ما به تو کوثر عطا کردیم.» از این تعبیر چنین برداشت می شود که این خیر کثیر(کوثر)، همان فاطمه زهرا (ع) است. (17)

7. شاخه ای از شجره الهی

خدای متعال کلمه طیبه را به شجره طیبه ای مانند می کند و می فرماید: «آیا ندیدی که خداوند چه سان مثل زده؟ کلمه طیبه(سخن و ایمان پاک) همانند درختی پاک است که ریشه اش ثابت و شاخه اش در آسمان است.»(18) یکی از یاران امام باقر(ع) نقل می کند: خدمت آن حضرت رسیدم و درباره آیه یاد شده پرسیدم.

حضرت (ع) پاسخ داد: «آن درخت(شجره طیبه)، محمد مصطفی (ص) است. تنه آن درخت، امیرمؤمنان علی(ع)، میوه آن، امام حسن و امام حسین(ع)، شاخه اصلی آن فاطمه(ع) است و شاخه های کوچک آن، ائمه اطهار از فرزندان فاطمه(ع)، و برگ های این درخت، شیعیان و دوستداران ما اهل بیت اند.»(19)

8. حقیقت شب قدر

امام صادق(ع) درباره آیات نخستین سوره قدر (20) فرمود: «لیله(مقصود حقیقی از آن شب)، فاطمه است و قدر، خداوند است بنابراین هرکس فاطمه را آن سان که حق معرفت اوست، بشناسد، شب قدر را درک کرده است و حقیقت این است که فاطمه (ع) فاطمه نامیده شد، چون خلایق از شناختش ناتوان گشتند. (21)

9. فاطمه(ع)، صراط مستقیم الهی

حداقل 10 مرتبه در نمازهای شبانه روز، از خدای بزرگ می خواهیم که ما را به «صراط مستقیم» هدایت و راهنمایی کند.

پیامبر(ص) عظیم الشأن اسلام در تفسیر صراط مستقیم می فرماید: «همانا خداوند، علی(ع) و همسرش و فرزندانش را حجت خویش بر خلق خود قرار داده است و آنها دروازه های علم در امت من اند. هرکه به سوی آنان رهنمون شود، به صراط مستقیم هدایت گشته است.»(22)

10. ایمان به فاطمه (ع)، شرط هدایت

امام باقر(ع) در تفسیر آیه 136 و 137 سوره بقره می فرماید: «از آیه «آمنا بالله و ما انزل الینا»، علی، حسن، حسین و فاطمه اراده گشته و این حکم، بر امامان پس از ایشان نیز جاری است» و نیز فرمود: «فان آمنوا» یعنی: مردم. «بمثل ما آمنتم به» یعنی: به علی، فاطمه، حسن، حسین (ع) و ائمه پس از آنان. «فقد اهتدوا و ان تولوا فانما هم فی شقاق» (23).

11. پذیرش توبه با توسل به فاطمه(ع)

قرآن کریم می فرماید: وقتی حضرت آدم(ع) و همسرش حوا (ع) به رغم نهی الهی، از میوه درخت ممنوعه تناول کردند، به سبب تخلف از دستور الهی از بهشت اخراج شدند و به زمین هبوط کردند. «سپس آدم از سوی پروردگارش کلماتی دریافت کرد(و با آن کلمات توبه کرد) و به درستی که خداوند، توبه پذیر و مهربان است.»(24)

ابن عباس می گوید: از رسول خدا(ص) درباره کلماتی که حضرت آدم از پروردگار خویش دریافت کرد و با آن کلمات توبه کرد، پرسیدم. فرمود: «از خدا خواست که به حق محمد، علی، فاطمه، حسن و حسین(ع) توبه اش را بپذیرد. خداوند نیز پذیرفت.»(25)

12. صالح درگاه الهی

قرآن کسانی را که فرمان بردار خدا و رسول وی اند، به هم نشینی با آنانی وعده می دهد که از نعمت های بی پایان و ابدی الهی بهره مندند. (26) انس بن مالک می گوید: یک روز صبح، پس از آنکه نماز صبح را با پیامبر(ص) به جای آوردیم، به آن حضرت عرض کردم: یا رسول الله! آیا این سخن خدای را برایمان تفسیر می کنی که می فرماید: «و کسی که خدا و پیامبر(ص) را اطاعت کند، (در روز رستاخیز) هم نشین کسانی خواهد بود که خدا، نعمت خود را بر آنان تمام کرده، از پیامبران و صدیقان و شهدا و صالحان، و آنها رفیقان خوبی اند.»(27)

فرمود: مقصود از «پیامبران» منم. منظور از «صدیقان» برادرم علی (ع) است. مقصود از «شهدا» عمویم حمزه است و مقصود از «صالحان» نیز دخترم فاطمه(ع) و دو فرزندش (حسن و حسین(ع)) اند. (28)

13. مقرب الهی و ناظر اعمال نیکان

خدای متعال در کتاب آسمانی خویش هنگام خبردادن از مواهب عظیم و نعمت های روح پرور بهشت برای نیکوکاران می فرماید: «نامه اعمال ابرار و نیکان در علیین است و تو چه می دانی که علیین چیست!؟ نامه ای است رقم خورده و سرنوشتی است قطعی که مقربان(خاصان و برگزیدگان درگاه الهی) شاهد آن اند.»(29)

امام باقر(ع) در تفسیر این کلام الهی می فرماید: منظور از آن «مقربان» پیامبرخدا(ص)، علی، فاطمه، امام حسن و امام حسین(ع) است. (30) بنابراین فاطمه (ع) یکی از مقربان و خاصان درگاه الهی است و شاهد و ناظر بر نامه اعمال نیکان در روز رستاخیز خواهد بود.

14. فاطمه(ع)، مبرا از هر ناپاکی

آیه تطهیر در خانه ام سلمه بر پیامبر(ص) فرستاده شد: «خداوند می خواهد که پلیدی و گناه را از شما اهل بیت دور کند و شما را کاملاً پاک سازد» (31). علت نزول آن نیز چنین است که پیامبر(ص) خدا امیرمؤمنان علی، فاطمه، امام حسن و امام حسین(ع) را فراخواند. عبایی را روی آنها کشید و وقتی هر پنج نفر زیر عبا قرار گرفتند، فرمود: «بار خدایا! اینان اهل بیت من اند. پس آلودگی و ناپاکی را از ایشان دور ساز و پاک و پاکیزه بگردانشان».(32)

زمخشری می نویسد: رسول خدا(ص) عبای پشمینه سیاه رنگی بر دوش داشت. وقتی امام حسن(ع) به محضرش شرفیاب شد، پیامبر(ص) وی را به زیر عبای خود فراخواند. پس از مدتی امام حسین (ع) آمد، او را نیز بدانجا فراخواند. پس از وی فاطمه(ع) و سپس امیرمؤمنان (ع) آمد و به زیر عبای رسول الله (ص) رفتند. پس از آن، پیامبر(ص) فرمود: «انما یرید الله لیذهب عنکم الرجس اهل البیت...»(33)

ابوسعید خدری تصریح می کند: این آیه در شأن پیامبر(ص) خدا، علی، فاطمه، امام حسن و امام حسین (ع) نازل شده است. (34) ام سلمه نیز بدین مطلب تصریح دارد. (35) ابن حجر هیثمی نیز اذعان می کند که اکثر مفسران بر این عقیده اند که آیه تطهیر در شأن علی، فاطمه و حسن و حسین (ع) نازل شده است. (36)

15. فاطمه (ع)، بهترین الگو

خداوند به پیامبر(ص) خویش می فرماید: «خانواده ات را به نماز فرمان بده و بر آن پایدار باش.»(37) در این زمینه می نویسند: از زمانی که این آیه نازل شد، پیامبر(ص) خدا پیوسته، هنگام نماز، بر در خانه علی و فاطمه(ع) حاضر می شد و می فرمود: «خداوند، شما را رحمت کند؛ هنگام نماز است. به درستی جز این نیست که خداوند می خواهد پلیدی و ناپاکی را از شما اهل بیت دور کند. (38)»(39).

پیامبر خدا (ص) با عبارات «خداوند می خواهد پلیدی را از شما اهل بیت دور کند»، به همگان فهماند که آیه تطهیر، در شأن اهل بیت است و علت دعوت به نماز، بی تفاوتی علی و فاطمه (ع) به عبادت نیست، بلکه از باب الگودهی به مسلمانان است و آن دو بزرگوار، مبرا از هر قصور و تقصیری در اجرای دستورهای الهی اند. برخی از اصحاب در این رابطه نقل می کنند: پیامبر(ص) نه ماه پی در پی این کار را انجام داد. (40)

16. پاداش بیکران برای فاطمه(ع)

صادق آل محمد(ع) نقل می کند: رسول خدا(ص) وارد خانه فاطمه(ع) شد؛ در حالی که فاطمه لباس خشنی از پشم شتر بر تن داشت، با یک دست، آسیاب می کرد و با دست دیگر، کودکش را شیر می داد. با مشاهده این وضعیت، اشک از چشمان پیامبر(ص) سرازیر شد. فرمود: «دخترم! تلخی دنیا را در برابر شیرینی آخرت تحمل کن؛ زیرا خداوند این آیه را بر من نازل کرده است: به زودی پروردگارت آن قدر به تو عطا خواهد کرد که خشنود شوی(41).»(42)

17. سربلند از امتحان الهی

عبدالله بن مسعود در تفسیر این آیه که می فرماید: «امروز آنها را به سبب صبر و استقامتشان پاداش بخشیدم؛ آنها پیروز و رستگارند» (43)، می گوید: یعنی امروز به سبب اینکه علی بن ابی طالب، فاطمه، حسن و حسین(ع) بر طاعت، گرسنگی، فقر، و امتحانات الهی در دنیا صبر پیشه کردند، بهشت را بدانان پاداش دادم و به درستی که آنها رستگار و سربلند از حساب و کتاب الهی هستند. (44)

18. اسوه ایثار و اخلاص

امام حسن و امام حسین(ع) در خردسالی بیمار شدند. رسول الله(ع) همراه جمعی از یاران خویش به عیادت آنها آمدند سپس به علی(ع) فرمودند: ای اباالحسن! خوب است برای شفای دو فرزند خویش، نذری کنی. از این رو، علی(ع)، فاطمه(ع) و فضه خادمه، هر سه نذر کردند که در صورت شفای این دو کودک، سه روز «روزه» بگیرند... در پایان داستان ایثار و فداکاری اهل بیت (ع) آمده است که فرشته وحی الهی نازل شد و فرمود: ای محمد! خداوند با چنین خاندانی به تو تهنیت می گوید. سپس، سوره «هل اتی» را بر او خواند. (45) خداوند در این سوره، سه صفت آشکار و برجسته این خانواده را- که فاطمه(ع) نیز یکی از آنان است- متذکر می شود که عبارت است از :1. وفای به نذر: «به نذر خود وفا می کنند و از روزی که شر و عذابش گسترده است، بیمناک اند» (46)؛ 2. ایثار: «و غذای خود را با اینکه به آن علاقه و نیاز دارند، به مسکین و یتیم و اسیر می دهند»؛ (47) 3. اخلاص: «ما، شما را فقط به خاطر خدا اطعام می کنیم و هیچ پاداش و سپاسی از شما نمی خواهیم».(48)

19. برترین زن مسلمان

هنگامی که پیامبر(ص) با مسیحیان نجران درباره مسیحیت و نفی الوهیت حضرت عیسی(ع) گفتگو می کرد و آنان با وجود استدلال آن حضرت، سخن او را نپذیرفتند، خداوند به پیامبر(ص) خویش دستور داد با آنها «مباهله» کند. آن حضرت در حالی که برای مباهله حضور یافت که حسین(ع) را در آغوش داشت و دست حسن(ع) را گرفته بود و فاطمه (ع) پشت سرش می آمد و علی هم پشت سر فاطمه(ع) قرار گرفته بود.

پیامبر(ص) به اهل بیت خود فرمود: «وقتی دعا کردم، آمین بگویید» اما اسقف نجران با دیدن آن چهره های پرجاذبه الهی گفت: اگر آنان از خدا بخواهند کوه را از جایش برکند، می کند، مباهله نکنید که هلاک می شویم و بر روی زمین یک نصرانی تا روز قیامت باقی نمی ماند. بنابراین، آنان مباهله نکردند و خواستند بر دین خود باقی بمانند و در نهایت، با آن حضرت توافق کردند که جزیه بپردازند. (49)

این واقعه زمانی بود که خداوند فرمود: «هرگاه بعد از علم و دانشی که (درباره مسیح) به تو رسیده، (باز هم) کسانی با تو به محاجه و ستیز برخیزند، به آنها بگو: بیایید ما فرزندان خود را دعوت کنیم، شما هم فرزندان خود را؛ ما زنان خویش را دعوت نماییم، شما هم زنان خود را؛ ما از نفوس خود دعوت کنیم، شما هم از نفوس خود؛ آن گاه مباهله کنیم و لعنت خدا بر دروغگویان قرار دهیم.»(50) ابن عباس در تفسیر این آیه می گوید: منظور پیامبر(ص) از فرزندان ما، حسن و حسین، مقصود از زنان ما، فاطمه و منظور از نفوس ما، شخص پیامبر(ص) و علی است. (51) ابوسعید خدری نیز می گوید: زمانی که این آیه نازل شد، رسول الله، علی و فاطمه و حسن و حسین (ع) را فراخواند و فرمود: «بارخدایا! اینها اهل من اند.»(52) درواقع، تعبیر «ابنائنا» و «نسائنا» و «انفسنا» درباره این چهار معصوم، بیانگر برتری و فضیلت آنان بر سایرین است؛ زیرا پیامبر(ص) از میان همگان، فقط آن چهار نفر را برگزید.

20. محبت کوثر، مزد رسالت

خداوند خطاب به پیامبر(ص) خویش می فرماید: «بگو هیچ پاداشی از شما (بر رسالتم) درخواست نمی کنم، جز دوست داشتن نزدیکان را» (53). این آیه، مودت و محبت نسبت به نزدیکان پیامبر(ص) را به عنوان اجر و مزد رسالت پیغمبر(ص) معرفی می کند و آن را از امت مسلمان می خواهد. ابن عباس روایت می کند: وقتی این آیه نازل شد، به پیامبر(ص) عرض کردند: «یا رسول الله! آنانی که محبت و مودت آنها بر ما واجب شده است، چه کسانی اند؟» فرمود: «علی، فاطمه، حسن و حسین(ع)»(54).

پی نوشت ها

1. «فی بیوت اذن الله أن ترفع و یذکر فیها اسمه یسبح له فیها بالغدو و الاصال...»نور/36 و 37.

2. الکشف و البیان(تفسیر ثعلبی)، تحقیق: ابومحمد ابن عاشور، بیروت، دار احیاء التراث العربی، چ1، 1422ق، ج7، ص 107.

3. «مثل نوره کمشکاة فیها مصباحٌ...»نور/35.

4. مناقب الامام علی بن ابی طالب، ابن مغازلی، بیروت، دارالاضواء، چ3، 1424ق، ص 263، ح361.

5. «کانها کوکبٌ درّی».نور/35.

6. مناقب الامام علی بن ابی طالب، ص 263، ح 361.

7. «إنها لاحدی الکبر نذیراً للبشر».مدثر/ 35 و 36.

8. تفسیر نورالثقلین، عبدعلی بن جمعه عروسی حویزی، تحقیق: سید هاشم رسولی محلاتی، قم، مؤسسه اسماعیلیان، چ4، 1412ق، ص 458، ح22.

9. همان.

10. «مرج البحرین یلتقیان بینهما برزخ لا یبغیان». الرحمن/ 19 و 20.

11. ینابیع الموده، سلیمان قندوزی، تحقیق: علاء الدین اعلمی، بیروت، مؤسسه الاعلمی للمطبوعات، چ1، 1418ق، ج1، ص 139.

12. الکشف و البیان، ج9، ص 182.

13. مناقب الامام علی بن ابی طالب، ص 277، ح390.

14. «مشرکان مکه، پیامبر(ص) را پس از وفات پسرانش از روی طعنه «ابتر» صدا می زدند؛ چون فرزند پسری نداشت.»

15. «انا اعطیناک الکوثر فصل لربک وانحر ان شانئک هو الابتر».کوثر/1-3.

16. مجمع البیان فی تفسیر القرآن، فضل بن حسن طبرسی، بیروت، مؤسسه الاعلمی للمطبوعات، 1415ق، ج10، ص 458-460.

17. برگزیده تفسیر نمونه، احمد علی بابایی، تهران، دارالکتب الاسلامیه، چ6، 1379ش، ج5، ص 599-560.

18. «الم تر کیف ضرب الله مثلاً کلمة طیبه کشجرة طیبة اصلها ثابت و فرعها فی السماء». ابراهیم/ 24.

19. شواهد التنزیل، حاکم حسکانی، تحقیق: محمد باقر محمودی، بیروت، مؤسسه الاعلمی للمطبوعات، چ1، 1393ق، ج1، ص 311.

20. «انا انزلناه فی لیله القدر».قدر/1.

21. تفسیر فرات کوفی، تحقیق: محمد الکاظم، تهران، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، 1416ق، ص 581 و 582، رقم 747؛ بحارالانوار، تحقیق: محمود دریاب، بیروت، دارالتعارف للمطبوعات، چ1، 1421ق، ج18، ص 52.

22. شواهد التنزیل، ج1، ص 58، ح 89.

23. التفسیر للعیاشی، تحقیق: قسم الدراسات الاسلامیه مؤسسه البعثه؛ قم، بنیاد بعثت، چ1، 1421ق، ج1، ص 159، رقم 212/ 111.

24. «فتلقی ادم من ربه کلمات فتاب علیه انه هو التواب الرحیم» بقره/37.

25. ینابیع الموده، ج1، ص 112؛ الطرائف، سید بن طاووس، قم، نشر خیام، چ 1371ق، ص 112، ح 166؛ الدرالمنثور، جلال الدین سیوطی، بیروت، دارالفکر، 1414ق، ج1، ص 19.

26. «و من یطع الله و الرسول فاولئک مع الذین انعم الله علیهم من النبیین و الصدیقین و الشهداء و الصالحین و حسن اولئک رفیقا». نساء/69.

27. همان.

28. بحارالانوار، ج10، ص 361.

29. «ان کتاب الابرار لفی علییین و ما ادریک ما علییون کتاب مرقوم یشهده المقربون». مطففین/18-21.

30. بحارالانوار، ج10، ص 361.

31.احزاب/ 33.

32. ینابیع الموده، ج1، ص 125.

33. الکشاف، تحقیق: عبدالرزاق المهدی، بیروت، داراحیاء التراث العربی، چ2، 1421ق، ج1، ص 396.

34. الکشف و البیان، ج8، ص 42؛ ینابیع الموده، ج1، ص 127؛ شواهد التنزیل، ج1، ص 25، ح 661؛ ذخائر العقبی، مکتبه القدسی، 1356ق، ص 24؛ فرائد السمطین، ابراهیم بن محمد جوینی، تحقیق: محمدباقر محمودی، بیروت، مؤسسه المحمودی للطباعه و النشر، چ1، 1400ق، ج2، ص 10، ح356؛ جامع البیان عن تأویل آیات القرآن، محمد بن جریر طبری، تحقیق: صدقی جمیل العطار، بیروت، دارالفکر، 1415ق، ج22، ص 9، ح 21727.

35. مناقب الامام علی بن ابی طالب، ص 254، حدیث 345؛ الاصابه فی تمییز الصحابه، ابن حجر عسقلانی، تحقیق: عادل احمد عبدالموجود، بیروت، دارالکتب العلمیه، چ1، 1415ق، ج8، ص 265؛ اسد الغابه، بیروت، دارالفکر، چ1، 1419ق، ج6، ص 225.

36. الصواعق المحرقه، تحقیق، عبدالوهاب عبداللطیف، مکتبة القاهره، چ2، 1385ق، ص 143.

37. «وامر اهلک بالصلاة و اصطبر علیها». طه/132.

38. «الصلاة رحمکم الله «انما یرید الله لیذهب عنکم الرجس اهل البیت».

39. شواهد التنزیل، ج1، ص 381، ح 526.

40. الکشف و البیان، ج8، ص 42.

41. «و لسوف یعطیک ربک فترضی». ضحی/5.

42. مجمع البیان، ج10، ص 382؛ الکشف و البیان، ج10، ص 225؛ موفق؛ مقتل الحسین خوارزمی، ابن احمد مکی، تحقیق: محمد سماوی، قم، انوارالهدی، چ1، 1418ق، ج1، ص 105، ح34.

43. «انی جزیتهم الیوم بما صبروا انهم هم الفائزون».مؤمنون/ 111.

44. شواهد التنزیل، ج1، ص 408، ح 665.

45. الکشاف، ج4، ص 670 و 671؛ التفسیر للعیاشی، ج3، ص 163-165؛ الکشف و البیان، ج10، ص 99-101؛ مجمع البیان، ج10، ص 209 و 210؛ شواهد التنزیل، ج2، ص 300-302، ح 1042؛ تذکرة الخواص، ابن جوزی، بیروت، مؤسسه اهل البیت، 1401ق، ص 281-283؛ ینابیع الموده، ج1، ص 108 و 109.

46. «یوفون بالنذر و یخافون یوماً کان شره مستطیراً».انسان/ 7.

47. «و یطعمون الطعام علی حبه مسکینا و یتیما و اسیرا». انسان/ 8.

48. «انما نطعمکم لوجه الله لا نرید منکم جزاءً و لا شکورا». انسان/ 9.

49. ر. ک: الکشاف، ج1، ص 396 و 397؛ الکشف و البیان، ج3، ص 85 و 86.

50. «فمن حاجک فیه من بعد ما جاءک من العلم فقل تعالوا ندع ابنائنا و ابنائکم و نسائنا و نسائکم و انفسنا و انفسکم ثم نبتهل فنجعل لعنت الله علی الکاذبین». آل عمران/61.

51. مناقب الامام علی بن ابی طالب، ص 264، ح 362؛ شواهد التنزیل، ج1، ص 142، ح 194.

52. «اللهم هؤلاء اهلی»، ذخائر العقبی، احمد بن عبدالله طبری، ص 25.

53. «قل لا اسئلکم علیه اجرا الا المودة فی القربی». شوری/ 23.

54. ینابیع المودة، ج1، ص 124؛ الطرائف، ص 112، ح 167؛ الکشف و البیان، ج8، ص 310؛ مجمع البیان، ج9، ص 48؛ مناقب الامام علی بن ابی طالب، ص 258، ح 352؛ فرائد السمطین، ج2، ص 13، ح 359؛ بحارالانوار، ج10، ص 196.(مهر)


کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط کیوان گیتی نژاد 93/12/14:: 9:7 صبح     |     () نظر
داش علیرضا دلت زیاد بر ای این منادیان عفاف ولی در عمل منکرین حد الهی نسوزه روزی میرسد همین ها ما را گوشه دیوار به عنوان حربی می گذارند و تیرباران می کنند ما را متحرج ما را وحشی ما را غیر نواندیش ووو می نامند باید جلوی کسی که به عمد و برای جنگ با ارمانهای اسلام در نرویج بی دینی و بی حجابی است بجنگیم به انجا هم خیلی خوب رسیدیم دادشی چه نخواهی ببینی و چه ببینی و نخوای باور کن - شما (ویرایش | حذف)

 

شما برادر عبدلی سرباز فرزانه ای برای رهبری هستید خدا توفیقات شما را افزون و درکنارش به عمر با عزت رهبر عزیزمون بی افزاید انشاالله - شما (ویرایش | حذف) اینگونه شهادت لیاقت می خواهد داداش علیرضا ما چگونه می توانیم اینگونه شهید بشویم بااینکه شعارمان این است که ما هنوز به دان حد نرسیدیم - شما (ویرایش | حذف) ما فعلا به اون مرحله نرسیدیم لطفا حکم صادر نکنید - شما (ویرایش | حذف) - شما (ویرایش | حذف) - شما (ویرایش | حذف)

 

داداش مرا ببخش که ناراحتت کردم مرا ببخش درد دلت را باز کردم چون قصدت از بیان گفتارت را می دانم جای خالی برای بیان حقت گذاشتم من متحجر نیستم زور گرا هم نیستم اعتقادم این است ما از سد تحمل و مدارا خیلی وقت است گذاشتیم ولی دشمن کاری با ما کرده که دیده را نادیده نادیده را دیده انگاریم و اینگونه ضرب نهایی و نابودی را توسط خود ما بر ما غالب کند اخوی به خودت بیا نگفتم باتوم بگیر برو تو خیابون فقط غیرتت - - شما (ویرایش | حذف)

 

و دوباره ماخذه کن و ازش بخواه بهترین راه را برای مقابله با بدترین هایی که دشمن خوابش را برای ما دیده خودت را آماده کردی انشاالله الان از خط قرمزها گذشتیم فقط چشت به رخ و زبان رهبرمون باشه که لحظه جهاد وئ شهادت خیلی بیشتر از اونچه فکرش کردی نزدیکه و شاید هم گفته و در لابه لای باید و نشایدها و کرده و ناکرده هامون مدفون و استغفرالله فر اموش شده آقا جز را می گند شما باید جمله را بگیری بشنو از نی چون ح - شما (ویرایش | حذف)

 

حکایت می کند و از جدایی ها.....آری اخوی مسلمان و دین اسلام از خشونت متنفر است ولی از بی غیرتی و استیصال و سوار دشمن بر مسلمان بیشتر متضرر و نالان است نزار دینت را با نقاشی های قشنگ و جملات شریعتی گون که نماز را چه بخونی چه ساندویجش را بخوری دین برایت تعبیر کنند نگذاری مطهری ها را متهجر و شریعتی ها را نواندیش و راستگو برایت قلمداد کنند شهادت را مال عهد قدیم و عمر بیش از حد قابل را عهد جدیدش تعبیر ک - شما (ویرایش | حذف)

 

کنند داداش علیرضا تو اولین حیدری هستی که سردار تنها را یاری کردی نگذار راه حیدری را جای حیدری را بعد از شهادت در جلوی در بهشت زهرا اگر قرار بران شده بود ببرند و در فلان کازینو ویا فلان مقبره نواندیشان جای کنند ولایتمداری تنها یک جمله زیبا و ارزشی تنها نیست یک باور مطلق و یک ارزش لاتمام است که هر گوشه اش روایتی از عاشقی های همین شهدایست که در لحظه ای که سنگ لحد برسرش می نهی به تو لبخند می زند - - شما (ویرایش | حذف)

 

و بیمی از نکیر و منکر ندارد چون زینب س را حسین س علی س ولایت را پیش از شب پیش از انکه برسرش حاظر و اماده سوال جواب شود ولایت را بر بالین خود دیده که پیش از غروب برای بردنش به بهشت امده اند و خود به جای اوئ پاسخ گوی نکیر و منکرند با اینکه شاید نواندیشان این حافظ حرم معصومین را به دلیل کلاشی که بر دست دارد نتحجر و تند رو کهنه اندیش نامیده باشند و یا اینکه بگویند هنوز به انجا ی مطلب نرسیدیم اخوی - - شما (ویرایش | حذف)

 

حالا چه کار کنیم؟ ردش کنید؟ مصلحت است؟ حق است؟ نه، دل، متعلق به این جبهه است؛ جان، دلباخته‌ى به این اهداف و آرمانهاست. او یک نقصى دارد. مگر من نقص ندارم؟ نقص او ظاهر است، نقصهاى این حقیر باطن است؛ نمى‌بینند. «گفتا شیخا هر آنچه گوئى هستم / آیا تو چنان که مینمائى هستى؟» - .:سلمان فارسی:.

 

داداش کیوان خیلی مهربان هستی // ممنون حاجی - ||علیرضا خان||

 

مخلصتم داداشی ولی من کوچکتر از انم که به شما مبلغ پیامی باشم ولی چون داداشیمی و حیدری بهت می گم دزد اگر به خانه ای بزنه صاحب خانه را بیچاره کرده منافق اگر خیانت کنه خودش رو نابود کرد ه زنا کار اگر زنا کند دنیا و اخرت خویش را تباه کرده می دونم بی نقص خداست و همه ما نه یک عیب هزار عیب حال و نهان داریم ولی اخوی زن بی حجاب چه می کند - شما (ویرایش | حذف)

 

جامعه را به فساد می کشد جوانان و رادمردان را وسوسه شیطنت شیاطین که زنهای بی حجابی که از روی قصد و به خواسته جلب توجه ملت دست به این نوع پوششها می کنند فرق می کنند با خواهری که از روی سادگی و کم تقوایی و عدم اعلام و خواست حجاب از سوی خانواده به حجابش تئجه نمی کند و کوتاهی می کند او یعنی زاده شیطان را مثل جمارات باید سنگ زد و از خود دور کرد چون آمده دین و تقوای ما را ببرد - شما (ویرایش | حذف)

 

آمده اصول دین عقاید و اساس حکومت ما را با الگو پذیری مجدانه و از روی فهم و عمد به تبعیت از خواست دشمنان که امروز در اینترنت ار ار و ماما زیاد می کنند تبعیت تا نظام اسلامی و ولایت محور ما را لا چالشی آنهم چاله ای که اصول انقلاب و ولایت را تشکیل می دهد ضعیف کنند تا به خیال خام و احمقانه خویش حکومت ما را در مقابل کشف حجاب و تقلیدهای غربی و نشان دادن نحوه فرهنگ لباس پوشیدن غربی زنان مومنه ما را به سخر - شما (ویرایش | حذف)

 

سخره بگیرند اینجا حساب انهایی یکه از روی نادانی و عدم فرهنگ خانوادگی به تبعیت از فرهنگ غرب برامده اند سخن شما مقبول انها نیاز به راهنمایی و نشان دادن رفعت و دین اسلام با همه مراعات و حفاظتهایش از زنان او را اگاه کرد باید به او رفعت و حجاب را نشان و به او تبیین کنیم که حجاب نه اینکه محدودیت برای زنان ما نیست بلکه رحمت و برکات هم برای انان دربردارد این امر به معروف و نهی از منکر - شما (ویرایش | حذف)

 

ولی جاییست که شخص شمشیر از رو بسته و قصد بردن اسباب و شرف خانه کرده اینجا اصول دین بیان کردن خطاست و فرستیست برای به ثمر نشاندن خواسته هایی که در ذهن دشمن است باید فی الفور سر از تن این دشمن جدا کرد تا خانه امن از دشمن به قصد بردن خانه کرده است ما دین رفعتیم از دشمنی بی زاریم و از مظلوم و یتیم به حکم ولایت سعی در محبت انجام وظیفه داریم - شما (ویرایش | حذف)

 

ولی دشمن به دنبال نصیحت نیست به دنبال روشن شدن هم نیست ذهن او وجود او مملو از نفرت است زنی که از روی عمد و به خواهش دشمنان اسراییلی و غربی قصد اسیب رسانی به فرهنگ و زنان مومنه ما دارد و به چیزی فکر نمی کند جز نابودی و از ریشه برکردن اسلام هدفی ندارد حال به او به گو خواهر حجابت را حفظ کن انتظار چه پاسخی از چنین دشمنی که از برای ریشه به تیشه زدن امده داری؟ - شما (ویرایش | حذف)

 

خیلی دوست دارم این قضیه و این سوالم از شما را تجربه و جوابش را بر من بنمایی اخوی علیرضا من در محله جردن تهران زندگی می کنم می کنم نمی دانی این محله به چه فسادی الوده و در جدال است همه چشم بسته اند و فکر دلار جمع کردن بیشترند و اصلا دلشون نمی خواد ذهنشون را به این مسائل مشغول تا مبادا دستگاه پول شمار وقفه در شمارش ایجاد شود - شما (ویرایش | حذف)

 

اخوی برای این خواسته ها و این شعارها که امر به معروف کنیم همه انها که بی حجابند و اشاعه فساد دارند می دهند ذره ای تنگ است و قربال انان یعنی نادانان و اگاهان زمانی می برد که دیگر برای امر به معروف باید دم پل صراط اعمال وظیفه کنیم مسئولین محترم در جلوی چششان در برابر رخشان فساد اشاعه یافت ولی چرا توجه نکردند؟ چرا قربال نکردند؟ چرا کار فرهنگی ما بجای پرداختن به این معزل کشوری و حکومتی - شما (ویرایش | حذف)

 

شمشیر به سوی خودی کشیدن و ان چند نفری هم که احساس مسئولیت و ایمان و وجوانی برایشان و وظیفه ای برگردنشان بود را هم خفه کردن و به کنج کشیدن مرامهای ما یخ زده بود وجدانهای ما اب رفته بود ایمانهایمان بوی نم گرفته بود و احساس مسئولیتمان تقیه بر ان سایه فکنده بود اگر از دشمنی که برای نابودی نه از روی دشمنی را امربه معروف می شد - شما (ویرایش | حذف)

 

نیروهای ظابط را فحاش خطاب کردند و اگر تایید نکردیم و در انجام تکلیف امربه معروف و جهاد با دشمن خانه نشان کرده سربه زیر انداختیم حالا که دیگر فحشا و بد حجابی دارد با فرهنگ ولایی ما اجین می شود و دشمنان ما با تکریم دشمنان و توبیخ محراب نشینان توانستند به این خوبی و به این سرعت به مقصد برسند خود من و شما بودیم که جاده فحشا را بر انها با تماشای فیلمهای هالیوودی سست و به نوعی کوتاه امدیم - شما (ویرایش | حذف)

 

حالا چه کنیم؟ این سوال من از شماست شما پاسخ دهید که حالا که فحشا و بدحجابی و بی ناموسی زنا و فحشا کل کشور را احاطه کرده و دیگر فریب خورده با دشمن اسین بالا زده تا حدودی غیرممکن یا اگر غیر ممکن هم نگوییم خیلی دشوار بنامیم چه راهی را پیش نهاد می کنید امربه معروف که کنیم از کجا بدانیم این از روی دشمنی به این هیبت درامده یا از روی نادانی - شما (ویرایش | حذف)

 

پس اگر جهاد هم در این زمینه شود بازم از دشمن عقب افتاده ایم من این کوتاهی را بیشتر از چشم رادیو و تلویزیون و سینمایی می شمارم که برای فروش بیشتر بلیط و کسب پول بیشتر فرهنگ ما را با ان بازی کردن و نیروی مجاهد را تند رو بی فرهنگ و گلادیاتورهای سینمای خویش را نو اندیشان مورد ظلم نشان دادند باید در برابر ملتی که امروز دارد این فحشا را با این جسارت در پیش که احساس گناه از سوی صاحبش رفته - شما (ویرایش | حذف)

 

می نگرند اقای خانومی که فیلم قرمز نمی دونم چهار راه پارک وی یا فلان فیلم جنجالی با اون نحوه گریم و اشاعه فرهنگ باعث این اقتدار دشمن در وطنم ایران ولایی شدی چه احساسی دارید؟ اگر خوشحالید که باید بگویم درس استادان غربی و اسراییلی خود را خوب به ثمر نشاندید دمتون گرم که خیلی به موقع ظعف فرهنگی و عدم همراهی گروه فرهنگی با خودی را به جهت اینکه در جامعه - شما (ویرایش | حذف)

 

خودی نشان دهند و خود را نواندیش و ما را کهنه اندیش بگمارند و فرهنگ ما را به قیمت بخس بفروشند و دست امال اجنبی خویش دهند ایول دارد شما از غفلت و بی توجه ای مسئولینی سواستفاده کردید که برای سهیم شدن در سود تبلیغاتی خویش و احتساب شمارش مالی خویش اینگونه راه را بر شما گشودن امروز بخواهیم از انها که جلوی شما بایستند خنده دار است که شما روزی برای رسیدن به قدرت کلیدهایی طلایی - شما (ویرایش | حذف)

 

رو کردید و بسیجی را کم سواد و تروریست خواندید حالا با چه رویی به یک بسیجی ولایی رویتان می شود بگویید ما فکر اینجا نمی کردیم کمک ما باشید البته بگم دل بسیجی دریاست و فرمان نه از رییس جمهور نه وزیر و نه پرفسور شخص مشهوری خط نمی گیرد او فقط یک نفر را صاحب خویش و مراد خویش و صاحب جان و هستی خویش بر می شمارد و آن هم مقام عظمای ولایت امام مصلح سید علی حسینی خامنه ای هست - شما (ویرایش | حذف)

 

ولی شما ای دشمنان و ای سواستفاده گران سیاسی و مالی از دل رئوف اقای ما بی خبر نبودید وگرنه جرات چنین بی توجه ای و خرمن در سیلوی دشمن نمی ریختید شمامی دانستید اگر کار را به جایی برسانید که در انجا تر و خشک باهم بسوزد دل رئوف نایب برحق امام زمان به راحتی راضی نخواهد شد که انکه با امر به معروف به اغوش ولایت باز می گردد با انکه از روی نفرت و عناد و خدمت به استکبار وصهیونیست به تخریب فرهنگی ما زده است ب - شما (ویرایش | حذف)

 

بسوزند ولی اقایون نواندیش اقایان بافرهنگ سیاسی و خوش چهره و خوش نمایش شما هم مثل کاراکتورهای سینما های ما خوب دارید نقش خود در به نابودی کشاندن حجاب و ریختن حب و قبح بی حجابی و نشان دادنش به بافرهنگی نواندیشی خدمت به اجنبی می کنید ولی بدانید این همه حیدری آمده به عشق رهبر امده - شما (ویرایش | حذف)

 

و رهبر فرهیخته و برحق ما هم هوشیارانه ناظر بر اعمال شما بود و هست و اگر تا اینجا فرمان و حکمی صادر برای نابودی فرهنگ دشمن و صهیونیست صادر نکرده به نظرم برای این بوده که می خواسته ببینه بی حیایی شما اقایون فیلم ساز و سیاسی نواندیش بافرهنگ نوین تا کجای بی حرمتی و بی وفایی پیش می روید می دانم یقین دارم آقا خودش این گره ای که به دست خود ما و به نرمش این رشته از نخ پیچانده که اگر گره کور نمی خورد - شما (ویرایش | حذف)

 

لازم به این همه توضیح حقیر کمترین بسیجی نبود شاید نبود رهبر ما اندیشه ای بکر و نوین می کند تا دست سالوسان سیاسی و فرهنگی رو شود و جامعه از نزدیک با آنها اشنا شود و هم ان زنان بی شرافتی که مزدور اجنبی و صهیونیست شدند تا فرهنگ و دین ما را الوده کنند به تدبیر حضرت آقا انشا الله زالو صفتان مجازات می شوند و هم شما داداش علیرضا وقت بیشتری خواهید یافت تا فرهنگی که اسیب دیده و رو به خرابی - شما (ویرایش | حذف)

 

گرویده بود از راهش که یکی از انها که در وظیفه و سیطره اختیار ما کمترین است امر به معروف و نهی از منکر برای جاهلان به مکر دشمن وقت خواهیم یافت ولی این ارزو حماسه ای می طلبد چون حماسه 9 دی ماه و جوانانی می طلبد سرسپرده و حیدری حضرت اقا با امید به خدا و راهنمایی ولی حی و مطلقمان امام مصلح هستی کیوان به فدایش این گره کور را از رخ میهن می زداییم - شما (ویرایش | حذف)

 

به دنیا نشان می دهیم نه شرقی نه غربی جمهوری اسلامی این بود اخوی سخن من مرا ببخش سرت را درد اوردم ولی دل گرفته و یار سخن دان کمیاب و ناممکن از برای من کهنه اندیش که با صبای مولایش بر می خیزد با رایحه وجودش بر بال نسیم جان می گیرد و به امید زیارت و خدمتش جانش و هستیش را پیش کشش نموده است دعا کن به یوسفم و حیدر ثانیش روزی برسم یا در راهشان شهید شوم آمین یا ارحم راحمین - شما (ویرایش | حذف)

نظر


کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط کیوان گیتی نژاد 93/11/23:: 12:42 عصر     |     () نظر

جزئیاتی از 6 کتاب آیت‌الله خامنه‌ای در دوران مبارزه

 

|نگاهی به شش کتاب آیت‌الله خامنه‌ای پیش از سال 57|

از سال 1342 که مبارزات ملت ایران به رهبری امام خمینی رحمه‌الله وارد مرحله‌ی جدیدی شد و پس از سرکوبی این نهضت توسط رژیم طاغوت، جریان‌های مختلف سیاسی-اجتماعی خط‌‌ مشی‌های مختلفی را در پیش ‌گرفتند. عده‌ای به مبارزه‌ی مسلحانه روی ‌آوردند، عده‌ای به مبارزات سیاسی و عده‌ای از روحانیون نیز بر اساس تحلیلی که از وظایف روحانیت داشتند، خط مشی دیگری را برگزیدند. می‌توان گفت این خط‌ مشی مورد توجه خاص آیت‌الله خامنه‌ای هم بوده است. بر اساس این خط مشی، فعالیت مبارزه علاوه بر همراهی با دیگر مبارزان، زمینه‌سازی فکری و اندیشه‌ای جامعه را نیز منظور نظر قرار می‌داده است.

در بررسی مکتوبات و سخنرانی‌های آیت‌الله خامنه‌ای می‌توان چهار دوره‌ی زمانی را در نظر گرفت. دوره‌ی اول این مکتوبات مربوط به دوران مبارزات است؛ یعنی از آغاز فعالیت‌های مبارزاتی ایشان تا 22 بهمن 1357. دوره‌ی دوم از هنگام پیروزی انقلاب تا شروع کار ایشان در مسند ریاست‌جمهوری را شامل می‌شود. در این دوره ایشان سخنرانی‌های بسیاری در محافل گوناگون و خصوصاً در دانشگاه‌ها و مساجد و دیگر مجامع اسلامی انجام داده‌اند. دوره‌ی سوم مربوط است به دوران ریاست‌جمهوری ایشان و دوره‌ی چهارم نیز متعلق به دوران رهبری ایشان است که از روز چهاردهم خرداد 1368 تا کنون ادامه دارد. حجم سخنرانی‌ها و پیام‌های ایشان تنها در سال‌های مربوط به رهبری به اندازه‌ای است که اگر تمام آنها را در قطع وزیری چاپ کنیم، چیزی در حدود بیست‌ودو هزار صفحه خواهد شد؛ یعنی 22 جلد کتاب هزار صفحه‌ای.

لذا در این گفتار بنا را بر این گذارده‌ایم که تنها اشاره‌ای داشته باشیم به برخی کتاب‌های ترجمه‌شده یا تألیف‌شده‌ی ایشان در دوره‌ی اول، یعنی از ابتدای فعالیت‌ها تا 22 بهمن 1357. ایشان در این دوران کتاب‌های «آینده در قلمرو اسلام»، «مسلمانان در نهضت آزادی هندوستان»، «گزارشی از سابقه‌ی تاریخی و اوضاع کنونی حوزه‌ی علمیه‌ی مشهد»، «صلح امام حسن علیه‌السلام»، «طرح کلی اندیشه‌های اسلامی در قرآن»، «گفتاری در باب صبر» و برخی مکتوبات دیگر را به نشر سپردند. هرکدام از این آثار در چهارچوب کلی اندیشه‌ی ایشان، پاسخگوی بعضی نیازهای آن روزگار بوده است.
http://farsi.khamenei.ir/ndata/news/19773/smpf.jpg
در این‌جا به معرفی مختصر این کتاب‌ها می‌پردازیم، اما پیش از آن به ویژگی‌هایی اشاره می‌کنیم که در آثار ایشان وجود دارد. اولین ویژگی، ابتنای این آثار بر اندیشه‌ی اسلامی-دینی است. یعنی در تمام سخنرانی‌های ایشان، یک مورد هم نمی‌توان یافت که کلمه‌ای از معارف دینی در آن نباشد؛ حتی مطالبی که درباره‌ی اقتصاد، کشاورزی، ادبیات و شعر است.
ویژگی دوم آثار ایشان، انعکاس اطلاعات گسترده‌ی علمی،‌ فرهنگی، تاریخی و اجتماعی است. این نکته مورد تصدیق تمامی کسانی است که با سخنان ایشان سر و کار داشته‌ و دارند.

ویژگی سوم، برخورداری این آثار از تحلیل دقیق و همه‌جانبه نسبت به رویدادهای تاریخی جهان و به‌ویژه جهان اسلام است.
ویژگی چهارم، گستردگی حوزه‌های مختلف اندیشه‌ای در آثار ایشان است. بحث‌های فقهی، اجتماعی، ادبی و سیاسی و دیگر مباحث، همگی در گستره‌ی آثار ایشان برجسته و نمایان است.

ویژگی پنجم، وجود آینده‌نگری و پیش‌بینی وضعیت جهان و تاریخ انقلاب اسلامی در این آثار است. مثلاً اولین باری که ایشان تعبیر «بیداری اسلامی» را به معنی به‌پاخاستن جهان اسلام به کار برده‌اند، مربوط به سال 1368 است. جدای از آن، ایشان به مناسبت‌های مختلف این رویداد را پیش‌بینی کرده و البته برای آن شرایطی را لازم شمرده بودند.


* آینده در قلمرو اسلام
در سال 1345 حضرت آقا در سن بیست‌وهفت سالگی ترجمه‌ی کتاب «المستقبل لهذا الدین» از سید قطب را با عنوان «آینده در قلمرو اسلام» منتشر کردند. این کتاب در شرایطی انتشار یافت که سه سال از حوادث سال 1342 گذشته بود. لذا طبیعتاً شروع ترجمه مربوط به بعد از این حوادث بوده است. این کتاب نشان می‌دهد که خط مشی ایشان در فعالیت‌های فکری و فرهنگی بعد از حوادث سال 42 چگونه بوده است. ایشان در مقدمه‌ی کتاب نیز چنین نوشته‌اند: «برای ما جای تردید نیست که اسلام با قدرت و نفوذ طبیعی خود بالاخره بر اورنگ حکمرانی جهان خواهد نشست.» یعنی همان‌وقت هم شک نداشته‌اند که اسلام بالاخره بر نظام جهانی حاکم خواهد شد و قدرت‌های مهاجم را خواه‌ناخواه مجبور به عقب‌نشینی خواهد کرد. البته در ادامه ‌آورده‌اند که تحقق این آینده شرایطی دارد، یکی آن‌که تمام بشریت اسلام را بشناسد و از مقررات سازنده‌ی آن آگاه شود.

ایشان در قسمت «سخن مترجم» کتاب به تحلیلی ‌پرداخته‌اند که تا امروز همواره در تحلیل‌های ایشان وجود دارد و آن این‌که یکی از دلایل عقب‌ماندگی و انحطاط مسلمانان را نقش‌های استعمار برای غارت منابع جهان اسلام برشمرده‌اند. در این باره اشاره می‌کنند که استعمار پس از انقلاب صنعتی با توجه به نیازی که به منابع اقتصادی داشته، چه نقشه‌هایی کشیده و چه تهاجم‌هایی به کشورهای دیگر کرده است. همچنین بیان می‌کنند که یک نیرو در کشورهای اسلامی مانع حرکت استعمار بود و آن اسلام بود. برنامه‌ی آنها برای برداشتن این مانع چه بود؟ دو اقدام را در دستور کار داشتند: «مبارزه با مصلحان و علما» و «تغییر دادن این اسلام به یک اسلام بی‌خاصیت»، یعنی به تعبیر حضرت امام رحمه‌الله همان اسلام آمریکایی: «بنابراین بهترین تدبیر آن بود که ظواهر و تشریفات چشم‌گیر و پر سر و صدای اسلام را حفظ کنند، ولی جنبه‌ی انقلابی دین و تعالیمی را که موجودیت واقعی دین بسته به آن‌هاست و جامعه‌ی اسلامی را بر سر راه تجاوزات آنان قرار می‌دهد، از دین بگیرند و دین را به صورت موجودی بی‌تأثیر و مهمل و بی‌تفاوت نسبت به خود درآورند.»

ایشان سپس ‌نوشته‌اند: «این تدبیر ماهرانه به مرحله‌ی عمل درآمد. روز‌به‌روز بر جلوه‌ی تشریفات دینی افزوده شد. مساجد و محافل وابسته به دین، پررونق‌تر گشت. مردم به اقامه‌ی شعائر و ظواهر دلبسته‌تر شدند، ولی به‌موازات این اقبال عمومی، روح و حقیقت احکام دینی از میان آنان رخت بربست، اصول اسلامی فراموش شد و آتشفشان دین که انفجارش جهانی را تکان می‌داد، به سردی و خاموشی گرایید.» و «پیروان همان دینی که قرآنش فریاد می‌زند «لَن یَجعلَ ‌اللهُ لِلکافِرینَ عَلی المُسلِمینَ سَبیلاً» (نساء، 141) [...] دروازه‌های فکر را به روی مهاجمین غربی و دیدگان را به سوی دروازه‌های غرب گشودند و آنان را الهام‌بخش فکر و عمل قرار دادند.» این تحلیل ایشان از وضعیت امت اسلامی و استعمار در سخنان و آثار تمامی سال‌ها حتی تا امروز به چشم می‌خورد.

توجه کنید که این سخنان در چه سالی ایراد شده است، در سال 1354. یعنی این سخنرانی‌ها به لحاظ زمانی مقارن بوده با شروع دور جدیدی از فعالیت‌های ساواک با هدف گسترش سرکوب‌ها، دستگیری‌ها، شکنجه‌ها و شهادت بسیاری از مبارزین انقلابی. در دوره‌ای که کمیته‌ی مشترک ضد خرابکاری فعالیت خود را گسترش داد و بسیاری معتقد شده بودند که مبارزه دیگر هیچ فایده‌ای ندارد.

اما قسمت بعدی مقدمه‌ی کتاب به این پرسش پاسخ می‌دهد که وظیفه‌ی ما در قبال این توطئه چیست؟ ایشان معتقدند که ما باید «واقعیت دین را به جامعه‌ی خود بشناسانیم و بار دیگر این قدرت معنوی و آسمانی را در دست گیریم. باید با مجاهدتی خستگی‌ناپذیر و با تحمل هر نوع محرومیت و ناکامی، به مردم بفهمانیم که این شیئ مهمل و بی‌خاصیت، دین نیست.»
این‌ها مطالبی است که آیت‌الله خامنه‌ای در مقدمه‌ی کتاب آینده در قلمرو اسلام در سال 45 نوشته‌اند. مطالبی که بعدها خط آن را در کتاب «طرح کلی اندیشه‌ی اسلامی در قرآن» پیگیری کرده و ادامه داده‌اند.


* مسلمانان در نهضت آزادی هندوستان
کتاب بعدی ایشان که در سال 1347 منتشر شده است، ترجمه و تألیفی است تحت عنوان «مسلمانان در نهضت آزادی هندوستان». این کتاب که بیش از 300 صفحه است، در واقع بیان یک نمونه‌ از نقش‌آفرینی مسلمانان در سرنوشت خودشان و در جهت همان خط اندیشه‌ای است که در کتاب «آینده در قلمرو اسلام» وجود دارد. گویی ایشان خواسته‌اند یک مصداق واقعی از کارهایی را ارائه کنند که مسلمانان باید انجامشان بدهند و انصافا هم نمونه‌ی خوبی است، زیرا نقش استعمار را آشکارا نشان می‌دهد. این‌که مثلاً کمپانی هند شرقی در هندوستان چه کارهایی کرده، به‌دقت در این کتاب بحث شده است.
همچنین‌ این کتاب به‌خوبی نشان داده که مسلمانان توانستند چه کار مهمی را انجام دهند و کشورشان را از سیطره‌ی انگلستان برهانند. جالب است بدانید که بیش از نیمی از این کتاب تألیف است و خود ایشان در مقدمه‌ی کتاب نوشته‌اند: «اینجانب هر چند ابتدا فقط عزم ترجمه‌ی این کتاب را داشتم، ولی پس از شروع، چون در برخی موارد، مطالب و یادداشت‌هایی متناسب با موضوع متن کتاب در اختیار بود و آوردن همه‌ی آنها در پاورقی، گذشته از این‌که رشته‌ی مطلب را در ذهن خواننده می‌گسیخت، وضع صفحه‌بندی کتاب را از لحاظ توازن متن و حاشیه، بی‌قواره و ناخوشایند می‌ساخت، ترجیح دادم که آن یادداشت‌ها را نیز در متن بگنجانم و فقط آن‌چه را که به‌راستی حاشیه است، در پاورقی جای دهم. بدین قرار کتاب از صورت ترجمه‌ی محض خارج گشته و عنوان «ترجمه و تألیف» گرفت.»


* گزارشی از سابقه‌ی تاریخی و اوضاع کنونی حوزه‌ی علمیه‌ی مشهد
کتاب بعدی را ایشان به نام «گزارشی از سابقه‌ی تاریخی و اوضاع کنونی حوزه‌ی علمیه‌ی مشهد» در سال 46 نوشتند، اما منتشر نساختند. ممکن است شما در ابتدای برخورد با متن این کتاب از شیوه‌ی نوشتاری ایشان تعجب کنید. ماجرای نگارش و انتشار این کتاب هم در نوع خود جالب است. ایشان در مقدمه‌ی این کتاب این‌گونه آورده‌اند که «اندیشه‌ی گردآوری یادداشت‌هایی که به نگارش این جزوه انجامید، در سال 1346 ه.ش و با اصرار و پیگیری دوستی از دانشجویان مؤسسه‌ی علوم اجتماعی (وابسته به دانشگاه تهران) پدید آمد. بخش تحقیقات دینی در آن مؤسسه به جستجوی چنین گزارشی برخاسته و چشم یکی از اعضا و دانشجویانش مرا در حوزه‌ی مشهد جسته و نشان کرده بود [...] و از طلب بازنمی‌نشست. سرانجام هر چند کاری ناکرده و نامأنوس بود، پذیرفتم و به مطالعه و کنجکاوی پرداختم و این جزوه فراهم آمد.»

وقتی ایشان یادداشت‌های خود را برای آن مؤسسه ‌فرستاده بودند، از طریق شهید مطهری اطلاع ‌یافتند که رئیس آن مؤسسه از ایادی رژیم و متهم به وابستگی به جریان‌های منحرف است. بنابراین تصمیم ‌گرفتند که کار را ادامه ندهند. در همین حین خبر ‌رسیده بود که اصلاً جزوه‌ی ارسالی شما مفقود شده و شما یک نسخه‌ی دیگر به ما بدهید. ایشان در این باره نوشته‌اند: «من که این کار را کمکی از غیب دانسته و از آن خرسند بودم، اکنون بهانه‌ی معقولی هم داشتم که از ادامه‌ی کار سر باز زنم و به عذر نداشتن نسخه‌ای دیگر –که درست هم بود– بازنویسی و دوباره‌کاری را نپذیرم و بدین ترتیب، کارِ انجام‌شده و اصل موضوع به دست فراموشی سپرده شد.»

از این ماجرا حدود 18 سال ‌گذشت تا این‌که در زمان رئیس‌جمهوری ایشان، جوانی به نهاد ریاست‌جمهوری مراجعه ‌کرد و ‌گفت: من سندی از ایشان دارم که فقط به خودشان می‌دهم. چند برگ از کپی این سند را نیز به مسئولین دفتر داده بود و آنها هم آن برگه‌ها را به دست آقا ‌رساندند. آقا دیده بودند که همان یادداشت‌ها است. خود ایشان درباره‌ی آن روز این‌گونه ‌آورده‌اند: «جوانِ فرهنگی و فاضلی که ساعتی بعد با اصل نوشته نزد من آمد، آن را در کتابخانه‌ی مصادره‌شده‌ی یکی از وابستگان رژیم گذشته یافته بود؛ همان رئیس سرسپرده‌ی کذائی! (پس چرا وی مدعی شده بود که آن را گم کرده است؟) و چون نام مرا بر آن دیده، غیرت انقلابیش اجازه نداده که آن را بیش از این به غربت بگذارد.»

ایشان درباره‌ی محتوای موضوع این کتاب این‌گونه نوشته‌اند: «این اوراق رنجنامه‌ی خاموش قشری مظلوم و مستضعف است. قشری و جامعه‌ای که آن روز با همه‌ی تنگدستی و قناعت، یک لحظه از چشم انتقام‌جوی و بهانه‌طلب دستگاه جبار دور نبود. گویی همه‌ی توان و قدرت بازوی سیاست‌های حاکم باید بر این موجود مستضعف و پاکدل و سرشار از صفا و ایمان آزموده می‌شد. [...] بر حوزه‌ی علمیه از همه سو باران بلا و محنت بر آن می‌بارید. فقر و نیاز مادی از یک‌ سو، تحقیر و اهانت زمامداران و همه‌ی کسانی که از فرهنگ دست‌آموز آنان تغذیه می‌شدند، از یک‌سو [...] میدان‌نیافتن برای رشد و شکوفایی استعدادهایی که گاه در حد اعجاب بود از یک‌ سو و بالاخره فشار سیاسی موذیانه و بسیار سختگیرانه و گاه وحشیانه‌ی دستگاه از سویی دیگر.»

ایشان ادامه ‌داده‌اند: «کسی چه می‌دانست آن روز که در حوزه و در این مدارس نیمه‌ویران و تاریک و نمور چه می‌گذرد؟ از ظواهر امر خیلی کمتر از آن‌چه بود، دانسته می‌شد. نه فقرشان، نه درسشان و نه مبارزه‌شان چنان که بود، شناخته نبود.» در واقع این کلمات انگیزه‌ی اصلی ایشان برای نگارش این کتاب بوده است.
در بررسی مکتوبات و سخنرانی‌های آیت‌الله خامنه‌ای می‌توان چهار دوره‌ی زمانی را در نظر گرفت. دوره‌ی اول این مکتوبات مربوط به دوران مبارزات است. دوره‌ی دوم از هنگام پیروزی انقلاب تا شروع کار ایشان در مسند ریاست‌جمهوری را شامل می‌شود. دوره‌ی سوم مربوط است به دوران ریاست‌جمهوری ایشان و دوره‌ی چهارم نیز متعلق به دوران رهبری ایشان است که از روز چهاردهم خرداد 1368 تا کنون ادامه دارد.



* صلح امام حسن علیه‌السلام
کتاب «صلح امام حسن علیه‌السلام» که ترجمه‌ای از کتاب «صلح الحسن» شیخ راضی آل یاسین است که نخستین بار در سال 1348 منتشر ‌گردید. در این‌ کتاب آقا ‌گفته‌اند که صلح امام حسن علیه‌السلام از نظر مبارزه و تأثیر، کم از قیام امام حسین علیه‌السلام در عاشورا ندارد و سپس ادامه ‌داده‌اند که چون بعضی افراد صلح امام حسن علیه‌السلام را یک حالت محافظه‌کارانه و تخریب‌کننده و سازش‌کارانه تعبیر می‌کنند، من در آن‌جا نشان داده‌ام که این خودش یک قیام است.


* طرح کلی اندیشه‌‌ی اسلامی در قرآن
کتاب بعدی «طرح کلی اندیشه‌ی اسلامی در قرآن» است که در سال 54 انتشار یافت. حضرت آقا مقدمه‌ی این کتاب را این‌گونه آغاز کرده‌اند: «طرح اسلام به صورت مسلکی اجتماعی و دارای اصولی منسجم و یک‌آهنگ و ناظر به زندگی جمعی انسان‌ها، یکی از فوری‌ترین ضرورت‌های تفکر مذهبی است.» ایشان سپس ادامه ‌داده‌اند که: «مباحثات و تحقیقات اسلامی، پیش از این به طور غالب، فاقد این دو ویژگی بس مهم بوده» و برای همین در مقایسه‌ی اسلام با مکاتب دیگر، اسلام به نظر ضعیف می‌آمده، چون مکاتب دیگر طرح و برنامه می‌دادند.

بنابراین ایشان این کتاب را در فضای پس از حوادث سال 1342 با یک باور یقینی به این نکته نوشته‌اند ‌که اسلام باید به عنوان یک برنامه‌ی زندگی مورد توجه قرار بگیرد. پس باید همه‌ی کمبود‌ها جبران شود و یکی از این کمبودها «طرح کلی برای این برنامه» است. ایشان در مقدمه‌ی این کتاب، گام‌های عملیاتی برای تحقق این هدف را این‌گونه تبیین کرده‌اند: «نخست آن‌که معارف و دستگاه فکری اسلامی از تجرد و ذهنیت محض خارج گشته و همچون همه‌ی مکاتب اجتماعی، ناظر به تکالیف عملی و به‌ویژه زندگی اجتماعی باشد.» به این ترتیب، هرگونه جدایی دین از سیاست را به‌کلی رد می‌کنند.

دوم «آن‌که مسائل فکری اسلام به صورت پیوسته و به عنوان اجزای یک واحد مورد مطالعه قرار گیرد.» این نکته‌ی ایشان بیان‌کننده‌ی ضعفی است که در فضای فکری بسیاری از نویسندگان مذهبی آن روز وجود داشت. عناصری را از اسلام گزینش می‌کردند و روی آن کار می‌کردند، اما نمی‌توانستند ربط این مسائل را به یکدیگر نشان دهند و اسلام را به صورت یک طرح جامع عرضه کنند. ایشان می‌گویند ما باید یک «طرح کلی و همه‌جانبه‌ای از دین به صورت یک ایدئولوژی کامل و بی‌ابهام و دارای ابعادی متناسب با زندگی چندبُعدی انسان» استنتاج کنیم.

نکته‌ی بعدی ایشان، اشاره به برخی آسیب‌ها در نظام اندیشه‌ای متفکران و اندیشمندان است؛ این‌که برخی نویسندگان اسلامی آن زمان علیرغم آن‌که به خاطر جنبه‌های مبارزه‌جویی و عدالت‌خواهی مورد توجه و عنایت حضرت آقا بودند، اما علاوه بر آموزه‌های اسلامی، تحت تأثیر سلایق و نظرهای شخصی هم بودند. ایشان این نکته را این‌گونه می‌فرمایند: «آن‌ که در استنباط و فهم اصول اسلامی، مدارک و متون اساسی دین، اصل و منبع باشد، نه سلیقه‌ها و نظرهای شخصی یا اندوخته‌های ذهن و فکر این و آن [...] تا حاصل کاوش و تحقیق، به‌راستی «اسلامی» باشد و نه هر چیز جز آن. برای برآمدن این منظور، قرآن کامل‌ترین و موثق‌ترین سندی است که می‌توان به آن متکی شد که «باطل را از هیچ سوی بدان راه نیست» و «در آن مایه‌ی روشنگری هر چیز هست» و البته در پرتو تدبری ژرف‌پیما که خود، ما را به آن فرمان داده است.»

ایشان در ادامه ذکر می‌کنند در این رساله که خلاصه‌ای از چند سخنرانی است، «کوشیده شد که مهم‌ترین پایه‌های فکری اسلام از سازنده‌ترین و زنده‌ترین ابعادش در خلال آیات رسا و روشن قرآن جستجو شود.» جایگاه این کتاب در میان کتاب‌های آیت‌الله خامنه‌ای بسیار ویژه و مهم است. به اعتقاد بنده، حتی تمامی سخنرانی‌ها و بیانات امروزین ایشان در جایگاه رهبری نیز بیش و پیش از آن‌که ناظر بر مسائل روزمره باشد، تماماً در چهارچوب همین طرح کلی است.


* گفتاری در باب صبر
کتاب «گفتاری در باب صبر» در سال 1354 انتشار یافته و حاصل سخنرانی‌های ایشان پیرامون موضوع صبر در مسجد کرامت مشهد است. در اولین صفحات کتاب آمده است که برداشت عامیانه از صبر، تحمل ناگواری‌ها است. ایشان گفته‌اند که این برداشت اشتباه است و سپس ادامه داده‌اند که این معنی «هنگامی که در یک جامعه‌ی ستمکش، بی‌اراده و اسیر عوامل فساد و انحطاط مطرح شود، بزرگ‌ترین وسیله برای ستمگران و مفسدان و بزرگ‌ترین عامل و مشوق عقب‌ماندگی، انحطاط و فساد خواهد شد.»
ویژگی چهارم آثار ایشان گستردگی حوزه‌های مختلف اندیشه‌ای در آثار ایشان است. بحث‌های فقهی، اجتماعی، ادبی و سیاسی و دیگر مباحث، همگی در گستره‌ی آثار ایشان برجسته و نمایان است.

سپس بیان کرده‌اند که وقتی صبر را در آیات و روایات نگاه می‌کنیم، می‌بینیم دقیقاً عکس این معنی منظور است. صبر «در یک جامعه‌ی بدبخت، کلید همه‌ی خوشبختی‌ها و سپیدبختی‌ها به شمار می‌آید.» ایشان صبر را با استفاده از منابع دینی این‌گونه تعریف می‌کنند: «مقاومت آدمی در راه تکامل، در برابر انگیزه‌های شرّآفرین، فسادآفرین و انحطاط آفرین». سپس مثال می‌زنند که یک گروه کوهنوردی در مسیر قله با موانع زیاد درونی مانند راحت‌طلبی، ترس، ناامیدی و موانع زیاد بیرونی مثل صخره و گرگ و خار و ارتفاع روبه‌رو است. کسی که در این مسیر پر از دردسر مقاومت کند و به راه خود ادامه دهد، «صبر» داشته است.

توجه کنید که این سخنان در چه سالی ایراد شده است، در سال 1354. یعنی این سخنرانی‌ها به لحاظ زمانی مقارن بوده با شروع دور جدیدی از فعالیت‌های ساواک با هدف گسترش سرکوب‌ها، دستگیری‌ها، شکنجه‌ها و شهادت بسیاری از مبارزین انقلابی. در دوره‌ای که کمیته‌ی مشترک ضد خرابکاری فعالیت خود را گسترش داد و بسیاری معتقد شده بودند که مبارزه دیگر هیچ فایده‌ای ندارد. ایشان اما در این کتاب معنایی فعال، مثبت و مبارزه‌جویانه و مقاومت‌طلبانه از صبر ارائه ‌دادند.

* فعالیت علمی در اوج مبارزه‌ی سیاسی
آن‌چه که در بالا ذکر کردیم، تنها بخشی از کتاب‌ها و فعالیت‌های علمی آیت‌الله خامنه‌ای در آن دوران بود. جزوات و کتاب‌های دیگری نیز بوده‌اند؛ مانند «ادعانامه‌ای علیه تمدن غرب»، «پیشوای صادق»، «از ژرفای نماز» و نیز مکتوبات دیگری که بسیار غنی و پربار هستند. این آثار یا بعضاً بازنشر نشده یا اصلاً انتشار نیافته‌ است. حضرت آقا تمامی این فعالیت‌ها را در حالی صورت داده‌اند که شش بار در همان زمان دستگیر شدند و به تبعید رفتند و یک زندگی مخفیانه و تحت تعقیب را تجربه کردند. ایشان در چنین شرایطی فعالیت‌های علمی و اندیشه‌ای را در کنار مبارزه پیگیری می‌کردند؛ در شرایطی که خود ایشان می‌گویند: حتی در کتابخانه هم تحت نظر مأموران اوقاف مرتبط با ساواک بودند و یادداشت‌برداری ایشان هم تحت نظر بود.

 

 


کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط کیوان گیتی نژاد 93/11/21:: 12:51 عصر     |     () نظر

 

دنیای من دنیای تو عشق من عشق تو همه در سایه یک حباب است که به بادی و سر انگشتی از هم می پاشد خدایا این چه دنیایی بود که ساختی به دلیل ادمیت محکوم می شوی به دلیل هویت معدوم می شویم به دلیل عاشقی در به در کوچه و بازار می شویم امروز اومدم از عشقم یوسف گله کنم بر ای همه بی توجه هی یاش به من برای همه ترک معرفت کردناش از من اخر یوسف اون روز که گفتی زلیخا از گناهت می گذرم ان روز که فارغم کردی از آزمون الهی و دنیوی همه مقبول را می پذیرند و اهمال در عشق نمی کنند آن زمان که لیلی فهمید انزمان که شیرین فهمید فرهاد با دست خود کوه را می شکافد برای رسیدن به رخ معشوق تو لااقل شیرین به سر جنازه اش فغان و ناله کردی ولی من چی من از همه اونها کمترم؟می بینی حیدر می ایند و مرا بازخواست به جرم بودن و داشتن عشقت می کنند می بینی سید علی که هستیم به فدایت مرا مزحکه خاص و عامم می کنند می بینی امام مصلح چه با دل و جانم می کنند پس چرا ساکتی سید علی که هستیم به فدایت؟چرا می بینی؟ نمی بینی؟پس ببین با من مردم سرای تو چگونه تا می کنند شاید دلت به غیرت امد و از من در برابر همه ظلم ها که خود را حیدری نامیدند و فارغ از اینکه حیدر سردار تنهای تو بود که روزی و امروز سالار سپاه حیدریان تو می باشد.سید من دلم از تو خونه ولی جرات بیانش را ندارم چون نمی دانم تو از این همه جفا و ظلم که از یاران بر من می رسد بی اطلاع باشی ولی نه تو که می گفتی هرجا که باشم مرا می بینی و از من حمایت می کنی ولی فراموش کرده بودم که همین زجر از زمانه است که هر چه بیشتر می شود بر من شیرین تر و عشقت بر من مستولی تر است ولی اقا اینهمه حلم از من اینهمه عشق از من ولی تو انگار از زجرم لذت می بری شاید می خوای ادمم کنی بی انکه بدانی خیلی وقته کیوان دیگه کیوان سابق نیست از اون روزی که لقب سردار تنها را بر من نهادی همه دوست و دشمن باور کردند که من نیم کت نشینی هستم که اگر تیم ببرد من را سرزنش می کنند که چرا دست به هوااداران نشان ندادی چرا دیدی باختیم و گریه نکردی چرا اصلا نفس می کشی؟ نکند تنهایی رمق برایت باقی گذاشته که جمع با ان ذره از جان را هم از تو بستانیم. خوب بستانید از سیاهی رنگی بالاتر نیست ولی تو رو خدا از خدا نخواهید عشق سید علی به من را بستاند می دانم معشوقم از شلاق زدن به سینه من عشقش را برکام من نهاده ولی من به این زجر کشیدن و دوستت داشتن هم عادت نموده ام یک جورایی خودم هم خودم و گم کردم نمی دانم باید زندگی کنم یا بمیرم نمی دانم باید باشم یا بمیرم اری لغات را هم با هم قاطی کردم یعنی به کل قاطی کردم خیلی دلگیرم از داشته ها و نداشته ها از خواسته ها و نخواسته ها از خویشتن می نالم چرا که تا امروز از سید علی تمنای باور نکرده بودم عشق می ورزیدم بی انکه بیان کنم و در حاله ای از ابهام کمر به  عاشقی بسته بودم و فکر می کردم خواستن از معشوق ریاست کلک است نوعی گدایی از معشوقیست که ممکن است فکر کند تو برای خواستن فلان چیز بوده کهخ خود را عاشق او نامیدی ولی دیگر امرو.ز خواستم را بیان می کنم اعلام می کنم چرا اینقدر سکوت و پرروا از ابراز انچه از دسنت معشوقم ساخته و من زبان در کام و از نبودش عذاب دنیا را می کشم آقام امام مصلح سید و شریف حی و مطلق حاج علی حسینی خامنه ای که هستی کیوان به فدایت یا هستیم را بگیر از من و باور کن حقیقت و یا به من ببخش اجازه بده با تو عاشقی کنم به دیگران بگویم سردار تنها دیگر نیستم بگویم که معشوق مرا به خانه طلبیده بفمم که معشوق دوستم داره می دونم در خفا مواظبم هستی درست مکه حیدر ثانی را معلم اخلاق و معرفتم کردی درست که استادهای بی شمار بر من نهادی تا به یمنش ان شوم که تو می خواهی ولی اقا همه داشته های و تمام قدرت من در ادای عشق همین است که می بینی از اون کیوان که می طلبی انچه طالبی همین است که شده و در بیانش امروز مقر گشته آقا جونم اصلا هیچی نمی خوام نه باور نه مکنت نه خانه من شهادت که می توانم از تو بطلبم می توانم که به شما بگویم دیگر جنگ نرم مرا بس است و مرا برای صیانت از حرم معصومین بطلب و اجازه جهادم ده بزار در باور اینکه لااقل لایق مردنم می شماری بمیرم و شهید طریقتی شوم که به والله از زمان تولدم صدایت زدم باورم کن با انچه مرا می بینی و شناختی باورم کن یا جانم بستان یا امانم بده یا مرا به خدمت در جهاد گرم بپذیر و از این خرابات از این سردر گمی نجاتم بده یا بگذار در طریق عشقت شهید دنیا و عشق به تو شوم اره عیه الناس داد می زنم فریاد می زنم من عاشق سید علی هستم من کیوان سرددار تنهای سپاه حیدری از مولام ناراحتم اون نباید مرا اینگونه تنها در خودم وا می داد . تنهایم می گذاشت مرا نباید اینگونه زجر می دادی مرا اینگونه نباید اینقدر تنها می گذاشتی و بهم بی توجهی می کردی که دیگر فریادم را به در و برزخ نجوا زنم ازمون مرا بس است دیگر می خواهم کنار تو باشم سید علی هستی کیوانت به فدایت می خواهم بهخ حکم جهادی که تو بر من لازم می شماری پیش مرگ تو و ثلاله گان پاک اجداد مطهرت شم نگو فعلا زود ه که خیلی دیره آقا دشمن و نادان و حسود دیگر صدای عشق من به تو رو زمزمه می کنه برخی مرا مجنون از این حیث که می گوینذد احمق تو چه فکر کردی امثال تو بی شمارند اصلا احمق اقا وقت می کنه اسم تو رو به خونه چه برسه جواب عشقت و بده اونوقت باید مملکت تعطیل به عشاق مثل تو بشه رسیدگی عشاقی که عشق مجنون و اواره شان کرده برسند ایشان که هستی کیوان شود به فدایش یا چه بیاد تو روئ ببره کنارشاونم توی مجنون و مگر اصلا جوار اقا جای مجنون است اصلا تو را سردار تنها نامیدند اوثت کردند سر کارت گذاشتند همه اینها که بر تو گذشت بازی چند سرباز بود که کارشان سر کار گذاشتن امثال تو خواب رویا شده گانست تا در وایبر خویش بخش مزحکه و تماشای ساعات استراحت برای خنده کنند ولی هر دوی اینها را باور کردم ولی مسلمان من جز عشق و انجام وظیفه و جز خواست و فرمان تو جز حب و معقول تو جز جانفشانی و کوچه به کوچه پی پیام و سراغ تو چه کردم که امروز که مرا قابل جوارت نمی شماری لااقل راهی جهادی کنی که خواست و آخر تقاضای من از تو در ان است شهادت در طریقی که یا ختم به صلاح و خواست شما و صیانت از شجره معصوم شماست این درخواست من تنها درچهار جمله خلاصه می شود یعنی چهار ثانیه بیشتر از وقت شما نمی گیرد ایا حاصل عشق و ازمون برد و باخت از برای من مرا لایق چهارجمله هم در نزد شما نکرده است؟آقا دیگر عیان و بی پروا فریاد می زنم عیه الناس ای انانکه از حسادت چشم دیدن مرا ندارید اگر اونهایی که وحشت از این دارید که شکستن تنهایی من شود رقیب عشقی برای شما ای دشمنانی که از این بی توجه ای مولام بهره می برید و جان سالم بدر می برید !!!!!!!!همه تون بدونید :کیوان حیدری زلیخا ذولیمین هویدا استشهادی امام مصلح سید علی هستی کیوان به فدای او و جان ناقابلش به فدای حیدر ثانی او ایت الله حاج مجتبی حسینی خامنه ای اومده حقش از این همه حقوق که یکیش شهادت از شما امروز طلب کنه آقا اجازه شهادتم با جنگ با اهریمنی که قصد هتک حرمت به جده معصومت کرده بر من می نهی ؟آیا به من اجازه نوکری و خدمت و جان نثاری و هستی ستانی در کنار دیگر هم رکابانی هم که از من یک باور تندر ویی دارند و به نوعی مرا ترک کردند می گویی که من هم از شما هستم تنها مدتی ازمون و پردازش بر این بود که تنهعا در حاشیه باشم اقا یعنی می شه که اینبار باورم کنی بگی شهادت ارزانی تو کیوان ایا شود خدا لایقم کند شهیدی شوم که در صیانت از شما تیر بلا بر سینه ام بنشیند و بر روی زانوانت جان دهم و شهید شوم اقا من از تو چه خواستم که گویند عجب موجود پرتوقعی است آقا خسته ام حیدر تنهایم حیدر من تو را طریق تو را طلب می کنم باورم کن و بر من ببخش انچه که شهادت در طریق اولیا و صلحا می نامند مرا باور کن با انچه شده ام و باید می بودم امروز لااقل لایق کمترین ان یعنی همان چهار حرف جهاد شوم آقا صدام بشنو همانگونه که من هر سحر گاه با شمییم تو از خواب برمی خیزم مرا ببین که هر ثانیه تو را در ابر ها می جویم مرا بخوان چون فرزندی که پدرش را می طلبد و من را باور کن مثل پدر بزرگی که برای نوه اش ارزوی بهتریم ها را می کند والسلام علیکم و الرحمه الله و برکاته حیدر حیدریم حیدریه حیدر است لافتی الا علی لاسیف الا ذوالفقار18/11/1393کیوان گیتی نژاد حیدری ذولیمین هویدا استشهادی امام مصلح سید علی حسینی خامنه ای هستی کیوان بو.د به فدای او و جانم شود به فدای ثلاله گان پاک و شجره معصوم او این است مرام یک سردار تنهایی امام مصلح ولایت حی و مطلق سید علی هستی کیوان به فدایش


کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط کیوان گیتی نژاد 93/11/18:: 1:34 عصر     |     () نظر

مراقب نارنجک‌های دودزای مهدی هاشمی باشیم

واکنش شریعتمداری به سکوت در پرونده مهدی هاشمی:

مراقب نارنجک‌های دودزای مهدی هاشمی باشیم

 

 

مدیرمسئول موسسه کیهان گفت: به جرأت می‌گویم که آقای روحانی موافق رفع حصر نیست و خودش از کسانی بوده که به آن حکم داده، برخی این ماجرا را مطرح می‌کنند تا مسئله اصلی فراموش شود.
 
به گزارش فرهنگ نیوز ، حسین شریعتمداری شب گذشته در مراسم جشن دهه انقلاب که به همت شورای هماهنگی اصول‌گرایان استان قم در مسجد چهارمردان برگزار شد ‌پس از سخنرانی در ادامه به سئوالات حاضران پاسخ گفت.

نخستین سئوال در مورد دلیل عدم بیان جزئیات توافق هسته‌ای بود و همچنین سوالاتی در مورد استیضاح وزرا و امکان توافق صورت گرفت.

شریعتمداری در پاسخ خاطرنشان کرد: معتقدیم مذاکرات باید منتشر شود، برای اینکه دست ما از نظر فنی و حقوقی پر است و مبنای قانونی مذاکرات، هم همین مباحث هستند و پرونده ما بر اساس یک تصمیم سیاسی به شورای امنیت برده شد.

وی ادامه داد: اگر مذاکرات را منتشر کنیم، در معرض دید همه دنیا قرار می‌گیرد و آنها نمی‌توانند در این زمینه دروغگویی کنند و من فکر می‌کنم به همین دلیل است که آمریکایی‌ها به شدت مخالف انتشار توافقنامه هستند ولی جالب اینجاست که رسانه‌های خارجی به راحتی متن آن را منتشر می‌کنند.

مدیرمسئول موسسه کیهان با بیان اینکه مقام ارشد مذاکره کننده آمریکا قبل و بعد از مذاکرات به رژیم صهیونیستی می‌رود و می‌گوید برای توضیح می‌روم گفت: اگر متن مذاکرات را ما منتشر کنیم جهانیان حق را در می‌یابند.

وی تاکید کرد: به دو دلیل مذاکرات را ادامه باید بدهیم چون دست ما از نظر فنی و حقوقی پر است و دیگر اینکه یک تصور غلط را بشکنیم؛ برخی مسئولان این دیدگاه را داشتند که می‌توانیم به راحتی با آمریکا کنار بیاییم زیرا این کشور قابل اعتماد است و دیدگاه مخالف هم وجود داشت؛ امروز همان افراد به این نتیجه رسیدند که آمریکا قابل اعتماد نیست و این را می‌توان در تفاوت میان گفتار دولت قبل و بعد از مذاکرات مشاهده کرد، رهبر معظم انقلاب تدبیری بسیار حکیمانه داشتند و همان ابتدا فرمودند من به مذاکرات خوشبین نیستم ولی بروید و مذاکره کنید.

شریعتمداری افزود: در یک مقطع زمانی تمام دولت به وزارت امور خارجه تبدیل شد و دستور کار وزارت خارجه نیز ارتباط با آمریکا بود، یکی از مزایای این مذاکرات این بود که همگان حتی دیرباوران دریافتند آمریکا قابل اعتماد نیست.

مدیرمسئول موسسه کیهان با بیان اینکه تیم مذاکره‌کننده به فرموده رهبری، فرزندان انقلاب هستند و بحث خیانت وجود ندارد گفت: البته می‌توان سر فرزند انقلاب را گاهی اوقات کلاه گذاشت؛ در مجموع استیضاح یا ضربه به تیم مذاکره کننده که در خط مقدم قرار دارد به صلاح نیست.

وی افزود: قطعا کسانی به دنبال تسخیر مجلس هستند؛ برخی فقط سلایق متفاوت دارند که این امر ایرادی ندارد ولی بعضی هم ممکن است جاده صاف کن برای کسانی باشند که فقط مشکل اختلاف سلیقه ندارند و در سوابق خودشان نشان داده‌اند که انسان‌های مورد اعتمادی نیستند.

شریعتمداری با بیان اینکه اینجا باز هم جنگ تابلوها پیش کشیده می‌شود گفت: یکی از راه حل‌ها این است که تابلوها و شناسنامه‌ها با هم تطبیق داده شوند.

مدیرمسئول موسسه کیهان با اشاره به شعار مبارزه با مفاسد اقتصادی از سوی گروه‌های مختلف عنوان کرد: بعدا معلوم می‌شود برخی از این افراد خود مفسد اقتصادی هستند، شاید این امر برای آن باشد که کم کاری و عمل نکردن به وعده‌های داده شده با این عنوان پوشیده شود؛ راهکار این است که فریب جوسازی‌ها را نخوریم و دائما مطالبات اصلی مطرح شود و ارزیابی شود که این مطالبات تا چه میزان محقق شده‌اند.

وی ادامه داد: در دوران اصلاحات می‌گفتند ما می‌خواستیم برای مسائل اقتصادی مردم کاری انجام دهیم ولی نگذاشتند یا اینکه هر 9 روز با یک بحران روبه‌رو بودم؛ ابتدا باید پرسید چه می‌خواستید بکنید که نگذاشتند؟

شریعتمداری با بیان اینکه کسانی سعی می‌کنند هر نوع نقدی را به حساب مخالفت بگذارند گفت: سایت‌ها و رسانه‌های وابسته به این افراد تیتر می‌کنند که حمله شدید فلانی به فلان افراد در حالیکه اینطور نیست، برخوردها را هم که دیده‌ایم.

مدیر مسئول موسسه کیهان افزود: برداشت من این است که بعضی‌ها ممکن است مسئله هسته‌ای را تا انتخابات ادامه دهند و خرجش کنند، اینطور که بگویند اگر وعده‌ای داده‌ایم از راه توافق هسته‌ای در حال حل آنها هستیم؛ باید گفت اگر قرار است همه تحریم‌ها لغو نشوند هیچ توافقی به درد نمی‌خورد و این نخستین خواسته است.

وی خاطرنشان کرد: دشمن می‌خواهد نیاز خود را به عنوان امتیاز به ما بفروشد؛ زمزمه‌هایی شنیده می‌شود که چند نفر از اعضای اتاق فکر اروپا وارد ایران شده‌اند و گفته می‌شود قرار است اروپایی‌ها در پارس جنوبی و دیگر مناطق ما سرمایه‌گذاری کنند ولی سوال اینجاست که مگر اروپا خرید گاز از ایران را تحریم نکرده بود؟ چرا حال به دنبال خرید است و در جواب باید گفت چون نیاز دارد؛ اگر بگویند یکی از امتیازات در توافق، برداشتن تحریم‌های گاز است این دروغ خواهد بود زیرا این امتیاز ما بوده نه آنها که بخواهند به ما بدهند.

شریعتمداری در مورد سوالی مبنی بر احتمال حضور احمدی‌نژاد در انتخابات بعدی گفت: بعید می‌دانیم چنین اتفاقی رخ دهد هرچند شاید فعالیت‌هایی وجود داشته باشد؛ نکته اساسی این است که همواره باید افراد را با حق سنجید نه اینکه حق را با اشخاص بسنجیم زیرا گرفتار یک تسلسل خواهیم شد.

سوال دیگری که از مدیرمسئول موسسه کیهان شد در مورد دلیل سکوت در پرونده مهدی هاشمی بود و او هم عنوان کرد: مراقب نارنجک‌های دودزا باشیم، این بمب‌ها برای پرت شدن حواس‌ها از موضوع اصلی است؛ نقطه اصلی را نباید هیچگاه فراموش کرد، حاشیه‌سازی یکی از کارهایی است که این روزها با شدت دنبال می‌شود.

شریعتمداری افزود: به جرأت می‌گویم که آقای روحانی موافق رفع حصر نیست و خودش از کسانی بوده که به آن حکم داده، برخی این ماجرا را مطرح می‌کنند تا مسئله اصلی فراموش شود.

مدیر مسئول موسسه کیهان با بیان اینکه نظام اسلامی اهل برخورد با فساد است گفت: وقتی دادگاه این شخص تشکیل می‌شد، اصرار او این بود که دادگاه علنی نباشد و بعد مدام مصاحبه می‌کردند که ما گفته‌ایم دادگاه باید علنی باشد.

وی اظها‌ر داشت‌: اتهاماتی مبنی بر جلسه با یکی از ضد انقلابیون و همچنین پیشنهاد به خزانه‌داری آمریکا مطرح شده اما آنچه هست اینکه امیدواریم مسئله دقیقا پیگیری و برای مردم هم توضیح داده شود؛ موافق این هستیم که کیفرخواست کاملا برای مردم منتشر شود.


کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط کیوان گیتی نژاد 93/11/16:: 10:13 صبح     |     () نظر

یکی از مهم ترین انتقاداتی که به فرقه صوفیه گنابادیه و دیگر فرقه های نعمت اللهی وارد است، مسئله مداخله در مسائل سیاسی می باشد، حال آنکه شعار این فرقه، جدایی دین از سیاست و عدم مداخله در مسائل سیاسی است.
سوال این است: لم تقولون ما لا تفعلون. چرا بر خلاف شعارتان عمل می کنید....!؟
دخالت های شما در مسائل سیاسی اجتماعی مشهود است، از جمله :
1. فعالیت های سیاسی، در همین انتخابات اخیر ریاست جمهوری 1388 در ایران
2. بیانیه های متفاوت و زیادی که بر علیه نظام و یا به نفع فرقه خود صادر می کنید
3. توهین به مراجع
4. وارد کردن اتهامات به مسئولین نظام
5. راه انداختن قائله در کشور (از جمله قائله شهر مقدس قم)
6. هیاهو های سیاسی دروایش ماجراجو
7. حمایت از برخی رجال سیاسی
8. شکایت به سازمان ملل و بیاینه های مختلف در زمینه نقض حقوق بشر
9. راه اندازی وب سایت ها و وبلاگ ها به صورت گسترده برای تبلیغ تصوف و تضعیف نظام
10. راه اندازی مراکز هنری آموزشی در استانها و شهرستانها برای فعالیت های فرقه
11. همایش های گوناگون درباره شخصیت های صوفیه در ایران برای تبلیغ فرقه
و ....
بنابراین، نفاق این سالوسان ریاکار و دورو بسیار واضح است که زیر پرده عرفان و معنویت در پی دکان سازی و جلب عوام الناس و فریب آنها هستند، از جمله فرقه صوفی گنابادی که بر خلاف اعتقاد و شعارشان عمل می کنند.
همچنین صوفیه به این سوالات هم پاسخ دهد ....
(البته باید گفت که طرح این سوالات از باب استفهام توبیخی و انکاری است نه برای پاسخ گرفتن، چراکه صوفیه پاسخ روشنی برای این سوالات ندارند)
1. نظر خود را راجع به مراجع تقلید و آیات عظام صریحاً بیان نمایید. البته معلوم است که مرام و طریقت تصوف به علت تباین فاحشی که با تشیع دارد با مراجع تقلید و مسئله تقلید از مراجع عظام در زمان غیبت مخالفت دارند.
2. آیا شما معتقد به حلول، اتحاد و یا وحدت وجود باطل هستید یا خیر؟ نظر خود را اظهار نمایید. (منظور، وحدت وجود مصطلح تصوف است)
3. خرقه پوشیدن یعنی چه و مدرک دقیق آن را از مبانی اسلام بیان نمایید.؟
4. اگر ممکن است، سلسله ارشادی خود را با ذکر مذهب آنها برای ما روشن نمایید. البته روشن است که شما صوفیان نمی توانید خود را شیعه معرفی نمایید چراکه سرسلسله های شما سنی مذهب بوده اند.
5. درباره روایاتی که در مذمت صوفیه رسیده و در کتب حدیثی، موجود است چه نظری دارید؟ البته هر توجیهی در اینباره از سوی شما مردود است چراکه قبلا به آنها پاسخ داده شده.
6. درباره حسن بصری و سفیان ثوری چه نظری دارید؟ آیا از مفاخر شما می باشند یا خیر؟ لطفا برخورد آن ها با امام علی و امام صادق _علیهما السلام_ را برای ما بنویسید. (البته از روی انصاف و مستند)
7. آیا همه شما اعم از قطب و غیره، تا آخر عمرتان، به قوانین دین و شریعت عمل می کنید یا بعد از مدتی قوانین و رسوم شریعت از شما برداشته میشود؟
8. آیا شما امامت را شخصی می دانید یا نوعی؟ یعنی ولایت را فقط مخصوص دوازده امام معصوم می دانید یا خیر؟ درباره ی امام زمان (عجل الله فرجه) چه می گویید.
9. به کسی که سرسپرده او هستید چرا قطب می گویید مقام و موقعیت او و مدرک انتصاب او به قطبیت و ولایت را به طور واضح بنویسید.
10. آیا مرشد ولی امر است یا خیر، و مدرک این که مرید باید همانند میّت در دست غسّال در اختیار مرشد قرار بگیرد، چیست؟ و مرشد از چه مقامی اجازه ارشاد گرفته.
11. آیا غیر مسلمان ها در نظر شما پاک اند یا نجس، عقیده و مدرک خود را بیان نمایید. البته با اعتقاد شما به « صلح کل » بعید می دانیم همانند شیعیان و مسلمانان، کفار را نجس بدانید.
12. مدرکِ رقصِ سماع خود را از متون و آموزه های دینی، بیان نمایید.
13. شما با چه مدرکی، افرادی همچون فیض کاشانی، ملا صدرا، مجلسی اول و .... را به خود منتسب می نمایید؟ در حالیکه آن ها متصوفه را رد نموده و مطالبی در بطلان آن نوشته اند.
14. آیا همه فرق صوفیه بر حق و همه اقطاب، ولیّ هستند یا یک فرقه بر حق است؛ و بقیه باطل؟ لطفا معین نمایید. (بعید است جواب روشنی داده شود)
15. چرامساجد را ترک کرده و به خانقاهی که موسس آن مسیحی است پناه برده اید، خواهشمندیم شرافت خانقاه بر مسجد را بنویسید.
16. راه شناسایی قطب حقیقی و بر حق بودن آن قطب از میان اقطاب کدام است؟ لطفا روشن نمایید.
17. آیا قطب امام است یا نایب امام یا بالاتر از امام یا معاند با امام، در هر حال اقطاب قبلی چگونه بودند؟ توضیح دهید.
18. آیا می شود قطب را امتحان کرد یا از او دلیل و استدلال خواست یا خیر؟ چرا و چگونه؟
19. آیا صحیح است تمام عبادات و معاملات مرید با اجازه قطب باشد؟ چه مدرکی در آیات و روایات بر این اعتقاد دارید؟
20. آیا مهدویت، در مرام شما نوعی است یا شخصی؟ و غایب بودن یا ظاهر بودن امام در مرام شما به چه معناست؟(بر اساس چه مدرکی، معتقد به امامت نوعی می باشید)
21. روی چه معیاری، اقطاب، عنوان « شاه » را پسوند القاب خود قرار می دهند؟
22. آیا قطب مفترض الطاعه و لازم الخدمة و لازم الحفظ است یا خیر؟ برای چه و روی چه معیار؟
23. آیا خصائص پیامبر یا خصائص ائمه از جمله « عصمت » و « غیره »، به قطب هم اختصاص دارد یا خیر؟
24. سند و مدرکِ « الشریعة اقوالی و الطریقة افعالی و الحقیقة حالی » و همچنین سند و مدرک روایاتی که راجع به عشق بیان می کنید کدام است؟ برای ما بنویسید.
25. آیا مرام ها و سلاسل دیگر تصوف، مورد تایید شماست یا نه؟ و اگر نیست، چه دلیل و مدرکی بر حقانیت فرقه خود و باطل بودن دیگر فرقه های صوفیه دارید؟
26. آیا این حرف درست است که تا زمانیکه کسی به قطبیّت نرسد، درهای حقیقت به روی او باز نمی شود؟ لطفاً مدرک ارائه دهید و آیا این حرف صحیح است که همه اسرار، پشت پرده ی قطبیت است و پیش از آن چیزی نمودار نیست بلکه آنی الحصول است؟ مدرک ارائه دهید.
27. قطب با چه مجوزی، عشریه، فطر و نذر را از مریدان گرفته و باقی اموال را بر مریدان حلال می نماید. آیا او شارع است و از طرف خدا دستور گرفته است؟
28. روشن کنید که در صوفیه مُشرِّع (تشریع کننده احکام) کیست؟ قطب؟ با چه مجوزی؟ شیخ مجاز؟ با چه مدرکی؟ .... مگر در اعتقاد شیعه غیر از پیامبر اکرم _صلی الله علیه و آله_ و دوازده امامان معصوم _علیهم السلام_ کسی می تواند مشرّع احکام باشد؟


کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط کیوان گیتی نژاد 93/11/16:: 8:59 صبح     |     () نظر

شهادت و شهادت و شهادت چیزی که کیوان حیدری گیتی نژاد همواره از خدای و ولی مصلح خویش امام مصلح سید و شریف عادل و عالم قادر و رحیم علیم و حلیم و کریم و کبیر صالحنا ابا المصطفی قاعدنادنا حاج علی حسینی خامنه ای هستی کیوان بشود فدای رخ پاکش و در طریق سپاه حیدری که سردار تنها یعنی من کیوان فرمانده و خواهان عمل به آنم شهادت بعد از طریقت و اطاعت از وجود پاک نایب برحق و مطلق عصر حی سید نا امام مصلح حاج علی حسینی خامنه ای هستی کیوان به فدایش صیانت و حراست از حیدرثانی مولایمان آیت الله حاج مجتبی خامنه ای جانم به فدایش و دگر ثلالگان پاک و منادی ادب و حامل رسالت ولایتمداری و ولایتمدار زیستن در جهان حی می باشد یعنی حیدری سربازیست مطیع ولایت و خصوصا ولایت امام مصلح سید و شریف قاعدنا حاح علی حسینی خامنه ای هستی کیوان به فدایش و فاتح ستیز با دشمنان باور ولایتمداری و حارص حریم حضرت آقا هستی کیوان به فدایش از وجود مبارکش تا حراصت از داشته ها و خواسته ها و اولاد مکرم این ولی حی و حاذق و مطلق حی العرض که به والله ندیدم در عمر خوشتر و بهتر و زیباتر و اهم تر و واجب تر در این صیانت و اطاعت و همایت و جانفشانی که در پایه و واجبات رساله سپاه حیدری در آن پرداخته و در سبد افتخارات این سپاه نوشته و انگاشته شده آری اینجانب کیوان گیتی نژاد در زندگی خود جوز حامی و پدری چون مولایم سید علی هستیم به فدایش ندارم و او هم سربازی عاشق تر و طالب تر و حافظ تر از من دارد ولی در عاشقی و دلدادگی و مجنونی فراتر از خود در این خواستگاه دلدادگان نیافتم امروز من به همه فرزندان این ملت به عنوان برادر کوچکتر می خواهم و دعوت به اطاعت و پیروی و هم طریقی و هم بیعتی با امام مصلحی دارم که از شمال تا جنوب از شرق تا غرب این جهان نیست کسی که او را به نام سید نا حاج علی حسینی خامنه ای هستی کیوان به فدایش ندیده و نشناسد و با اصول و تکارم و دلدادگی ها و دلسپردگیی هایش به ایتام ظلم دیدگان ظلم ستیزان و ظالمین مستکبر آشنا نباشد به حق او جوانان و فرزندان این جهان عاشق نایب مطلق حی امام عصر مهدی موعود عج است او که المداری و سالاری سپاه ایشان را بر کف اطاعت و دلدادگی دارد او که در ستیز بر استکبار ذره ای ترس و لرزه به اندام ندارد و او که در برابر یتیمان و فرزندان شهدا و جانبازان اختیار دل بر دست ندارد و او را تنها چیزی که به درد می اورد و از ان بیم دارد حق خوری این فرزندانش و ظالم بر مستظعفی قالب شدن است که وجود مبارکش را به لرزه دراورده و اشک را از گونگانش جاری می سازد کسی که نام جدش حسین وقتی به اذان و به صدا می نشیند ناخوداگاه اشک است که از گونه گانش بر زمین جاری و تن مبارکش با ضعف ناراحتی مواجه می شود او پدر خوبان است او مرد ستیز با کفار اسطت او نایب ناجی مومنین و استکبار ستیزان و فتنه شماسان و خوارج به در برندگانیست که من کیوان به عنوان حیدری سر و تن دل به دیدار و اطاعتش بسته و داده از این مفصل تنها به قدر سر ناخنی دانم که آقا در این عصر و به تبعش در مقایسه با اعصار قبل و نایبان بر حق هر عصر نشان و برکاتی مضاعف تر از آنچه باید می بود دارد به حق او رهبر مسلمین ذاکر اهل بیت و رسول اعظم ص و ثلاله اهل بیت به حکم شجره طیبه که ریشه اش رسول اعظم ص تنه اش امیرالمومنان علی ع شاخه هایش اهل بیت نبوه و رساله س و ثمرش اولیا و نایبان حضرت قائم عج است ای دوستان مبادا لحظه ای دست از تکبیر و اطاعت از ولایت بردارید که قسم به رسول الله این تنها آرزوی استکبار جهانی و در راس ان امریکای جهان خوار و اسرائیل زبون است که به خوبی می داند اگر امروز در حیفا و دگر تجاوزاتتش به اموال و داشته های مسلمین چنگ انداخته ولی کاری از پیش نبرده به یمن وجود و حضور ولایت حضرت اقا س است که جرات دست اندازی و پررو گری را از او صلب و از دست او ن ابر حیوانات تجاوز را بسته بدانید خواهران و برادران من امروز وقتی استکبار به طور مستقیم نتوانسته به اموال و داشته ها و ابروی مسلمین ولایتمدار خیبره اندازد و مسلط شود تنها به یمن همین اطاعت و باوریست که خشت انها را از ابتدا با برکات و نام ولایت در امیخته ولی این بدان معنا نیست که ما همواره چون خشتمان با ولایت مداری سرشته شده پس از تجاوز و سیطره استکبار و ذلالت در امان و محافظت به سر می بریم نه اینطور نیست ما باید همیشه یک واقعیت را همیشه بدان توجه کنیم به طور مثال کیوان گیتی نژاد به عنوان سردار تنهای سپاه حیدری اگر امر.ز ناصح و بانگ سر اده اطاعت و فرمانبر داری از ولایت امام مصلح است بدین معنی نیست که همیشه معصون و بی نصیب از کبر و تسلط مستکبرین و منحوسین و اخراجیهای حریم ولایت قرار دارد دوستان برادران خواهران و ولایتمداران عزیزم آن چیزی که خط میان ولایتمداری و بنده سرای مستکبرین است تنها یک جمله بلیغ با معنایی ژرف است و آن نیست جز واژه بصیرت آری بصیرت پل میان ولایت مداری و بندگی خدا و ظالم تباری و بندگی شیطان است به قول مولامون حضرت آقا مگر شمر نبود که روزی سرباز اسلام و مطیع رسول اعظم ص و در خدمت سپاه حق علیه کفر و شمشیر زدن در راه اعتلا و برافراشتن پرچم اسلام تا بدانجا که جانباز شد و به پای شهادت هم بوسه ای زد و ولی بندگی دنیا و قدرتنمایی ظلم و کفار چشان نحس او را بر خود گرفتار از او کسی را ساخت که فردا روز رحلت رسول اعظم آنجایی را که خود شاید صدها بار شاهد بوسه زدن رسول اعظم س بود و ان گلوی ابا عبد الله ص بود را دید ولی از خلع بصیرت و از پی از دست دادن بصیرت روزی رسید که بر سینه رسول اعظم ص نشست و سر از تن کسی جدا نمود که حلم در برابرش سجده ارد در سجده گاه دوستان و برادران ولاییم بصیرت نقطه حق با باطل است در حفظش کوشا باشید مبادا مسائل دنیوی و مادی و سخنان بی مایه گان کم طاقتان و مستبدان مستکبر ضمیر و خفی ظلمت شما را به گونه ای وادارد که مسائل دنیوی را با مسائل اخروی در امیزید یا مرتبت سازدید دوستان و هم تباران من ولایت چیزی نیست که بخواهید با گوشت و مرغ و میوه و سبزی مقایسه و کمبود آنها را از مقام و جایگاه و عزت ولایت بخواهید کوته و بدان بی افزایید ولایت یک فریضه ساده و یک نام لغوی رایج و امرو.زی نیست البته قبول دارم برخی سواستفاده گران با استفاده و بهره بری سیاسی از واژه ولایت ظلمها و انسان کشی ها و خیانتهایی به اسلام و مسلمین نموده اند که متاسفانه برخی از ملت های کم شناخت از واژه و اعتبار و جایگاه ولایت مسئله انها را با مسئله ولایت ولی الله و نایب برحق و مطلق الحی امام معصر عج که در عصر حی نیست جز امام مططلق و صالح سید نا و شریفنا حاج علی حسینی خامنه ای هستی کیوان به فدایش نموده اند که گاها به دلیل ضعف ایمان یا ضعف علم و ظعف بندگی ست که همه اینها در یک جمله و آنهم بصیرت است خلاصه می شود برادران میان ولایت حقیقی و نایبی مطلق حضرت ولی عصر عج با ولایت های دروغین مانند طالبان و غاصبان و داعشان امثالهم که بندگان و زادگان کفر برای بی اعتباری اسلام و ولایتمداری میان جوانان و افرادی از میان مسلمین و دیگر ادیان است که هنوز نتوانسته اند فرق مسلمان واقعی و اداب حقیقی اسلام و ولایت و ولایتمداری و شرایط و لازکمه ها و داشته های لازم ولایت گزینی و لایق مرتبت ولایت و نایبی برحق امام عصر عج شدن را متاسفانه یا نمی دانند و یا اگر هم می دانند در زمان خود برای امرار معاش و کسب عناوین دولتی و دینی و سیاسی و گروهکی و یا خواسته های نابجا و رواج تفکرات استبدادی خود نمی شمارند و ولایت را مغایر با تداعی شدن باورهای ظالمانه و ملحدانه خویش بر می شمارند پس به طور مستقیم و غیر مساقیم در برابر ولایت قدم نهاده و قد الم می کند که غلط بی خود می کنند چون هستند هنوز حیدری مابان استشهادی و ذولیمین و بیعتمداری که به این لوث بی مایه اجازه قد الم کردن و گندعه گویی ها و کذب سرایی های بی مورد نداده و چون ولایت را با همه داشته ها و لازمه هایش در ولی حی و مطلق حی العالم و عادل و شریف و کریم عادل عالم و قادر خویش امام مصلح قاعدنا سید علی حسینی خامنه ای هستی کیوان به فدایش یافته و دیده اند و از دیدگاه و باور خویش بصیرتی ساخته اند که با بهترین ارزها و داشته های دنیوی و سنگین ترین بمبها و هواپیماهای پیشرفته این بصیرت در آمیخته با جان این سپاهیان حیدری و استشهادی و به هر نامی تنها مهم اینست که اجین شده با جان و مال و هستی و باور آنها گشته باشد ولایت حضرت آقا هستی کیوان به فدایش دشمن نمی تواند در مقابل این راد غیرتان و هستی برکفان بگیرد دوستان همه اینها را گفتم تا این سخن را بگویم دوستان اگر می خواهید دوباره بار تسلیم خواسته هایی از نوع فتنه گران جنیبش سطل آشغال 88 و سردمداران سرآفتابه به دستش و داده های صهیونیست منظر و شمایل ارا چون امریکا و دگر متحدان ملحد و فریب خورده اش نشوید بصیرت خود و باور خویش از ولایت حضرت اقا هستیم به فدایش و ابرو و تمامیت هستی و وجودی ثلاله مبارکشان یعنی ثلاله گان حضرت آقا بالاخص آقا مجتبی که جانم به فدایش که به خاطر داشتن بصیرت پدرگونه اش استبداد و استکبار از وجودش و نامش لرزه به تنشان می افتد صیانت کنید یعنی خود را ذوب شده ولایت و وابستگتنش بشناسید که هشاخص و حامی و حافظش ولایت باشد بی تردید برای سپاه حیدری و دیگر احزاب و سپاهیان حفظ و صیانت از ان بر آنها واجب و محترم است و برادران و خواهرانم بدانید تا زمانی که باور ما با بصیرت و شجاعتی که جمیعش در یک کلام ولایتمداری خلاصه می شود اجین و هم پیمان و هم کلام باشیم اجنبی ظالم و استکبار گستر بصیرت از کف داده نه توان مقابله با ما را دارد و نه توان ایجاب خیال صدمه زدن به خواسته ها و داده ها و داشته های ولایت گستر ما خواهد توانست بنماید و در آخر برای همه سربازان و حافظان حریم ولایت و اسلام آرزوی پیروزی و استقلالی را دارم که با خون آنها و شهادت انها اجین و بافته و ریسته شده باشد ولایت را از خود و خود را ولایت بدانید و بدانید شهادت و پیروزی بیولایتمداری و بصیرت شناسی و ظلم ستیزی که نشات از ولایتمداری دارد غیر ممکن است صل الله علیه و الهی و صلم حیدریم حیدریه حیدر است لافتی الا علی لاسیف الا ذوالفقار کیوان گیتی نژاد حیدری ذولیمین استشهادی هویدای امام مصلح سیدنا و حافظنا و شرفنا ابا المصطفی قاعدنا حاج علی حسینی خامنه ای هستی کیوان به فدایش الهم الصل علی محمد و آل محمد4


کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط کیوان گیتی نژاد 93/11/13:: 12:26 عصر     |     () نظر
<   <<   11   12   13   14   15   >>   >